#چشم_تاریخ
#اشغال_ایران_در_جنگ_جهانی_دوم
پس از آغاز جنگ جهانی دوم در ۹ شهریور ۱۳۱۸ (۱ سپتامبر ۱۹۳۹)، ایران بیطرفی خود را اعلام کرد، اما به دلیل گستردگی مرز ایران با اتحاد جماهیر شوروی و درگیری شوروی با آلمان این بیطرفی ناپایدار بود. در طی ماههای پیش از شهریور ۱۳۲۰ متفقین چند بار از دولت برای عبور نیروهایشان از خاک ایران درخواست اجازه کردند اما همواره این درخواست از طرف #رضا_شاه رد میشد. در ستاد ارتش، سپهبد رزمآرا مدتی پیش از حمله متفقین، عدم آمادگی ارتش برای دفاع از مرزها و کمبود نفرات و امکانات را به سرلشکر ضرغامی فرمانده ارتش گزارش میکند. اما چون رضاشاه امکان حمله متفقین را بسیار کم میدانست به همین دلیل ارتش ایران هیچ گونه آمادگی برای مقابله با حمله متفقین نداشت.
ساعت چهار بامداد سوم شهریور ۱۳۲۰ سفیر اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و وزیر مختار انگلیس در تهران به دیدار علی منصور نخست وزیر وقت رفتند وبه دولت ایران اعلام کردند که به دلیل بیتوجهی دولت ایران به درخواستهای فوری این دو کشور، ارتش دو دولت وارد خاک ایران شدهاند. در این تهاجم مراکز مهمی مانند تبریز و مشهد و شهرهای ساحلی دریای خزر تحت اشغال ارتش شوروی درآمدند. ارتش انگلیس هم از دو جهت به سمت ایران پیشروی کرد. شهرهای بیدفاع شمال و جنوب ایران در جریان حمله هماهنگ انگلیس و شوروی، شدیداً بمباران شدند و نیروی دریایی ایران در خلیج فارس و دریای خزر، بر اثر حمله شدید نیروهای مهاجم، ظرف چند ساعت به کلی نابود شد.
در روز اول حمله، رضا شاه طی تلگرافی به روزولت -رئیس جمهور آمریکا- از وی خواست مانع پیشروی انگلیس و شوروی در داخل ایران شود، اما دولت آمریکا با صراحت این درخواست را رد کرد و تأکید نمود که آمریکا، هدف انگلیس را هدف خود میداند.
غروب سوم شهریور، رضاشاه که متعاقب دریافت پاسخ دولت آمریکا، امیدی به توقف حملات انگلیس و شوروی نداشت و از جبهههای جنگ دوم جهانی نیز اخبار خوشایندی دریافت نمیکرد، سربازان احتیاط ۴ دوره -متولدین ۱۲۹۴ تا ۱۲۹۷- را به خدمت فراخواند. او در شامگاه همان روز، خبرهای مربوط به پیشروی قوای شوروی و انگلیس را به سوی تهران دریافت کرد.
در روز شش شهریور، فروغی نخست وزیر جدید با سفیران بریتانیا و شوروی راجع به ترک مخاصمه و توقف جنگ، مذاکره کرد. در همین نشست فروغی از نیت انگلیس برای برکناری و تبعید رضاشاه باخبر شد. هرچند نامهٔ ترک مخاصمه بامداد روز ششم شهریور به دو سفارتخانه فرستاده شد اما در رویارویی نظامی آنها با نیروهای ایرانی و بمباران شهرها، هیچگونه دگرگونیای پدید نیامد؛ به ویژه شوروی همچنان با همان خشونت، در روزهای بعد نیز، شهرهای ایران را بمباران کرد.
شورویها نظامیان ایرانیای که تسلیم میشدند، به اسارت، به خارج از ایران میفرستادند. ارتش سرخ به هر شهری از ایران که پا مینهاد، اداره شهر را به دست میگرفت و سران ادارهها و نمایندگان دولت، خواه نظامی یا غیرنظامی را بازداشت میکرد.
در نتیجهٔ گفتگوهای انجام شده، به ویژه نشست فروغی با سفیران بریتانیا و شوروی، در روز هفتم شهریور، رضاشاه، همه اعضای خانوادهاش -به استثنای محمدرضا پهلوی ولیعهد- را روانه اصفهان کرد و بدین سان مقدمات استعفاء و خروج خود از ایران را فراهم آورد. در این روز شهرهای شمالی ایران با شدت تمام، توسط بمبافکنهای شوروی بمباران شدند.
روز ۲۳شهریور ۱۳۲۰ سفیرهای انگلیس و روس به رضا شاه اولتیماتوم دادند که تا ۲۶ شهریور باید استعفاء دهد و اگر استعفاء ندهد، تهران اشغال خواهد شد، سلطنت از بین خواهد رفت و یک دولت اشغالی از روس و انگلیس بوجود خواهد آمد. صبح روز ۲۵ شهریور ۱۳۲۰، رضا شاه از سلطنت به نفع ولیعهد بیست و یک سالهاش محمدرضا پهلوی کنارهگیری کرد. ساعت نه و سی دقیقه، مجلس شورای ملی استعفای رضاشاه را پذیرفت. ساعت ۴ بعد از ظهر، ولیعهد محمدرضا در برابر مجلس شورا و نمایندگان به قرآن سوگند خورد و رسماً پادشاه ایران شد. تعداد زیادی غیرنظامی در بمباران هوایی شهرهای مختلف ایران جان باختند و خسارات بسیار سنگینی به تأسیسات اقتصادی کشور و زندگی مردم وارد آمد. در دوران اشغال ایران به دست متفقین، بسیاری از امکانات، زیرساختها، منابع و آذوقههای کشور به نیروهای آنها اختصاص می یافت. ازاینروی دو ماه بیشتر طول نکشید که کشور دچار کمبود مواد غذایی و گرانی شدید شد. تورم، دزدی و قحطی نمونه کوچکی از پیامدهای حمله متفقین به ایران بود؛ شمار بسیاری از مردم براثر فقر، گرسنگی و بیماری جان خود را از دست دادند.
به انتخاب : #سروش_سرگلزایی
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
http://axnegar.fahares.com/axnegar/xYupiWcZ8T6giu/6486859.jpg
#اشغال_ایران_در_جنگ_جهانی_دوم
پس از آغاز جنگ جهانی دوم در ۹ شهریور ۱۳۱۸ (۱ سپتامبر ۱۹۳۹)، ایران بیطرفی خود را اعلام کرد، اما به دلیل گستردگی مرز ایران با اتحاد جماهیر شوروی و درگیری شوروی با آلمان این بیطرفی ناپایدار بود. در طی ماههای پیش از شهریور ۱۳۲۰ متفقین چند بار از دولت برای عبور نیروهایشان از خاک ایران درخواست اجازه کردند اما همواره این درخواست از طرف #رضا_شاه رد میشد. در ستاد ارتش، سپهبد رزمآرا مدتی پیش از حمله متفقین، عدم آمادگی ارتش برای دفاع از مرزها و کمبود نفرات و امکانات را به سرلشکر ضرغامی فرمانده ارتش گزارش میکند. اما چون رضاشاه امکان حمله متفقین را بسیار کم میدانست به همین دلیل ارتش ایران هیچ گونه آمادگی برای مقابله با حمله متفقین نداشت.
ساعت چهار بامداد سوم شهریور ۱۳۲۰ سفیر اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و وزیر مختار انگلیس در تهران به دیدار علی منصور نخست وزیر وقت رفتند وبه دولت ایران اعلام کردند که به دلیل بیتوجهی دولت ایران به درخواستهای فوری این دو کشور، ارتش دو دولت وارد خاک ایران شدهاند. در این تهاجم مراکز مهمی مانند تبریز و مشهد و شهرهای ساحلی دریای خزر تحت اشغال ارتش شوروی درآمدند. ارتش انگلیس هم از دو جهت به سمت ایران پیشروی کرد. شهرهای بیدفاع شمال و جنوب ایران در جریان حمله هماهنگ انگلیس و شوروی، شدیداً بمباران شدند و نیروی دریایی ایران در خلیج فارس و دریای خزر، بر اثر حمله شدید نیروهای مهاجم، ظرف چند ساعت به کلی نابود شد.
در روز اول حمله، رضا شاه طی تلگرافی به روزولت -رئیس جمهور آمریکا- از وی خواست مانع پیشروی انگلیس و شوروی در داخل ایران شود، اما دولت آمریکا با صراحت این درخواست را رد کرد و تأکید نمود که آمریکا، هدف انگلیس را هدف خود میداند.
غروب سوم شهریور، رضاشاه که متعاقب دریافت پاسخ دولت آمریکا، امیدی به توقف حملات انگلیس و شوروی نداشت و از جبهههای جنگ دوم جهانی نیز اخبار خوشایندی دریافت نمیکرد، سربازان احتیاط ۴ دوره -متولدین ۱۲۹۴ تا ۱۲۹۷- را به خدمت فراخواند. او در شامگاه همان روز، خبرهای مربوط به پیشروی قوای شوروی و انگلیس را به سوی تهران دریافت کرد.
در روز شش شهریور، فروغی نخست وزیر جدید با سفیران بریتانیا و شوروی راجع به ترک مخاصمه و توقف جنگ، مذاکره کرد. در همین نشست فروغی از نیت انگلیس برای برکناری و تبعید رضاشاه باخبر شد. هرچند نامهٔ ترک مخاصمه بامداد روز ششم شهریور به دو سفارتخانه فرستاده شد اما در رویارویی نظامی آنها با نیروهای ایرانی و بمباران شهرها، هیچگونه دگرگونیای پدید نیامد؛ به ویژه شوروی همچنان با همان خشونت، در روزهای بعد نیز، شهرهای ایران را بمباران کرد.
شورویها نظامیان ایرانیای که تسلیم میشدند، به اسارت، به خارج از ایران میفرستادند. ارتش سرخ به هر شهری از ایران که پا مینهاد، اداره شهر را به دست میگرفت و سران ادارهها و نمایندگان دولت، خواه نظامی یا غیرنظامی را بازداشت میکرد.
در نتیجهٔ گفتگوهای انجام شده، به ویژه نشست فروغی با سفیران بریتانیا و شوروی، در روز هفتم شهریور، رضاشاه، همه اعضای خانوادهاش -به استثنای محمدرضا پهلوی ولیعهد- را روانه اصفهان کرد و بدین سان مقدمات استعفاء و خروج خود از ایران را فراهم آورد. در این روز شهرهای شمالی ایران با شدت تمام، توسط بمبافکنهای شوروی بمباران شدند.
روز ۲۳شهریور ۱۳۲۰ سفیرهای انگلیس و روس به رضا شاه اولتیماتوم دادند که تا ۲۶ شهریور باید استعفاء دهد و اگر استعفاء ندهد، تهران اشغال خواهد شد، سلطنت از بین خواهد رفت و یک دولت اشغالی از روس و انگلیس بوجود خواهد آمد. صبح روز ۲۵ شهریور ۱۳۲۰، رضا شاه از سلطنت به نفع ولیعهد بیست و یک سالهاش محمدرضا پهلوی کنارهگیری کرد. ساعت نه و سی دقیقه، مجلس شورای ملی استعفای رضاشاه را پذیرفت. ساعت ۴ بعد از ظهر، ولیعهد محمدرضا در برابر مجلس شورا و نمایندگان به قرآن سوگند خورد و رسماً پادشاه ایران شد. تعداد زیادی غیرنظامی در بمباران هوایی شهرهای مختلف ایران جان باختند و خسارات بسیار سنگینی به تأسیسات اقتصادی کشور و زندگی مردم وارد آمد. در دوران اشغال ایران به دست متفقین، بسیاری از امکانات، زیرساختها، منابع و آذوقههای کشور به نیروهای آنها اختصاص می یافت. ازاینروی دو ماه بیشتر طول نکشید که کشور دچار کمبود مواد غذایی و گرانی شدید شد. تورم، دزدی و قحطی نمونه کوچکی از پیامدهای حمله متفقین به ایران بود؛ شمار بسیاری از مردم براثر فقر، گرسنگی و بیماری جان خود را از دست دادند.
به انتخاب : #سروش_سرگلزایی
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
http://axnegar.fahares.com/axnegar/xYupiWcZ8T6giu/6486859.jpg