دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.3K subscribers
1.76K photos
97 videos
153 files
3.24K links
Download Telegram
#مقاله
#ریشه_های_خشونت -قسمت دوم

در انتها می خواهم به دو دیدگاه شاعرانه در باب خشونت بپردازم؛ دیدگاه #سهراب و دیدگاه #شاملو (که من هر دو را دوست می دارم).
سهراب در مجموعه شعر "حجم سبز" (1346) سروده بود:
آب را گل نکنیم:
در فرودست انگار، کفتری می خورد آب
یا که در بیشه دور، سیره ای پر می شوید
یا در آبادی ، کوزه ای پر می گردد
آب را گل نکنیم:
شاید این آب روان، می رود پای سپیداری، تا فروشوید اندوه دلی
دست درویشی شاید، نان خشکیده فرو برده در آب.
زن زیبایی آمد لب رود،
آب را گل نکنیم
روی زیبای دو برابر شده است
چه گوارا این آب!
چه زلال این رود!
مردم بالا دست چه صفایی دارند...
...مردمان سر رود، آب را می فهمند، گل نکردندش، ما نیز آب را گل نکنیم.

"احمد شاملو" درباره این شعر سهراب چنین گفته است:
"می دانید؟ زورم می آید آن عرفان نابه هنگام را باور کنم . سر آدم های بی گناه را لب جوب می برند و من دو قدم پایین تر بایستم و توصیه کنم که آب را گل نکنید! تصور می کنم یکی مان از مرحله پرت بودیم، یا من یا او!"

"مهدی #اخوان_ثالث" بزرگ شاعر دیگر نیز سخن شاملو را تأیید می کند وقتی می گوید:
"زمانه در شعرهای سهراب سپهری غایب است. آب را گل نکنیم، آن طرف تر کفتری دارد آب می خورد و این قبیل حرف ها شعر امروز نیست، پند و اندرز کلیله ای است... مقصودم این است که بگویم چیزهایی، اموری، مسائلی و خاصه "درگیری هایی" از این شعرهای به راستی "معصومانه" گریخته اند... و صاحبانشان  را غافل کرده، فرار را برقرار ترجیح داده اند، امور و مسائل و درگیری هایی که در عصر و زمانه ما به وقاحت و به صراحت و بی رحمی وجود وحشتناک دارند و پدر در می آوردند! "
من در این دو رویکرد شاعرانه (به قول سیمین دانشور، رویکرد متعهد و رویکرد غیر متعهد) نیز بیشتر وجوه مکمل می بینم تا وجوه رقیب. سهراب به ریشه های روانی خشونت می پردازد و شاملو به ریشه های اجتماعی اش و هر دو درست می گویند ولی در باره دو وجه متفاوت و البته مکمل وجود آدمی سخن می گویند.
بنده در دو مقاله #فروید_و_چهارنظریه_درباب_خشونت و #آدم_خوش_ذات_آدم_بدذات در همین سایت سخنان بیشتری در این باره گفته ام و ترجیح  می دهم به جای تکرار خوانندگان عزیز را به خواندن همان مقالات دعوت کنم.
علاوه بر این در یک یادداشت هفته هم با موضوع #ساده_سازی_افراطی به خطر ترجیح دادن "این بر آن" به جای تجمیع این و آن پرداخته ام.

#دكترمحمدرضاسرگلزايي_روانپزشك

@drsargolzaei
Drsargolzaei.com
#مقاله
#ساده‌_سازی_افراطی

در جلساتی که شرکت می‌کنم با دقت به گفتگوها گوش می‌دهم. وقتی صحبت از مشکلات کلان و مسائل اجتماعی می‌شود، اغلب ما دچار یک مشکل بزرگ می‌شویم؛ «سادهسازی افراطی». منظور من از سادهسازی افراطی تلاش برای پیدا کردن یک «مدل خطی» برای مشکلات است. ذهن ما در برخورد با مسائل پیچیده دچار خستگی و سردرگمی می‌شود بنابراین ما تمایل داریم آن مسائل پیچیده را به شکل افراطی ساده کنیم تا «سهل الهضم و راحت الحلقوم» به‌نظر برسند!
البته برای حل هر مشکلی باید تا جایی که می‌توانیم آن را ساده کنیم، حشو و زوائد را کنار بگذاریم و آن را به مسائل ساده‌تر بشکنیم برای همین است که از عبارت «سادهسازی افراطی» استفاده می‌کنم.
ساده سازی افراطی شبیه این است که شما در هنگام بازی شطرنج، برای راحت کردن تصمیم‌گیری خود، بخش زیادی از صفحه شطرنج را نادیده بگیرید و با یک «دید تونلی» به صفحه نگاه کنید. درست است که با این کار با سرعت و سهولت بیشتری تصمیم می‌گیرید ولی خطای شما نیز به همان نسبت بالا می‌رود!
بسیاری از مدیران و تصمیم گیرندگان کشور ما دچار همین مشکل «سادهسازی افراطی» می‌شوند و به‌زعم خود برای حل یک مساله بزرگ و پیچیده راه حل ساده و قطعی پیدا می‌کنند!
سیاست‌های «پاندولی» و تغییرات سریع در قوانین و سیاست‌ها نتیجه چنین مدل سادهسازی است. وزیری به خیال خود یک «شاه کلید» پیدا می‌کند و چهار سال بعد وزیر بعدی شاه کلیدی پیدا می‌کند که یکصدوهشتاد درجه با راه حل قبلی زاویه دارد!

#دکترمحمدرضاسرگلزایی

برای مطالعه متن کامل مقاله بالا لطفا به لینک زیر در سایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:

از اینجا بخوانید

#دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei

@drsargolzaei