#چشم_تاریخ
#شعبان_جعفری در میان مخالفانش مشهور به #شعبون_بی_مخ و گاهی با لقب شعبان تاجبخش، باستانی کار و زورخانهدار ایرانی بود که بیشتر به خاطر حضورش در حرکات سیاسی به خصوص در #کودتای_۲۸_مرداد سال ۱۳۳۲ شهرت یافت.
از او همواره به عنوان فردی اهل دعوا نام میبرند که به نفع اشخاص یا گروههای سیاسی با جناحهای مخالف آنها درگیری فیزیکی پیدا میکرد. خود او در خاطراتش به ویژه از «زد و خورد باتودهایها» یاد میکند. به گفته خودش به دفعات زندان افتاد، در زد و خوردها زخمی شد. جعفري از سال 1326شمسی با بر هم زدن نمايش «مردم» به كارگرداني عبدالحسين نوشين در تئاتر فردوسي، براي حاكميت محبوب شد و به جاي آنكه به جرم ايجاد آشوب و اخلال در نظم عمومی محبوس گردد با دريافت وجه دستي بنابه دستور اداره آگاهي مدتي از تهران به لاهيجان رفت. در لاهيجان زورخانه اي را اداره ميكرد و پس از يك سال به تهران بازگشت.
جعفری در خاطراتش خود را فردی مذهبی معرفی میکند و از نزدیکی به گروه فدائیان اسلام به رهبری مجتبی #نواب_صفوی یاد میکند. اما پس از مدتی از آنها فاصله گرفت. جعفری پس از آشنایی با حسین مکی، از طریق او با چند تن دیگر از جمله شمس قناتآبادی، ابوالحسن حائریزاده و مظفر بقایی آشنا میشود. و به گفته خودش با مکی به خانه #کاشانی میرفت. جعفری به حسین مکی در انتخابات مجلس شورای ملی کمک کرد. در خاطراتش می گوید: «می رفتیم مردم رو با اتوبوس جمع می کردیم رأی بدن»
در جريان 30 تير 1331 به فعاليت براي بازگرداندن #دكتر_مصدق بر مسند نخست وزيري پرداخت اما به فاصله كوتاهي از #مصدق روي برگرداند که ماجراي 9 اسفند 1331 پيش آمد. در اين روز به پيشنهاد دكتر مصدق، شاه قصد خروج از كشور را داشت كه شعبان به همراه گروهي از اراذل و اوباش خود، با تجمع در مقابل كاخ مرمر از اين امر جلوگيري كردند و با تهديد بازاريان، بازار تعطيل شد و اين گروه به مقابل خانه دكتر مصدق رفته و اقدام به شكستن درب منزل وي نمودند. اين ماجرا منجر به حبس وي تا 28 مرداد 1332 شد. در ظهر 28 مرداد 1332 به حكم زاهدي از زندان آزاد شد و جريان هدايت اوباش در کودتا علیه دکتر مصدق را به عهده گرفت. پس از كودتاي 28 مرداد به تاجبخش شهرت يافت. پس از اين خدمت، بنابه پيشنهاد #تيمسار_زاهدي با #شاه ملاقات كرد و زميني براي تأسيس باشگاه ورزشي به وي اهدا شد، در ضمن در همين ملاقات از شاه اجازه گرفت تا جمعيتي به نام «جمعيت جوانان جانباز» تشكيل دهد تا در مواقعي ضروري از آنان استفاده شود. ساخت باشگاه جعفري سه سال طول كشيد و محمدرضا پهلوي خود آن را افتتاح كرد. در اسفند 1332، #دكترفاطمي دستگير شد و شعبان جعفري كه خصومتي خاص با وي داشت با دسته خود به مقابل شهرباني رفت و زماني كه دكتر فاطمي از شهرباني خارج شد به وي حمله كرد و او را مورد ضرب و شتم قرار داد .
با آغاز انقلاب اسلامي، جعفري از کشور خارج شد و با دريافت تابعيت امريكايي، در كاليفرنيا ساکن شد.
وی در سن هشتاد و پنج سالگی و در روز ۲۸ مرداد ۱۳۸۵ (پنجاه و سومین سالگرد کودتای ۲۸ مرداد) در کالیفرنیا درگذشت.
خاطرات شعبان جعفری، کتابی که حاصل مصاحبه هما سرشار با وی است، در سال 1381 درایران منتشر شد.
به انتخاب: #سروش_سرگلزایی
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/ShabanJafari.jpg
#شعبان_جعفری در میان مخالفانش مشهور به #شعبون_بی_مخ و گاهی با لقب شعبان تاجبخش، باستانی کار و زورخانهدار ایرانی بود که بیشتر به خاطر حضورش در حرکات سیاسی به خصوص در #کودتای_۲۸_مرداد سال ۱۳۳۲ شهرت یافت.
از او همواره به عنوان فردی اهل دعوا نام میبرند که به نفع اشخاص یا گروههای سیاسی با جناحهای مخالف آنها درگیری فیزیکی پیدا میکرد. خود او در خاطراتش به ویژه از «زد و خورد باتودهایها» یاد میکند. به گفته خودش به دفعات زندان افتاد، در زد و خوردها زخمی شد. جعفري از سال 1326شمسی با بر هم زدن نمايش «مردم» به كارگرداني عبدالحسين نوشين در تئاتر فردوسي، براي حاكميت محبوب شد و به جاي آنكه به جرم ايجاد آشوب و اخلال در نظم عمومی محبوس گردد با دريافت وجه دستي بنابه دستور اداره آگاهي مدتي از تهران به لاهيجان رفت. در لاهيجان زورخانه اي را اداره ميكرد و پس از يك سال به تهران بازگشت.
جعفری در خاطراتش خود را فردی مذهبی معرفی میکند و از نزدیکی به گروه فدائیان اسلام به رهبری مجتبی #نواب_صفوی یاد میکند. اما پس از مدتی از آنها فاصله گرفت. جعفری پس از آشنایی با حسین مکی، از طریق او با چند تن دیگر از جمله شمس قناتآبادی، ابوالحسن حائریزاده و مظفر بقایی آشنا میشود. و به گفته خودش با مکی به خانه #کاشانی میرفت. جعفری به حسین مکی در انتخابات مجلس شورای ملی کمک کرد. در خاطراتش می گوید: «می رفتیم مردم رو با اتوبوس جمع می کردیم رأی بدن»
در جريان 30 تير 1331 به فعاليت براي بازگرداندن #دكتر_مصدق بر مسند نخست وزيري پرداخت اما به فاصله كوتاهي از #مصدق روي برگرداند که ماجراي 9 اسفند 1331 پيش آمد. در اين روز به پيشنهاد دكتر مصدق، شاه قصد خروج از كشور را داشت كه شعبان به همراه گروهي از اراذل و اوباش خود، با تجمع در مقابل كاخ مرمر از اين امر جلوگيري كردند و با تهديد بازاريان، بازار تعطيل شد و اين گروه به مقابل خانه دكتر مصدق رفته و اقدام به شكستن درب منزل وي نمودند. اين ماجرا منجر به حبس وي تا 28 مرداد 1332 شد. در ظهر 28 مرداد 1332 به حكم زاهدي از زندان آزاد شد و جريان هدايت اوباش در کودتا علیه دکتر مصدق را به عهده گرفت. پس از كودتاي 28 مرداد به تاجبخش شهرت يافت. پس از اين خدمت، بنابه پيشنهاد #تيمسار_زاهدي با #شاه ملاقات كرد و زميني براي تأسيس باشگاه ورزشي به وي اهدا شد، در ضمن در همين ملاقات از شاه اجازه گرفت تا جمعيتي به نام «جمعيت جوانان جانباز» تشكيل دهد تا در مواقعي ضروري از آنان استفاده شود. ساخت باشگاه جعفري سه سال طول كشيد و محمدرضا پهلوي خود آن را افتتاح كرد. در اسفند 1332، #دكترفاطمي دستگير شد و شعبان جعفري كه خصومتي خاص با وي داشت با دسته خود به مقابل شهرباني رفت و زماني كه دكتر فاطمي از شهرباني خارج شد به وي حمله كرد و او را مورد ضرب و شتم قرار داد .
با آغاز انقلاب اسلامي، جعفري از کشور خارج شد و با دريافت تابعيت امريكايي، در كاليفرنيا ساکن شد.
وی در سن هشتاد و پنج سالگی و در روز ۲۸ مرداد ۱۳۸۵ (پنجاه و سومین سالگرد کودتای ۲۸ مرداد) در کالیفرنیا درگذشت.
خاطرات شعبان جعفری، کتابی که حاصل مصاحبه هما سرشار با وی است، در سال 1381 درایران منتشر شد.
به انتخاب: #سروش_سرگلزایی
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/ShabanJafari.jpg
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#چشم_تاریخ
#شعبان_جعفری در میان مخالفانش مشهور به #شعبون_بی_مخ و گاهی با لقب شعبان تاجبخش، باستانی کار و زورخانهدار ایرانی بود که بیشتر به خاطر حضورش در حرکات سیاسی به خصوص در #کودتای_۲۸_مرداد سال ۱۳۳۲ شهرت یافت.
از او همواره به عنوان فردی اهل دعوا نام میبرند که به نفع اشخاص یا گروههای سیاسی با جناحهای مخالف آنها درگیری فیزیکی پیدا میکرد. خود او در خاطراتش به ویژه از «زد و خورد باتودهایها» یاد میکند. به گفته خودش به دفعات زندان افتاد، در زد و خوردها زخمی شد. جعفري از سال 1326شمسی با بر هم زدن نمايش «مردم» به كارگرداني عبدالحسين نوشين در تئاتر فردوسي، براي حاكميت محبوب شد و به جاي آنكه به جرم ايجاد آشوب و اخلال در نظم عمومی محبوس گردد با دريافت وجه دستي بنابه دستور اداره آگاهي مدتي از تهران به لاهيجان رفت. در لاهيجان زورخانه اي را اداره ميكرد و پس از يك سال به تهران بازگشت.
جعفری در خاطراتش خود را فردی مذهبی معرفی میکند و از نزدیکی به گروه فدائیان اسلام به رهبری مجتبی #نواب_صفوی یاد میکند. اما پس از مدتی از آنها فاصله گرفت. جعفری پس از آشنایی با حسین مکی، از طریق او با چند تن دیگر از جمله شمس قناتآبادی، ابوالحسن حائریزاده و مظفر بقایی آشنا میشود. و به گفته خودش با مکی به خانه #کاشانی میرفت. جعفری به حسین مکی در انتخابات مجلس شورای ملی کمک کرد. در خاطراتش می گوید: «می رفتیم مردم رو با اتوبوس جمع می کردیم رأی بدن»
در جريان 30 تير 1331 به فعاليت براي بازگرداندن #دكتر_مصدق بر مسند نخست وزيري پرداخت اما به فاصله كوتاهي از #مصدق روي برگرداند که ماجراي 9 اسفند 1331 پيش آمد. در اين روز به پيشنهاد دكتر مصدق، شاه قصد خروج از كشور را داشت كه شعبان به همراه گروهي از اراذل و اوباش خود، با تجمع در مقابل كاخ مرمر از اين امر جلوگيري كردند و با تهديد بازاريان، بازار تعطيل شد و اين گروه به مقابل خانه دكتر مصدق رفته و اقدام به شكستن درب منزل وي نمودند. اين ماجرا منجر به حبس وي تا 28 مرداد 1332 شد. در ظهر 28 مرداد 1332 به حكم زاهدي از زندان آزاد شد و جريان هدايت اوباش در کودتا علیه دکتر مصدق را به عهده گرفت. پس از كودتاي 28 مرداد به تاجبخش شهرت يافت. پس از اين خدمت، بنابه پيشنهاد #تيمسار_زاهدي با #شاه ملاقات كرد و زميني براي تأسيس باشگاه ورزشي به وي اهدا شد، در ضمن در همين ملاقات از شاه اجازه گرفت تا جمعيتي به نام «جمعيت جوانان جانباز» تشكيل دهد تا در مواقعي ضروري از آنان استفاده شود. ساخت باشگاه جعفري سه سال طول كشيد و محمدرضا پهلوي خود آن را افتتاح كرد. در اسفند 1332، #دكترفاطمي دستگير شد و شعبان جعفري كه خصومتي خاص با وي داشت با دسته خود به مقابل شهرباني رفت و زماني كه دكتر فاطمي از شهرباني خارج شد به وي حمله كرد و او را مورد ضرب و شتم قرار داد .
با آغاز انقلاب اسلامي، جعفري از کشور خارج شد و با دريافت تابعيت امريكايي، در كاليفرنيا ساکن شد.
وی در سن هشتاد و پنج سالگی و در روز ۲۸ مرداد ۱۳۸۵ (پنجاه و سومین سالگرد کودتای ۲۸ مرداد) در کالیفرنیا درگذشت.
خاطرات شعبان جعفری، کتابی که حاصل مصاحبه هما سرشار با وی است، در سال 1381 درایران منتشر شد.
به انتخاب: #سروش_سرگلزایی
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/ShabanJafari.jpg
#شعبان_جعفری در میان مخالفانش مشهور به #شعبون_بی_مخ و گاهی با لقب شعبان تاجبخش، باستانی کار و زورخانهدار ایرانی بود که بیشتر به خاطر حضورش در حرکات سیاسی به خصوص در #کودتای_۲۸_مرداد سال ۱۳۳۲ شهرت یافت.
از او همواره به عنوان فردی اهل دعوا نام میبرند که به نفع اشخاص یا گروههای سیاسی با جناحهای مخالف آنها درگیری فیزیکی پیدا میکرد. خود او در خاطراتش به ویژه از «زد و خورد باتودهایها» یاد میکند. به گفته خودش به دفعات زندان افتاد، در زد و خوردها زخمی شد. جعفري از سال 1326شمسی با بر هم زدن نمايش «مردم» به كارگرداني عبدالحسين نوشين در تئاتر فردوسي، براي حاكميت محبوب شد و به جاي آنكه به جرم ايجاد آشوب و اخلال در نظم عمومی محبوس گردد با دريافت وجه دستي بنابه دستور اداره آگاهي مدتي از تهران به لاهيجان رفت. در لاهيجان زورخانه اي را اداره ميكرد و پس از يك سال به تهران بازگشت.
جعفری در خاطراتش خود را فردی مذهبی معرفی میکند و از نزدیکی به گروه فدائیان اسلام به رهبری مجتبی #نواب_صفوی یاد میکند. اما پس از مدتی از آنها فاصله گرفت. جعفری پس از آشنایی با حسین مکی، از طریق او با چند تن دیگر از جمله شمس قناتآبادی، ابوالحسن حائریزاده و مظفر بقایی آشنا میشود. و به گفته خودش با مکی به خانه #کاشانی میرفت. جعفری به حسین مکی در انتخابات مجلس شورای ملی کمک کرد. در خاطراتش می گوید: «می رفتیم مردم رو با اتوبوس جمع می کردیم رأی بدن»
در جريان 30 تير 1331 به فعاليت براي بازگرداندن #دكتر_مصدق بر مسند نخست وزيري پرداخت اما به فاصله كوتاهي از #مصدق روي برگرداند که ماجراي 9 اسفند 1331 پيش آمد. در اين روز به پيشنهاد دكتر مصدق، شاه قصد خروج از كشور را داشت كه شعبان به همراه گروهي از اراذل و اوباش خود، با تجمع در مقابل كاخ مرمر از اين امر جلوگيري كردند و با تهديد بازاريان، بازار تعطيل شد و اين گروه به مقابل خانه دكتر مصدق رفته و اقدام به شكستن درب منزل وي نمودند. اين ماجرا منجر به حبس وي تا 28 مرداد 1332 شد. در ظهر 28 مرداد 1332 به حكم زاهدي از زندان آزاد شد و جريان هدايت اوباش در کودتا علیه دکتر مصدق را به عهده گرفت. پس از كودتاي 28 مرداد به تاجبخش شهرت يافت. پس از اين خدمت، بنابه پيشنهاد #تيمسار_زاهدي با #شاه ملاقات كرد و زميني براي تأسيس باشگاه ورزشي به وي اهدا شد، در ضمن در همين ملاقات از شاه اجازه گرفت تا جمعيتي به نام «جمعيت جوانان جانباز» تشكيل دهد تا در مواقعي ضروري از آنان استفاده شود. ساخت باشگاه جعفري سه سال طول كشيد و محمدرضا پهلوي خود آن را افتتاح كرد. در اسفند 1332، #دكترفاطمي دستگير شد و شعبان جعفري كه خصومتي خاص با وي داشت با دسته خود به مقابل شهرباني رفت و زماني كه دكتر فاطمي از شهرباني خارج شد به وي حمله كرد و او را مورد ضرب و شتم قرار داد .
با آغاز انقلاب اسلامي، جعفري از کشور خارج شد و با دريافت تابعيت امريكايي، در كاليفرنيا ساکن شد.
وی در سن هشتاد و پنج سالگی و در روز ۲۸ مرداد ۱۳۸۵ (پنجاه و سومین سالگرد کودتای ۲۸ مرداد) در کالیفرنیا درگذشت.
خاطرات شعبان جعفری، کتابی که حاصل مصاحبه هما سرشار با وی است، در سال 1381 درایران منتشر شد.
به انتخاب: #سروش_سرگلزایی
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/ShabanJafari.jpg
#چشم_تاریخ
آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی بلافاصله پس از #کودتای_۲۸_مرداد طی تلگرافی بازگشت شاه به قدرت را به وی تبریک گفت. وی کمتر از ۳ هفته پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرنگونی دولت محمد #مصدق در گفتگو با روزنامه مصری اخبار الیوم دیدگاههای خود را درباره دولت مصدق و کودتای ۲۸ مرداد تشریح کرد. او اشتباه بزرگ مصدق را تلاش برای برقراری جمهوریت شمرد و گفت: «مصدق برای برقراری جمهوریت میکوشید. او شاه را مجبور کرد ایران را ترک کند؛ اما شاه با عزت و محبوبیت چند روز بعد برگشت. ملت شاه را دوست دارد.»
کاشانی در جواب روزنامهٔ مصری که پرسیده بود آیا عقیده دارید مصدق مستحق همین سرنوشتی بود که به او رسید؟ گفت: «خداوند عادل است و آنچه امروز بر مصدق گذشتهاست نتیجهٔ عدل خداوندی است.» او همچنین در این مصاحبه مصدق را به مرگ محکوم کرد: «این مصدق راه را گم کرده و مستحق چنین عاقبتی بودهاست. تمام هم و غم او این شده بود که مردم فریاد بزنند زنده باد مصدق. مصدق به من و کشورش خیانت کرد. طبق شرع شریف اسلامی مجازات کسی که در فرماندهی و نمایندگی کشورش خیانت کند مرگ است.»
#آیت_الله_کاشانی در ادامه این گفتوگو، محمد مصدق را به داشتن جنون متهم کرد: «مصدق برای کشور کاری نکرد. نه یک خرابی را تعمیر کرد نه خیابانی را افتتاح کرد نه خزانه را نجات داد و نه ملت را متحد ساخت. حتی در مورد نفت که او ادعا داشت صاحب فکر ملی ساختن میباشد اگر این اتحادی که من در صفوف ملت بوجود آوردم نبود هرگز ملی نمیشد. او خیانت کرد. به من و کشور خیانت کرد. قبل از این که من با مصدق مخالفت کنم، ملت با او بود ولی پس از این که من با او مخالفت کردم ملت از دور او پراکنده شدند. مقام و کرسی صدارت مصدق را مسحور کرده بود. او دستخوش نوعی جنون شده بود.»
#drsargolzaei
@drsargolzaei
آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی بلافاصله پس از #کودتای_۲۸_مرداد طی تلگرافی بازگشت شاه به قدرت را به وی تبریک گفت. وی کمتر از ۳ هفته پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرنگونی دولت محمد #مصدق در گفتگو با روزنامه مصری اخبار الیوم دیدگاههای خود را درباره دولت مصدق و کودتای ۲۸ مرداد تشریح کرد. او اشتباه بزرگ مصدق را تلاش برای برقراری جمهوریت شمرد و گفت: «مصدق برای برقراری جمهوریت میکوشید. او شاه را مجبور کرد ایران را ترک کند؛ اما شاه با عزت و محبوبیت چند روز بعد برگشت. ملت شاه را دوست دارد.»
کاشانی در جواب روزنامهٔ مصری که پرسیده بود آیا عقیده دارید مصدق مستحق همین سرنوشتی بود که به او رسید؟ گفت: «خداوند عادل است و آنچه امروز بر مصدق گذشتهاست نتیجهٔ عدل خداوندی است.» او همچنین در این مصاحبه مصدق را به مرگ محکوم کرد: «این مصدق راه را گم کرده و مستحق چنین عاقبتی بودهاست. تمام هم و غم او این شده بود که مردم فریاد بزنند زنده باد مصدق. مصدق به من و کشورش خیانت کرد. طبق شرع شریف اسلامی مجازات کسی که در فرماندهی و نمایندگی کشورش خیانت کند مرگ است.»
#آیت_الله_کاشانی در ادامه این گفتوگو، محمد مصدق را به داشتن جنون متهم کرد: «مصدق برای کشور کاری نکرد. نه یک خرابی را تعمیر کرد نه خیابانی را افتتاح کرد نه خزانه را نجات داد و نه ملت را متحد ساخت. حتی در مورد نفت که او ادعا داشت صاحب فکر ملی ساختن میباشد اگر این اتحادی که من در صفوف ملت بوجود آوردم نبود هرگز ملی نمیشد. او خیانت کرد. به من و کشور خیانت کرد. قبل از این که من با مصدق مخالفت کنم، ملت با او بود ولی پس از این که من با او مخالفت کردم ملت از دور او پراکنده شدند. مقام و کرسی صدارت مصدق را مسحور کرده بود. او دستخوش نوعی جنون شده بود.»
#drsargolzaei
@drsargolzaei