#معرفی_کتاب
نام کتاب : #خط_چهار_مترو
نویسنده : #لیلی_فرهاد_پور
نشر : ثالث
" در خبر ها آمده است زنی 48 ساله در ایستگاه انقلاب با ورود به حریم ریلی با قطار خط چهار مترو برخورد کرد و به کما رفت ."
روایت داستانی " خط چهار مترو " با یک خبر آغاز می شود و نویسنده هوشمندانه از این فضا برای باز روایی بخش کوچکی از خاطرات دوران انقلاب بهره جسته و داستان را با سبکی متفاوت پیش می برد .
از همان نخستین صفحات ابتدایی داستان ، خواننده متوجه متفاوت بودن فضایی که راوی در آن سخن می گوید گردد .
در حقیقت لیلی در کما ، روایت گر مکاشفه خود در فضایی پر خفقان و شبیه به زندان می شود . فضایی میان مرگ و زندگی که درآن شخصیتی به نام رهنما ، از او بازجویی می کند و از لیلی می خواهد تا بخشی از خاطرات دوران کودکی و جوانی اش را روی کاغذهای سفید منعکس کند .
زمان نیز در داستان لیلی فرهاد پور سورئال است . پیرنگ داستان بر خلاف روایت هایی با سبک داستانی کلاسیک ، از زمان گذشته شروع نشده و به آینده نمی رسد . این رمان ، خط زمانی مشخصی ندارد و از همان ابتدا با به عقب و جلو بردن خواننده در زمان ، ثابت ماندن در وضعیت زمانی پایدار را غیر ممکن می سازد .
نویسندگانی که نگاه شان به زمان ، پیوسته و منقطع نیست ، می توانند در به چالش کشیدن ذهن های غیر قابل انعطاف و جزم اندیش موفق تر عمل کنند .
در رمان " خط چهار مترو " سورئال بودن فضای داستان ، باعث می شود تا مخاطب همواره در جستجوی کشف بخش ناشناخته و راز آلود زندگی نویسنده باشد ، لایه ای که تا پایان داستان به دلیل مداخله های شخصیت رهنما ، مثله شده و قیچی شده است و نمی توان آن را درمیان اعتراف نامه های لیلی پیدا کرد .
لیلی فرهاد پور در مصاحبه ای می گوید : " خط 4 مترو " در واقع داستان نگفتن است، راوی در شرایط خاص مجبور به سخن گفتن از اتفاقاتی می شود که ممکن است راست یا دروغ باشد و این خواننده است که می تواند قضاوت کند . "
روایت شدن دو لایه از زندگی به صورت همزمان و در کنار هم را می توان یکی از ویژگی های جالب این رمان دانست . در بخشی از روایت که مربوط به دوران کودکی و نوجوانی راوی است ، نویسنده بافتاری پویا و متشکل از شخصیت های جنگجو ، عاشق پیشه و امیدوار به تغییر را به تصویر می کشد . در این قسمت از داستان نویسنده ، داستان عشق ورزی لیلی سر به هوا به مازیارسیاست زده و افراطی را در حال و هوای روزهای انقلاب به تصویر می کشد .
"فرهاد پور " در این بخش از داستان با بهره جویی از سبک نوشتاری ساده و جملات کوتاهی که با عبارات پرمعنایی مانند زنجیره های انسانی ، دیواره های انسانی ، اتحاد مردمی و ... تزیین شده است ، عشق ، سیاست و مبارزه را از میان خاطرات کودکی خود به تصویر می کشد و کشش خواننده را برای همراه شدن با نویسنده افزون می کند . اما در روایت موازی دیگر ناگهان مخاطب با فضایی سرد و درد آلود مواجه می شود . زمانی که لیلی با قطار برخورد می کند و در سفیدی حل می شود ، سر و کله شخصیت هایی مانند عاقله زن ، رهنما و بهار دختر بیمار دوست قدیمی اش نیز در داستان پیدا می شود که درگیر شدن مخاطب با آن ها ، سایه ای از ترس ، نا امیدی و اختناق را بر فضای داستان می افکند .
عاقله زن در داستان فرهاد پور ، نماد زندگی عادتی است ، گروهی از مردم که با گذشت زمان و عبور از لایه های مختلف تاریخی همچنان در حفظ پندارها ، تفکرات سنتی و غیر قابل کاربرد خود کوشا هستند و بی تفاوت از کنار مشکلات عبور می کنند. قهرمان داستان یا به نقل از نویسنده کتاب " من آرمانی " راوی ، نماینده و روایت گر نقش فعال و مسئولیت پذیری است که در کنار عهده دار شدن نقش های رایج زنانه از عهده دار شدن مسئولیت ها و فعالیت های مدنی شانه خالی نمی کند .
مازیار و پوپک را هم می توان نماینده دو سر طیف افراطی گری دانست . شخصیت هایی شبیه به پوپک که زندگی نمایشی، مسئولیت گریزی ، اشراف زدگی و مصرف گرایی هستند و پرسوناژ مازیار را نیز می شود تداعی کننده افراطیون آرمانخواه دانست که سیاست زدگی شان آن ها را به ورطهٔ فرصت طلبی و در نهایت غرق شدن در افسردگی و جنون می رساند .
راوی داستان نیز شخصیتی جالب و قابل ستایشی دارد ، از همین معمولی ها که از پشت خاکریز قهرمان سازی سر بر آورده و بدون بزک و نقاب ، روزهای عاشقی و مبارزه را همانگونه که هست با تمام بدی ها و خوبی ها و زخم و سانسورهایی که دارد با زبانی ساده روایت می کند و به تصویر می کشد .
" خط چهار مترو " پس از 4 سال انتظار در سال 1393 ، مجوز نشر گرفت و راهی بازار کتاب شد .
#مریم_بهریان
دانشجوی دکترای روان شناسی
https://drsargolzaei.com/images/mbooks/4682_54087_normal.jpg
نام کتاب : #خط_چهار_مترو
نویسنده : #لیلی_فرهاد_پور
نشر : ثالث
" در خبر ها آمده است زنی 48 ساله در ایستگاه انقلاب با ورود به حریم ریلی با قطار خط چهار مترو برخورد کرد و به کما رفت ."
روایت داستانی " خط چهار مترو " با یک خبر آغاز می شود و نویسنده هوشمندانه از این فضا برای باز روایی بخش کوچکی از خاطرات دوران انقلاب بهره جسته و داستان را با سبکی متفاوت پیش می برد .
از همان نخستین صفحات ابتدایی داستان ، خواننده متوجه متفاوت بودن فضایی که راوی در آن سخن می گوید گردد .
در حقیقت لیلی در کما ، روایت گر مکاشفه خود در فضایی پر خفقان و شبیه به زندان می شود . فضایی میان مرگ و زندگی که درآن شخصیتی به نام رهنما ، از او بازجویی می کند و از لیلی می خواهد تا بخشی از خاطرات دوران کودکی و جوانی اش را روی کاغذهای سفید منعکس کند .
زمان نیز در داستان لیلی فرهاد پور سورئال است . پیرنگ داستان بر خلاف روایت هایی با سبک داستانی کلاسیک ، از زمان گذشته شروع نشده و به آینده نمی رسد . این رمان ، خط زمانی مشخصی ندارد و از همان ابتدا با به عقب و جلو بردن خواننده در زمان ، ثابت ماندن در وضعیت زمانی پایدار را غیر ممکن می سازد .
نویسندگانی که نگاه شان به زمان ، پیوسته و منقطع نیست ، می توانند در به چالش کشیدن ذهن های غیر قابل انعطاف و جزم اندیش موفق تر عمل کنند .
در رمان " خط چهار مترو " سورئال بودن فضای داستان ، باعث می شود تا مخاطب همواره در جستجوی کشف بخش ناشناخته و راز آلود زندگی نویسنده باشد ، لایه ای که تا پایان داستان به دلیل مداخله های شخصیت رهنما ، مثله شده و قیچی شده است و نمی توان آن را درمیان اعتراف نامه های لیلی پیدا کرد .
لیلی فرهاد پور در مصاحبه ای می گوید : " خط 4 مترو " در واقع داستان نگفتن است، راوی در شرایط خاص مجبور به سخن گفتن از اتفاقاتی می شود که ممکن است راست یا دروغ باشد و این خواننده است که می تواند قضاوت کند . "
روایت شدن دو لایه از زندگی به صورت همزمان و در کنار هم را می توان یکی از ویژگی های جالب این رمان دانست . در بخشی از روایت که مربوط به دوران کودکی و نوجوانی راوی است ، نویسنده بافتاری پویا و متشکل از شخصیت های جنگجو ، عاشق پیشه و امیدوار به تغییر را به تصویر می کشد . در این قسمت از داستان نویسنده ، داستان عشق ورزی لیلی سر به هوا به مازیارسیاست زده و افراطی را در حال و هوای روزهای انقلاب به تصویر می کشد .
"فرهاد پور " در این بخش از داستان با بهره جویی از سبک نوشتاری ساده و جملات کوتاهی که با عبارات پرمعنایی مانند زنجیره های انسانی ، دیواره های انسانی ، اتحاد مردمی و ... تزیین شده است ، عشق ، سیاست و مبارزه را از میان خاطرات کودکی خود به تصویر می کشد و کشش خواننده را برای همراه شدن با نویسنده افزون می کند . اما در روایت موازی دیگر ناگهان مخاطب با فضایی سرد و درد آلود مواجه می شود . زمانی که لیلی با قطار برخورد می کند و در سفیدی حل می شود ، سر و کله شخصیت هایی مانند عاقله زن ، رهنما و بهار دختر بیمار دوست قدیمی اش نیز در داستان پیدا می شود که درگیر شدن مخاطب با آن ها ، سایه ای از ترس ، نا امیدی و اختناق را بر فضای داستان می افکند .
عاقله زن در داستان فرهاد پور ، نماد زندگی عادتی است ، گروهی از مردم که با گذشت زمان و عبور از لایه های مختلف تاریخی همچنان در حفظ پندارها ، تفکرات سنتی و غیر قابل کاربرد خود کوشا هستند و بی تفاوت از کنار مشکلات عبور می کنند. قهرمان داستان یا به نقل از نویسنده کتاب " من آرمانی " راوی ، نماینده و روایت گر نقش فعال و مسئولیت پذیری است که در کنار عهده دار شدن نقش های رایج زنانه از عهده دار شدن مسئولیت ها و فعالیت های مدنی شانه خالی نمی کند .
مازیار و پوپک را هم می توان نماینده دو سر طیف افراطی گری دانست . شخصیت هایی شبیه به پوپک که زندگی نمایشی، مسئولیت گریزی ، اشراف زدگی و مصرف گرایی هستند و پرسوناژ مازیار را نیز می شود تداعی کننده افراطیون آرمانخواه دانست که سیاست زدگی شان آن ها را به ورطهٔ فرصت طلبی و در نهایت غرق شدن در افسردگی و جنون می رساند .
راوی داستان نیز شخصیتی جالب و قابل ستایشی دارد ، از همین معمولی ها که از پشت خاکریز قهرمان سازی سر بر آورده و بدون بزک و نقاب ، روزهای عاشقی و مبارزه را همانگونه که هست با تمام بدی ها و خوبی ها و زخم و سانسورهایی که دارد با زبانی ساده روایت می کند و به تصویر می کشد .
" خط چهار مترو " پس از 4 سال انتظار در سال 1393 ، مجوز نشر گرفت و راهی بازار کتاب شد .
#مریم_بهریان
دانشجوی دکترای روان شناسی
https://drsargolzaei.com/images/mbooks/4682_54087_normal.jpg