دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.3K subscribers
1.89K photos
112 videos
174 files
3.37K links
Download Telegram
#مقاله
#اسطوره_اقتصاد_و_اخلاق_جنسی
قسمت سوم(پایانی)

از آئین قربانی تا تقدس بکارت

در عصر شکار، بشر خدایان را نیز مانند خود شکارچی می دید. بی تابی و نگرانی بشر عصر شکار با شکار کردن به پایان می رسید. او می اندیشید خدایان نیز طالب شکارند و هرگاه شکار مناسبی در دست نباشد خشمگین می شوند و طوفان و زلزله به راه می اندازند. چنین بود که در عصر شکار، قربانی کردن کودکان و جوانان برای فرو نشاندن خشم خدایان تبدیل به مراسمی آئینی شد.
با ورق خوردن تاریخ اقتصادی بشر و ورود به عصر کشاورزی، قربانی نیز جنبه ی جنسی پیدا کرد. خدایان، نیازمند شکاری برای سد جوع نبودند بلکه آنان دختر جوان و زیبایی را برای هم بستری می طلبیدند. این چنین شد که آئین قربانی دختران جوان و زیبا که لباسی سپید بر تن می کردند تا سرخی خون شان کاملا برای خدایان قابل رویت باشد جایگزین مراسم های قبلی قربانی شد.

تکامل مغز بشر و تغییر مراسم قربانی

«رابین روبرتسون» اعتقاد دارد که مغز بشر در طول تاریخ رشد کرده است. مغز بشر ابتدایی شبیه به مغز خزندگان خونسرد بود و فاقد احساسات وعواطف بود. به تدریج مغز انسان صاحب «دستگاه لیمبیک» شد و عواطف، احساسات، همدلی، محبت و تعلق جای مهمی را در زندگی بشر اشغال کرد.
(ر.ک.The beginner's guide to Jung: Robin Robertson)
این اتفاق تکاملی مانع از این بود که انسان به راحتی با قربانی شدن فرزندان خود موافقت کند. اینجا بود که قربانی شدن حیوانات برای فرونشینی گرسنگی خدایان، جایگزین قربانی شدن انسان ها شد. اسطوره ارسال قوچ برای حضرت ابراهیم برای ذبح به جای اسماعیل شروع نمادین این عصر جدید بود. اما با خدایان طالب آمیزش جنسی چه باید می کردند؟ چنین شد که «خون بکارت» وارد آئین نمادین آمیزش جنسی شد. اولین آمیزش هر دختر سهم خدایان بود تا مدتی وظیفه برداشتن پرده بکارت دوشیزگان و تقدیم خون آن به خدایان، وظیفه کاهن- حاکم بود و دختران شب پیش از ازدواج را با لباس سپید قربانی در معبد می گذراندند و صبح هنگام با لباس خون آلود معبد را ترک می کردند.
با ایجاد دولت- شهرها ونیاز به حاکمان جنگاور برای سازماندهی سپاه، نقش کاهن از نقش حاکم جدا شد و قدرت سیاسی کاهنان فروکاهیده شد. در نتیجه شب اول را عروس در حجله داماد می گذراند اما اهمیت اهداء دستمال سپید خون آلود و پوشاندن لباس سپید قربانی به عروس جایگزین نمادین مراسمی شد که در آن دخترکان بیچاره در آستان خدایان جان می باختند.

باکره مقدس

گرچه خدایان پذیرفتند که به دستمال آغشته به خون راضی باشند گهگاهی از این پیمان سر باز می زدند و دوشیزه ای را نشان می کردند. در آئین میترائیسم این آناهیتای باکره بود که در حال شستشو در آب مورد نظر خدایان نرینه قرار گرفت و میترا-خدای آفتاب- را باردار شد و در آئین مسیحیت مریم باکره دچار همان سناریو شد و مسیح را بار گرفت و در آئین زرتشت باکره ای در آخرالزمان در حال شستشو در دریاچه ی هامون «سوشیانت»- پیامبر آخرالزمان- را باردار خواهد شد. (ر.ک.زرتشتیان، باورها و آئین ها: مری بویس)
با این همه اهمیت باکره گی عجیب نیست که در یک سوره قرآن، دوبار به باکره گی زنان بهشتی اشاره شده است! (سوره الرحمن- آیات 56 و 74).

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#ریشه_های_هلنی_اسطوره_های_کتاب_مقدس
قسمت اول

#اسطوره (Myth) بن مایه ی مشترک قصه هاست. همانطور که از تعداد محدودی کلمه، بی نهایت جمله ساخته می شوند، از بن مایه های محدود اسطوره ای هم بی شمار قصه ساخته شده اند. بسیاری از قصه ها اگر از منظر اسطوره شناسی بازبینی شوند ریشه ای باستانی و قدیمی تر از آن دارند که در بدو امر به نظر می رسد. آئین بنی اسرائیل از اولین آئین های تک خدایی است، دینی که خدای واحد قهار (یهوه) را جایگزین خدایان متعدد نمود.
در #قرآن آمده است که حضرت یوسف در زندان به هم بندی هایش می گوید:
"یا صاحبی السجن، ءارباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار" 
(سوره یوسف/آیه ۳۹)
"ای یاران زندان، آیا خدایان پراکنده بهترند یا اللّه یگانه سختگیر؟"
این پرسش (که در واقع استفهام انکاری است یعنی خودش به سال خودش پاسخ می دهد) مانیفست (محور اساسی) ادیان ابراهیمی است. چنان که حضرت یوسف در آیه ۳۸ همان سوره می گوید: "واتبعت مله ءابآئی ابراهیم و اسحق و یعقوب". بنابراین یوسف آئین چند خدایی مصریان را که ریشه آئین هلنیسم یونان باستان است را رد می کند و آئین تک خدایی ابراهیمی را که آئین بنی اسرائیل است بر آئین های چند خدایی ارجح می داند. با این حال جالب است که بسیاری از داستان های عهد عتیق (تورات) ریشه در آئین چند خدایی هلنی دارند. به سه نمونه این داستان ها اشاره می کنم: 
۱- آگاممنون فرمانده کل نیروهای یونان در جنگ تروا ارتشی جمع کرد تا با ناوگانی عظیم به تروا حمله برد اما باد موافق نوزید و کشتی ها متوقف و جنگاوران بی قرار شدند. آگاممنون با پیشگویی مشورت کرد. پیشگو گفت که اگر آگاممنون دختر زیبا و بی گناهش "ایفیژنی" را قربانی کند باد موافق خواهد وزید. آگاممنون برای قربانی کردن ایفیژنی اقدام کرد اما "آرتمیس" (ایزدبانوی شکار) در آخرین لحظات با جایگزین کردن یک گوزن نر برای قربانی ، جان ایفیژنی را نجات می دهد.
۲- روزی به زئوس خبر رسید که آدم ها از راه درست برگشته اند و خدایان را گرامی نمی دارند. زئوس بلافاصله به زمین رفت تا درستی خبر را با چشمان خود ببیند.  وقتی مشاهده کرد که انسان ها از راه راست برگشته اند چنان به خشم آمد که تصمیم گرفت آدمیان را از روی زمین بردارد بنابراین از برادرش پوزیدون (خدای دریاها) خواست تا انسان ها را در آب غرق کند. آنگاه بارانی سیل آسا بر زمین فرو ریخت و زمین تا نوک کوه ها به زیر آب فرو رفت. این بارش نه روز و نه شب طول کشید و هیچ کس بر زمین باقی نماند جز دو کس که قلبی صاف داشتند: "دوکالیون و همسرش پیرها". آنها توسط "پرومته" از وقوع طوفان با خبر شدند بنابراین با نخستین قطره های باران در صندوق چوبی بزرگی مملو از خوراکی و غذا نشستند و نجات پیدا کردند. بعد از فروکش کردن طوفان دوکالیون و پیرها به معبد زئوس در کوه پارناس رفتند و صدایی را شنیدند که به آنان تعلیم داد که چگونه نسل جدید موجودات زنده را در زمین برویانند.
۳- آکریزیوس پادشاه آرگوس دختری داشت به نام دانائه. روزی به معبد دلفی رفت و پیشگوی معبد، سرنوشت وحشتناکی را بر او آشکار ساخت. آن خبر این بود که فرزند پسری که دانائه خواهد زائید تاج و تخت آکریزیوس را واژگون می کند. آکریزیوس برای اجتناب از این رویداد دخترش را در برجی محبوس کرد که امکان آمیزش او با مردان را منتفی کند اما زئوس (خدای خدایان) به صورت باران باریدن گرفت و به برج نفوذ کرد و با دانائه آمیزش کرد و از این آمیزش پسری به نام "پرسه" زاده شد. وقتی صدای گریه نوزاد از برج شنیده شد پادشاه دریافت که تمهیدات او بی نتیجه مانده اند بنابراین دستور داد دانائه و پرسه را در صندوق چوبی به آب بیاندازند تا غرق شوند اما زئوس این بار هم آنان را نجات داد و دیکتیس، شاهزاده ای که زنش فرزندی نمی آورد صندوق را از آب گرفت و دانائه و پرسه را در پناه خود گرفت. 

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#پرسش_و_پاسخ

▫️پرسش:

سلام و عرض ارادت 
برخی از یونگین ها در تحلیل هایشان از رویا برای بخش های مختلف روان نمادهایی قائل شده اند مثلا اینکه سایه در رویا به شکل همجنسی شرور یا نفرت انگیز ظاهر میشود آیا خود یونگ هم چنین نمادهایی برای تشخیص اجزای روان در رویا معرفی کرده است؟
برای راهگشایی و کمک بی دریغتان سپاسگزارم 


▫️پاسخ #دکترسرگلزایی :

با سلام و احترام

بله، #یونگ در کتاب های زیر راجع به نمادهای رؤیا صحبت کرده است:

کتاب #تحلیل_رؤیا - ترجمهٔ رضا رضایی و آزاده شکوهی- نشر افکار

کتاب #سمینار_یونگ_درباره_زرتشت_نیچه» ـ ترجمهٔ دکتر سپیده حبیب - نشر قطره

کتاب #روانشناسی_و_کیمیاگری - ترجمهٔ پروین فرامرزی- انتشارات بهنشر

کتاب #اسطوره_ای_نو_نشانه_هایی_در_آسمان- ترجمهٔ جلال ستّاری- نشر مرکز

کتاب #رؤیاها - ترجمهٔ دکتر ابوالقاسم اسماعیل پور- نشر قطره

کتاب #خاطرات_رؤیاها_اندیشه_ها- ترجمهٔ پروین فرامرزی- انتشارات بهنشر

تندرست باشید

T.me/drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

با سلام و عرض تبریک به مناسبت سال جدید، آرزومند سلامتی، آرامش و تعالی جنابعالی هستم.
1-در مقاله #اسطوره_اقتصاد_و_اخلاق_جنسی به نقل از کتاب "شاخه زرین" از جیمز فریزرنقل کرده اید که: «تبدیل شدن رفتار جنسی از تلاشی برای لذت به رفتاری آئینی با قصد و نیت تنظیم تولیدمثل منابع غذایی بوده است. فرآیند ذهنی جادو مدار (Magical Thinking) باعث می شده که بشر تصور کند با به نمایش گذاردن سکس قانون مند می تواند به دام ها و باغ و زرع خود بیاموزد که از رفتار غیرقابل پیش بینی حذر کنند» ممنون میشوم با توضیح بیشتری این عبارت را برایم قابل فهم تر نمایید.

2- در مقاله "ریشه های هلنی اسطوره های کتاب مقدس " فرموده اید: اسطوره ها، "فرافکنی" تمناهای بشر بر این "هیچ بزرگ" هستند و سیر افسانه ها و اسطوره ها در "متون مقدس" بیش از آن که ارزش هستی شناسانه (ontologic) داشته باشد ابزاری ارزشمند است برای شناخت ذهن بشر یا همان "شناخت شناسی" (epistemology).سوال بنده این است که ایا فقط از تحلیل این اسطوره ها به چگونگی تفکر و نحوه اندیشه انسان در برهه های مختلف پی میبریم ؟ یا اینکه برخی از افراد با توجه به نوع تعالی گونه زیستن خودشان به دریافتی از جهان هستی می رسند که فرضا برای ادامه طی طریق رشد و تعالی بیشتر خودشان فلان کار را انجام دهند ، مثلا اسماعیل خودشان را قربانی کنند یا در مخاطره آمیزترین شرایط به حمایت و شعور جهان هستی "توکل" کنند. به عبارت دیگر آیا می توان گفت "تاویل این اسطوره ها شریعت و طریقتی برای یک نوع حقیقت است؟ "و اینکه چون درون مایه این اسطوره ها مشابه است از یک نیاز عمیق درونی برمیخیزد که از شعور هستی جواب میگیرد؟ (اشاره به نوعی شهود و الهام دارم یعنی جهان هستی به نیاز وجودی انسان پاسخ می دهد و این اسطوره ها در واقع همان شرح پاسخ هستند).

پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام
به پرسش هاتان در یک فایل صوتی پاسخ خواهم داد.
سربلند و سرسبز باشید

T.me/drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
#اسطوره_و_مذهب

پرسش:

سلام آقای دکتر

یه مطلب جدید پیدا کردم. خیلی از اصول اخلاقی مذهبی را می شود به یکی از تفکرات راز آلود انسان اولیه برگرداند و ترجمه کرد. مثلا این گزاره که « احترام به پدر و مادر روزی را زیاد می کند» یا « بدخلق بودن باعث تنگی معیشت می شود»، می تواند ترجمان تفکر راز آلود باشد. آنها از صاعقه می ترسیدند. صاعقه را نماد خشم زئوس در نظر گرفتند.

حالا بسته به این که باور ایمانی کجای زندگی ما باشد، برداشت متفاوتی خواهیم داشت. از یک طرف می شود گفت تفکر اسطوره ای پیش متن تفکر دینی است و اگر آن نبود، این هم قابل درک نبود. ادیان جایگشت های اسطوره ها هستند.

از یک طرف می شود زیر آب دین و اسطوره را یکجا زد و گفت اینها نگاه پیشا علمی است و سیر تکاملی تفکر را نشان می دهد.

اما سوال: ما به اسطوره و دین بیشتر نیاز داریم در شرایط حاضر یا به تفکر انتقادی و نگاه علمی یا ترکیبی از هر دو؟

یه مطلب دیگه هم به ذهنم رسید. در اسطوره ی گیل گمش، انکیدو یه فردی بود که وحشی بود و سبعیت داشت. برای این که رام بشود و انسانهای دیگر از دستش در امان باشند، یکی از دخترانی که خودش را وقف معبد کرده بود داوطلب می شود که با انکیدو وارد رابطه بشود تا او را با خلق و خوی انسانی آشنا کند. جواب هم می دهد این فرایند. 

یعنی در آن زمان فاحشه ها زیر نظر معبد بودند و کاملا رفتارشون آیینی بوده. 

مطلب آخر این که تفکر راز آلود فقط مربوط به تاثیر افکار بر دنیای بیرون نمی شود. بلکه تأثیر رفتاری خاص بر کل طبیعت را هم در بر می گیرد. مثل تأثیر رفتار جنسی انسان آن عصر بر تنظیم رفتار طبیعت و باروری گیاهان و جانورانی که آنها ازش تغذیه می کردند. 

ممنون که ایمیل هامو می خونید. روزتون به خیر


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

بله، راجع به ریشه های اسطوره و دین با شما موافقم و میرچا ایلیاده هم در مجموعه کتاب های مُفصّل خود از جمله «رؤیا، راز، اسطوره» همین را توضیح می دهد. همچنین فریزر در کتاب «شاخهٔ زرّین» ، فروید در کتاب «موسی و یکتاپرستی» ، لویی برول در کتاب «کارکردهای ذهنی در جوامع عقب افتاده» و اریک فروم در کتاب «زبان از یاد رفته».

دربارهٔ پرسش تان، اگر به دترمینیزم تاریخی باور داشته باشیم مسیر رشد بشر، حرکت از مرحلهٔ پیش مدرن (جادو/اسطوره/مذهب) به مرحلهٔ مدرن (علم/تکنولوژی) و سپس پسامدرن (هنر) است. جامعهٔ ما که در مرحلهٔ پیش مدرن است برای حرکت به سمت مدرنیته نیاز به تفکّر نقّاد و فلسفهٔ تحلیلی دارد. در این زمینه در کتاب «حرف هایی برای امروزی ها» (انتشارات بهار سبز) و مقالات «همبستگی اجتماعی» ، «عبور از نوستالژی» و «ساختار جامعهٔ تکامل یافته» (که همه را می توانید در سایتdrsargolzaei.com سِرچ نمایید) توضیح داده ام. 

تندرست و پیروز باشید

T.me/drsargolzaei
پرسش و پاسخ

#پرسش_و_پاسخ

#اسطوره_عاشورا

پرسش:

با عرض سلام خدمت استاد عزیز

داریوش شایگان در کتاب «بت‌های ذهنی و خاطره ازلی»، واقعه عاشورا را در ذهن مردم ایران یک واقعه اسطوره‌ای می‌داند که در زمان ازل اتفاق افتاده و هر سال نیز مجددا اتفاق می‌افتد. آیا شما این دیدگاه را قبول دارید؟ آیا می‌دانید که منظور ایشان کدام اسطوره است؟ و این‌که چگونه و از چه وقت این اسطوره، اسطوره مردم ایران شده است؟

با تشکر.

.
پاسخ دکتر سرگلزایی:

با سلام و احترام

بله، این اسطوره می‌تواند ریشه در «میترائیسم» داشته باشد زیرا نمونه‌های مشابه آن را در افسانه‌های «سیاوش»، «اسفندیار» و «سهراب»

 می بینیم، به خصوص در آئین سوگ سیاوش که کاملاً شبیه عزاداری عاشورا بوده است.

«کارل گوستاو یونگ» باور دارد که اسطورهٔ «مهر» (میترائیسم) از ایران به غرب رفته و پروتوتایپ (پیش‌طرح) اسطورهٔ «مسیح» را ساخته است ولی به گمان من اسطورهٔ «اورفئوس» در یونان باستان و اسطورهٔ «اوزیریس» در مصر باستان نیز می‌توانند پروتوتایپ اسطورهٔ مسیح باشند، لذا یک جریان رفت و برگشتی ایرانی – یونانی در کار ساخت و پرداخت این اسطوره بوده است، در هر صورت به‌نظر می‌رسد اسطورهٔ عاشورا ریشه های «مِهری-هِلِنی» (هندواروپایی) داشته باشد تا ریشه‌های «سامی» (عربی).

سبز باشید.
مقاله

#مقاله

#اسطوره_اقتصاد_و_اخلاق_جنسی


جیمز جورج فریزر (James George Frazar)

«جیمز جورج فریزر» (1941-1854) دانش آموخته‌ی ممتاز «ترینیتی کالج کمبریج» در رشته «متون کلاسیک» بخش بزرگی از عمر خود را صرف «مردم‌شناسی اقوام باستانی» کرد که حاصل آن آثار زیر است:
«توتمیسم» (۱۸۸۷)، «شاخه زرین» (۱۸۹۰)، «وظیفه‌ی روح» (۱۹۰۹)، «اعتقاد به فناناپذیری و پرستش مردگان» (۱۹۱۳)، «دانش عوام درعهد عتیق» (1918), «پرستش طبیعت» (1926)، «انسان، خدا و جاودانگی» (1927)، «اسطوره‌های منشا آتش» و «رشد نظریه‌ی مُثُل افلاطون» (1930)، «بافه‌های انبارشده» (1931)، «ترس از مردگان در دین ابتدایی» (1933) و «گزیده‌مردم‌شناسی»(1938).

شاخه زرین

این کتاب معروف‌ترین اثر فریزر است که پس‌از انتشار اول در 1890، در سال های 1900 و 1906 مورد ویرایش قرار‌می‌گیرد. «شاخه‌ زرین» اثری دوران‌ساز است که می‌خواهد وجه مشترک تقریبا همه‌ ادیان ابتدایی را باهم و با ادیان جدیدتر مثل مسیحیت نشان‌دهد. تز کتاب این است که همه‌ی ادیان، در اصل، آیین‌های «باروری» بوده‌اند.
فریزر در این کتاب می‌گوید:

«اگر آزمون حقیقت با نمایش دست‌ها یا سرشماری صورت می‌گیرد، نظام جادو خیلی بیش از کلیسای کاتولیک حق دارد به شعار مغرورانه‌ی «آن چه همه، همیشه، در همه‌جا بدان معتقدند» به عنوان مدرک موثق و مسلم صحت خود متوسل شود».

«شاخه زرین» در بهار 1383 با ترجمه‌ی «کاظم فیروزمند» توسط نشر آگه به فارسی انتشار یافته و تاکنون به چاپ ششم رسیده است.

غذا، خدا، آئین

«کارل مارکس»، فیلسوف آلمانی قرن بیستم، می‌گوید:«بگو غذای تو چیست تا بگویم خدای تو کیست». آن‌گونه که «یوستین گرودر» فیلسوف معاصر نروژی نظریه مارکس را شرح می‌دهد، مارکس اعتقاد داشت که «اقتصاد، زیربنای فرهنگ است».
برای مثال، فرهنگ عمومی دو کشور ایران و ترکیه را در نظر بگیرید، دو کشور همسایه، با جمعیت برابر و مساحت نزدیک و تاریخ مشابه. همزمان در هر دو کشور حرکت از نظام اقتصادی فئودالیزم به نظام اقتصادی کاپیتالیسم شروع شد. «مصطفی کمال آتاتورک» و «رضا شاه پهلوی» در یک زمان با شیوه «تجدد آمرانه» سعی در فروپاشیدن نهادهای عصر کشاورزی (مذهب – قبیله – نظام ملوک الطوایفی) و ایجاد نهادهای عصر صنعت (سکولاریزم – ملی گرایی – دولت مرکزی) کردند.
در واقع آن‌ها در جهت تغییر دادن تعاملات اقتصادی و فرهنگ تلاش کردند، اما به دلیل تفاوت «منابع اقتصادی» نتیجه این دو تلاش یکی نشد: ترکیه به دلیل وابستگی به درآمد گردشگری (توریسم) سکولار شد و به‌تدریج حکومت نظامی حاکم بر آن نیز جای خود را به نظام پارلمانی داد تا علاوه بر عضویت در«ناتو» به عضویت در«اتحادیه اروپا» نیز پذیرفته شود. اما وجود «نفت» به عنوان منبع اقتصادی ایران تمام تلاش‌ها در جهت زدودن نهادهای عصر فئودالیته را خنثی کرد.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روان‌پزشک

برای مطالعه متن کامل‌ مقاله بالا لطفا به لینک زیر در وب‌سایت دکتر‌ سرگلزایی مراجعه بفرمایید:

از اینجا بخوانید
#تأملات
#اسطوره

رد پایی بر برف
فریادی در باد
چکیده‌ی افسانه‌ها!

#دکترمحمدرضاسرگلزایی

برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وب‌سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:

از اینجا کلیک‌ کنید
دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک بنام ایرانی و از پژوهشگران حوزه فلسفه و اسطوره شناسی می باشند. از بین آثار مکتوب ایشان، کتاب انسان، فلسفه و عرفان با ادبیات و تحلیل متفاوتی به جوهره انسان، روان، گرایش به فلسفه و ادراک و عرفان و شناخت می پردازد که برای علاقه مندان این حوزه بسیار جذاب خواهد بود.
#دکتر_ایمان_ایرانمنش #دکتر_محمدرضا_سرگلزایی #معرفی_کتاب #روانشناسی #روانپزشکی #ادبیات #فلسفه #انسان #عرفان #اسطوره_شناسی #دکتر_ایرانمنش #استاد_دانشگاه
#کلاس_آنلاین

"آرکه‌تایپ، عقده، اسطوره، پیش‌نویس"

مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی-روان‌پزشک

یکشنبه‌ها
۵ و ۱۲ بهمن‌ماه
ساعت ۱۸ تا ۲۱

واتس‌اپ: ۰۹۱۲۰۰۶۴۸۵۶

ثبت‌نام از سایت: salimpsy.com

#دکترسرگلزایی #آرکه_تایپ #اسطوره #عقده #پیش_نویس

#drsargolzaei

@drsargolzaei
#تأملات
#اسطوره

رد پایی بر برف
فریادی در باد
چکیده‌ی افسانه‌ها!

#دکترمحمدرضاسرگلزایی

برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وب‌سایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:

از اینجا کلیک‌ کنید

#drsargolzaei

@drsargolzaei