#چشم_تاریخ
#فريب_جدی
شركتهای چندمليتی را نمیتوان بهسادگی شرمنده كرد. اما دو مرد موفق
شدند با فريبی تعجبآور، شركت غولآسای «داو كميكال» را به طور جدی
شرمنده كنند. آنها اميدوار بودند كه اين فريب بتواند به تغيير تاريخی در
ديدگاهها منجر شود. در سوم دسامبر ۱۹۸۴ چهل تُن گاز مرگآور از كارخانهی
توليد حشرهكش نشت كرد. اين كارخانه در شهر بوپال هندوستان و متعلق به
كمپانی آمريكایی «يونيون كاربايد» بود. اين حادثه بهعنوان بدترين فاجعهی
صنعتی در دنيا شناخته میشود.
در «ابرهای بیعدالتی»، گزارشی كه به مناسبت بيستمين سال فاجعه در سال
۲۰۰۴ از طرف سازمان عفو بينالملل منتشر شد، برآورد میشود كه هفت هزار
نفر در چند روز اوليهی پس از انفجار و بيش از پانزده هزار نفر در سالهای
بعد، جان خود را از دست دادهاند. در گزارش آمده است محل كارخانه هنوز
پاكسازی نشده و مواد سمی هنوز محيط زيست و آب مورد نياز مناطق اطراف
را آلوده میكند. در كمال ناباوری، تاكنون برای نشت و عواقب مرگبار آن، كسی
مسؤول شناخته نشده است. اينديرا سينها، نويسندهی كتاب «مردم حيوان» كه داستان فاجعه را بازگو میكند، در مورد شرايط پس از وقوع آن مینويسد
«آفتاب كه بالا آمد، مردم در حالت خفگی و كوری به سمت بيمارستان میرفتند
تا درد چشمان خود را برطرف كنند. بيمارستان پر از افراد در حال مرگ بود و
دكترها نمیدانستند چگونه آنها را مداوا كنند، چرا كه نمیدانستند گازی كه
نشت كرده چيست. يونيون كاربايد اطلاعات مربوط به گاز را اعلام نمیكرد و مدعی بود كه جزء اسرار تجارت است. «داو كميكال» در سال ۲۰۰۱ يونيون
كاربايد را خريد و اصرار داشت كه تمام غرامتها پرداخت شده است. در هند
فاجعه به مدت ربع قرن زنده باقی ماند. حال آنكه براي داو كميكال كه دفتر
مركزیاش در آمريكا است، موضوع عمدتاً فراموش شده بود.
دو مرد كه وجدانی بيدار و ايدهای درخشان داشتند، برای تغيير وارد عمل
شدند. قبل از بيستمين سالگرد حادثهی بوپال در سال ۲۰۰۴، اندی ميچلبام و
مايك بونانو، دو فعال اجتماعی كه در نيويورك ساكن بودند و خود را «مردان
بلهقربانگو» معرفی میكردند، وبسايت «داو اتيكس» را راه انداختند كه به نظر
میآمد كه داو را نمايندگی میكند. اين وبسايت سبب شد كه تلويزيون
بیبیسی خواستار مصاحبه با نمايندهایی از داو به مناسبت سالگرد بوپال شود.
ميچلبام، خود را در قالب شخصيتی خيالی به نام «جود فینيس ترا» و
سخنگوی داو معرفی كرد. او اعلام كرد كه داو مسئوليت فاجعه را میپذيرد و
دوازده ميليارد دلار برای غرامت آسيبديدگان میپردازد و پاكسازی كامل
محيط را سازماندهی خواهد كرد. ميچلبام كه در برنامهی زندهی بیبیسی بود
با اعلام اين خبر سبب بهت مصاحبهكننده و ميليونها بيننده شد. آمادهسازی برای مصاحبه و اصل آن را میتوان در فيلم مستند ميچلبام و بونانو به نام «مردان بلهقربانگو دنيا را اصلاح میكنند»، محصول ۲۰۰۱ ديد.
خبر رقيقالقلب شدن پرهزينهی مديران داو، در تمام دنيا پيچيد و ارزش
كمپانی در ظرف تنها چند ساعت، ۲ ميليارد دلار كاهش يافت. وقتی حقيقت
ماجرا افشا شد، سهام داو به رقم قبلی بازگشت. «فینيس ترا» مجدداً به
تلويزيون دعوت شد تا دربارهی كنش «مردان بلهقربانگو» توضيح دهد. او اينبار با نام واقعیاش ميچلبام ظاهر شد. بعضی «مردان بلهقربانگو» را متهم
میكنند كه سبب اميد واهی برای مردم بوپال شدند. ولی حقيقت ماجرا اين
است كه صحنهسازی اين مردان در بیبیسی بار ديگر ذهنها را بر فاجعهای
فراموش شده جلب كرد كه سبب رنج و مصيبت برای بسياری شده بود.
زمانی كه ميچلبام و بونانو از بوپال ديدار كردند، در آنجا بهگرمی مورد
استقبال فعالان بوپال قرار گرفتند و آنها را بهخاطر فريبكاری جسورانهشان
تحسين كردند. فريبی كه رنجهای مردم بوپال را مجدداً در مركز توجه مردم دنيا
قرار داد و اين درست برخلاف نظر آنها بود كه میخواستند فاجعه را دفن
كنند. به گفتهی خود اين «مردان بلهقربانگو» بعضی وقتها برای روشن كردن حقيقت، دروغ لازم است.
برگرفته از کتاب "کنشهای کوچک ایستادگی"
گردآورنده: علی محمدی
@drsargolzaei
#فريب_جدی
شركتهای چندمليتی را نمیتوان بهسادگی شرمنده كرد. اما دو مرد موفق
شدند با فريبی تعجبآور، شركت غولآسای «داو كميكال» را به طور جدی
شرمنده كنند. آنها اميدوار بودند كه اين فريب بتواند به تغيير تاريخی در
ديدگاهها منجر شود. در سوم دسامبر ۱۹۸۴ چهل تُن گاز مرگآور از كارخانهی
توليد حشرهكش نشت كرد. اين كارخانه در شهر بوپال هندوستان و متعلق به
كمپانی آمريكایی «يونيون كاربايد» بود. اين حادثه بهعنوان بدترين فاجعهی
صنعتی در دنيا شناخته میشود.
در «ابرهای بیعدالتی»، گزارشی كه به مناسبت بيستمين سال فاجعه در سال
۲۰۰۴ از طرف سازمان عفو بينالملل منتشر شد، برآورد میشود كه هفت هزار
نفر در چند روز اوليهی پس از انفجار و بيش از پانزده هزار نفر در سالهای
بعد، جان خود را از دست دادهاند. در گزارش آمده است محل كارخانه هنوز
پاكسازی نشده و مواد سمی هنوز محيط زيست و آب مورد نياز مناطق اطراف
را آلوده میكند. در كمال ناباوری، تاكنون برای نشت و عواقب مرگبار آن، كسی
مسؤول شناخته نشده است. اينديرا سينها، نويسندهی كتاب «مردم حيوان» كه داستان فاجعه را بازگو میكند، در مورد شرايط پس از وقوع آن مینويسد
«آفتاب كه بالا آمد، مردم در حالت خفگی و كوری به سمت بيمارستان میرفتند
تا درد چشمان خود را برطرف كنند. بيمارستان پر از افراد در حال مرگ بود و
دكترها نمیدانستند چگونه آنها را مداوا كنند، چرا كه نمیدانستند گازی كه
نشت كرده چيست. يونيون كاربايد اطلاعات مربوط به گاز را اعلام نمیكرد و مدعی بود كه جزء اسرار تجارت است. «داو كميكال» در سال ۲۰۰۱ يونيون
كاربايد را خريد و اصرار داشت كه تمام غرامتها پرداخت شده است. در هند
فاجعه به مدت ربع قرن زنده باقی ماند. حال آنكه براي داو كميكال كه دفتر
مركزیاش در آمريكا است، موضوع عمدتاً فراموش شده بود.
دو مرد كه وجدانی بيدار و ايدهای درخشان داشتند، برای تغيير وارد عمل
شدند. قبل از بيستمين سالگرد حادثهی بوپال در سال ۲۰۰۴، اندی ميچلبام و
مايك بونانو، دو فعال اجتماعی كه در نيويورك ساكن بودند و خود را «مردان
بلهقربانگو» معرفی میكردند، وبسايت «داو اتيكس» را راه انداختند كه به نظر
میآمد كه داو را نمايندگی میكند. اين وبسايت سبب شد كه تلويزيون
بیبیسی خواستار مصاحبه با نمايندهایی از داو به مناسبت سالگرد بوپال شود.
ميچلبام، خود را در قالب شخصيتی خيالی به نام «جود فینيس ترا» و
سخنگوی داو معرفی كرد. او اعلام كرد كه داو مسئوليت فاجعه را میپذيرد و
دوازده ميليارد دلار برای غرامت آسيبديدگان میپردازد و پاكسازی كامل
محيط را سازماندهی خواهد كرد. ميچلبام كه در برنامهی زندهی بیبیسی بود
با اعلام اين خبر سبب بهت مصاحبهكننده و ميليونها بيننده شد. آمادهسازی برای مصاحبه و اصل آن را میتوان در فيلم مستند ميچلبام و بونانو به نام «مردان بلهقربانگو دنيا را اصلاح میكنند»، محصول ۲۰۰۱ ديد.
خبر رقيقالقلب شدن پرهزينهی مديران داو، در تمام دنيا پيچيد و ارزش
كمپانی در ظرف تنها چند ساعت، ۲ ميليارد دلار كاهش يافت. وقتی حقيقت
ماجرا افشا شد، سهام داو به رقم قبلی بازگشت. «فینيس ترا» مجدداً به
تلويزيون دعوت شد تا دربارهی كنش «مردان بلهقربانگو» توضيح دهد. او اينبار با نام واقعیاش ميچلبام ظاهر شد. بعضی «مردان بلهقربانگو» را متهم
میكنند كه سبب اميد واهی برای مردم بوپال شدند. ولی حقيقت ماجرا اين
است كه صحنهسازی اين مردان در بیبیسی بار ديگر ذهنها را بر فاجعهای
فراموش شده جلب كرد كه سبب رنج و مصيبت برای بسياری شده بود.
زمانی كه ميچلبام و بونانو از بوپال ديدار كردند، در آنجا بهگرمی مورد
استقبال فعالان بوپال قرار گرفتند و آنها را بهخاطر فريبكاری جسورانهشان
تحسين كردند. فريبی كه رنجهای مردم بوپال را مجدداً در مركز توجه مردم دنيا
قرار داد و اين درست برخلاف نظر آنها بود كه میخواستند فاجعه را دفن
كنند. به گفتهی خود اين «مردان بلهقربانگو» بعضی وقتها برای روشن كردن حقيقت، دروغ لازم است.
برگرفته از کتاب "کنشهای کوچک ایستادگی"
گردآورنده: علی محمدی
@drsargolzaei