#نقد
#نقد_مقاله_مشروعیت_و_فلسفه
محضر استاد بزرگوار جناب آقای دکتر سرگلزایی
عرض ادب و سلام و احترام . قبل از پرداختن به نقد مقاله مشروعیت و فلسفه از حضرتعالی بسیار سپاسگزارم که این فرصت را در اختیار علاقمندانتان قرار می دهید تا بتوانند به موضوع طرح شده از سوی شما با نگاه متفاوتی بیندیشند و بیان کنند .با کسب اجازه از محضرتان سعی خواهم کرد به شکل بسیار موجز نقد ها را خدمتتان بنویسم . به امید روزی که بتوانم از نزدیک زیارتتان کنم.
(( مشروعیت و فلسفه))
مشروعيّت ( Legitimacy) قوانين از دو راه به دست مي آيند : مشروعيّت الهي و مشروعيّت مدني ....
1- نکته اول : مشروعیت واژه ای است که برای قدرت یا آتوریته استفاده می شود و به نوعی خود بیان کننده قانونی بودن قدرت است لذا به نظر می رسد که واژه "مشروعیت قوانین" در این بحث منظور مشروعیت توام با مقبولیت ارکان قدرت است. از قدرت تعاریف متعددی تا کنون شده ولی شاید نقطه مشترک این تعاریف را بتوان به این شکل بیان کرد : که قدرت به مفهوم «توانایی تحمیل اراده یک فرد بر دیگران، حتی برخلاف میل آنها» است.قدرت اساساً یک مفهوم جامعه شناختی است که هم شامل قدرت فیزیکی و هم شامل قدرت سیاسی می شود و در یک وضعیت اجتماعی بروز می کند.
بنابراین مشروعیت بهمعنای قانونیبودن یا طبق قانون بودن است. ابتدا یونیان این واژه را برای بیان قانونیبودن قدرت بهکار می بردند . بعدها واژه مشروعیت در اشاره به روشهای سنتی، اصول قانون اساسی و انطباق با سنتها بهکار برده شد. پس از آن، عنصر «رضایت» نیز به معنای آن افزوده شد و رضایت، پایه و اساس فرمانروایی مشروع دانسته شد.
2- نکته دوم : مشروعیت انواع گوناگون دارد . اولین بار ماکس وبر (1920-1864) مشروعیت را به شکل مدرن امروزی تقسیم بندی کرد . او مشروعیت را به سه شکل مشروعیت سنتی ، مشروعیت کاریزماتیک و مشروعیت قانونی یا عقلایی می دانست.
الف) مشروعیت سنتی : انتقال قدرت بر مبنای آداب و سنت گذشته است . تقدس سنت و رویه پیشینیان مبنای مشروعیت این قدرت است . مانند حکومت های پادشاهی ، حکومت هایی همانند عربستان که هر حاکمی نفر بعدی را انتخاب کرده و به قدرت او مشروعیت می بخشد
ب) مشروعیت کاریزماتیک یا فرهمندی : ویژگی های شخصی و فردی رهبری است که باعث نفوذ رهبر در پیروان می شود . که می تواند هم این رهبری سازنده باشد هم مخرب . این قدرت قابل انتقال به غیر نیست. آنچه که به قدرت این رهبران مشروعیت می دهد ، پذیرش قلبی پیروان آن فرد است.
ج) مشروعیت قانونی یا عقلایی: انتقال قدرت و مشروعیت آن به واسطه قانون اتفاق می افتد . این انتقال قدرت مربوط به حکومت هایی است که بر پایه خرد جمعی شکل می گیرد . مشروعیت مدنی، خود نوعی مشروعیت قانونی است .
3- نکته سوم : دامنه مشروعیت الهی نیز بسیار گسترده است . این مشروعیت قدرت نه تنها بین ادیان گوناگون بسیار متفاوت است بلکه فرقه های مختلف نیز تفاوت بنیادی وجود دارد . تفاوت عمده دیدگاه خلافت ( مشروعیت قدرت در اهل سنت) و امامت(مشروعیت قدرت در اهل تشیع) در الزام مقبولیت برای مشروعیت است. اهل تسنن بر این باورند تا زمانی که مقبولیت ( مقبولیت به شکل بیعت) بر منصب خلافت صورت نگیرد ، حکومت مشروعیتی ندارد. در تشیع مشروعیت امام در گرو مقبولیت و پذیرش مردمان نیست.
4- نکته چهارم : وقتی به متن اصلی مراجعه می کنید خود ماکس وبر از اصطلاح rule برای قانون استفاده می کند نه واژه law و law میتواند به معنای علم حقوق هم باشد.اما لغت rule میتواند فعل هم باشد كه در این صورت به معنای حكومت كردن و فرمانروایی است. بنابر این کسانی که از واژه مشروعیت قانون استفاده می کنند، در این حوزه اختصاصا درباره ( Authority Legitimacy) گفت و گو می کنند .واژه Authority و Power هم با یکدیگر متفاوت است. آتوریته در یک نظام اداری و مدیریتی و سلسله مراتبی معنا پیدا می کند ولی قدرت ( Power) در هر سیستمی می تواند معنا داشته باشد.
منبع :
رحمت الهی ، حسین. مشروعیت حکومت از دیدگاه اسلام و ماکس وبر.اندیشه های حقوقی،سال اول،شماره چهارم.
مهرداد ضیابری
دکترای مدیریت
@drsargolzaei
#نقد_مقاله_مشروعیت_و_فلسفه
محضر استاد بزرگوار جناب آقای دکتر سرگلزایی
عرض ادب و سلام و احترام . قبل از پرداختن به نقد مقاله مشروعیت و فلسفه از حضرتعالی بسیار سپاسگزارم که این فرصت را در اختیار علاقمندانتان قرار می دهید تا بتوانند به موضوع طرح شده از سوی شما با نگاه متفاوتی بیندیشند و بیان کنند .با کسب اجازه از محضرتان سعی خواهم کرد به شکل بسیار موجز نقد ها را خدمتتان بنویسم . به امید روزی که بتوانم از نزدیک زیارتتان کنم.
(( مشروعیت و فلسفه))
مشروعيّت ( Legitimacy) قوانين از دو راه به دست مي آيند : مشروعيّت الهي و مشروعيّت مدني ....
1- نکته اول : مشروعیت واژه ای است که برای قدرت یا آتوریته استفاده می شود و به نوعی خود بیان کننده قانونی بودن قدرت است لذا به نظر می رسد که واژه "مشروعیت قوانین" در این بحث منظور مشروعیت توام با مقبولیت ارکان قدرت است. از قدرت تعاریف متعددی تا کنون شده ولی شاید نقطه مشترک این تعاریف را بتوان به این شکل بیان کرد : که قدرت به مفهوم «توانایی تحمیل اراده یک فرد بر دیگران، حتی برخلاف میل آنها» است.قدرت اساساً یک مفهوم جامعه شناختی است که هم شامل قدرت فیزیکی و هم شامل قدرت سیاسی می شود و در یک وضعیت اجتماعی بروز می کند.
بنابراین مشروعیت بهمعنای قانونیبودن یا طبق قانون بودن است. ابتدا یونیان این واژه را برای بیان قانونیبودن قدرت بهکار می بردند . بعدها واژه مشروعیت در اشاره به روشهای سنتی، اصول قانون اساسی و انطباق با سنتها بهکار برده شد. پس از آن، عنصر «رضایت» نیز به معنای آن افزوده شد و رضایت، پایه و اساس فرمانروایی مشروع دانسته شد.
2- نکته دوم : مشروعیت انواع گوناگون دارد . اولین بار ماکس وبر (1920-1864) مشروعیت را به شکل مدرن امروزی تقسیم بندی کرد . او مشروعیت را به سه شکل مشروعیت سنتی ، مشروعیت کاریزماتیک و مشروعیت قانونی یا عقلایی می دانست.
الف) مشروعیت سنتی : انتقال قدرت بر مبنای آداب و سنت گذشته است . تقدس سنت و رویه پیشینیان مبنای مشروعیت این قدرت است . مانند حکومت های پادشاهی ، حکومت هایی همانند عربستان که هر حاکمی نفر بعدی را انتخاب کرده و به قدرت او مشروعیت می بخشد
ب) مشروعیت کاریزماتیک یا فرهمندی : ویژگی های شخصی و فردی رهبری است که باعث نفوذ رهبر در پیروان می شود . که می تواند هم این رهبری سازنده باشد هم مخرب . این قدرت قابل انتقال به غیر نیست. آنچه که به قدرت این رهبران مشروعیت می دهد ، پذیرش قلبی پیروان آن فرد است.
ج) مشروعیت قانونی یا عقلایی: انتقال قدرت و مشروعیت آن به واسطه قانون اتفاق می افتد . این انتقال قدرت مربوط به حکومت هایی است که بر پایه خرد جمعی شکل می گیرد . مشروعیت مدنی، خود نوعی مشروعیت قانونی است .
3- نکته سوم : دامنه مشروعیت الهی نیز بسیار گسترده است . این مشروعیت قدرت نه تنها بین ادیان گوناگون بسیار متفاوت است بلکه فرقه های مختلف نیز تفاوت بنیادی وجود دارد . تفاوت عمده دیدگاه خلافت ( مشروعیت قدرت در اهل سنت) و امامت(مشروعیت قدرت در اهل تشیع) در الزام مقبولیت برای مشروعیت است. اهل تسنن بر این باورند تا زمانی که مقبولیت ( مقبولیت به شکل بیعت) بر منصب خلافت صورت نگیرد ، حکومت مشروعیتی ندارد. در تشیع مشروعیت امام در گرو مقبولیت و پذیرش مردمان نیست.
4- نکته چهارم : وقتی به متن اصلی مراجعه می کنید خود ماکس وبر از اصطلاح rule برای قانون استفاده می کند نه واژه law و law میتواند به معنای علم حقوق هم باشد.اما لغت rule میتواند فعل هم باشد كه در این صورت به معنای حكومت كردن و فرمانروایی است. بنابر این کسانی که از واژه مشروعیت قانون استفاده می کنند، در این حوزه اختصاصا درباره ( Authority Legitimacy) گفت و گو می کنند .واژه Authority و Power هم با یکدیگر متفاوت است. آتوریته در یک نظام اداری و مدیریتی و سلسله مراتبی معنا پیدا می کند ولی قدرت ( Power) در هر سیستمی می تواند معنا داشته باشد.
منبع :
رحمت الهی ، حسین. مشروعیت حکومت از دیدگاه اسلام و ماکس وبر.اندیشه های حقوقی،سال اول،شماره چهارم.
مهرداد ضیابری
دکترای مدیریت
@drsargolzaei