#معرفی_کتاب
نام کتاب: #لحظه_اوج
نویسنده: #ملیندا_گیتس
مترجم : منصور بیگدلی
ناشر: انتشارات بهار سبز
«ملیندا گیتس» ۵۵ ساله است و در دالاس تگزاس بزرگ شدهاست، به نقل از «مجله فوربس» پس از «آنگلا مرکل» و «دیلما روسف»، سومین زن قدرتمند جهان بوده، سه فرزند دارد و همسر دومین مرد ثروتمند جهان است. در کنار همه اینها آنچه باعث شد تا ملیندا گیتس تصمیم بگیرد کتاب «لحظه اوج» را تالیف کند، تلاش برای رفع تبعیض جنسیتی و سفرهای خیرخواهانه او به سراسر دنیا و تحقق بخشیدن به این شعار بود: «اگر میخواهید جامعهای را ارتقا دهید از زنان شروع کنید». ملیندا با افتخار، لقب «فمینیست سرسخت» را به خود دادهاست و معتقد است در طول تاریخ زنان و دختران در حاشیه رها شدهاند و مردان همواره شانس بیشتری برای یادگیری، کسب درآمد، رهبری و تصمیمگیریهای جمعی داشتهاند. ملیندا به همراه همسرش «بیل گیتس»، صاحب بزرگترین بنیاد خیریه خصوصی در جهان است و سفرهای خود را به اقصی نقاط جهان با هدف ترویج برنامههایی مانند «مبارزه با فقر، دسترسی زنان به مشاغل متنوع، مشارکت مردان در کارهای خانه، دستیابی به حقوق برابر زنان با مردان، مرخصیهای خانوادگی برای زنان و از میان بردن تعصبهای جنسیتی» آغاز کردهاست. کتاب «لحظه اوج» شامل نه بخش است که فصل مشترک آنها، تلاش ملیندا برای به تصویر کشیدن تجربههای دردناک گرسنگان و افرادی است که با فقر فرهنگی و اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند. این زن بشردوست آمریکایی سراغ حاشیهنشینهای بنگلادشی میرود و پای قصههایی مینشیند که با درد «ختنه دختران» و «کودک همسری» آغاز میشود و با «خشونت خانگی» و «کار بدون دستمزد» بهپایان میرسد. ملیندا گیتس در مصاحبهای به این سوال که «توانمندسازی زنان در سراسر جهان چه نفعی برای دیگران خواهدداشت؟» میگوید: «همه ما در یک نظام جهانی واحد زندگی میکنیم، زنان و دخترانی که نیمی از جمعیت جهان را تشکیل میدهند در سیستمهای بدون تبعیض شکوفا شده و این شکوفایی در سطح جهانی به سود تمام اعضا در جوامع مختلف خواهدبود.» اگرچه این بانوی ثروتمند آمریکایی برخلاف بسیاری از همتایان کاپیتالیست خود، برای برابری و رفع تبعیض تلاش میکند، باز جای طرح این پرسش باقی میماند که تاکنون اقدامات بشردوستانه و خیرخواهانهای ازایندست تا چهاندازه علیه الگوهای کلان سرمایهداری، مصرفگرایی و استثمار نیروی انسانی موفق بودهاند...
#مریم_بهریان (دانشجوی دکترای روانشناسی)
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا بخوانید
#کتاب #پیشنهاد_کتاب #لحظه_اوج
#drsargolzaei
@drsargolzaei
نام کتاب: #لحظه_اوج
نویسنده: #ملیندا_گیتس
مترجم : منصور بیگدلی
ناشر: انتشارات بهار سبز
«ملیندا گیتس» ۵۵ ساله است و در دالاس تگزاس بزرگ شدهاست، به نقل از «مجله فوربس» پس از «آنگلا مرکل» و «دیلما روسف»، سومین زن قدرتمند جهان بوده، سه فرزند دارد و همسر دومین مرد ثروتمند جهان است. در کنار همه اینها آنچه باعث شد تا ملیندا گیتس تصمیم بگیرد کتاب «لحظه اوج» را تالیف کند، تلاش برای رفع تبعیض جنسیتی و سفرهای خیرخواهانه او به سراسر دنیا و تحقق بخشیدن به این شعار بود: «اگر میخواهید جامعهای را ارتقا دهید از زنان شروع کنید». ملیندا با افتخار، لقب «فمینیست سرسخت» را به خود دادهاست و معتقد است در طول تاریخ زنان و دختران در حاشیه رها شدهاند و مردان همواره شانس بیشتری برای یادگیری، کسب درآمد، رهبری و تصمیمگیریهای جمعی داشتهاند. ملیندا به همراه همسرش «بیل گیتس»، صاحب بزرگترین بنیاد خیریه خصوصی در جهان است و سفرهای خود را به اقصی نقاط جهان با هدف ترویج برنامههایی مانند «مبارزه با فقر، دسترسی زنان به مشاغل متنوع، مشارکت مردان در کارهای خانه، دستیابی به حقوق برابر زنان با مردان، مرخصیهای خانوادگی برای زنان و از میان بردن تعصبهای جنسیتی» آغاز کردهاست. کتاب «لحظه اوج» شامل نه بخش است که فصل مشترک آنها، تلاش ملیندا برای به تصویر کشیدن تجربههای دردناک گرسنگان و افرادی است که با فقر فرهنگی و اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند. این زن بشردوست آمریکایی سراغ حاشیهنشینهای بنگلادشی میرود و پای قصههایی مینشیند که با درد «ختنه دختران» و «کودک همسری» آغاز میشود و با «خشونت خانگی» و «کار بدون دستمزد» بهپایان میرسد. ملیندا گیتس در مصاحبهای به این سوال که «توانمندسازی زنان در سراسر جهان چه نفعی برای دیگران خواهدداشت؟» میگوید: «همه ما در یک نظام جهانی واحد زندگی میکنیم، زنان و دخترانی که نیمی از جمعیت جهان را تشکیل میدهند در سیستمهای بدون تبعیض شکوفا شده و این شکوفایی در سطح جهانی به سود تمام اعضا در جوامع مختلف خواهدبود.» اگرچه این بانوی ثروتمند آمریکایی برخلاف بسیاری از همتایان کاپیتالیست خود، برای برابری و رفع تبعیض تلاش میکند، باز جای طرح این پرسش باقی میماند که تاکنون اقدامات بشردوستانه و خیرخواهانهای ازایندست تا چهاندازه علیه الگوهای کلان سرمایهداری، مصرفگرایی و استثمار نیروی انسانی موفق بودهاند...
#مریم_بهریان (دانشجوی دکترای روانشناسی)
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا بخوانید
#کتاب #پیشنهاد_کتاب #لحظه_اوج
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#معرفی_کتاب
نام کتاب: #نقاب_نامهها
نویسنده: #آرش_رمضانی
ناشر: روزنه -۱۴۰۰
نقاب نامهها دومین اثر نویسندهی سی و دو سالهی مشهدی، آرش رمضانی است که به تازگی توسط نشر روزنه به چاپ رسیده است. اثر اول آرش رمضانی که «نغمههایی از پشت دیوار» نام دارد نیز توسط نشر روزنه منتشر شده و مجموعه داستان-خاطرههاییست از روزهایی که آرش رمضانی به عنوان روانشناس در زندان مشغول به کار بوده است. او در کتاب نخستش ما را با روایتهایی مستند، صادق، صمیمی و منتقدانه مواجه میکند که از پشت میلههای زندان پا گرفتهاند و میشود آن را یک رئالیسم اجتماعی نامید.
اثر دوم او امّا فضایی کاملاً متفاوت دارد. «نقاب نامهها» فضای مدرن و چهارچوبگریزی را به تصویر میکشد, مابین خیال و حقیقت؛ خودآگاه و ناخودآگاه و گزارش و هذیان.
این اثر روایتیست جذاب، روانکاوانه، پر پیج و خم و معماگونه که دست مخاطب را میگیرد، او را با خودش وارد جهانی مملو از سؤال و تعلیق میکند و پس از مبارزهای لذتبخش، مخاطب را به سلامت از هزارتوی کلمات بیرون میآورد، اما پیش از آنکه عرق خواننده خشک شود دوباره او را داخل رینگ میکشد.
داستان از نگاه اولشخص بیان میشود و نویسنده برای روایت داستان، خودش را در جایگاه شخصیت اول داستان نشانده تا هم داستان زبانی صمیمیتر داشته باشد و هم راهی میان جهان شخصی خودش و جهان داستان باز کند؛ جهانهایی که در هر دو آنها قهرمانان سرخورده و ناامید به زخمهایشان خیره ماندهاند و با خودشان فکر میکنند که: «هیچکاری نکردن در شرایط جهنمی بهترین کار است! چراغ امید مرده است و همهی منافذ اصلاح را بتن ریختهاند!»
داستان از یک تابستان سوزان آغاز میشود که آرش رمضانی تماس غیر منتظرهای را از روانپزشک یک بیمارستان روانپزشکی دریافت میکند. روانپزشک پس از معرفی خودش درخواست قرار ملاقاتی فوری با نویسندهی داستان ما دارد، قرار ملاقاتی که جهان نویسنده را ناگهان با مجموعهای از تکانها و پرسشهای شدید روبهرو میکند.
روانپزشک بیمارستان روانی در ملاقات با نویسنده، مجموعهی نامههایی را به آرش رمضانی میدهد که توسط یکی از بیمارانش نوشته شدهاند. بیماری که پس از نوشتن نامهها روزهی سکوت گرفته و لب از لب باز نمیکند؛ نامههایی که رویشان نوشته شده است: «به آرش رمضانی.»...
#سهیل_سرگلزایی
(منتشر شده در روزنامۀ سازندگی- شماره ۱۰۴۷- ۱۹ مهر ۱۴۰۰- به مناسبت رونمایی از کتاب)
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا بخوانید
#drsargolzaei
#drsargolzaei
نام کتاب: #نقاب_نامهها
نویسنده: #آرش_رمضانی
ناشر: روزنه -۱۴۰۰
نقاب نامهها دومین اثر نویسندهی سی و دو سالهی مشهدی، آرش رمضانی است که به تازگی توسط نشر روزنه به چاپ رسیده است. اثر اول آرش رمضانی که «نغمههایی از پشت دیوار» نام دارد نیز توسط نشر روزنه منتشر شده و مجموعه داستان-خاطرههاییست از روزهایی که آرش رمضانی به عنوان روانشناس در زندان مشغول به کار بوده است. او در کتاب نخستش ما را با روایتهایی مستند، صادق، صمیمی و منتقدانه مواجه میکند که از پشت میلههای زندان پا گرفتهاند و میشود آن را یک رئالیسم اجتماعی نامید.
اثر دوم او امّا فضایی کاملاً متفاوت دارد. «نقاب نامهها» فضای مدرن و چهارچوبگریزی را به تصویر میکشد, مابین خیال و حقیقت؛ خودآگاه و ناخودآگاه و گزارش و هذیان.
این اثر روایتیست جذاب، روانکاوانه، پر پیج و خم و معماگونه که دست مخاطب را میگیرد، او را با خودش وارد جهانی مملو از سؤال و تعلیق میکند و پس از مبارزهای لذتبخش، مخاطب را به سلامت از هزارتوی کلمات بیرون میآورد، اما پیش از آنکه عرق خواننده خشک شود دوباره او را داخل رینگ میکشد.
داستان از نگاه اولشخص بیان میشود و نویسنده برای روایت داستان، خودش را در جایگاه شخصیت اول داستان نشانده تا هم داستان زبانی صمیمیتر داشته باشد و هم راهی میان جهان شخصی خودش و جهان داستان باز کند؛ جهانهایی که در هر دو آنها قهرمانان سرخورده و ناامید به زخمهایشان خیره ماندهاند و با خودشان فکر میکنند که: «هیچکاری نکردن در شرایط جهنمی بهترین کار است! چراغ امید مرده است و همهی منافذ اصلاح را بتن ریختهاند!»
داستان از یک تابستان سوزان آغاز میشود که آرش رمضانی تماس غیر منتظرهای را از روانپزشک یک بیمارستان روانپزشکی دریافت میکند. روانپزشک پس از معرفی خودش درخواست قرار ملاقاتی فوری با نویسندهی داستان ما دارد، قرار ملاقاتی که جهان نویسنده را ناگهان با مجموعهای از تکانها و پرسشهای شدید روبهرو میکند.
روانپزشک بیمارستان روانی در ملاقات با نویسنده، مجموعهی نامههایی را به آرش رمضانی میدهد که توسط یکی از بیمارانش نوشته شدهاند. بیماری که پس از نوشتن نامهها روزهی سکوت گرفته و لب از لب باز نمیکند؛ نامههایی که رویشان نوشته شده است: «به آرش رمضانی.»...
#سهیل_سرگلزایی
(منتشر شده در روزنامۀ سازندگی- شماره ۱۰۴۷- ۱۹ مهر ۱۴۰۰- به مناسبت رونمایی از کتاب)
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا بخوانید
#drsargolzaei
#drsargolzaei
#معرفی_کتاب
نام کتاب : #منحنی_دوم (دیدگاه هایی در نوسازی جامعه )
نویسنده : #چارلز_هندی
مترجم : دکتر محمد صائبی
ناشر : کتاب معنا
چارلز هندی نویسنده ماجراجو و فیلسوف اجتماعی ایرلندی است، در آستانه ۸۴ سالگی قرار دارد اما ذهنهای جوان را در باب مسئلهها و ایدههای کاری و اجتماعی به چالش میکشد. برای آنها دلیل و استدلال میآورد که چرا باید همواره به دنبال تغییر باشند. او ندای هشداری برای صاحبان قدرت، ثروت و ایدئولوژی در تمام دنیا است و به آنها ثابت میکند که چرا سازمانها در هر قد و اندازهای که هستند باید به فکر تغییر باشند به این دلیل که گریز از سقوط و زوال بدون یافتن راه و تفکری نو امکان نخواهد داشت.
نویسنده کتاب "منحنی دوم" بیش از چهار دهه است که به عنوان یک آیندهپژوه و مرشدی مدرن برای امروزیها و نسلهای آینده، تمایل پرسش و چرا گفتن را در افراد تقویت میکند، پیشفرضها و ایدئولوژیهای ناکارآمد و کهنه را به چالش میکشد و از آینده غافلگیر کننده و فرداهای مبهم میگوید.
در واقع منحنی دوم یکی از ۲۳ تالیف پروفسور هندی است، شامل ۱۶ جستار است و ضرورت "تغییر" در زمانه ما محور اصلی تمام این بخشها را تشکیل میدهد. وی معتقد است مطابق با تحقیقات انجام شده بیشتر تجارتها ، کسب و کارها و همچنین سازمانهای اجتماعی، امپراتوریها و مدیریتهای کلان از منحنی سیگموئیدی پیروی میکنند.
این منحنی، نقشی از یک الگوی تکراری در فرایندهای انسانی است، و نشان میدهد چگونه پروژهها ابتدا دوره سرمایهگذاری و بازدهی پایین خود را سپری میکنند و منحنی به سمت پایین میرود اما به تدریج پس از ظهور نتایج و نمایان شدن بارقههای پیشرفت، منحنی به طرف بالا حرکت خواهد کرد و اگر همه چیز خوب پیش برود منحنی به قله نزدیک شده تا جایی که به اوج خواهد رسید. اما خواسته یا ناخواسته پس از آن نزول منحنی نیز آغاز میشود و شمارش معکوس سقوط و شکست پروژه از راه میرسد. اگرچه میتوان این روند را کند کرد اما در نهایت سقوط و زوال، فرجام این فرآیند خواهد بود.
چارلز هندی تنها به ترسیم و پیشبینی این روند بسنده نمیکند و با ترسیم منحنی دوم راه گریزی از شکست را برای خوانندگان خود ارائه میدهد. او میگوید، راه گریز از منحنی اول وجود ندارد ، امپراتوری رم ۴۰۰ سال دوام آورد اما در پایان محکوم به شکست شد. تنها با رسم منحنی دیگری، آن هم درست در نقطه اوج و زمانی که همه چیز رو به راه است، میتوان از سقوط جلوگیری کرد...
#مریم_بهریان
دانشجوی دکترای روانشناسی
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا بخوانید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
نام کتاب : #منحنی_دوم (دیدگاه هایی در نوسازی جامعه )
نویسنده : #چارلز_هندی
مترجم : دکتر محمد صائبی
ناشر : کتاب معنا
چارلز هندی نویسنده ماجراجو و فیلسوف اجتماعی ایرلندی است، در آستانه ۸۴ سالگی قرار دارد اما ذهنهای جوان را در باب مسئلهها و ایدههای کاری و اجتماعی به چالش میکشد. برای آنها دلیل و استدلال میآورد که چرا باید همواره به دنبال تغییر باشند. او ندای هشداری برای صاحبان قدرت، ثروت و ایدئولوژی در تمام دنیا است و به آنها ثابت میکند که چرا سازمانها در هر قد و اندازهای که هستند باید به فکر تغییر باشند به این دلیل که گریز از سقوط و زوال بدون یافتن راه و تفکری نو امکان نخواهد داشت.
نویسنده کتاب "منحنی دوم" بیش از چهار دهه است که به عنوان یک آیندهپژوه و مرشدی مدرن برای امروزیها و نسلهای آینده، تمایل پرسش و چرا گفتن را در افراد تقویت میکند، پیشفرضها و ایدئولوژیهای ناکارآمد و کهنه را به چالش میکشد و از آینده غافلگیر کننده و فرداهای مبهم میگوید.
در واقع منحنی دوم یکی از ۲۳ تالیف پروفسور هندی است، شامل ۱۶ جستار است و ضرورت "تغییر" در زمانه ما محور اصلی تمام این بخشها را تشکیل میدهد. وی معتقد است مطابق با تحقیقات انجام شده بیشتر تجارتها ، کسب و کارها و همچنین سازمانهای اجتماعی، امپراتوریها و مدیریتهای کلان از منحنی سیگموئیدی پیروی میکنند.
این منحنی، نقشی از یک الگوی تکراری در فرایندهای انسانی است، و نشان میدهد چگونه پروژهها ابتدا دوره سرمایهگذاری و بازدهی پایین خود را سپری میکنند و منحنی به سمت پایین میرود اما به تدریج پس از ظهور نتایج و نمایان شدن بارقههای پیشرفت، منحنی به طرف بالا حرکت خواهد کرد و اگر همه چیز خوب پیش برود منحنی به قله نزدیک شده تا جایی که به اوج خواهد رسید. اما خواسته یا ناخواسته پس از آن نزول منحنی نیز آغاز میشود و شمارش معکوس سقوط و شکست پروژه از راه میرسد. اگرچه میتوان این روند را کند کرد اما در نهایت سقوط و زوال، فرجام این فرآیند خواهد بود.
چارلز هندی تنها به ترسیم و پیشبینی این روند بسنده نمیکند و با ترسیم منحنی دوم راه گریزی از شکست را برای خوانندگان خود ارائه میدهد. او میگوید، راه گریز از منحنی اول وجود ندارد ، امپراتوری رم ۴۰۰ سال دوام آورد اما در پایان محکوم به شکست شد. تنها با رسم منحنی دیگری، آن هم درست در نقطه اوج و زمانی که همه چیز رو به راه است، میتوان از سقوط جلوگیری کرد...
#مریم_بهریان
دانشجوی دکترای روانشناسی
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا بخوانید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#معرفی_کتاب
نام کتاب: #ریشههای_ناخودآگاه_شخصیت
نویسندگان: #کاترین_مایرز و #لیندا_کربی
مترجم: آرسام هورداد
ناشر: نشر افکار-چاپ اول-۱۴۰۰
پیشگفتار دکتر محمدرضا سرگلزایی بر کتاب «ریشههای ناخودآگاه شخصیت»:
وقتی کارل گوستاو یونگ در ۱۹۱۲ کتاب «تحوّل نمادهای زیستمایه» را نوشت، فروید او را طرد کرد چرا که یونگ در این کتاب، بهجای حق دادن به زیگموند فروید در مورد اختلافنظرش با آلفرد آدلر، به تجمیع دیدگاه این دو نفر پرداخته بود.
این جدایی، فرصتی فراهم کرد تا یونگ به طراحی نظریهی خودش مشغول شود و در عین حال به ژرفکاوی دربارهی زمینهی اختلافنظر فروید و آدلر و خودش نیز بپردازد. ثمرهی این ژرفکاوی این بود که یونگ در سال ۱۹۲۱ کتاب «تیپهای شخصیتی» را منتشر ساخت و در آن کتاب ضمن معرفی ویژگیهای سرشت متفاوت انسانها، ریشهی بسیاری از اختلافنظرها حتی در بین متفکران و نظریهپردازان را، تفاوت سرشت شخصیتی آنان دانست.
در ۱۹۲۳، کاترین بریگز ۴۸ ساله که در آمریکا معلم کودکان بود کتاب یونگ را خواند و آن را پاسخی برای چالش فکریاش دید. کاترین، سالها در این فکر بود که بر اساس تفاوت سرشت کودکان، روش آموزش به آنها باید متفاوت و متناسب با شخصیت هر کودک باشد و خود نیز تلاش کرده بود به طبقهبندی کودکان بپردازد.
کاترین، کتاب یونگ را به ایزابل بریگز مایرز دختر ۲۶ سالهاش هم معرفی کرد، زیرا ایزابل قصه مینوشت و برای شخصیتپردازی قصههایش نیاز به الگویی داشت که بتواند تفاوت انتخابها و تصمیمهای انسانها را درک کند. آشنایی این مادر و دختر با یونگ و نظریهاش مسیر زندگی این دو را تغییر داد و آنها زندگیشان را صرف این کردند که الگویی منسجم و جامع برای تشخیص تفاوتهای استعدادها و تواناییهای انسانها بسازند...
دکتر محمدرضا سرگلزایی-روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا بخوانید
#پیشنهاد_کتاب #کتاب #کتابخوانی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
نام کتاب: #ریشههای_ناخودآگاه_شخصیت
نویسندگان: #کاترین_مایرز و #لیندا_کربی
مترجم: آرسام هورداد
ناشر: نشر افکار-چاپ اول-۱۴۰۰
پیشگفتار دکتر محمدرضا سرگلزایی بر کتاب «ریشههای ناخودآگاه شخصیت»:
وقتی کارل گوستاو یونگ در ۱۹۱۲ کتاب «تحوّل نمادهای زیستمایه» را نوشت، فروید او را طرد کرد چرا که یونگ در این کتاب، بهجای حق دادن به زیگموند فروید در مورد اختلافنظرش با آلفرد آدلر، به تجمیع دیدگاه این دو نفر پرداخته بود.
این جدایی، فرصتی فراهم کرد تا یونگ به طراحی نظریهی خودش مشغول شود و در عین حال به ژرفکاوی دربارهی زمینهی اختلافنظر فروید و آدلر و خودش نیز بپردازد. ثمرهی این ژرفکاوی این بود که یونگ در سال ۱۹۲۱ کتاب «تیپهای شخصیتی» را منتشر ساخت و در آن کتاب ضمن معرفی ویژگیهای سرشت متفاوت انسانها، ریشهی بسیاری از اختلافنظرها حتی در بین متفکران و نظریهپردازان را، تفاوت سرشت شخصیتی آنان دانست.
در ۱۹۲۳، کاترین بریگز ۴۸ ساله که در آمریکا معلم کودکان بود کتاب یونگ را خواند و آن را پاسخی برای چالش فکریاش دید. کاترین، سالها در این فکر بود که بر اساس تفاوت سرشت کودکان، روش آموزش به آنها باید متفاوت و متناسب با شخصیت هر کودک باشد و خود نیز تلاش کرده بود به طبقهبندی کودکان بپردازد.
کاترین، کتاب یونگ را به ایزابل بریگز مایرز دختر ۲۶ سالهاش هم معرفی کرد، زیرا ایزابل قصه مینوشت و برای شخصیتپردازی قصههایش نیاز به الگویی داشت که بتواند تفاوت انتخابها و تصمیمهای انسانها را درک کند. آشنایی این مادر و دختر با یونگ و نظریهاش مسیر زندگی این دو را تغییر داد و آنها زندگیشان را صرف این کردند که الگویی منسجم و جامع برای تشخیص تفاوتهای استعدادها و تواناییهای انسانها بسازند...
دکتر محمدرضا سرگلزایی-روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا بخوانید
#پیشنهاد_کتاب #کتاب #کتابخوانی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#معرفی_کتاب
نام کتاب: #برفک
نویسنده: #دان_دلیلو
ترجمه: #پیمان_خاکسار
نشر چشمه، ۱۳۹۵
دانلد ریچارد (دان) دلیلو رمان نویس، نمایش نامه نویس و مقاله نویس آمریکایی متولد ۱۹۶۳ است. او از سال ۱۹۸۵ با انتشار رمان برفک (White Noise) شهرت جهانی پیدا کرده است و دوبار کاندیدای پولیتزر بوده است. دلیلو ادبیاتش را بیان نگرانی اش می داند برای چیزی که خودش "زندگی در زمانه خطرناک" می خواند. او در مصاحبه ای در سال ۲۰۰۵ گفته است:
"نویسندگان باید با سیستم ها مخالفت کنند. نوشتن علیه قدرت مهم است، علیه کمپانی های بزرگ، دولت، کاپیتالیسم و سرگرمی های رخوت آور. به نظر من وظیفه نویسندگان است که با هر چه که نهادهای قدرت قصد دارند تحمیلش کنند مخالفت کند."
موضوع رمان ارزنده "برفک" متنوع و در عین حال منسجم است. راوی داستان راجع به چیزهای مختلفی نظر می دهد: مرگ، تلویزیون، خانواده و ماهیت تجارب انسانی. در عین حال که راجع به چنین بیانیه پیچیده و متنوعی گیج می شوید در می یابید که ته مایه همه این حرف های جسته و گریخته چیزی منسجم، مرتبط و هدفمند است.
در جایی از رمان به این می پردازد که چقدر عضویت در یک طبقه اقتصادی بر رفتار شخصی ما تاثیر می گذارد:
"شهریه کالج بالای تپه چهارده هزار دلار است، ناهار یکشنبه ها هم در شهریه حساب شده. حس می کنم ارتباطی هست میان این رقم قدرتمند و نوع قرار گیری فیزیکی دانشجویان در قرائت خانه کتابخانه. روی مبل های پهن مخملی به زننده ترین حالات ممکن ولو می شوند، کاملا عامدانه، انگار وضعیت نشستن شان نشانه ای است از یک جور پیوند خویشاوندی؛ وضعیت جنینی به خود می گیرند، درازکش، چهار زانو، خمیده، گره خورده و گاهی تقریبا کله پا! ولی این فقط زبان طبقه اقتصادی است که به آن حرف می زنند!"
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا بخوانید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
نام کتاب: #برفک
نویسنده: #دان_دلیلو
ترجمه: #پیمان_خاکسار
نشر چشمه، ۱۳۹۵
دانلد ریچارد (دان) دلیلو رمان نویس، نمایش نامه نویس و مقاله نویس آمریکایی متولد ۱۹۶۳ است. او از سال ۱۹۸۵ با انتشار رمان برفک (White Noise) شهرت جهانی پیدا کرده است و دوبار کاندیدای پولیتزر بوده است. دلیلو ادبیاتش را بیان نگرانی اش می داند برای چیزی که خودش "زندگی در زمانه خطرناک" می خواند. او در مصاحبه ای در سال ۲۰۰۵ گفته است:
"نویسندگان باید با سیستم ها مخالفت کنند. نوشتن علیه قدرت مهم است، علیه کمپانی های بزرگ، دولت، کاپیتالیسم و سرگرمی های رخوت آور. به نظر من وظیفه نویسندگان است که با هر چه که نهادهای قدرت قصد دارند تحمیلش کنند مخالفت کند."
موضوع رمان ارزنده "برفک" متنوع و در عین حال منسجم است. راوی داستان راجع به چیزهای مختلفی نظر می دهد: مرگ، تلویزیون، خانواده و ماهیت تجارب انسانی. در عین حال که راجع به چنین بیانیه پیچیده و متنوعی گیج می شوید در می یابید که ته مایه همه این حرف های جسته و گریخته چیزی منسجم، مرتبط و هدفمند است.
در جایی از رمان به این می پردازد که چقدر عضویت در یک طبقه اقتصادی بر رفتار شخصی ما تاثیر می گذارد:
"شهریه کالج بالای تپه چهارده هزار دلار است، ناهار یکشنبه ها هم در شهریه حساب شده. حس می کنم ارتباطی هست میان این رقم قدرتمند و نوع قرار گیری فیزیکی دانشجویان در قرائت خانه کتابخانه. روی مبل های پهن مخملی به زننده ترین حالات ممکن ولو می شوند، کاملا عامدانه، انگار وضعیت نشستن شان نشانه ای است از یک جور پیوند خویشاوندی؛ وضعیت جنینی به خود می گیرند، درازکش، چهار زانو، خمیده، گره خورده و گاهی تقریبا کله پا! ولی این فقط زبان طبقه اقتصادی است که به آن حرف می زنند!"
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا بخوانید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
Moarefiye ketab
drsargolzaei
#فایل_صوتی
#معرفی_کتاب
پیشنهاد دکتر سرگلزایی: "کتاب برای تعطیلات"
اسفند ۱۳۹۸
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
#معرفی_کتاب
پیشنهاد دکتر سرگلزایی: "کتاب برای تعطیلات"
اسفند ۱۳۹۸
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
معرفی کتاب
دکتر محمدرضا سرگلزایی
#فایل_صوتی
#معرفی_کتاب
معرفی کتابهای #در_ستایش_بطالت و
#الفبای_سوسیالیسم توسط دکتر سرگلزایی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#معرفی_کتاب
معرفی کتابهای #در_ستایش_بطالت و
#الفبای_سوسیالیسم توسط دکتر سرگلزایی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#معرفی_کتاب
نام کتاب: #در_غیاب_بلانکا
نویسنده: #آنتونیو_مونیز_مولینا
مترجم: اشکان غفاریان دانشمند
ناشر: نیماژ -چاپ اول- ۱۴۰۱
داستان کوتاه در غیاب بلانکا اولین کتابی است از آنتونیو مونیز مولینا نویسندۀ اسپانیایی، که به فارسی ترجمه و منتشر میشود.
در بدو امر، این داستان سناریوی یک زندگی زناشویی است که از آشنایی و عاشقی شروع می شود و به همزیستی و آیینهای خانوادگی و مشاجرات گهگاهی میرسد اما مولینا در این داستان از این پیرنگ فراتر میرود و به مسألۀ فرهنگ و سبک زندگی میپردازد.
ماریو مردی است که در خانوادهای فقیر و روستایی متولد شده و با سختکوشی و ریاضت موفق به تحصیلات دانشگاهی و سپس استخدام در شهرداری به عنوان یک نقشهکش شده است؛ در حالیکه بلانکا دختر یک خانوادۀ ثروتمند شهری است که پیشاپیش همۀ آنچه که ماریو پس از سالها تلاش به دست آورده و برای حفظ آنها همچنان باید هر روز تلاش کند را داشته بنابراین بقاء و امنیت برای او نیازهایی برآورده شدهاند که او هرگز دچار فقدان یا کمبودشان نبوده است بنابراین بلانکا به دنبال زندگی دراماتیک، متفاوت، هنجارشکن و عصیانگرانه است.
او با تکیه بر حمایت خانوادگیاش نیازی به تمام کردن درس و کار تماموقت در خود نمیبیند و به دنبال هنر آوانگارد و هنرمندان عصیانگر است اما بیش از آنکه به درکی عمیقتر از هنر نائل شود گرفتار رابطههای عاشقانه با هنرمندانی خودشیفته و هیستریونیک میشود که غرق در مواد محرک و روانگردان و بیمبالاتی جنسی هستند و او را با انبوهی از خاطرات تلخ، زخمهای عاطفی و سبک زندگی با محوریت مواد جا میگذارند و به ایستگاه بعدی میروند.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا بخوانید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
نام کتاب: #در_غیاب_بلانکا
نویسنده: #آنتونیو_مونیز_مولینا
مترجم: اشکان غفاریان دانشمند
ناشر: نیماژ -چاپ اول- ۱۴۰۱
داستان کوتاه در غیاب بلانکا اولین کتابی است از آنتونیو مونیز مولینا نویسندۀ اسپانیایی، که به فارسی ترجمه و منتشر میشود.
در بدو امر، این داستان سناریوی یک زندگی زناشویی است که از آشنایی و عاشقی شروع می شود و به همزیستی و آیینهای خانوادگی و مشاجرات گهگاهی میرسد اما مولینا در این داستان از این پیرنگ فراتر میرود و به مسألۀ فرهنگ و سبک زندگی میپردازد.
ماریو مردی است که در خانوادهای فقیر و روستایی متولد شده و با سختکوشی و ریاضت موفق به تحصیلات دانشگاهی و سپس استخدام در شهرداری به عنوان یک نقشهکش شده است؛ در حالیکه بلانکا دختر یک خانوادۀ ثروتمند شهری است که پیشاپیش همۀ آنچه که ماریو پس از سالها تلاش به دست آورده و برای حفظ آنها همچنان باید هر روز تلاش کند را داشته بنابراین بقاء و امنیت برای او نیازهایی برآورده شدهاند که او هرگز دچار فقدان یا کمبودشان نبوده است بنابراین بلانکا به دنبال زندگی دراماتیک، متفاوت، هنجارشکن و عصیانگرانه است.
او با تکیه بر حمایت خانوادگیاش نیازی به تمام کردن درس و کار تماموقت در خود نمیبیند و به دنبال هنر آوانگارد و هنرمندان عصیانگر است اما بیش از آنکه به درکی عمیقتر از هنر نائل شود گرفتار رابطههای عاشقانه با هنرمندانی خودشیفته و هیستریونیک میشود که غرق در مواد محرک و روانگردان و بیمبالاتی جنسی هستند و او را با انبوهی از خاطرات تلخ، زخمهای عاطفی و سبک زندگی با محوریت مواد جا میگذارند و به ایستگاه بعدی میروند.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا بخوانید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#گفتگوی_کتاب_ماه:
تاریخ: پنجشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۱
ساعت: ۱۰:۳۰ صبح به وقت تهران
اشکان غفاریان دانشمند (مترجم کتاب) و
دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک)
پخش زنده از اینستاگرام:
@drsargolzaee
@ashkghd
#کتاب #کتابخوانی #معرفی_کتاب #پیشنهاد_کتاب
#drsargolzaei
@drsargolzaei
تاریخ: پنجشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۱
ساعت: ۱۰:۳۰ صبح به وقت تهران
اشکان غفاریان دانشمند (مترجم کتاب) و
دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک)
پخش زنده از اینستاگرام:
@drsargolzaee
@ashkghd
#کتاب #کتابخوانی #معرفی_کتاب #پیشنهاد_کتاب
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#معرفی_کتاب
نام کتاب: #در_اسارت_فرهنگ (ریشهیابی خلق و خو، آداب و عادات ما ایرانیان)
نویسنده: #طاهره_شیخالاسلام
ناشر: انتشارات صمدیه – تلفن: ۶۶۹۳۶۵۷۵
چاپ سوم- ۱۳۹۹
نویسندۀ کتاب نزدیک به سه دهۀ پیش برای ادامه تحصیل به استرالیا سفر میکند و سپس در استرالیا اقامت میگزیند. مقایسۀ سبک زندگی ما ایرانیان با اهالی استرالیا او را به تأمل راجع به مشکلات فرهنگی ایرانیان و ریشههای آن وا میدارد به ویژه که او مشاهده میکند که ایرانیان مهاجر همچنان درگیر همان آداب و عادات دستوپاگیری هستند که مانع صراحت، صداقت، شفافیت و کارآیی مردم در ایران میشوند. کتاب در اسارت فرهنگ محصول این مشاهدات و تأملات نویسنده است.
طاهره شیخالاسلام در این کتاب ۴۳۰ صفحهای ریشۀ مشکلات فرهنگی ایرانیان را در چهار حوزۀ ترس، فقر، تبعیض و مقایسه واکاوی میکند و فرهنگ سلطهگری و سلطهپذیری را محور عمدۀ مشکلات ما میداند.
نویسنده باور دارد که: «همانگونه که وسایلی چون کوزه سفالی، چراغ سه فتیله، سماور ذغالی و لباسهایی مانند شلیته، چاقچور و بسیاری از چیزهای قدیمی به تدریج در ردۀ آثار باستانی درآمده و به موزهها سپرده شدهاند، به همان نحو باید گفتارها، رفتارها و آداب و رسومی که تاریخ مصرفشان گذشته است را نیز به موزهها سپرد.»
نویسنده در این کتاب دهها خاطره از زندگی ایرانیان خارج از کشور و مقایسۀ زندگی و رفتارهای آنان با غربیان ذکر میکند و برعکس بسیاری از مهاجران ایرانی باور ندارد که ما از غربیها گرمتر و مهربانتر هستیم و نیز باور ندارد که غربیها نسبت به مهاجران تبعیض و نژادپرستی روا میدارند بلکه او علت بخش مهمی از مشکلات ایرانیان مهاجر را اسارت در فرهنگ سلطهگری و سلطهپذیری، ریاکاری و بیاعتمادی می داند، فرهنگی که ایرانیان آن را با خود به مقاصد مهاجرتیشان نیز میبرند. نویسنده همچنین از برخورد تند ایرانیان خارج از کشور با کتابش نیز درددلها و شکوههایی دارد که خواندنی است.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا بخوانید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
نام کتاب: #در_اسارت_فرهنگ (ریشهیابی خلق و خو، آداب و عادات ما ایرانیان)
نویسنده: #طاهره_شیخالاسلام
ناشر: انتشارات صمدیه – تلفن: ۶۶۹۳۶۵۷۵
چاپ سوم- ۱۳۹۹
نویسندۀ کتاب نزدیک به سه دهۀ پیش برای ادامه تحصیل به استرالیا سفر میکند و سپس در استرالیا اقامت میگزیند. مقایسۀ سبک زندگی ما ایرانیان با اهالی استرالیا او را به تأمل راجع به مشکلات فرهنگی ایرانیان و ریشههای آن وا میدارد به ویژه که او مشاهده میکند که ایرانیان مهاجر همچنان درگیر همان آداب و عادات دستوپاگیری هستند که مانع صراحت، صداقت، شفافیت و کارآیی مردم در ایران میشوند. کتاب در اسارت فرهنگ محصول این مشاهدات و تأملات نویسنده است.
طاهره شیخالاسلام در این کتاب ۴۳۰ صفحهای ریشۀ مشکلات فرهنگی ایرانیان را در چهار حوزۀ ترس، فقر، تبعیض و مقایسه واکاوی میکند و فرهنگ سلطهگری و سلطهپذیری را محور عمدۀ مشکلات ما میداند.
نویسنده باور دارد که: «همانگونه که وسایلی چون کوزه سفالی، چراغ سه فتیله، سماور ذغالی و لباسهایی مانند شلیته، چاقچور و بسیاری از چیزهای قدیمی به تدریج در ردۀ آثار باستانی درآمده و به موزهها سپرده شدهاند، به همان نحو باید گفتارها، رفتارها و آداب و رسومی که تاریخ مصرفشان گذشته است را نیز به موزهها سپرد.»
نویسنده در این کتاب دهها خاطره از زندگی ایرانیان خارج از کشور و مقایسۀ زندگی و رفتارهای آنان با غربیان ذکر میکند و برعکس بسیاری از مهاجران ایرانی باور ندارد که ما از غربیها گرمتر و مهربانتر هستیم و نیز باور ندارد که غربیها نسبت به مهاجران تبعیض و نژادپرستی روا میدارند بلکه او علت بخش مهمی از مشکلات ایرانیان مهاجر را اسارت در فرهنگ سلطهگری و سلطهپذیری، ریاکاری و بیاعتمادی می داند، فرهنگی که ایرانیان آن را با خود به مقاصد مهاجرتیشان نیز میبرند. نویسنده همچنین از برخورد تند ایرانیان خارج از کشور با کتابش نیز درددلها و شکوههایی دارد که خواندنی است.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا بخوانید
#drsargolzaei
@drsargolzaei