دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.3K subscribers
1.9K photos
113 videos
176 files
3.39K links
Download Telegram
مقاله

#مقاله

#چرا_روانشناسی_اجتماعی؟

مصاحبه خبرنگار هفته‌نامه شش و هفت ویژه‌نامه‌ی روزنامه همشهری با دکتر محمدرضا سرگلزایی

آقای دکتر! شما در سال‌های اخیر از حیطه روان‌شناسی فردی به سمت روان‌شناسی اجتماعی یا جنبه‌های اجتماعی سلامت روان تمایل پیداکرده‌اید. ضمن بیان دلایل این گرایش، بفرمایید که آیا برای اجتماع می‌توان روانی مستقل و جدا از روان فردی در نظر گرفت؟
من به عنوان روان‌پزشک، وقتی در مطبم نشسته‌ام و مردمی كه برای درمان به من مراجعه‌می‌کنند را بررسی می‌کنم، متوجه می‌شوم که سه دسته مشکلات در میان بیماران وجود دارد:
مشکلات اول از نوع «زیست‌شناختی» هستند، یعنی همچنان که قلب دچار مشکل‌می‌شود، مغز هم در مواقعی به بیماری‌های خاصی دچار می‌شود‌.
برخی از این بیماری‌ها در حیطه «حسی‌– حرکتی» قراردارند که متخصصان مغز و اعصاب باید به درمان آن‌ها بپردازند و دسته دیگری هم نیاز به جراحی دارند که جراحان مغز باید به آن بپردازند.
برخی دیگر از این مشکلات هم مربوط به «بیوشیمی مغز» می‌شود که در حوزه حسی‌– حرکتی خود را نشان نمی‌دهند، بلکه بروز هیجانی و فکری خاص دارند، مثلا کسی که مت آمفتامین یا همان چیزی که به نام «شیشه و آیس» معروف است مصرف‌می‌کند، بیوشیمی مغزش دچار تغییرشده و نسبت به اطرافیان خود بدبینی پیدامی‌کند. تفکر و هیجانات چنین فردی تغییر پیداکرده بنابراین مشکلش به حیطه روان‌پزشکی مربوط‌ است اما از آن‌جا که این تغییر جنبه بیوشیمیایی دارد حتما باید این بیمار دارو مصرف‌کند تا بهبود پیداکند.
دسته دوم افرادی که به‌من مراجعه‌می‌کنند، کسانی هستند که مهارت‌هایی را که در روابط بین‌فردی لازم‌است، نیاموخته‌اند یا بد یادگرفته‌اند. مثلا در خانواده‌ای به فرد نحوه‌ای از آداب معاشرت یاد داده‌شده که در سطح جامعه، آن نوع آداب معاشرت بی‌ادبی تلقی می‌شود.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

برای مطالعه متن کامل‌ مقاله بالا لطفا به لینک زیر در وب‌سایت دکتر‌ سرگلزایی مراجعه بفرمایید:

از اینجا بخوانید
مقاله

#مقاله

#چرا_روانشناسی_اجتماعی؟

مصاحبه خبرنگار هفته‌نامه شش و هفت ویژه‌نامه‌ی روزنامه همشهری با دکتر محمدرضا سرگلزایی

آقای دکتر! شما در سال‌های اخیر از حیطه روان‌شناسی فردی به سمت روان‌شناسی اجتماعی یا جنبه‌های اجتماعی سلامت روان تمایل پیداکرده‌اید. ضمن بیان دلایل این گرایش، بفرمایید که آیا برای اجتماع می‌توان روانی مستقل و جدا از روان فردی در نظر گرفت؟
من به عنوان روان‌پزشک، وقتی در مطبم نشسته‌ام و مردمی كه برای درمان به من مراجعه‌می‌کنند را بررسی می‌کنم، متوجه می‌شوم که سه دسته مشکلات در میان بیماران وجود دارد:
مشکلات اول از نوع «زیست‌شناختی» هستند، یعنی همچنان که قلب دچار مشکل‌می‌شود، مغز هم در مواقعی به بیماری‌های خاصی دچار می‌شود‌.
برخی از این بیماری‌ها در حیطه «حسی‌– حرکتی» قراردارند که متخصصان مغز و اعصاب باید به درمان آن‌ها بپردازند و دسته دیگری هم نیاز به جراحی دارند که جراحان مغز باید به آن بپردازند.
برخی دیگر از این مشکلات هم مربوط به «بیوشیمی مغز» می‌شود که در حوزه حسی‌– حرکتی خود را نشان نمی‌دهند، بلکه بروز هیجانی و فکری خاص دارند، مثلا کسی که مت آمفتامین یا همان چیزی که به نام «شیشه و آیس» معروف است مصرف‌می‌کند، بیوشیمی مغزش دچار تغییرشده و نسبت به اطرافیان خود بدبینی پیدامی‌کند. تفکر و هیجانات چنین فردی تغییر پیداکرده بنابراین مشکلش به حیطه روان‌پزشکی مربوط‌ است اما از آن‌جا که این تغییر جنبه بیوشیمیایی دارد حتما باید این بیمار دارو مصرف‌کند تا بهبود پیداکند.
دسته دوم افرادی که به‌من مراجعه‌می‌کنند، کسانی هستند که مهارت‌هایی را که در روابط بین‌فردی لازم‌است، نیاموخته‌اند یا بد یادگرفته‌اند. مثلا در خانواده‌ای به فرد نحوه‌ای از آداب معاشرت یاد داده‌شده که در سطح جامعه، آن نوع آداب معاشرت بی‌ادبی تلقی می‌شود.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

برای مطالعه متن کامل‌ مقاله بالا لطفا به لینک زیر در وب‌سایت دکتر‌ سرگلزایی مراجعه بفرمایید:

از اینجا بخوانید