#پرسش_و_پاسخ
*جناب #دکترسرگلزایی بزرگوار
با سلام و احترام.
بنده یکی از اعضای کانال تلگرامی شما هستم.
تحصیلاتم دکتری جامعه شناسی و مدرس دانشگاه هستم.
راهنمایی از خدمتتان در خصوص دخترم می خواستم.
دختر پانزده ساله بنده به تازگی بسیار علاقمند به مطالعه حوزه رمان شده است.
می خواستم راهنمایی بفرمایید برای سن ایشان چه رمان هایی، از کدام نویسندگان (چه داخلی ، چه خارجی) مناسب تر می باشند تا روند رشد فکری ایشان درست تر شکل بگیرد؟
چند روز قبل برای خرید رمان به کتاب فروشی رفتم و خواستم از رمان های معروف مانند: اوژنی گرانده، ربکا و ... خریداری نمایم، اما کمی تردید کردم.
لطفا در این زمینه راهنمایی بفرمایید.
با سپاس بی کران از مطالب ارزشمندتان در کانال.
*سلام و احترام
ممنونم که نوشته های من را می خوانید.
#اریک_اریکسون روانکاو دانمارکی نظریه ای درباره ی رشد روانی-اجتماعی دارد که «نظریه اپی ژنتیک» نامیده می شود. طبق نظریه ی اپی ژنتیک هر دوره ی سنّی یک هدف رشدی خاص دارد و برای عبور از یک دوره ی رشد و ورود به دوران بالاتر لازم است که فرد به هدف رشدی دوره ی قبل دست یافته باشد.
بر اساس نظر اریک اریکسون هدف رشدی دوران نوجوانی که سن دختر گل تان است «هویت یابی» است.
برای شکل گیری هویت ، هر فرد باید با ریشه ها و تاریخش آشنا شود.
من مناسب ترین کاری که برای نوجوانان ایرانی سراغ دارم مجموعه ی «سفرهای دور و دراز هامی و کامی در وطن» است. این فیلمنامه توسط مرحوم نادر ابراهیمی در دهه ی پنجاه نوشته شد و همان زمان به کارگردانی خود ایشان تبدیل به یک مجموعه ی تلویزیونی شد. نمی دانم امکان تهیه ی آن مجموعه ی ارزشمند از طریق اینترنت یا صاحبان کتابخانه های قدیمی وجود دارد یا نه.
رمان های تاریخی «خداوند الموت» پل آمیر و «خواجه ی تاجدار» ژان گور (ترجمه ذبیح الله منصوری) و داستان «نون والقلم» جلال آل احمد و کتاب «کشتگان بر سر قدرت» مسعود بهنود را هم به دلیل ایجاد ارتباط با ریشه های فرهنگی و تاریخی پیشنهاد می کنم.
از بین کتاب های بنده هم کتاب های «من این سرنوشت را نمی خواهم» ، «ماجراهای عاشقانه» ، «نامه هایی به آسمان» و «ده سؤال بی جواب» ساختاری داستان محور دارند و برای نوجوانان مناسب هستند. این کتاب ها را نشر مرندیز منتشر کرده اند و توسط پخش کتاب جیحون پخش می شوند.
رمان های فلسفی «دنیای سوفی» و «راز فال ورق» نوشته ی یوستین گرودر هم برای شکل گیری تفکر فیلسوفانه در نوجوانان کتاب های خوبی هستند.
اما یک نکته ی مهم را مدنظر داشته باشید که حتما خود دختر عزیزمان را هم در کار انتخاب کتاب مشارکت دهید. این که ایشان به کتاب خواندن علاقمندند جای تبریک دارد. به ایشان یاد بدهید که راجع به کتاب های منتشر شد پژوهش کنند، خبرنامه های مربوط به کتاب ها و نقد های مرتبط با داستان ها را بخوانند و پیشنهاد های سایت های مرتبط با ناشران معتبر را مرور کنند و خودشان کتاب انتخاب کنند، نوجوانان نیاز به «احساس استقلال» دارند.
سبز باشید.
@drsargolzaei
*جناب #دکترسرگلزایی بزرگوار
با سلام و احترام.
بنده یکی از اعضای کانال تلگرامی شما هستم.
تحصیلاتم دکتری جامعه شناسی و مدرس دانشگاه هستم.
راهنمایی از خدمتتان در خصوص دخترم می خواستم.
دختر پانزده ساله بنده به تازگی بسیار علاقمند به مطالعه حوزه رمان شده است.
می خواستم راهنمایی بفرمایید برای سن ایشان چه رمان هایی، از کدام نویسندگان (چه داخلی ، چه خارجی) مناسب تر می باشند تا روند رشد فکری ایشان درست تر شکل بگیرد؟
چند روز قبل برای خرید رمان به کتاب فروشی رفتم و خواستم از رمان های معروف مانند: اوژنی گرانده، ربکا و ... خریداری نمایم، اما کمی تردید کردم.
لطفا در این زمینه راهنمایی بفرمایید.
با سپاس بی کران از مطالب ارزشمندتان در کانال.
*سلام و احترام
ممنونم که نوشته های من را می خوانید.
#اریک_اریکسون روانکاو دانمارکی نظریه ای درباره ی رشد روانی-اجتماعی دارد که «نظریه اپی ژنتیک» نامیده می شود. طبق نظریه ی اپی ژنتیک هر دوره ی سنّی یک هدف رشدی خاص دارد و برای عبور از یک دوره ی رشد و ورود به دوران بالاتر لازم است که فرد به هدف رشدی دوره ی قبل دست یافته باشد.
بر اساس نظر اریک اریکسون هدف رشدی دوران نوجوانی که سن دختر گل تان است «هویت یابی» است.
برای شکل گیری هویت ، هر فرد باید با ریشه ها و تاریخش آشنا شود.
من مناسب ترین کاری که برای نوجوانان ایرانی سراغ دارم مجموعه ی «سفرهای دور و دراز هامی و کامی در وطن» است. این فیلمنامه توسط مرحوم نادر ابراهیمی در دهه ی پنجاه نوشته شد و همان زمان به کارگردانی خود ایشان تبدیل به یک مجموعه ی تلویزیونی شد. نمی دانم امکان تهیه ی آن مجموعه ی ارزشمند از طریق اینترنت یا صاحبان کتابخانه های قدیمی وجود دارد یا نه.
رمان های تاریخی «خداوند الموت» پل آمیر و «خواجه ی تاجدار» ژان گور (ترجمه ذبیح الله منصوری) و داستان «نون والقلم» جلال آل احمد و کتاب «کشتگان بر سر قدرت» مسعود بهنود را هم به دلیل ایجاد ارتباط با ریشه های فرهنگی و تاریخی پیشنهاد می کنم.
از بین کتاب های بنده هم کتاب های «من این سرنوشت را نمی خواهم» ، «ماجراهای عاشقانه» ، «نامه هایی به آسمان» و «ده سؤال بی جواب» ساختاری داستان محور دارند و برای نوجوانان مناسب هستند. این کتاب ها را نشر مرندیز منتشر کرده اند و توسط پخش کتاب جیحون پخش می شوند.
رمان های فلسفی «دنیای سوفی» و «راز فال ورق» نوشته ی یوستین گرودر هم برای شکل گیری تفکر فیلسوفانه در نوجوانان کتاب های خوبی هستند.
اما یک نکته ی مهم را مدنظر داشته باشید که حتما خود دختر عزیزمان را هم در کار انتخاب کتاب مشارکت دهید. این که ایشان به کتاب خواندن علاقمندند جای تبریک دارد. به ایشان یاد بدهید که راجع به کتاب های منتشر شد پژوهش کنند، خبرنامه های مربوط به کتاب ها و نقد های مرتبط با داستان ها را بخوانند و پیشنهاد های سایت های مرتبط با ناشران معتبر را مرور کنند و خودشان کتاب انتخاب کنند، نوجوانان نیاز به «احساس استقلال» دارند.
سبز باشید.
@drsargolzaei
#مقاله
#زن_مرد_زندگی
آیا تفاوت های جسمانی بین زن و مرد لزوماً باعث می شود زن و مرد نحوه ی تفکر و احساسات متفاوتی داشته باشند؟ آیا برخی از امور زندگی «مردانه» و برخی از امور آن «زنانه»اند؟ شما چه فکر می کنید؟ آیا «بچه داری» کار زنان است و «خلبانی» کار مردان؟
پایه گذاران روانکاوی همچون زیگموند #فروید، کارل #یونگ و #اریک_اریکسون اعتقاد داشتند که ساختار «روان زنانه» با ساختار «روان مردانه» متفاوت است وهمان طور که نمی توان انتظار داشت مردی وظیفه ی زایمان و شیردهی را به عهده بگیرد، نمی توان سایر امور «بچه داری» را به مردان سپرد. این صاحب نظران می اندیشیدند که «طبیعت» وظایف متفاوتی را برای زنان و مردان درنظر گرفته است. فروید گفته است «آناتومی سرنوشت است».
گرچه فروید و یونگ افرادی تحصیل کرده و با تفکر علمی بودند، بعدها افکار آنان مورد نقد قرار گرفت و بسیاری از شاگردان آن ها به این نتیجه رسیدند که همه نظریات آن ها ساختار علمی خود را حفظ نکرده اند.
«کارن هورنای» از اولین زنان روانکاو و «مارگارت مید» مردم شناس برجسته، به این نتیجه رسیدند که فروید نقش فرهنگ و فضای اجتماعی را در نظریاتش نادیده گرفته است و بسیاری از آن چه زنانه یا مردانه پنداشته ایم نه تحت تأثیر «طبیعت» که محصول فرهنگ و تاریخ می باشد و قابل تغییر و بازنگری هستند.
تحقیقات بعدی در حیطه ی روانشناسی اجتماعی و فرهنگی نشان داد که اعتراضات «کارن هورنای»، «مارگارت مید» و دیگران به جا و درست بوده است. بسیاری از مواقع «باور ما» مبنی بر این که چیزی طبیعی یا چیز دیگری غیرطبیعی است بر «طبیعت» ما تأثیر می گذارد.
در یک کار پژوهشی، معلم در سر کلاس درس عنوان کرد که تحقیقات نشان داده است که دانش آموزانی که رنگ چشم روشن دارند بیش از دانش آموزانی که رنگ چشم تیره دارند در ریاضیات استعداد دارند. دو هفته بعد، این معلم از دانش اموزان آن کلاس امتحان ریاضی گرفت. نمرات ریاضی دانش آموزان چشم روشن به طور قابل توجهی از دانش آموزان چشم تیره بالاتر بود. معلم نمرات را اعلام نکرد. در عوض، چند روز بعد اعلام کرد که راجع به تحقیقات علمی اشتباه کرده و وقتی دوباره مقالات را مرور کرده متوجه شده که طبق تحقیقات، دانش آموزان رنگ چشم تیره استعداد بیشتری در ریاضیات دارند! دوباره دوهفته بعد این معلم از همان دانش آموزان امتحان ریاضی گرفت، این بار نمرات دانش آموزانی که رنگ چشم تیره داشتند به طور قابل توجهی بالاتر از دانش آموزانی بود رنگ چشم شان روشن بود! می بینید؟ باور ما به یک گزاره، گاهی استعداد و هوش ما را هم تحت تأثیر قرار می دهند.
هنوز هم در دنیا «تبعیض جنسی» بیداد می کند. فرهنگ های زیادی در دنیا هستند که هنوز افکار، احساسات، شغل ها، علم ها و حتی رنگ ها را نیز بر مبنای «زنانه» و «مردانه» تقسیم می کنند. چنین فرهنگ هایی گاهی منجر به این می شوند که باور متفاوت بودن جنسی، در واقع نیز افراد را تحت تأثیر قرار دهد و ما در چرخه ی معیوب نادانی خود باقی بمانیم و آن چه را که محصول سنّت ها و باورهامان است، «ناموس هستی» و «قانون الهی» بدانیم! هنوز تحت نام روانشناسی، کتاب هایی منتشر می شوند که مردان را اهل مریُخ و زنان را اهل ونوس می دانند و برای آنان چنان تفاوت ذاتی قایلند که آن ها برای فهم یکدیگر نیاز به زحمت و تلاش دارند.
واقعیت چیست؟ آیا «خلبانی» کار مردان است و «بچه داری» کار زنان؟
شما چه فکر می کنید؟!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
Drsargolzaei.com
#زن_مرد_زندگی
آیا تفاوت های جسمانی بین زن و مرد لزوماً باعث می شود زن و مرد نحوه ی تفکر و احساسات متفاوتی داشته باشند؟ آیا برخی از امور زندگی «مردانه» و برخی از امور آن «زنانه»اند؟ شما چه فکر می کنید؟ آیا «بچه داری» کار زنان است و «خلبانی» کار مردان؟
پایه گذاران روانکاوی همچون زیگموند #فروید، کارل #یونگ و #اریک_اریکسون اعتقاد داشتند که ساختار «روان زنانه» با ساختار «روان مردانه» متفاوت است وهمان طور که نمی توان انتظار داشت مردی وظیفه ی زایمان و شیردهی را به عهده بگیرد، نمی توان سایر امور «بچه داری» را به مردان سپرد. این صاحب نظران می اندیشیدند که «طبیعت» وظایف متفاوتی را برای زنان و مردان درنظر گرفته است. فروید گفته است «آناتومی سرنوشت است».
گرچه فروید و یونگ افرادی تحصیل کرده و با تفکر علمی بودند، بعدها افکار آنان مورد نقد قرار گرفت و بسیاری از شاگردان آن ها به این نتیجه رسیدند که همه نظریات آن ها ساختار علمی خود را حفظ نکرده اند.
«کارن هورنای» از اولین زنان روانکاو و «مارگارت مید» مردم شناس برجسته، به این نتیجه رسیدند که فروید نقش فرهنگ و فضای اجتماعی را در نظریاتش نادیده گرفته است و بسیاری از آن چه زنانه یا مردانه پنداشته ایم نه تحت تأثیر «طبیعت» که محصول فرهنگ و تاریخ می باشد و قابل تغییر و بازنگری هستند.
تحقیقات بعدی در حیطه ی روانشناسی اجتماعی و فرهنگی نشان داد که اعتراضات «کارن هورنای»، «مارگارت مید» و دیگران به جا و درست بوده است. بسیاری از مواقع «باور ما» مبنی بر این که چیزی طبیعی یا چیز دیگری غیرطبیعی است بر «طبیعت» ما تأثیر می گذارد.
در یک کار پژوهشی، معلم در سر کلاس درس عنوان کرد که تحقیقات نشان داده است که دانش آموزانی که رنگ چشم روشن دارند بیش از دانش آموزانی که رنگ چشم تیره دارند در ریاضیات استعداد دارند. دو هفته بعد، این معلم از دانش اموزان آن کلاس امتحان ریاضی گرفت. نمرات ریاضی دانش آموزان چشم روشن به طور قابل توجهی از دانش آموزان چشم تیره بالاتر بود. معلم نمرات را اعلام نکرد. در عوض، چند روز بعد اعلام کرد که راجع به تحقیقات علمی اشتباه کرده و وقتی دوباره مقالات را مرور کرده متوجه شده که طبق تحقیقات، دانش آموزان رنگ چشم تیره استعداد بیشتری در ریاضیات دارند! دوباره دوهفته بعد این معلم از همان دانش آموزان امتحان ریاضی گرفت، این بار نمرات دانش آموزانی که رنگ چشم تیره داشتند به طور قابل توجهی بالاتر از دانش آموزانی بود رنگ چشم شان روشن بود! می بینید؟ باور ما به یک گزاره، گاهی استعداد و هوش ما را هم تحت تأثیر قرار می دهند.
هنوز هم در دنیا «تبعیض جنسی» بیداد می کند. فرهنگ های زیادی در دنیا هستند که هنوز افکار، احساسات، شغل ها، علم ها و حتی رنگ ها را نیز بر مبنای «زنانه» و «مردانه» تقسیم می کنند. چنین فرهنگ هایی گاهی منجر به این می شوند که باور متفاوت بودن جنسی، در واقع نیز افراد را تحت تأثیر قرار دهد و ما در چرخه ی معیوب نادانی خود باقی بمانیم و آن چه را که محصول سنّت ها و باورهامان است، «ناموس هستی» و «قانون الهی» بدانیم! هنوز تحت نام روانشناسی، کتاب هایی منتشر می شوند که مردان را اهل مریُخ و زنان را اهل ونوس می دانند و برای آنان چنان تفاوت ذاتی قایلند که آن ها برای فهم یکدیگر نیاز به زحمت و تلاش دارند.
واقعیت چیست؟ آیا «خلبانی» کار مردان است و «بچه داری» کار زنان؟
شما چه فکر می کنید؟!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
Drsargolzaei.com
#مقاله
#زن_مرد_زندگی
✍#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
آیا تفاوت های جسمانی بین زن و مرد لزوماً باعث می شود زن و مرد نحوه ی تفکر و احساسات متفاوتی داشته باشند؟ آیا برخی از امور زندگی «مردانه» و برخی از امور آن «زنانه»اند؟ شما چه فکر می کنید؟ آیا «بچه داری» کار زنان است و «خلبانی» کار مردان؟
پایه گذاران روانکاوی همچون زیگموند #فروید، کارل #یونگ و #اریک_اریکسون اعتقاد داشتند که ساختار «روان زنانه» با ساختار «روان مردانه» متفاوت است وهمان طور که نمی توان انتظار داشت مردی وظیفه ی زایمان و شیردهی را به عهده بگیرد، نمی توان سایر امور «بچه داری» را به مردان سپرد. این صاحب نظران می اندیشیدند که «طبیعت» وظایف متفاوتی را برای زنان و مردان درنظر گرفته است. فروید گفته است «آناتومی سرنوشت است».
گرچه فروید و یونگ افرادی تحصیل کرده و با تفکر علمی بودند، بعدها افکار آنان مورد نقد قرار گرفت و بسیاری از شاگردان آن ها به این نتیجه رسیدند که همه نظریات آن ها ساختار علمی خود را حفظ نکرده اند.
«کارن هورنای» از اولین زنان روانکاو و «مارگارت مید» مردم شناس برجسته، به این نتیجه رسیدند که فروید نقش فرهنگ و فضای اجتماعی را در نظریاتش نادیده گرفته است و بسیاری از آن چه زنانه یا مردانه پنداشته ایم نه تحت تأثیر «طبیعت» که محصول فرهنگ و تاریخ می باشد و قابل تغییر و بازنگری هستند.
تحقیقات بعدی در حیطه ی روانشناسی اجتماعی و فرهنگی نشان داد که اعتراضات «کارن هورنای»، «مارگارت مید» و دیگران به جا و درست بوده است. بسیاری از مواقع «باور ما» مبنی بر این که چیزی طبیعی یا چیز دیگری غیرطبیعی است بر «طبیعت» ما تأثیر می گذارد.
در یک کار پژوهشی، معلم در سر کلاس درس عنوان کرد که تحقیقات نشان داده است که دانش آموزانی که رنگ چشم روشن دارند بیش از دانش آموزانی که رنگ چشم تیره دارند در ریاضیات استعداد دارند. دو هفته بعد، این معلم از دانش اموزان آن کلاس امتحان ریاضی گرفت. نمرات ریاضی دانش آموزان چشم روشن به طور قابل توجهی از دانش آموزان چشم تیره بالاتر بود. معلم نمرات را اعلام نکرد. در عوض، چند روز بعد اعلام کرد که راجع به تحقیقات علمی اشتباه کرده و وقتی دوباره مقالات را مرور کرده متوجه شده که طبق تحقیقات، دانش آموزان رنگ چشم تیره استعداد بیشتری در ریاضیات دارند! دوباره دوهفته بعد این معلم از همان دانش آموزان امتحان ریاضی گرفت، این بار نمرات دانش آموزانی که رنگ چشم تیره داشتند به طور قابل توجهی بالاتر از دانش آموزانی بود رنگ چشم شان روشن بود! می بینید؟ باور ما به یک گزاره، گاهی استعداد و هوش ما را هم تحت تأثیر قرار می دهند.
هنوز هم در دنیا «تبعیض جنسی» بیداد می کند. فرهنگ های زیادی در دنیا هستند که هنوز افکار، احساسات، شغل ها، علم ها و حتی رنگ ها را نیز بر مبنای «زنانه» و «مردانه» تقسیم می کنند. چنین فرهنگ هایی گاهی منجر به این می شوند که باور متفاوت بودن جنسی، در واقع نیز افراد را تحت تأثیر قرار دهد و ما در چرخه ی معیوب نادانی خود باقی بمانیم و آن چه را که محصول سنّت ها و باورهامان است، «ناموس هستی» و «قانون الهی» بدانیم! هنوز تحت نام روانشناسی، کتاب هایی منتشر می شوند که مردان را اهل مریُخ و زنان را اهل ونوس می دانند و برای آنان چنان تفاوت ذاتی قایلند که آن ها برای فهم یکدیگر نیاز به زحمت و تلاش دارند.
واقعیت چیست؟ آیا «خلبانی» کار مردان است و «بچه داری» کار زنان؟
شما چه فکر می کنید؟!
@drsargolzaei
#زن_مرد_زندگی
✍#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
آیا تفاوت های جسمانی بین زن و مرد لزوماً باعث می شود زن و مرد نحوه ی تفکر و احساسات متفاوتی داشته باشند؟ آیا برخی از امور زندگی «مردانه» و برخی از امور آن «زنانه»اند؟ شما چه فکر می کنید؟ آیا «بچه داری» کار زنان است و «خلبانی» کار مردان؟
پایه گذاران روانکاوی همچون زیگموند #فروید، کارل #یونگ و #اریک_اریکسون اعتقاد داشتند که ساختار «روان زنانه» با ساختار «روان مردانه» متفاوت است وهمان طور که نمی توان انتظار داشت مردی وظیفه ی زایمان و شیردهی را به عهده بگیرد، نمی توان سایر امور «بچه داری» را به مردان سپرد. این صاحب نظران می اندیشیدند که «طبیعت» وظایف متفاوتی را برای زنان و مردان درنظر گرفته است. فروید گفته است «آناتومی سرنوشت است».
گرچه فروید و یونگ افرادی تحصیل کرده و با تفکر علمی بودند، بعدها افکار آنان مورد نقد قرار گرفت و بسیاری از شاگردان آن ها به این نتیجه رسیدند که همه نظریات آن ها ساختار علمی خود را حفظ نکرده اند.
«کارن هورنای» از اولین زنان روانکاو و «مارگارت مید» مردم شناس برجسته، به این نتیجه رسیدند که فروید نقش فرهنگ و فضای اجتماعی را در نظریاتش نادیده گرفته است و بسیاری از آن چه زنانه یا مردانه پنداشته ایم نه تحت تأثیر «طبیعت» که محصول فرهنگ و تاریخ می باشد و قابل تغییر و بازنگری هستند.
تحقیقات بعدی در حیطه ی روانشناسی اجتماعی و فرهنگی نشان داد که اعتراضات «کارن هورنای»، «مارگارت مید» و دیگران به جا و درست بوده است. بسیاری از مواقع «باور ما» مبنی بر این که چیزی طبیعی یا چیز دیگری غیرطبیعی است بر «طبیعت» ما تأثیر می گذارد.
در یک کار پژوهشی، معلم در سر کلاس درس عنوان کرد که تحقیقات نشان داده است که دانش آموزانی که رنگ چشم روشن دارند بیش از دانش آموزانی که رنگ چشم تیره دارند در ریاضیات استعداد دارند. دو هفته بعد، این معلم از دانش اموزان آن کلاس امتحان ریاضی گرفت. نمرات ریاضی دانش آموزان چشم روشن به طور قابل توجهی از دانش آموزان چشم تیره بالاتر بود. معلم نمرات را اعلام نکرد. در عوض، چند روز بعد اعلام کرد که راجع به تحقیقات علمی اشتباه کرده و وقتی دوباره مقالات را مرور کرده متوجه شده که طبق تحقیقات، دانش آموزان رنگ چشم تیره استعداد بیشتری در ریاضیات دارند! دوباره دوهفته بعد این معلم از همان دانش آموزان امتحان ریاضی گرفت، این بار نمرات دانش آموزانی که رنگ چشم تیره داشتند به طور قابل توجهی بالاتر از دانش آموزانی بود رنگ چشم شان روشن بود! می بینید؟ باور ما به یک گزاره، گاهی استعداد و هوش ما را هم تحت تأثیر قرار می دهند.
هنوز هم در دنیا «تبعیض جنسی» بیداد می کند. فرهنگ های زیادی در دنیا هستند که هنوز افکار، احساسات، شغل ها، علم ها و حتی رنگ ها را نیز بر مبنای «زنانه» و «مردانه» تقسیم می کنند. چنین فرهنگ هایی گاهی منجر به این می شوند که باور متفاوت بودن جنسی، در واقع نیز افراد را تحت تأثیر قرار دهد و ما در چرخه ی معیوب نادانی خود باقی بمانیم و آن چه را که محصول سنّت ها و باورهامان است، «ناموس هستی» و «قانون الهی» بدانیم! هنوز تحت نام روانشناسی، کتاب هایی منتشر می شوند که مردان را اهل مریُخ و زنان را اهل ونوس می دانند و برای آنان چنان تفاوت ذاتی قایلند که آن ها برای فهم یکدیگر نیاز به زحمت و تلاش دارند.
واقعیت چیست؟ آیا «خلبانی» کار مردان است و «بچه داری» کار زنان؟
شما چه فکر می کنید؟!
@drsargolzaei
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#مقاله
#زن_مرد_زندگی
✍#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
آیا تفاوت های جسمانی بین زن و مرد لزوماً باعث می شود زن و مرد نحوه ی تفکر و احساسات متفاوتی داشته باشند؟ آیا برخی از امور زندگی «مردانه» و برخی از امور آن «زنانه»اند؟ شما چه فکر می کنید؟ آیا «بچه داری» کار زنان است و «خلبانی» کار مردان؟
پایه گذاران روانکاوی همچون زیگموند #فروید، کارل #یونگ و #اریک_اریکسون اعتقاد داشتند که ساختار «روان زنانه» با ساختار «روان مردانه» متفاوت است وهمان طور که نمی توان انتظار داشت مردی وظیفه ی زایمان و شیردهی را به عهده بگیرد، نمی توان سایر امور «بچه داری» را به مردان سپرد. این صاحب نظران می اندیشیدند که «طبیعت» وظایف متفاوتی را برای زنان و مردان درنظر گرفته است. فروید گفته است «آناتومی سرنوشت است».
گرچه فروید و یونگ افرادی تحصیل کرده و با تفکر علمی بودند، بعدها افکار آنان مورد نقد قرار گرفت و بسیاری از شاگردان آن ها به این نتیجه رسیدند که همه نظریات آن ها ساختار علمی خود را حفظ نکرده اند.
«کارن هورنای» از اولین زنان روانکاو و «مارگارت مید» مردم شناس برجسته، به این نتیجه رسیدند که فروید نقش فرهنگ و فضای اجتماعی را در نظریاتش نادیده گرفته است و بسیاری از آن چه زنانه یا مردانه پنداشته ایم نه تحت تأثیر «طبیعت» که محصول فرهنگ و تاریخ می باشد و قابل تغییر و بازنگری هستند.
تحقیقات بعدی در حیطه ی روانشناسی اجتماعی و فرهنگی نشان داد که اعتراضات «کارن هورنای»، «مارگارت مید» و دیگران به جا و درست بوده است. بسیاری از مواقع «باور ما» مبنی بر این که چیزی طبیعی یا چیز دیگری غیرطبیعی است بر «طبیعت» ما تأثیر می گذارد.
در یک کار پژوهشی، معلم در سر کلاس درس عنوان کرد که تحقیقات نشان داده است که دانش آموزانی که رنگ چشم روشن دارند بیش از دانش آموزانی که رنگ چشم تیره دارند در ریاضیات استعداد دارند. دو هفته بعد، این معلم از دانش اموزان آن کلاس امتحان ریاضی گرفت. نمرات ریاضی دانش آموزان چشم روشن به طور قابل توجهی از دانش آموزان چشم تیره بالاتر بود. معلم نمرات را اعلام نکرد. در عوض، چند روز بعد اعلام کرد که راجع به تحقیقات علمی اشتباه کرده و وقتی دوباره مقالات را مرور کرده متوجه شده که طبق تحقیقات، دانش آموزان رنگ چشم تیره استعداد بیشتری در ریاضیات دارند! دوباره دوهفته بعد این معلم از همان دانش آموزان امتحان ریاضی گرفت، این بار نمرات دانش آموزانی که رنگ چشم تیره داشتند به طور قابل توجهی بالاتر از دانش آموزانی بود رنگ چشم شان روشن بود! می بینید؟ باور ما به یک گزاره، گاهی استعداد و هوش ما را هم تحت تأثیر قرار می دهند.
هنوز هم در دنیا «تبعیض جنسی» بیداد می کند. فرهنگ های زیادی در دنیا هستند که هنوز افکار، احساسات، شغل ها، علم ها و حتی رنگ ها را نیز بر مبنای «زنانه» و «مردانه» تقسیم می کنند. چنین فرهنگ هایی گاهی منجر به این می شوند که باور متفاوت بودن جنسی، در واقع نیز افراد را تحت تأثیر قرار دهد و ما در چرخه ی معیوب نادانی خود باقی بمانیم و آن چه را که محصول سنّت ها و باورهامان است، «ناموس هستی» و «قانون الهی» بدانیم! هنوز تحت نام روانشناسی، کتاب هایی منتشر می شوند که مردان را اهل مریُخ و زنان را اهل ونوس می دانند و برای آنان چنان تفاوت ذاتی قایلند که آن ها برای فهم یکدیگر نیاز به زحمت و تلاش دارند.
واقعیت چیست؟ آیا «خلبانی» کار مردان است و «بچه داری» کار زنان؟
شما چه فکر می کنید؟!
@drsargolzaei
#زن_مرد_زندگی
✍#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
آیا تفاوت های جسمانی بین زن و مرد لزوماً باعث می شود زن و مرد نحوه ی تفکر و احساسات متفاوتی داشته باشند؟ آیا برخی از امور زندگی «مردانه» و برخی از امور آن «زنانه»اند؟ شما چه فکر می کنید؟ آیا «بچه داری» کار زنان است و «خلبانی» کار مردان؟
پایه گذاران روانکاوی همچون زیگموند #فروید، کارل #یونگ و #اریک_اریکسون اعتقاد داشتند که ساختار «روان زنانه» با ساختار «روان مردانه» متفاوت است وهمان طور که نمی توان انتظار داشت مردی وظیفه ی زایمان و شیردهی را به عهده بگیرد، نمی توان سایر امور «بچه داری» را به مردان سپرد. این صاحب نظران می اندیشیدند که «طبیعت» وظایف متفاوتی را برای زنان و مردان درنظر گرفته است. فروید گفته است «آناتومی سرنوشت است».
گرچه فروید و یونگ افرادی تحصیل کرده و با تفکر علمی بودند، بعدها افکار آنان مورد نقد قرار گرفت و بسیاری از شاگردان آن ها به این نتیجه رسیدند که همه نظریات آن ها ساختار علمی خود را حفظ نکرده اند.
«کارن هورنای» از اولین زنان روانکاو و «مارگارت مید» مردم شناس برجسته، به این نتیجه رسیدند که فروید نقش فرهنگ و فضای اجتماعی را در نظریاتش نادیده گرفته است و بسیاری از آن چه زنانه یا مردانه پنداشته ایم نه تحت تأثیر «طبیعت» که محصول فرهنگ و تاریخ می باشد و قابل تغییر و بازنگری هستند.
تحقیقات بعدی در حیطه ی روانشناسی اجتماعی و فرهنگی نشان داد که اعتراضات «کارن هورنای»، «مارگارت مید» و دیگران به جا و درست بوده است. بسیاری از مواقع «باور ما» مبنی بر این که چیزی طبیعی یا چیز دیگری غیرطبیعی است بر «طبیعت» ما تأثیر می گذارد.
در یک کار پژوهشی، معلم در سر کلاس درس عنوان کرد که تحقیقات نشان داده است که دانش آموزانی که رنگ چشم روشن دارند بیش از دانش آموزانی که رنگ چشم تیره دارند در ریاضیات استعداد دارند. دو هفته بعد، این معلم از دانش اموزان آن کلاس امتحان ریاضی گرفت. نمرات ریاضی دانش آموزان چشم روشن به طور قابل توجهی از دانش آموزان چشم تیره بالاتر بود. معلم نمرات را اعلام نکرد. در عوض، چند روز بعد اعلام کرد که راجع به تحقیقات علمی اشتباه کرده و وقتی دوباره مقالات را مرور کرده متوجه شده که طبق تحقیقات، دانش آموزان رنگ چشم تیره استعداد بیشتری در ریاضیات دارند! دوباره دوهفته بعد این معلم از همان دانش آموزان امتحان ریاضی گرفت، این بار نمرات دانش آموزانی که رنگ چشم تیره داشتند به طور قابل توجهی بالاتر از دانش آموزانی بود رنگ چشم شان روشن بود! می بینید؟ باور ما به یک گزاره، گاهی استعداد و هوش ما را هم تحت تأثیر قرار می دهند.
هنوز هم در دنیا «تبعیض جنسی» بیداد می کند. فرهنگ های زیادی در دنیا هستند که هنوز افکار، احساسات، شغل ها، علم ها و حتی رنگ ها را نیز بر مبنای «زنانه» و «مردانه» تقسیم می کنند. چنین فرهنگ هایی گاهی منجر به این می شوند که باور متفاوت بودن جنسی، در واقع نیز افراد را تحت تأثیر قرار دهد و ما در چرخه ی معیوب نادانی خود باقی بمانیم و آن چه را که محصول سنّت ها و باورهامان است، «ناموس هستی» و «قانون الهی» بدانیم! هنوز تحت نام روانشناسی، کتاب هایی منتشر می شوند که مردان را اهل مریُخ و زنان را اهل ونوس می دانند و برای آنان چنان تفاوت ذاتی قایلند که آن ها برای فهم یکدیگر نیاز به زحمت و تلاش دارند.
واقعیت چیست؟ آیا «خلبانی» کار مردان است و «بچه داری» کار زنان؟
شما چه فکر می کنید؟!
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
جناب دکترسرگلزایی بزرگوار
با سلام و احترام.
بنده یکی از اعضای کانال تلگرامی شما هستم.
تحصیلاتم دکتری جامعه شناسی و مدرس دانشگاه هستم.
راهنمایی از خدمتتان در خصوص دخترم می خواستم.
دختر پانزده ساله بنده به تازگی بسیار علاقمند به مطالعه حوزه رمان شده است.
می خواستم راهنمایی بفرمایید برای سن ایشان چه رمان هایی، از کدام نویسندگان (چه داخلی ، چه خارجی) مناسب تر می باشند تا روند رشد فکری ایشان درست تر شکل بگیرد؟
چند روز قبل برای خرید رمان به کتاب فروشی رفتم و خواستم از رمان های معروف مانند: اوژنی گرانده، ربکا و ... خریداری نمایم، اما کمی تردید کردم.
لطفا در این زمینه راهنمایی بفرمایید.
با سپاس بی کران از مطالب ارزشمندتان در کانال.
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
سلام و احترام
ممنونم که نوشته های من را می خوانید.
#اریک_اریکسون روانکاو دانمارکی نظریه ای درباره ی رشد روانی-اجتماعی دارد که «نظریه اپی ژنتیک» نامیده می شود. طبق نظریه ی اپی ژنتیک هر دوره ی سنّی یک هدف رشدی خاص دارد و برای عبور از یک دوره ی رشد و ورود به دوران بالاتر لازم است که فرد به هدف رشدی دوره ی قبل دست یافته باشد.
بر اساس نظر اریک اریکسون هدف رشدی دوران نوجوانی که سن دختر گل تان است «هویت یابی» است.
برای شکل گیری هویت ، هر فرد باید با ریشه ها و تاریخش آشنا شود.
من مناسب ترین کاری که برای نوجوانان ایرانی سراغ دارم مجموعه ی «سفرهای دور و دراز هامی و کامی در وطن» است. این فیلمنامه توسط مرحوم نادر ابراهیمی در دهه ی پنجاه نوشته شد و همان زمان به کارگردانی خود ایشان تبدیل به یک مجموعه ی تلویزیونی شد. نمی دانم امکان تهیه ی آن مجموعه ی ارزشمند از طریق اینترنت یا صاحبان کتابخانه های قدیمی وجود دارد یا نه.
رمان های تاریخی «خداوند الموت» پل آمیر و «خواجه ی تاجدار» ژان گور (ترجمه ذبیح الله منصوری) و داستان «نون والقلم» جلال آل احمد و کتاب «کشتگان بر سر قدرت» مسعود بهنود را هم به دلیل ایجاد ارتباط با ریشه های فرهنگی و تاریخی پیشنهاد می کنم.
از بین کتاب های بنده هم کتاب های «من این سرنوشت را نمی خواهم» ، «ماجراهای عاشقانه» ، «نامه هایی به آسمان» و «ده سؤال بی جواب» ساختاری داستان محور دارند و برای نوجوانان مناسب هستند. این کتاب ها را نشر مرندیز منتشر کرده اند و توسط پخش کتاب جیحون پخش می شوند.
رمان های فلسفی «دنیای سوفی» و «راز فال ورق» نوشته ی یوستین گرودر هم برای شکل گیری تفکر فیلسوفانه در نوجوانان کتاب های خوبی هستند.
اما یک نکته ی مهم را مدنظر داشته باشید که حتما خود دختر عزیزمان را هم در کار انتخاب کتاب مشارکت دهید. این که ایشان به کتاب خواندن علاقمندند جای تبریک دارد. به ایشان یاد بدهید که راجع به کتاب های منتشر شد پژوهش کنند، خبرنامه های مربوط به کتاب ها و نقد های مرتبط با داستان ها را بخوانند و پیشنهاد های سایت های مرتبط با ناشران معتبر را مرور کنند و خودشان کتاب انتخاب کنند، نوجوانان نیاز به «احساس استقلال» دارند.
سبز باشید.
اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei
وب سایت:
http://drsargolzaei.com
❓پرسش:
جناب دکترسرگلزایی بزرگوار
با سلام و احترام.
بنده یکی از اعضای کانال تلگرامی شما هستم.
تحصیلاتم دکتری جامعه شناسی و مدرس دانشگاه هستم.
راهنمایی از خدمتتان در خصوص دخترم می خواستم.
دختر پانزده ساله بنده به تازگی بسیار علاقمند به مطالعه حوزه رمان شده است.
می خواستم راهنمایی بفرمایید برای سن ایشان چه رمان هایی، از کدام نویسندگان (چه داخلی ، چه خارجی) مناسب تر می باشند تا روند رشد فکری ایشان درست تر شکل بگیرد؟
چند روز قبل برای خرید رمان به کتاب فروشی رفتم و خواستم از رمان های معروف مانند: اوژنی گرانده، ربکا و ... خریداری نمایم، اما کمی تردید کردم.
لطفا در این زمینه راهنمایی بفرمایید.
با سپاس بی کران از مطالب ارزشمندتان در کانال.
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
سلام و احترام
ممنونم که نوشته های من را می خوانید.
#اریک_اریکسون روانکاو دانمارکی نظریه ای درباره ی رشد روانی-اجتماعی دارد که «نظریه اپی ژنتیک» نامیده می شود. طبق نظریه ی اپی ژنتیک هر دوره ی سنّی یک هدف رشدی خاص دارد و برای عبور از یک دوره ی رشد و ورود به دوران بالاتر لازم است که فرد به هدف رشدی دوره ی قبل دست یافته باشد.
بر اساس نظر اریک اریکسون هدف رشدی دوران نوجوانی که سن دختر گل تان است «هویت یابی» است.
برای شکل گیری هویت ، هر فرد باید با ریشه ها و تاریخش آشنا شود.
من مناسب ترین کاری که برای نوجوانان ایرانی سراغ دارم مجموعه ی «سفرهای دور و دراز هامی و کامی در وطن» است. این فیلمنامه توسط مرحوم نادر ابراهیمی در دهه ی پنجاه نوشته شد و همان زمان به کارگردانی خود ایشان تبدیل به یک مجموعه ی تلویزیونی شد. نمی دانم امکان تهیه ی آن مجموعه ی ارزشمند از طریق اینترنت یا صاحبان کتابخانه های قدیمی وجود دارد یا نه.
رمان های تاریخی «خداوند الموت» پل آمیر و «خواجه ی تاجدار» ژان گور (ترجمه ذبیح الله منصوری) و داستان «نون والقلم» جلال آل احمد و کتاب «کشتگان بر سر قدرت» مسعود بهنود را هم به دلیل ایجاد ارتباط با ریشه های فرهنگی و تاریخی پیشنهاد می کنم.
از بین کتاب های بنده هم کتاب های «من این سرنوشت را نمی خواهم» ، «ماجراهای عاشقانه» ، «نامه هایی به آسمان» و «ده سؤال بی جواب» ساختاری داستان محور دارند و برای نوجوانان مناسب هستند. این کتاب ها را نشر مرندیز منتشر کرده اند و توسط پخش کتاب جیحون پخش می شوند.
رمان های فلسفی «دنیای سوفی» و «راز فال ورق» نوشته ی یوستین گرودر هم برای شکل گیری تفکر فیلسوفانه در نوجوانان کتاب های خوبی هستند.
اما یک نکته ی مهم را مدنظر داشته باشید که حتما خود دختر عزیزمان را هم در کار انتخاب کتاب مشارکت دهید. این که ایشان به کتاب خواندن علاقمندند جای تبریک دارد. به ایشان یاد بدهید که راجع به کتاب های منتشر شد پژوهش کنند، خبرنامه های مربوط به کتاب ها و نقد های مرتبط با داستان ها را بخوانند و پیشنهاد های سایت های مرتبط با ناشران معتبر را مرور کنند و خودشان کتاب انتخاب کنند، نوجوانان نیاز به «احساس استقلال» دارند.
سبز باشید.
اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei
وب سایت:
http://drsargolzaei.com
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#اریک_اریکسون
"مراحل رشد اریک اریکسون"
برای تماشا و شنیدن فایل صوتی توضیحات هر مرحله، صفحهی اینستاگرام و کانال تلگرام دکتر سرگلزایی دنبال کنید.
#drsargolzaei
@drsargolzaei
"مراحل رشد اریک اریکسون"
برای تماشا و شنیدن فایل صوتی توضیحات هر مرحله، صفحهی اینستاگرام و کانال تلگرام دکتر سرگلزایی دنبال کنید.
#drsargolzaei
@drsargolzaei