#متن_مصاحبه
#درباب_همدلی
قسمت اول
#دکترمحدرضاسرگلزایی از سه گام عملی "همدلی" می گوید؛
آیینهای در مقابل همدیگر باشیم/
متن مصاحبه با روزنامه #همشهری
یکی از معروفترین مصرع های مولوی مصرعی است با این مضمون: "همدلی از همزبانی خوشتر است"، مولایِ رومی این را در حدود 800 سال پیش سروده است. پیش تر از او هم بر همدلی به عنوان فضیلتی انسانی تاکید شده. اما همدلی در طول تاریخ اندیشه محدود به مبحثی که تنها مسئله فلاسفه و حکما باشد نماند. همدلی امروزه مورد توجه بسیاری از علوم مانند روانشناسی، روانپزشکی، جامعه شناسی و حتی عصب شناسی است. بعضی از این علوم به زمینه ها و عوامل تاثیرگذار در شکل گیری این پدیده می پردازند و بعضی هم کارکرد و همچنین تاثیر این رفتار بر بهبود زندگی اجتماعی را مورد تحقیق قرار می دهند. مفهوم همدلی برای هرکدام از ما در ابتدا ساده و بسیار بدیهی به نظر می رسد. اما وقتی پای صحبت اهل فن می نشینیم می بینیم به این سادگی هم نیست. برای همین به سراغ دکتر محمدرضا سرگلزایی رفتیم. سرگلزایی که سال ها تجربه بالینی در روانپزشکی دارد مدتی است که دیگر تنها به تدریس و تحقیق مشغول است. در گفت و گویی که با او داشتم بعد از اینکه مفهوم همدلی را کامل مشخص کرد به سراغ تکنیک های عملی ای رفت که می تواند ما را در تقویت همدلی یاری کند. در ادامه این گفت و گو را میخوانید.
• برای ما بسیاری از واژه ها همیشه آنقدر روشن به نظر می رسد که شاید یکبار به آن فکر نکنیم. اما همین مفاهیم وقتی در چارچوب علم خود مطرح می شود تعریفش آن قدر بدیهی نیست. از این رو شاید بد نباشد در ابتدا "همدلی" را به لحاظ علمی برای ما توضیح دهید.
▫️راجع به دو واژه صحبت میشود که این دو واژه از نظر معنای لغوی با همدیگر هم معنا هستند، ولی در روانپزشکی ما این دو تا را یکی نمیدانیم. آن دو واژه هم sympathy و Empathy است. path در زبان یونانی به معنای درد و رنج هست، sym هم به معنی «هم» هست و بنابراین sympathy به معنای همدردی گفته میشود. empathy هم از لحاظ لغوی خیلی با sympathy تفاوتی ندارد به جز اینکه یک پیشوند m دارد که به معنی «در درون قرار گرفتن» است. حالا آن چیزی که در روانپزشکی اینها را متفاوت میکند که باعث شده ما sympathy را در فارسی به همدردی ترجمه بکنیم و empathy را همدلی ترجمه کنیم، این است که میگویند sympathy یک اتفاق اتوماتیک است؛ یعنی درواقع برای sympathy ما نیاز به هیچ مهارتی نداریم؛ مثلا وقتی یک نفر در کنار ما گریه میکند ما هم خیلی وقتها بغضمان میگیرد و یا وقتی یک فیلم سینمایی را نگاه میکنیم که در آن برای یک نفر اتفاق وحشتناک میافتد ما هم مضطرب میشویم. این sympathy پیدا کردن یک چیزی است که درواقع جزء قابلیتهای ژنتیکی و فیزیولوژیکی همهی حیوانات اجتماعی ازجمله انسان است. تحقیقات نشان داده که ما و سایر حیوانات اجتماعی در مغزمان یک سری نورونها داریم که به آن نورونهای آیینهای گفته میشود. کارآیی این نورونها این است که عواطف بین اعضای یک گونه را میتواند به همدیگر انتقال بدهد. مثلا هنگامی که یک نفر در حال درد کشیدن است و چهرهاش درهم رفته، وقتی ما با او صحبت میکنیم بدون اینکه حواسمان باشد بهشکل اتومات چهرهی ما درهم میرود.
• پس آنچه را سمپاتی می نامند به طور طبیعی و ذاتی در همه انسان ها وجود دارد؟
▫️بله. اما مثل همهی قابلیتهای فیزیولوژیکی و ژنتیکی در همهی انسانها یکنواخت نیست؛ بلکه درجه و تنوع دارد. ممکن است در بعضیها سمپاتی آنقدر شدید باشد که اگر جایی بروند و کسی را در حال مریضی و درد کشیدن ببیند حتی ممکن است که از خود آن طرف هم بیشتر درد بکشند. درحالیکه بعضیها ممکن است که این ویژگیشان به لحاظ ژنتیکی و وراثتی و فیزیولوژیک ویژگی کمی باشد و راحتتر بتوانند صحنههای درد و رنج را ببینند و خیلی اذیت نشوند. ولی به هر حال هر کدام از اینها که باشد؛ یعنی ما در هر کدام از دو سر طیف واقع باشیم این اتفاق بهصورت کاملا اتوماتیک، انتخاب نشده و درواقع جزء قابلیتهای ژنتیکی ما میافتد. اما همدلی به معنی «در درون درد قرار گرفتن» یا حالا «همدلی» ترجمهاش میکنند که باز هم ترجمهی مناسبی نیست؛ درواقع یک مهارت است و ما برای رسیدن به همدلی باید یک سری تلاشها انجام دهیم. همدلی به صورت اتوماتیک اتفاق نمی افتد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
#درباب_همدلی
قسمت اول
#دکترمحدرضاسرگلزایی از سه گام عملی "همدلی" می گوید؛
آیینهای در مقابل همدیگر باشیم/
متن مصاحبه با روزنامه #همشهری
یکی از معروفترین مصرع های مولوی مصرعی است با این مضمون: "همدلی از همزبانی خوشتر است"، مولایِ رومی این را در حدود 800 سال پیش سروده است. پیش تر از او هم بر همدلی به عنوان فضیلتی انسانی تاکید شده. اما همدلی در طول تاریخ اندیشه محدود به مبحثی که تنها مسئله فلاسفه و حکما باشد نماند. همدلی امروزه مورد توجه بسیاری از علوم مانند روانشناسی، روانپزشکی، جامعه شناسی و حتی عصب شناسی است. بعضی از این علوم به زمینه ها و عوامل تاثیرگذار در شکل گیری این پدیده می پردازند و بعضی هم کارکرد و همچنین تاثیر این رفتار بر بهبود زندگی اجتماعی را مورد تحقیق قرار می دهند. مفهوم همدلی برای هرکدام از ما در ابتدا ساده و بسیار بدیهی به نظر می رسد. اما وقتی پای صحبت اهل فن می نشینیم می بینیم به این سادگی هم نیست. برای همین به سراغ دکتر محمدرضا سرگلزایی رفتیم. سرگلزایی که سال ها تجربه بالینی در روانپزشکی دارد مدتی است که دیگر تنها به تدریس و تحقیق مشغول است. در گفت و گویی که با او داشتم بعد از اینکه مفهوم همدلی را کامل مشخص کرد به سراغ تکنیک های عملی ای رفت که می تواند ما را در تقویت همدلی یاری کند. در ادامه این گفت و گو را میخوانید.
• برای ما بسیاری از واژه ها همیشه آنقدر روشن به نظر می رسد که شاید یکبار به آن فکر نکنیم. اما همین مفاهیم وقتی در چارچوب علم خود مطرح می شود تعریفش آن قدر بدیهی نیست. از این رو شاید بد نباشد در ابتدا "همدلی" را به لحاظ علمی برای ما توضیح دهید.
▫️راجع به دو واژه صحبت میشود که این دو واژه از نظر معنای لغوی با همدیگر هم معنا هستند، ولی در روانپزشکی ما این دو تا را یکی نمیدانیم. آن دو واژه هم sympathy و Empathy است. path در زبان یونانی به معنای درد و رنج هست، sym هم به معنی «هم» هست و بنابراین sympathy به معنای همدردی گفته میشود. empathy هم از لحاظ لغوی خیلی با sympathy تفاوتی ندارد به جز اینکه یک پیشوند m دارد که به معنی «در درون قرار گرفتن» است. حالا آن چیزی که در روانپزشکی اینها را متفاوت میکند که باعث شده ما sympathy را در فارسی به همدردی ترجمه بکنیم و empathy را همدلی ترجمه کنیم، این است که میگویند sympathy یک اتفاق اتوماتیک است؛ یعنی درواقع برای sympathy ما نیاز به هیچ مهارتی نداریم؛ مثلا وقتی یک نفر در کنار ما گریه میکند ما هم خیلی وقتها بغضمان میگیرد و یا وقتی یک فیلم سینمایی را نگاه میکنیم که در آن برای یک نفر اتفاق وحشتناک میافتد ما هم مضطرب میشویم. این sympathy پیدا کردن یک چیزی است که درواقع جزء قابلیتهای ژنتیکی و فیزیولوژیکی همهی حیوانات اجتماعی ازجمله انسان است. تحقیقات نشان داده که ما و سایر حیوانات اجتماعی در مغزمان یک سری نورونها داریم که به آن نورونهای آیینهای گفته میشود. کارآیی این نورونها این است که عواطف بین اعضای یک گونه را میتواند به همدیگر انتقال بدهد. مثلا هنگامی که یک نفر در حال درد کشیدن است و چهرهاش درهم رفته، وقتی ما با او صحبت میکنیم بدون اینکه حواسمان باشد بهشکل اتومات چهرهی ما درهم میرود.
• پس آنچه را سمپاتی می نامند به طور طبیعی و ذاتی در همه انسان ها وجود دارد؟
▫️بله. اما مثل همهی قابلیتهای فیزیولوژیکی و ژنتیکی در همهی انسانها یکنواخت نیست؛ بلکه درجه و تنوع دارد. ممکن است در بعضیها سمپاتی آنقدر شدید باشد که اگر جایی بروند و کسی را در حال مریضی و درد کشیدن ببیند حتی ممکن است که از خود آن طرف هم بیشتر درد بکشند. درحالیکه بعضیها ممکن است که این ویژگیشان به لحاظ ژنتیکی و وراثتی و فیزیولوژیک ویژگی کمی باشد و راحتتر بتوانند صحنههای درد و رنج را ببینند و خیلی اذیت نشوند. ولی به هر حال هر کدام از اینها که باشد؛ یعنی ما در هر کدام از دو سر طیف واقع باشیم این اتفاق بهصورت کاملا اتوماتیک، انتخاب نشده و درواقع جزء قابلیتهای ژنتیکی ما میافتد. اما همدلی به معنی «در درون درد قرار گرفتن» یا حالا «همدلی» ترجمهاش میکنند که باز هم ترجمهی مناسبی نیست؛ درواقع یک مهارت است و ما برای رسیدن به همدلی باید یک سری تلاشها انجام دهیم. همدلی به صورت اتوماتیک اتفاق نمی افتد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei