#معرفی_کتاب
نام کتاب: #سوفیا_پتروونا
نویسنده: لیدیا چوکوفسکایا (1996 - 1907)
مترجم: خشایار دیهیمی
ناشر: نشر ماهی - 1394
* * *
رمان سوفیا پتروونا در زمستان 1940 - 1939 در شهر لنینگراد (سن پترزبورگ) نوشته شده است ولی اولین بار در 1962 چاپ شده است. این که بیش از بیست سال بین نوشته شدن و چاپ شدن این داستان فاصله افتاده است به این دلیل بوده که داستان راجع به چگونگی به قدرت رسیدن "ژوزف #استالین" رهبر مستبد و تمامیت خواه اتحاد جماهیر #شوروی است و طبعا در دورانی که استالین بر سر قدرت بود امکان چاپ این کتاب فراهم نبوده است.
پس از مرگ استالین جانشین او #خروشچف در کنگره بیستم حزب کمونیست به افشای جنایات استالین پرداخت.
افشاگری خروشچف باعث شد مدت کوتاهی فضای باز سیاسی در اتحاد جماهیر شوروی ایجاد شود و چاپ این کتاب در آن دوره صورت گرفت.
هنگامی که ولادیمیر #لنین رهبر بالشویک ها (که با زیرکی انقلاب 1917 روسیه را تصاحب کرد) دچار سکته مغزی شد ژوزف استالین که همچون سلف خود لنین در تصاحب قدرت هوشمندی خاصی داشت در تبانی با "بریا" رئیس سازمان امنیتی شوروی طرح ویژه ای برای از میان بردن رقبا و مخالفانش طراحی کرد.
ابتدا یکی از رقبای استالین توسط سازمان امنیت شوروی ترور می شد، بلافاصله این ترور به توطئه خرابکاران و براندازان نسبت داده می شد، سپس چندتن دیگر از رقبای استالین توسط سازمان امنیت دستگیر می شدند و زیر فشار و شکنجه اعتراف می کردند که آنها طرح ترور "رفیق شهید" را طراحی و اجرا کرده اند و علاوه بر آن آنها در مرحله بعدی طرح ترور "رفیق استالین" را نیز چیده بودند که دستگیری اجازه اجرای آن را نداده است!
به این ترتیب استالین یکی از رقبای اصلی را با ترور و چندتن دیگر را با دستگیری، شکنجه و سپس اعدام به جرم ترور و براندازی از صحنه خارج می کرد و خود نیز در افکار عمومی محبوبیت بیشتری پیدا می کرد چرا که قرار بر این بوده که او هم به "رفیق شهید" بپیوندد اما هوشیاری سازمان امنیت، ملت را از این فقدان بزرگ نجات داده است!
مرحله بعدی طرح استالین، موج دستگیری نخبگان بود. هر کس بیم آن می رفت که راجع به طرح تصاحب قدرت استالین افشاگری نماید پیشاپیش دستگیر می شد. کماکان همه دستگیرشدگان به عضویت در شبکه خرابکاری و براندازی اعتراف می کردند و به سیبری تبعید می شدند. اغلب این تبعید شدگان در شرایط سخت اردوگاههای کار اجباری جان می سپردند. حتی خانواده دستگیرشدگان نیز مشمول کوچ اجباری و تبعید می شدند تا خاطره دستگیرشدگان نیز از ذهن ها پاک شود!
کتاب سوفیا پتروونا داستانی است راجع به همین دوران اختناق اتحاد جماهیر شوروی سابق. اگر تمایل دارید خارج از قالب داستانی به مرور تاریخی این دوران شوروی بپردازید کتاب "از لنین تا پوتین" نوشته شادروان محمود طلوعی خبرنگار ایرانی را بخوانید.
جنون قدرت ژوزف استالین باعث شد هزاران نفر از مردم شوروی گرفتار اعدام، شکنجه، زندان و تبعید شوند، علاوه بر آن که میلیون ها نفر از مردم شوروی روز به روز گرسنه تر و فقیرتر می شدند تا ماشین عظیم تسلیحاتی شوروی فربه تر شود و شوروی تبدیل به یک ابرقدرت نظامی شود. اتحاد استالین با #هیتلر برای تقسیم کشور لهستان بین آلمان #نازی و اتحاد جماهیر شوروی باعث شعله ور شدن جنون توسعه طلبی هیتلر شد و آتش جنگ جهانی دوم را افروخت، آتشی که چند سال بعد دامان مردم اتحاد جماهیر شوروی را هم گرفت.
این چنین شد که نبوغ جنون آمیز استالین و البته همکاری تیمی از نوابغ خود فروخته با او، باعث چند دهه زجر و درد و رنج میلیون ها انسان شد. علاوه بر این، استالین آرمان #سوسیالیسم را نیز بدنام و لکه دار کرد و باعث شد نام سوسیالیسم یادآور استالینیزم، توتالیتاریسم، کا.گ.ب و سرانجام فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی باشد. بر این اساس می توان گفت استالین، برخلاف ادعایش بزرگ ترین کمک را به اردوگاه فاشیسم (فرانکو - هیتلر - موسولینی) ارائه داد و پس از آن نیز بزرگترین حیثیت را برای اردوگاه #کاپیتالیسم (سرمایه سالاری) فراهم آورد.
کتاب سوفیا پتروونا ما را با رنج و درد مردم عادی در دوران استبداد استالین آشنا می کند.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
نام کتاب: #سوفیا_پتروونا
نویسنده: لیدیا چوکوفسکایا (1996 - 1907)
مترجم: خشایار دیهیمی
ناشر: نشر ماهی - 1394
* * *
رمان سوفیا پتروونا در زمستان 1940 - 1939 در شهر لنینگراد (سن پترزبورگ) نوشته شده است ولی اولین بار در 1962 چاپ شده است. این که بیش از بیست سال بین نوشته شدن و چاپ شدن این داستان فاصله افتاده است به این دلیل بوده که داستان راجع به چگونگی به قدرت رسیدن "ژوزف #استالین" رهبر مستبد و تمامیت خواه اتحاد جماهیر #شوروی است و طبعا در دورانی که استالین بر سر قدرت بود امکان چاپ این کتاب فراهم نبوده است.
پس از مرگ استالین جانشین او #خروشچف در کنگره بیستم حزب کمونیست به افشای جنایات استالین پرداخت.
افشاگری خروشچف باعث شد مدت کوتاهی فضای باز سیاسی در اتحاد جماهیر شوروی ایجاد شود و چاپ این کتاب در آن دوره صورت گرفت.
هنگامی که ولادیمیر #لنین رهبر بالشویک ها (که با زیرکی انقلاب 1917 روسیه را تصاحب کرد) دچار سکته مغزی شد ژوزف استالین که همچون سلف خود لنین در تصاحب قدرت هوشمندی خاصی داشت در تبانی با "بریا" رئیس سازمان امنیتی شوروی طرح ویژه ای برای از میان بردن رقبا و مخالفانش طراحی کرد.
ابتدا یکی از رقبای استالین توسط سازمان امنیت شوروی ترور می شد، بلافاصله این ترور به توطئه خرابکاران و براندازان نسبت داده می شد، سپس چندتن دیگر از رقبای استالین توسط سازمان امنیت دستگیر می شدند و زیر فشار و شکنجه اعتراف می کردند که آنها طرح ترور "رفیق شهید" را طراحی و اجرا کرده اند و علاوه بر آن آنها در مرحله بعدی طرح ترور "رفیق استالین" را نیز چیده بودند که دستگیری اجازه اجرای آن را نداده است!
به این ترتیب استالین یکی از رقبای اصلی را با ترور و چندتن دیگر را با دستگیری، شکنجه و سپس اعدام به جرم ترور و براندازی از صحنه خارج می کرد و خود نیز در افکار عمومی محبوبیت بیشتری پیدا می کرد چرا که قرار بر این بوده که او هم به "رفیق شهید" بپیوندد اما هوشیاری سازمان امنیت، ملت را از این فقدان بزرگ نجات داده است!
مرحله بعدی طرح استالین، موج دستگیری نخبگان بود. هر کس بیم آن می رفت که راجع به طرح تصاحب قدرت استالین افشاگری نماید پیشاپیش دستگیر می شد. کماکان همه دستگیرشدگان به عضویت در شبکه خرابکاری و براندازی اعتراف می کردند و به سیبری تبعید می شدند. اغلب این تبعید شدگان در شرایط سخت اردوگاههای کار اجباری جان می سپردند. حتی خانواده دستگیرشدگان نیز مشمول کوچ اجباری و تبعید می شدند تا خاطره دستگیرشدگان نیز از ذهن ها پاک شود!
کتاب سوفیا پتروونا داستانی است راجع به همین دوران اختناق اتحاد جماهیر شوروی سابق. اگر تمایل دارید خارج از قالب داستانی به مرور تاریخی این دوران شوروی بپردازید کتاب "از لنین تا پوتین" نوشته شادروان محمود طلوعی خبرنگار ایرانی را بخوانید.
جنون قدرت ژوزف استالین باعث شد هزاران نفر از مردم شوروی گرفتار اعدام، شکنجه، زندان و تبعید شوند، علاوه بر آن که میلیون ها نفر از مردم شوروی روز به روز گرسنه تر و فقیرتر می شدند تا ماشین عظیم تسلیحاتی شوروی فربه تر شود و شوروی تبدیل به یک ابرقدرت نظامی شود. اتحاد استالین با #هیتلر برای تقسیم کشور لهستان بین آلمان #نازی و اتحاد جماهیر شوروی باعث شعله ور شدن جنون توسعه طلبی هیتلر شد و آتش جنگ جهانی دوم را افروخت، آتشی که چند سال بعد دامان مردم اتحاد جماهیر شوروی را هم گرفت.
این چنین شد که نبوغ جنون آمیز استالین و البته همکاری تیمی از نوابغ خود فروخته با او، باعث چند دهه زجر و درد و رنج میلیون ها انسان شد. علاوه بر این، استالین آرمان #سوسیالیسم را نیز بدنام و لکه دار کرد و باعث شد نام سوسیالیسم یادآور استالینیزم، توتالیتاریسم، کا.گ.ب و سرانجام فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی باشد. بر این اساس می توان گفت استالین، برخلاف ادعایش بزرگ ترین کمک را به اردوگاه فاشیسم (فرانکو - هیتلر - موسولینی) ارائه داد و پس از آن نیز بزرگترین حیثیت را برای اردوگاه #کاپیتالیسم (سرمایه سالاری) فراهم آورد.
کتاب سوفیا پتروونا ما را با رنج و درد مردم عادی در دوران استبداد استالین آشنا می کند.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
#چشم_تاریخ
احمد قوام (زاده ۱۲۵۲ تهران - درگذشته ۱۳۳۴ تهران) ملقب به #قوامالسلطنه، سیاستمدار ایرانیِ پایان دوران #قاجار و روزگار پهلوی بود که پنج بارنخستوزیر ایران شد (دو بار در پایان دوران قاجار و سه بار در زمان حکومت محمدرضا پهلوی). از جمله فعالیتهای مهم قوام السلطنه نگارش فرمان #مشروطیت در زمان مظفرالدین شاه و نقش او در جریان شکست فرقه دموکرات آذربایجان و خروج نیروهای #شوروی از ایران در ۱۳۲۵ و نیز قیام سی تیر در سال ۱۳۳۱ بود. پس از پایان #جنگ_جهانی_دوم، #انگلیس و #آمریکا به پیمان خود وفا کرده و در ۱۳۲۴ بی هیچ تعهد الزام آوری از #ایران خارج شدند؛ ولی شوروی به بهانههای گوناگون نیروهای خود را در شمال غرب ایران نگه داشت. در واقع شوروی در جریان جنگ جهانی دوم از هیچ نقطهای عقبنشینی نکرد، مگر این که در آن جا یک دولت کمونیستی هم پیمان با خود تأسیس کند. در این شرایط قوام برای بار چهارم در ۲۹ بهمن ۱۳۲۴ به نخست وزیری منصوب شد. در جریان سفر قوام به مسکو او استالین را چنین فریب داد که در ازای خروج نیروهای ارتش سرخ از آذربایجان، قوام امتیاز نفت شمال را برای شوروی خواهد گرفت. ارتش سرخ از آذربایجان خارج شد ولی شوروی امتیاز نفت شمال را به دست نیاورد! امّا دوره پنجم نخست وزیری قوام برای وی سرافکندگی به بار آورد:
با تشدید اختلافات میان محمدرضاشاه و #مصدق برای انتخاب وزیر جنگ در سال ۱۳۳۱، مصدق استعفاء کرده و شاه با پذیرش استعفای او دست دوستی به سوی قوام دراز کرد. قوام نیز پس از پذیرش نخست وزیری، با دادن اعلامیهای تند که با مصرع «کشتیبان را سیاستی دگر آمد» مشهور شد، هواداران #نهضت_ملی_نفت را به خشم آورد. همه نیروهای جامعه از فداییان اسلام و بازار و اصناف و روحانیونی چون #آیت_الله_کاشانی تا جبهه ملی و حزب توده و حزب پان ایرانیست به مخالفت با او پرداختند و به تظاهراتی بزرگ دست زدند. با رفتار خشونتآمیز شهربانی در تهران و کشته شدن تظاهر کنندگان در روز سی تیر، قوام مجبور به استعفاء شد و شاه مجبور شد با پذیرش درخواست مصدق در خصوص وزارت جنگ نخست وزیری او را بپذیرد. مجلس هفدهم پس از این حادثه قوام را مهدورالدم دانسته و حکم مصادره اموالش را به نفع شهدای سی تیر صادر کرد. او در واقع از این تاریخ با خاطرهای بسیار بد از صحنه سیاسی ایران حذف شد.
@drsargolzaei
www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/AhmadQavam.jpg
احمد قوام (زاده ۱۲۵۲ تهران - درگذشته ۱۳۳۴ تهران) ملقب به #قوامالسلطنه، سیاستمدار ایرانیِ پایان دوران #قاجار و روزگار پهلوی بود که پنج بارنخستوزیر ایران شد (دو بار در پایان دوران قاجار و سه بار در زمان حکومت محمدرضا پهلوی). از جمله فعالیتهای مهم قوام السلطنه نگارش فرمان #مشروطیت در زمان مظفرالدین شاه و نقش او در جریان شکست فرقه دموکرات آذربایجان و خروج نیروهای #شوروی از ایران در ۱۳۲۵ و نیز قیام سی تیر در سال ۱۳۳۱ بود. پس از پایان #جنگ_جهانی_دوم، #انگلیس و #آمریکا به پیمان خود وفا کرده و در ۱۳۲۴ بی هیچ تعهد الزام آوری از #ایران خارج شدند؛ ولی شوروی به بهانههای گوناگون نیروهای خود را در شمال غرب ایران نگه داشت. در واقع شوروی در جریان جنگ جهانی دوم از هیچ نقطهای عقبنشینی نکرد، مگر این که در آن جا یک دولت کمونیستی هم پیمان با خود تأسیس کند. در این شرایط قوام برای بار چهارم در ۲۹ بهمن ۱۳۲۴ به نخست وزیری منصوب شد. در جریان سفر قوام به مسکو او استالین را چنین فریب داد که در ازای خروج نیروهای ارتش سرخ از آذربایجان، قوام امتیاز نفت شمال را برای شوروی خواهد گرفت. ارتش سرخ از آذربایجان خارج شد ولی شوروی امتیاز نفت شمال را به دست نیاورد! امّا دوره پنجم نخست وزیری قوام برای وی سرافکندگی به بار آورد:
با تشدید اختلافات میان محمدرضاشاه و #مصدق برای انتخاب وزیر جنگ در سال ۱۳۳۱، مصدق استعفاء کرده و شاه با پذیرش استعفای او دست دوستی به سوی قوام دراز کرد. قوام نیز پس از پذیرش نخست وزیری، با دادن اعلامیهای تند که با مصرع «کشتیبان را سیاستی دگر آمد» مشهور شد، هواداران #نهضت_ملی_نفت را به خشم آورد. همه نیروهای جامعه از فداییان اسلام و بازار و اصناف و روحانیونی چون #آیت_الله_کاشانی تا جبهه ملی و حزب توده و حزب پان ایرانیست به مخالفت با او پرداختند و به تظاهراتی بزرگ دست زدند. با رفتار خشونتآمیز شهربانی در تهران و کشته شدن تظاهر کنندگان در روز سی تیر، قوام مجبور به استعفاء شد و شاه مجبور شد با پذیرش درخواست مصدق در خصوص وزارت جنگ نخست وزیری او را بپذیرد. مجلس هفدهم پس از این حادثه قوام را مهدورالدم دانسته و حکم مصادره اموالش را به نفع شهدای سی تیر صادر کرد. او در واقع از این تاریخ با خاطرهای بسیار بد از صحنه سیاسی ایران حذف شد.
@drsargolzaei
www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/AhmadQavam.jpg
#چشم_تاریخ
#بهار_پراگ، دورهای از گسترش آزادیهای فردی و اجتماعی در #چکسلواکی بود. این دوره از ۵ ژانویه، ۱۹۶۸ شروع شده و تا ۲۰ اوت همان سال ادامه داشت. این دوره وقتی به پایان رسید که اتحاد جماهیر #شوروی سوسیالیستی به همراه متحدینش به چکسلواکی حمله کردند. از اواسط دههٔ ۱۹۶۰، اعتراضات مردم چک و اسلواکی به حکومت موجود در چکسلواکی شدت گرفت. این اعتراضات منجر به منصوب شدن الکساندر دوبچک از سوی اصلاح طلبان به رهبری حزب کمونیست شد. دوبچک اصلاحاتی را که در وضعیت سیاسی موجود انجام داد سوسیالیسم با سیمای انسانی مینامید. اصلاحات دوبچک پشتیبانی و حمایت افراد جامعه از جمله طبقهٔ کارگر را برانگیخت. با این وجود، رهبری شوروی این اصلاحات را تهدیدی به تسلطش بر بلوک شرق، و حتی امنیت اتحاد شوروی، میدانست.
اقلیت قابل ملاحظهای در حزب حاکم، به خصوص در ردههای بالاتر رهبری، با هرگونه کاهش در کنترل حزب بر جامعه مخالف بودند و فعالانه به همراه شوروی برای برکناری اصلاح طلبان نقشه کشیدند. دورهٔ آزادی سیاسی در چکسلواکی در ۱۹۶۸، وقتیکه ۲۰۰ تا ۶۰۰ هزار سربازان پیمان ورشو و پنج الی هفت هزار تانک کشور را تصرف کردند، به پایان رسید. این اتفاق در شامگاه ۲۰ اوت روی داد. پس از این کودتا نظام تمامیّت خواه (توتالیتاریست) نزدیک به بیست سال در چکسلواکی حاکم بود که یکی از نتایج آن مهاجرت سیصد هزار تحصیلکرده و نخبه از این کشور بود. این دوره ی انحصار قدرت در طی انقلاب آرام 1989 به پایان رسید. انقلاب مخملی یا انقلاب آرام به انتقال قدرت غیر خشونتآمیز در چکسلواکی سابق گفته میشود. دورهٔ تحول و انتقال از ۱۷ نوامبر تا ۲۹ دسامبر ۱۹۸۹ به طول انجامید.
در ۱۷ نوامبر ۱۹۸۹ پلیس ضد شورش تظاهرات دانشجویان را در پراگ سرکوب کرد. این رخداد باعث راهاندازی مجموعهای از تظاهرات از ۱۹ نوامبر تا پایان دسامبر شد. در ۲۰ نوامبر، جمعیت معترضان در پراگ به تقریباً پانصدهزار نفر رسید. در ۲۴ نوامبر، همهٔ سران حزب کمونیست از جمله دبیرکل آن استعفا کردند.
@drsargolaei
www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/PrahaSpring.jpg
#بهار_پراگ، دورهای از گسترش آزادیهای فردی و اجتماعی در #چکسلواکی بود. این دوره از ۵ ژانویه، ۱۹۶۸ شروع شده و تا ۲۰ اوت همان سال ادامه داشت. این دوره وقتی به پایان رسید که اتحاد جماهیر #شوروی سوسیالیستی به همراه متحدینش به چکسلواکی حمله کردند. از اواسط دههٔ ۱۹۶۰، اعتراضات مردم چک و اسلواکی به حکومت موجود در چکسلواکی شدت گرفت. این اعتراضات منجر به منصوب شدن الکساندر دوبچک از سوی اصلاح طلبان به رهبری حزب کمونیست شد. دوبچک اصلاحاتی را که در وضعیت سیاسی موجود انجام داد سوسیالیسم با سیمای انسانی مینامید. اصلاحات دوبچک پشتیبانی و حمایت افراد جامعه از جمله طبقهٔ کارگر را برانگیخت. با این وجود، رهبری شوروی این اصلاحات را تهدیدی به تسلطش بر بلوک شرق، و حتی امنیت اتحاد شوروی، میدانست.
اقلیت قابل ملاحظهای در حزب حاکم، به خصوص در ردههای بالاتر رهبری، با هرگونه کاهش در کنترل حزب بر جامعه مخالف بودند و فعالانه به همراه شوروی برای برکناری اصلاح طلبان نقشه کشیدند. دورهٔ آزادی سیاسی در چکسلواکی در ۱۹۶۸، وقتیکه ۲۰۰ تا ۶۰۰ هزار سربازان پیمان ورشو و پنج الی هفت هزار تانک کشور را تصرف کردند، به پایان رسید. این اتفاق در شامگاه ۲۰ اوت روی داد. پس از این کودتا نظام تمامیّت خواه (توتالیتاریست) نزدیک به بیست سال در چکسلواکی حاکم بود که یکی از نتایج آن مهاجرت سیصد هزار تحصیلکرده و نخبه از این کشور بود. این دوره ی انحصار قدرت در طی انقلاب آرام 1989 به پایان رسید. انقلاب مخملی یا انقلاب آرام به انتقال قدرت غیر خشونتآمیز در چکسلواکی سابق گفته میشود. دورهٔ تحول و انتقال از ۱۷ نوامبر تا ۲۹ دسامبر ۱۹۸۹ به طول انجامید.
در ۱۷ نوامبر ۱۹۸۹ پلیس ضد شورش تظاهرات دانشجویان را در پراگ سرکوب کرد. این رخداد باعث راهاندازی مجموعهای از تظاهرات از ۱۹ نوامبر تا پایان دسامبر شد. در ۲۰ نوامبر، جمعیت معترضان در پراگ به تقریباً پانصدهزار نفر رسید. در ۲۴ نوامبر، همهٔ سران حزب کمونیست از جمله دبیرکل آن استعفا کردند.
@drsargolaei
www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/PrahaSpring.jpg
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#چشم_تاریخ
احمد قوام (زاده ۱۲۵۲ تهران - درگذشته ۱۳۳۴ تهران) ملقب به #قوامالسلطنه، سیاستمدار ایرانیِ پایان دوران #قاجار و روزگار پهلوی بود که پنج بارنخستوزیر ایران شد (دو بار در پایان دوران قاجار و سه بار در زمان حکومت محمدرضا پهلوی). از جمله فعالیتهای مهم قوام السلطنه نگارش فرمان #مشروطیت در زمان مظفرالدین شاه و نقش او در جریان شکست فرقه دموکرات آذربایجان و خروج نیروهای #شوروی از ایران در ۱۳۲۵ و نیز قیام سی تیر در سال ۱۳۳۱ بود. پس از پایان #جنگ_جهانی_دوم، #انگلیس و #آمریکا به پیمان خود وفا کرده و در ۱۳۲۴ بی هیچ تعهد الزام آوری از #ایران خارج شدند؛ ولی شوروی به بهانههای گوناگون نیروهای خود را در شمال غرب ایران نگه داشت. در واقع شوروی در جریان جنگ جهانی دوم از هیچ نقطهای عقبنشینی نکرد، مگر این که در آن جا یک دولت کمونیستی هم پیمان با خود تأسیس کند. در این شرایط قوام برای بار چهارم در ۲۹ بهمن ۱۳۲۴ به نخست وزیری منصوب شد. در جریان سفر قوام به مسکو او استالین را چنین فریب داد که در ازای خروج نیروهای ارتش سرخ از آذربایجان، قوام امتیاز نفت شمال را برای شوروی خواهد گرفت. ارتش سرخ از آذربایجان خارج شد ولی شوروی امتیاز نفت شمال را به دست نیاورد! امّا دوره پنجم نخست وزیری قوام برای وی سرافکندگی به بار آورد:
با تشدید اختلافات میان محمدرضاشاه و #مصدق برای انتخاب وزیر جنگ در سال ۱۳۳۱، مصدق استعفاء کرده و شاه با پذیرش استعفای او دست دوستی به سوی قوام دراز کرد. قوام نیز پس از پذیرش نخست وزیری، با دادن اعلامیهای تند که با مصرع «کشتیبان را سیاستی دگر آمد» مشهور شد، هواداران #نهضت_ملی_نفت را به خشم آورد. همه نیروهای جامعه از فداییان اسلام و بازار و اصناف و روحانیونی چون #آیت_الله_کاشانی تا جبهه ملی و حزب توده و حزب پان ایرانیست به مخالفت با او پرداختند و به تظاهراتی بزرگ دست زدند. با رفتار خشونتآمیز شهربانی در تهران و کشته شدن تظاهر کنندگان در روز سی تیر، قوام مجبور به استعفاء شد و شاه مجبور شد با پذیرش درخواست مصدق در خصوص وزارت جنگ نخست وزیری او را بپذیرد. مجلس هفدهم پس از این حادثه قوام را مهدورالدم دانسته و حکم مصادره اموالش را به نفع شهدای سی تیر صادر کرد. او در واقع از این تاریخ با خاطرهای بسیار بد از صحنه سیاسی ایران حذف شد.
@drsargolzaei
www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/AhmadQavam.jpg
احمد قوام (زاده ۱۲۵۲ تهران - درگذشته ۱۳۳۴ تهران) ملقب به #قوامالسلطنه، سیاستمدار ایرانیِ پایان دوران #قاجار و روزگار پهلوی بود که پنج بارنخستوزیر ایران شد (دو بار در پایان دوران قاجار و سه بار در زمان حکومت محمدرضا پهلوی). از جمله فعالیتهای مهم قوام السلطنه نگارش فرمان #مشروطیت در زمان مظفرالدین شاه و نقش او در جریان شکست فرقه دموکرات آذربایجان و خروج نیروهای #شوروی از ایران در ۱۳۲۵ و نیز قیام سی تیر در سال ۱۳۳۱ بود. پس از پایان #جنگ_جهانی_دوم، #انگلیس و #آمریکا به پیمان خود وفا کرده و در ۱۳۲۴ بی هیچ تعهد الزام آوری از #ایران خارج شدند؛ ولی شوروی به بهانههای گوناگون نیروهای خود را در شمال غرب ایران نگه داشت. در واقع شوروی در جریان جنگ جهانی دوم از هیچ نقطهای عقبنشینی نکرد، مگر این که در آن جا یک دولت کمونیستی هم پیمان با خود تأسیس کند. در این شرایط قوام برای بار چهارم در ۲۹ بهمن ۱۳۲۴ به نخست وزیری منصوب شد. در جریان سفر قوام به مسکو او استالین را چنین فریب داد که در ازای خروج نیروهای ارتش سرخ از آذربایجان، قوام امتیاز نفت شمال را برای شوروی خواهد گرفت. ارتش سرخ از آذربایجان خارج شد ولی شوروی امتیاز نفت شمال را به دست نیاورد! امّا دوره پنجم نخست وزیری قوام برای وی سرافکندگی به بار آورد:
با تشدید اختلافات میان محمدرضاشاه و #مصدق برای انتخاب وزیر جنگ در سال ۱۳۳۱، مصدق استعفاء کرده و شاه با پذیرش استعفای او دست دوستی به سوی قوام دراز کرد. قوام نیز پس از پذیرش نخست وزیری، با دادن اعلامیهای تند که با مصرع «کشتیبان را سیاستی دگر آمد» مشهور شد، هواداران #نهضت_ملی_نفت را به خشم آورد. همه نیروهای جامعه از فداییان اسلام و بازار و اصناف و روحانیونی چون #آیت_الله_کاشانی تا جبهه ملی و حزب توده و حزب پان ایرانیست به مخالفت با او پرداختند و به تظاهراتی بزرگ دست زدند. با رفتار خشونتآمیز شهربانی در تهران و کشته شدن تظاهر کنندگان در روز سی تیر، قوام مجبور به استعفاء شد و شاه مجبور شد با پذیرش درخواست مصدق در خصوص وزارت جنگ نخست وزیری او را بپذیرد. مجلس هفدهم پس از این حادثه قوام را مهدورالدم دانسته و حکم مصادره اموالش را به نفع شهدای سی تیر صادر کرد. او در واقع از این تاریخ با خاطرهای بسیار بد از صحنه سیاسی ایران حذف شد.
@drsargolzaei
www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/AhmadQavam.jpg
#چشم_تاریخ
میخائیل سرگئیویچ گورباچُف (زادهٔ ۲ مارس ۱۹۳۱) از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۱ آخرین رهبر اتحاد #شوروی بود. تلاشها و اصلاحات او باعث پایان جنگ سرد شد اما همزمان یگانگی سیاسی حزب #کمونیست اتحاد شوروی را نیز پایان داد و نهایتاً باعث فروپاشی شوروی شد. #گورباچف در سال ۱۹۹۰ جایزهٔ صلح نوبل را دریافت کرده است. وی با دکترین دوگانه پرسترویکا (اصلاحات اقتصادی) و گلاسنوست (فضای باز سیاسی) در اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود میلادی، نقش مهمی در پایان دادن به سلطه کمونیسم در اروپای شرقی و اتحاد جماهیر شوروی سابق و پایان گرفتن جنگ سرد داشت. او در دانشگاه مسکو در رشتهٔ حقوق تحصیل کرد و در ۱۹۵۲ در سن ۲۱ سالگی به حزب کمونیست اتحاد شوروی پیوست. او در ۱۹۶۶ و در سن ۳۵ سالگی از مؤسسه کشاورزی مدرکی به عنوان "آگرونومیست-اکونومیست دریافت کرد. در سال ۱۹۷۰ به مقام دبیر اوّل کشاورزی منصوب شد و سال بعد به عضویت کمیته مرکزی حزب انتخاب شد. در سال ۱۹۷۲ او نمایندگی هیئتی از شوروی در سفر به بلژیک را به عهده گرفت. او به عنوان یکی از مقامات حزب کمونیست سفرهای بسیاری به خارج داشت و معروف است که سفرها عمیقاً دیدگاههای سیاسی و اجتماعی او را تحت تأثیر قرار داد. در ۱۹۷۵ او در صدر هیئتی به آلمان غربی رفت و در ۱۹۸۳ در صدر هیئتی از شوروی برای دیدار نخست وزیر و اعضای مجلس عوام کانادا به این کشور رفت. در ۱۹۸۴ نیز به انگلستان و ایرلند شمالی سفر کرد. پس از مرگ کنستانتین چرنینکو، گورباچف در ۱۱ مارس ۱۹۸۵ و در حالی که ۵۴ سال از عمر او گذشته بود، به عنوان دبیر کل حزب کمونیست انتخاب شد. او اوّلین رهبر حزب بود که در زمان انقلاب اکتبر هنوز به دنیا نیامده بود. در فوریه ۱۹۸۸ گورباچف آغاز به بیرون کشیدن نیروهای شوروی از افغانستان کرد و تا سال بعد تمام نیروهایش را بیرون کشید. پس از خروج نیروهای شوروی از افغانستان مجاهدین افغان، رژیم نجیبالله را سرنگون کردند. در همین سال ۱۹۸۸ بود که گورباچف اعلام کرد که اتحاد شوروی دیگر از دکترین برژنف پیروی نمیکند و کشورهای بلوک شرق آزادی تصمیم گرفتن در مسائل خارجی را دارند. این را میتوان از بزرگ ترین اصلاحات گورباچف در سیاست خارجی دانست. همین قطع دکترین برژنف بود که در ۱۹۸۹ به ظهور انقلاب هایی در اروپای شرقی انجامید که در نتیجهٔ آنها تقریباً تمامی دولت های کمونیست سرنگون شدند. به غیر از رومانی بقیهٔ این انقلابها، همه انقلاب هایی غیر قهرآمیز بودند. پایان سلطه شوروی بر اروپای شرقی عملاً جنگ سرد را پایان داد و به همین خاطر گورباچف در ۱۵ اکتبر ۱۹۹۰ برندهٔ جایزهٔ صلح نوبل شد. او در ۱۹۸۸ مرد سال مجلهٔ تایمز نیز شده بود. گرچه تلاش گورباچف به نوعی برای زنده کردن سوسیالیسم در شوروی بود، اما مردمسالارسازی (دموکراتیزه نمودن) اتحاد شوروی و اروپای شرقی عملاً قدرت حزب کمونیست و حتی خود گورباچف را زیر سؤال برد. عدم سانسور و تلاش گورباچف برای ایجاد فضای باز سیاسی بدون اینکه خود او بخواهد باعث نفوذ انواع جنبش های ناسیونالیستی قومی در جمهوریهای شوروی شد. در کریسمس ۱۹۹۱ گورباچف استعفا داد و اتحاد جماهیر شوروی از هم پاشید.
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/MikhailGorbachev.jpg
میخائیل سرگئیویچ گورباچُف (زادهٔ ۲ مارس ۱۹۳۱) از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۱ آخرین رهبر اتحاد #شوروی بود. تلاشها و اصلاحات او باعث پایان جنگ سرد شد اما همزمان یگانگی سیاسی حزب #کمونیست اتحاد شوروی را نیز پایان داد و نهایتاً باعث فروپاشی شوروی شد. #گورباچف در سال ۱۹۹۰ جایزهٔ صلح نوبل را دریافت کرده است. وی با دکترین دوگانه پرسترویکا (اصلاحات اقتصادی) و گلاسنوست (فضای باز سیاسی) در اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود میلادی، نقش مهمی در پایان دادن به سلطه کمونیسم در اروپای شرقی و اتحاد جماهیر شوروی سابق و پایان گرفتن جنگ سرد داشت. او در دانشگاه مسکو در رشتهٔ حقوق تحصیل کرد و در ۱۹۵۲ در سن ۲۱ سالگی به حزب کمونیست اتحاد شوروی پیوست. او در ۱۹۶۶ و در سن ۳۵ سالگی از مؤسسه کشاورزی مدرکی به عنوان "آگرونومیست-اکونومیست دریافت کرد. در سال ۱۹۷۰ به مقام دبیر اوّل کشاورزی منصوب شد و سال بعد به عضویت کمیته مرکزی حزب انتخاب شد. در سال ۱۹۷۲ او نمایندگی هیئتی از شوروی در سفر به بلژیک را به عهده گرفت. او به عنوان یکی از مقامات حزب کمونیست سفرهای بسیاری به خارج داشت و معروف است که سفرها عمیقاً دیدگاههای سیاسی و اجتماعی او را تحت تأثیر قرار داد. در ۱۹۷۵ او در صدر هیئتی به آلمان غربی رفت و در ۱۹۸۳ در صدر هیئتی از شوروی برای دیدار نخست وزیر و اعضای مجلس عوام کانادا به این کشور رفت. در ۱۹۸۴ نیز به انگلستان و ایرلند شمالی سفر کرد. پس از مرگ کنستانتین چرنینکو، گورباچف در ۱۱ مارس ۱۹۸۵ و در حالی که ۵۴ سال از عمر او گذشته بود، به عنوان دبیر کل حزب کمونیست انتخاب شد. او اوّلین رهبر حزب بود که در زمان انقلاب اکتبر هنوز به دنیا نیامده بود. در فوریه ۱۹۸۸ گورباچف آغاز به بیرون کشیدن نیروهای شوروی از افغانستان کرد و تا سال بعد تمام نیروهایش را بیرون کشید. پس از خروج نیروهای شوروی از افغانستان مجاهدین افغان، رژیم نجیبالله را سرنگون کردند. در همین سال ۱۹۸۸ بود که گورباچف اعلام کرد که اتحاد شوروی دیگر از دکترین برژنف پیروی نمیکند و کشورهای بلوک شرق آزادی تصمیم گرفتن در مسائل خارجی را دارند. این را میتوان از بزرگ ترین اصلاحات گورباچف در سیاست خارجی دانست. همین قطع دکترین برژنف بود که در ۱۹۸۹ به ظهور انقلاب هایی در اروپای شرقی انجامید که در نتیجهٔ آنها تقریباً تمامی دولت های کمونیست سرنگون شدند. به غیر از رومانی بقیهٔ این انقلابها، همه انقلاب هایی غیر قهرآمیز بودند. پایان سلطه شوروی بر اروپای شرقی عملاً جنگ سرد را پایان داد و به همین خاطر گورباچف در ۱۵ اکتبر ۱۹۹۰ برندهٔ جایزهٔ صلح نوبل شد. او در ۱۹۸۸ مرد سال مجلهٔ تایمز نیز شده بود. گرچه تلاش گورباچف به نوعی برای زنده کردن سوسیالیسم در شوروی بود، اما مردمسالارسازی (دموکراتیزه نمودن) اتحاد شوروی و اروپای شرقی عملاً قدرت حزب کمونیست و حتی خود گورباچف را زیر سؤال برد. عدم سانسور و تلاش گورباچف برای ایجاد فضای باز سیاسی بدون اینکه خود او بخواهد باعث نفوذ انواع جنبش های ناسیونالیستی قومی در جمهوریهای شوروی شد. در کریسمس ۱۹۹۱ گورباچف استعفا داد و اتحاد جماهیر شوروی از هم پاشید.
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/MikhailGorbachev.jpg