#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
جناب دکتر سرگلزایی گرامی
سلام و عرض ادب
خواهشمندم این موردی که براتون میگم رو بشکل کیس نگاه نکنید و قصد گرفتن کمک روانشناسی بصورت رایگان رو هم ندارم، (جسارتم رو ببخشید چون میدونم خیلی ها این رفتار رو دارند) چون مرتب با روانشناس و روانپزشک در تماسم. این مسأله برای من یک سؤال فلسفی در مورد فلسفه وجود خودم و دخترم شده و کسیو نمیشناسم که بتونه جواب منو بده. برای همین با توجه به شناختی که از شما دارم گفتم وقت شما رو بگیرم شاید به جواب سؤالم برسم.
و اما مورد من: سالها قبل با داشتن همسر و یک فرزند و زندگی متعادل صرفا برای این که یک بچه رو از بدبختی نجات بدم اونو به فرزندی گرفتم. مادرش پنهان از خانوادهاش صیغه شده بود و حاملگی براش خطر جانی و آبرویی داشت برنامهاش این بود که اگه کسی بچه رو برنداره بگذارش سر راه. من هم تحمل نکردم و بعد از صحبتهای فراوان با همسرم راضیش کردم که بخاطر انسانیت این کار رو بکنیم. بچه بسیار بدقلق و عصبی بود و حداقل بیست ساعت در روز گریه میکرد و جیغ میکشید. از چهار سالگیش مرتب در حال مراجعه به روانپزشک و دارو درمانی و... بودم حداقل شش بار مهدشو عوض کردم. مدرسش رو هر سال و حتا تا سه بار در سال عوض کردم. یک سال هم که کلا عذرشو خواستن و خونه موند. حال در ۱۷ سالگی تشخیص اختلال مرزی براش دادن که درست هم بنظر میاد. ولی غیر از مسایل مبتلابه این اختلال به معنی واقعی کلمه (با عرض معذرت) بیشعوره. بارها به همه ما فحاشی کرده. وسط خیابون توی مهمونی و هر کار که فکرشو بکنین از دستش میاد.
خوب الغرض
سه بار تا بحال تا نزدیک خودکشی رفتم چون تحملم تمام شده بود. ما یک خانواده اهل فرهنگ هستیم چنین رفتارهایی خارج از چارچوبهای عادی ماست فکر میکنم که همه اینها بخاطر منه. شوهرم برای خودش کسیه و مرد بسیار با وقاریه. تحمل این که وایستم و ببینم یک نفر این جوری در جمع بهش فحاشی می کنه برام غیر ممکنه.
و اما سوالم
چرا کائنات جواب نیت خیر من و سالها بی دریغ مادری کردنم رو این جوری داده؟ شما معنایی در این موضوع میبینید؟ فکر میکنید پشت این قضیه هدفی وجود داره؟ یا فقط رفتار من اشتباه بوده و دارم تاوان اشتباهمو پس میدم؟
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام، از اعتمادی که به من دارید سپاسگزارم
اوَل- با شرح حالی که از مادر این نوجوان دادید احتمالاً مادرشان هم دچار اختلال شخصیت بودهاند و این اختلال به صورت ژنتیک به این دختر خانم به ارث رسیده است. بنابراین خشونت، تکانشگری و بیثباتی علائم بیماری ایشان هستند نه بیشعوری، و امیدوارم با تجویز داروی مناسب و اقدامات درمانی از جمله درمان رفتاری تحلیلی DBT شدت علائم ایشان کاهش یابد.
دوَم - من چنین رویدادهایی را ناشی از پاسخ کائنات هوشمند به انتخابهای انسان نمیبینم، به عقیدهی من شما محاسبهی دقیقی نداشتهاید، هم مشکلات فرزندپذیری را کوچکتر از واقع دیدهاید هم توان خودتان را بیشتر از واقع دیدهاید، شاید همین نگاه معنوی-روحانی شما به جهان موجب این بوده که گمان کنید اگر نیَت خیر داشته باشید نیروهای فرا انسانی به مدد شما میآیند. متأسفانه طرحوارههایی نظیر "تو نیکی میکن و در دجله انداز - که ایزد در بیابانت دهد باز" باعث میشوند که ما امر واقع را با دقت نسنجیم و تفکری آکنده از امید و آرزومندی را جایگزین تفکر نقاد کنیم و دچار چنین مشکلاتی شویم. قبلا در یادداشتی با عنوان #انتظار_کشیدن_زیردرخت_کاج به تفکر آرزومندانه پرداختهام.
شرایط دشوارتان را درک میکنم و برایتان بردباری و تدبیر آرزو میکنم. افزایش سن شدت علائم شخصیتهای مرزی را کم میکند.
#اختلال_شخصیت #شخصیت_مرزی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
❓پرسش:
جناب دکتر سرگلزایی گرامی
سلام و عرض ادب
خواهشمندم این موردی که براتون میگم رو بشکل کیس نگاه نکنید و قصد گرفتن کمک روانشناسی بصورت رایگان رو هم ندارم، (جسارتم رو ببخشید چون میدونم خیلی ها این رفتار رو دارند) چون مرتب با روانشناس و روانپزشک در تماسم. این مسأله برای من یک سؤال فلسفی در مورد فلسفه وجود خودم و دخترم شده و کسیو نمیشناسم که بتونه جواب منو بده. برای همین با توجه به شناختی که از شما دارم گفتم وقت شما رو بگیرم شاید به جواب سؤالم برسم.
و اما مورد من: سالها قبل با داشتن همسر و یک فرزند و زندگی متعادل صرفا برای این که یک بچه رو از بدبختی نجات بدم اونو به فرزندی گرفتم. مادرش پنهان از خانوادهاش صیغه شده بود و حاملگی براش خطر جانی و آبرویی داشت برنامهاش این بود که اگه کسی بچه رو برنداره بگذارش سر راه. من هم تحمل نکردم و بعد از صحبتهای فراوان با همسرم راضیش کردم که بخاطر انسانیت این کار رو بکنیم. بچه بسیار بدقلق و عصبی بود و حداقل بیست ساعت در روز گریه میکرد و جیغ میکشید. از چهار سالگیش مرتب در حال مراجعه به روانپزشک و دارو درمانی و... بودم حداقل شش بار مهدشو عوض کردم. مدرسش رو هر سال و حتا تا سه بار در سال عوض کردم. یک سال هم که کلا عذرشو خواستن و خونه موند. حال در ۱۷ سالگی تشخیص اختلال مرزی براش دادن که درست هم بنظر میاد. ولی غیر از مسایل مبتلابه این اختلال به معنی واقعی کلمه (با عرض معذرت) بیشعوره. بارها به همه ما فحاشی کرده. وسط خیابون توی مهمونی و هر کار که فکرشو بکنین از دستش میاد.
خوب الغرض
سه بار تا بحال تا نزدیک خودکشی رفتم چون تحملم تمام شده بود. ما یک خانواده اهل فرهنگ هستیم چنین رفتارهایی خارج از چارچوبهای عادی ماست فکر میکنم که همه اینها بخاطر منه. شوهرم برای خودش کسیه و مرد بسیار با وقاریه. تحمل این که وایستم و ببینم یک نفر این جوری در جمع بهش فحاشی می کنه برام غیر ممکنه.
و اما سوالم
چرا کائنات جواب نیت خیر من و سالها بی دریغ مادری کردنم رو این جوری داده؟ شما معنایی در این موضوع میبینید؟ فکر میکنید پشت این قضیه هدفی وجود داره؟ یا فقط رفتار من اشتباه بوده و دارم تاوان اشتباهمو پس میدم؟
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام، از اعتمادی که به من دارید سپاسگزارم
اوَل- با شرح حالی که از مادر این نوجوان دادید احتمالاً مادرشان هم دچار اختلال شخصیت بودهاند و این اختلال به صورت ژنتیک به این دختر خانم به ارث رسیده است. بنابراین خشونت، تکانشگری و بیثباتی علائم بیماری ایشان هستند نه بیشعوری، و امیدوارم با تجویز داروی مناسب و اقدامات درمانی از جمله درمان رفتاری تحلیلی DBT شدت علائم ایشان کاهش یابد.
دوَم - من چنین رویدادهایی را ناشی از پاسخ کائنات هوشمند به انتخابهای انسان نمیبینم، به عقیدهی من شما محاسبهی دقیقی نداشتهاید، هم مشکلات فرزندپذیری را کوچکتر از واقع دیدهاید هم توان خودتان را بیشتر از واقع دیدهاید، شاید همین نگاه معنوی-روحانی شما به جهان موجب این بوده که گمان کنید اگر نیَت خیر داشته باشید نیروهای فرا انسانی به مدد شما میآیند. متأسفانه طرحوارههایی نظیر "تو نیکی میکن و در دجله انداز - که ایزد در بیابانت دهد باز" باعث میشوند که ما امر واقع را با دقت نسنجیم و تفکری آکنده از امید و آرزومندی را جایگزین تفکر نقاد کنیم و دچار چنین مشکلاتی شویم. قبلا در یادداشتی با عنوان #انتظار_کشیدن_زیردرخت_کاج به تفکر آرزومندانه پرداختهام.
شرایط دشوارتان را درک میکنم و برایتان بردباری و تدبیر آرزو میکنم. افزایش سن شدت علائم شخصیتهای مرزی را کم میکند.
#اختلال_شخصیت #شخصیت_مرزی
#drsargolzaei
@drsargolzaei