دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.3K subscribers
1.88K photos
112 videos
174 files
3.37K links
Download Telegram
#ریشه_های_هلنی_اسطوره_های_کتاب_مقدس
قسمت اول

#اسطوره (Myth) بن مایه ی مشترک قصه هاست. همانطور که از تعداد محدودی کلمه، بی نهایت جمله ساخته می شوند، از بن مایه های محدود اسطوره ای هم بی شمار قصه ساخته شده اند. بسیاری از قصه ها اگر از منظر اسطوره شناسی بازبینی شوند ریشه ای باستانی و قدیمی تر از آن دارند که در بدو امر به نظر می رسد. آئین بنی اسرائیل از اولین آئین های تک خدایی است، دینی که خدای واحد قهار (یهوه) را جایگزین خدایان متعدد نمود.
در #قرآن آمده است که حضرت یوسف در زندان به هم بندی هایش می گوید:
"یا صاحبی السجن، ءارباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار" 
(سوره یوسف/آیه ۳۹)
"ای یاران زندان، آیا خدایان پراکنده بهترند یا اللّه یگانه سختگیر؟"
این پرسش (که در واقع استفهام انکاری است یعنی خودش به سال خودش پاسخ می دهد) مانیفست (محور اساسی) ادیان ابراهیمی است. چنان که حضرت یوسف در آیه ۳۸ همان سوره می گوید: "واتبعت مله ءابآئی ابراهیم و اسحق و یعقوب". بنابراین یوسف آئین چند خدایی مصریان را که ریشه آئین هلنیسم یونان باستان است را رد می کند و آئین تک خدایی ابراهیمی را که آئین بنی اسرائیل است بر آئین های چند خدایی ارجح می داند. با این حال جالب است که بسیاری از داستان های عهد عتیق (تورات) ریشه در آئین چند خدایی هلنی دارند. به سه نمونه این داستان ها اشاره می کنم: 
۱- آگاممنون فرمانده کل نیروهای یونان در جنگ تروا ارتشی جمع کرد تا با ناوگانی عظیم به تروا حمله برد اما باد موافق نوزید و کشتی ها متوقف و جنگاوران بی قرار شدند. آگاممنون با پیشگویی مشورت کرد. پیشگو گفت که اگر آگاممنون دختر زیبا و بی گناهش "ایفیژنی" را قربانی کند باد موافق خواهد وزید. آگاممنون برای قربانی کردن ایفیژنی اقدام کرد اما "آرتمیس" (ایزدبانوی شکار) در آخرین لحظات با جایگزین کردن یک گوزن نر برای قربانی ، جان ایفیژنی را نجات می دهد.
۲- روزی به زئوس خبر رسید که آدم ها از راه درست برگشته اند و خدایان را گرامی نمی دارند. زئوس بلافاصله به زمین رفت تا درستی خبر را با چشمان خود ببیند.  وقتی مشاهده کرد که انسان ها از راه راست برگشته اند چنان به خشم آمد که تصمیم گرفت آدمیان را از روی زمین بردارد بنابراین از برادرش پوزیدون (خدای دریاها) خواست تا انسان ها را در آب غرق کند. آنگاه بارانی سیل آسا بر زمین فرو ریخت و زمین تا نوک کوه ها به زیر آب فرو رفت. این بارش نه روز و نه شب طول کشید و هیچ کس بر زمین باقی نماند جز دو کس که قلبی صاف داشتند: "دوکالیون و همسرش پیرها". آنها توسط "پرومته" از وقوع طوفان با خبر شدند بنابراین با نخستین قطره های باران در صندوق چوبی بزرگی مملو از خوراکی و غذا نشستند و نجات پیدا کردند. بعد از فروکش کردن طوفان دوکالیون و پیرها به معبد زئوس در کوه پارناس رفتند و صدایی را شنیدند که به آنان تعلیم داد که چگونه نسل جدید موجودات زنده را در زمین برویانند.
۳- آکریزیوس پادشاه آرگوس دختری داشت به نام دانائه. روزی به معبد دلفی رفت و پیشگوی معبد، سرنوشت وحشتناکی را بر او آشکار ساخت. آن خبر این بود که فرزند پسری که دانائه خواهد زائید تاج و تخت آکریزیوس را واژگون می کند. آکریزیوس برای اجتناب از این رویداد دخترش را در برجی محبوس کرد که امکان آمیزش او با مردان را منتفی کند اما زئوس (خدای خدایان) به صورت باران باریدن گرفت و به برج نفوذ کرد و با دانائه آمیزش کرد و از این آمیزش پسری به نام "پرسه" زاده شد. وقتی صدای گریه نوزاد از برج شنیده شد پادشاه دریافت که تمهیدات او بی نتیجه مانده اند بنابراین دستور داد دانائه و پرسه را در صندوق چوبی به آب بیاندازند تا غرق شوند اما زئوس این بار هم آنان را نجات داد و دیکتیس، شاهزاده ای که زنش فرزندی نمی آورد صندوق را از آب گرفت و دانائه و پرسه را در پناه خود گرفت. 

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
Forwarded from نیازستان
#یادداشتهای_پریشانی
#فریبستان_زبان یا #باشگاه_قماربازان

آدمیان مصداقها و مثالها را میسازند تا مفاهیم و معانی را بهتر بفهمند وبفهمانند.مثلا برای بیان عذاب آور بودن سرانجام دروغ یا ویرانگری دزدی ازجهنم میگویند ومصداق و مثال آتش.
بعد اندک اندک اتفاق مهیبی در ذهن و زبان آدمی پدید می آید.
آن مصداق و مثال عینی مینشیند جای آن مفهوم دور از دست.
میدانیم که معانی و مفاهیم از جنسی دیگرند،نامحدود ترند و..این است که ذهن ما برای بیان یک مفهوم، گاه راههای مختلف بیانی را ارائه میکند تشبیه میکند و استعاره میسازد و کنایه و تمثیل و..این نمونه های ملموس تر و دم دست تر و محدود ترند.
این سایه ها مینشینند جای آن مفاهیم و بعدتر و بدتر میشوند خود آن معانی
ابلهی صیاد آن سایه شود
می دود چندان که بی مایه شود
عبادت یک معناست؛ یعنی رفتن در یک راه تا صاف شود و پاکوب و مشخص.و آسان کند سیر وسلوک ما را..
از مصادیقش فلان جور نماز خواندن و فلان شیوه روزه گرفتن و..است میبینیم که عبادت معنایی واحد است اما مصادیقش بسیار.
ازخدمتگزاری و تعلیم و تعلم گرفته تا انواع احسان و تفکر و..
همه ی اینها صرفا نمونه ای برای عبادت اند که در بسیاری مواقع، ذات عبادت تلقی شده و منجر به تباهی و روسیاهی بسیار بویژه نزد ظاهرگرایان پوست پرست
مفهوم گناه نیزچنین است مثلا در قرآن از خمر و میسر و ربا و.. سخن رفته اعمالی که دو یا چند طرفه اند، اجتماعی اند و نتیجه شان عداوت و بغضا(مائده ۹۱) است.ضمن توجه به منافعشان، زیانشان بیشتر دانسته شده
اینها نیز #معنایند و دیده ایم معناگریزان ظاهربین را که لحظه لحظه مشغول مستی و قمار و ربا هستند اما #حساب (یعنی متقن ودقیق وبا کمیت واضح و عددی) می کنند که #صنع_نیک پدید آورده اند و از قضا اگر قدرت هم داشته باشند همه را به بت پرستی دعوت میکنند و گردن غیرخودی ها را مانند #امیرمبارزالدین روزگار حافظ میزنند
حال یکی از دلایل ستیز و ناراحتی کسانی مانند مولانا و سنایی و... را با سخن گفتن و تمثیل آوردن دریافته ایم
ای برون از فکر و قال و قیل من
خاک بر فرق من و تمثیل من
یا؛ بازگشتم از سخن زیرا نبود
در سخن معنی و در معنی سخن
و راه رهایی ازین دوزخ سوزان چیست؟
پناه بر #مفاهیم_اندیشیده #معانی_فلسفیده مثلا قمار شطرنج یا تخته نرد یا تاس یا پوکر..نیست.قمار هر کاری است که در آن #صدفه و #احتمال بر قانون نظام مند و ادب عقلی بچربد. هر بافتی که اعمال صورت گرفته در آن با خروجی اش متناسب نیست.مثلا ۱واحد سرمایه میگذاری اما ده میبری آنهم بر اساس اتفاق و تصادف وجالب آنطرف است خیل زیاد #وجود_باختگان
نمیدانم #قمار با قمر: سپیدی چه ربطی دارد؟ عرب وقتی سپیدی برف آنچنان شود که چشم را موقتا نابینا کند و #کور_برفی بیارد از قمر استفاده میکند. #قمر هم سفید است. اما نکته ی جالبش اینکه در قمار هم درخشش یک تصور (بدست آوردن ناگهانی ثروتی ناگهانی مارا تهییج میکند ثروتی که برای کسب عاقلانه و انسانی اش باید مدتهای مدید تلاش و کار و برنامه ریزی و..کرد)چنان قوه ی بینایی را میگیرد که تشخیص درست و نادرست ناممکن است و اینکه برای بازنده موقتی است این نابینایی و برای برنده پایدارترست(قمارباز داستایوسکی) این هم یک فریب افزون تر برای شخص پیروز
اگر قمار این باشد؛ هر اتفاقی که از منهج خرد و روابط انسانی خارج شود و منجر به افزایش دارایی های ما(هر نوع دارایی) بشود میبینیم #قمار مفهومی است که سراسر زندگی ما تسری یافته منظورم آن نوع زندگی است که از سازوکار #خرد و آیین مندی #عقل دور افتاده و مگر وضع جامعه ی امروزی ما چنین نیست؟
حاکمان قدرت به دستی که با تمام توان مصادیق دم دستی کژی ها را میکوبند( قمار و شرابخواری و بی عفافی و...) اما تا مغز استخوانشان اسیر چنین مفاهیمی است
آن نالایقی که بر اساس #صدفه شده داماد فلانی و ازین رو شده تصمیم گیر فلان نقطه ی حساس مملکتی یک قمارباز است و عضو فعال #باشگاه_قماربازان .آنکس که به قول حافظ #مست_ریا است شراب خواری است که هشتادمیلیون تازیانه از آتش آه مردم نیز بخورد #حدش جاری نمیشود و هشیار نخواهد شد‌.بی تقوای دارای حجاب ظاهری همان فرعون #خودخداپنداری است که تمام کارهای خویش را نیک میداند و بقیه را زشت. چنین افرادی درجایگاه خدا نشسته اند زیرا بنا بر تقرب به ایشان است که ما از نعمات برخوردار میشویم یا گرفتار نقمات..
#قرآن #حی_حاضر است.مگر فرعون بشارت نمیدهد به سحره و مگر نمی ترساندشان از عذاب الیم؟
باری بنظر میرسد حکم همه ی اعمال انسانی چنین است وانسان حقیقت جوی زیباپرست چاره ای ندارد جزاینکه از پوسته های نصیب آتش که مصادیق وتماثیل اند بگذرد واهل معنا شود #تمثال_پرستی بزرگترین گناه است و ازقضا درذهن و زبان ما(بویژه مذهبی ها)به طرز عجیبی لانه کرده.چند نفر ما وقتی میگوییم خدا به جای مفاهیم متعالی تصویر کعبه حک میشود در ذهنمان؟
#دکتر_محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani