دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.2K subscribers
1.74K photos
97 videos
151 files
3.23K links
Download Telegram
Avaz Goosheh Daad-(SONG95.IR)
Mohammad Reza Shajarian
#آهنگ
#زمستان
خواننده: #شجریان
هنر مندان: استاد کلهر(کمانچه)
استاد علیزاده(تار)
استاد همایون شجریان(ضرب-آواز)
شاعر: #اخوان_ثالث
@drsargolzaei
#تأملات
#فراعنه

این مومیایی‌ها را خاک هم نمی‌پذیرد
آتشی بیافروز!

#دکترمحمدرضاسرگلزایی

برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وب‌سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:

از اینجا کلیک‌ کنید

@drsargolzaei
#تأملات
#سکوت

صور اسرافیل را نمی‌پسندی
پس به لحافی که عزرائیل بر سرت می‌افکند خشنود باش
یلدا را جشن گرفتی و ندانستی که سبب این جشن میلادنور است یا دقیقه‌ای بیش خفتن!
تو قبله را گم کرده‌ای یا روح‌الامین نامه را به خطا رسانده است؟

#دکترمحمدرضاسرگلزایی

برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وب‌سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:

از اینجا کلیک‌ کنید
Forwarded from Cafe sz
میگفتن:«اصول دین چندتاست؟»
و ما یکصدا فریاد میزدیم:«پنج تا!»
میگفتن:«چیه؟»
و اینجا بود که همهمه فضا رو پر میکرد. یکی با توحید شروع میکرد، یکی با امامت، یکی با معاد، یکی با نبوت و یکی با عدل! من اما همیشه عدل رو آخر میگفتم. با تردید هم میگفتم. صدام موقع گفتنش میلرزید. همونطوری که وقتی میخوام با یک آدمی برای همیشه خداحافظی کنم، میلرزه. همونطوری که وقتی باید از سر میز یه کافه بلند بشم و کسی که یکسال زندگی رو کنارش قابل تحمل کردم رو پشت سرم جا بذارم، پاهام میلرزه. از اون تردیدها که زانو‌ رو شل میکنه و قلب رو سفت!
بعدش میگفتن:«خوب ما که همه به اصول دین باور داریم باید بریم سراغ فر‌وع دین.» و من دستم میرفت که بگم:«آقا ما به عدل باور نداریم. همونقدر که به درد پونز اگر زیر ناخنمون بره باور داریم به عدل ناباوریم.»
داشتن وضو رو توضیح میدادن و من به عدل فکر میکردم. داشتن تیمم رو توضیح میدادن و من به عدل فکر میکردم. داشتن غسل رو توضیح میدادن و من به عدل فکر میکردم. میگفتن:«سرگلزایی چرا نماز نمیای؟» با عقل ناقصم میگفتم:«آقا ما به اصول دین ناباوریم! نباید فروعش رو شروع کنیم.» و کشیده فرود میومد زیر گوشم و من بیشتر به عدل فکر میکردم. هنوز هم به عدل فکر میکنم. این عکس رو که میگرفتم هم به عدل فکر میکردم و وقتی دیدم با چرخ های ویلچرش از کنار چرخ‌های موتور سیکلت‌ها رد شد و وضو گرفت، به جای خدا خجالت کشیدم. عکس رو که گرفتم ، سرم رو بردم بالا و گفتم:«آقا ما به عدل باور نداریم! بیشتر از همیشه!» و جای کشیده زیر گوشم گز گز کرد!
📸📝سهیل سرگلزایی
@szcafe

https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
مقاله

#مقاله
#سخنرانی

#نسبت_بین_توسعه_انسانی_و_رشد_اقتصادی


سخنرانی دکتر سرگلزایی راجع به نسبت بین توسعه انسانی و رشد اقتصادی براساس ترکیب نظریات «آبراهام مازلو» و «الوین تافلر»

(توضیح: این متن پیاده‌شده‌ یک سخنرانی است و بنابراین از دقت و سلاست یک مطلب نوشتاری برخوردار نیست.)
 
«آبراهام مازلو» چهار سطح نیاز برای انسان تعریف‌می‌کند و «الوین تافلر» چهار دوره‌ی تاریخی.
در‌‌این گفتار به مقایسه تطبیقی و ترکیب این دو نظریه پرداخته‌ام تا نشان‌دهم که مفهوم سلامت روان در هر عصر تاریخی دچار چه تحولاتی می‌شود.
در عصر شکار سطح نیازهای انسان معادل «نیاز فیزیولوژیک» است. برای انسانی که در این سطح زندگی می کند  امنیت، مفهوم تعریف‌شده‌ای نیست و مفهوم آینده برای او شکل نگرفته‌است.
ولی در عصر کشاورزی نگاه به آینده مفهوم پیدامی‌کند زیرا که کشاورز باید بداند کی وجین‌‌ کند یا کی محصول را درو کند. پس عصر کشاورزی عصر جستجوی امنیت است (آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه؛ کلاه خودت را محکم بگیر باد نبرد؛ تو سر پیازی یا ته پیاز)؛ همین طرحواره‌ها نشان از عصر کشاورزی دارند.
پس در عصر فئودالیته نیاز به امنیت مهمترین خواست بشر است و این در حالی‌است که در عصر صنعتی عشق و احترام مطرح می‌شود. خانمی که تقاضای طلاق داده در دادگاه می‌گوید بین ما عشق وجود ندارد و قاضی حرف او را نمی‌فهمد زیرا آن خانم در سطح سوم نیازها زندگی می‌کند و قاضی در سطح دوم نیازها!

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روان‌پزشک

برای مطالعه متن کامل‌ مقاله بالا لطفا به لینک زیر در وب‌سایت دکتر‌ سرگلزایی مراجعه بفرمایید:

از اینجا بخوانید
Forwarded from آفتاب مهر
موضوع فیلم: زندگی اصیل و موانع آن
جمعه ۲۵ بهمن ساعت ۴ عصر تا ۸ شب
ثبت نام : 88109349
@aftabemehr
insta: aftabemehr_
#پرسش_پاسخ
#سرشت_زنانه

پرسش:

با سلام و احترام خدمت دکتر سرگلزایی عزیز

سپاس فراوان برای توجه و پاسخ به سوال‌های من و سایر دوستان، بعد از مطالعه کتاب شخصیت‌سالم و پیرو پرسش قبلی و سپس جلسه مربوط به سرشت زنانه و مردانه، این سوال برای من پیش آمد که:

 آیا تمایل به داشتن فرزند مربوط به سرشت زنانه است؟ با توجه به مطالب قبلی از شما احتمالا پاسخ این سوال خیر است یعنی استعداد زنان مختلف، متفاوت است.

حال:

۱- آیا کم بودن یا نبود چنین استعدادی در یک زن را چه کسی باید تشخیص بدهد؟ خود فرد یا با کمک متخصص؟ و این‌که عدم تمایل باید چه کیفیتی داشته باشد تا بگوییم استعداد مادری کم است؟

و سوال دیگر این‌که 

۲- دکتر هلاکویی بیان می‌کنند که عدم تمایل به ازدواج یا فرزندآوری نشان‌دهنده آسیب مربوط به دوران کودکی است، وگرنه هر فردِ طبیعی در شرایط طبیعی به ازدواج و فرزندآوری تمایل دارد. بنابراین عدم تمایل یک زن به این جریان همواره به معنای اختلال است؟

در صورت مبسوط بودن پاسخ، ممنون می‌شوم اگر منابع مناسبی و در صورت امکان به فارسی معرفی بفرمایید.


پاسخ دکتر #سرگلزایی:

با سلام و احترام

گرچه برخی از اختلالات ممکن است تمایل فرد به فرزندآوری را کم کنند امّا از نظر من چنین نیست که هر عدم تمایلی به فرزندآوری یک اختلال باشد.

اگر به همین راحتی ویژگی‌های متنوّع بشری را به حساب اختلال بگذاریم، داستان «گر حکم شود که مست گیرند/ در شهر هر آن که هست گیرند» محقق می‌شود.

یک درمان‌گر دانشمند غیرمتعصّب می‌تواند تشخیص دهد که کدام عدم تمایل، ناشی از یک اختلال است و کدام ناشی از یک تنوّع و دگرباشی.

کتاب‌های میشل فوکو را در زمینهٔ تاریخ عقل و جنون، تاریخ سلامت و بیماری و تاریخ جنسیت پیشنهاد می کنم.

سبز باشید.

Drsargolzaei.com

@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

سلام استاد، وقت بخیر.

ممنون از این‌که از وقت ارزشمندتون به دیگران هدیه می‌دهید.

سوال بنده: مرز بین "ترسو بودن" و "مراعات‌ کننده ایمنی بودن" کجاست؟ برای مثال: هفته قبل و در شمال کشور من مخالف این بودم که همراه کودک ۵ ساله‌مون سوار قایق بشیم و همسر بنده(که ایشون هم پزشک هستن) این رو ناشی از ترس من می‌دونستن ولی من با تجربه حوادث مختلف در کشور، از ایمنی و آموزش پرسنل قایق نامطمئن بودم. از کجا بدونیم که داریم نقش یک ترسو را بازی می‌کنیم  که ما را از تجربه کردن بازمیدارد و یا کسی هستیم که به موازین ایمنی پایبند است؟ 


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

۱- به عقیدهٔ من تلاش برای حفظ حیات و سلامت خود و دیگران اولویت اصلی مهارتی و ارزشی زندگی ماست،

ولی گاهی برای حفظ حیات و سلامت خود و دیگران یا افزایش دستاوردها و معنای‌حیات خود و دیگران باید ریسک کنیم.

۲- ریسک سالم ریسکی است که اهداف مشخص، هزینه‌های مشخص و آلترناتیوهای مشخص داشته باشد.

۳- فضیلت‌های اخلاقی همچون حقیقت‌جویی، عدالت‌طلبی و شجاعت نیاز به تبیین مفهومی و قرارداد بین‌فردی دارند،

اگر به شکل نظام‌مند راجع به مفاهیم‌انتزاعی گفتگو نکنیم هرگز به اجماع، هم‌کوشی و هم‌افزایی دست نخواهیم یافت.

پیشنهاد می‌کنم فایل‌های‌صوتی بنده در زمینهٔ آداب گفتگو و کارتیمی در کانال تلگرامم را گوش کنید.

سبز باشید.

Drsargolzaei.com

@drsargolzaei
معرفی کتاب

#معرفی_کتاب

نام کتاب: #مغالطات (هنر فریب و اعمال نفوذ ذهنی)

نویسندگان: #دکتر_ریچارد_پاول _ #دکتر_لیندا_الدر

ترجمه: دکتر اکبر سلطانی _ مریم آقازاده

ناشر: شهر تاش

شاید برای‌تان عجیب باشد اگر بدانید که ذهن ما به شدت مستعد فریفتن و فریب خوردن است. به باور دکتر ریچارد پاول ذهن بشر، نه نقشه‌راهنمایی‌طبیعی و ذاتی برای دست‌یابی به حقیقت دارد و نه به طور ذاتی، به حقیقت‌گویی و حقیقت‌پرستی علاقه‌مند است. از طرفی دیگر فردی در دنیا وجود ندارد که با ذهنی مجهز به ابزار نقد و پرسش‌گری متولد شده باشد، نقدگریزی، تعصب‌ورزی و جزم‌اندیشی در سپرده ژنی گونه انسان وجود دارد و گرایش به پرستش اسطوره‌های نقدناپذیر به نوعی میراث ذهن‌باستانی انسان به شمار می‌رود.

از این‌رو چنین شیوه اندیشیدن که شبیه به شیوه فکری همه انسان‌ها در مراحل رشد اولیه است، خاک حاصل‌خیزی را برای رویش و و رشد ابر انسان‌ها و اسطوره‌ها و در مقابل آن‌ها بت‌پرستان و اسطوره‌پرستان فراهم می‌کند. بنابراین تعجبی ندارد روایت‌هایی از  سرگذشت طبقه فقیر و قربانی که همواره مورد سوءاستفاده و تجاوز اغنیا و دیکتاتور‌ها قرار می‌گیرند، کتاب تاریخ را پر کند و منطق رسانه‌ها چیزی جز منطق جعلی و آمیخته به سفسطه قدرت‌طلبان و ثروت‌اندوزان نباشد.

دکتر ریچارد پاول و دکتر لیندا الدر در کتاب ”مغالطات” با معرفی انواع حیله‌های‌ذهنی و تله‌های‌تفکر در تلاش هستند تا جایی که امکان دارد از اعمال نفوذ تفکر خودخواهانه بر تفکر ساده‌لوحانه پیش‌گیری کنند.

#مریم_بهریان
دانشجوی دکترای روان‌شناسی

برای مطالعه متن کامل مطلب‌ بالا لطفا به لینک زیر در و‌ب‌سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:

از اینجا کلیک‌ کنید
چشم تاریخ

#چشم_تاریخ

#حجاب

مصاحبه اوریانا فالاچی با آیت الله خمینی هشت ماه پس از پیروزی انقلاب

«اوریانا فالاچی» (روزنامه‌نگار ایتالیایی): آیا صحیح است که این زن‌ها خود را در زیر چادر مخفی کنند؟ این زن‌ها در انقلاب شرکت‌ کردند، کشته دادند، زندان رفتند، مبارزه‌ کردند، این چادر هم یک رسم از قدیم‌مانده‌ای است. حالا دیگر دنیا هم عوض‌شده؛ حالا این صحیح‌ است که مثلا این‌ها خودشان را مخفی کنند؟
آیت الله خمینی: اولا این که این یک اختیاری است برای آن‌ها، خودشان اختیار کردند. شما چه حقی دارید که اختیار را از دست‌شان بگیرید؟ ما اعلام می‌کنیم به زن‌ها که هر کس چادر می‌خواهد یا هر کس پوشش اسلامی، بیاید بیرون. از ۳۵ میلیون جمعیت ما ۳۳ میلیونش بیرون می‌آید. شما چه حقی دارید که جلو این‌ها را بگیرید؟

برای مطالعه متن کامل مطلب‌ بالا لطفا به لینک زیر در و‌ب‌سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:

از اینجا کلیک‌ کنید
#تأملات
#اژدهاک!

آمرداد را مرداد نامیدیم
آب را گل کردیم تا ماهی بگیریم
و درویشی را که نان خشکیده فروبرده در آب از یاد بردیم
فریدون بازنخواهد گشت تا کاوه سر در کوره دارد!

#دکترمحمدرضاسرگلزایی

برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وب‌سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:

از اینجا کلیک‌ کنید
#تأملات
#خشکسالی

رسولان سرشکسته
گلدسته‌های روسیاه
مأذنه‌های سرسپرده
رعد می‌زند و باران نمی‌بارد
باد می‌وزد و ابری نمی‌آید
روح‌القدس در کدام شهر باستانی به بند کشیده شده است؟!

#دکترمحمدرضاسرگلزایی

برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وب‌سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:

از اینجا کلیک‌ کنید
Forwarded from Cafe sz
از بچه‌های دبیرستان ما نبود اما اگر کسی توی دبیرستان ما سر و گوشش میجنبید حتما سامان رو میشناخت! سر‌ها و گوش‌های جنبنده‌ی تمام دبیرستان‌ها و هنرستان‌های منطقه سامان رو میشناختن و در واقع لَنگش بودن! محبوبیت داشت اما جنس محبوبیتش از جنس محبوبیتی نبود که بچه‌هایی که فوتبالشون از همه بهتر بود داشتن یا از جنس محبوبیتی که بچه‌های باهوش کلاس دارن. جنس محبوبیتش از جنس دیگری بود. سامان جنس‌ها رو جور میکرد. ریقو بود و کج و کوله و همیشه‌ شلوارش آویزون و در حال افتادن بود اما جیگری داشت که ما تازه‌ خلافکار‌های پر ادعا نداشتیم. سامان دسترسی بیکرانی داشت به جنس‌هایی که به کار ما میومد اما خودمون جیگر خریدنش رو نداشتیم. سامان داشت. ماکزیموم پانزده سالش بود اما بی باک میرفت توی داروخانه‌ها و عطاری ها و با اتانول، متادون، ترامادول، بنگ، کاندوم و سیگار برمیگشت. این آخری‌ها باهوش‌های کلاس هم مشتریش شده بودن برای متاع جدیدی. ریتالین! مایی که عزت و آبرویی داشتیم و وجهه‌های خانوادگی و مأخوذ به حیاییمون اجازه نمیداد پا توی سوپر بذاریم و سیگار طلب کنیم یا توی داروخانه دنبال جنس‌های خاک بر سری بگردیم امید آخرمون سامان بود! با گردن صاف میرفت داخل ، میخرید و میومد و پورسانتش رو میگرفت. حالا از شجاعتش بگذریم زبان داروخانه‌چی ها رو هم بلد بود. یعنی بودن کسایی که خواستن پا جای پای سامان بذارن و نتونستن حتی با یه بسته استامینوفن ساده از داروخانه برگردن. حالا این که این جَنَم و این بلدی زبان داروخانه‌چی‌ها از کجا اومده بود قصه‌ی دردناکیست که اگر برای گرسنگان سومالی تعریف کنی گشنگی و مریضی رو از یاد میبرن و مثل ابر بهار اشک میریزن! متاع خود سامان اتانول گندم بود و پاتوقش کوچه های خلوت منتهی به پارک جامی. هر زمان از روز که میرفتی پارک جامی، روی پله‌های یکی از خونه‌های مشرف به پارک میتونستی پیداش کنی مشغول قاطی کردن اتانول و دلستر. یک نفس سر میکشید. نصف یک اتانول بس بود که دهن باز کنه. اینطور شروع میکرد:«من الکلی به دنیا اومدم بابا! یعنی مامانم الکلی بوده که من رو زاییده! من نخورم مریض میشم.» پدر و مادر سامان هر دو الکلی بودن و سامان اولین اتانول گندم رو برای مادرش از داروخانه‌چی گرفته بود! همونطور که پدر من به من آموزش میداد که چطور فیلم توی دوربین بذارم و عکس بگیرم یا پدر فرهاد بهش آموزش میداد چطور دوچرخه‌ش رو تعمیر کنه، مادر سامان بهش یاد داده بود چطور از داروخانه اتانول بخره! این‌ها رو که تعریف میکرد میخندید و همین ماجرا رو دردناک تر میکرد! شدنی نبود که باهاش هم پیاله بشی و قصه‌هاش رو بشنوی و به مادر یا پدرت یک اس ام اس عذر‌خواهی یا محبت آمیز ندی! از قول بقیه که نمیشه بگم اما خود من به یاد دارم شبی رو‌ که با سامان هم پیاله شده بودم و سامان برام گفته بود از اینکه در بچگی شب‌هایی مادرش مست میکرده و بهش فحش و نفرین میداده که چرا به دنیا اومده! اون شب واسم بچه‌ی هفت یا هشت ساله‌ای رو تصویر کرد که در حالی که زورش نمیرسه مادر مستش رو از زمین بلند تا روی زمین بیهوش نشه از مادر سیلی میخورده که چرا به دنیا آمده! واسم که تعریف میکرد میخندید و همین خنده داغونت میکرد! شب که از پیش سامان برگشتم بوی سیگار و اتانول میدادم. سریع توی اتاق رفتم و همونطور که مشغول خالی کردن اسپری روی خودم بودم از تو اتاقم فریاد زدم:«مامان دوستت دارم!» و دعا دعا کردم مادرم برای ابراز علاقه‌ی متقابل در رو باز نکنه! در میان اون بچه‌های نُنُری که بودیم من گیتار میزدم و چندتا شعر و ترانه‌ی دری وری مینوشتم و آبرویی داشتم! یکیمون شوت‌هاش گل میشد و آبرویی داشت! یکیمون زودتر از همه ماشین دار شد و آبرویی به هم زد و یکیمون هم که مشتری ریتالین سامان بود دکتر شد. سامان جنس ها رو جور میکرد و بی آبرو بود! آخرین باری که حرف زدیم گفت پول رفته توی شربت دکسترومتورفان و این آخرین باری بود که صداش رو شنیدم. گاهی که از پارک جامی رد میشم سرک میکشم تا شاید ببینمش یه گوشه که نصف اتانول گندم رو یه نفس رفته بالا و داره به یکی میگه:«من الکلی به دنیا اومدم بابا! نخورم مریض میشم!»
📝📸سهیل سرگلزایی
@szcafe

https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
مقاله

#مقاله

#ﺗﻌﺎﻣﻞ_ﺗﺄﻣﻞ_و_ﺗﺤﻤﻞ

اﻣﺮوزه ﺗﻌﺮﻳﻒ «زﻧﺪگی ﺳﺎﻟﻢ» ﺑﺴﻴﺎر دﺷﻮار ﺷﺪه‌اﺳﺖ. ﺑﻴﺶﺗﺮ ﺻﺎﺣﺐﻧﻈﺮان ﺑﻬﺪاﺷﺖ روانی ﻣﻮافقند ﻛﻪ ﺗﻌﺮﻳﻒ «ﺑﻴﻤﺎری روانی» ﺑﺴﻴﺎر عملیﺗﺮ از ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺳﻼمتی اﺳﺖ. ﭼﺮا اﻳﻦ‌ﮔﻮﻧﻪ ﺷﺪه‌اﺳﺖ؟ زﻳﺮا دﻧﻴﺎی اﻣﺮوز دﻧﻴﺎی ﺗﻨﻮع و ﺗﻜﺜﺮ اﺳﺖ.
تکثرﮔﺮایی (ﭘﻠﻮراﻟﻴﺴﻢ):
«ﭘﻠﻮراﻟﻴﺴﻢ» ﻳﺎ «ﺗﻜﺜﺮ ﺣﻘﻴﻘﺖ» ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺣﺎﻛﻢﺷﺪن ﻧﻈﺮﻳﻪ یک ﻳﺎ ﭼﻨﺪ ﻧﻈﺮﻳﻪ‌ﭘﺮداز ﻏﺮبی ﻳﺎ ﺷﺮقی ﻧﻴﺴﺖ! «ﭘﻠﻮراﻟﻴﺴﻢ» ﺣﺎﺻﻞ ﺗﻮﻃﺌﻪ دﺳﺖﻫﺎی ﭘﺸﺖﭘﺮده‌ ﺟﻬﺎنی ﻧﻴﺴﺖ! «ﭘﻠﻮراﻟﻴﺴﻢ» ﻣﺤﺼﻮل طبیعی ﺗﺎرﻳﺦ اﺳﺖ. ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ روزاﻓﺰون ارﺗﺒﺎﻃﺎت، اﻣﻜﺎن ﻋﻘﺐ‌نشینی ﺗﺎریخی را از ﻣﺎ ﮔﺮﻓﺘﻪ‌اﺳﺖ؛ ﺑﺎدی‌اﺳﺖ ﻛﻪ وزﻳﺪه‌اﺳﺖ؛ میﺗﻮاﻧﻴﻢ درﻣﻘﺎﺑﻞ آن آﺳﻴﺎب‌ ﺑﺎدی ﺑﻨﺎ ﻛﻨﻴﻢ و میﺗﻮاﻧﻴﻢ ﺑﺮای ﺳﺪ‌ﺳﺎﺧﺘﻦ در ﺑﺮاﺑﺮ آن‌ وﻗﺖ و اﻣﻜﺎﻧﺎت‌مان را ﻫﺪردﻫﻴﻢ. ﺑﺮای آﺳﻴﺎبﺳﺎﺧﺘﻦ در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﻳﻦ ﺑﺎد ﺧﻮشﻳﻤﻦ ﻧﻴﺎز ﺑﻪ ﺳﻪ اﺑﺰار دارﻳﻢ: «ﺗﻌﺎﻣﻞ، ﺗﺄﻣﻞ و ﺗﺤﻤﻞ».
ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻴﺎﻣﻮزﻳﻢ ﻛﻪ ﺑﺎ دﻳﮕﺮان ﮔﻔﺖوﮔﻮ و ﺗﻌﺎﻣﻞ داﺷﺘﻪ‌ﺑﺎﺷﻴﻢ. ﺑﻪ ﺣﺮفﻫﺎ و اندﻳﺸﻪﻫﺎی دﻳﮕﺮان، ﻫﺮﭼﻨﺪ ﺑﺮاﻳﻤﺎن ﻧﺎآﺷﻨﺎ وناﻣﺄﻧﻮس ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺗﺄﻣﻞﻛﻨﻴﻢ و ﺗﺤﻤﻞ اﻓﺮاد ﻣﺘﻔﺎوت و دﮔﺮاﻧﺪﻳﺶ را داﺷﺘﻪ‌ﺑﺎﺷﻴﻢ.
نزدیک به ۲۰‌سال پیش، زمانی که پروژه «گفتگوی تمدن‌ها» در ایران راه‌اندازی شده‌بود و سازمان‌ها و ستادها و بودجه‌هایی نیز برای این پروژه اختصاص یافته‌بودند، من در چند سخنرانی این مساله را مطرح‌کردم که ورود به گفتگوی تمدن‌ها مقدماتی دارد که ما هنوز آن مقدمات را طی‌نکرده‌ایم؛ چگونه ممکن است ما با یک استاد ژاپنی «ذن‌بودیسم» یا یک مربی نپالی «ویپاسانا» به گفتگو بنشینیم در حالی‌که هنوز در رساله‌های عملیه فقهی (کتاب‌های توضیح‌المسائل) ما «کافر» در کنار «بول» و «غائط» در فهرست نجاسات قراردارد!!

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روان‌پزشک

برای مطالعه متن کامل‌ مقاله بالا لطفا به لینک زیر در وب‌سایت دکتر‌ سرگلزایی مراجعه بفرمایید:

از اینجا بخوانید
Forwarded from مردمک
🔸دومین رویدادِ
باشگاه فیلم مردمک

♦️ویژهٔ نوجوان‌ها
و پدر و مادرها

🔹نمایش فیلم
اتاق معمّا
و تحلیل فیلم
با حضور دکتر محمدرضا سرگلزایی(روانپزشک)

🔅پنج‌شنبه ۸ اسفند
ساعت ۱۵:۳۰ تا ۱۹

محل برگزاری:
مجموعه فرهنگی آفتاب مهر
☎️ ثبت‌نام: ۸۸۱۰۵۸۳۵

#این_جا_کجاست
#باشگاه_فیلم_مردمک

@mardomak_tlh
@aftabemehr_
"نگاه فلسفی"

مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی

جایگاه فلسفه و نسبت آن با مذهب، علم و هنر
۱، ۲، ۸ و ۹ اسفند‌ماه
ساعت ۹ تا ۱۳
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

با سلام و وقت‌بخیر. برای مراجعی که با شکایت ملال‌جنسی (اختلال‌هویت‌جنسی) مراجعه کرده می‌توان از CBT استفاده کرد؟ به چه صورت؟

با تشکر


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

اختلال‌هویت‌جنسی با CBT برطرف نمی‌شود ولیCBT می‌تواند کمک کند که ایشان با خطاهای‌شناختی کم‌تر، هیجانات کنترل‌شده‌تر و مهارت‌های بیشتر با مسأله‌شان مواجه شوند و تصمیمات مدبّرانه‌تری برای مسیر آینده‌شان بگیرند.

سبز باشید.

Drsargolzaei.com

@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
#PTSD

پرسش:

سلام دکتر وقت‌تون بخیر

سوالی داشتم آقای دکتر از این حیث که چرا همه‌ی افراد وقتی در یک موقعیت تروماتیک قرار می‌گیرند دچار تروما (phobia and PTSD) نمی‌شوند .

برای مثال وقتی سگی انسانی را گاز می‌گیرد ممکنه طرف دچار فوبی و یا ptsd  بشود. ولی وقتی شخصی فوبی نمی‌شود دلیلش چیست؟ 

چی باعث می‌شود که بعضی‌ها تروماتیک شوند و بعضی‌ها نشوند؟

ممنون

پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

اوّل این‌که تنوّع ژنتیکی بالا در انسان‌ها باعث می‌شود که یک تجربهٔ تروماتیک برای همهٔ افراد ترس و وحشت مشابه ایجاد نکند.

همان‌طور که قدّ و قوارهٔ انسان‌ها با هم متفاوت هستند آمیگدال و هیپوکامپ آن‌ها نیز با هم متفاوت هستند.

مثلاً در شخصیت‌هایی که به طور سرشتی Novelty seeking بالا، Harm Avoidance پایین و Reward Dependence پایین دارند شدّت تجربهٔ دردجسمانی و ترس و نگرانی روان‌شناختی کم‌تر از سایرین است و همین امر آن‌ها را Accident Prone می‌کند.

دوّم این که آسیب‌دیدگی‌های روانی کودکی، افراد را برای PTSD آسیب‌پذیر می‌کنند، مثلاً پژوهش‌ها راجع به سربازان آمریکایی نشان داده‌اند که کسانی که در کودکی تجربهٔ Child Abuse داشته‌اند در شرایط تروما و وحشت میدان جنگ بیشتر دچار PTSD شده‌اند.

سبز باشید.

Drsargolzaei.com

@drsargolzaei