#چشم_تاریخ
احمد قوام (زاده ۱۲۵۲ تهران - درگذشته ۱۳۳۴ تهران) ملقب به #قوامالسلطنه، سیاستمدار ایرانیِ پایان دوران #قاجار و روزگار پهلوی بود که پنج بارنخستوزیر ایران شد (دو بار در پایان دوران قاجار و سه بار در زمان حکومت محمدرضا پهلوی). از جمله فعالیتهای مهم قوام السلطنه نگارش فرمان #مشروطیت در زمان مظفرالدین شاه و نقش او در جریان شکست فرقه دموکرات آذربایجان و خروج نیروهای #شوروی از ایران در ۱۳۲۵ و نیز قیام سی تیر در سال ۱۳۳۱ بود. پس از پایان #جنگ_جهانی_دوم، #انگلیس و #آمریکا به پیمان خود وفا کرده و در ۱۳۲۴ بی هیچ تعهد الزام آوری از #ایران خارج شدند؛ ولی شوروی به بهانههای گوناگون نیروهای خود را در شمال غرب ایران نگه داشت. در واقع شوروی در جریان جنگ جهانی دوم از هیچ نقطهای عقبنشینی نکرد، مگر این که در آن جا یک دولت کمونیستی هم پیمان با خود تأسیس کند. در این شرایط قوام برای بار چهارم در ۲۹ بهمن ۱۳۲۴ به نخست وزیری منصوب شد. در جریان سفر قوام به مسکو او استالین را چنین فریب داد که در ازای خروج نیروهای ارتش سرخ از آذربایجان، قوام امتیاز نفت شمال را برای شوروی خواهد گرفت. ارتش سرخ از آذربایجان خارج شد ولی شوروی امتیاز نفت شمال را به دست نیاورد! امّا دوره پنجم نخست وزیری قوام برای وی سرافکندگی به بار آورد:
با تشدید اختلافات میان محمدرضاشاه و #مصدق برای انتخاب وزیر جنگ در سال ۱۳۳۱، مصدق استعفاء کرده و شاه با پذیرش استعفای او دست دوستی به سوی قوام دراز کرد. قوام نیز پس از پذیرش نخست وزیری، با دادن اعلامیهای تند که با مصرع «کشتیبان را سیاستی دگر آمد» مشهور شد، هواداران #نهضت_ملی_نفت را به خشم آورد. همه نیروهای جامعه از فداییان اسلام و بازار و اصناف و روحانیونی چون #آیت_الله_کاشانی تا جبهه ملی و حزب توده و حزب پان ایرانیست به مخالفت با او پرداختند و به تظاهراتی بزرگ دست زدند. با رفتار خشونتآمیز شهربانی در تهران و کشته شدن تظاهر کنندگان در روز سی تیر، قوام مجبور به استعفاء شد و شاه مجبور شد با پذیرش درخواست مصدق در خصوص وزارت جنگ نخست وزیری او را بپذیرد. مجلس هفدهم پس از این حادثه قوام را مهدورالدم دانسته و حکم مصادره اموالش را به نفع شهدای سی تیر صادر کرد. او در واقع از این تاریخ با خاطرهای بسیار بد از صحنه سیاسی ایران حذف شد.
@drsargolzaei
www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/AhmadQavam.jpg
احمد قوام (زاده ۱۲۵۲ تهران - درگذشته ۱۳۳۴ تهران) ملقب به #قوامالسلطنه، سیاستمدار ایرانیِ پایان دوران #قاجار و روزگار پهلوی بود که پنج بارنخستوزیر ایران شد (دو بار در پایان دوران قاجار و سه بار در زمان حکومت محمدرضا پهلوی). از جمله فعالیتهای مهم قوام السلطنه نگارش فرمان #مشروطیت در زمان مظفرالدین شاه و نقش او در جریان شکست فرقه دموکرات آذربایجان و خروج نیروهای #شوروی از ایران در ۱۳۲۵ و نیز قیام سی تیر در سال ۱۳۳۱ بود. پس از پایان #جنگ_جهانی_دوم، #انگلیس و #آمریکا به پیمان خود وفا کرده و در ۱۳۲۴ بی هیچ تعهد الزام آوری از #ایران خارج شدند؛ ولی شوروی به بهانههای گوناگون نیروهای خود را در شمال غرب ایران نگه داشت. در واقع شوروی در جریان جنگ جهانی دوم از هیچ نقطهای عقبنشینی نکرد، مگر این که در آن جا یک دولت کمونیستی هم پیمان با خود تأسیس کند. در این شرایط قوام برای بار چهارم در ۲۹ بهمن ۱۳۲۴ به نخست وزیری منصوب شد. در جریان سفر قوام به مسکو او استالین را چنین فریب داد که در ازای خروج نیروهای ارتش سرخ از آذربایجان، قوام امتیاز نفت شمال را برای شوروی خواهد گرفت. ارتش سرخ از آذربایجان خارج شد ولی شوروی امتیاز نفت شمال را به دست نیاورد! امّا دوره پنجم نخست وزیری قوام برای وی سرافکندگی به بار آورد:
با تشدید اختلافات میان محمدرضاشاه و #مصدق برای انتخاب وزیر جنگ در سال ۱۳۳۱، مصدق استعفاء کرده و شاه با پذیرش استعفای او دست دوستی به سوی قوام دراز کرد. قوام نیز پس از پذیرش نخست وزیری، با دادن اعلامیهای تند که با مصرع «کشتیبان را سیاستی دگر آمد» مشهور شد، هواداران #نهضت_ملی_نفت را به خشم آورد. همه نیروهای جامعه از فداییان اسلام و بازار و اصناف و روحانیونی چون #آیت_الله_کاشانی تا جبهه ملی و حزب توده و حزب پان ایرانیست به مخالفت با او پرداختند و به تظاهراتی بزرگ دست زدند. با رفتار خشونتآمیز شهربانی در تهران و کشته شدن تظاهر کنندگان در روز سی تیر، قوام مجبور به استعفاء شد و شاه مجبور شد با پذیرش درخواست مصدق در خصوص وزارت جنگ نخست وزیری او را بپذیرد. مجلس هفدهم پس از این حادثه قوام را مهدورالدم دانسته و حکم مصادره اموالش را به نفع شهدای سی تیر صادر کرد. او در واقع از این تاریخ با خاطرهای بسیار بد از صحنه سیاسی ایران حذف شد.
@drsargolzaei
www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/AhmadQavam.jpg
#آهنگ
#ازخون_جوانان_وطن_لاله_دمیده
نام هفتمین و مشهورترین تصنیف از مجموعه سرودههای #عارف_قزوینی است. این تصنیف با نامهای «راز دل» و «هنگام می» نیز شناخته شدهاست. این تصنیف برای شهدای انقلاب #مشروطیت سروده شده است، انقلابی که قرار بود با تاسیس عدالتخانه و مجلس شورای ملی قدرت را چارچوب مند کند و از زیاده روی و "مبسوط الید" بودن "شاه" جلوگیری کند. این اشعار اشاره به افسانهای دارد که از قطرات خون سیاوش (یکی از قهرمانان شاهنامه که مظلومانه به قتل رسید و رستم سیستانی به خونخواهی او برخاست)، گلهای لاله روئیدهاست.
عارف قزوینی در دیوان خود و در مقدمهای بر این تصنیف، آوردهاست: «این تصنیف در دوره دوم مجلس شورای ایران در تهران ساخته شدهاست. بواسطه عشقی که حیدرخان عمواوغلی بدان داشت، میل دارم این تضنیف به یادگار آن مرحوم طبع گردد. این تصنیف در آغاز انقلاب مشروطه ایران بیاد اولین قربانیان آزادی سروده شده است.»
خوانندگان زیادی این تصنیف را خوانده اند اما یکی از بهترین اجراها مربوط می شود به اجرای #گروه_شیدا به سرپرستی محمدرضا لطفی و به خوانندگی محمدرضا #شجریان در سال 1351. البته در سال 1358 شجریان بار دیگر این تصنیف را با گروه پایور و با تغییراتی اجرا کرد.
@drsargolzaei
#ازخون_جوانان_وطن_لاله_دمیده
نام هفتمین و مشهورترین تصنیف از مجموعه سرودههای #عارف_قزوینی است. این تصنیف با نامهای «راز دل» و «هنگام می» نیز شناخته شدهاست. این تصنیف برای شهدای انقلاب #مشروطیت سروده شده است، انقلابی که قرار بود با تاسیس عدالتخانه و مجلس شورای ملی قدرت را چارچوب مند کند و از زیاده روی و "مبسوط الید" بودن "شاه" جلوگیری کند. این اشعار اشاره به افسانهای دارد که از قطرات خون سیاوش (یکی از قهرمانان شاهنامه که مظلومانه به قتل رسید و رستم سیستانی به خونخواهی او برخاست)، گلهای لاله روئیدهاست.
عارف قزوینی در دیوان خود و در مقدمهای بر این تصنیف، آوردهاست: «این تصنیف در دوره دوم مجلس شورای ایران در تهران ساخته شدهاست. بواسطه عشقی که حیدرخان عمواوغلی بدان داشت، میل دارم این تضنیف به یادگار آن مرحوم طبع گردد. این تصنیف در آغاز انقلاب مشروطه ایران بیاد اولین قربانیان آزادی سروده شده است.»
خوانندگان زیادی این تصنیف را خوانده اند اما یکی از بهترین اجراها مربوط می شود به اجرای #گروه_شیدا به سرپرستی محمدرضا لطفی و به خوانندگی محمدرضا #شجریان در سال 1351. البته در سال 1358 شجریان بار دیگر این تصنیف را با گروه پایور و با تغییراتی اجرا کرد.
@drsargolzaei
#چشم_تاریخ
#صوراسرافیل از نشریات معروف، مهم و مؤثر صدر #مشروطیت بود. شماره نخست این نشریه هشتم خرداد ماه ۱۲۸۶خورشیدی منتشر شد. جهانگیرخان شیرازی و قاسم خان تبریزی با همکاری میرزا علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) صور اسرافیل رامنتشر میکردند. این نشریه بصورت هفتگی چاپ و تکثیر می شد. جذابترین بخش آن هفتهنامه را ستون فکاهی آن دانستهاند که به عنوان #چرند_و_پرند به قلم علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) و با امضای «دخو» (مخفّف دهخدا) نوشته میشد. علامه #دهخدا (صاحب لغتنامهٔ دهخدا) مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهی منتشر میکرد، سبک نگارش ایشان در ادبیات فارسی بیسابقه بود و مکتب نوینی را در روزنامه نگاری ایران و نثر معاصر پدید آورد. دهخدا با برگزیدن زبان محاوره در نوشتههایش از سبک نگارش پیچیده و رایج زمان خود اجتناب کرد و با به کار بردن اصطلاحات روزمره مردمی زبان نوشتاری قدرتمندی پایهگذاری کرد. اگرچه نثر او برپایه استفاده از اصطلاحات و لغات روزمره کوچه و بازار شکل گرفتهاست، اما نثری فصیح و به دور از هرگونه بددهانی است. جملات او کوتاه، ساده، از نظر دستوری صحیح و بسیار موفق در انتقال پیام نویسنده هستند. برخی نوشتههای دهخدا موجب اعتراض های شدید سنّت گرایان متعصب و طرفداران استبداد شد تا جایی که حتی حکم به تکفیر او دادند. مجلس چند بار راجع به نوشتههای او به بحث و گفتگو پرداخت. در جلسه بیستم شعبان ۱۳۲۵ اسدالله میرزا به شکایت انجمن اتحادیه طلاب اشاره کرد. پس از یکی دو گفتار دیگر، صوراسرافیل بهطور موقت توقیف شد. در این میان دهخدا نیز به مجلس احضار شد و توانست با منطق و استدلال مخالفان را مجاب کند. البته دهخدا را از در پشتی مجلس خارج کردند زیرا برخی متعصّبان مسلّح با سلاح گرم، آمادهٔ حمله به او بودند.
در سر مقاله صور اسرافیل، مرام روزنامه چنین اعلام شده بود: «از تهدید و هلاکت بیم و خوفی نداریم و به زندگی بدون حُریّت و مساوات و شَرَف وَقعی نمیگذاریم ... تملّق از کسی نمیگوییم و به رشوه گول نمیخوریم و اغراض نفسانی به کار نمیبریم، بد را بد و خوب را خوب می نویسیم.»
@drsargolzaei
http://drsargolzaei.com/images/PublicCategory/Sooresrafil.jpg
#صوراسرافیل از نشریات معروف، مهم و مؤثر صدر #مشروطیت بود. شماره نخست این نشریه هشتم خرداد ماه ۱۲۸۶خورشیدی منتشر شد. جهانگیرخان شیرازی و قاسم خان تبریزی با همکاری میرزا علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) صور اسرافیل رامنتشر میکردند. این نشریه بصورت هفتگی چاپ و تکثیر می شد. جذابترین بخش آن هفتهنامه را ستون فکاهی آن دانستهاند که به عنوان #چرند_و_پرند به قلم علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) و با امضای «دخو» (مخفّف دهخدا) نوشته میشد. علامه #دهخدا (صاحب لغتنامهٔ دهخدا) مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهی منتشر میکرد، سبک نگارش ایشان در ادبیات فارسی بیسابقه بود و مکتب نوینی را در روزنامه نگاری ایران و نثر معاصر پدید آورد. دهخدا با برگزیدن زبان محاوره در نوشتههایش از سبک نگارش پیچیده و رایج زمان خود اجتناب کرد و با به کار بردن اصطلاحات روزمره مردمی زبان نوشتاری قدرتمندی پایهگذاری کرد. اگرچه نثر او برپایه استفاده از اصطلاحات و لغات روزمره کوچه و بازار شکل گرفتهاست، اما نثری فصیح و به دور از هرگونه بددهانی است. جملات او کوتاه، ساده، از نظر دستوری صحیح و بسیار موفق در انتقال پیام نویسنده هستند. برخی نوشتههای دهخدا موجب اعتراض های شدید سنّت گرایان متعصب و طرفداران استبداد شد تا جایی که حتی حکم به تکفیر او دادند. مجلس چند بار راجع به نوشتههای او به بحث و گفتگو پرداخت. در جلسه بیستم شعبان ۱۳۲۵ اسدالله میرزا به شکایت انجمن اتحادیه طلاب اشاره کرد. پس از یکی دو گفتار دیگر، صوراسرافیل بهطور موقت توقیف شد. در این میان دهخدا نیز به مجلس احضار شد و توانست با منطق و استدلال مخالفان را مجاب کند. البته دهخدا را از در پشتی مجلس خارج کردند زیرا برخی متعصّبان مسلّح با سلاح گرم، آمادهٔ حمله به او بودند.
در سر مقاله صور اسرافیل، مرام روزنامه چنین اعلام شده بود: «از تهدید و هلاکت بیم و خوفی نداریم و به زندگی بدون حُریّت و مساوات و شَرَف وَقعی نمیگذاریم ... تملّق از کسی نمیگوییم و به رشوه گول نمیخوریم و اغراض نفسانی به کار نمیبریم، بد را بد و خوب را خوب می نویسیم.»
@drsargolzaei
http://drsargolzaei.com/images/PublicCategory/Sooresrafil.jpg
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#چشم_تاریخ
احمد قوام (زاده ۱۲۵۲ تهران - درگذشته ۱۳۳۴ تهران) ملقب به #قوامالسلطنه، سیاستمدار ایرانیِ پایان دوران #قاجار و روزگار پهلوی بود که پنج بارنخستوزیر ایران شد (دو بار در پایان دوران قاجار و سه بار در زمان حکومت محمدرضا پهلوی). از جمله فعالیتهای مهم قوام السلطنه نگارش فرمان #مشروطیت در زمان مظفرالدین شاه و نقش او در جریان شکست فرقه دموکرات آذربایجان و خروج نیروهای #شوروی از ایران در ۱۳۲۵ و نیز قیام سی تیر در سال ۱۳۳۱ بود. پس از پایان #جنگ_جهانی_دوم، #انگلیس و #آمریکا به پیمان خود وفا کرده و در ۱۳۲۴ بی هیچ تعهد الزام آوری از #ایران خارج شدند؛ ولی شوروی به بهانههای گوناگون نیروهای خود را در شمال غرب ایران نگه داشت. در واقع شوروی در جریان جنگ جهانی دوم از هیچ نقطهای عقبنشینی نکرد، مگر این که در آن جا یک دولت کمونیستی هم پیمان با خود تأسیس کند. در این شرایط قوام برای بار چهارم در ۲۹ بهمن ۱۳۲۴ به نخست وزیری منصوب شد. در جریان سفر قوام به مسکو او استالین را چنین فریب داد که در ازای خروج نیروهای ارتش سرخ از آذربایجان، قوام امتیاز نفت شمال را برای شوروی خواهد گرفت. ارتش سرخ از آذربایجان خارج شد ولی شوروی امتیاز نفت شمال را به دست نیاورد! امّا دوره پنجم نخست وزیری قوام برای وی سرافکندگی به بار آورد:
با تشدید اختلافات میان محمدرضاشاه و #مصدق برای انتخاب وزیر جنگ در سال ۱۳۳۱، مصدق استعفاء کرده و شاه با پذیرش استعفای او دست دوستی به سوی قوام دراز کرد. قوام نیز پس از پذیرش نخست وزیری، با دادن اعلامیهای تند که با مصرع «کشتیبان را سیاستی دگر آمد» مشهور شد، هواداران #نهضت_ملی_نفت را به خشم آورد. همه نیروهای جامعه از فداییان اسلام و بازار و اصناف و روحانیونی چون #آیت_الله_کاشانی تا جبهه ملی و حزب توده و حزب پان ایرانیست به مخالفت با او پرداختند و به تظاهراتی بزرگ دست زدند. با رفتار خشونتآمیز شهربانی در تهران و کشته شدن تظاهر کنندگان در روز سی تیر، قوام مجبور به استعفاء شد و شاه مجبور شد با پذیرش درخواست مصدق در خصوص وزارت جنگ نخست وزیری او را بپذیرد. مجلس هفدهم پس از این حادثه قوام را مهدورالدم دانسته و حکم مصادره اموالش را به نفع شهدای سی تیر صادر کرد. او در واقع از این تاریخ با خاطرهای بسیار بد از صحنه سیاسی ایران حذف شد.
@drsargolzaei
www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/AhmadQavam.jpg
احمد قوام (زاده ۱۲۵۲ تهران - درگذشته ۱۳۳۴ تهران) ملقب به #قوامالسلطنه، سیاستمدار ایرانیِ پایان دوران #قاجار و روزگار پهلوی بود که پنج بارنخستوزیر ایران شد (دو بار در پایان دوران قاجار و سه بار در زمان حکومت محمدرضا پهلوی). از جمله فعالیتهای مهم قوام السلطنه نگارش فرمان #مشروطیت در زمان مظفرالدین شاه و نقش او در جریان شکست فرقه دموکرات آذربایجان و خروج نیروهای #شوروی از ایران در ۱۳۲۵ و نیز قیام سی تیر در سال ۱۳۳۱ بود. پس از پایان #جنگ_جهانی_دوم، #انگلیس و #آمریکا به پیمان خود وفا کرده و در ۱۳۲۴ بی هیچ تعهد الزام آوری از #ایران خارج شدند؛ ولی شوروی به بهانههای گوناگون نیروهای خود را در شمال غرب ایران نگه داشت. در واقع شوروی در جریان جنگ جهانی دوم از هیچ نقطهای عقبنشینی نکرد، مگر این که در آن جا یک دولت کمونیستی هم پیمان با خود تأسیس کند. در این شرایط قوام برای بار چهارم در ۲۹ بهمن ۱۳۲۴ به نخست وزیری منصوب شد. در جریان سفر قوام به مسکو او استالین را چنین فریب داد که در ازای خروج نیروهای ارتش سرخ از آذربایجان، قوام امتیاز نفت شمال را برای شوروی خواهد گرفت. ارتش سرخ از آذربایجان خارج شد ولی شوروی امتیاز نفت شمال را به دست نیاورد! امّا دوره پنجم نخست وزیری قوام برای وی سرافکندگی به بار آورد:
با تشدید اختلافات میان محمدرضاشاه و #مصدق برای انتخاب وزیر جنگ در سال ۱۳۳۱، مصدق استعفاء کرده و شاه با پذیرش استعفای او دست دوستی به سوی قوام دراز کرد. قوام نیز پس از پذیرش نخست وزیری، با دادن اعلامیهای تند که با مصرع «کشتیبان را سیاستی دگر آمد» مشهور شد، هواداران #نهضت_ملی_نفت را به خشم آورد. همه نیروهای جامعه از فداییان اسلام و بازار و اصناف و روحانیونی چون #آیت_الله_کاشانی تا جبهه ملی و حزب توده و حزب پان ایرانیست به مخالفت با او پرداختند و به تظاهراتی بزرگ دست زدند. با رفتار خشونتآمیز شهربانی در تهران و کشته شدن تظاهر کنندگان در روز سی تیر، قوام مجبور به استعفاء شد و شاه مجبور شد با پذیرش درخواست مصدق در خصوص وزارت جنگ نخست وزیری او را بپذیرد. مجلس هفدهم پس از این حادثه قوام را مهدورالدم دانسته و حکم مصادره اموالش را به نفع شهدای سی تیر صادر کرد. او در واقع از این تاریخ با خاطرهای بسیار بد از صحنه سیاسی ایران حذف شد.
@drsargolzaei
www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/AhmadQavam.jpg
#چشم_تاریخ
میرزا محمد #فرخی_یزدی (۱۲۶۸- ۱۳۱۸ خورشیدی) شاعر و روزنامهنگار آزادیخواه و دموکرات صدر #مشروطیت است. وی سردبیر نشریات مختلفی از جمله روزنامه طوفان و همچنین نماینده مردم یزد در دوره هفتم مجلس شورای ملی بود
فرخی شاعری را از کودکی آغاز کرد. خودش معتقد بود که طبع شعرش برخاسته از مطالعه اشعار سعدی است. او علاوه بر اشعار سیاسی، در سرودن غزلیات عاشقانه نیز تبحر داشتهاست. وی از هواداران جدی حزب دموکرات در شهر یزد بود. در نوروز سال ۱۳۲۷ قمری، فرخی برخلاف سایر شعرای شهر که معمولاً قصیدهای در مدح حاکم و حکومت وقت میساختند شعری در قالب مسمط ساخت و در مجمع آزادیخواهان یزد خواند. در پایان این مسمط ضمن بازخوانی تاریخ ایران، خطاب به ضیغمالدوله قشقایی، حاکم یزد چنین گفت:
خود تو میدانی نی ام از شاعران چاپلوس
کز برای سیم بنمایم کسی را پای بوس
لیک گویم گر به قانون مجری قانون شوی
بهمن و کیخسرو و جمشید و افریدون شوی
به همین خاطر حاکم یزد دستور داد دهانش را با نخ و سوزن دوختند و به زندان افتاد. تحصن مردم یزد در تلگرافخانه شهر و اعتراض به این امر موجب استیضاح وزیر کشور وقت از طرف مجلس شد؛ ولی وزیر کشور بهکلی منکر وقوع چنین واقعهای شد.
در اواخر سال ۱۳۲۸ قمری فرخی به تهران کوچ کرد و در آنجا مقالات و اشعار مهیجی را دربارهٔ آزادی در روزنامهها منتشر می کرد. در دوران نخستوزیری وثوقالدوله با #قرارداد۱۹۱۹ مخالفت کرد و به همین سبب مدتها در زندان شهربانی محبوس شد. با وقوع کودتای سوم اسفند، همراه با بقیه آزادیخواهان باز هم مدتی را در باغ سردار اعتماد زندانی گردید..
فرخی در سال ۱۳۰۰ شمسی در تهران روزنامه طوفان را منتشر کرد. طوفان در طول مدت انتشار بیش از پانزده مرتبه توقیف و باز منتشر شدهاست. گاه نیز به سبب زندانی شدن فرخی، انتشارروزنامه دچار وقفه گردیدهاست. در مواقعی که روزنامه طوفان توقیف میشد، فرخی با در دست داشتن مجوز و امتیاز سایر روزنامهها همچون پیکار، قیام، طلیعه، آیینه افکار و ستاره شرق مقالات واشعار خود را منتشر میکرد
در سال ۱۳۰۷ خورشیدی، فرخی یزدی به عنوان نماینده مجلس شورای ملی در دوره هفتم قانونگذاری، از طرف مردم یزد انتخاب گردید و به همراه محمدرضا طلوع، تنها نمایندگان بازمانده در جناح اقلیت را تشکیل دادند. با توجه به اینکه تمامی بقیه وکلا حامی دولت #رضاشاه بودند، فرخی مرتباً از سایر وکلا ناسزا میشنید و حتی یک بار در مجلس توسط حیدری، نماینده مهاباد مورد ضرب و شتم نیزقرار گرفت. از آن پس با اظهار اینکه حتی در کانون عدل و داد نیز امنیت جانی ندارد، ساکن مجلس شد و پس از چند شب، مخفیانه از تهران فرار کرد.
وی از طریق شوروی به آلمان رفت و مدتی درنشریهای به نام «پیکار» که صاحبامتیاز آن غیرایرانی بود، افکار انقلابی خود را منتشر ساخت. در ملاقاتی با عبدالحسین #تیمورتاش فریب وعده او را خورد و از طریق ترکیه و بغداد به تهران بازگشت و بلافاصله تحت نظر قرار گرفت. اندکی بعد به بهانه بدهی به یک کاغذفروش، ابتدا به زندان ثبت و سپس به زندان شهربانی افتاد. همزمان پروندهای با اتهام «اسائه ادب به مقام سلطنت» برای وی تشکیل گردید. ابتدا به ۲۷ ماه و پس از تجدید نظر به سی ماه زندان محکوم شد و به زندان قصر منتقل گردید.
بنا به اظهار دادستان محاکمه عمال شهربانی، فرخی در مهرماه سال 1318 خورسیدی در بیمارستان زندان قصر، به وسیله تزریق آمپول هوا توسط #پزشک_احمدی کشته شد، اگرچه گواهی رئیس زندان حاکی از فوت فرخی بر اثر ابتلا به مالاریا و نفریت است. مدفن فرخی نامعلوم بوده، ولی احتمالاً در گورستان مسگرآباد به طور ناشناس دفن شدهاست.
در سال 1384 بنابر اظهارات علی اصغر مونسان، مدیر عامل شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهر تهران، در زمان مرمت زندان قصر به سلولی برخوردند که بر دیوارهایش اشعار فرخی یزدی نقش بسته بوده و با توجه به این موضوع، اتاق مذکور را به عنوان سلول فرخی یزدی شناسایی کرده و آن را مرمت و بازسازی کرده در معرض بازدید عموم قرار دادهاند.
به انتخاب :#سروش_سرگلزایی
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/FarrokhiYazdi.jpg
میرزا محمد #فرخی_یزدی (۱۲۶۸- ۱۳۱۸ خورشیدی) شاعر و روزنامهنگار آزادیخواه و دموکرات صدر #مشروطیت است. وی سردبیر نشریات مختلفی از جمله روزنامه طوفان و همچنین نماینده مردم یزد در دوره هفتم مجلس شورای ملی بود
فرخی شاعری را از کودکی آغاز کرد. خودش معتقد بود که طبع شعرش برخاسته از مطالعه اشعار سعدی است. او علاوه بر اشعار سیاسی، در سرودن غزلیات عاشقانه نیز تبحر داشتهاست. وی از هواداران جدی حزب دموکرات در شهر یزد بود. در نوروز سال ۱۳۲۷ قمری، فرخی برخلاف سایر شعرای شهر که معمولاً قصیدهای در مدح حاکم و حکومت وقت میساختند شعری در قالب مسمط ساخت و در مجمع آزادیخواهان یزد خواند. در پایان این مسمط ضمن بازخوانی تاریخ ایران، خطاب به ضیغمالدوله قشقایی، حاکم یزد چنین گفت:
خود تو میدانی نی ام از شاعران چاپلوس
کز برای سیم بنمایم کسی را پای بوس
لیک گویم گر به قانون مجری قانون شوی
بهمن و کیخسرو و جمشید و افریدون شوی
به همین خاطر حاکم یزد دستور داد دهانش را با نخ و سوزن دوختند و به زندان افتاد. تحصن مردم یزد در تلگرافخانه شهر و اعتراض به این امر موجب استیضاح وزیر کشور وقت از طرف مجلس شد؛ ولی وزیر کشور بهکلی منکر وقوع چنین واقعهای شد.
در اواخر سال ۱۳۲۸ قمری فرخی به تهران کوچ کرد و در آنجا مقالات و اشعار مهیجی را دربارهٔ آزادی در روزنامهها منتشر می کرد. در دوران نخستوزیری وثوقالدوله با #قرارداد۱۹۱۹ مخالفت کرد و به همین سبب مدتها در زندان شهربانی محبوس شد. با وقوع کودتای سوم اسفند، همراه با بقیه آزادیخواهان باز هم مدتی را در باغ سردار اعتماد زندانی گردید..
فرخی در سال ۱۳۰۰ شمسی در تهران روزنامه طوفان را منتشر کرد. طوفان در طول مدت انتشار بیش از پانزده مرتبه توقیف و باز منتشر شدهاست. گاه نیز به سبب زندانی شدن فرخی، انتشارروزنامه دچار وقفه گردیدهاست. در مواقعی که روزنامه طوفان توقیف میشد، فرخی با در دست داشتن مجوز و امتیاز سایر روزنامهها همچون پیکار، قیام، طلیعه، آیینه افکار و ستاره شرق مقالات واشعار خود را منتشر میکرد
در سال ۱۳۰۷ خورشیدی، فرخی یزدی به عنوان نماینده مجلس شورای ملی در دوره هفتم قانونگذاری، از طرف مردم یزد انتخاب گردید و به همراه محمدرضا طلوع، تنها نمایندگان بازمانده در جناح اقلیت را تشکیل دادند. با توجه به اینکه تمامی بقیه وکلا حامی دولت #رضاشاه بودند، فرخی مرتباً از سایر وکلا ناسزا میشنید و حتی یک بار در مجلس توسط حیدری، نماینده مهاباد مورد ضرب و شتم نیزقرار گرفت. از آن پس با اظهار اینکه حتی در کانون عدل و داد نیز امنیت جانی ندارد، ساکن مجلس شد و پس از چند شب، مخفیانه از تهران فرار کرد.
وی از طریق شوروی به آلمان رفت و مدتی درنشریهای به نام «پیکار» که صاحبامتیاز آن غیرایرانی بود، افکار انقلابی خود را منتشر ساخت. در ملاقاتی با عبدالحسین #تیمورتاش فریب وعده او را خورد و از طریق ترکیه و بغداد به تهران بازگشت و بلافاصله تحت نظر قرار گرفت. اندکی بعد به بهانه بدهی به یک کاغذفروش، ابتدا به زندان ثبت و سپس به زندان شهربانی افتاد. همزمان پروندهای با اتهام «اسائه ادب به مقام سلطنت» برای وی تشکیل گردید. ابتدا به ۲۷ ماه و پس از تجدید نظر به سی ماه زندان محکوم شد و به زندان قصر منتقل گردید.
بنا به اظهار دادستان محاکمه عمال شهربانی، فرخی در مهرماه سال 1318 خورسیدی در بیمارستان زندان قصر، به وسیله تزریق آمپول هوا توسط #پزشک_احمدی کشته شد، اگرچه گواهی رئیس زندان حاکی از فوت فرخی بر اثر ابتلا به مالاریا و نفریت است. مدفن فرخی نامعلوم بوده، ولی احتمالاً در گورستان مسگرآباد به طور ناشناس دفن شدهاست.
در سال 1384 بنابر اظهارات علی اصغر مونسان، مدیر عامل شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهر تهران، در زمان مرمت زندان قصر به سلولی برخوردند که بر دیوارهایش اشعار فرخی یزدی نقش بسته بوده و با توجه به این موضوع، اتاق مذکور را به عنوان سلول فرخی یزدی شناسایی کرده و آن را مرمت و بازسازی کرده در معرض بازدید عموم قرار دادهاند.
به انتخاب :#سروش_سرگلزایی
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/FarrokhiYazdi.jpg
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#آهنگ
#ازخون_جوانان_وطن_لاله_دمیده
نام هفتمین و مشهورترین تصنیف از مجموعه سرودههای #عارف_قزوینی است. این تصنیف با نامهای «راز دل» و «هنگام می» نیز شناخته شدهاست. این تصنیف برای شهدای انقلاب #مشروطیت سروده شده است، انقلابی که قرار بود با تاسیس عدالتخانه و مجلس شورای ملی قدرت را چارچوب مند کند و از زیاده روی و "مبسوط الید" بودن "شاه" جلوگیری کند. این اشعار اشاره به افسانهای دارد که از قطرات خون سیاوش (یکی از قهرمانان شاهنامه که مظلومانه به قتل رسید و رستم سیستانی به خونخواهی او برخاست)، گلهای لاله روئیدهاست.
عارف قزوینی در دیوان خود و در مقدمهای بر این تصنیف، آوردهاست: «این تصنیف در دوره دوم مجلس شورای ایران در تهران ساخته شدهاست. بواسطه عشقی که حیدرخان عمواوغلی بدان داشت، میل دارم این تضنیف به یادگار آن مرحوم طبع گردد. این تصنیف در آغاز انقلاب مشروطه ایران بیاد اولین قربانیان آزادی سروده شده است.»
خوانندگان زیادی این تصنیف را خوانده اند اما یکی از بهترین اجراها مربوط می شود به اجرای #گروه_شیدا به سرپرستی محمدرضا لطفی و به خوانندگی محمدرضا #شجریان در سال 1351. البته در سال 1358 شجریان بار دیگر این تصنیف را با گروه پایور و با تغییراتی اجرا کرد.
@drsargolzaei
#ازخون_جوانان_وطن_لاله_دمیده
نام هفتمین و مشهورترین تصنیف از مجموعه سرودههای #عارف_قزوینی است. این تصنیف با نامهای «راز دل» و «هنگام می» نیز شناخته شدهاست. این تصنیف برای شهدای انقلاب #مشروطیت سروده شده است، انقلابی که قرار بود با تاسیس عدالتخانه و مجلس شورای ملی قدرت را چارچوب مند کند و از زیاده روی و "مبسوط الید" بودن "شاه" جلوگیری کند. این اشعار اشاره به افسانهای دارد که از قطرات خون سیاوش (یکی از قهرمانان شاهنامه که مظلومانه به قتل رسید و رستم سیستانی به خونخواهی او برخاست)، گلهای لاله روئیدهاست.
عارف قزوینی در دیوان خود و در مقدمهای بر این تصنیف، آوردهاست: «این تصنیف در دوره دوم مجلس شورای ایران در تهران ساخته شدهاست. بواسطه عشقی که حیدرخان عمواوغلی بدان داشت، میل دارم این تضنیف به یادگار آن مرحوم طبع گردد. این تصنیف در آغاز انقلاب مشروطه ایران بیاد اولین قربانیان آزادی سروده شده است.»
خوانندگان زیادی این تصنیف را خوانده اند اما یکی از بهترین اجراها مربوط می شود به اجرای #گروه_شیدا به سرپرستی محمدرضا لطفی و به خوانندگی محمدرضا #شجریان در سال 1351. البته در سال 1358 شجریان بار دیگر این تصنیف را با گروه پایور و با تغییراتی اجرا کرد.
@drsargolzaei
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#چشم_تاریخ
#صوراسرافیل از نشریات معروف، مهم و مؤثر صدر #مشروطیت بود. شماره نخست این نشریه هشتم خرداد ماه ۱۲۸۶خورشیدی منتشر شد. جهانگیرخان شیرازی و قاسم خان تبریزی با همکاری میرزا علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) صور اسرافیل رامنتشر میکردند. این نشریه بصورت هفتگی چاپ و تکثیر می شد. جذابترین بخش آن هفتهنامه را ستون فکاهی آن دانستهاند که به عنوان #چرند_و_پرند به قلم علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) و با امضای «دخو» (مخفّف دهخدا) نوشته میشد. علامه #دهخدا (صاحب لغتنامهٔ دهخدا) مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهی منتشر میکرد، سبک نگارش ایشان در ادبیات فارسی بیسابقه بود و مکتب نوینی را در روزنامه نگاری ایران و نثر معاصر پدید آورد. دهخدا با برگزیدن زبان محاوره در نوشتههایش از سبک نگارش پیچیده و رایج زمان خود اجتناب کرد و با به کار بردن اصطلاحات روزمره مردمی زبان نوشتاری قدرتمندی پایهگذاری کرد. اگرچه نثر او برپایه استفاده از اصطلاحات و لغات روزمره کوچه و بازار شکل گرفتهاست، اما نثری فصیح و به دور از هرگونه بددهانی است. جملات او کوتاه، ساده، از نظر دستوری صحیح و بسیار موفق در انتقال پیام نویسنده هستند. برخی نوشتههای دهخدا موجب اعتراض های شدید سنّت گرایان متعصب و طرفداران استبداد شد تا جایی که حتی حکم به تکفیر او دادند. مجلس چند بار راجع به نوشتههای او به بحث و گفتگو پرداخت. در جلسه بیستم شعبان ۱۳۲۵ اسدالله میرزا به شکایت انجمن اتحادیه طلاب اشاره کرد. پس از یکی دو گفتار دیگر، صوراسرافیل بهطور موقت توقیف شد. در این میان دهخدا نیز به مجلس احضار شد و توانست با منطق و استدلال مخالفان را مجاب کند. البته دهخدا را از در پشتی مجلس خارج کردند زیرا برخی متعصّبان مسلّح با سلاح گرم، آمادهٔ حمله به او بودند.
در سر مقاله صور اسرافیل، مرام روزنامه چنین اعلام شده بود: «از تهدید و هلاکت بیم و خوفی نداریم و به زندگی بدون حُریّت و مساوات و شَرَف وَقعی نمیگذاریم ... تملّق از کسی نمیگوییم و به رشوه گول نمیخوریم و اغراض نفسانی به کار نمیبریم، بد را بد و خوب را خوب می نویسیم.»
@drsargolzaei
http://drsargolzaei.com/images/PublicCategory/Sooresrafil.jpg
#صوراسرافیل از نشریات معروف، مهم و مؤثر صدر #مشروطیت بود. شماره نخست این نشریه هشتم خرداد ماه ۱۲۸۶خورشیدی منتشر شد. جهانگیرخان شیرازی و قاسم خان تبریزی با همکاری میرزا علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) صور اسرافیل رامنتشر میکردند. این نشریه بصورت هفتگی چاپ و تکثیر می شد. جذابترین بخش آن هفتهنامه را ستون فکاهی آن دانستهاند که به عنوان #چرند_و_پرند به قلم علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) و با امضای «دخو» (مخفّف دهخدا) نوشته میشد. علامه #دهخدا (صاحب لغتنامهٔ دهخدا) مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهی منتشر میکرد، سبک نگارش ایشان در ادبیات فارسی بیسابقه بود و مکتب نوینی را در روزنامه نگاری ایران و نثر معاصر پدید آورد. دهخدا با برگزیدن زبان محاوره در نوشتههایش از سبک نگارش پیچیده و رایج زمان خود اجتناب کرد و با به کار بردن اصطلاحات روزمره مردمی زبان نوشتاری قدرتمندی پایهگذاری کرد. اگرچه نثر او برپایه استفاده از اصطلاحات و لغات روزمره کوچه و بازار شکل گرفتهاست، اما نثری فصیح و به دور از هرگونه بددهانی است. جملات او کوتاه، ساده، از نظر دستوری صحیح و بسیار موفق در انتقال پیام نویسنده هستند. برخی نوشتههای دهخدا موجب اعتراض های شدید سنّت گرایان متعصب و طرفداران استبداد شد تا جایی که حتی حکم به تکفیر او دادند. مجلس چند بار راجع به نوشتههای او به بحث و گفتگو پرداخت. در جلسه بیستم شعبان ۱۳۲۵ اسدالله میرزا به شکایت انجمن اتحادیه طلاب اشاره کرد. پس از یکی دو گفتار دیگر، صوراسرافیل بهطور موقت توقیف شد. در این میان دهخدا نیز به مجلس احضار شد و توانست با منطق و استدلال مخالفان را مجاب کند. البته دهخدا را از در پشتی مجلس خارج کردند زیرا برخی متعصّبان مسلّح با سلاح گرم، آمادهٔ حمله به او بودند.
در سر مقاله صور اسرافیل، مرام روزنامه چنین اعلام شده بود: «از تهدید و هلاکت بیم و خوفی نداریم و به زندگی بدون حُریّت و مساوات و شَرَف وَقعی نمیگذاریم ... تملّق از کسی نمیگوییم و به رشوه گول نمیخوریم و اغراض نفسانی به کار نمیبریم، بد را بد و خوب را خوب می نویسیم.»
@drsargolzaei
http://drsargolzaei.com/images/PublicCategory/Sooresrafil.jpg
#چشم_تاریخ
#صوراسرافیل
صور اسرافیل از نشریات معروف، مهم و مؤثر صدر #مشروطیت بود. شماره نخست این نشریه هشتم خرداد ماه ۱۲۸۶خورشیدی منتشر شد. جهانگیرخان شیرازی و قاسم خان تبریزی با همکاری میرزا علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) صور اسرافیل رامنتشر میکردند. این نشریه بصورت هفتگی چاپ و تکثیر میشد. جذابترین بخش آن هفتهنامه را ستون فکاهی آن دانستهاند که به عنوان #چرند_و_پرند به قلم علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) و با امضای «دخو» (مخفّف دهخدا) نوشته میشد. علامه #دهخدا (صاحب لغتنامهٔ دهخدا) مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهی منتشر میکرد، سبک نگارش ایشان در ادبیات فارسی بیسابقه بود و مکتب نوینی را در روزنامه نگاری ایران و نثر معاصر پدید آورد. دهخدا با برگزیدن زبان محاوره در نوشتههایش از سبک نگارش پیچیده و رایج زمان خود اجتناب کرد و با به کار بردن اصطلاحات روزمره مردمی زبان نوشتاری قدرتمندی پایهگذاری کرد. اگرچه نثر او برپایه استفاده از اصطلاحات و لغات روزمره کوچه و بازار شکل گرفتهاست، اما نثری فصیح و به دور از هرگونه بددهانی است. جملات او کوتاه، ساده، از نظر دستوری صحیح و بسیار موفق در انتقال پیام نویسنده هستند. برخی نوشتههای دهخدا موجب اعتراض های شدید سنّت گرایان متعصب و طرفداران استبداد شد تا جایی که حتی حکم به تکفیر او دادند. مجلس چند بار راجع به نوشتههای او به بحث و گفتگو پرداخت. در جلسه بیستم شعبان ۱۳۲۵ اسدالله میرزا به شکایت انجمن اتحادیه طلاب اشاره کرد. پس از یکی دو گفتار دیگر، صوراسرافیل بهطور موقت توقیف شد. در این میان دهخدا نیز به مجلس احضار شد و توانست با منطق و استدلال مخالفان را مجاب کند. البته دهخدا را از در پشتی مجلس خارج کردند زیرا برخی متعصّبان مسلّح با سلاح گرم، آمادهٔ حمله به او بودند.
در سر مقاله صور اسرافیل، مرام روزنامه چنین اعلام شده بود: «از تهدید و هلاکت بیم و خوفی نداریم و به زندگی بدون حُریّت و مساوات و شَرَف وَقعی نمیگذاریم ... تملّق از کسی نمیگوییم و به رشوه گول نمیخوریم و اغراض نفسانی به کار نمیبریم، بد را بد و خوب را خوب می نویسیم.»
@drsargolzaei
#صوراسرافیل
صور اسرافیل از نشریات معروف، مهم و مؤثر صدر #مشروطیت بود. شماره نخست این نشریه هشتم خرداد ماه ۱۲۸۶خورشیدی منتشر شد. جهانگیرخان شیرازی و قاسم خان تبریزی با همکاری میرزا علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) صور اسرافیل رامنتشر میکردند. این نشریه بصورت هفتگی چاپ و تکثیر میشد. جذابترین بخش آن هفتهنامه را ستون فکاهی آن دانستهاند که به عنوان #چرند_و_پرند به قلم علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) و با امضای «دخو» (مخفّف دهخدا) نوشته میشد. علامه #دهخدا (صاحب لغتنامهٔ دهخدا) مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهی منتشر میکرد، سبک نگارش ایشان در ادبیات فارسی بیسابقه بود و مکتب نوینی را در روزنامه نگاری ایران و نثر معاصر پدید آورد. دهخدا با برگزیدن زبان محاوره در نوشتههایش از سبک نگارش پیچیده و رایج زمان خود اجتناب کرد و با به کار بردن اصطلاحات روزمره مردمی زبان نوشتاری قدرتمندی پایهگذاری کرد. اگرچه نثر او برپایه استفاده از اصطلاحات و لغات روزمره کوچه و بازار شکل گرفتهاست، اما نثری فصیح و به دور از هرگونه بددهانی است. جملات او کوتاه، ساده، از نظر دستوری صحیح و بسیار موفق در انتقال پیام نویسنده هستند. برخی نوشتههای دهخدا موجب اعتراض های شدید سنّت گرایان متعصب و طرفداران استبداد شد تا جایی که حتی حکم به تکفیر او دادند. مجلس چند بار راجع به نوشتههای او به بحث و گفتگو پرداخت. در جلسه بیستم شعبان ۱۳۲۵ اسدالله میرزا به شکایت انجمن اتحادیه طلاب اشاره کرد. پس از یکی دو گفتار دیگر، صوراسرافیل بهطور موقت توقیف شد. در این میان دهخدا نیز به مجلس احضار شد و توانست با منطق و استدلال مخالفان را مجاب کند. البته دهخدا را از در پشتی مجلس خارج کردند زیرا برخی متعصّبان مسلّح با سلاح گرم، آمادهٔ حمله به او بودند.
در سر مقاله صور اسرافیل، مرام روزنامه چنین اعلام شده بود: «از تهدید و هلاکت بیم و خوفی نداریم و به زندگی بدون حُریّت و مساوات و شَرَف وَقعی نمیگذاریم ... تملّق از کسی نمیگوییم و به رشوه گول نمیخوریم و اغراض نفسانی به کار نمیبریم، بد را بد و خوب را خوب می نویسیم.»
@drsargolzaei
#چشم_تاریخ
#صوراسرافیل
صور اسرافیل از نشریات معروف، مهم و مؤثر صدر #مشروطیت بود. شماره نخست این نشریه هشتم خرداد ماه ۱۲۸۶خورشیدی منتشر شد. جهانگیرخان شیرازی و قاسم خان تبریزی با همکاری میرزا علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) صور اسرافیل رامنتشر میکردند. این نشریه بصورت هفتگی چاپ و تکثیر میشد. جذابترین بخش آن هفتهنامه را ستون فکاهی آن دانستهاند که به عنوان #چرند_و_پرند به قلم علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) و با امضای «دخو» (مخفّف دهخدا) نوشته میشد. علامه #دهخدا (صاحب لغتنامهٔ دهخدا) مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهی منتشر میکرد، سبک نگارش ایشان در ادبیات فارسی بیسابقه بود و مکتب نوینی را در روزنامه نگاری ایران و نثر معاصر پدید آورد. دهخدا با برگزیدن زبان محاوره در نوشتههایش از سبک نگارش پیچیده و رایج زمان خود اجتناب کرد و با به کار بردن اصطلاحات روزمره مردمی زبان نوشتاری قدرتمندی پایهگذاری کرد. اگرچه نثر او برپایه استفاده از اصطلاحات و لغات روزمره کوچه و بازار شکل گرفتهاست، اما نثری فصیح و به دور از هرگونه بددهانی است. جملات او کوتاه، ساده، از نظر دستوری صحیح و بسیار موفق در انتقال پیام نویسنده هستند. برخی نوشتههای دهخدا موجب اعتراض های شدید سنّت گرایان متعصب و طرفداران استبداد شد تا جایی که حتی حکم به تکفیر او دادند. مجلس چند بار راجع به نوشتههای او به بحث و گفتگو پرداخت. در جلسه بیستم شعبان ۱۳۲۵ اسدالله میرزا به شکایت انجمن اتحادیه طلاب اشاره کرد. پس از یکی دو گفتار دیگر، صوراسرافیل بهطور موقت توقیف شد. در این میان دهخدا نیز به مجلس احضار شد و توانست با منطق و استدلال مخالفان را مجاب کند. البته دهخدا را از در پشتی مجلس خارج کردند زیرا برخی متعصّبان مسلّح با سلاح گرم، آمادهٔ حمله به او بودند.
در سر مقاله صور اسرافیل، مرام روزنامه چنین اعلام شده بود: «از تهدید و هلاکت بیم و خوفی نداریم و به زندگی بدون حُریّت و مساوات و شَرَف وَقعی نمیگذاریم ... تملّق از کسی نمیگوییم و به رشوه گول نمیخوریم و اغراض نفسانی به کار نمیبریم، بد را بد و خوب را خوب می نویسیم.»
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#صوراسرافیل
صور اسرافیل از نشریات معروف، مهم و مؤثر صدر #مشروطیت بود. شماره نخست این نشریه هشتم خرداد ماه ۱۲۸۶خورشیدی منتشر شد. جهانگیرخان شیرازی و قاسم خان تبریزی با همکاری میرزا علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) صور اسرافیل رامنتشر میکردند. این نشریه بصورت هفتگی چاپ و تکثیر میشد. جذابترین بخش آن هفتهنامه را ستون فکاهی آن دانستهاند که به عنوان #چرند_و_پرند به قلم علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) و با امضای «دخو» (مخفّف دهخدا) نوشته میشد. علامه #دهخدا (صاحب لغتنامهٔ دهخدا) مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهی منتشر میکرد، سبک نگارش ایشان در ادبیات فارسی بیسابقه بود و مکتب نوینی را در روزنامه نگاری ایران و نثر معاصر پدید آورد. دهخدا با برگزیدن زبان محاوره در نوشتههایش از سبک نگارش پیچیده و رایج زمان خود اجتناب کرد و با به کار بردن اصطلاحات روزمره مردمی زبان نوشتاری قدرتمندی پایهگذاری کرد. اگرچه نثر او برپایه استفاده از اصطلاحات و لغات روزمره کوچه و بازار شکل گرفتهاست، اما نثری فصیح و به دور از هرگونه بددهانی است. جملات او کوتاه، ساده، از نظر دستوری صحیح و بسیار موفق در انتقال پیام نویسنده هستند. برخی نوشتههای دهخدا موجب اعتراض های شدید سنّت گرایان متعصب و طرفداران استبداد شد تا جایی که حتی حکم به تکفیر او دادند. مجلس چند بار راجع به نوشتههای او به بحث و گفتگو پرداخت. در جلسه بیستم شعبان ۱۳۲۵ اسدالله میرزا به شکایت انجمن اتحادیه طلاب اشاره کرد. پس از یکی دو گفتار دیگر، صوراسرافیل بهطور موقت توقیف شد. در این میان دهخدا نیز به مجلس احضار شد و توانست با منطق و استدلال مخالفان را مجاب کند. البته دهخدا را از در پشتی مجلس خارج کردند زیرا برخی متعصّبان مسلّح با سلاح گرم، آمادهٔ حمله به او بودند.
در سر مقاله صور اسرافیل، مرام روزنامه چنین اعلام شده بود: «از تهدید و هلاکت بیم و خوفی نداریم و به زندگی بدون حُریّت و مساوات و شَرَف وَقعی نمیگذاریم ... تملّق از کسی نمیگوییم و به رشوه گول نمیخوریم و اغراض نفسانی به کار نمیبریم، بد را بد و خوب را خوب می نویسیم.»
#drsargolzaei
@drsargolzaei