دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.2K subscribers
1.89K photos
112 videos
175 files
3.38K links
Download Telegram
#پرسش_و_پاسخ

*با عرض سلام 

می خواستم از حضورتان خواهش کنم که بفرمایید، چه قدر می توان به نتیجه یک آزمون، در علم روانشناسی اعتماد کرد. با انجام یک تست، روانشناس تشخیص شخصیت مرزی در مورد یکی از بستگان داده است و اعتقاد دارد که مسئله اختلال شخصیت مطرح است. آیا بیمار نمی تواند درمانگر را گمراه کند؟

با سپاس فراوان


 *سلام و احترام

تشخیص قطعی معمولأ بر مبنای  جمع بندی مصاحبه ی تشخیصی، مصاحبه با نزدیکان فرد و تست های متعدد روان شناختی گذاشته می شود، همان طور که در طب هم تشخیص بر مبنای جمع بندی  شرح حال و معاینه با بررسی های پاراکلینیک (آزمایشات و پرتو نگاری) صورت می گیرد.
در حوزه ی روان شناسی همیشه امکان فریب دادن درمانگر وجود دارد. #اروین_یالوم در کتاب #دروغگویی_روی_مبل به این موضوع پرداخته است.

تندرست باشید

@drsargolzaei
#معرفی_کتاب

#انسان_موجودی_یکروزه
نویسنده: اروین یالوم
مترجم: نازی اکبری
ناشر: ققنوس - ۱۳۹۵
* * *
#اروین_یالوم را همه کتابخوان های حرفه ای می شناسند:
روانپزشک هشتادو پنج ساله آمریکایی که دانش تخصصی روانپزشکی اش را با استعداد شخصی قصه گویی اش تلفیق کرده است و "داستان های اتاق درمان" را به گنجینه ادبیات جهان اضافه کرده است.
کتاب
Creatures of a day and other tales of psychotherapy
یالوم در سال 2015 در آمریکا منتشر شده و بلافاصله با سه ترجمه مختلف راهی بازار کتاب ایران شده است.
این کتاب حاوی ده فصل است که هر فصل ماجرای یکی از مراجعان مطب اروین یالوم می باشد. آن طور که یالوم توضیح داده همه این ماجراها واقعی بوده اند و تنها، یالوم به دلیل رازداری حرفه ای و برای پنهان ماندن هویت مراجعانی که موضوع این قصه ها بوده اند تغییراتی در هویت آن ها و داستانشان داده است.
موضوعات این جلسات درمانی کاملأ متنوع هستند. از سرپرستار بخش سرطان شناسی بیمارستان که خودش درگیر ملانومای بدخیم شده است گرفته تا شاعره ای که چند دهه اشعارش را مهر و موم کرده و شهامت باز کردن آن ها را ندارد، و از رادیولوژیستی که ناتوان از برقراری رابطه صمیمانه است تا رقصنده باله ای که چهل سال پیش به خاطر بیماری مجبور شده باله را کنار بگذارد ولی در اولین ملاقات، خود را با عکسی که از نمایش باله چهل و پنج سال پیش به همراه دارد معرفی می کند! تنوع این پرونده ها مانع از این می شوند که خواننده دچار ملال تکرار شود، در عین حال که زنجیره ای ناپیدا تمام این داستان ها را به هم متصل می سازد: "اضطراب وجودی".
* * *
از دیدگاه روانشناسی وجودی (اگزیستانسیال)، خودآگاهی بشری برای او دغدغه ای را به همراه آورده که روانشناسان وجودی آن را "اضطراب وجودی" نامیده اند. اضطراب وجودی، اضطراب مشترک در بین انسان هاست. این اضطراب فارغ از سن، جنسیت، نژاد، ملیت، مذهب و طبقه اجتماعی در همه انسان ها مشترک است، بنابراین اضطرابی است که به وجه مشترک انسان ها مربوط است:
"تجربه ذاتی انسان بودن" و این تجربه، دغدغه و درگیری انسان است با موضوعات مهم فلسفی:

* آگاهی به مرگ و پرسش از جاودانگی و نیستی
* آگاهی به آزادی و چالش مسئولیت ما در برابر این آزادی
* آگاهی از نیاز ما به صمیمیت و پرسش از صمیمیت واقعی یا کاذب و ترس از تنهایی
* پرسش از معنای زندگی و تلاش برای فرار از بیهودگی و بی معنایی

روانشناسان وجودی در پشت مشکلات متنوع زندگی روزمره مراجعانشان به دنبال اشباح نامرئی ترس های وجودی می گردند: ترس از مرگ، ترس از تنهایی، ترس از بی معنایی و ترس از مسئولیت و این همان رشته نامرئی است که تمام ده پرونده مراجعان اروین یالوم در این کتاب را تبدیل به یک پرونده می کند: روان درمانی وجودی.
* * *
اروین یالوم درمانگری حاذق است. او در بهترین دانشگاه های دنیا تحصیلات پزشکی و روانپزشکی خود را به پایان رسانده و چند دهه از عمرش را صرف آموزش و پژوهش های روانپزشکی در دانشگاه استنفورد کرده است. او تحت نظر روانکاوان برجسته و صاحب نام، روانکاوی و سوپروایز شده است، بنابراین وقتی که او از تجربه خود در اتاق درمان می نویسد گنجینه ای غنی در اختیار رواندرمانگران می گذارد که در اتاق درمان چگونه باید فکر کرد و چگونه باید عمل کرد. بنابراین داستان های رواندرمانی اروین یالوم را که در کتاب هایی همچون "انسان، موجودی یک روزه" ، "مامان و معنای زندگی" ، "درمان شوپنهاور" و "دروغگویی روی مبل" می خوانیم می توان همچون کتاب های درسی رواندرمانی به رواندرمانگران توصیه کرد. تنها نکته ای که مرا اندکی نگران می کند این است که درمانگران کم تجربه با خواندن این داستان ها تصور کنند که می توانند با نگاه اگزیستانسیال تنوع و تکثر مراجعان را نادیده بگیرند و با نگاهی "کاهشگرایانه" (Reductionistic) و "ساده سازی افراطی" فضای درمان را با دیالوگ های اروین یالوم پر کنند.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

@drsargolzaei

http://drsargolzaei.com/images/PublicCategory/CreaturesOfADay.jpg
#یادداشت_هفته
#بلندآواز_و_میان_تهی!

سال ها پیش مراجعی داشتم که با این که چند دهه در دانشگاه تدریس می کرد ولی همیشه از سخنرانی کردن و کنفرانس دادن واهمه داشت و تا جایی که می توانست از این وظیفه شانه خالی می کرد. وقتی با هم سر نخ های "اضطراب اجتماعی" این همکارم را پیگیری کردیم به خاطره ای در کودکی او رسیدیم که در گروه سرود دبستان قرار بود به مناسبت چهارم آبان در حضور "رئیس فرهنگ" سرود بخواند ولی از قضا همان زمان دچار بیماری قارچی کچلی شده بود. در حالی که طبق روال تمرین شده، کودکان گروه سرود به صف شده بودند ناظم مدرسه با خشونت لباس او را گرفته بود او را عقب کشیده بود و خشم آگین و عتاب آلود به او گفته بود تو با آن سر کچل نمی خواهد جلوی گروه بایستی!"
شاید نتوان با قاطعیت ریشه اضطراب این همکارم را آن عتاب تند دانست، اما آگاهی به آن "صحنه" منجر به این شد که همکارم پس از چند دهه شروع به ابراز وجود کرد و جدا از وظیفه شغلی، شروع به خواندن اشعارش در محافل ادبی نمود. 
دستورات غیرمستقیمی که نهادهای قدرت (والدین، مدرسه، رسانه و ...) در دوران کودکی و نوجوانی بر لوح ذهن ما می نویسند ممکن است چند دهه مسیر زندگی ما را تحت تأثیر قرار دهند. این دوست عزیز دستور "دیده نشو!" را دریافت کرده بود. چنین پیامی می تواند باعث شکل گیری اضطراب اجتماعی (Social Phobia) یا حتی شکل گیری شخصیت اجتنابی (Avoidant personality) در فرد شود. چنین افرادی به دلیل گریز از موقعیت های اجتماعی بسیاری از فرصت های رشد روانی - اجتماعی را از دست می دهند.
از آن طرف گروه دیگر از کودکان در دوران شکل گیری طرحواره ها بارها پیام "دیده بشو!" را دریافت کرده اند، به آنها این باور داده شده است که هوش، استعداد، زیبایی و جایگاه استثنائی و منحصر به فردی دارند. آنها برای کوچکترین پیشرفت تحصیلی، هنری یا ورزشی تشویق های اغراق آمیز و جوایز نامتناسب دریافت کرده اند و باور کرده اند که همه مشتاق شنیدن سخنان شان یا دیدن شیرین کاری هایشان هستند!
چنین الگوی افراطی و اغراق آمیزی از تجلیل و تقدیر می تواند باعث شکل گیری شخصیت نمایشی (Histerionic) یا شخصیت خودشیفته (Narcissistic) شود. کسان زیادی را می بینیم که "غوره نشده مویز شده اند"، شاگردی نکرده عنوان استاد را پیشوند نام شان کرده اند، در هر مجلس و محفلی رشته سخن را بر دست می گیرند و به دیگران راهکار ارائه می دهند یا با شیرین کاری های افراطی یا با سبک آرایش و تزئین اغراق آمیز به همه اعلام می کنند: "مرا ببینید! برایم کف بزنید! از من امضا بگیرید!" قطعأ لازم است که فرزندان مان در خانه و مدرسه توجه، نوازش و تقدیر دریافت کنند اما اغراق آمیز بودن پیام های تقدیرآمیز گاهی منجر به "آماس روانی" و "تورم اعتماد به نفس" می گردد. البته گاهی هم خودشیفتگی و آماس روانی یک مکانیزم دفاعی در برابر تحقیر و تخفیف است! در مکانیزم دفاعی "وارونه سازی"
(Reaction Formation)
فرد به هر چه برایش ترسناک و اضطراب آور است یورش می برد و در یک فرایند "پیش دستی" دیگران را مورد تمسخر و تحقیر قرار می دهد تا مورد تمسخر و تحقیر آنها قرار نگیرد، همان کاری که قهرمان داستان "ابله سرنوشت" تورگنیف انجام می داد.
#اروین_یالوم در کتاب "هنر درمان" (ترجمه دکتر سپیده حبیب - نشر قطره) نوع دیگری از خودشیفتگی را نیز معرفی می کند. یالوم مکانیزم دفاعی "خاص و استثنائی بودن"
(Specialness)
را دفاعی در برابر ترس از مرگ می داند. باور به این که "من با همه فرق دارم" می تواند نوعی خودفریبی باشد تا باور کنیم که با داشتن این هوش، جذابیت و توان استثنائی دچار مرگ نخواهیم شد و نام و یاد و سبک و سیاق ما دهه ها و سده ها در میان مردم بازتولید خواهد شد.
گفتم که کسانی که پیام "دیده نشو" دریافت می کنند بسیاری از فرصت های شغلی و اجتماعی را از دست می دهند. از آن طرف هم کسانی که پیام "دیده بشو" دریافت می کنند برای مسئولیت هایی داوطلب می شوند که به هیچ وجه برای آنها لیاقت ندارند. گروه دوم برای جامعه خطرناکند!

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

@drsargolzaei
Drsargolzaei.com
#معرفی_کتاب
#مسئله_اسپینوزا

نویسنده: اروین یالوم
ترجمه: زهرا حسینیان
انتشارات: ترانه - ۱۳۹۳
                                 
رمان "مسئله اسپینوزا" که توسط #اروین_یالوم (Irvin D. Yalom)  روانکاو و روانپزشک نوشته شده، همزمان دو داستان در زمان های متفاوت را نقل می کند که یکی مربوط به باروخ (بندیکت) اسپینوزا (Baruch Spinoza)، فیلسوف بزرگ قرن هفده میلادی و دیگری آلفرد رزنبرگ (Alfred Ernst Rosenberg)، تئوریسین و یکی از رهبران حزب نازی آلمان است. 
یالوم سعی می کند با استفاده از مفاهیم روانکاوی و پیوند آن به فلسفه اگزیستانسیال، به هراس ها ، اضطراب ها و تعارض های اساسی این دو شخصیت که گاها نیز مشترک هستند بپردازد.
"باروخ اسپینوزا"(۱۶۷۷ - ۱۶۳۲) یکی از فلاسفه پیرو "اصالت عقل" (Rationalism) است که پرسش های اساسی را در مورد جهان بینی زمانه خود و همچنین دین یهود مطرح ساخت و آن ها را زیر سوال برد و به همین دلیل متهم به ملحدی شد و از  سوی جامعه یهودیان آن زمان طرد شد. که همین امر موجب شد از راه تراش عدسی به امرار معاش خود بپردازد.
اروین یالوم این پرسش ها و نظریه های اسپینوزا را در قالب گفتگویی میان اسپینوزا و شخصیت خیالی بنام "فرانکو" به رشته تحریر در آوره است.
جمله معروفی از "هگل" در توصیف اسپینوزا است که می گوید:
"یا باید اسپینوزایی باشید یا اصلا فلسفه نخوانید"
علت این گفته ی هگل، "روش عقلی استنتاجی" است که وی از اسپینوزا گرفت و "مارکس" نیز به نوبه خود از هگل. روش استنتاجی می گوید ما باید حقیقت را به گونه ای تعریف کنیم که بتوانیم مطالب را به صورت فروع از آن استنتاج کنیم.
یکی دیگر از ویژگی های معروف اسپینوزا "شجاعت اخلاقی" او بود. افلاطون می گوید: "فیلسوف کسی است که چنان که می اندیشد، بگوید و چنان که می گوید، عمل کند." یعنی کسی که حرف و عملش بر یکدیگر منطبق باشد. شاید این جمله از افلاطون  بیشتر از هر فیلسوفی شایسته اسپینوزا باشد.

آلفرد رزنبرگ (۱۹۴۶ - ۱۸۹۳) تئوریسین معروف حزب نازی آلمان و یکی از اعضای اصلی حزب نازی بود که کتاب معروفی هم بنام "اسطوره قرن بیستم" نوشت و در آن به این پرداخت که تنها راه نجات آلمان بازگشت به ریشه های آریایی خود است. 
یالوم سعی کرده از دیدگاهی روانکاوانه شخصیت رزنبرگ را واکاوی کند که قسمت مهمی از آن شامل فرایند درمان رزنبرگ با شخصیت خیالی بنام دکتر "فردیدریش پفیستر" که روانکاو اوست، می شود.

در پایان باید گفت که خواننده این کتاب علاوه بر آشنایی با تعارض ها و هراس های اساسی هر انسانی در زندگی با استفاده از  مفاهیم روانکاوانه از دید یالوم، همچنین آشنایی نسبتا خوبی با زندگی و افکار این دو شخصیت به دست می آورد.

#علی_محمدی
کارشناس ارشد روان شناسی

@drsargolzaei

http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/TheSpinozaProblem2.jpg
#پرسش_و_پاسخ


*پرسش:

سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار و تشکر بابت مطالب آموزنده ی شما

مسئله ی #جبر_و_اختیار اخیرا ذهن من را بسیار مشغول خود ساخته، می دانیم تنها اعمالی از انسان اختیاری است که با تفکر و سپس تصمیم گیری همراه باشند. ما از بدو تولد تنها اسیر جبریم و طبق غریزه و در واکنش به محیط رفتار می کنیم تا زمانی که قدرت تفکر در ما رشد کند و توانایی تصمیم گیری داشته باشیم. امّا چه مسائلی باعث می شوند ما تصمیمی بگیریم و راهی را نسبت به راه دیگر ترجیح دهیم؟ با بررسی عوامل تعیین کننده نهایتا به نقش تجربیات گذشته و ژنتیک بر تصمیم گیری می رسیم که این دو نیز از اختیار ما خارج اند. ما اغلب چون جبر و اختیار را فقط در واکنش انسان به محیط و اجتماع و یا به نقش کودکی و تربیت در شخصیت وی و توانایی تغییر شرایط بررسی می کنیم، به حالتی بین جبر و اختیار معتقد می شویم، این در حالی است که با این نحوه تفکر نقش محیط و وراثت را بر "خود" فرد که حال تسلیم عوامل محیطی نمی شود و حالتی بین جبر و اختیار را پدید می آورد بی توجهیم.

از طرفی به گفته بسیاری از فلاسفه وجود قدرت اختیار با قانون علیت متناقض است، چرا که عاملی به نام اختیار که تحت تاثیر عوامل دیگر نباشد و عاملی جهت انتخاب راه های مختلف باشد در زنجیره علّی پدیده ها نمی گنجد.

با اعتقاد به این مسائل جبرگرایانه احساسات بدی از جمله قربانی جبر حاکم بودن به انسان دست می دهد و به علاوه چارچوب های قضاوت در وی از بین می روند.

ناتاناییل براندن در کتاب "روانشناسی حرمت نفس" به بررسی این اعتقاد می پردازد و اشکالاتی را در این اعتقاد بیان می کند که اغلب قابل پذیرش نیستند.

به نظر شما آیا اعتقاد به اینچنین جبری منطبق بر واقعیت است؟ و اگر اینطور است تاثیرات این اعتقاد بر انسان را چگونه می دانید؟
با تشکر


*پاسخ #دکترسرگلزایی :

با سلام و احترام
روان شناسی امتداد فلسفه است. بنابراین نظریه پردازانی همچون زیگموند #فروید (پایه گذار روانکاوی) و کارل گوستاو #یونگ (پایه گذار روان شناسی تحلیلی) که تحت تأثیر فیلسوفان جبرگرا همچون آرتور #شوپنهاور و گئورگ ویلهلم #هگل قرار داشته اند به جبرگرایی نزدیک بوده اند در حالی که روانپزشکانی همچون #ویکتور_فرانکل ، #ویلیام_گلسر و #اروین_یالوم که تحت تأثیر #اگزیستانسیالیسم قرن بیستم قرار دارند به اختیارگرایی نزدیک تر هستند. من با فیلسوفان و روان شناسان جبرگرا نزدیکی فکری بیشتری دارم و باورم این است که قاعده بر جبر است، اختیار، استثنای جبر است و در هنگامه های نادری در میان جبرهای بی شمار جا باز می کند؛ با این حال ویلیام جیمز فیلسوف، پزشک و روان شناس پراگماتیک آمریکایی باور دارد که کسانی که اختیارمحور هستند رضایت بیشتری از زندگی دارند. 

این مباحث را در مجموعه سمینارهای «بنیان های فلسفی روان شناسی» به تفصیل بحث می کنم. سمینار بعدی با این موضوع از آبان ماه در مؤسسهٔ آفتاب مهر (تهران-یوسف آباد) کلید خواهد خورد.

سبز باشید

T.me/drsargolzaei