#مقاله
#جنبه_زیستی_طبی_سلامت_روان
باید بدانیم که بخش بزرگی از هیجانات ما مدیون عملکرد سیستم عصبی ماست؛ بنابراین اگر عملکرد سیستم عصبی ما مختل باشد، حتی اگر ما نگرشهای کارآمد و مهارتهای زیادی هم داشته باشیم، نمیتوانیم حال بدمان را حل و فصل کنیم. مثل اینکه یک راننده هرقدر هم که ماهر و تیزهوش باشد، اگر سوار یک ماشین پنچر یا بدون بنزین شود، نمیتواند به مقصد برسد؛ بنابراین جنبه ی زیستی خوشحالی و عدم خوشحالی را باید مدنظر قرار دهیم. برخی افراد به صورت ژنتیکی مستعد افسردگی هستند. در برخی موارد افسردگی به گونهای است که افراد باید دارو مصرف کنند تا درمان شوند. گاهی شعارهای عوام پسند و افراطی داده می شوند که اگر اراده کنید، میتوانید بر هر نوع افسردگی غلبه کنید. اراده برای حل بسیاری از مسائل لازم است، اما کافی نیست و باید در کنار آن شرایط مهیا شود؛ اگر کسی افسردگی ژنتیکی و وراثتی داشته باشد، هرقدر شما به او دانش و نگرش مثبت دهید، بدون دارو، زمان زیادی از عمرش را در افسردگی بهسر میبرد، بنابراین اگر شعارهای خوشبختی و موفقیت تا آن حد افراطی باشند که ما به آن دسته از افرادی که نیاز به مصرف دارو دارند، پیام بدهیم که بدون دارو هم میتوانند درمان شوند، اشتباه بزرگی انجام دادهایم و این افراد را از درمانی که برایشان ضروری است محروم کرده ایم. برخی افراد اگر بخواهند حال خوبِ بادوام داشته باشند، باید دارو مصرف کنند. بسیاری از بیماریهای طبی هستند که مانع داشتن حس خوب میشود؛ مثلا اگر کسی کمخونی داشته باشد، اغلب اوقات اضطراب دارد و ما نمیتوانیم کمخونی ناشی از فقر آهن را با مدیتیشن حل کنیم. گاهی اوقات هم برخی موادغذایی و داروها ممکن است حال بدی به ما بدهند؛ مثلا ممکن است فردی، کافئین زیادی مصرف کند، مثلا برای رژیم غذایی خاص خود، در روز چند لیوان چای، قهوه، نوشابههای کافئیندار و ... مصرف کند. خب این شخص همیشه بیقرار، مضطرب و نگران است و دلشوره و دلواپسی دارد. اگر ما به مسأله مصرف زیادی کافئین در این شخص توجهی نکرده و رژیمش را اصلاح نکنیم، نمیتوانیم حال خوبی به وی دهیم. همینطور مواد روانگردان که روی سیستم عصبی تأثیر دارند، ممکن است حال خوب را مختل کنند. بسیاری از نوجوانها و جوانانی که در بدنسازی و فیتنس شرکت دارند، متأسفانه با تشویق مربیانشان، به مصرف داروهایی که ترکیب استروئیدی دارند و آدم را عصبی و پرخاشگر میکنند، روی میآورند و درنتیجه افسرده میشوند. ما نمیتوانیم این افراد را تشویق کنیم که در کلاس خوشبختی شرکت کنند یا کتاب خوشبختی بخوانند تا حالشان خوب شود و حتما باید داروهایی را که مخل احساس خوب هستند، زیر نظر دکتر قطع کنیم، بنابراین جنبههای اجتماعی-زیستشناسی و طبی دو جنبه بسیار مهم هستند که من خیلی وقتها مشاهده میکنم که در سخنرانیها یا کتابهایی که به شکل اغراقآمیزی سعی دارند احساس خوشبختی را بر دوش فرد بیندازند، کم توجهی میشود. ما باید بدانیم که یک شخص نمیتواند نقش طبیب را برای خودبازی کند و خیلی وقتها برای درمان احساس عدم خوشبختی، باید فرد معاینه شود و آزمایش دهد و با یک نگرش طبی مسئله عدم خوشبختیاش مورد ارزیابی قرار گیرد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
بخشی از مصاحبهٔ دکتر سرگلزایی با مجلهٔ موفقیت راجع به موانع خوشبختی
@drsargolzaei
Drsargolzaei.com
#جنبه_زیستی_طبی_سلامت_روان
باید بدانیم که بخش بزرگی از هیجانات ما مدیون عملکرد سیستم عصبی ماست؛ بنابراین اگر عملکرد سیستم عصبی ما مختل باشد، حتی اگر ما نگرشهای کارآمد و مهارتهای زیادی هم داشته باشیم، نمیتوانیم حال بدمان را حل و فصل کنیم. مثل اینکه یک راننده هرقدر هم که ماهر و تیزهوش باشد، اگر سوار یک ماشین پنچر یا بدون بنزین شود، نمیتواند به مقصد برسد؛ بنابراین جنبه ی زیستی خوشحالی و عدم خوشحالی را باید مدنظر قرار دهیم. برخی افراد به صورت ژنتیکی مستعد افسردگی هستند. در برخی موارد افسردگی به گونهای است که افراد باید دارو مصرف کنند تا درمان شوند. گاهی شعارهای عوام پسند و افراطی داده می شوند که اگر اراده کنید، میتوانید بر هر نوع افسردگی غلبه کنید. اراده برای حل بسیاری از مسائل لازم است، اما کافی نیست و باید در کنار آن شرایط مهیا شود؛ اگر کسی افسردگی ژنتیکی و وراثتی داشته باشد، هرقدر شما به او دانش و نگرش مثبت دهید، بدون دارو، زمان زیادی از عمرش را در افسردگی بهسر میبرد، بنابراین اگر شعارهای خوشبختی و موفقیت تا آن حد افراطی باشند که ما به آن دسته از افرادی که نیاز به مصرف دارو دارند، پیام بدهیم که بدون دارو هم میتوانند درمان شوند، اشتباه بزرگی انجام دادهایم و این افراد را از درمانی که برایشان ضروری است محروم کرده ایم. برخی افراد اگر بخواهند حال خوبِ بادوام داشته باشند، باید دارو مصرف کنند. بسیاری از بیماریهای طبی هستند که مانع داشتن حس خوب میشود؛ مثلا اگر کسی کمخونی داشته باشد، اغلب اوقات اضطراب دارد و ما نمیتوانیم کمخونی ناشی از فقر آهن را با مدیتیشن حل کنیم. گاهی اوقات هم برخی موادغذایی و داروها ممکن است حال بدی به ما بدهند؛ مثلا ممکن است فردی، کافئین زیادی مصرف کند، مثلا برای رژیم غذایی خاص خود، در روز چند لیوان چای، قهوه، نوشابههای کافئیندار و ... مصرف کند. خب این شخص همیشه بیقرار، مضطرب و نگران است و دلشوره و دلواپسی دارد. اگر ما به مسأله مصرف زیادی کافئین در این شخص توجهی نکرده و رژیمش را اصلاح نکنیم، نمیتوانیم حال خوبی به وی دهیم. همینطور مواد روانگردان که روی سیستم عصبی تأثیر دارند، ممکن است حال خوب را مختل کنند. بسیاری از نوجوانها و جوانانی که در بدنسازی و فیتنس شرکت دارند، متأسفانه با تشویق مربیانشان، به مصرف داروهایی که ترکیب استروئیدی دارند و آدم را عصبی و پرخاشگر میکنند، روی میآورند و درنتیجه افسرده میشوند. ما نمیتوانیم این افراد را تشویق کنیم که در کلاس خوشبختی شرکت کنند یا کتاب خوشبختی بخوانند تا حالشان خوب شود و حتما باید داروهایی را که مخل احساس خوب هستند، زیر نظر دکتر قطع کنیم، بنابراین جنبههای اجتماعی-زیستشناسی و طبی دو جنبه بسیار مهم هستند که من خیلی وقتها مشاهده میکنم که در سخنرانیها یا کتابهایی که به شکل اغراقآمیزی سعی دارند احساس خوشبختی را بر دوش فرد بیندازند، کم توجهی میشود. ما باید بدانیم که یک شخص نمیتواند نقش طبیب را برای خودبازی کند و خیلی وقتها برای درمان احساس عدم خوشبختی، باید فرد معاینه شود و آزمایش دهد و با یک نگرش طبی مسئله عدم خوشبختیاش مورد ارزیابی قرار گیرد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
بخشی از مصاحبهٔ دکتر سرگلزایی با مجلهٔ موفقیت راجع به موانع خوشبختی
@drsargolzaei
Drsargolzaei.com