#پرسش_و_پاسخ
درباره مقاله #آرمانشهر_و_ویرانشهر
*با سلام و عرض ادب خدمت آقای #دکترسرگلزایی، واقعا سپاسگزارم که مطالب شما آنقدر تفکربرانگیزه! سؤالاتم رو خلاصه می پرسم:
1- آیا روانشناسی لیبرال همین روانشناسی رایج هست که از طرفی حرف از داشتن افکار مثبت و در لحظه زندگی کن و خوشحال باش و از زندگی لذت ببر می دهد و از طرفی همه مشکلات را به خود فرد و کمبود تلاش و توکل وخودباوری و ...نسبت می دهد؟ آیا چنین چیزی سطحی نگری نیست وقتی آنقدر جامعه بر روی ما تأثیر گذاشته و می گذارد؟ از طرفی آیا ایجاد آرمانشهر در دنیای بیرون اصلأ ممکن هست در حالیکه اغلب افراد بشر هنوز چنین شایستگی رو ندارند؟
2- چرا آموزش های عرفا (البته تا جایی که من میدونم) بر محور خود شخص و شکوفایی معنوی درونی هست نه تغییرات اجتماعی و ایجاد یک آرمان شهر در جامعه؟ آیا این موضوع ارتباطی به عصری که عرفا در اون زندگی می کردند ندارد؟ در دنیای مدرن که انقدر مسائل جهانی و حتی بحرانی شده آیا مسئولیت اجتماعی بشر سنگین تر شده است؟
3- آیا بهتر نیست که انسان در دنیای درون خودش یک یوتوپیا ایجاد کند و برای ارتقای سطح آگاهی افراد جامعه نیز در حد توان و بدون فدا کردن زندگی خودش تلاش کند؟
سپاس فراوان از پاسخ های ارزشمند شما...
*سلام و احترام و سپاس از این که نوشته هایم را می خوانید؛
اوّل - بله، همان طور که می فرمایید «شبه روان شناسی رایج» فارغ از علل زیست شناختی و جامعه شناختی، به توصیه های شعارگونه می پردازد. زیگموند #فروید و #ژاک_لکان به فراوانی راجع به جبرهای اودیپال سخن گفته اند، کارن هورنای و اریک فروم از جبرهای فرهنگی و سیاسی سخن گفتند، کارل #یونگ از جبر تاریخی گفت، فیلیپ زیمباردو، استنلی میلگرام و سولومون اَش از جبر اجتماعی سخن گفتند و در نهایت روان شناسی زیستی تکاملی هر روز جبر های ژنتیک جدیدی را کشف می کند ولی «بیزینس شبه روان شناسی» همهٔ این عوامل را نادیده می گیرد و شعار «بخواه، می توانی» سر می دهد.
دوّم - در مقالهٔ #عرفان_زدگی_درفرهنگ_ایرانی به جایگاه عرفان و نیز به «آماس عرفان» یا عرفان زدگی اشاره کرده ام. قرائت عرفانی از زندگی در حلّ و فصل «بحران وجودی» مفید و مؤثر است ولی قرار دادن این نگاه به عنوان شاه کلید حلّ همهٔ مسائل بشری مضر و خطرناک است. در مقالهٔ #بازار_اجناس_تقلبی_داغ_است به تفاوت عرفان مفید و عرفان مضر پرداخته ام.
سوّم - حرکت به سمت آرمان های بشری (یا همان یوتوپیا) یک حرکت همزمان درونی-بیرونی است.
نمی توان در درون #اتوپیا را محقّق کرد و سپس به جامعه پرداخت، در مقالهٔ #نقصهای_فردی_ومسئولیت_اجتماعی به این موضوع پرداخته ام. این مقاله در بخش آرشیو سایت drsargolzaei.com موجود است.
تندرست و شادکام باشید
@drsargolzaei
درباره مقاله #آرمانشهر_و_ویرانشهر
*با سلام و عرض ادب خدمت آقای #دکترسرگلزایی، واقعا سپاسگزارم که مطالب شما آنقدر تفکربرانگیزه! سؤالاتم رو خلاصه می پرسم:
1- آیا روانشناسی لیبرال همین روانشناسی رایج هست که از طرفی حرف از داشتن افکار مثبت و در لحظه زندگی کن و خوشحال باش و از زندگی لذت ببر می دهد و از طرفی همه مشکلات را به خود فرد و کمبود تلاش و توکل وخودباوری و ...نسبت می دهد؟ آیا چنین چیزی سطحی نگری نیست وقتی آنقدر جامعه بر روی ما تأثیر گذاشته و می گذارد؟ از طرفی آیا ایجاد آرمانشهر در دنیای بیرون اصلأ ممکن هست در حالیکه اغلب افراد بشر هنوز چنین شایستگی رو ندارند؟
2- چرا آموزش های عرفا (البته تا جایی که من میدونم) بر محور خود شخص و شکوفایی معنوی درونی هست نه تغییرات اجتماعی و ایجاد یک آرمان شهر در جامعه؟ آیا این موضوع ارتباطی به عصری که عرفا در اون زندگی می کردند ندارد؟ در دنیای مدرن که انقدر مسائل جهانی و حتی بحرانی شده آیا مسئولیت اجتماعی بشر سنگین تر شده است؟
3- آیا بهتر نیست که انسان در دنیای درون خودش یک یوتوپیا ایجاد کند و برای ارتقای سطح آگاهی افراد جامعه نیز در حد توان و بدون فدا کردن زندگی خودش تلاش کند؟
سپاس فراوان از پاسخ های ارزشمند شما...
*سلام و احترام و سپاس از این که نوشته هایم را می خوانید؛
اوّل - بله، همان طور که می فرمایید «شبه روان شناسی رایج» فارغ از علل زیست شناختی و جامعه شناختی، به توصیه های شعارگونه می پردازد. زیگموند #فروید و #ژاک_لکان به فراوانی راجع به جبرهای اودیپال سخن گفته اند، کارن هورنای و اریک فروم از جبرهای فرهنگی و سیاسی سخن گفتند، کارل #یونگ از جبر تاریخی گفت، فیلیپ زیمباردو، استنلی میلگرام و سولومون اَش از جبر اجتماعی سخن گفتند و در نهایت روان شناسی زیستی تکاملی هر روز جبر های ژنتیک جدیدی را کشف می کند ولی «بیزینس شبه روان شناسی» همهٔ این عوامل را نادیده می گیرد و شعار «بخواه، می توانی» سر می دهد.
دوّم - در مقالهٔ #عرفان_زدگی_درفرهنگ_ایرانی به جایگاه عرفان و نیز به «آماس عرفان» یا عرفان زدگی اشاره کرده ام. قرائت عرفانی از زندگی در حلّ و فصل «بحران وجودی» مفید و مؤثر است ولی قرار دادن این نگاه به عنوان شاه کلید حلّ همهٔ مسائل بشری مضر و خطرناک است. در مقالهٔ #بازار_اجناس_تقلبی_داغ_است به تفاوت عرفان مفید و عرفان مضر پرداخته ام.
سوّم - حرکت به سمت آرمان های بشری (یا همان یوتوپیا) یک حرکت همزمان درونی-بیرونی است.
نمی توان در درون #اتوپیا را محقّق کرد و سپس به جامعه پرداخت، در مقالهٔ #نقصهای_فردی_ومسئولیت_اجتماعی به این موضوع پرداخته ام. این مقاله در بخش آرشیو سایت drsargolzaei.com موجود است.
تندرست و شادکام باشید
@drsargolzaei