#چشم_تاریخ
#میرزارضاکرمانی (۱۲۲۶خورشیدی کرمان - ۲۲ مرداد ۱۲۷۵خورشیدی تهران) از شاگردان سید جمالالدین اسدآبادی و قاتل #ناصرالدین_شاه بود.
میرزارضا کرمانی برای شکایت از حاکم کرمان به تهران آمد، اما مورد آزار نایب السلطنه کامران میرزا قرار گرفت و مدت ها همراه حاج سیاح محلاتی و چند تن دیگر در زندان محبوس بود. وی پس از آزادی جزو مریدان #سیدجمالالدین_اسدآبادی شد. میرزارضا کرمانی بهشدت تحت تأثیر تعلیمات سید جمال قرار گرفته بود. وی در شهر بارفروش به قصد کشتن کامران میرزا یک پنجلول روسی خرید، اما مدتی بعد قصدش را تغییر داد و تصمیم گرفت کسی را که فکر میکرد ریشهٔ تمام ستم هاست از میان بردارد.
میرزا رضا کرمانی پس از ملاقات با سید جمالالدین اسدآبادی در ۲۶رجب۱۳۱۳ق از استانبول حرکت کرد و به عنوان خدمتکار شیخ ابوالقاسم برادر کوچک شیخ احمد روحی از راه طرابوزان به تفلیس بعد بادکوبه و از آنجا به مشهدسر (بابلسر فعلی) وارد ایران شد و با تهیه تپانچه روسی در بارفروش (بابل فعلی) ۲شوال همان سال به شهرری وارد شد. این ایام هم مقارن با پنجاهمین سال سلطنت ناصرالدین شاه بود و در روز ۱۷ اردیبهشت ۱۲۷۵ (مقارن جمعه ۱۷ ذی القعده ۱۳۱۳ قمری)، ناصرالدین شاه برای زیارت به شاهعبدالعظیم رفت. میرزا نیز با استفاده از این فرصت به بهانه تقدیم نامهای به شاه به او نزدیک شده و از زیر عریضه با تپانچه به ناصرالدین شاه شلیک میکند.
میرزارضا در سحرگاه روز پنجشنبه دوم ربیعالاول در میدان مشق تهران بهدار آویخته شد.
@drsargolzaei
Http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/MirzarezaKermani.jpg
#میرزارضاکرمانی (۱۲۲۶خورشیدی کرمان - ۲۲ مرداد ۱۲۷۵خورشیدی تهران) از شاگردان سید جمالالدین اسدآبادی و قاتل #ناصرالدین_شاه بود.
میرزارضا کرمانی برای شکایت از حاکم کرمان به تهران آمد، اما مورد آزار نایب السلطنه کامران میرزا قرار گرفت و مدت ها همراه حاج سیاح محلاتی و چند تن دیگر در زندان محبوس بود. وی پس از آزادی جزو مریدان #سیدجمالالدین_اسدآبادی شد. میرزارضا کرمانی بهشدت تحت تأثیر تعلیمات سید جمال قرار گرفته بود. وی در شهر بارفروش به قصد کشتن کامران میرزا یک پنجلول روسی خرید، اما مدتی بعد قصدش را تغییر داد و تصمیم گرفت کسی را که فکر میکرد ریشهٔ تمام ستم هاست از میان بردارد.
میرزا رضا کرمانی پس از ملاقات با سید جمالالدین اسدآبادی در ۲۶رجب۱۳۱۳ق از استانبول حرکت کرد و به عنوان خدمتکار شیخ ابوالقاسم برادر کوچک شیخ احمد روحی از راه طرابوزان به تفلیس بعد بادکوبه و از آنجا به مشهدسر (بابلسر فعلی) وارد ایران شد و با تهیه تپانچه روسی در بارفروش (بابل فعلی) ۲شوال همان سال به شهرری وارد شد. این ایام هم مقارن با پنجاهمین سال سلطنت ناصرالدین شاه بود و در روز ۱۷ اردیبهشت ۱۲۷۵ (مقارن جمعه ۱۷ ذی القعده ۱۳۱۳ قمری)، ناصرالدین شاه برای زیارت به شاهعبدالعظیم رفت. میرزا نیز با استفاده از این فرصت به بهانه تقدیم نامهای به شاه به او نزدیک شده و از زیر عریضه با تپانچه به ناصرالدین شاه شلیک میکند.
میرزارضا در سحرگاه روز پنجشنبه دوم ربیعالاول در میدان مشق تهران بهدار آویخته شد.
@drsargolzaei
Http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/MirzarezaKermani.jpg
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#چشم_تاریخ
#میرزارضاکرمانی (۱۲۲۶خورشیدی کرمان - ۲۲ مرداد ۱۲۷۵خورشیدی تهران) از شاگردان سید جمالالدین اسدآبادی و قاتل #ناصرالدین_شاه بود.
میرزارضا کرمانی برای شکایت از حاکم کرمان به تهران آمد، اما مورد آزار نایب السلطنه کامران میرزا قرار گرفت و مدت ها همراه حاج سیاح محلاتی و چند تن دیگر در زندان محبوس بود. وی پس از آزادی جزو مریدان #سیدجمالالدین_اسدآبادی شد. میرزارضا کرمانی بهشدت تحت تأثیر تعلیمات سید جمال قرار گرفته بود. وی در شهر بارفروش به قصد کشتن کامران میرزا یک پنجلول روسی خرید، اما مدتی بعد قصدش را تغییر داد و تصمیم گرفت کسی را که فکر میکرد ریشهٔ تمام ستم هاست از میان بردارد.
میرزا رضا کرمانی پس از ملاقات با سید جمالالدین اسدآبادی در ۲۶رجب۱۳۱۳ق از استانبول حرکت کرد و به عنوان خدمتکار شیخ ابوالقاسم برادر کوچک شیخ احمد روحی از راه طرابوزان به تفلیس بعد بادکوبه و از آنجا به مشهدسر (بابلسر فعلی) وارد ایران شد و با تهیه تپانچه روسی در بارفروش (بابل فعلی) ۲شوال همان سال به شهرری وارد شد. این ایام هم مقارن با پنجاهمین سال سلطنت ناصرالدین شاه بود و در روز ۱۷ اردیبهشت ۱۲۷۵ (مقارن جمعه ۱۷ ذی القعده ۱۳۱۳ قمری)، ناصرالدین شاه برای زیارت به شاهعبدالعظیم رفت. میرزا نیز با استفاده از این فرصت به بهانه تقدیم نامهای به شاه به او نزدیک شده و از زیر عریضه با تپانچه به ناصرالدین شاه شلیک میکند.
میرزارضا در سحرگاه روز پنجشنبه دوم ربیعالاول در میدان مشق تهران بهدار آویخته شد.
@drsargolzaei
Http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/MirzarezaKermani.jpg
#میرزارضاکرمانی (۱۲۲۶خورشیدی کرمان - ۲۲ مرداد ۱۲۷۵خورشیدی تهران) از شاگردان سید جمالالدین اسدآبادی و قاتل #ناصرالدین_شاه بود.
میرزارضا کرمانی برای شکایت از حاکم کرمان به تهران آمد، اما مورد آزار نایب السلطنه کامران میرزا قرار گرفت و مدت ها همراه حاج سیاح محلاتی و چند تن دیگر در زندان محبوس بود. وی پس از آزادی جزو مریدان #سیدجمالالدین_اسدآبادی شد. میرزارضا کرمانی بهشدت تحت تأثیر تعلیمات سید جمال قرار گرفته بود. وی در شهر بارفروش به قصد کشتن کامران میرزا یک پنجلول روسی خرید، اما مدتی بعد قصدش را تغییر داد و تصمیم گرفت کسی را که فکر میکرد ریشهٔ تمام ستم هاست از میان بردارد.
میرزا رضا کرمانی پس از ملاقات با سید جمالالدین اسدآبادی در ۲۶رجب۱۳۱۳ق از استانبول حرکت کرد و به عنوان خدمتکار شیخ ابوالقاسم برادر کوچک شیخ احمد روحی از راه طرابوزان به تفلیس بعد بادکوبه و از آنجا به مشهدسر (بابلسر فعلی) وارد ایران شد و با تهیه تپانچه روسی در بارفروش (بابل فعلی) ۲شوال همان سال به شهرری وارد شد. این ایام هم مقارن با پنجاهمین سال سلطنت ناصرالدین شاه بود و در روز ۱۷ اردیبهشت ۱۲۷۵ (مقارن جمعه ۱۷ ذی القعده ۱۳۱۳ قمری)، ناصرالدین شاه برای زیارت به شاهعبدالعظیم رفت. میرزا نیز با استفاده از این فرصت به بهانه تقدیم نامهای به شاه به او نزدیک شده و از زیر عریضه با تپانچه به ناصرالدین شاه شلیک میکند.
میرزارضا در سحرگاه روز پنجشنبه دوم ربیعالاول در میدان مشق تهران بهدار آویخته شد.
@drsargolzaei
Http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/MirzarezaKermani.jpg
#چشم_تاریخ
در قرن ۱۶ میلادی هرات تحت کنترل صفویان ایران قرار گرفت. در دوران صفوی هرات مهمترین شهر و مرکز خراسان محسوب میشد. شاه عباس در این شهر به دنیا آمد و تا پیش از به سلطنت رسیدن در این شهر زندگی میکرد. در زمان #ناصرالدین_شاه قاجار، دوست محمدخان، حاکم کابل و قندهار، هرات را گرفت. سیدجمال الدین اسدآبادی در جنگ هرات در کنار دوست محمد خان قرار داشت. (سیدجمال الدین از نزدیکان دوست محمدخان بود و آموزش «محمد اعظم خان» فرزند امیر به او سپرده شده بود.) نیروهای ناصرالدین شاه تحت فرمان حسامالسلطنه هرات را محاصره کردند و در سال ۱۲۷۳ ه. ق این شهر را گرفتند. مراد میرزا حسامالسلطنه فرزند عباس میرزا شاهزادهٔ قاجار و حاکم خراسان در زمان پادشاهی ناصرالدین شاه بود. با تهاجم بریتانیا به جنوب ایران و تصرف بنادر خرمشهر و بوشهر و جزایر خلیج فارس عهدنامهای در ۱۲۷۳ ه.ق (۱۸۵۷ میلادی و ۱۲۳۶ خورشیدی) در پاریس بین نماینده ایران و سفیر بریتانیا امضا شد. برآیند گفتگوهای امینالملک و لرد کاونی با میانجیگری فرانسه به «عهدنامه پاریس» انجامیدکه در آن قرار شد که نیروهای بریتانیا از بنادر و جزایر جنوب ایران خارج شوند و در عوض ایران نیز سپاهیان خود را از هرات فراخواند و استقلال افغانستان را به رسمیت شناخت. تنها دستورالعملی كه از تهران از طرف آقاخان نوری صدراعظم به فرخخان امبنالملک رسید این بود: «شما اختیار دارید در هر مسالهای كه مورد تقاضای انگلیسیها است موافقت كنید مگر در دو مورد: یكی سلطنت ناصرالدین شاه و دیگری صدارت من.»
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/TreatyOfParis.jpg
در قرن ۱۶ میلادی هرات تحت کنترل صفویان ایران قرار گرفت. در دوران صفوی هرات مهمترین شهر و مرکز خراسان محسوب میشد. شاه عباس در این شهر به دنیا آمد و تا پیش از به سلطنت رسیدن در این شهر زندگی میکرد. در زمان #ناصرالدین_شاه قاجار، دوست محمدخان، حاکم کابل و قندهار، هرات را گرفت. سیدجمال الدین اسدآبادی در جنگ هرات در کنار دوست محمد خان قرار داشت. (سیدجمال الدین از نزدیکان دوست محمدخان بود و آموزش «محمد اعظم خان» فرزند امیر به او سپرده شده بود.) نیروهای ناصرالدین شاه تحت فرمان حسامالسلطنه هرات را محاصره کردند و در سال ۱۲۷۳ ه. ق این شهر را گرفتند. مراد میرزا حسامالسلطنه فرزند عباس میرزا شاهزادهٔ قاجار و حاکم خراسان در زمان پادشاهی ناصرالدین شاه بود. با تهاجم بریتانیا به جنوب ایران و تصرف بنادر خرمشهر و بوشهر و جزایر خلیج فارس عهدنامهای در ۱۲۷۳ ه.ق (۱۸۵۷ میلادی و ۱۲۳۶ خورشیدی) در پاریس بین نماینده ایران و سفیر بریتانیا امضا شد. برآیند گفتگوهای امینالملک و لرد کاونی با میانجیگری فرانسه به «عهدنامه پاریس» انجامیدکه در آن قرار شد که نیروهای بریتانیا از بنادر و جزایر جنوب ایران خارج شوند و در عوض ایران نیز سپاهیان خود را از هرات فراخواند و استقلال افغانستان را به رسمیت شناخت. تنها دستورالعملی كه از تهران از طرف آقاخان نوری صدراعظم به فرخخان امبنالملک رسید این بود: «شما اختیار دارید در هر مسالهای كه مورد تقاضای انگلیسیها است موافقت كنید مگر در دو مورد: یكی سلطنت ناصرالدین شاه و دیگری صدارت من.»
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/TreatyOfParis.jpg
#چشم_تاریخ
دکتر خلیل ثقفی (#اعلمالدوله) (۱۲۴۱-۱۳۲۳ خورشیدی) پزشک، سیاستمدار، نویسنده و مترجم دوره قاجار و یکی از نخستین دانش آموختگان رشته پزشکی جدید در ایران بود. او پزشکیِ سنّتی را از پدرش حاج میرزا عبدالباقی اعتضادالاطباء از پزشکان سنّتی آن دوره، آموخته بود. در سال ۱۲۵۹ در رشته طب در #دارالفنون مشغول به تحصیل شد و سه سال بعد موفق به دریافت نشان علمی گردید و بعنوان مدرس در دارالفنون به تدریس پرداخت. در ۱۲۶۵ به عنوان پزشک در وزارت امور خارجه استخدام گردید و یک سال بعد با دریافت نشان طلا از دارالفنون فارغالتحصیل شد. احتمالاً وی نخستین دانشآموخته ایرانی رشته پزشکی در داخل کشور بود که «دکتر» خوانده شد. دکتر ثقفی در ۱۲۷۳ به توصیه دکتر تولوزان، پزشک مخصوص #ناصرالدین_شاه قاجار، برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی عازم پاریس شد، تولوزان شخصاً اجازه عزیمت او را از شاه گرفت. وی از ۱۲۷۳ تا ۱۲۷۷ در پاریس و مدتی نیز در وین درس خواند. در ۱۲۷۶ نشان علمی و عنوان شوالیه را از دولت فرانسه گرفت و در ۱۲۷۷ به ایران بازگشت. دکتر ثقفی پس از بازگشت به ایران به همراه هیئتی برای معالجه شاهزاده ملک منصورمیرزا شعاعالسلطنه، فرزند مظفرالدین شاه قاجار، به آلمان اعزام شد. او پس از بازگشت از این سفر، به عنوان پزشک مخصوص مظفرالدین شاه برگزیده شد و در اغلب سفرهای شاه همراه او بود. در سال ۱۲۸۱ شاه لقب اعلمالدوله را به وی اعطا کرد. گفته شده است که همزمان با خیزش مردمی در اوایل انقلاب #مشروطه، اخبار و وقایع را اعلم الدوله به اطلاع مظفرالدین شاه میرسانده و در جهت دهی نظر شاه مؤثر بوده ،حتی گفته شده است که فرمان مشروطه را ثقفی به شاه دیکته کرده است. پس از مرگ مظفرالدین شاه جانشین او محمدعلی شاه برای بیاعتبارکردن امضای فرمان مشروطیت دستور داد تا گواهی اختلال مشاعر مظفرالدین شاه را در هنگام امضای فرمان مشروطیت تهیه کنند و به تأیید پزشکان دربار برسانند، اما ثقفی از امضای این گواهینامه امتناع کرد و پس از توقیف اموالش به فرانسه گریخت و در آنجا با ایجاد انجمن ایران جوان به مبارزه و مخالفت با استبداد صغیر ادامه داد. ثقفی پس از فتح تهران و فرار محمّدعلی شاه به تهران مراجعت کرد و اولین رئیس بلدیّه (شهرداری) تهران شد. پس از سه سال اعلم الدوله ثقفی سرکنسول ایران در سوئیس شد. اعلمالدوله چهل سال دوّم عمر خود را بیشتر مصروف طبابت، تألیف و ترجمه نمود و در ۷ فروردین ۱۳۲۳ در تهران فوت نمود و در امام زاده عبدالله شهرری دفن گردید.
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/KhalilSaghafi.jpg
دکتر خلیل ثقفی (#اعلمالدوله) (۱۲۴۱-۱۳۲۳ خورشیدی) پزشک، سیاستمدار، نویسنده و مترجم دوره قاجار و یکی از نخستین دانش آموختگان رشته پزشکی جدید در ایران بود. او پزشکیِ سنّتی را از پدرش حاج میرزا عبدالباقی اعتضادالاطباء از پزشکان سنّتی آن دوره، آموخته بود. در سال ۱۲۵۹ در رشته طب در #دارالفنون مشغول به تحصیل شد و سه سال بعد موفق به دریافت نشان علمی گردید و بعنوان مدرس در دارالفنون به تدریس پرداخت. در ۱۲۶۵ به عنوان پزشک در وزارت امور خارجه استخدام گردید و یک سال بعد با دریافت نشان طلا از دارالفنون فارغالتحصیل شد. احتمالاً وی نخستین دانشآموخته ایرانی رشته پزشکی در داخل کشور بود که «دکتر» خوانده شد. دکتر ثقفی در ۱۲۷۳ به توصیه دکتر تولوزان، پزشک مخصوص #ناصرالدین_شاه قاجار، برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی عازم پاریس شد، تولوزان شخصاً اجازه عزیمت او را از شاه گرفت. وی از ۱۲۷۳ تا ۱۲۷۷ در پاریس و مدتی نیز در وین درس خواند. در ۱۲۷۶ نشان علمی و عنوان شوالیه را از دولت فرانسه گرفت و در ۱۲۷۷ به ایران بازگشت. دکتر ثقفی پس از بازگشت به ایران به همراه هیئتی برای معالجه شاهزاده ملک منصورمیرزا شعاعالسلطنه، فرزند مظفرالدین شاه قاجار، به آلمان اعزام شد. او پس از بازگشت از این سفر، به عنوان پزشک مخصوص مظفرالدین شاه برگزیده شد و در اغلب سفرهای شاه همراه او بود. در سال ۱۲۸۱ شاه لقب اعلمالدوله را به وی اعطا کرد. گفته شده است که همزمان با خیزش مردمی در اوایل انقلاب #مشروطه، اخبار و وقایع را اعلم الدوله به اطلاع مظفرالدین شاه میرسانده و در جهت دهی نظر شاه مؤثر بوده ،حتی گفته شده است که فرمان مشروطه را ثقفی به شاه دیکته کرده است. پس از مرگ مظفرالدین شاه جانشین او محمدعلی شاه برای بیاعتبارکردن امضای فرمان مشروطیت دستور داد تا گواهی اختلال مشاعر مظفرالدین شاه را در هنگام امضای فرمان مشروطیت تهیه کنند و به تأیید پزشکان دربار برسانند، اما ثقفی از امضای این گواهینامه امتناع کرد و پس از توقیف اموالش به فرانسه گریخت و در آنجا با ایجاد انجمن ایران جوان به مبارزه و مخالفت با استبداد صغیر ادامه داد. ثقفی پس از فتح تهران و فرار محمّدعلی شاه به تهران مراجعت کرد و اولین رئیس بلدیّه (شهرداری) تهران شد. پس از سه سال اعلم الدوله ثقفی سرکنسول ایران در سوئیس شد. اعلمالدوله چهل سال دوّم عمر خود را بیشتر مصروف طبابت، تألیف و ترجمه نمود و در ۷ فروردین ۱۳۲۳ در تهران فوت نمود و در امام زاده عبدالله شهرری دفن گردید.
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/KhalilSaghafi.jpg
#چشم_تاریخ
#مارش_ایرانی (به آلمانی: :(Persischer Marsch
اپوس ۲۸۹، نام مارشی است که #یوهان_اشتراوس اتریشی در پاییز ۱۸۶۴ در نهمین تابستان روسیاش برای فصل کنسرت پاوْلُوْسک تنظیم کرد. او این اثر را در ابتدا مارش قشون ایرانی
(Persischer Armee-Marsch)
نامگذاری کرده بود، این اثر اولین بار در واکسهال پاویلیون در پارک پاولوسک در ۱۱ ژوئیه برای عموم اجرا و معروفترین اثر از تنظیم هایش در آن سال در روسیه شد و حداقل ۶۵ بار اجرا شد. این اثر حتی اثر محبوب سازندهاش در تمام زندگیاش بود، این اثر برای نخستین بار در دسامبر ۱۸۶۴ در یک جشنوارهٔ کنسرت درولکس گارتن وین به اجرا در آمد که امروزه یکی از کارهای درخشان این آهنگساز نیز به شمار میرود. یوهان بعدها به ایگناتز اشنیتزر گفت: «من زمانی یک مارش ایرانی نوشتم اما اگر بخواهم مارشی برای خیابان بنویسم دیگر مثل آن نمیشود».
بعدها وقتی #ناصرالدین_شاه برای بازدید از نمایشگاه جهان در سال ۱۸۷۳ به وین آمده بود یک گروه موسیقی نظامی که نتوانسته بودند سرود ملی ایران را پیدا کنند، به جای آن این مارش را برای ورود شاه اجرا کردند.
این مارش، شعری به زبان فرانسوی دارد که سرودهٔ میرزا رضا خان دانش (پرنس ارفع) میباشد و در آلبومهای نت بهدستآمده از #کاخ_گلستان که متعلق به دوران #قاجار میباشند عنوان این مارش «سرود ملی ایران» است.
این مارش را نباید با مارش بیکلام دیگری به نام مارش ایران اثر #علینقی_وزیری اشتباه گرفت.
تقریباً یک قرن بعد در ۱۹۶۰ از طرف مقامات دولتی از دکتر مارسل پراوی (Marcel Prawy) خواسته شد که مارش ایرانی اشتراوس را در برنامهٔ دی فلدرماوس
(Die Fledermaus)
که قرار بود با حضور محمدرضا شاه پهلوی اجرا شود قرار دهد. اما در همان شب اجرا با فاصلهٔ کوتاهی وقتی متوجه شدند که مارش مربوط به سلسلهٔ ساقط شده توسط سلسلهٔ فعلی است، مارش را از برنامه حذف کردند.
@drsargolzaei
http://drsargolzaei.com/images/PublicCategory/PersischerMarsch.jpg
#مارش_ایرانی (به آلمانی: :(Persischer Marsch
اپوس ۲۸۹، نام مارشی است که #یوهان_اشتراوس اتریشی در پاییز ۱۸۶۴ در نهمین تابستان روسیاش برای فصل کنسرت پاوْلُوْسک تنظیم کرد. او این اثر را در ابتدا مارش قشون ایرانی
(Persischer Armee-Marsch)
نامگذاری کرده بود، این اثر اولین بار در واکسهال پاویلیون در پارک پاولوسک در ۱۱ ژوئیه برای عموم اجرا و معروفترین اثر از تنظیم هایش در آن سال در روسیه شد و حداقل ۶۵ بار اجرا شد. این اثر حتی اثر محبوب سازندهاش در تمام زندگیاش بود، این اثر برای نخستین بار در دسامبر ۱۸۶۴ در یک جشنوارهٔ کنسرت درولکس گارتن وین به اجرا در آمد که امروزه یکی از کارهای درخشان این آهنگساز نیز به شمار میرود. یوهان بعدها به ایگناتز اشنیتزر گفت: «من زمانی یک مارش ایرانی نوشتم اما اگر بخواهم مارشی برای خیابان بنویسم دیگر مثل آن نمیشود».
بعدها وقتی #ناصرالدین_شاه برای بازدید از نمایشگاه جهان در سال ۱۸۷۳ به وین آمده بود یک گروه موسیقی نظامی که نتوانسته بودند سرود ملی ایران را پیدا کنند، به جای آن این مارش را برای ورود شاه اجرا کردند.
این مارش، شعری به زبان فرانسوی دارد که سرودهٔ میرزا رضا خان دانش (پرنس ارفع) میباشد و در آلبومهای نت بهدستآمده از #کاخ_گلستان که متعلق به دوران #قاجار میباشند عنوان این مارش «سرود ملی ایران» است.
این مارش را نباید با مارش بیکلام دیگری به نام مارش ایران اثر #علینقی_وزیری اشتباه گرفت.
تقریباً یک قرن بعد در ۱۹۶۰ از طرف مقامات دولتی از دکتر مارسل پراوی (Marcel Prawy) خواسته شد که مارش ایرانی اشتراوس را در برنامهٔ دی فلدرماوس
(Die Fledermaus)
که قرار بود با حضور محمدرضا شاه پهلوی اجرا شود قرار دهد. اما در همان شب اجرا با فاصلهٔ کوتاهی وقتی متوجه شدند که مارش مربوط به سلسلهٔ ساقط شده توسط سلسلهٔ فعلی است، مارش را از برنامه حذف کردند.
@drsargolzaei
http://drsargolzaei.com/images/PublicCategory/PersischerMarsch.jpg
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#چشم_تاریخ
#میرزارضاکرمانی (۱۲۲۶خورشیدی کرمان - ۲۲ مرداد ۱۲۷۵خورشیدی تهران) از شاگردان سید جمالالدین اسدآبادی و قاتل #ناصرالدین_شاه بود.
میرزارضا کرمانی برای شکایت از حاکم کرمان به تهران آمد، اما مورد آزار نایب السلطنه کامران میرزا قرار گرفت و مدت ها همراه حاج سیاح محلاتی و چند تن دیگر در زندان محبوس بود. وی پس از آزادی جزو مریدان #سیدجمالالدین_اسدآبادی شد. میرزارضا کرمانی بهشدت تحت تأثیر تعلیمات سید جمال قرار گرفته بود. وی در شهر بارفروش به قصد کشتن کامران میرزا یک پنجلول روسی خرید، اما مدتی بعد قصدش را تغییر داد و تصمیم گرفت کسی را که فکر میکرد ریشهٔ تمام ستم هاست از میان بردارد.
میرزا رضا کرمانی پس از ملاقات با سید جمالالدین اسدآبادی در ۲۶رجب۱۳۱۳ق از استانبول حرکت کرد و به عنوان خدمتکار شیخ ابوالقاسم برادر کوچک شیخ احمد روحی از راه طرابوزان به تفلیس بعد بادکوبه و از آنجا به مشهدسر (بابلسر فعلی) وارد ایران شد و با تهیه تپانچه روسی در بارفروش (بابل فعلی) ۲شوال همان سال به شهرری وارد شد. این ایام هم مقارن با پنجاهمین سال سلطنت ناصرالدین شاه بود و در روز ۱۷ اردیبهشت ۱۲۷۵ (مقارن جمعه ۱۷ ذی القعده ۱۳۱۳ قمری)، ناصرالدین شاه برای زیارت به شاهعبدالعظیم رفت. میرزا نیز با استفاده از این فرصت به بهانه تقدیم نامهای به شاه به او نزدیک شده و از زیر عریضه با تپانچه به ناصرالدین شاه شلیک میکند.
میرزارضا در سحرگاه روز پنجشنبه دوم ربیعالاول در میدان مشق تهران بهدار آویخته شد.
@drsargolzaei
Http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/MirzarezaKermani.jpg
#میرزارضاکرمانی (۱۲۲۶خورشیدی کرمان - ۲۲ مرداد ۱۲۷۵خورشیدی تهران) از شاگردان سید جمالالدین اسدآبادی و قاتل #ناصرالدین_شاه بود.
میرزارضا کرمانی برای شکایت از حاکم کرمان به تهران آمد، اما مورد آزار نایب السلطنه کامران میرزا قرار گرفت و مدت ها همراه حاج سیاح محلاتی و چند تن دیگر در زندان محبوس بود. وی پس از آزادی جزو مریدان #سیدجمالالدین_اسدآبادی شد. میرزارضا کرمانی بهشدت تحت تأثیر تعلیمات سید جمال قرار گرفته بود. وی در شهر بارفروش به قصد کشتن کامران میرزا یک پنجلول روسی خرید، اما مدتی بعد قصدش را تغییر داد و تصمیم گرفت کسی را که فکر میکرد ریشهٔ تمام ستم هاست از میان بردارد.
میرزا رضا کرمانی پس از ملاقات با سید جمالالدین اسدآبادی در ۲۶رجب۱۳۱۳ق از استانبول حرکت کرد و به عنوان خدمتکار شیخ ابوالقاسم برادر کوچک شیخ احمد روحی از راه طرابوزان به تفلیس بعد بادکوبه و از آنجا به مشهدسر (بابلسر فعلی) وارد ایران شد و با تهیه تپانچه روسی در بارفروش (بابل فعلی) ۲شوال همان سال به شهرری وارد شد. این ایام هم مقارن با پنجاهمین سال سلطنت ناصرالدین شاه بود و در روز ۱۷ اردیبهشت ۱۲۷۵ (مقارن جمعه ۱۷ ذی القعده ۱۳۱۳ قمری)، ناصرالدین شاه برای زیارت به شاهعبدالعظیم رفت. میرزا نیز با استفاده از این فرصت به بهانه تقدیم نامهای به شاه به او نزدیک شده و از زیر عریضه با تپانچه به ناصرالدین شاه شلیک میکند.
میرزارضا در سحرگاه روز پنجشنبه دوم ربیعالاول در میدان مشق تهران بهدار آویخته شد.
@drsargolzaei
Http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/MirzarezaKermani.jpg