دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.3K subscribers
1.9K photos
113 videos
176 files
3.39K links
Download Telegram
#یادداشت_هفته
#ریچارد_نیکسون_الویس_پریسلی_غسل_تعمید

همه شما نام ریچارد نیکسون رئیس جمهور آمریکا را شنیده اید. نیکسون به دو دلیل جزو رئیس جمهور های بدنام آمریکاست. یکی از دلایل بدنامی نیکسون این است که جنگ ویتنام در زمان ریاست جمهوری نیکسون اتفاق افتاد و نیکسون در جنایاتی که در ویتنام اتفاق افتاد مسئول است. دومین دلیل بدنامی نیکسون تخلفات تیم او در انتخابات ریاست جمهوری بود. دومین نوبتی که نیکسون رئیس جمهور شد رسوایی "واترگیت"  ایجاد شد و خبرنگاران با افشاگری علیه نیکسون نشان دادند که نیکسون در انتخابات مداخله های غیر قانونی انجام داده است. شک مستند به صحت انتخابات باعث شد که نیکسون مجبور به استعفا شود.
با این احوالات وقتی ریچارد نیکسون با الویس پریسلی سلطان موسیقی وقت آمریکا عکس یادگاری می گیرد من نام این عکس را غسل تعمید می گذارم (شاید غسل جنابت هم نام بدی نباشد!)
نیکسون تنها سیاستمداری نبود که دستان آلوده خود را در حوضچه شهرت سوپر استارها شستشو داد. این یک سنت سیاسی است: سیاستمدارها روی هنرمندان و ورزشکاران سرمایه گذاری می کنند، ابر قهرمان و سوپر استار خلق می کنند و در زمان مناسب از سود سرمایه گذاری شان استفاده می کنند.
یکی از مهمترین مباحث در فلسفه سیاسی موضوع "حق حکومت" ، "مشروعیت سیاسی" یا Legitimacy است. برای مشروعیت سیاسی مکانیزم های مختلفی وجود دارد. در نظام های اشرافیت سالار (اریستوکرات) اعتقاد بر این است که برخی افراد به لحاظ "خونی" و "ژنی" برای رهبری توده مردم شایستگی دارند. در این نظام ها هر کس فرزند شاه باشد شایسته به دست آوردن تاج و تخت است. نظام های پادشاهی در سراسر جهان الگوی "آریستوکراسیک" داشته اند.
در نظام های مذهب سالار (تئوکراسیک) اعتقاد بر این است که نمایندگان خدا در زمین حق حکومت دارند. در این نظام ها همان کسانی که متولی دین مردم هستند حق حکم راندن بر امور معیشتی مردم را نیز به دست می آورند.
در نظام های جنگ سالار (میلیتاریستی) هر کس اسلحه به دست دارد حق حکومت هم دارد!
در طول تاریخ در بسیاری از جوامع، برخی خانواده های مافیایی با تکیه زدن بر هر سه حوزه اشرافیت نژادی، تصرف حوزه دین و در دست داشتن قدرت نظامی، حکومت را در انحصار خود نگه می دارند (نظام های الیگارشی) نظام حکومتی عربستان سعودی یکی از این نظام هاست. آل سعود از یک سو تنها شاهزادگان قبیله خود را به لحاظ "ژنتیک" شایسته حکومت می دانند، از سوی دیگر با حمایت از محمدبن عبدالوهاب (پایه گذار وهابیت) و با عنوان خادم الحرمین شریفین برای خود وجاهت مذهبی فراهم کرده اند و از سویی هم با پول نفت، زرادخانه گرانقیمتی برای خود فراهم کرده اند.
آرام آرام که در همه جای جهان نظام های حکومتی مبتنی بر سه گانه اشرافیت خونی، ادعای نمایندگی خدا و پوتین و سرنیزه آبروی خود را از دست می دهند و نظام های مبتنی بر سه گانه تفکیک قوا،و صندوق رای و آزادی مطبوعات جایگزین آن ها می شوند قدرت طلبان هم روش های خود را تغییر می دهند. این جاست که دست در دست ستاره های موسیقی و سینما و ورزش عکس یادگاری گرفتن یکی از کارت های مهم بازی تصاحب قدرت می شود و غسلی برای پاک کردن رد پای جنایت:
آب ها از آسیاب افتاده است، دارها برچیده، خون ها شسته‌اند.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#یادداشت_هفته
#فاشیسم_و_سینما

پیش از این در مقالات متعددی، گذرا به فاشیسم پرداخته بودم که از آن بین مقالات #یونگ_و_فاشیسم، #پیشگویی_داستایوسکی 
و #هاناآرنت_کارل_یاسپرز_ومسئوليت_سیاسی را می توانم نام ببرم. در این یادداشت به جنبه ی رسانه ای شکل گیری فاشیسم اشاره می کنم.

#فاشیسم #Fascism چیست؟

فاشیسم نوعی از نظام حکومتی است که در آن قدرت سیاسی به خود #هاله_ای_قدسی عطا می کند و ردای مرجعیت دینی به تن می کند. داستایوسکی در رمان #برادران_کارامازوف به یکی شدن دولت و کلیسا اشاره کرده بود و در حکایت "مفتش بزرگ" در همین کتاب بیشتر به آن پرداخته بود.
دکتر سروش هم در کتاب "بسط تجربه نبوی" مقاله ای دارد با عنوان #ولایت_سیاسی_و_ولایت_باطنی که به خطر خلط مبحث ولایت باطنی (که در ادبیات عرفانی ما موضوعی رایج و برجسته است) با ولایت سیاسی (که علی القاعده امری مشروط و قراردادی است) پرداخته است.
همان طور که در مقاله "یونگ و فاشیسم" هم نوشته ام فاشیست ها #عوام_فریب(Populist) هستند، آن ها لشگری از اوباش بسیج می کنند و با کمک آن ها "نخبگان" را سرکوب می کنند. فاشیست ها خود را «مردمی» معرفی می کنند ولی مردمی بودن نقابی بر چهره یک #الیگارشی (oligarchy) است. مردم در نظام های فاشیستی تنها برای "اطاعت از فرامین" و "ستایش پیشوا" فراخوانده می شوند!
یکی از عوام فریبی های فاشیست ها این است که "کاپیتالیست" هستند ولی شعارهای سوسیالیستی سر می دهند! رهبران حکومت های فاشیستی همواره با حمله کردن به ثروتمندان، صاحبان سرمایه و کارآفرینان خود را همدل و همدرد کارگران و طبقات فرودست نشان می دهند اما در نهایت امپراتوری  آن ها بر پایه "رانت های اقتصادی" و انحصارهای بزرگ استقرار می یابد.
نظریه پردازان سیاسی، حکومت فرانکو در اسپانیا، موسولینی در ایتالیا و هیتلر در آلمان را شاخص فاشیسم می دانند. این حکومت ها ترکیبی بودند از جایگاه پیامبر گونه پیشوا، ملّی گرایی افراطی، ضدّیت با لیبرالیسم و همزمان ضدیت با سوسیالیسم (علیرغم شعارهای سوسیالیستی) و تمایل به کشور گشایی و نظامی گری (میلیتاریسم).

#سینما/تلویزیون در خدمت فاشیسم

روی کار آمدن فاشیست ها در اروپا همزمان بود با توسعه صنعت سینما. فاشیست ها به تأثیر گذاری سینما واقف بودند و سینما را در خدمت خود گرفتند. سینما این قابلیت را دارد که "روایت" را جایگزین "واقعیت" می کند. تماشاگر سینما چنان تحت تأثیر فیلمی که می بیند قرار می گیرد که گویا خود شاهد بی واسطه صحنه های به اکران درآمده بوده است. این چنین است که فاشیسم با کمک سینما می تواند "شبه واقعیت" را به جای واقعیت بنشاند.
سینما ابزار حکومت فاشیستی می شود تا عقاید غیرمنطقی، اخبار غیر واقعی و دوستی ها و دشمنی های بدون علت را در توده ایجاد کند. برای نمونه فیلم #پیروزی_اراده ساخته Leni Riefenstahl در ۱۹۳۵ را یکی از نافذترین ابزارهای  هژمونی نازی ها می دانند. این فیلم که بر اساس مراسم کنگره ۱۹۳۴ حزب نازی تهیه شده بود تصویری ابرانسانی و پیامبر گونه از هیتلر ترسیم می کرد. چشمانی که به آسمان خیره شده اند و سپس ظهور هواپیمای پیشوا در آسمان و فرود آن، چنان با مهارت چیده شده بودند که تماشاگر بی آن که بداند چرا ارادت و خضوع نسبت به پیشوا را در درون خود کشف می کرد!
یکی از عقاید و آرمان های نازی ها برنامه "آسان سازی مرگ" بود که به معنای از میان بردن کلیه نوزادان و افراد معلول و افراد مبتلا به بیماری های لاعلاج و عقیم کردن اجباری کلیه افراد مبتلا به بیماری های ارثی بود. پیش از این که هیتلر در ابتدای سپتامبر ۱۹۳۹ این فرمان را صادر کند بستر فرهنگی این فرمان با فیلم مستند #قهرمان_گذشته (۱۹۳۷) فراهم شد و سپس تا سال ۱۹۴۱ پنجاه هزار آلمانی طبق برنامه "آسان سازی مرگ" کشته شدند. در ۱۹۴۱ Volfgang Leibnitz با ساختن فیلم سینمایی #من_متهم_میکنم دستان آلوده نظام فاشیستی را شستشو داد و در دادگاهی نمایشی حکم به برائت جنایتکاران صادر کرد!
قبلا در مقاله #ریچارد_نیکسون_الویس_پریسلی_غسل_تعمید به نقش هنرمندان خودفروخته در شستن جنایات سیاستمداران پرداخته ام.
با گسترش تلویزیون، نقشی که سینما به عهده داشت تا اندازه زیادی به دوش تلویزیون گذاشته شد. حضور تلویزیون در خانه ها همانطور که #جورج_اورول در رمان ۱۹۸۴ به تصویر کشیده است همچون نماینده ویژه #حکومت_توتالیتاریست، استقلال فکری و عاطفی شهروندان را به چالش کشید. همان طور که سینمای آلمان فاشیستی هم نقش "پیشقراول" و هم نقش "غسل دهنده" را برای فرمان "آسان سازی مرگ" هیتلر فراهم کرده بود اکنون تلویزیون این دو نقش را بازی می کند. پیش از این در دو مقاله #تلویزیون_به_جای_واقعیت: #روان_پریشی_جمعی و #دروغ_بزرگ و راهی که به ترکستان می رسد به این موضوع پرداخته ام.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

@drsargolzaei
Drsargolzaei.com
#یادداشت_هفته
#ریچارد_نیکسون_الویس_پریسلی_غسل_تعمید

همه شما نام ریچارد نیکسون رئیس جمهور آمریکا را شنیده اید. نیکسون به دو دلیل جزو رئیس جمهور های بدنام آمریکاست. یکی از دلایل بدنامی نیکسون این است که جنگ ویتنام در زمان ریاست جمهوری نیکسون اتفاق افتاد و نیکسون در جنایاتی که در ویتنام اتفاق افتاد مسئول است. دومین دلیل بدنامی نیکسون تخلفات تیم او در انتخابات ریاست جمهوری بود. دومین نوبتی که نیکسون رئیس جمهور شد رسوایی "واترگیت"  ایجاد شد و خبرنگاران با افشاگری علیه نیکسون نشان دادند که نیکسون در انتخابات مداخله های غیر قانونی انجام داده است. شک مستند به صحت انتخابات باعث شد که نیکسون مجبور به استعفا شود.
با این احوالات وقتی ریچارد نیکسون با الویس پریسلی سلطان موسیقی وقت آمریکا عکس یادگاری می گیرد من نام این عکس را غسل تعمید می گذارم (شاید غسل جنابت هم نام بدی نباشد!)
نیکسون تنها سیاستمداری نبود که دستان آلوده خود را در حوضچه شهرت سوپر استارها شستشو داد. این یک سنت سیاسی است: سیاستمدارها روی هنرمندان و ورزشکاران سرمایه گذاری می کنند، ابر قهرمان و سوپر استار خلق می کنند و در زمان مناسب از سود سرمایه گذاری شان استفاده می کنند.
یکی از مهمترین مباحث در فلسفه سیاسی موضوع "حق حکومت" ، "مشروعیت سیاسی" یا Legitimacy است. برای مشروعیت سیاسی مکانیزم های مختلفی وجود دارد. در نظام های اشرافیت سالار (اریستوکرات) اعتقاد بر این است که برخی افراد به لحاظ "خونی" و "ژنی" برای رهبری توده مردم شایستگی دارند. در این نظام ها هر کس فرزند شاه باشد شایسته به دست آوردن تاج و تخت است. نظام های پادشاهی در سراسر جهان الگوی "آریستوکراسیک" داشته اند.
در نظام های مذهب سالار (تئوکراسیک) اعتقاد بر این است که نمایندگان خدا در زمین حق حکومت دارند. در این نظام ها همان کسانی که متولی دین مردم هستند حق حکم راندن بر امور معیشتی مردم را نیز به دست می آورند.
در نظام های جنگ سالار (میلیتاریستی) هر کس اسلحه به دست دارد حق حکومت هم دارد!
در طول تاریخ در بسیاری از جوامع، برخی خانواده های مافیایی با تکیه زدن بر هر سه حوزه اشرافیت نژادی، تصرف حوزه دین و در دست داشتن قدرت نظامی، حکومت را در انحصار خود نگه می دارند (نظام های الیگارشی) نظام حکومتی عربستان سعودی یکی از این نظام هاست. آل سعود از یک سو تنها شاهزادگان قبیله خود را به لحاظ "ژنتیک" شایسته حکومت می دانند، از سوی دیگر با حمایت از محمدبن عبدالوهاب (پایه گذار وهابیت) و با عنوان خادم الحرمین شریفین برای خود وجاهت مذهبی فراهم کرده اند و از سویی هم با پول نفت، زرادخانه گرانقیمتی برای خود فراهم کرده اند.
آرام آرام که در همه جای جهان نظام های حکومتی مبتنی بر سه گانه اشرافیت خونی، ادعای نمایندگی خدا و پوتین و سرنیزه آبروی خود را از دست می دهند و نظام های مبتنی بر سه گانه تفکیک قوا،و صندوق رای و آزادی مطبوعات جایگزین آن ها می شوند قدرت طلبان هم روش های خود را تغییر می دهند. این جاست که دست در دست ستاره های موسیقی و سینما و ورزش عکس یادگاری گرفتن یکی از کارت های مهم بازی تصاحب قدرت می شود و غسلی برای پاک کردن رد پای جنایت:
آب ها از آسیاب افتاده است، دارها برچیده، خون ها شسته‌اند.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

@drsargolzaei
drsargolzaei.com
🔴 فاشیسم، سینما و تلویزیون

🔹فاشیسم Fascism چیست؟
فاشیسم نوعی از نظام حکومتی است که در آن قدرت سیاسی به خود هاله‌ای قدسی عطا می‌کند و ردای مرجعیت دینی به تن می‌کند. داستایفسکی در رمان برادران کارامازوف به یکی شدن دولت و کلیسا اشاره کرده بود و در حکایت "مفتش بزرگ" در این کتاب بیشتر به آن پرداخته بود.
همان طور که در مقاله "یونگ و فاشیسم" هم نوشته ام فاشیست‌ها عوام‌فریب (Populist) هستند، آن‌ها لشگری از اوباش بسیج می‌کنند و با کمک آن‌ها "نخبگان" را سرکوب می‌کنند. فاشیست ها خود را «مردمی» معرفی می کنند ولی مردمی بودن نقابی بر چهره‌ی یک الیگارشی (oligarchy) و اشرافیت تازه به دوران رسیده است. مردم در نظام‌های فاشیستی تنها برای اطاعت از فرامین و ستایش پیشوا فراخوانده می‌شوند!
یکی دیگر از عوام فریبی‌های فاشیست‌ها این است که شعارهای سوسیالیستی سر می‌دهند. رهبران حکومت‌های فاشیستی همواره با حمله کردن به ثروتمندان، صاحبان سرمایه و کارآفرینان، خود را همدل و همدرد کارگران و طبقات فرودست اقتصادی نشان می‌دهند اما در نهایت امپراتوری  آن‌ها بر پایه رانت‌های اقتصادی و انحصارهای بزرگ استقرار می‌یابد.
نظریه پردازان سیاسی، حکومت فرانکو در اسپانیا، موسولینی در ایتالیا و هیتلر در آلمان را نمونه‌های کلاسیک فاشیسم می‌دانند. این حکومت‌ها ترکیبی بودند از جایگاه پیامبرگونه‌ی پیشوا، ملّی‌گرایی افراطی، ضدّیت با لیبرالیسم و همزمان ضدیت با سوسیالیسم (علیرغم شعارهای سوسیالیستی) و تمایل به کشور گشایی و نظامی گری (میلیتاریسم).

🔹 سینما/تلویزیون در خدمت فاشیسم:
روی کار آمدن فاشیست‌ها در اروپا همزمان بود با توسعهٔ صنعت سینما. فاشیست‌ها به تأثیر‌گذاری سینما واقف بودند و سینما را در خدمت خود گرفتند. سینما این توان را دارد که "روایت" را جایگزین "واقعیت" کند. تماشاگر سینما چنان تحت تأثیر فیلمی که می‌بیند قرار می‌گیرد که گویا خود شاهد بی‌واسطه‌ی صحنه‌های به اکران درآمده بوده است. این چنین است که فاشیسم با کمک سینما می تواند "شبه واقعیت" را به جای واقعیت بنشاند. سینما ابزار حکومت فاشیستی می‌شود تا عقاید غیرمنطقی، اخبار غیر واقعی و دوستی‌ها و دشمنی‌های بدون علت را در توده ایجاد کند. برای نمونه فیلم #پیروزی_اراده ساختهٔ Leni Riefenstahl در ۱۹۳۵ را یکی از نافذترین ابزارهای  هژمونی نازی‌ها می‌دانند. این فیلم که بر اساس مراسم کنگره‌ی ۱۹۳۴ حزب نازی تهیه شده بود تصویری ابرانسانی و پیامبر‌گونه از هیتلر ترسیم می‌کرد. چشمانی که به آسمان خیره شده‌اند و سپس ظهور هواپیمای پیشوا در آسمان و فرود آن، چنان با مهارت چیده شده بودند که تماشاگر بی آن که بداند چرا، ارادت و خضوع نسبت به پیشوا را در درون خود کشف می کرد!
قبلا در مقاله‌ی #ریچارد_نیکسون_الویس_پریسلی_غسل_تعمید به نقش هنرمندان خودفروخته در شستن جنایات سیاستمداران پرداخته‌ام.
با گسترش تلویزیون، نقشی که سینما به عهده داشت تا اندازه‌ی زیادی به دوش تلویزیون گذاشته شد. حضور تلویزیون در خانه‌ها (همانطور که #جورج_اورول در رمان ۱۹۸۴ به تصویر کشیده است) همچون نماینده‌ی ویژه‌ی حکومت تمامیت‌خواه، استقلال فکری و عاطفی شهروندان را به چالش کشید. همانطور که سینمای آلمان فاشیستی هم نقش "پیشقراول" و هم نقش "غسل دهنده" را برای فرمان "آسان سازی مرگ" هیتلر فراهم کرده بود اکنون تلویزیون این دو نقش را بازی می‌کند. پیش از این در مقاله‌ی #تلویزیون_به_جای_واقعیت: #روان_پریشی_جمعی به این موضوع پرداخته‌ام. اگر می‌خواهید از اسارت حکومت فریبکار جنایتکار آزاد شوید اولین و آسان‌ترین گام، خاموش کردن صدای نماینده‌ی او در خانه‌مان است.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

@drsargolzaei
Drsargolzaei.com