دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.3K subscribers
1.89K photos
112 videos
174 files
3.38K links
Download Telegram
#چشم_تاریخ

#رئیسعلی_دلواری (۱۲۶۱–۱۲۹۴ خورشیدی/ ۱۸۸۲–۱۹۱۵ میلادی) مبارز مشروطه‌خواه و رهبر قیام جنوب در تنگستان و بوشهر علیه نیروهای بریتانیا در دورهٔ جنگ جهانی اول بود. باشروع نهضت مشروطیت، رئیسعلی در حالی که ۲۴ سال بیشتر نداشت از جمله پیشگامان مشروطه‌خواه در جنوب ایران شد و همکاری نزدیکی با محافل انقلابی و عناصر مشروطه‌ طلب در بوشهر، تنگستان و دشتی آغاز کرد. او با همراهی دیگر مشروطه خواهان بوشهر را از حاکمیت استبداد #محمدعلی_شاه قاجار خارج کرد. در سال ۱۲۸۷ ه. ش/ ۱۹۰۸ میلادی به درخواست ملاعلی تنگستانی و سید مرتضی مجتهد اهرمی که مخالف استبداد محمدعلی شاه قاجار بود، بوشهر را تصرف کرد و حدود ۹ ماه شهر را در کنترل داشت. در آغاز جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ قوای روس از شمال و نیروهای انگلستان از جنوب، ایران را در معرض هجوم قرار دادند و کشتی‌های جنگی انگلستان در مقابل بوشهر لنگر انداختند و نیروهای اشغالگر در ۸ اوت ۱۹۱۵/ ۱۷ مرداد ۱۲۹۴ بصورت تدریجی قصد اشغال بوشهر و نواحی ساحلی اطراف را داشتند. نیروهای انگلیسی همزمان با حمله به بوشهر قصد تصرف ناحیه دلوار را داشتند. رئیس علی دلواری و شیخ حسین خان چاه کوتاهی و زایرخضرخان اهرمی در مقام دفاع در برابر تجاوز بر آمدند. قیام  دلیران تنگستان علیه اشغالگران آغاز شد و نیروهای متجاوز انگلیسی که قریب به پنج هزار نفر بودند در دام دلیر مردان تنگستانی گرفتار آمدند و عده زیادی از متجاوزان انگلیسی در این حمله کشته شدند. عملیات چریکی پیروزمندانه رئیس علی، سایر مبارزان تنگستان را تشویق به همراهی با او کرد. تا تابستان ۱۹۱۵ عملیات موفقی را علیه نیروی دریایی انگلیس رهبری کرد. انگلیسی‌ها مجبور شدند نیروهای کمکی از عراق و هند به بوشهر اعزام کنند و دلوار را به شدت بمباران کردند. جنگ میان دلیران تنگستان به رهبری رئیس علی از یک سو و نیروهای بریتانیا و خوانین متحد آنان از سوی دیگر به طور پیاپی و پراکنده تا شهریور ۱۲۹۴ خورشیدی ادامه یافت و انگلیسی‌ها نتوانستند بر رئیس علی و یارانش برتری یابند. رئیس‌علی در محلی به نام «تنگک صفر» هنگام شبیخون به قوای بریتانیا توسط فردی نفوذی به نام غلامحسین تنگکی از پشت سر هدف گلوله قرار گرفت و در سن ۳۳ سالگی کشته شد. سریال تلویزیونی دلیران تنگستان، سهم مهمی در معرفی رئیسعلی و یارانش به مردم ایران داشت.

این سریال در ۱۴ قسمت و در طول دو سال از ۱۳۵۲-۱۳۵۰ به کارگردانی «همایون شهنواز» و تهیه‌کنندگی «ملک‌ساسان ویسی» ساخته شد و نخستین بار، در اسفندماه ۱۳۵۳ از تلویزیون ملی ایران به نمایش درآمد و پخش آن، تا بهار ۱۳۵۴ ادامه داشت. "محمود جوهری" بازیگر اصلی سریال (در نقش «رئیس‌علی دلواری») پس از پایان ساخت سریال، در حادثه تصادف اتومبیلش در نوروز ۱۳۵۵ کشته شد

@drsargolzaei

http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/RaeisAliDelvari.jpg
#مقاله
#اتوبان_جلال!

هر گاه از بزرگراه #شیخ_فضل_الله_نوری وارد اتوبان جلال می شوم بی اختیار یاد خطای تاریخی #جلال_آل_احمد می افتم!
جلال آل احمد در کتاب غرب زدگی خود راجع به اعدام شیخ فضل الله نوری چنین نوشته است: "به هر صورت از آن روز بود که نقش غرب زدگی را همچون داغی بر پیشانی ما زدند. و من نعش آن بزرگوار را بر سر دار، همچون پرچمی می دانم که به علامت استیلای غرب زدگی پس از دویست سال بر بام سرای این مملکت افراشته شد."
این نتیجه گیری غلط جلال را با آب و تاب در کتاب های درسی به خورد دانش آموزان این مملکت می دهند و گناه بردار کردن شیخ فضل الله را به گردن غرب زدگان می اندازند بگذریم که خود واژه غرب زدگی نیز اصطلاحی "من در آوردی" و تعریف نشده است که می توان آن را همچون برچسبی بر پیشانی هر شخص و جریانی چسباند. این واژه من در آوردی از ابداعات سید احمد مهینی یزدی معروف به احمد فردید بود که خود، شیفته ی مارتین هایدگر فیلسوف نازی آلمان هیتلری بود. فردید بین فلسفه پدیدار شناختی هایدگر و عرفان ابن عربی وجه مشترک پیدا می کرد!
داستان شیخ فضل الله نوری اما داستان دیگری است. شیخ فضل الله که در ابتدای انقلاب #مشروطه در کنار سید عبدالله بهبهانی و سید کاظم طباطبایی قرار داشت بعدأ با سید عبدالله بهبهانی اختلاف پیدا کرد و مشروطه را ضد دین تلقی کرد و مشروطه خواهان را مهدورالدم خواند!
#محمدعلی_شاه قاجار هم که با برقراری مشروطه حکومت بی قید و شرط پادشاهی خود را در محدودیت می دید از فتوای شیخ فضل الله و چند تن از امام جمعه های همگام با وی استقبال کرد و کودتایی را سازماندهی کرد که حاصل آن به توپ بستن مجلس و اعدام بسیاری از مشروطه خواهان بود که شیخ آنها را مهدورالدم خوانده بود.
کودتای محمدعلی شاه که شکست خورد شیخ فضل الله به عنوان تئوریسین شرعی کودتا محاکمه و اعدام شد اما نکته مهم این است که در این محاکمه و اعدام هم "غرب زده ها" نقش اصلی را نداشتند بلکه این ماجرا توسط خود روحانیون کارگردانی می شد!
۱ - مکاتبات بین سید عبدالله طباطبایی و سید کاظم طباطبایی با علمای نجف باعث شد که مراجع تقلید نجف (معروف به آیات ثلاث) در تلگرافی که در تاریخ ۲۹ ذیقعده ۱۳۲۵ هجری قمری فرستادند شیخ فضل الله نوری را "مفسد" اعلام کنند! حکم مفسد بودن شیخ فضل الله امضای آیت الله العظمی محمد حسین نجل میرزا خلیل، آیت الله العظمی محمد کاظم خراسانی و آیت الله العظمی عبدالله مازندرانی را دارد!
۲- قاضی دادگاهی که شیخ فضل الله را محاکمه و به اعدام محکوم کرد "شیخ ابراهیم زنجانی" بود. این مرد ۲۰ سال در حوزه علمیه نجف علوم دینی خوانده بود و شاگرد آخوند خراسانی، شیخ محمد لاهیجی و حاجی میرزا خلیل بود!
             *                *                 *
این که اعدام شیخ فضل الله نوری اقدامی غلط بوده یک مسأله است و این که این کار غلط را به گردن کسانی غیر از آمرین و عاملین آن بیاندازیم امر دیگری است. بحث درست و غلط بودن این اقدام یک بحث تحلیلی و حقوقی است که هر فرد و جریانی بسته به گرایش سیاسی و فلسفی خود می تواند رأیی متفاوت داشته باشد اما این که این اقدام را از دوش کارگردانان اصلی آن برداریم و به دوش دیگران بیاندازیم تحریف تاریخ است و تحریف تاریخ در سطح کلان و اجتماعی باعث افکار بیمارگونه، تصمیمات غلط و حرکت های اجتماعی بیمار می شود.
چندی پیش دیدم که "نهاد کتابخانه های عمومی کشور" کتابی با عنوان "سر دار" به قلم نوه شیخ فضل الله نوری در تیراژ یکصد و پنجاه هزار نسخه چاپ کرده است. گرچه زیر عنوان کتاب آمده است که این کتاب "گزارش تحلیلی از بر دار رفتن آیت الله شیخ فضل الله نوری" است اما کتابی است برگرفته از خاطرات نزدیکان و مریدان شیخ که توسط نوه ایشان نوشته و در سال ۱۳۵۵ منتشر شده است. این که چنین کتابی با این شدت یکسونگری پس از گذشت حدود ۴۰ سال در تیراژی صد برابر تیراژ متعارف کتاب در ایران توسط یک نهاد دولتی چاپ شود و به رایگان در کتابخانه های کشور توزیع شود دیگر خطای فردی مرحوم جلال آل احمد نیست بلکه یک حرکت سازماندهی شده است.
جالب اینجاست که با وجود این که در دو جای این کتاب اشاره شده که عکسی از صحنه بردار شدن شیخ فضل الله موجود نیست و عکس های موجود جعلی هستند باز هم طرح این کتاب منقوش به عکس جعلی صحنه بردار کشیده شدن شیخ فضل الله است!
چگونه انتظار داریم ملتی که تاریخ خود را نمی داند تصمیمات درست بگیرد؟!

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

پی نوشت ها:
۱- برای شناخت بیشتر افکار احمد فردید و جلال آل احمد پیشنهاد می کنم کتاب "هویت اندیشان و میراث فکری احمد فردید" به قلم محمد منصور هاشمی از انتشارات کویر را بخوانید.
۲- شرح تحلیلی ماجرای بردار شدن شیخ فضل الله نوری را از کتاب "تاریخ انقلاب مشروطیت ایران" به قلم دکتر مهدی ملک زاده - انتشارات علمی
بخوانید.

@drsargolzae
Drsargolzaei.com
#چشم_تاریخ

#مجلس_شورای_ملی در جریان جنبش #مشروطه و بر پایه اولین #قانون_اساسی ایران تشکیل شد.
از صدور فرمان مشروطیت در سال ۱۲۸۵ خورشیدی تا #انقلاب_اسلامی در سال ۱۳۵۷، کلاً ۲۴ دوره مجلس شورای ملی تشکیل شد که البته در میان برخی از این دوره‌ها ایام فترت پیش می‌آمد و کشور بدون مجلس می‌ماند.
پس از امضای فرمان مشروطیت توسط #مظفرالدین_شاه در مرداد ۱۲۸۵ خورشیدی، یک مجلس موقت (که از آن با عنوان اولین مجلس مؤسسان نیز نام برده شده است) برای تدوین نظامنامه انتخابات مجلس ملی در تهران گشایش یافت. نمایندگان آن عمدتاً تجار، روحانیون، و رؤسای اصناف بازار تهران بودند. بر اساس این قانون انتخاب‌شدگان به شش طبقه تقسیم می‌شدند: شاهزادگان و قاجارها، روحانیون و طلاب، اعیان و اشراف، تجار دارای تجارتخانه معیّن، مالکان با حداقل هزار تومان دارایی و صنعتگران و پیشه‌وران از صنوف شناخته شده و دارای مغازه‌ای با شرایط مشخص.
انتخاب‌شوندگان شامل ۱۵۶ نماینده بودند که از این تعداد ۶۰ کرسی به تهران و ۹۶ کرسی به دیگر ایالات اختصاص داده شده بود. نامزدهای پارلمانی می‌بایست خواندن، نوشتن و تکلم به زبان فارسی را قادر باشند..
نخستین جلسه دوره اول مجلس شورای ملی در ۱۸ شعبان ۱۳۲۴ برابر با ۱۴ مهر ۱۲۸۵ ‏ و ۷ اکتبر ۱۹۰۶ در کاخ گلستان و در حضور مظفرالدین شاه قاجار گشایش یافت و پس از آن خانه‌ای واقع در میدان #بهارستان (جنب مسجد و مدرسه سپهسالار) به تشکیل جلسات مجلس شورای ملی اختصاص یافت که تا انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ بیشتر جلسات در همان‌جا تشکیل می‌شد. عمده ترکیب مجلس اول به این شکل بود: ۲۶٪ نمایندگان روسای اصناف، ۲۰٪ روحانیون و ۱۵٪ از تجار بودند.
نخستین وظیفه مجلس تنظیم سندی بود که بعداً به قانون اساسی شهرت یافت. مظفرالدین شاه قانون اساسی را در ۹ دی، پنج روز قبل از مرگش، امضا کرد. پس از آن، نمایندگان تلاش خود را مصروف تدوین و تنظیم سند نهایی موسوم به متمم قانون اساسی نمودند. شاه جدید، #محمدعلی_شاه، ابتدا از تأیید متمم قانون اساس امتناع کرد، اما چون با اعتراض مردم در شهرهای عمده به خصوص تهران، تبریز، اصفهان، شیراز مواجه شد، عقب نشست؛ در مجلس ملی حضور یافت، عهد کرد به قانون اساسی احترام گذارد و مهر سلطنتی رابه متمم قانون اساس زد.
مجلس اول پس از حمله قوای قزاق به مجلس در تیرماه ۱۲۸۷ تعطیل شد. این تعطیلی تا زمان فتح تهران و تشکیل مجلس عالی ادامه یافت. در ساعت ۶ صبح ۲ تیر ۱۲۸۷، ۲۰ نفر از افراد بریگاد قزاق از سوی محمد علی شاه برای دستگیری سران جنبش مشروطه فرستاده ‌شدند، اما با مقاومت و شلیک مشروطه خواهان مواجه شدند. دستور تیراندازی را آیت الله سید عبدالله #بهبهانی صادرکرده بود. در آن سو، نیروهای قزاق مسجد سپهسالار و مجلس را محاصره کردند. چندی بعد نیروی کمکی بریگاد قزاق به همراه افسران روسی خود وارد عمل شدند. پس از فرار مشروطه‌ خواهان به ساختمان مجلس، قزاق ها ساختمان مجلس را به توپ می‌بندند و مشروطه‌ خواهان را شکست می‌دهند. پس از شکست، عده‌ای از مشروطه ‌خواهان به پارک امین‌الدوله در شمال میدان بهارستان فرارمی‌کنند اما سرانجام، ۳۹ نفر از آنان دستگیر شده و به باغ شاه منتقل می‌شوند که 3 نفر از آنان شامل شیخ احمد #روح‌القدس، روزنامه‌نگار ،میرزا نصرالله #ملک‌المتکلمین، نماینده مجلس وجهانگیرخان #صوراسرافیل، نماینده مجلس به دستور ولادیمیر #لیاخوف، هفتمین فرمانده روسی بریگاد قزاق درایران، اعدام شدند.

به انتخاب: #سروش_سرگلزایی

@drsargolzaei

http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/parliament.jpg
Forwarded from اتچ بات
#چشم_تاریخ
#محمد‌علی_شاه_قاجار

محمدعلیشاه قاجار (۱۲۵۱–۱۳۰۴ خورشیدی) ششمین پادشاه از سلسله قاجار و از مخالفان #مشروطه است كه به سبب به توپ بستن مجلس شوراى ملى شهرت دارد. وی از ۲۸ دی 1285 تا ۲۲ تیر ۱۲۸۸ پادشاه ايران بود.
او تحت تعلیم و تربیت آموزگار روسی خود، سرگی مارکوویچ شابشال (ملقب به ادیب‌السلطان) زبان و فرهنگ روسی را آموخت. شابشال نفوذ زیادی بر محمدعلی میرزا داشت و او را علاقه‌مند به روسیه کرد.
محمدعلی شاه در روز تاجگذاری‌اش نمایندگان مجلس شورای ملی را دعوت نکرد. هم‌چنین زمانی که حکم سلطنت مشروطه را نزدش آوردند، از امضای آن خودداری کرد. او از امضاکردن متمّم قانون اساسی مشروطه هم خودداری کرد، ولی با اعتراضات سراسری مردم به‌ناچار آن را امضاء کرد، هرچند دشمنی‌اش با مشروطیت ادامه یافت. پس از آن به ستیز با مشروطه‌خواهان پرداخت و پس از چندی کش و قوس سرانجام شمشیر را از رو بسته و به کمک ولادیمیر لیاخوف روس، دستور به توپ‌بستن مجلس شورای ملی را داد. در سال ۱۲۸۷ خورشیدی (۱۳۲۶ قمری)، محمدعلیشاه قاجار پس از آن که با مشروطه‌خواهان و مجلس از مخالفت درآمد، مرکز فرماندهی خود را در باغشاه قرار داد، در باغشاه ملک‌الممتکلمین و میرزا جهانگیرخان از رهبران مشروطه را به قتل رساند و بسیاری از مشروطه‌خواهان را به زندان انداخت. در این دوران که به استبداد صغیر معروف است محمدعلی شاه و #شیخ‌فضل‌الله‌نوری به شدت در مقابل مشروطه ایستادگی کردند.
در تاریخ ۲۲ تیر ۱۲۸۸ خورشیدی محمدعلیشاه پس از فتح تهران توسط مشروطه‌خواهان، به سفارت روسیه در تهران پناهنده و در آن‌جا متحصن شد. نهایتاً توسط مجلس عالی از مقام سلطنت خلع و مجبور به ترک ایران شد. مجلس عالی پسر ۱۲ساله‌اش احمد (شاه ) را به سلطنت منصوب کرد و برای محمدعلی میرزا نیز مقرری برابر ۱۰۰ تومان در هر ماه در نظر گرفت. وی پس از مدتی با کمک روس‌ها در صدد بازگشت به ایران و کسب مجدد قدرت برآمد که شکست خورد. سپس به روسیه بازگشت و مقرری‌اش از سوی دولت ایران نیز قطع شد.
محمدعلی شاه همچون بیشتر شاهان قاجار خود را باورمند به دین و باورهای اسلامی می‌نمایاند. او تعدادی از روحانیون را در دربار خود مقام داده بود و از ایشان در مقابل روحانیون مشروطه خواه استفاده می‌کرد و با برخی ازایشان مانند شیخ فضل ا... نوری پیوندهای نزدیکی داشت. او همچنین مردی به شدت خرافاتی بود و انجام بسیاری از کارهایش را به فال و استخاره می‌سپرد. استخاره‌های محمدعلیشاه مشهور است. او به ویژه به یکی از علمای تهران به نام میرزا ابوطالب زنجانی اعتقاد داشت و تمام تصمیمات خود از قبیل عزل و نصب وزرا و سرکوب مخالفان را بر اساس پاسخ‌هایی می‌گرفت که میرزا ابوطالب پس از استخاره به وی اعلام می‌کرد.

به انتخاب: #سروش_سرگلزایی

@drsargolzaei
Forwarded from اتچ بات
#چشم_تاریخ
#محمدعلی_جمال‌زاده

محمّدعلی جمال‌زاده نویسنده و مترجم 
معاصر ایرانی بود. او را پدر داستان کوتاه زبان فارسی و آغازگر سبک واقع‌گرایی در ادبیات فارسی می‌دانند. او نخستین مجموعهٔ داستان‌های کوتاه ایرانی را با عنوان یکی بود و یکی نبود در سال ۱۳۰۰ خورشیدی در برلین منتشر ساخت.
جمالزاده در سال ۱۹۶۵ نامزد جایزه نوبل ادبیات گردید. وی تا به امروز در کنار زین العابدین رهنما، حسین قدس نخعی و ابوالقاسم اعتصام‌زاده به عنوان تنها فارسی زبانان نامزد جایزه نوبل ادبیات شناخته می شوند. داستان‌های وی انتقادی، ساده، طنزآمیز و آکنده از ضرب‌المثل‌ها و اصطلاحات عامیانه است.
جمال‌زاده فرزند سید جمال‌الدین واعظ اصفهانی بود. جمال‌زاده حدود دوازده سال داشت که پدرش او را برای تحصیل به بیروت فرستاد. در دوران اقامت او در بیروت اوضاع سیاسی ایران تغییر کرد، #محمدعلی_شاه_قاجار مجلس را به توپ بست و آزادی‌خواهان و مشروطه طلبان با مشکلاتی مواجه شدند.
پدر جمال‌زاده خود را به همدان رساند تا از آنجا به عتبات فرار کند، ولی در آن‌جا دستگیر شد و به بروجرد برده شد. امیر افخم، حاکم بروجرد دستور اعدام او را صادر کرد.
جمال‌زاده در بیروت با ابراهیم پور داود و مهدی ملک‌زاده فرزند ملک المتکلمین چندین سال هم دوره بود. در سال ۱۹۱۰ تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به فرانسه برود. در آنجا ممتاز السلطنه سفیر ایران به وی پیشنهاد کرد که برای تحصیل به لوزان سوئیس برود. سید محمدعلی تا سال ۱۹۱۱ در لوزان بود، پس از آن به شهر دیژون در فرانسه رفت و دیپلم حقوق خود را از دانشگاه آن شهر گرفت.
همزمان با جنگ جهانی اوّل کمیته‌ای به نام کمیتهٔ ملّیّون به رهبری سید حسن تقی‌زاده برای مبارزه با روسیه و انگلیس در برلین تشکیل شد. این کمیته سید محمدعلی جمال‌زاده را به همکاری دعوت نمود. جمال‌زاده در سال ۱۹۱۵ به برلین رفت و تا سال ۱۹۳۰ در آن جا اقامت داشت. پس از اقامت کوتاهی در برلین، برای مأموریت از طرف کمیته ملیون به بغداد و کرمانشاه رفت و مدت شانزده ماه در آنجا اقامت داشت. در بازگشت به برلین، مجله کاوه وی را به همکاری دعوت کرد و تا تعطیلی مجله (۳۰ مارس ۱۹۲۲) به همکاری خود با تقی‌زاده ادامه داد.پس از تعطیلی مجله کاوه، سرپرستی محصّلین ایرانی در سفارت ایران در برلین را به عهده گرفت. او به مدت هشت سال این مسئولیت را بر عهده داشت، تا اینکه در سال ۱۹۳۱ به دفتر بین‌المللی کار وابسته به جامعه ملل در ژنو پیوست. وی پس از بازنشستگی از آنجا در سال ۱۹۵۶ تا پایان عمر همچنان در ژنو اقامت داشت. جمال‌زاده بیشتر عمر خود را در خارج از ایران سپری کرد. اما می‌توان گفت که تمام تحقیقاتش دربارهٔ ایران و فرهنگ و زبان فارسی بود. علی‌رغم اینکه در رشتهٔ حقوق تحصیل کرد ولی دربارهٔ حقوق مطلبی ننوشت.

محمّد علي جمالزاده طبق موافقت نامه اي كه در تاريخ ۲۳ مهرماه ۱۳۵۵ با دانشگاه تهران به امضا رسانيد، تمام حقوق ناشي از چاپ آثار خود را كه تا كنون نزديك به پنجاه جلد كتاب و رسالات و مقالات متعدد است به دانشگاه تهران واگذار كرده تا به شیوهٔ زیر به مصرف برسد:

الف: يك ثلث آن درآمد به مصرف خريد كتاب های مفيد برسد و با مجموعه كتابهای اهدايی خود وی در اختيار كتابخانهٔ مركزی و مركز اسناد دانشگاه تهران قرار گيرد. 

ب: يك ثلث ديگر آن درآمد به دانشجويان ايراني علاقه مند و بي بضاعتي تعلق خواهد گرفت كه به تحقيقات ادبی و تاريخی مشغول خواهند بود خواه در ايران ويا در خارج از ايران به تشخيص هيأت امنا و با عنوان بورس تحصيلی.

ج: يك ثلث ديگر به يك مؤسسهٔ خيريه  از قبيل يتيم خانه و يا خانهٔ مساكين سالخورده داده خواهد شد، به شرط آن كه آن در شهر اصفهان كه زادگاه جمالزاده است واقع باشد.
همچنين جمال زاده كتابخانهٔ خود را به كتابخانهٔ مركزي و مركز اسناد دانشگاه تهران بخشيد و كليهٔ سهام شركت سيمان را كه مالك بود براي كارهاي خير به دانشگاه تهران واگذار نمود.

@drsargolzaei