#مصاحبه
#درباب_همدلی
قسمت سوم
• به جز این نکته دیگر چه نکته های عملی ای وجود دارد؟
▫️درواقع صاحبنظرهایی که در رابطه با تکنیکهای همدلی کار میکنند، برای رسیدن به همدلی مرحله های مختلف مانند یک الگوریتم برایش دستورالعمل دارند. برای اینکه که چگونه میتوانیم به همدلی برسیم. یکی از آنها که من میخواهم خدمتتان معرفیاش کنم هارویل #هندریکس، روانشناسی در آمریکا است. او راجع به روابط همسران کار میکند و یک الگویی در درمان و بهخصوص در زوجدرمانی به اسم #ایماگوتراپی دارد. (هندریکس راجع به زوجها صحبت میکند، ولی میشود هر نوع گفتوگو و شراکتی باشد) هندریکس می گوید یکی از چیزهایی که باعث میشود ما به همدلی برسیم این است که در زمانی گوش دادن به سخن کسی، شکل ژست بدن آن را و حال جسمانی او را در خودمان ایجاد کنیم. یعنی اینکه ما بیشترین کنترل ارادیمان را بر احساساتمان و نحوهی فکر کردنمان نگذاریم. من الان نمیتوانم به شما بگویم که شما غمگین شوید و شما هم غمگین شوید. نمیتوانم به شما بگویم از این غذا خوشتان بیاید و شما بلافاصله خوشتان بیاید. یعنی ما بهطور مستقیم نمیتوانیم احساساتمان را اراده کنیم و تغییر بدهیم. همینطور راجع به طرز فکرمان همینطور است؛ یعنی من نمیتوانم بگویم که با من موافقت کن و شما موافق بشوید یا بگویم این ایده غلط است و شما بلافاصله مخالف آن ایده بشوید. یعنی کنترل ارادی ما در ساحت احساس و تفکر بهطور مستقیم عمل نمیکند. اما در ساحت بدنی ما روی حرکات بدنیمان درواقع سیستم عصبی-عضلانی کنترل زیادی داریم. یعنی ما میتوانیم دستمان را هر وقت میخواهیم بالا ببریم و هر وقت میخواهیم بنشینیم و هر وقت میخواهیم پاهایمان را دراز کنیم. درنتیجه صاحبنظران حوزهی ارتباطات در روانشناسی بیشتر از همه #میلتون_اریکسون، روانپزشک آمریکایی و #ریچارد_بندلر روانشناس آمریکایی و هارویل هندریکس که الان راجع بهش صحبت کردم راجع به تکنیکی به نام "mirroring" یعنی یکی شدن صحبت می کنند.
مراد این تکنیک این است که هنگامی که به گفتوگوی یک نفر گوش میکنید سعی کنید تا حد ممکن ژست بدنیات شبیه به اون باشد. بنابراین وقتی یک نفر پهلوی ما ایستاده و صحبت میکند و ما نشستیم، برای اینکه همدلی پیدا بکنیم اولین قدم این است که یا ما او را دعوت به نشستن کنیم یا ما هم بلند شویم و کنار او بایستیم. اگر کسی مضطربانه با ما صحبت میکند؛ انگشتهایش را در هم گره و بدنش را منقبض کرده و به جلو خم شده و به سرعت دارد صحبت میکند؛ ما برای اینکه او را درک بکنیم باید حتیالمقدور در بدنمان یک تنش عضلانی ایجاد و یک فشار ایجاد کنیم تا بتوانیم به درک حال او از حیث بدنی برسیم. این مقدمهای است برای اینکه وقتی که آن فرد صحبت میکند ما جدا از اینکه چه چیزی میخواهد بگوید، احساس او را هم نسبت به ماجرا درک کنیم.
قدم دوم اعتباربخشی
validation
به عواطف هست. مفهوم اعتباربخشی به عواطف این است که عاطفه درست و غلط ندارد؛ یعنی کسی که میترسد نمیتوانیم بگوییم تو به غلط میترسی و کسی که شاد است نمیتوانیم بگوییم که تو به غلط شاد هستی. ممکن است او اشتباه فکر میکند که میترسد و اشتباه فکر میکند که شاد است؛ اما عواطف غلط و درست ندارد. عواطف خودآیند است. اعتباربخشی یعنی اینکه سعی کنیم احساس ترس او را درک بکنیم و احساس ترس او را غلط و درست نکنیم و درک آن هم مقدمهاش همان تکنیک آیینه گی mirroring است. یعنی وقتی ما سعی کنیم در ریتم کلام، در حرکات بدنی و در ژست بدنی شبیه به او باشیم، آن وقت بدن ما به ما کمک میکند که نزدیک به او احساس کنیم و بعد در کلام ما لازم است بگوییم که بله، من درک میکنم که تو داری میترسی و من درک میکنم که ترسیدن احساس دردناکی است. یا درک میکنم که تو الان خوشحال هستی و درک میکنم که خوشحالی احساس خوشایندی است. و البته خوشحالی ممکن است باعث شود که ما یک مسآله را خوشبینانهتر از آنچه که واقع هست ارزیابی کنیم و البته ترسیدن ممکن است باعث شود که ما یک مسأله را بدبینانهتر از واقع ارزیابی کنیم. یعنی در ابتدا ما اعتبار میدهیم به احساس اون و بعد البته به این هم اشاره میکنیم که شاید علت اینکه ما با هم اختلافنظر داریم این باشد که تو از موضع حال خوش یا حال بد داری به ماجرا نگاه میکنی که آنها در من وجود ندارد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
#درباب_همدلی
قسمت سوم
• به جز این نکته دیگر چه نکته های عملی ای وجود دارد؟
▫️درواقع صاحبنظرهایی که در رابطه با تکنیکهای همدلی کار میکنند، برای رسیدن به همدلی مرحله های مختلف مانند یک الگوریتم برایش دستورالعمل دارند. برای اینکه که چگونه میتوانیم به همدلی برسیم. یکی از آنها که من میخواهم خدمتتان معرفیاش کنم هارویل #هندریکس، روانشناسی در آمریکا است. او راجع به روابط همسران کار میکند و یک الگویی در درمان و بهخصوص در زوجدرمانی به اسم #ایماگوتراپی دارد. (هندریکس راجع به زوجها صحبت میکند، ولی میشود هر نوع گفتوگو و شراکتی باشد) هندریکس می گوید یکی از چیزهایی که باعث میشود ما به همدلی برسیم این است که در زمانی گوش دادن به سخن کسی، شکل ژست بدن آن را و حال جسمانی او را در خودمان ایجاد کنیم. یعنی اینکه ما بیشترین کنترل ارادیمان را بر احساساتمان و نحوهی فکر کردنمان نگذاریم. من الان نمیتوانم به شما بگویم که شما غمگین شوید و شما هم غمگین شوید. نمیتوانم به شما بگویم از این غذا خوشتان بیاید و شما بلافاصله خوشتان بیاید. یعنی ما بهطور مستقیم نمیتوانیم احساساتمان را اراده کنیم و تغییر بدهیم. همینطور راجع به طرز فکرمان همینطور است؛ یعنی من نمیتوانم بگویم که با من موافقت کن و شما موافق بشوید یا بگویم این ایده غلط است و شما بلافاصله مخالف آن ایده بشوید. یعنی کنترل ارادی ما در ساحت احساس و تفکر بهطور مستقیم عمل نمیکند. اما در ساحت بدنی ما روی حرکات بدنیمان درواقع سیستم عصبی-عضلانی کنترل زیادی داریم. یعنی ما میتوانیم دستمان را هر وقت میخواهیم بالا ببریم و هر وقت میخواهیم بنشینیم و هر وقت میخواهیم پاهایمان را دراز کنیم. درنتیجه صاحبنظران حوزهی ارتباطات در روانشناسی بیشتر از همه #میلتون_اریکسون، روانپزشک آمریکایی و #ریچارد_بندلر روانشناس آمریکایی و هارویل هندریکس که الان راجع بهش صحبت کردم راجع به تکنیکی به نام "mirroring" یعنی یکی شدن صحبت می کنند.
مراد این تکنیک این است که هنگامی که به گفتوگوی یک نفر گوش میکنید سعی کنید تا حد ممکن ژست بدنیات شبیه به اون باشد. بنابراین وقتی یک نفر پهلوی ما ایستاده و صحبت میکند و ما نشستیم، برای اینکه همدلی پیدا بکنیم اولین قدم این است که یا ما او را دعوت به نشستن کنیم یا ما هم بلند شویم و کنار او بایستیم. اگر کسی مضطربانه با ما صحبت میکند؛ انگشتهایش را در هم گره و بدنش را منقبض کرده و به جلو خم شده و به سرعت دارد صحبت میکند؛ ما برای اینکه او را درک بکنیم باید حتیالمقدور در بدنمان یک تنش عضلانی ایجاد و یک فشار ایجاد کنیم تا بتوانیم به درک حال او از حیث بدنی برسیم. این مقدمهای است برای اینکه وقتی که آن فرد صحبت میکند ما جدا از اینکه چه چیزی میخواهد بگوید، احساس او را هم نسبت به ماجرا درک کنیم.
قدم دوم اعتباربخشی
validation
به عواطف هست. مفهوم اعتباربخشی به عواطف این است که عاطفه درست و غلط ندارد؛ یعنی کسی که میترسد نمیتوانیم بگوییم تو به غلط میترسی و کسی که شاد است نمیتوانیم بگوییم که تو به غلط شاد هستی. ممکن است او اشتباه فکر میکند که میترسد و اشتباه فکر میکند که شاد است؛ اما عواطف غلط و درست ندارد. عواطف خودآیند است. اعتباربخشی یعنی اینکه سعی کنیم احساس ترس او را درک بکنیم و احساس ترس او را غلط و درست نکنیم و درک آن هم مقدمهاش همان تکنیک آیینه گی mirroring است. یعنی وقتی ما سعی کنیم در ریتم کلام، در حرکات بدنی و در ژست بدنی شبیه به او باشیم، آن وقت بدن ما به ما کمک میکند که نزدیک به او احساس کنیم و بعد در کلام ما لازم است بگوییم که بله، من درک میکنم که تو داری میترسی و من درک میکنم که ترسیدن احساس دردناکی است. یا درک میکنم که تو الان خوشحال هستی و درک میکنم که خوشحالی احساس خوشایندی است. و البته خوشحالی ممکن است باعث شود که ما یک مسآله را خوشبینانهتر از آنچه که واقع هست ارزیابی کنیم و البته ترسیدن ممکن است باعث شود که ما یک مسأله را بدبینانهتر از واقع ارزیابی کنیم. یعنی در ابتدا ما اعتبار میدهیم به احساس اون و بعد البته به این هم اشاره میکنیم که شاید علت اینکه ما با هم اختلافنظر داریم این باشد که تو از موضع حال خوش یا حال بد داری به ماجرا نگاه میکنی که آنها در من وجود ندارد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei