#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
جناب دکتر سرگلزایی گرامی
سلام و عرض ادب
خواهشمندم این موردی که براتون میگم رو بشکل کیس نگاه نکنید و قصد گرفتن کمک روانشناسی بصورت رایگان رو هم ندارم، (جسارتم رو ببخشید چون میدونم خیلی ها این رفتار رو دارند) چون مرتب با روانشناس و روانپزشک در تماسم. این مسأله برای من یک سؤال فلسفی در مورد فلسفه وجود خودم و دخترم شده و کسیو نمیشناسم که بتونه جواب منو بده. برای همین با توجه به شناختی که از شما دارم گفتم وقت شما رو بگیرم شاید به جواب سؤالم برسم.
و اما مورد من: سالها قبل با داشتن همسر و یک فرزند و زندگی متعادل صرفا برای این که یک بچه رو از بدبختی نجات بدم اونو به فرزندی گرفتم. مادرش پنهان از خانوادهاش صیغه شده بود و حاملگی براش خطر جانی و آبرویی داشت برنامهاش این بود که اگه کسی بچه رو برنداره بگذارش سر راه. من هم تحمل نکردم و بعد از صحبتهای فراوان با همسرم راضیش کردم که بخاطر انسانیت این کار رو بکنیم. بچه بسیار بدقلق و عصبی بود و حداقل بیست ساعت در روز گریه میکرد و جیغ میکشید. از چهار سالگیش مرتب در حال مراجعه به روانپزشک و دارو درمانی و... بودم حداقل شش بار مهدشو عوض کردم. مدرسش رو هر سال و حتا تا سه بار در سال عوض کردم. یک سال هم که کلا عذرشو خواستن و خونه موند. حال در ۱۷ سالگی تشخیص اختلال مرزی براش دادن که درست هم بنظر میاد. ولی غیر از مسایل مبتلابه این اختلال به معنی واقعی کلمه (با عرض معذرت) بیشعوره. بارها به همه ما فحاشی کرده. وسط خیابون توی مهمونی و هر کار که فکرشو بکنین از دستش میاد.
خوب الغرض
سه بار تا بحال تا نزدیک خودکشی رفتم چون تحملم تمام شده بود. ما یک خانواده اهل فرهنگ هستیم چنین رفتارهایی خارج از چارچوبهای عادی ماست فکر میکنم که همه اینها بخاطر منه. شوهرم برای خودش کسیه و مرد بسیار با وقاریه. تحمل این که وایستم و ببینم یک نفر این جوری در جمع بهش فحاشی می کنه برام غیر ممکنه.
و اما سوالم
چرا کائنات جواب نیت خیر من و سالها بی دریغ مادری کردنم رو این جوری داده؟ شما معنایی در این موضوع میبینید؟ فکر میکنید پشت این قضیه هدفی وجود داره؟ یا فقط رفتار من اشتباه بوده و دارم تاوان اشتباهمو پس میدم؟
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام، از اعتمادی که به من دارید سپاسگزارم
اوَل- با شرح حالی که از مادر این نوجوان دادید احتمالاً مادرشان هم دچار اختلال شخصیت بودهاند و این اختلال به صورت ژنتیک به این دختر خانم به ارث رسیده است. بنابراین خشونت، تکانشگری و بیثباتی علائم بیماری ایشان هستند نه بیشعوری، و امیدوارم با تجویز داروی مناسب و اقدامات درمانی از جمله درمان رفتاری تحلیلی DBT شدت علائم ایشان کاهش یابد.
دوَم - من چنین رویدادهایی را ناشی از پاسخ کائنات هوشمند به انتخابهای انسان نمیبینم، به عقیدهی من شما محاسبهی دقیقی نداشتهاید، هم مشکلات فرزندپذیری را کوچکتر از واقع دیدهاید هم توان خودتان را بیشتر از واقع دیدهاید، شاید همین نگاه معنوی-روحانی شما به جهان موجب این بوده که گمان کنید اگر نیَت خیر داشته باشید نیروهای فرا انسانی به مدد شما میآیند. متأسفانه طرحوارههایی نظیر "تو نیکی میکن و در دجله انداز - که ایزد در بیابانت دهد باز" باعث میشوند که ما امر واقع را با دقت نسنجیم و تفکری آکنده از امید و آرزومندی را جایگزین تفکر نقاد کنیم و دچار چنین مشکلاتی شویم. قبلا در یادداشتی با عنوان #انتظار_کشیدن_زیردرخت_کاج به تفکر آرزومندانه پرداختهام.
شرایط دشوارتان را درک میکنم و برایتان بردباری و تدبیر آرزو میکنم. افزایش سن شدت علائم شخصیتهای مرزی را کم میکند.
#اختلال_شخصیت #شخصیت_مرزی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
❓پرسش:
جناب دکتر سرگلزایی گرامی
سلام و عرض ادب
خواهشمندم این موردی که براتون میگم رو بشکل کیس نگاه نکنید و قصد گرفتن کمک روانشناسی بصورت رایگان رو هم ندارم، (جسارتم رو ببخشید چون میدونم خیلی ها این رفتار رو دارند) چون مرتب با روانشناس و روانپزشک در تماسم. این مسأله برای من یک سؤال فلسفی در مورد فلسفه وجود خودم و دخترم شده و کسیو نمیشناسم که بتونه جواب منو بده. برای همین با توجه به شناختی که از شما دارم گفتم وقت شما رو بگیرم شاید به جواب سؤالم برسم.
و اما مورد من: سالها قبل با داشتن همسر و یک فرزند و زندگی متعادل صرفا برای این که یک بچه رو از بدبختی نجات بدم اونو به فرزندی گرفتم. مادرش پنهان از خانوادهاش صیغه شده بود و حاملگی براش خطر جانی و آبرویی داشت برنامهاش این بود که اگه کسی بچه رو برنداره بگذارش سر راه. من هم تحمل نکردم و بعد از صحبتهای فراوان با همسرم راضیش کردم که بخاطر انسانیت این کار رو بکنیم. بچه بسیار بدقلق و عصبی بود و حداقل بیست ساعت در روز گریه میکرد و جیغ میکشید. از چهار سالگیش مرتب در حال مراجعه به روانپزشک و دارو درمانی و... بودم حداقل شش بار مهدشو عوض کردم. مدرسش رو هر سال و حتا تا سه بار در سال عوض کردم. یک سال هم که کلا عذرشو خواستن و خونه موند. حال در ۱۷ سالگی تشخیص اختلال مرزی براش دادن که درست هم بنظر میاد. ولی غیر از مسایل مبتلابه این اختلال به معنی واقعی کلمه (با عرض معذرت) بیشعوره. بارها به همه ما فحاشی کرده. وسط خیابون توی مهمونی و هر کار که فکرشو بکنین از دستش میاد.
خوب الغرض
سه بار تا بحال تا نزدیک خودکشی رفتم چون تحملم تمام شده بود. ما یک خانواده اهل فرهنگ هستیم چنین رفتارهایی خارج از چارچوبهای عادی ماست فکر میکنم که همه اینها بخاطر منه. شوهرم برای خودش کسیه و مرد بسیار با وقاریه. تحمل این که وایستم و ببینم یک نفر این جوری در جمع بهش فحاشی می کنه برام غیر ممکنه.
و اما سوالم
چرا کائنات جواب نیت خیر من و سالها بی دریغ مادری کردنم رو این جوری داده؟ شما معنایی در این موضوع میبینید؟ فکر میکنید پشت این قضیه هدفی وجود داره؟ یا فقط رفتار من اشتباه بوده و دارم تاوان اشتباهمو پس میدم؟
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام، از اعتمادی که به من دارید سپاسگزارم
اوَل- با شرح حالی که از مادر این نوجوان دادید احتمالاً مادرشان هم دچار اختلال شخصیت بودهاند و این اختلال به صورت ژنتیک به این دختر خانم به ارث رسیده است. بنابراین خشونت، تکانشگری و بیثباتی علائم بیماری ایشان هستند نه بیشعوری، و امیدوارم با تجویز داروی مناسب و اقدامات درمانی از جمله درمان رفتاری تحلیلی DBT شدت علائم ایشان کاهش یابد.
دوَم - من چنین رویدادهایی را ناشی از پاسخ کائنات هوشمند به انتخابهای انسان نمیبینم، به عقیدهی من شما محاسبهی دقیقی نداشتهاید، هم مشکلات فرزندپذیری را کوچکتر از واقع دیدهاید هم توان خودتان را بیشتر از واقع دیدهاید، شاید همین نگاه معنوی-روحانی شما به جهان موجب این بوده که گمان کنید اگر نیَت خیر داشته باشید نیروهای فرا انسانی به مدد شما میآیند. متأسفانه طرحوارههایی نظیر "تو نیکی میکن و در دجله انداز - که ایزد در بیابانت دهد باز" باعث میشوند که ما امر واقع را با دقت نسنجیم و تفکری آکنده از امید و آرزومندی را جایگزین تفکر نقاد کنیم و دچار چنین مشکلاتی شویم. قبلا در یادداشتی با عنوان #انتظار_کشیدن_زیردرخت_کاج به تفکر آرزومندانه پرداختهام.
شرایط دشوارتان را درک میکنم و برایتان بردباری و تدبیر آرزو میکنم. افزایش سن شدت علائم شخصیتهای مرزی را کم میکند.
#اختلال_شخصیت #شخصیت_مرزی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
درود بر شما دکتر سرگلزایی عزیز و بزرگوار
امروز حین پیادهروی به پادکستهای شما گوش میدادم و لذت میبردم از یادگیری مطالب جدید و قدردان زحمات بیدریغ شما هستم. اما سوالی درباره «نظریه ذهن» برایم پیش آمده که با شنیدن کامل سخنان شما برطرف نشد.
فرمودید گروهی از پژوهشگران مطالعه کردند که وقتی ما مشغول به چیزی (ریاضی، شعر و...) نیستیم عموما در حال فکر کردن به این هستیم که دیگران درباره ما چه فکر میکنند یا باهم چه ارتباطی دارند و سعی میکنیم به نوعی قواعد روابط اجتماعی و ذهن دیگران را بفهمیم و بخوانیم.
اما من نفهمیدم که چرا نتیجهی این یافته، به این صورت تحلیل شد که ما پیش از هرم اول نیازهای مازلو به مسایل اجتماعی اهمیت میدهیم؟ مگر آزمودنیها گرسنه بودند که به مسایل مربوط به طبقه اول هرم مازلو بیاندیشند؟ آنها سیر بودند بنابراین فکرشان مشغول به روابط اجتماعی شده بود. یعنی بسمت طبقات بالاتر هرم مازلو حرکت کردند پس این نتیجهگیری چطور حاصل شد؟
از اینکه مرا از ابهام میرهانید سپاسگزارم.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
متیو لیبرمن در کتاب مغز اجتماعی و ویلیام هیپل در کتاب جهش اجتماعی استدلال کردهاند که ما در دوران کودکی بسته به این که چقدر در پیوند و دلبستگی با مراقبانمان موفق باشیم محافظت، مراقبت و تغذیه دریافت میکنیم و در بزرگسالی هم پایۀ بقای ما چه در عصر شکار و چه در عصر بازار به موفقیت ما در ایجاد رابطه و کار گروهی بستگی دارد. بر اساس این استدلال به این نتیجه رسیده اند که بقای ما بر پایۀ روابط موفق ما قرار دارد.
تندرست باشید.
#drsargolzaei
@drsargolzaei
❓پرسش:
درود بر شما دکتر سرگلزایی عزیز و بزرگوار
امروز حین پیادهروی به پادکستهای شما گوش میدادم و لذت میبردم از یادگیری مطالب جدید و قدردان زحمات بیدریغ شما هستم. اما سوالی درباره «نظریه ذهن» برایم پیش آمده که با شنیدن کامل سخنان شما برطرف نشد.
فرمودید گروهی از پژوهشگران مطالعه کردند که وقتی ما مشغول به چیزی (ریاضی، شعر و...) نیستیم عموما در حال فکر کردن به این هستیم که دیگران درباره ما چه فکر میکنند یا باهم چه ارتباطی دارند و سعی میکنیم به نوعی قواعد روابط اجتماعی و ذهن دیگران را بفهمیم و بخوانیم.
اما من نفهمیدم که چرا نتیجهی این یافته، به این صورت تحلیل شد که ما پیش از هرم اول نیازهای مازلو به مسایل اجتماعی اهمیت میدهیم؟ مگر آزمودنیها گرسنه بودند که به مسایل مربوط به طبقه اول هرم مازلو بیاندیشند؟ آنها سیر بودند بنابراین فکرشان مشغول به روابط اجتماعی شده بود. یعنی بسمت طبقات بالاتر هرم مازلو حرکت کردند پس این نتیجهگیری چطور حاصل شد؟
از اینکه مرا از ابهام میرهانید سپاسگزارم.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
متیو لیبرمن در کتاب مغز اجتماعی و ویلیام هیپل در کتاب جهش اجتماعی استدلال کردهاند که ما در دوران کودکی بسته به این که چقدر در پیوند و دلبستگی با مراقبانمان موفق باشیم محافظت، مراقبت و تغذیه دریافت میکنیم و در بزرگسالی هم پایۀ بقای ما چه در عصر شکار و چه در عصر بازار به موفقیت ما در ایجاد رابطه و کار گروهی بستگی دارد. بر اساس این استدلال به این نتیجه رسیده اند که بقای ما بر پایۀ روابط موفق ما قرار دارد.
تندرست باشید.
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
سلام و عرض ادب
آقای دکتر این سؤال به شدت ذهن من را درگیر کرده است، لطفأ پاسخ بدید.
تو مثلث کارپمن نقشها منتقل میشن این درست. اما میشه به دلیل تیپ شخصیتی و یا اختلال خاصی و یا تلهای یه آدم بطور معمول با یک نقش وارد مثلث بشه؟
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
اگر بخواهم با زبان طبقهبندی روانپزشکی اختلالات شخصیت به پرسش شما پاسخ بدهم کسانی که رگههای شخصیت وابسته dependent personality دارند بیشتر ممکن است وارد نقش قربانی Victim در #مثلث_کارپمن شوند، در حالی که کسانی که رگههای شخصیت نمایشی Histrionic personality دارند بیشتر ممکن است نقش ناجی Rescuer را قبول کنند و کسانی که دارای رگههای خودشیفتگی Narcissistic personality هستند بیشتر وارد نقش دژخیم persecutor میشوند.
اگر منظورتان از "تلهها" همان پیشنویسهای زندگی است بازدارندههای "بزرگ نشو" don't grow up و "نکن" Don't افراد را برای نقش قربانی آماده میکنند، دستور "همه را راضی کن" Please others افراد را برای نقش ناجی آماده میکند و دستور "قوی باش" Be strong افراد را برای نقش دژخیم آماده میکند.
در واقع یک عامل منحصر به فرد ما را وارد یک نقش نمیکند بلکه عوامل مختلف زیستی-روانی و اجتماعی با اثر تجمَعی نقشهای ما را شکل میدهند.
#drsargolzaei
@drsargolzaei
❓پرسش:
سلام و عرض ادب
آقای دکتر این سؤال به شدت ذهن من را درگیر کرده است، لطفأ پاسخ بدید.
تو مثلث کارپمن نقشها منتقل میشن این درست. اما میشه به دلیل تیپ شخصیتی و یا اختلال خاصی و یا تلهای یه آدم بطور معمول با یک نقش وارد مثلث بشه؟
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
اگر بخواهم با زبان طبقهبندی روانپزشکی اختلالات شخصیت به پرسش شما پاسخ بدهم کسانی که رگههای شخصیت وابسته dependent personality دارند بیشتر ممکن است وارد نقش قربانی Victim در #مثلث_کارپمن شوند، در حالی که کسانی که رگههای شخصیت نمایشی Histrionic personality دارند بیشتر ممکن است نقش ناجی Rescuer را قبول کنند و کسانی که دارای رگههای خودشیفتگی Narcissistic personality هستند بیشتر وارد نقش دژخیم persecutor میشوند.
اگر منظورتان از "تلهها" همان پیشنویسهای زندگی است بازدارندههای "بزرگ نشو" don't grow up و "نکن" Don't افراد را برای نقش قربانی آماده میکنند، دستور "همه را راضی کن" Please others افراد را برای نقش ناجی آماده میکند و دستور "قوی باش" Be strong افراد را برای نقش دژخیم آماده میکند.
در واقع یک عامل منحصر به فرد ما را وارد یک نقش نمیکند بلکه عوامل مختلف زیستی-روانی و اجتماعی با اثر تجمَعی نقشهای ما را شکل میدهند.
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
سلام، روزبخیر
اقای دکتر سرگلزایی عزیز برادر من از بیماری اعتیاد رنج میبره و ما راههای مختلفی را آزمودیم امّا موفق نبودیم. به نظر شما چه باید کرد؟ و چگونه ایشان را در مرحله ترک قرار دهیم؟ ممنونم
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی :
با سلام و احترام
اوّل- در کتاب #راهی_برای_رهایی_از_اعتیاد به طور مُفصّل با بیماران دچار اعتیاد گفتگو کردهام. به خصوص فصلی از این کتاب با عنوان "از انکار تا عمل" برای برادرتان مفید خواهد بود.
این کتاب را انتشارات قدس رضوی منتشر کرده و تلفن های این انتشارات 05138513580 و 05138539171 است.
دوّم- در کتاب #اعتیاد_از_سبب_شناسی_تا_درمان هم فصلی موجود است با عنوان "چگونه میتوان به یک معتاد کمک کرد؟". در این فصل از کتاب، توصیههایی را برای خانوادههایی که عزیزی گرفتار اعتیاد دارند نوشتهام که خواندن آن برای شما و سایر اعضای خانواده مفید است. این کتاب را نشر قطره منتشر کرده و تلفن آن 02188973351 و 02188973353 است.
تندرست و سربلند باشید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
❓پرسش:
سلام، روزبخیر
اقای دکتر سرگلزایی عزیز برادر من از بیماری اعتیاد رنج میبره و ما راههای مختلفی را آزمودیم امّا موفق نبودیم. به نظر شما چه باید کرد؟ و چگونه ایشان را در مرحله ترک قرار دهیم؟ ممنونم
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی :
با سلام و احترام
اوّل- در کتاب #راهی_برای_رهایی_از_اعتیاد به طور مُفصّل با بیماران دچار اعتیاد گفتگو کردهام. به خصوص فصلی از این کتاب با عنوان "از انکار تا عمل" برای برادرتان مفید خواهد بود.
این کتاب را انتشارات قدس رضوی منتشر کرده و تلفن های این انتشارات 05138513580 و 05138539171 است.
دوّم- در کتاب #اعتیاد_از_سبب_شناسی_تا_درمان هم فصلی موجود است با عنوان "چگونه میتوان به یک معتاد کمک کرد؟". در این فصل از کتاب، توصیههایی را برای خانوادههایی که عزیزی گرفتار اعتیاد دارند نوشتهام که خواندن آن برای شما و سایر اعضای خانواده مفید است. این کتاب را نشر قطره منتشر کرده و تلفن آن 02188973351 و 02188973353 است.
تندرست و سربلند باشید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
با سلام و عرض ادب خدمت شما. بنده مطالب کانال را با دقت و علاقه دنبال میکنم. سؤالی برای من مطرح شده با این عنوان: آیا تمایل به ارتباط جنسی با زنان مختلف و یا میل به تعدد زوجات برای مرد، یک میل فطری است؟ به نظر شما این موضوع بنیان خانواده را تهدید نمیکند؟ نگاه روانشناسی به این موضوع چیست؟ آیا باید از زنان انتظار داشته باشیم تا خود را به کمال رسانده دچار خشم یا ترس نشوند؟ یا خشم و ترس ایجاد شده طبیعی است؟
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی :
با سلام و احترام، از توجه شما به نوشتههایم ممنونم
اوَل- از حیث روانشناسی تکاملی، انسانها جزو حیواناتی هستند که سرشت چند همسری دارند و این سرشت بین جانور نر و جانور ماده مشترک است، گرچه جانوران ماده به دلیل درگیر شدن در فرایندهای بارداری، زایمان و شیردهی بسیار کمتر از جانوران نر فرصت مییابند این تمایل را اجرایی نمایند.
(کتاب تکامل و رفتار انسان- نوشته جان کارترایت- ترجمه بهزاد سروری خراشا- انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد)
دوَم- مطالعات روانشناسی اجتماعی در فرهنگهای مختلف نشان دادهاند که تمایل به چند همسری در مردان بیش از زنان است.
(کتاب روانشناسی اجتماعی- نوشته رابرت بارون و همکاران - ترجمه دکتر یوسف کریمی- انتشارات روان)
سوَم- به نظر میرسد که بهترین سیستم خانواده برای پرورش کودکان سالم سیستم تک همسری است.
(کتاب زناشویی و اخلاق- نوشته برتراندراسل- ترجمه ابراهیم یونسی- نشر اندیشه)
چهارم- این که یک فرد (چه زن و چه مرد) در واکنش به تمایل همسرش به تنوَعطلبی جنسی چه گزینهای را انتخاب میکند بیش از آن که بر اساس یک نظام درست و غلط اخلاقی استوار باشد بر اساس نظام هزینه-فایدهی اقتصادی اجتماعی استوار است بنابراین در فرهنگها و طبقات مختلف اجتماعی پاسخ متفاوتی دارد.
تندرست و شادکام باشید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
❓پرسش:
با سلام و عرض ادب خدمت شما. بنده مطالب کانال را با دقت و علاقه دنبال میکنم. سؤالی برای من مطرح شده با این عنوان: آیا تمایل به ارتباط جنسی با زنان مختلف و یا میل به تعدد زوجات برای مرد، یک میل فطری است؟ به نظر شما این موضوع بنیان خانواده را تهدید نمیکند؟ نگاه روانشناسی به این موضوع چیست؟ آیا باید از زنان انتظار داشته باشیم تا خود را به کمال رسانده دچار خشم یا ترس نشوند؟ یا خشم و ترس ایجاد شده طبیعی است؟
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی :
با سلام و احترام، از توجه شما به نوشتههایم ممنونم
اوَل- از حیث روانشناسی تکاملی، انسانها جزو حیواناتی هستند که سرشت چند همسری دارند و این سرشت بین جانور نر و جانور ماده مشترک است، گرچه جانوران ماده به دلیل درگیر شدن در فرایندهای بارداری، زایمان و شیردهی بسیار کمتر از جانوران نر فرصت مییابند این تمایل را اجرایی نمایند.
(کتاب تکامل و رفتار انسان- نوشته جان کارترایت- ترجمه بهزاد سروری خراشا- انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد)
دوَم- مطالعات روانشناسی اجتماعی در فرهنگهای مختلف نشان دادهاند که تمایل به چند همسری در مردان بیش از زنان است.
(کتاب روانشناسی اجتماعی- نوشته رابرت بارون و همکاران - ترجمه دکتر یوسف کریمی- انتشارات روان)
سوَم- به نظر میرسد که بهترین سیستم خانواده برای پرورش کودکان سالم سیستم تک همسری است.
(کتاب زناشویی و اخلاق- نوشته برتراندراسل- ترجمه ابراهیم یونسی- نشر اندیشه)
چهارم- این که یک فرد (چه زن و چه مرد) در واکنش به تمایل همسرش به تنوَعطلبی جنسی چه گزینهای را انتخاب میکند بیش از آن که بر اساس یک نظام درست و غلط اخلاقی استوار باشد بر اساس نظام هزینه-فایدهی اقتصادی اجتماعی استوار است بنابراین در فرهنگها و طبقات مختلف اجتماعی پاسخ متفاوتی دارد.
تندرست و شادکام باشید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
درود و ارادت استاد ارجمند
سپاس ویژه بابت نوشتههای بسیار ارزنده و کارآمدتان در تلگرام و آرزوی نیک فرجامی و سرافرازی برای شما و همه ایرانیان. پرسشی چند گاهی است برایم به وجود آمده و در هر پیام و نوشتار شما هم افزونتر میشود و آن این که چنین مینماید که شما باوری به آن چه #قانون_جذب نامیده میشود ندارید و بیشتر به کنش و واکنش دانش - پایه، باور دارید که صد البته بجا و اندیشمندانه است. بنده دانش روانشناسی ندارم، بلکه به سبب کنجکاوی چند کتابی با محتوای "قانون جذب" خواندهام و به نظرم با برخی از باورهای فرا زمینی و دینی ما هم سو میباشد. بسا این که "روح" و وابستههایش هنوز در درک دانش ما نمیگنجد و نخواهد گنجید (...قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَليلاً. اسراء/85) و از دیگر سو، دانش جدیدی که در زمینه فیزیک کوانتوم بیان میشود، نشانگر این است که قانون جذب را میتوان با دیدگاه دانش- پایه آن جناب باور کرد!. خواهشمندم بزرگواری فرمایید و تردید و دو دلی مرا پاسخی - همچون همیشه درخور و شایسته - عنایت فرمایید. سپاس فراوان
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
سلام و ارادت
آنچه راجع به ارتباط بین قانون جذب و یافتههای فیزیک کوانتوم گفته میشود ناشی از فهم نادرست فیزیک کوانتوم است. حوزهٔ فیزیک کوانتوم مربوط به «سطح زیر اتمی» است، یافتههای فیزیک نسبیّت هم مربوط به سرعت نزدیک به سرعت نور، در حالی که ما نه در سطح sub-atomic زندگی میکنیم و نه در سرعت نزدیک به سرعت نور! بنابراین زندگی ما با مکانیک نیوتنی بیشتر قابل فهم است تا فیزیک کوانتوم و فیزیک نسبیّت. قانون «کارما» که این روزها با نام قانون جذب معروف شده است یک باور مذهبی کهن است و نه یک قانون علمی. ایمان مذهبی یک مقوله است و اثبات علمی یک مقولهٔ دیگر. در کتاب «مشتاقی و مهجوری» استاد مصطفی ملکیان بحث مفصّلی در این زمینه وجود دارد.
تندرست و شادکام باشید
#کوانتوم #فیزیک_کوانتوم #انرژی #دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
❓پرسش:
درود و ارادت استاد ارجمند
سپاس ویژه بابت نوشتههای بسیار ارزنده و کارآمدتان در تلگرام و آرزوی نیک فرجامی و سرافرازی برای شما و همه ایرانیان. پرسشی چند گاهی است برایم به وجود آمده و در هر پیام و نوشتار شما هم افزونتر میشود و آن این که چنین مینماید که شما باوری به آن چه #قانون_جذب نامیده میشود ندارید و بیشتر به کنش و واکنش دانش - پایه، باور دارید که صد البته بجا و اندیشمندانه است. بنده دانش روانشناسی ندارم، بلکه به سبب کنجکاوی چند کتابی با محتوای "قانون جذب" خواندهام و به نظرم با برخی از باورهای فرا زمینی و دینی ما هم سو میباشد. بسا این که "روح" و وابستههایش هنوز در درک دانش ما نمیگنجد و نخواهد گنجید (...قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَليلاً. اسراء/85) و از دیگر سو، دانش جدیدی که در زمینه فیزیک کوانتوم بیان میشود، نشانگر این است که قانون جذب را میتوان با دیدگاه دانش- پایه آن جناب باور کرد!. خواهشمندم بزرگواری فرمایید و تردید و دو دلی مرا پاسخی - همچون همیشه درخور و شایسته - عنایت فرمایید. سپاس فراوان
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
سلام و ارادت
آنچه راجع به ارتباط بین قانون جذب و یافتههای فیزیک کوانتوم گفته میشود ناشی از فهم نادرست فیزیک کوانتوم است. حوزهٔ فیزیک کوانتوم مربوط به «سطح زیر اتمی» است، یافتههای فیزیک نسبیّت هم مربوط به سرعت نزدیک به سرعت نور، در حالی که ما نه در سطح sub-atomic زندگی میکنیم و نه در سرعت نزدیک به سرعت نور! بنابراین زندگی ما با مکانیک نیوتنی بیشتر قابل فهم است تا فیزیک کوانتوم و فیزیک نسبیّت. قانون «کارما» که این روزها با نام قانون جذب معروف شده است یک باور مذهبی کهن است و نه یک قانون علمی. ایمان مذهبی یک مقوله است و اثبات علمی یک مقولهٔ دیگر. در کتاب «مشتاقی و مهجوری» استاد مصطفی ملکیان بحث مفصّلی در این زمینه وجود دارد.
تندرست و شادکام باشید
#کوانتوم #فیزیک_کوانتوم #انرژی #دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
با سلام و احترام
سوالی دارم درباره نیاز انسان به قدرت و کنترل.
در برخی نظریههای روانشناسی گفته میشود که نیاز به قدرت یک نیاز اساسی در هر انسان است، آیا شما هم طرفدار این نظریه هستید؟
در سلسله مراتب نیازهای مزلو این نیاز دیده نمیشه. من این نیاز را در خودم و افراد نزدیک به خودم هم زیاد نمیبینم.
منظور از نیاز به قدرت چیست؟
آیا قدرت در این مقوله ترجمه درستی است برای واژه power ؟
و یک سوال کلی: رویکردهای مختلف روانشناسی نیازهای اساسی انسان را یکسان تعریف نمیکنند، مثلاً گلسر، مزلو و TA هر کدام این را جور دیگری میبینند، آنچه در اکثر نظریهها مشترک است یک نیاز است که با واژه ها و ترجمههای مختلف تعریف میشه: ارتباط، احساس تعلق، نوازش یا محبت. بقیه نیازهای اساسی در هر رویکردی جور دیگریست.
برای خودشناسی چطور میشه نیازهای اساسی را مطالعه کرد و کدام نظریه را باید قبول کرد؟
ممنون اگر پاسخ بدهید.
با احترام
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
۱- من پدیدههای روانشناختی را آن طوری میبینم که سنایی غزنوی در تمثیل فیل در شهر نابینایان بیان کرده و مولانا نیز در تمثیل فیل در تاریکی تکرار کرده است؛ به این معنا که نظریهپردازان روانشناسی هر کدام بخشی از انسان را مشاهده کردهاند و شناختهاند و شرح دادهاند بنابراین من به جای این که به این فکر کنم که کدامیک درست گفتهاند به تجمیع نظریات فکر میکنم، به این که در این لحظۀ خاص کدام نظریه به فهم این فرد یا این جمع خاص، بیشتر کمک میکند. به تعبیر میلان کوندرا راجع به هیچ پدیدهای نمیتوان دو نظریۀ متناقض را پذیرفت به جز در مورد انسان، راجع به انسان دو نظریۀ متناقض میتوانند درست باشند.
۲- نیاز به قدرت که ابتدا آلفرد آدلر و سپس تئودور آدورنو و اخیراً ویلیام گلسر به آن پرداختهاند در تحقیقات زیستشناسی و روانشناسی تکاملی و نیز در پژوهشهای روانشناسی اجتماعی به اثبات رسیده است، ولی همانطور که کمیّت و اولویت نیاز به غذا یا نیاز به سکس یا نیاز به معنا در افراد مختلف متفاوت است، کمیّت نیاز به قدرت نیز در افراد مختلف متفاوت است؛ این تفاوت هم ریشۀ ژنتیک-بایولوژیک دارد، هم ریشۀ فرهنگی-تربیتی.
سرسبز باشید
#قدرت #نیاز_به_قدرت #دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
❓پرسش:
با سلام و احترام
سوالی دارم درباره نیاز انسان به قدرت و کنترل.
در برخی نظریههای روانشناسی گفته میشود که نیاز به قدرت یک نیاز اساسی در هر انسان است، آیا شما هم طرفدار این نظریه هستید؟
در سلسله مراتب نیازهای مزلو این نیاز دیده نمیشه. من این نیاز را در خودم و افراد نزدیک به خودم هم زیاد نمیبینم.
منظور از نیاز به قدرت چیست؟
آیا قدرت در این مقوله ترجمه درستی است برای واژه power ؟
و یک سوال کلی: رویکردهای مختلف روانشناسی نیازهای اساسی انسان را یکسان تعریف نمیکنند، مثلاً گلسر، مزلو و TA هر کدام این را جور دیگری میبینند، آنچه در اکثر نظریهها مشترک است یک نیاز است که با واژه ها و ترجمههای مختلف تعریف میشه: ارتباط، احساس تعلق، نوازش یا محبت. بقیه نیازهای اساسی در هر رویکردی جور دیگریست.
برای خودشناسی چطور میشه نیازهای اساسی را مطالعه کرد و کدام نظریه را باید قبول کرد؟
ممنون اگر پاسخ بدهید.
با احترام
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
۱- من پدیدههای روانشناختی را آن طوری میبینم که سنایی غزنوی در تمثیل فیل در شهر نابینایان بیان کرده و مولانا نیز در تمثیل فیل در تاریکی تکرار کرده است؛ به این معنا که نظریهپردازان روانشناسی هر کدام بخشی از انسان را مشاهده کردهاند و شناختهاند و شرح دادهاند بنابراین من به جای این که به این فکر کنم که کدامیک درست گفتهاند به تجمیع نظریات فکر میکنم، به این که در این لحظۀ خاص کدام نظریه به فهم این فرد یا این جمع خاص، بیشتر کمک میکند. به تعبیر میلان کوندرا راجع به هیچ پدیدهای نمیتوان دو نظریۀ متناقض را پذیرفت به جز در مورد انسان، راجع به انسان دو نظریۀ متناقض میتوانند درست باشند.
۲- نیاز به قدرت که ابتدا آلفرد آدلر و سپس تئودور آدورنو و اخیراً ویلیام گلسر به آن پرداختهاند در تحقیقات زیستشناسی و روانشناسی تکاملی و نیز در پژوهشهای روانشناسی اجتماعی به اثبات رسیده است، ولی همانطور که کمیّت و اولویت نیاز به غذا یا نیاز به سکس یا نیاز به معنا در افراد مختلف متفاوت است، کمیّت نیاز به قدرت نیز در افراد مختلف متفاوت است؛ این تفاوت هم ریشۀ ژنتیک-بایولوژیک دارد، هم ریشۀ فرهنگی-تربیتی.
سرسبز باشید
#قدرت #نیاز_به_قدرت #دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
سلام آقای دکتر عزیز، درود برشما
سپاس فراوان از این همه وقتی که برای روشنگری و پاسخگویی به سوالات میگذارید، خسته نباشید.
آیا اینکه کسی بداند در زندگی چه چیزی (هایی) را نمیخواهد، مهمتر و مقدم است بر اینکه بداند چه چیزی (هایی) را میخواهد؟
شناخت کدامیک زودتر حاصل میشود: آگاهی به آنچه قطعا نخواستنیست یا آگاهی کامل به آنچه واقعا میخواهیم ؟
من هنوز نتوانستهام هدف اصلی زندگیام رو پیدا کنم، یا شاید بهتره بگم همزمان به انتخاب چندین راه مختلف تمایل دارم و این عدمتمرکز روی یک هدف مشخص باعث شده که وقت و انرژیام رو در راه ها و کارهایی بیسرانجام صرف کردهام. و از این بابت خودم رو سرزنش میکنم.
اما در مورد اینکه چه چیزهایی رو در زندگی نمیخوام، الان دیگه تکلیفام با خودم خیلی روشن هست. فکر کردم شاید این خودش نشانهای باشه از اینکه من دارم به انتخاب هدف و مسیر زندگیام نزدیکتر میشم، آیا به نظر شما هم همینطوره؟ یا اینکه خیر، من برای رهایی از این سردرگمی باید به درجات بالاتری از خودآگاهی برسم ؟
پیشاپیش از لطف و توجه بیدریغ شما سپاسگزارم.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
از محبّتی که به بنده دارید ممنونم.
شناخت آنچه نمیخواهیم (انگیزش سلبی/اجتنابی) راحتتر از شناخت آنچه میخواهیم (انگیزش ایجابی/اشتیاقی) است زیرا هیجان و حسّ رنج در ما قویتر و فوریتر از هیجان و حسّ لذّت عمل میکند. برای شناخت آنچه میخواهیم کتابهای «تسلّی بخشیهای فلسفه» آلن دو باتن (فصل اپیکور) نشر ققنوس، «عادت هشتم» استیون کیوی نشر پیکان و «خودت را دوست داری؟» بنده (نشر همنشین) مفید هستند
#drsargolzaei
@drsargolzaei
❓پرسش:
سلام آقای دکتر عزیز، درود برشما
سپاس فراوان از این همه وقتی که برای روشنگری و پاسخگویی به سوالات میگذارید، خسته نباشید.
آیا اینکه کسی بداند در زندگی چه چیزی (هایی) را نمیخواهد، مهمتر و مقدم است بر اینکه بداند چه چیزی (هایی) را میخواهد؟
شناخت کدامیک زودتر حاصل میشود: آگاهی به آنچه قطعا نخواستنیست یا آگاهی کامل به آنچه واقعا میخواهیم ؟
من هنوز نتوانستهام هدف اصلی زندگیام رو پیدا کنم، یا شاید بهتره بگم همزمان به انتخاب چندین راه مختلف تمایل دارم و این عدمتمرکز روی یک هدف مشخص باعث شده که وقت و انرژیام رو در راه ها و کارهایی بیسرانجام صرف کردهام. و از این بابت خودم رو سرزنش میکنم.
اما در مورد اینکه چه چیزهایی رو در زندگی نمیخوام، الان دیگه تکلیفام با خودم خیلی روشن هست. فکر کردم شاید این خودش نشانهای باشه از اینکه من دارم به انتخاب هدف و مسیر زندگیام نزدیکتر میشم، آیا به نظر شما هم همینطوره؟ یا اینکه خیر، من برای رهایی از این سردرگمی باید به درجات بالاتری از خودآگاهی برسم ؟
پیشاپیش از لطف و توجه بیدریغ شما سپاسگزارم.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
از محبّتی که به بنده دارید ممنونم.
شناخت آنچه نمیخواهیم (انگیزش سلبی/اجتنابی) راحتتر از شناخت آنچه میخواهیم (انگیزش ایجابی/اشتیاقی) است زیرا هیجان و حسّ رنج در ما قویتر و فوریتر از هیجان و حسّ لذّت عمل میکند. برای شناخت آنچه میخواهیم کتابهای «تسلّی بخشیهای فلسفه» آلن دو باتن (فصل اپیکور) نشر ققنوس، «عادت هشتم» استیون کیوی نشر پیکان و «خودت را دوست داری؟» بنده (نشر همنشین) مفید هستند
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
با سلام و احترام خدمت دکتر سرگلزایی گرامی
طبق نظریه آرکیتایپهای هلنی، ما هیچ کنترل خاصی روی کلیت نحوه زندگیمون نداریم. از نتایجش میشه این که رفتارای ما از قبل تعیین شده و افراد نمیتونن رفتارشون رو انتخاب کنن پس نمیشه مقصر دونستشون. پس آیا ما باید اخلاق شفقت شوپنهاوری رو پیشه کنیم و بگیم "هر ذره که در هوا و در هامون است، نیکو نگرش که همچو ما مفتون است"؟ آیا اخلاق هیچ معنایی نداره؟ ینی افراد مجازن هرکاری خواستن انجام بدن و ما نباید ازشون خرده بگیریم و بذاریم کارشونو بکنن؟
با تشکر
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
اوّل- آگاهی از جبر، درجاتی از اختیار را برای ما فراهم می آورد و این همان پارادوکس بزرگ جبر و اختیار است.
جبر آرکهتایپال به ما کمک میکند که بدانیم چه اجزایی از زندگی ما تغییرناپذیر هستند و چه بخشهایی تغییرپذیر، در نتیجه وقت، سرمایه و انرژیمان را بر آنچه تغییرناپذیر است هدر نمیدهیم و برای تغییر دادن آنچه تغییرپذیر است سرمایهگذاری بهتری میکنیم.
برای مثال، اگر زنی بداند که آرکهتایپ غالب او «آفرودیت» است میداند که وکیل یا جرّاح موفقی نخواهد شد، ولی او میتواند بین بازیگر شدن، مجسمهساز شدن، طرّاح مُد شدن و رقصنده شدن «انتخاب» کند، انتخابی که بر هزینه/فایدهٔ زندگیاش تأثیر بزرگی خواهد داشت.
دوّم- باور به اخلاق، نتیجهٔ باور به «ارادهٔ آزاد» است در حالی که پایهٔ روانکاوی بر «نظریهٔ ناخودآگاه» است، بنابراین همانطور که میفرمایید نظریهٔ روانکاوی (به طور عام) و روانشناسیتحلیلییونگ (به طور خاص) فلسفهٔ اخلاق را دچار چالش میکنند.
سوّم این که اساس زندگی اجتماعی بر «قرارداد اجتماعی» است. چه قائل به جبر باشیم و چه قائل به اختیار، یک فرد کودک آزار را از دسترسی داشتن به کودکان محروم میکنیم. این تصمیم را بر مبنای «درستی فلسفی» آن نمیگیریم، بر مبنای «سودمندی اجتماعی» آن میگیریم و سودمندی اجتماعی را با متودولوژی پژوهش در جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی میسنجیم، گرچه «فیلسوفان علم» حق دارند این متودولوژی را به چالش بکشند.
تندرست و شادکام باشید.
Drsargolzaei.com
#drsargolzaei
@drsargolzaei
❓پرسش:
با سلام و احترام خدمت دکتر سرگلزایی گرامی
طبق نظریه آرکیتایپهای هلنی، ما هیچ کنترل خاصی روی کلیت نحوه زندگیمون نداریم. از نتایجش میشه این که رفتارای ما از قبل تعیین شده و افراد نمیتونن رفتارشون رو انتخاب کنن پس نمیشه مقصر دونستشون. پس آیا ما باید اخلاق شفقت شوپنهاوری رو پیشه کنیم و بگیم "هر ذره که در هوا و در هامون است، نیکو نگرش که همچو ما مفتون است"؟ آیا اخلاق هیچ معنایی نداره؟ ینی افراد مجازن هرکاری خواستن انجام بدن و ما نباید ازشون خرده بگیریم و بذاریم کارشونو بکنن؟
با تشکر
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
اوّل- آگاهی از جبر، درجاتی از اختیار را برای ما فراهم می آورد و این همان پارادوکس بزرگ جبر و اختیار است.
جبر آرکهتایپال به ما کمک میکند که بدانیم چه اجزایی از زندگی ما تغییرناپذیر هستند و چه بخشهایی تغییرپذیر، در نتیجه وقت، سرمایه و انرژیمان را بر آنچه تغییرناپذیر است هدر نمیدهیم و برای تغییر دادن آنچه تغییرپذیر است سرمایهگذاری بهتری میکنیم.
برای مثال، اگر زنی بداند که آرکهتایپ غالب او «آفرودیت» است میداند که وکیل یا جرّاح موفقی نخواهد شد، ولی او میتواند بین بازیگر شدن، مجسمهساز شدن، طرّاح مُد شدن و رقصنده شدن «انتخاب» کند، انتخابی که بر هزینه/فایدهٔ زندگیاش تأثیر بزرگی خواهد داشت.
دوّم- باور به اخلاق، نتیجهٔ باور به «ارادهٔ آزاد» است در حالی که پایهٔ روانکاوی بر «نظریهٔ ناخودآگاه» است، بنابراین همانطور که میفرمایید نظریهٔ روانکاوی (به طور عام) و روانشناسیتحلیلییونگ (به طور خاص) فلسفهٔ اخلاق را دچار چالش میکنند.
سوّم این که اساس زندگی اجتماعی بر «قرارداد اجتماعی» است. چه قائل به جبر باشیم و چه قائل به اختیار، یک فرد کودک آزار را از دسترسی داشتن به کودکان محروم میکنیم. این تصمیم را بر مبنای «درستی فلسفی» آن نمیگیریم، بر مبنای «سودمندی اجتماعی» آن میگیریم و سودمندی اجتماعی را با متودولوژی پژوهش در جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی میسنجیم، گرچه «فیلسوفان علم» حق دارند این متودولوژی را به چالش بکشند.
تندرست و شادکام باشید.
Drsargolzaei.com
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
با عرض سلام و ادب خدمت شما استاد گرامی، اینجانب علاقهمند به روانشناسی بالاخص در قالب نگاه ژرف و حقیقتپسند شما عزیز بزرگوار هستم... نگاهی آمیخته با عقلانیت و معنویت... نگاهی که به قولی شیوهی آموزش ماهیگیری خواهد بود نه انتخابی معین و نشانِ راهی مشخص... و اینها همان اندیشههای ارزندهای هستش که از کتابهای زیبای شما دریافت کردم...
بر خلاف تمام اینها با توجه به ذوق، تسلط و تخصص شما در زمینههای شعر و فلسفه و عرفان سوالی از شما داشتم...
از نظر شما آیا دین روشنگر و هدایتکننده خواهد بود؟
گاهی اوقات با خودم فکر میکنم که شاید دینداری در بیدینی باشه یا به قولی خودسازی در خودسوزی و ویرانگری باشه... یا شاید قاعدهمندی در بیقاعدگی و به دور از چهارچوب؟
انسان دینداری بودم یا شاید قاعدهمندی...
تلاش میکنم به خودم اصرار کنم که دین کارگشا نیست... تلاش دارم به نوعی همسو با اندیشههای به اصطلاح مترقی اطرافیانِ به ظاهر ادیب و آگاهم بشم... اما آرامش ندارم؟ افکارم شیطانیست و قلبم آرام نیست؟
مطالعه کتاب یادداشتهای یک روانپزشکِ شما مجددا درگیرم کرد و باعث شد مزاحم شما بشم.
نقش دین چه اندازه میتونه در آرامش انسان موثر باشه؟ قاعدههای اسلام انسانساز هستند یا خیر؟ مراقبه چگونه میتونه به آرامش انسان کمک کنه؟
به دنبال راهی هستم برای اثبات حقیقت... به دنبال منبعی هستم برای آرامش... بی تابم دکتر... بی قرارم... چه کنم؟
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
از عنایتی که به بنده و نوشتههایم دارید ممنونم.
۱- پیشنهاد میکنم فایلصوتی کلاس «دین اندیشی نقادانه» بنده را از مؤسسهٔ آفتابمهر تهیه و گوش کنید.
در آن درسگفتار تا حدّ بضاعتم به موضوع دین، دینداری و دیناندیشی پرداختهام.
تلفن مؤسسهٔ آفتاب مهر 02188109349 است.
۲- مراقبههای مبتنی بر تمرکز بر حالات جسمانی باعث افزایش پرفیوژن، متابولیسم و سیناپتوژنز لوب سینگولایقدامی در مغز میشوند و از این طریق کنترل ارادی بر هیجانها و عواطف را افزایش میدهند و خودآگاهی مبتنی بر عملکرد پرهفرونتال را میافزایند.
سبز باشید.
Drsargolzaei.com
@drsargolzaei
❓پرسش:
با عرض سلام و ادب خدمت شما استاد گرامی، اینجانب علاقهمند به روانشناسی بالاخص در قالب نگاه ژرف و حقیقتپسند شما عزیز بزرگوار هستم... نگاهی آمیخته با عقلانیت و معنویت... نگاهی که به قولی شیوهی آموزش ماهیگیری خواهد بود نه انتخابی معین و نشانِ راهی مشخص... و اینها همان اندیشههای ارزندهای هستش که از کتابهای زیبای شما دریافت کردم...
بر خلاف تمام اینها با توجه به ذوق، تسلط و تخصص شما در زمینههای شعر و فلسفه و عرفان سوالی از شما داشتم...
از نظر شما آیا دین روشنگر و هدایتکننده خواهد بود؟
گاهی اوقات با خودم فکر میکنم که شاید دینداری در بیدینی باشه یا به قولی خودسازی در خودسوزی و ویرانگری باشه... یا شاید قاعدهمندی در بیقاعدگی و به دور از چهارچوب؟
انسان دینداری بودم یا شاید قاعدهمندی...
تلاش میکنم به خودم اصرار کنم که دین کارگشا نیست... تلاش دارم به نوعی همسو با اندیشههای به اصطلاح مترقی اطرافیانِ به ظاهر ادیب و آگاهم بشم... اما آرامش ندارم؟ افکارم شیطانیست و قلبم آرام نیست؟
مطالعه کتاب یادداشتهای یک روانپزشکِ شما مجددا درگیرم کرد و باعث شد مزاحم شما بشم.
نقش دین چه اندازه میتونه در آرامش انسان موثر باشه؟ قاعدههای اسلام انسانساز هستند یا خیر؟ مراقبه چگونه میتونه به آرامش انسان کمک کنه؟
به دنبال راهی هستم برای اثبات حقیقت... به دنبال منبعی هستم برای آرامش... بی تابم دکتر... بی قرارم... چه کنم؟
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
از عنایتی که به بنده و نوشتههایم دارید ممنونم.
۱- پیشنهاد میکنم فایلصوتی کلاس «دین اندیشی نقادانه» بنده را از مؤسسهٔ آفتابمهر تهیه و گوش کنید.
در آن درسگفتار تا حدّ بضاعتم به موضوع دین، دینداری و دیناندیشی پرداختهام.
تلفن مؤسسهٔ آفتاب مهر 02188109349 است.
۲- مراقبههای مبتنی بر تمرکز بر حالات جسمانی باعث افزایش پرفیوژن، متابولیسم و سیناپتوژنز لوب سینگولایقدامی در مغز میشوند و از این طریق کنترل ارادی بر هیجانها و عواطف را افزایش میدهند و خودآگاهی مبتنی بر عملکرد پرهفرونتال را میافزایند.
سبز باشید.
Drsargolzaei.com
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
سلام
تقاضا دارم بفرمایید که:
برای سنخ شناسی روانی خودمان چه کار کنیم؟
چگونه با چیزهایی مثل کهن الگو می توان زندگی را سامان بخشید؟
در عمل شناخت کهن الگو های غالب یا تیپ شخصیتی چه اثری باید بر ما بگذارد؟
آیا کهن الگوهای اروپایی با آسیایی تفاوتی دارند یا جهان شمولند؟ و آیا کاری برای شناختن کهن الگوهای آسیایی صورت گرفته؟
مطالعه ی نظریه های شخصیت برای یک غیر روان شناس چه سودی دارد و او چطور می تواند بیشترین بهره را از بررسی نظریه های شخصیت در زندگی شخصی، اولا، و بینا فردی، ثانیا، ببرد؟
لطفا در مورد سنخ شناسی روانی و تیپ شخصیتی مایرز بریگز و کهن الگو ها، منابعی برای خودشناسی بر اساس آنها چه فارسی و چه انگلیسی معرفی کنید. من از سایت های ایران ذهن و خودشناسی استفاده کرده ام ولی هنوز احساس می کنم نمی دانم با این اطلاعات چه باید کرد.
حتی بعد از مطالعه ی بیشتر در تیپ های مایرز بریگز بر تحیرم در شناخت دقیق تیپ شخصیتی ام افزوده شد و نفهمیدم کدام یک از اینان ام: intp infp istp isfp ؟! و یا اینکه به ترتیب هادسی ام بعد هفائستوسی بعد دیونوسوسی که چه؟ حالا بعد از دانستن باید چکار کنم؟!
پاسخ #دکترسرگلزایی :
با سلام و احترام
پاسخ به پرسش شما حداقل نیاز به ده دقیقه توضیح دارد.
بنابراین در فایلصوتی که در پی این مطلب میآید به سوال شما پاسخ می دهم.
تندرست باشید
@drsargolzaei
❓پرسش:
سلام
تقاضا دارم بفرمایید که:
برای سنخ شناسی روانی خودمان چه کار کنیم؟
چگونه با چیزهایی مثل کهن الگو می توان زندگی را سامان بخشید؟
در عمل شناخت کهن الگو های غالب یا تیپ شخصیتی چه اثری باید بر ما بگذارد؟
آیا کهن الگوهای اروپایی با آسیایی تفاوتی دارند یا جهان شمولند؟ و آیا کاری برای شناختن کهن الگوهای آسیایی صورت گرفته؟
مطالعه ی نظریه های شخصیت برای یک غیر روان شناس چه سودی دارد و او چطور می تواند بیشترین بهره را از بررسی نظریه های شخصیت در زندگی شخصی، اولا، و بینا فردی، ثانیا، ببرد؟
لطفا در مورد سنخ شناسی روانی و تیپ شخصیتی مایرز بریگز و کهن الگو ها، منابعی برای خودشناسی بر اساس آنها چه فارسی و چه انگلیسی معرفی کنید. من از سایت های ایران ذهن و خودشناسی استفاده کرده ام ولی هنوز احساس می کنم نمی دانم با این اطلاعات چه باید کرد.
حتی بعد از مطالعه ی بیشتر در تیپ های مایرز بریگز بر تحیرم در شناخت دقیق تیپ شخصیتی ام افزوده شد و نفهمیدم کدام یک از اینان ام: intp infp istp isfp ؟! و یا اینکه به ترتیب هادسی ام بعد هفائستوسی بعد دیونوسوسی که چه؟ حالا بعد از دانستن باید چکار کنم؟!
پاسخ #دکترسرگلزایی :
با سلام و احترام
پاسخ به پرسش شما حداقل نیاز به ده دقیقه توضیح دارد.
بنابراین در فایلصوتی که در پی این مطلب میآید به سوال شما پاسخ می دهم.
تندرست باشید
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
سلام وقت به خیر
آقای دکتر نظر شما درمورد «تجربهی نزدیک به مرگ» که امروزه در جامعهی ما مورد توجه قرار گرفته چیه؟ توجیه روانپزشکی خاصی در این باره وجود داره؟ آیا در سطح جهانی کار علمی در این خصوص انجام گرفته؟ آیا میشه به عنوان یک منبع معرفتی بهش اتکا کرد؟
ممنون از شما.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
بنده در هم اندیشی «این راز سر به مُهر» که توسط گروه همایش های به سوی سیمرغ در خردادماه ۱۴۰۰ دربارۀ موضوع مرگ برگزار شد به تفصیل راجع به تجربۀ نزدیک به مرگ صحبت کرده ام و منابع پژوهشی و نقدهای این موضوع را بیان کرده ام.
فایل صوتی و اسلایدهای این همایش را می توانید از کافه فیلو تهیه فرمایید:
https://cafephilo.ir/store-5/hamandishi3
سرسبز باشید.
#drsargolzaei
@drsargolzaei
❓پرسش:
سلام وقت به خیر
آقای دکتر نظر شما درمورد «تجربهی نزدیک به مرگ» که امروزه در جامعهی ما مورد توجه قرار گرفته چیه؟ توجیه روانپزشکی خاصی در این باره وجود داره؟ آیا در سطح جهانی کار علمی در این خصوص انجام گرفته؟ آیا میشه به عنوان یک منبع معرفتی بهش اتکا کرد؟
ممنون از شما.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
بنده در هم اندیشی «این راز سر به مُهر» که توسط گروه همایش های به سوی سیمرغ در خردادماه ۱۴۰۰ دربارۀ موضوع مرگ برگزار شد به تفصیل راجع به تجربۀ نزدیک به مرگ صحبت کرده ام و منابع پژوهشی و نقدهای این موضوع را بیان کرده ام.
فایل صوتی و اسلایدهای این همایش را می توانید از کافه فیلو تهیه فرمایید:
https://cafephilo.ir/store-5/hamandishi3
سرسبز باشید.
#drsargolzaei
@drsargolzaei
کافه فیلو
هم اندیشی این راز سر به مُهر | کافه فیلو
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
آقای دکتر سرگلزایی عزیز
سلام؛
من در پی مطالعاتی که در حوزه دین و نیز تکامل داشته ام، کنجکاوم که بدانم چه ایده ها و نظریاتی در مورد آینده دین در جامعه بشری وجود دارد.
توضیح بیشتر اینکه در نظرات شما نیز مشاهده کردم که به نقش مهم دین در زندگی بشر چه مثبت و چه منفی پرداخته اید و به نظر می رسد که تحول دین اثر جدی در سرنوشت بشر دارد.
از این رو ممنون میشوم که منابعی در این خصوص اگر می شناسید معرفی نمایید.
با تشکر
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
ممنونم که نظرات بنده را مطالعه می فرمایید.
با توجه به تفصیل پاسخم، آن را به صورت یک فایل صوتی در کانال خواهیم گذاشت.
تندرست و شادکام باشید
T.me/drsargolzaei
❓پرسش:
آقای دکتر سرگلزایی عزیز
سلام؛
من در پی مطالعاتی که در حوزه دین و نیز تکامل داشته ام، کنجکاوم که بدانم چه ایده ها و نظریاتی در مورد آینده دین در جامعه بشری وجود دارد.
توضیح بیشتر اینکه در نظرات شما نیز مشاهده کردم که به نقش مهم دین در زندگی بشر چه مثبت و چه منفی پرداخته اید و به نظر می رسد که تحول دین اثر جدی در سرنوشت بشر دارد.
از این رو ممنون میشوم که منابعی در این خصوص اگر می شناسید معرفی نمایید.
با تشکر
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
ممنونم که نظرات بنده را مطالعه می فرمایید.
با توجه به تفصیل پاسخم، آن را به صورت یک فایل صوتی در کانال خواهیم گذاشت.
تندرست و شادکام باشید
T.me/drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
با سلام و عرض ادب خدمت شما
میخواستم نظرتون رو در مورد مقوله کودک درون بدونم،
آیا اصولاً نیاز هست و اثری داره که بخواهیم مشکلات دوران کودکیمون رو حل کنیم؟
مثلاً تمرینهای کتاب شفای کودک درون مفید خواهد بود یا نه؟
من اخیرا کتاب از ذهنت بیرون بیا و زندگی کن رو مطالعه میکنم نظرات این کتاب بیشتر در مورد صرف انرژی و وقت روی زمان حال هست و در مورد گذشته روند پذیرش رو مدنظر قرار میده (البته بر اساس درک من از این کتاب)
با سپاس بابت وقتی که میذارین و به سوالات پاسخ میدین.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
در روانشناسی بالینی شاه کلیدی وجود ندارد،
هر نظریهای راجع به موقعیتی و اشخاصی کمک کننده است،
هیچ روش درمانی برای همه مناسب نیست، و هیچ روش درمانیای هم وجود ندارد که به درد هیچکس نخورد.
ما در روانشناسی بالینی و کاربردی باید به دنبال غنی کردن دسته کلیدمان باشیم نه به دنبال بیرون انداختن کلیدها در سودای داشتن یک شاه کلید.
تقلیلگرایی در علوم تجربی کارکرد دارد نه در علوم انسانی.
سرسبز باشید.
#دکتر_محمدرضا_سرگلزایی #روانشناسی #روانشناسی_بالینی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
❓پرسش:
با سلام و عرض ادب خدمت شما
میخواستم نظرتون رو در مورد مقوله کودک درون بدونم،
آیا اصولاً نیاز هست و اثری داره که بخواهیم مشکلات دوران کودکیمون رو حل کنیم؟
مثلاً تمرینهای کتاب شفای کودک درون مفید خواهد بود یا نه؟
من اخیرا کتاب از ذهنت بیرون بیا و زندگی کن رو مطالعه میکنم نظرات این کتاب بیشتر در مورد صرف انرژی و وقت روی زمان حال هست و در مورد گذشته روند پذیرش رو مدنظر قرار میده (البته بر اساس درک من از این کتاب)
با سپاس بابت وقتی که میذارین و به سوالات پاسخ میدین.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
در روانشناسی بالینی شاه کلیدی وجود ندارد،
هر نظریهای راجع به موقعیتی و اشخاصی کمک کننده است،
هیچ روش درمانی برای همه مناسب نیست، و هیچ روش درمانیای هم وجود ندارد که به درد هیچکس نخورد.
ما در روانشناسی بالینی و کاربردی باید به دنبال غنی کردن دسته کلیدمان باشیم نه به دنبال بیرون انداختن کلیدها در سودای داشتن یک شاه کلید.
تقلیلگرایی در علوم تجربی کارکرد دارد نه در علوم انسانی.
سرسبز باشید.
#دکتر_محمدرضا_سرگلزایی #روانشناسی #روانشناسی_بالینی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
سلام آقای دکتر با تشکر از توجهتون. من تمام وُیسهای شما مربوط به افسردگی رو گوش کردم. میخواستم بپرسم شرطیشدگی هم باعث افسردگی میشه؟ و اگر جواب مثبت است. آیا شرطیشدگی و متعاقب آن افسردگی ناشی از آن درمان دارد؟
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
خیر، شرطیسازی کلاسیک و شرطیسازی عامل نمیتوانند به تنهایی فرایند شکلگیری اختلال افسردگی باشند،
از منظر رفتارگرایی «درماندگی آموختهشده» و «همانندسازی اجتماعی» می توانند موجب اختلال افسردهخویی شوند.
سبز باشید.
#drsargolzaei
@drsargolzaei
❓پرسش:
سلام آقای دکتر با تشکر از توجهتون. من تمام وُیسهای شما مربوط به افسردگی رو گوش کردم. میخواستم بپرسم شرطیشدگی هم باعث افسردگی میشه؟ و اگر جواب مثبت است. آیا شرطیشدگی و متعاقب آن افسردگی ناشی از آن درمان دارد؟
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
خیر، شرطیسازی کلاسیک و شرطیسازی عامل نمیتوانند به تنهایی فرایند شکلگیری اختلال افسردگی باشند،
از منظر رفتارگرایی «درماندگی آموختهشده» و «همانندسازی اجتماعی» می توانند موجب اختلال افسردهخویی شوند.
سبز باشید.
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
سلام آقای دکتر سرگلزایی عزیز.
آیا در فرآیند تفکر خلّاق، آنچه که یونگ به آنTranscendent Function میگوید رخ میدهد؟ اگر اینچنین است لطفا مثالهایی از آن را ذکر میکنید؟
آیا این موضوع به Participation Mystique هم مرتبط است؟ آنچه که در سفرقهرمانی به مواجهه با سایه معروف است چطور؟ آیا برای حلخلاقانه مسائل نیازمند به رویارویی با سایه خود و یافتن یک Transcendent Function (تابع متعالی) هستیم؟
با سپاس فراوان از شما.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
در آموزش «تکنیکال» تفکرخلّاق (که شیوهٔ ادوارد دو بونواست و من در «کتاب زندگی، فکر و دیگر هیچ» راجع به آن نوشته ام) مفاهیم یونگی نقشی ندارند ولی در آموزش تفکرخلّاق مبتنی بر ناخودآگاه (که اوشو در کتاب خلاقیت،دبی فورد در کتاب راز سایه، رابرت جانسون در کتابتجسمخلّاق و اتوشارمر در کتاب تئوری U به آن پرداختهاند) مفاهیم یونگی عبور از پرسونا (نقاب) و مواجهه با سایه(shadow) نقش مهمی دارند.
ادوارد دو بونو (که اغلب کتابهایش به فارسی ترجمه شدهاند) نگاهی شناختی – رفتاری به مفهوم خلاقیت دارد در حالی که کارل گوستاو یونگ نگاهی روانکاوانه به مفهوم خلاقیت دارد.
سبز باشید.
#drsargolzaei
@drsargolzaei
❓پرسش:
سلام آقای دکتر سرگلزایی عزیز.
آیا در فرآیند تفکر خلّاق، آنچه که یونگ به آنTranscendent Function میگوید رخ میدهد؟ اگر اینچنین است لطفا مثالهایی از آن را ذکر میکنید؟
آیا این موضوع به Participation Mystique هم مرتبط است؟ آنچه که در سفرقهرمانی به مواجهه با سایه معروف است چطور؟ آیا برای حلخلاقانه مسائل نیازمند به رویارویی با سایه خود و یافتن یک Transcendent Function (تابع متعالی) هستیم؟
با سپاس فراوان از شما.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
در آموزش «تکنیکال» تفکرخلّاق (که شیوهٔ ادوارد دو بونواست و من در «کتاب زندگی، فکر و دیگر هیچ» راجع به آن نوشته ام) مفاهیم یونگی نقشی ندارند ولی در آموزش تفکرخلّاق مبتنی بر ناخودآگاه (که اوشو در کتاب خلاقیت،دبی فورد در کتاب راز سایه، رابرت جانسون در کتابتجسمخلّاق و اتوشارمر در کتاب تئوری U به آن پرداختهاند) مفاهیم یونگی عبور از پرسونا (نقاب) و مواجهه با سایه(shadow) نقش مهمی دارند.
ادوارد دو بونو (که اغلب کتابهایش به فارسی ترجمه شدهاند) نگاهی شناختی – رفتاری به مفهوم خلاقیت دارد در حالی که کارل گوستاو یونگ نگاهی روانکاوانه به مفهوم خلاقیت دارد.
سبز باشید.
#drsargolzaei
@drsargolzaei