دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.3K subscribers
1.9K photos
113 videos
176 files
3.39K links
Download Telegram
#معرفی_کتاب
#شاگرد_قصاب
(The Butcher Boy)

نویسنده: پاتریک مک کیب (Patrick McCabe)
ترجمه: پیمان خاکسار
انتشارات: چشمه - چاپ پنجم - ۱۳۹۵

رمان "شاگرد قصاب" نوشته "پاتریک مک کیب"  ایرلندی که به دو صورت "اول شخص" و  "سیال ذهن" روایت شده است، به توصیف دنیای یک نوجوان دارای اختلال روانی می پردازد. "مک کیب" به خوبی توانسته حال و هواي بزهكارانه زندگي شخصیت اصلی داستان یعنی «فرنسي برادی» را تصویر كند و انگار در پی توضیحی است براي هويت و شخصیت "فرنسی".
با خواندن این رمان می توان دنیا را از دید یک نوجوان با مشکلات روانی و اختلال سلوک دید و به این موضوع پی برد که چنین بیمارانی الزاما از روی قصد و نیت پیشین، دست به اذیت و آزار دیگران یا خودشان نمی زنند. البته برای داستان «شاگرد قصاب» نمی توان چنین تعریفی کرد که قصد دارد با ذکر خاطرات یک نوجوان دارای مشکلات روانی، جامعه‌اش را به نقد بکشد، بلکه "پاتريك مك كيب" که قهرمان داستانش یعنی "فرنسی" را از طبقه كارگر انتخاب کرده سعی کرده با نوعي نگاه جبر باورانه، عوامل محيطي و وراثتي را در شكل گيري شخصيت های داستانش پررنگ جلوه دهد. پدري که به الکل اعتیاد دارد و مادري نيمه مجنون و محيط تربيتي خشن. اين ايده حتي در عنوان اثر «شاگرد قصاب» قابل رويت است.

نخستين تنش مهم داستان، درگيري «فرنسي» و «فيليپ» است كه با توجه به زمينه سازي هاي اوليه به مثابه مبارزه اي طبقاتي جلوه گر مي شود. نويسنده با منشي كم و بيش بغض آلود، «فيليپ» برآمده از طبقه مرفه را معرفي مي كند: او تميز است، خانواده خوبي دارد، درس خوان است، دانش زيادي دارد و گنجينه اي دارد از كتاب هاي "كميك استريپ". اما اين همه صفت مطلوب را «مك كيب» طوري ارايه مي دهد كه «فيليپ» در نظر خواننده نه تنها شخصيت جذابي از كار در نمي آيد، بلكه تمام بلاهاي بي دليلي كه «فرنسي» بر سر او مي آورد، براي ما لذت بخش جلوه مي كند. خشم ما از رسته اي كه فيليپ نماينده آن است، وقتي شدت مي گيرد كه مادر فيليپ فرنسي و خانواده اش را مشتي «خوك» مي نامد.

داستان «شاگرد قصاب» دارای طنز سیاه است. یک نمونه مهم از این طنز سیاه، به این ترتیب است: "به سوسیس گفتم اعدامم می‌کنن؟ امیدوارم اعدامم کنن. نگاهم کرد و گفت متاسفم فرنسی ولی دیگه از اعدام خبری نیست. گفتم دیگه از اعدام خبری نیست؟ یعنی چی! این کشور داره کجا می ره؟"
هر چند بعضی وقت ها هم "فرنسی" ما را یاد عاقلی که خود را به دیوانگی زده است می اندازد، به عنوان مثال در جایی از داستان می گوید : "دوست داشتم توی صورتش بخندم: چه طوری تنهایی آدم تمام می‌شود؟ خنده‌دارتر از این نشنیده بودم."...

مترجم این کتاب "پیمان خاکسار" توانسته این رمان را با توجه به دشواری های روایت سیال ذهن به خوبی و روان ترجمه کند و خود در مورد این اثر می گوید: "این رمان از مشهورترین آثار ادبیات ایرلند است و آن را جزو ده کتاب برتر در تاریخ ادبیات ایرلند، در کنار نویسندگانی چون جیمز جویس، ساموئل بکت، فلن اوبراین و ... می‌دانند. از طرفی "شاگرد قصاب" در فهرست ۱۰۰۰ رمانی که پیش از مرگ باید بخوانید نیز هست."
همچنین مترجم در مقدمه کتاب پیشنهاد می کند، خواننده قبل از شروع کتاب، #آهنگ "شاگرد قصاب" که یک ترانه فولک انگلیسی است را به خصوص با اجرایی که به "برادران کلنسی"  متعلق است گوش کند. عنوان کتاب از این ترانه گرفته شده است.

#علی_محمدی
کارشناس ارشد روان شناسی
@drsargolzaei
متن ترانه:
In More Street where I did dwell
A butcher boy I loved right well
He courted me my life away
And now with me he will not stay

I wish, I wish, I wish in vain
I wish I was a maid again
But a maid again I’ll never be
Till cherries grow on an apple tree

I wish my baby it was born
And smiling on its daddy’s knee
And me poor girl to be dead and gone
With the long green grass growing over me

He went upstairs and the door he broke
He found her hanging from a rope
He took his knife and he cut her down
And in her pocket these words he found

”Oh make my grave large, wide and deep
Put a marble stone at my head and feet
And in the middle a turtle dove
So the world may know I died of love”

http://drsargolzaei.com/images/PublicCategory/ButcherBoy.jpg
Audio
#آهنگ
#شاگرد_قصاب
با اجرای برادران کلنسی
@drsargolzaei