#چشم_تاریخ
#صوراسرافیل از نشریات معروف، مهم و مؤثر صدر #مشروطیت بود. شماره نخست این نشریه هشتم خرداد ماه ۱۲۸۶خورشیدی منتشر شد. جهانگیرخان شیرازی و قاسم خان تبریزی با همکاری میرزا علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) صور اسرافیل رامنتشر میکردند. این نشریه بصورت هفتگی چاپ و تکثیر می شد. جذابترین بخش آن هفتهنامه را ستون فکاهی آن دانستهاند که به عنوان #چرند_و_پرند به قلم علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) و با امضای «دخو» (مخفّف دهخدا) نوشته میشد. علامه #دهخدا (صاحب لغتنامهٔ دهخدا) مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهی منتشر میکرد، سبک نگارش ایشان در ادبیات فارسی بیسابقه بود و مکتب نوینی را در روزنامه نگاری ایران و نثر معاصر پدید آورد. دهخدا با برگزیدن زبان محاوره در نوشتههایش از سبک نگارش پیچیده و رایج زمان خود اجتناب کرد و با به کار بردن اصطلاحات روزمره مردمی زبان نوشتاری قدرتمندی پایهگذاری کرد. اگرچه نثر او برپایه استفاده از اصطلاحات و لغات روزمره کوچه و بازار شکل گرفتهاست، اما نثری فصیح و به دور از هرگونه بددهانی است. جملات او کوتاه، ساده، از نظر دستوری صحیح و بسیار موفق در انتقال پیام نویسنده هستند. برخی نوشتههای دهخدا موجب اعتراض های شدید سنّت گرایان متعصب و طرفداران استبداد شد تا جایی که حتی حکم به تکفیر او دادند. مجلس چند بار راجع به نوشتههای او به بحث و گفتگو پرداخت. در جلسه بیستم شعبان ۱۳۲۵ اسدالله میرزا به شکایت انجمن اتحادیه طلاب اشاره کرد. پس از یکی دو گفتار دیگر، صوراسرافیل بهطور موقت توقیف شد. در این میان دهخدا نیز به مجلس احضار شد و توانست با منطق و استدلال مخالفان را مجاب کند. البته دهخدا را از در پشتی مجلس خارج کردند زیرا برخی متعصّبان مسلّح با سلاح گرم، آمادهٔ حمله به او بودند.
در سر مقاله صور اسرافیل، مرام روزنامه چنین اعلام شده بود: «از تهدید و هلاکت بیم و خوفی نداریم و به زندگی بدون حُریّت و مساوات و شَرَف وَقعی نمیگذاریم ... تملّق از کسی نمیگوییم و به رشوه گول نمیخوریم و اغراض نفسانی به کار نمیبریم، بد را بد و خوب را خوب می نویسیم.»
@drsargolzaei
http://drsargolzaei.com/images/PublicCategory/Sooresrafil.jpg
#صوراسرافیل از نشریات معروف، مهم و مؤثر صدر #مشروطیت بود. شماره نخست این نشریه هشتم خرداد ماه ۱۲۸۶خورشیدی منتشر شد. جهانگیرخان شیرازی و قاسم خان تبریزی با همکاری میرزا علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) صور اسرافیل رامنتشر میکردند. این نشریه بصورت هفتگی چاپ و تکثیر می شد. جذابترین بخش آن هفتهنامه را ستون فکاهی آن دانستهاند که به عنوان #چرند_و_پرند به قلم علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) و با امضای «دخو» (مخفّف دهخدا) نوشته میشد. علامه #دهخدا (صاحب لغتنامهٔ دهخدا) مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهی منتشر میکرد، سبک نگارش ایشان در ادبیات فارسی بیسابقه بود و مکتب نوینی را در روزنامه نگاری ایران و نثر معاصر پدید آورد. دهخدا با برگزیدن زبان محاوره در نوشتههایش از سبک نگارش پیچیده و رایج زمان خود اجتناب کرد و با به کار بردن اصطلاحات روزمره مردمی زبان نوشتاری قدرتمندی پایهگذاری کرد. اگرچه نثر او برپایه استفاده از اصطلاحات و لغات روزمره کوچه و بازار شکل گرفتهاست، اما نثری فصیح و به دور از هرگونه بددهانی است. جملات او کوتاه، ساده، از نظر دستوری صحیح و بسیار موفق در انتقال پیام نویسنده هستند. برخی نوشتههای دهخدا موجب اعتراض های شدید سنّت گرایان متعصب و طرفداران استبداد شد تا جایی که حتی حکم به تکفیر او دادند. مجلس چند بار راجع به نوشتههای او به بحث و گفتگو پرداخت. در جلسه بیستم شعبان ۱۳۲۵ اسدالله میرزا به شکایت انجمن اتحادیه طلاب اشاره کرد. پس از یکی دو گفتار دیگر، صوراسرافیل بهطور موقت توقیف شد. در این میان دهخدا نیز به مجلس احضار شد و توانست با منطق و استدلال مخالفان را مجاب کند. البته دهخدا را از در پشتی مجلس خارج کردند زیرا برخی متعصّبان مسلّح با سلاح گرم، آمادهٔ حمله به او بودند.
در سر مقاله صور اسرافیل، مرام روزنامه چنین اعلام شده بود: «از تهدید و هلاکت بیم و خوفی نداریم و به زندگی بدون حُریّت و مساوات و شَرَف وَقعی نمیگذاریم ... تملّق از کسی نمیگوییم و به رشوه گول نمیخوریم و اغراض نفسانی به کار نمیبریم، بد را بد و خوب را خوب می نویسیم.»
@drsargolzaei
http://drsargolzaei.com/images/PublicCategory/Sooresrafil.jpg
#چشم_تاریخ
#پروین_اعتصامی با نام اصلی «رخشنده» در ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ هجری شمسی، مطابق با ۱۵ مارس ۱۹۰۷، در تبریز زاده شد. او فرزند یوسف اعتصامی آشتیانی ملقب به اعتصامالملک (زادهٔ ۱۲۵۴ تبریز) نویسنده و مترجم معاصر ایرانی است. یوسف اعتصامی، در سال ۱۳۲۸ هجری قمری به عنوان نماینده مردم تبریز در مجلس شورای ملی انتخاب شد. به همین دلیل در سال ۱۲۹۱ هجری شمسی در هنگامی که پروین ۶ سال داشت، به همراه خانوادهاش از تبریز به تهران مهاجرت کرد. پروین از کودکی با مشروطهخواهان و چهرههای فرهنگی آشنا شد و ادبیات را در کنار پدر و از استادانی چون #دهخدا و #ملکالشعرا بهار آموخت. در دوران کودکی، زبانهای فارسی و عربی و انگلیسی را زیر نظر پدرش در منزل آموخت و پس از آن به مدرسه آمریکایی ایران کلیسا (به انگلیسی: Iran bethel) رفت و در سال ۱۳۰۳ تحصیلاتش را در آنجا به پایان رسانید. او در تمام سالهای تحصیلش از دانشآموزان ممتاز بود و حتی مدتی در همان مدرسه به تدریس زبان و ادبیات انگلیسی پرداخت. او همزمان با تحصیل، شعر نیز میسرود. در زمان حیات پروین اعتصامی، دولت به دانشمندان، علما و بزرگان علم و ادب، مدالهای لیاقت یا نشانهای دولتی اعطا میکرد؛ مدالی که نشانه سپاس و احترام دولت از خدمات علمی و فرهنگی فرد موردنظر است، و سپس دولت آنها را در مراسمی خاص مورد قدردانی قرار میداد. در سال ۱۳۱۵، مدال درجه سه لیاقت به پروین داده شد ولی او این مدال را قبول نکرد. او حتی پیشنهاد رضاشاه را برای تدریس ملکه و ولیعهد نپذیرفت زیرا به گفته خودش، اعتقاداتش در مورد ایستادگی در برابر استبداد، به او اجازه نمیداد در چنین مکانهایی حاضر شود. او پس از رد کردن مدال لیاقت، شعر «صاعقه ما ستم اغنیاست» را سرود.
پروین اعتصامی بعد از نخستین چاپ دیوان اشعارش، در زمانی که عیسی صدیق بر دانشسرای عالی ریاست داشت، به عنوان مدیر کتابخانهٔ آن از خردادماه ۱۳۱۵ مشغول به کار شد. عکس زیر پروین اعتصامی را در زمان بازدید محمدرضا پهلوی از کتابخانهٔ دانشسرای عالی در ۱۳۱۹هجری شمسی نشان می دهد.
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی
فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست
پرسید زان میانه یکی کودک یتیم
کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست
آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست
پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست
نزدیک رفت پیرزنی گوژپشت و گفت
این اشک دیدهٔ من و خون دل شماست
ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است
این گرگ سالهاست که با گله آشناست
آن پارسا که ده خرد و ملک، رهزن است
آن پادشا که مال رعیت خورد گداست
بر قطرهٔ سرشک یتیمان نظاره کن
تا بنگری که روشنی گوهر از کجاست
پروین، به کجروان سخن از راستی چه سود
کو آنچنان کسی که نرنجد ز حرف راست
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/Mohamadreza_Parvin.jpg
#پروین_اعتصامی با نام اصلی «رخشنده» در ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ هجری شمسی، مطابق با ۱۵ مارس ۱۹۰۷، در تبریز زاده شد. او فرزند یوسف اعتصامی آشتیانی ملقب به اعتصامالملک (زادهٔ ۱۲۵۴ تبریز) نویسنده و مترجم معاصر ایرانی است. یوسف اعتصامی، در سال ۱۳۲۸ هجری قمری به عنوان نماینده مردم تبریز در مجلس شورای ملی انتخاب شد. به همین دلیل در سال ۱۲۹۱ هجری شمسی در هنگامی که پروین ۶ سال داشت، به همراه خانوادهاش از تبریز به تهران مهاجرت کرد. پروین از کودکی با مشروطهخواهان و چهرههای فرهنگی آشنا شد و ادبیات را در کنار پدر و از استادانی چون #دهخدا و #ملکالشعرا بهار آموخت. در دوران کودکی، زبانهای فارسی و عربی و انگلیسی را زیر نظر پدرش در منزل آموخت و پس از آن به مدرسه آمریکایی ایران کلیسا (به انگلیسی: Iran bethel) رفت و در سال ۱۳۰۳ تحصیلاتش را در آنجا به پایان رسانید. او در تمام سالهای تحصیلش از دانشآموزان ممتاز بود و حتی مدتی در همان مدرسه به تدریس زبان و ادبیات انگلیسی پرداخت. او همزمان با تحصیل، شعر نیز میسرود. در زمان حیات پروین اعتصامی، دولت به دانشمندان، علما و بزرگان علم و ادب، مدالهای لیاقت یا نشانهای دولتی اعطا میکرد؛ مدالی که نشانه سپاس و احترام دولت از خدمات علمی و فرهنگی فرد موردنظر است، و سپس دولت آنها را در مراسمی خاص مورد قدردانی قرار میداد. در سال ۱۳۱۵، مدال درجه سه لیاقت به پروین داده شد ولی او این مدال را قبول نکرد. او حتی پیشنهاد رضاشاه را برای تدریس ملکه و ولیعهد نپذیرفت زیرا به گفته خودش، اعتقاداتش در مورد ایستادگی در برابر استبداد، به او اجازه نمیداد در چنین مکانهایی حاضر شود. او پس از رد کردن مدال لیاقت، شعر «صاعقه ما ستم اغنیاست» را سرود.
پروین اعتصامی بعد از نخستین چاپ دیوان اشعارش، در زمانی که عیسی صدیق بر دانشسرای عالی ریاست داشت، به عنوان مدیر کتابخانهٔ آن از خردادماه ۱۳۱۵ مشغول به کار شد. عکس زیر پروین اعتصامی را در زمان بازدید محمدرضا پهلوی از کتابخانهٔ دانشسرای عالی در ۱۳۱۹هجری شمسی نشان می دهد.
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی
فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست
پرسید زان میانه یکی کودک یتیم
کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست
آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست
پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست
نزدیک رفت پیرزنی گوژپشت و گفت
این اشک دیدهٔ من و خون دل شماست
ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است
این گرگ سالهاست که با گله آشناست
آن پارسا که ده خرد و ملک، رهزن است
آن پادشا که مال رعیت خورد گداست
بر قطرهٔ سرشک یتیمان نظاره کن
تا بنگری که روشنی گوهر از کجاست
پروین، به کجروان سخن از راستی چه سود
کو آنچنان کسی که نرنجد ز حرف راست
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/Mohamadreza_Parvin.jpg
#چشم_تاریخ
#پروین_اعتصامی با نام اصلی «رخشنده» در ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ هجری شمسی، مطابق با ۱۵ مارس ۱۹۰۷، در تبریز زاده شد. او فرزند یوسف اعتصامی آشتیانی ملقب به اعتصامالملک (زادهٔ ۱۲۵۴ تبریز) نویسنده و مترجم معاصر ایرانی است. یوسف اعتصامی، در سال ۱۳۲۸ هجری قمری به عنوان نماینده مردم تبریز در مجلس شورای ملی انتخاب شد. به همین دلیل در سال ۱۲۹۱ هجری شمسی در هنگامی که پروین ۶ سال داشت، به همراه خانوادهاش از تبریز به تهران مهاجرت کرد. پروین از کودکی با مشروطهخواهان و چهرههای فرهنگی آشنا شد و ادبیات را در کنار پدر و از استادانی چون #دهخدا و #ملکالشعرا بهار آموخت. در دوران کودکی، زبانهای فارسی و عربی و انگلیسی را زیر نظر پدرش در منزل آموخت و پس از آن به مدرسه آمریکایی ایران کلیسا (به انگلیسی: Iran bethel) رفت و در سال ۱۳۰۳ تحصیلاتش را در آنجا به پایان رسانید. او در تمام سالهای تحصیلش از دانشآموزان ممتاز بود و حتی مدتی در همان مدرسه به تدریس زبان و ادبیات انگلیسی پرداخت. او همزمان با تحصیل، شعر نیز میسرود. در زمان حیات پروین اعتصامی، دولت به دانشمندان، علما و بزرگان علم و ادب، مدالهای لیاقت یا نشانهای دولتی اعطا میکرد؛ مدالی که نشانه سپاس و احترام دولت از خدمات علمی و فرهنگی فرد موردنظر است، و سپس دولت آنها را در مراسمی خاص مورد قدردانی قرار میداد. در سال ۱۳۱۵، مدال درجه سه لیاقت به پروین داده شد ولی او این مدال را قبول نکرد. او حتی پیشنهاد رضاشاه را برای تدریس ملکه و ولیعهد نپذیرفت زیرا به گفته خودش، اعتقاداتش در مورد ایستادگی در برابر استبداد، به او اجازه نمیداد در چنین مکانهایی حاضر شود. او پس از رد کردن مدال لیاقت، شعر «صاعقه ما ستم اغنیاست» را سرود.
پروین اعتصامی بعد از نخستین چاپ دیوان اشعارش، در زمانی که عیسی صدیق بر دانشسرای عالی ریاست داشت، به عنوان مدیر کتابخانهٔ آن از خردادماه ۱۳۱۵ مشغول به کار شد. عکس زیر پروین اعتصامی را در زمان بازدید محمدرضا پهلوی از کتابخانهٔ دانشسرای عالی در ۱۳۱۹هجری شمسی نشان می دهد.
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی
فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست
پرسید زان میانه یکی کودک یتیم
کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست
آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست
پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست
نزدیک رفت پیرزنی گوژپشت و گفت
این اشک دیدهٔ من و خون دل شماست
ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است
این گرگ سالهاست که با گله آشناست
آن پارسا که ده خرد و ملک، رهزن است
آن پادشا که مال رعیت خورد گداست
بر قطرهٔ سرشک یتیمان نظاره کن
تا بنگری که روشنی گوهر از کجاست
پروین، به کجروان سخن از راستی چه سود
کو آنچنان کسی که نرنجد ز حرف راست
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/Mohamadreza_Parvin.jpg
#پروین_اعتصامی با نام اصلی «رخشنده» در ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ هجری شمسی، مطابق با ۱۵ مارس ۱۹۰۷، در تبریز زاده شد. او فرزند یوسف اعتصامی آشتیانی ملقب به اعتصامالملک (زادهٔ ۱۲۵۴ تبریز) نویسنده و مترجم معاصر ایرانی است. یوسف اعتصامی، در سال ۱۳۲۸ هجری قمری به عنوان نماینده مردم تبریز در مجلس شورای ملی انتخاب شد. به همین دلیل در سال ۱۲۹۱ هجری شمسی در هنگامی که پروین ۶ سال داشت، به همراه خانوادهاش از تبریز به تهران مهاجرت کرد. پروین از کودکی با مشروطهخواهان و چهرههای فرهنگی آشنا شد و ادبیات را در کنار پدر و از استادانی چون #دهخدا و #ملکالشعرا بهار آموخت. در دوران کودکی، زبانهای فارسی و عربی و انگلیسی را زیر نظر پدرش در منزل آموخت و پس از آن به مدرسه آمریکایی ایران کلیسا (به انگلیسی: Iran bethel) رفت و در سال ۱۳۰۳ تحصیلاتش را در آنجا به پایان رسانید. او در تمام سالهای تحصیلش از دانشآموزان ممتاز بود و حتی مدتی در همان مدرسه به تدریس زبان و ادبیات انگلیسی پرداخت. او همزمان با تحصیل، شعر نیز میسرود. در زمان حیات پروین اعتصامی، دولت به دانشمندان، علما و بزرگان علم و ادب، مدالهای لیاقت یا نشانهای دولتی اعطا میکرد؛ مدالی که نشانه سپاس و احترام دولت از خدمات علمی و فرهنگی فرد موردنظر است، و سپس دولت آنها را در مراسمی خاص مورد قدردانی قرار میداد. در سال ۱۳۱۵، مدال درجه سه لیاقت به پروین داده شد ولی او این مدال را قبول نکرد. او حتی پیشنهاد رضاشاه را برای تدریس ملکه و ولیعهد نپذیرفت زیرا به گفته خودش، اعتقاداتش در مورد ایستادگی در برابر استبداد، به او اجازه نمیداد در چنین مکانهایی حاضر شود. او پس از رد کردن مدال لیاقت، شعر «صاعقه ما ستم اغنیاست» را سرود.
پروین اعتصامی بعد از نخستین چاپ دیوان اشعارش، در زمانی که عیسی صدیق بر دانشسرای عالی ریاست داشت، به عنوان مدیر کتابخانهٔ آن از خردادماه ۱۳۱۵ مشغول به کار شد. عکس زیر پروین اعتصامی را در زمان بازدید محمدرضا پهلوی از کتابخانهٔ دانشسرای عالی در ۱۳۱۹هجری شمسی نشان می دهد.
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی
فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست
پرسید زان میانه یکی کودک یتیم
کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست
آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست
پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست
نزدیک رفت پیرزنی گوژپشت و گفت
این اشک دیدهٔ من و خون دل شماست
ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است
این گرگ سالهاست که با گله آشناست
آن پارسا که ده خرد و ملک، رهزن است
آن پادشا که مال رعیت خورد گداست
بر قطرهٔ سرشک یتیمان نظاره کن
تا بنگری که روشنی گوهر از کجاست
پروین، به کجروان سخن از راستی چه سود
کو آنچنان کسی که نرنجد ز حرف راست
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/Mohamadreza_Parvin.jpg
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#چشم_تاریخ
#صوراسرافیل از نشریات معروف، مهم و مؤثر صدر #مشروطیت بود. شماره نخست این نشریه هشتم خرداد ماه ۱۲۸۶خورشیدی منتشر شد. جهانگیرخان شیرازی و قاسم خان تبریزی با همکاری میرزا علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) صور اسرافیل رامنتشر میکردند. این نشریه بصورت هفتگی چاپ و تکثیر می شد. جذابترین بخش آن هفتهنامه را ستون فکاهی آن دانستهاند که به عنوان #چرند_و_پرند به قلم علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) و با امضای «دخو» (مخفّف دهخدا) نوشته میشد. علامه #دهخدا (صاحب لغتنامهٔ دهخدا) مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهی منتشر میکرد، سبک نگارش ایشان در ادبیات فارسی بیسابقه بود و مکتب نوینی را در روزنامه نگاری ایران و نثر معاصر پدید آورد. دهخدا با برگزیدن زبان محاوره در نوشتههایش از سبک نگارش پیچیده و رایج زمان خود اجتناب کرد و با به کار بردن اصطلاحات روزمره مردمی زبان نوشتاری قدرتمندی پایهگذاری کرد. اگرچه نثر او برپایه استفاده از اصطلاحات و لغات روزمره کوچه و بازار شکل گرفتهاست، اما نثری فصیح و به دور از هرگونه بددهانی است. جملات او کوتاه، ساده، از نظر دستوری صحیح و بسیار موفق در انتقال پیام نویسنده هستند. برخی نوشتههای دهخدا موجب اعتراض های شدید سنّت گرایان متعصب و طرفداران استبداد شد تا جایی که حتی حکم به تکفیر او دادند. مجلس چند بار راجع به نوشتههای او به بحث و گفتگو پرداخت. در جلسه بیستم شعبان ۱۳۲۵ اسدالله میرزا به شکایت انجمن اتحادیه طلاب اشاره کرد. پس از یکی دو گفتار دیگر، صوراسرافیل بهطور موقت توقیف شد. در این میان دهخدا نیز به مجلس احضار شد و توانست با منطق و استدلال مخالفان را مجاب کند. البته دهخدا را از در پشتی مجلس خارج کردند زیرا برخی متعصّبان مسلّح با سلاح گرم، آمادهٔ حمله به او بودند.
در سر مقاله صور اسرافیل، مرام روزنامه چنین اعلام شده بود: «از تهدید و هلاکت بیم و خوفی نداریم و به زندگی بدون حُریّت و مساوات و شَرَف وَقعی نمیگذاریم ... تملّق از کسی نمیگوییم و به رشوه گول نمیخوریم و اغراض نفسانی به کار نمیبریم، بد را بد و خوب را خوب می نویسیم.»
@drsargolzaei
http://drsargolzaei.com/images/PublicCategory/Sooresrafil.jpg
#صوراسرافیل از نشریات معروف، مهم و مؤثر صدر #مشروطیت بود. شماره نخست این نشریه هشتم خرداد ماه ۱۲۸۶خورشیدی منتشر شد. جهانگیرخان شیرازی و قاسم خان تبریزی با همکاری میرزا علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) صور اسرافیل رامنتشر میکردند. این نشریه بصورت هفتگی چاپ و تکثیر می شد. جذابترین بخش آن هفتهنامه را ستون فکاهی آن دانستهاند که به عنوان #چرند_و_پرند به قلم علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) و با امضای «دخو» (مخفّف دهخدا) نوشته میشد. علامه #دهخدا (صاحب لغتنامهٔ دهخدا) مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهی منتشر میکرد، سبک نگارش ایشان در ادبیات فارسی بیسابقه بود و مکتب نوینی را در روزنامه نگاری ایران و نثر معاصر پدید آورد. دهخدا با برگزیدن زبان محاوره در نوشتههایش از سبک نگارش پیچیده و رایج زمان خود اجتناب کرد و با به کار بردن اصطلاحات روزمره مردمی زبان نوشتاری قدرتمندی پایهگذاری کرد. اگرچه نثر او برپایه استفاده از اصطلاحات و لغات روزمره کوچه و بازار شکل گرفتهاست، اما نثری فصیح و به دور از هرگونه بددهانی است. جملات او کوتاه، ساده، از نظر دستوری صحیح و بسیار موفق در انتقال پیام نویسنده هستند. برخی نوشتههای دهخدا موجب اعتراض های شدید سنّت گرایان متعصب و طرفداران استبداد شد تا جایی که حتی حکم به تکفیر او دادند. مجلس چند بار راجع به نوشتههای او به بحث و گفتگو پرداخت. در جلسه بیستم شعبان ۱۳۲۵ اسدالله میرزا به شکایت انجمن اتحادیه طلاب اشاره کرد. پس از یکی دو گفتار دیگر، صوراسرافیل بهطور موقت توقیف شد. در این میان دهخدا نیز به مجلس احضار شد و توانست با منطق و استدلال مخالفان را مجاب کند. البته دهخدا را از در پشتی مجلس خارج کردند زیرا برخی متعصّبان مسلّح با سلاح گرم، آمادهٔ حمله به او بودند.
در سر مقاله صور اسرافیل، مرام روزنامه چنین اعلام شده بود: «از تهدید و هلاکت بیم و خوفی نداریم و به زندگی بدون حُریّت و مساوات و شَرَف وَقعی نمیگذاریم ... تملّق از کسی نمیگوییم و به رشوه گول نمیخوریم و اغراض نفسانی به کار نمیبریم، بد را بد و خوب را خوب می نویسیم.»
@drsargolzaei
http://drsargolzaei.com/images/PublicCategory/Sooresrafil.jpg
#چشم_تاریخ
#صوراسرافیل
صور اسرافیل از نشریات معروف، مهم و مؤثر صدر #مشروطیت بود. شماره نخست این نشریه هشتم خرداد ماه ۱۲۸۶خورشیدی منتشر شد. جهانگیرخان شیرازی و قاسم خان تبریزی با همکاری میرزا علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) صور اسرافیل رامنتشر میکردند. این نشریه بصورت هفتگی چاپ و تکثیر میشد. جذابترین بخش آن هفتهنامه را ستون فکاهی آن دانستهاند که به عنوان #چرند_و_پرند به قلم علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) و با امضای «دخو» (مخفّف دهخدا) نوشته میشد. علامه #دهخدا (صاحب لغتنامهٔ دهخدا) مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهی منتشر میکرد، سبک نگارش ایشان در ادبیات فارسی بیسابقه بود و مکتب نوینی را در روزنامه نگاری ایران و نثر معاصر پدید آورد. دهخدا با برگزیدن زبان محاوره در نوشتههایش از سبک نگارش پیچیده و رایج زمان خود اجتناب کرد و با به کار بردن اصطلاحات روزمره مردمی زبان نوشتاری قدرتمندی پایهگذاری کرد. اگرچه نثر او برپایه استفاده از اصطلاحات و لغات روزمره کوچه و بازار شکل گرفتهاست، اما نثری فصیح و به دور از هرگونه بددهانی است. جملات او کوتاه، ساده، از نظر دستوری صحیح و بسیار موفق در انتقال پیام نویسنده هستند. برخی نوشتههای دهخدا موجب اعتراض های شدید سنّت گرایان متعصب و طرفداران استبداد شد تا جایی که حتی حکم به تکفیر او دادند. مجلس چند بار راجع به نوشتههای او به بحث و گفتگو پرداخت. در جلسه بیستم شعبان ۱۳۲۵ اسدالله میرزا به شکایت انجمن اتحادیه طلاب اشاره کرد. پس از یکی دو گفتار دیگر، صوراسرافیل بهطور موقت توقیف شد. در این میان دهخدا نیز به مجلس احضار شد و توانست با منطق و استدلال مخالفان را مجاب کند. البته دهخدا را از در پشتی مجلس خارج کردند زیرا برخی متعصّبان مسلّح با سلاح گرم، آمادهٔ حمله به او بودند.
در سر مقاله صور اسرافیل، مرام روزنامه چنین اعلام شده بود: «از تهدید و هلاکت بیم و خوفی نداریم و به زندگی بدون حُریّت و مساوات و شَرَف وَقعی نمیگذاریم ... تملّق از کسی نمیگوییم و به رشوه گول نمیخوریم و اغراض نفسانی به کار نمیبریم، بد را بد و خوب را خوب می نویسیم.»
@drsargolzaei
#صوراسرافیل
صور اسرافیل از نشریات معروف، مهم و مؤثر صدر #مشروطیت بود. شماره نخست این نشریه هشتم خرداد ماه ۱۲۸۶خورشیدی منتشر شد. جهانگیرخان شیرازی و قاسم خان تبریزی با همکاری میرزا علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) صور اسرافیل رامنتشر میکردند. این نشریه بصورت هفتگی چاپ و تکثیر میشد. جذابترین بخش آن هفتهنامه را ستون فکاهی آن دانستهاند که به عنوان #چرند_و_پرند به قلم علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) و با امضای «دخو» (مخفّف دهخدا) نوشته میشد. علامه #دهخدا (صاحب لغتنامهٔ دهخدا) مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهی منتشر میکرد، سبک نگارش ایشان در ادبیات فارسی بیسابقه بود و مکتب نوینی را در روزنامه نگاری ایران و نثر معاصر پدید آورد. دهخدا با برگزیدن زبان محاوره در نوشتههایش از سبک نگارش پیچیده و رایج زمان خود اجتناب کرد و با به کار بردن اصطلاحات روزمره مردمی زبان نوشتاری قدرتمندی پایهگذاری کرد. اگرچه نثر او برپایه استفاده از اصطلاحات و لغات روزمره کوچه و بازار شکل گرفتهاست، اما نثری فصیح و به دور از هرگونه بددهانی است. جملات او کوتاه، ساده، از نظر دستوری صحیح و بسیار موفق در انتقال پیام نویسنده هستند. برخی نوشتههای دهخدا موجب اعتراض های شدید سنّت گرایان متعصب و طرفداران استبداد شد تا جایی که حتی حکم به تکفیر او دادند. مجلس چند بار راجع به نوشتههای او به بحث و گفتگو پرداخت. در جلسه بیستم شعبان ۱۳۲۵ اسدالله میرزا به شکایت انجمن اتحادیه طلاب اشاره کرد. پس از یکی دو گفتار دیگر، صوراسرافیل بهطور موقت توقیف شد. در این میان دهخدا نیز به مجلس احضار شد و توانست با منطق و استدلال مخالفان را مجاب کند. البته دهخدا را از در پشتی مجلس خارج کردند زیرا برخی متعصّبان مسلّح با سلاح گرم، آمادهٔ حمله به او بودند.
در سر مقاله صور اسرافیل، مرام روزنامه چنین اعلام شده بود: «از تهدید و هلاکت بیم و خوفی نداریم و به زندگی بدون حُریّت و مساوات و شَرَف وَقعی نمیگذاریم ... تملّق از کسی نمیگوییم و به رشوه گول نمیخوریم و اغراض نفسانی به کار نمیبریم، بد را بد و خوب را خوب می نویسیم.»
@drsargolzaei
#چشم_تاریخ
#صوراسرافیل
صور اسرافیل از نشریات معروف، مهم و مؤثر صدر #مشروطیت بود. شماره نخست این نشریه هشتم خرداد ماه ۱۲۸۶خورشیدی منتشر شد. جهانگیرخان شیرازی و قاسم خان تبریزی با همکاری میرزا علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) صور اسرافیل رامنتشر میکردند. این نشریه بصورت هفتگی چاپ و تکثیر میشد. جذابترین بخش آن هفتهنامه را ستون فکاهی آن دانستهاند که به عنوان #چرند_و_پرند به قلم علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) و با امضای «دخو» (مخفّف دهخدا) نوشته میشد. علامه #دهخدا (صاحب لغتنامهٔ دهخدا) مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهی منتشر میکرد، سبک نگارش ایشان در ادبیات فارسی بیسابقه بود و مکتب نوینی را در روزنامه نگاری ایران و نثر معاصر پدید آورد. دهخدا با برگزیدن زبان محاوره در نوشتههایش از سبک نگارش پیچیده و رایج زمان خود اجتناب کرد و با به کار بردن اصطلاحات روزمره مردمی زبان نوشتاری قدرتمندی پایهگذاری کرد. اگرچه نثر او برپایه استفاده از اصطلاحات و لغات روزمره کوچه و بازار شکل گرفتهاست، اما نثری فصیح و به دور از هرگونه بددهانی است. جملات او کوتاه، ساده، از نظر دستوری صحیح و بسیار موفق در انتقال پیام نویسنده هستند. برخی نوشتههای دهخدا موجب اعتراض های شدید سنّت گرایان متعصب و طرفداران استبداد شد تا جایی که حتی حکم به تکفیر او دادند. مجلس چند بار راجع به نوشتههای او به بحث و گفتگو پرداخت. در جلسه بیستم شعبان ۱۳۲۵ اسدالله میرزا به شکایت انجمن اتحادیه طلاب اشاره کرد. پس از یکی دو گفتار دیگر، صوراسرافیل بهطور موقت توقیف شد. در این میان دهخدا نیز به مجلس احضار شد و توانست با منطق و استدلال مخالفان را مجاب کند. البته دهخدا را از در پشتی مجلس خارج کردند زیرا برخی متعصّبان مسلّح با سلاح گرم، آمادهٔ حمله به او بودند.
در سر مقاله صور اسرافیل، مرام روزنامه چنین اعلام شده بود: «از تهدید و هلاکت بیم و خوفی نداریم و به زندگی بدون حُریّت و مساوات و شَرَف وَقعی نمیگذاریم ... تملّق از کسی نمیگوییم و به رشوه گول نمیخوریم و اغراض نفسانی به کار نمیبریم، بد را بد و خوب را خوب می نویسیم.»
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#صوراسرافیل
صور اسرافیل از نشریات معروف، مهم و مؤثر صدر #مشروطیت بود. شماره نخست این نشریه هشتم خرداد ماه ۱۲۸۶خورشیدی منتشر شد. جهانگیرخان شیرازی و قاسم خان تبریزی با همکاری میرزا علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) صور اسرافیل رامنتشر میکردند. این نشریه بصورت هفتگی چاپ و تکثیر میشد. جذابترین بخش آن هفتهنامه را ستون فکاهی آن دانستهاند که به عنوان #چرند_و_پرند به قلم علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) و با امضای «دخو» (مخفّف دهخدا) نوشته میشد. علامه #دهخدا (صاحب لغتنامهٔ دهخدا) مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهی منتشر میکرد، سبک نگارش ایشان در ادبیات فارسی بیسابقه بود و مکتب نوینی را در روزنامه نگاری ایران و نثر معاصر پدید آورد. دهخدا با برگزیدن زبان محاوره در نوشتههایش از سبک نگارش پیچیده و رایج زمان خود اجتناب کرد و با به کار بردن اصطلاحات روزمره مردمی زبان نوشتاری قدرتمندی پایهگذاری کرد. اگرچه نثر او برپایه استفاده از اصطلاحات و لغات روزمره کوچه و بازار شکل گرفتهاست، اما نثری فصیح و به دور از هرگونه بددهانی است. جملات او کوتاه، ساده، از نظر دستوری صحیح و بسیار موفق در انتقال پیام نویسنده هستند. برخی نوشتههای دهخدا موجب اعتراض های شدید سنّت گرایان متعصب و طرفداران استبداد شد تا جایی که حتی حکم به تکفیر او دادند. مجلس چند بار راجع به نوشتههای او به بحث و گفتگو پرداخت. در جلسه بیستم شعبان ۱۳۲۵ اسدالله میرزا به شکایت انجمن اتحادیه طلاب اشاره کرد. پس از یکی دو گفتار دیگر، صوراسرافیل بهطور موقت توقیف شد. در این میان دهخدا نیز به مجلس احضار شد و توانست با منطق و استدلال مخالفان را مجاب کند. البته دهخدا را از در پشتی مجلس خارج کردند زیرا برخی متعصّبان مسلّح با سلاح گرم، آمادهٔ حمله به او بودند.
در سر مقاله صور اسرافیل، مرام روزنامه چنین اعلام شده بود: «از تهدید و هلاکت بیم و خوفی نداریم و به زندگی بدون حُریّت و مساوات و شَرَف وَقعی نمیگذاریم ... تملّق از کسی نمیگوییم و به رشوه گول نمیخوریم و اغراض نفسانی به کار نمیبریم، بد را بد و خوب را خوب می نویسیم.»
#drsargolzaei
@drsargolzaei