دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.3K subscribers
1.88K photos
112 videos
174 files
3.37K links
Download Telegram
#چشم_تاریخ
#صلح_يك_مبارز

«هيچ ويت‌كنگی مرا كاكا سياه خطاب نمی‌‌كند.»
جمله‌ی كوتاهی كه محمدعلی كلی در سال ۱۹۶۶ به زبان آورد و به خوبی در چهارچوب قابليت‌های او به‌ عنوان يك قهرمان می‌گنجد:
به‌ سرعت درك می‌شود؛ دقتی به برندگی تيغ دارد؛ گفتنش شهامت می‌خواهد و قدرت ضربه‌ی آن سهمگين است.

با اين‌كه آمريكا درگير جنگی طولانی در كشوری دور دست يعنی ويتنام
بود، معترضان هم در داخل درگير مبارزه‌ی بی‌خشونتی بودند كه هدف آن
ويران كردن بنيادهای تبعيض نژادی بود كه نوعی آپارتايد آمريكایی محسوب
می‌شد. تك‌جمله علی، تناقض جنگيدن برای آزادی در خارج از مرزها، و
سركوب و ضرب و جرح كسانی كه به دنبال حقوق اوليه‌ی خود در داخل
كشور بودند را به نمايش گذاشت.

علی ۲۵ ساله، قهرمان سنگين‌وزن بوكس جهان، شخصيتی بسيار جنجالی
بود. سخنرانی قوی بود و می‌دانست كه حرفش به گوش دنيا می‌رسد، چرا كه
از خبرسازترين مردان جهان بود. وی در اوج زندگی حرفه‌ایی خود دست به
فداكاری جالب توجهی زد؛ در بهار ۱۹۶۷ برای خدمت به نظام وظيفه احضار
شد؛ او می‌توانست با شركت در مسابقات نمايشی، دوره‌ی خود را به پايان
رساند و در عمليات نظامی شركت نكند. اما او مردی پايبند به اصول بود. وی
با اشاره به زادگاهش «لوئيزويل كنتاكی» پرسيد: چرا آن‌ها بايد از من بخواهند
كه يونيفورم بپوشم و ده هزار مايل دورتر از وطن بر سر ويتنامی‌ها بمب بريزم يا آن‌ها را به رگبار ببندم، در حالی كه با سياه‌پوستان لوئيزويل مانند سگان رفتار می‌شود و آن‌ها را از حقوق اوليه‌ی انسانی خود محروم كرده‌اند؟ نه، من ده هزار مايل دور از وطن نمی‌روم كه به كشتار و سوزاندن ملت فقير ديگری كمك كنم تا تسلط برده‌داران سفيد، بر ديگر رنگين‌پوستان دنيا ادامه پيدا كند.

در ۲۸ آوريل ۱۹۶۷ وقتی نام علی را در مركز مقدماتی ارتش خواندند، از
انجام دادن مراحل اوليه‌ی پذيرش امتناع كرد. او می‌دانست ممكن است به
زندان بيفتد و آينده‌ی حرفه‌ايش نيز در خطر قرار بگيرد، ولی در عين حال
می‌خواست الگويی برای ديگران باشد.

علی بازداشت شد. عنوان قهرمان جهان
را از او پس گرفتند و از شركت در مسابقات بوكس نيز محروم شد. او برای
امتناع از خدمت سربازی، به حداكثر مدت حبس، يعنی پنج سال ـ كه البته
دادگاه تجديدنظر آن را نقض كرد ـ و پرداخت ده هزار دلار جريمه محكوم
شد. مدت محروميت او از بوكس، سه سال طول كشيد؛ زمانی كه می‌توانست
بهترين دوران زندگی حرفه‌ای او باشد.
تصوری كه اكنون از علی داريم در گذر زمان دست‌خوش تغيير شده است.
اما قدرت شخصيت و بيانيه‌های تحريك‌آميز و نيز تصميم‌گيری‌های بحث‌انگيز او، جامعه‌ی آمريكا را به چالش كشيد.

ريچارد هريس هنرپيشه‌ی معروف سينما، مقايسه‌ی ساده‌ای دارد. هر بوكسوری در دنيا حاضر است روحش را بفروشد تا قهرمان سنگين‌وزن جهان شود؛ علی چه كرد؟ او با رها كردن عنوان قهرمانی جهان، روحش را مجدداً به‌ دست آورد.

برگرفته از کتاب کنش‌‌های کوچک‌ ایستادگی

علی محمدی

#drsargolzaei

@drsargolzaei
#چشم_تاریخ
#صلح_يك_مبارز

«هيچ ويت‌كنگی مرا كاكا سياه خطاب نمی‌‌كند.»
جمله‌ی كوتاهی كه محمدعلی كلی در سال ۱۹۶۶ به زبان آورد و به خوبی در چهارچوب قابليت‌های او به‌ عنوان يك قهرمان می‌گنجد:
به‌ سرعت درك می‌شود؛ دقتی به برندگی تيغ دارد؛ گفتنش شهامت می‌خواهد و قدرت ضربه‌ی آن سهمگين است.

با اين‌كه آمريكا درگير جنگی طولانی در كشوری دور دست يعنی ويتنام
بود، معترضان هم در داخل درگير مبارزه‌ی بی‌خشونتی بودند كه هدف آن
ويران كردن بنيادهای تبعيض نژادی بود كه نوعی آپارتايد آمريكایی محسوب
می‌شد. تك‌جمله علی، تناقض جنگيدن برای آزادی در خارج از مرزها، و
سركوب و ضرب و جرح كسانی كه به دنبال حقوق اوليه‌ی خود در داخل
كشور بودند را به نمايش گذاشت.

علی ۲۵ ساله، قهرمان سنگين‌وزن بوكس جهان، شخصيتی بسيار جنجالی
بود. سخنرانی قوی بود و می‌دانست كه حرفش به گوش دنيا می‌رسد، چرا كه
از خبرسازترين مردان جهان بود. وی در اوج زندگی حرفه‌ایی خود دست به
فداكاری جالب توجهی زد؛ در بهار ۱۹۶۷ برای خدمت به نظام وظيفه احضار
شد؛ او می‌توانست با شركت در مسابقات نمايشی، دوره‌ی خود را به پايان
رساند و در عمليات نظامی شركت نكند. اما او مردی پايبند به اصول بود. وی
با اشاره به زادگاهش «لوئيزويل كنتاكی» پرسيد: چرا آن‌ها بايد از من بخواهند
كه يونيفورم بپوشم و ده هزار مايل دورتر از وطن بر سر ويتنامی‌ها بمب بريزم يا آن‌ها را به رگبار ببندم، در حالی كه با سياه‌پوستان لوئيزويل مانند سگان رفتار می‌شود و آن‌ها را از حقوق اوليه‌ی انسانی خود محروم كرده‌اند؟ نه، من ده هزار مايل دور از وطن نمی‌روم كه به كشتار و سوزاندن ملت فقير ديگری كمك كنم تا تسلط برده‌داران سفيد، بر ديگر رنگين‌پوستان دنيا ادامه پيدا كند.

در ۲۸ آوريل ۱۹۶۷ وقتی نام علی را در مركز مقدماتی ارتش خواندند، از
انجام دادن مراحل اوليه‌ی پذيرش امتناع كرد. او می‌دانست ممكن است به
زندان بيفتد و آينده‌ی حرفه‌ايش نيز در خطر قرار بگيرد، ولی در عين حال
می‌خواست الگويی برای ديگران باشد.

علی بازداشت شد. عنوان قهرمان جهان
را از او پس گرفتند و از شركت در مسابقات بوكس نيز محروم شد. او برای
امتناع از خدمت سربازی، به حداكثر مدت حبس، يعنی پنج سال ـ كه البته
دادگاه تجديدنظر آن را نقض كرد ـ و پرداخت ده هزار دلار جريمه محكوم
شد. مدت محروميت او از بوكس، سه سال طول كشيد؛ زمانی كه می‌توانست
بهترين دوران زندگی حرفه‌ای او باشد.
تصوری كه اكنون از علی داريم در گذر زمان دست‌خوش تغيير شده است.
اما قدرت شخصيت و بيانيه‌های تحريك‌آميز و نيز تصميم‌گيری‌های بحث‌انگيز او، جامعه‌ی آمريكا را به چالش كشيد.

ريچارد هريس هنرپيشه‌ی معروف سينما، مقايسه‌ی ساده‌ای دارد. هر بوكسوری در دنيا حاضر است روحش را بفروشد تا قهرمان سنگين‌وزن جهان شود؛ علی چه كرد؟ او با رها كردن عنوان قهرمانی جهان، روحش را مجدداً به‌ دست آورد.

برگرفته از کتاب کنش‌‌های کوچک‌ ایستادگی

علی محمدی

#drsargolzaei

@drsargolzaei