#مقاله
#اسطوره_اقتصاد_و_اخلاق_جنسی
قسمت اول
جیمز جرج فریزر
سر جمیز جرج فریز (1941-1854) دانش آموخته ی ممتاز «ترینیتی کالج کمبریج» در رشته «متون کلاسیک» بخش بزرگی از عمر خود را صرف «مردم شناسی اقوام باستانی» نمود که حاصل آن آثار زیر است:
توتمیسم (1887)، شاخه_زرین (1890)، وظیفه روح(1909)، اعتقاد به فناناپذیری و پرستش مردگان (1913)، دانش عوام در عهد عتیق(1918)، آپولودووروس (1921)، پرستش طبیعت (1926)، انسان، خدا و جاودانگی (1927)، اسطوره های منشاء آتش و رشد نظریه ی مُثُل افلاطون (1930)، بافه های انبارشده (1931)، ترس از مردگان در دین ابتدایی (1933) و گزیده ی مردم شناسی (1938).
شاخه زرین
این کتاب معروف ترین اثر فریزر است که پس از انتشار اول در 1890، در سال های 1900 و 1906 مورد ویرایش قرار می گیرد. شاخه ی زرین اثری دوران ساز است که می خواهد وجه مشترک تقریبا همه ادیان ابتدایی را با هم و با ادیان جدیدتر مثل مسیحیت نشان دهد. تز کتاب این است که همه ی ادیان، در اصل، آیین های«باروری» بوده اند.
فریزر در این کتاب می گوید: «اگر آزمون حقیقت با نمایش دست ها یا سرشماری صورت می گیرد، نظام جادو خیلی بیش از کلیسای کاتولیک حق دارد به شعار مغرورانه ی «آن چه همه، همیشه، در همه جا بدان معتقدند» به عنوان مدرک موثق و مسلم صحت خود متوسل شود».
«شاخه زرین» در بهار 1383 با ترجمه ی کاظم فیروزمند توسط نشر آگه به فارسی انتشار یافته و تاکنون به چاپ ششم رسیده است.
غذا، خدا، آئین
#کارل_مارکس، فیلسوف آلمانی قرن بیستم، می گوید: «بگو غذای تو چیست تا بگویم خدای تو کیست». آن گونه که «یوستین گرودر» فیلسوف معاصر نروژی نظریه مارکس را شرح می دهد، مارکس اعتقاد داشت که «اقتصاد، زیربنای فرهنگ است».
برای مثال، فرهنگ عمومی دو کشور ایران و ترکیه را در نظر بگیرید، دو کشور همسایه، با جمعیت برابر و مساحت نزدیک و تاریخ مشابه. همزمان در هر دو کشور حرکت از نظام اقتصادی فئودالیزم به نظام اقتصادی کاپیتالیسم شروع شد. مصطفی کمال #آتاتورک و #رضاشاه پهلوی در یک زمان با شیوه «تجدد آمرانه» سعی در فروپاشیدن نهادهای عصر کشاورزی (مذهب- قبیله- نظام ملوک الطوایفی) و ایجاد نهادهای عصر صنعت (سکولاریزم- ملی گرایی- دولت مرکزی) نمودند. در واقع آنها در جهت تغییر دادن تعاملات اقتصادی و فرهنگ تلاش نمودند اما به دلیل تفاوت «منابع اقتصادی» نتیجه این دو تلاش یکی نشد: ترکیه به دلیل وابستگی به درآمد گردشگری (توریسم) سکولار شد و به تدریج حکومت نظامی حاکم بر آن نیز جای خود را به نظام پارلمانی داد تا علاوه بر عضویت در «ناتو» به عضویت در «اتحادیه اروپا» نیز پذیرفته شود. اما وجود «نفت» به عنوان منبع اقتصادی ایران تمام تلاش ها در جهت زدودن نهادهای عصر فئودالیته را خنثی نمود.
بر مبنای نظریه مارکس، مذهب انسان در هر دوره، تجلی ذهنی تعاملات عینی اقتصادی بوده است. در عصر شکار و میوه چینی که بشر هیچ کنترلی بر منابع اقتصادی خود نداشت، در ذهن او خدایان متعدد حاکم بر طبیعت در حال رقابت و نزاع با یکدیگر بودند، یکی باران می فرستاد و دیگری طوفان و بشر گرفتار در بین این نیروهای عظیم و غیرقابل پیش بینی دست به دامن رصد کردن تغییرات زمین و آسمان می شد تا کمی شرایط را برای خود قابل پیش بینی تر سازد. نتیجه این توجه همراه با نگرانی
(ترصد= Hypervigilance)
این بود که بشر در ابرها و کوه ها چشم و ابروی هیولایی را ببیند و در امواج دریا یا غرش رعد صدای عربده های رب النوعی را بشنود (فرآیند روانی Paridolia و Affective illusion). در نتیجه، همه پدیده های طبیعی دارای روحی شبه انسانی شدند (Anthropomorphism) و مذهب به شکل تعامل دائمی با طبیعت، گفتگو با درخت و کوه و آب و شکار درآمد.
نمونه چنین مذهبی را در «نامه رئیس سرخپوستان سیاتل به رئیس جمهور آمریکا» می توانید بخوانید (ر.ک.قدرت اسطوره: جوزف کمبل).
#عصر_شکار با اکتشاف کشاورزی و دامپروری به پایان رسید و منبع اقتصادی بشر خاک حاصلخیز وباران کافی شد. رفتار اقتصادی مناسب در این عصر، انضباط و دیسیپلین بود، لذا تعامل اقتصادی به صورت نظام سلسله مراتبی درآمد.
نتیجه این سلسله مراتب اجتماعی (هیارشی)، لزوم ثبات در حاکمیت (الیگارشی) بود. تبدیل شرکای هم قبیله (کومون) به ارباب و کدخدا و مباشر و کارگر و ایجاد نظام منسجم برده داری (Racism) و تفکیک حقوق مرد و زن (Sexism) از نتایج فرهنگی عصر کشاورزی بودند.
«جیمز جورج فریزر» مطالعه آئین های مذهبی انسان را از عصر کشاورزی آغاز می کند. عصری که انسان نگاه به زاد و ولد حیوانات و رویش گیاهان دارد و از آنجا که «تولیدمثل»، منبع اقتصادی او را شکل می دهد، فرهنگ او نیز بر گرد این محور می گردد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#اسطوره_اقتصاد_و_اخلاق_جنسی
قسمت اول
جیمز جرج فریزر
سر جمیز جرج فریز (1941-1854) دانش آموخته ی ممتاز «ترینیتی کالج کمبریج» در رشته «متون کلاسیک» بخش بزرگی از عمر خود را صرف «مردم شناسی اقوام باستانی» نمود که حاصل آن آثار زیر است:
توتمیسم (1887)، شاخه_زرین (1890)، وظیفه روح(1909)، اعتقاد به فناناپذیری و پرستش مردگان (1913)، دانش عوام در عهد عتیق(1918)، آپولودووروس (1921)، پرستش طبیعت (1926)، انسان، خدا و جاودانگی (1927)، اسطوره های منشاء آتش و رشد نظریه ی مُثُل افلاطون (1930)، بافه های انبارشده (1931)، ترس از مردگان در دین ابتدایی (1933) و گزیده ی مردم شناسی (1938).
شاخه زرین
این کتاب معروف ترین اثر فریزر است که پس از انتشار اول در 1890، در سال های 1900 و 1906 مورد ویرایش قرار می گیرد. شاخه ی زرین اثری دوران ساز است که می خواهد وجه مشترک تقریبا همه ادیان ابتدایی را با هم و با ادیان جدیدتر مثل مسیحیت نشان دهد. تز کتاب این است که همه ی ادیان، در اصل، آیین های«باروری» بوده اند.
فریزر در این کتاب می گوید: «اگر آزمون حقیقت با نمایش دست ها یا سرشماری صورت می گیرد، نظام جادو خیلی بیش از کلیسای کاتولیک حق دارد به شعار مغرورانه ی «آن چه همه، همیشه، در همه جا بدان معتقدند» به عنوان مدرک موثق و مسلم صحت خود متوسل شود».
«شاخه زرین» در بهار 1383 با ترجمه ی کاظم فیروزمند توسط نشر آگه به فارسی انتشار یافته و تاکنون به چاپ ششم رسیده است.
غذا، خدا، آئین
#کارل_مارکس، فیلسوف آلمانی قرن بیستم، می گوید: «بگو غذای تو چیست تا بگویم خدای تو کیست». آن گونه که «یوستین گرودر» فیلسوف معاصر نروژی نظریه مارکس را شرح می دهد، مارکس اعتقاد داشت که «اقتصاد، زیربنای فرهنگ است».
برای مثال، فرهنگ عمومی دو کشور ایران و ترکیه را در نظر بگیرید، دو کشور همسایه، با جمعیت برابر و مساحت نزدیک و تاریخ مشابه. همزمان در هر دو کشور حرکت از نظام اقتصادی فئودالیزم به نظام اقتصادی کاپیتالیسم شروع شد. مصطفی کمال #آتاتورک و #رضاشاه پهلوی در یک زمان با شیوه «تجدد آمرانه» سعی در فروپاشیدن نهادهای عصر کشاورزی (مذهب- قبیله- نظام ملوک الطوایفی) و ایجاد نهادهای عصر صنعت (سکولاریزم- ملی گرایی- دولت مرکزی) نمودند. در واقع آنها در جهت تغییر دادن تعاملات اقتصادی و فرهنگ تلاش نمودند اما به دلیل تفاوت «منابع اقتصادی» نتیجه این دو تلاش یکی نشد: ترکیه به دلیل وابستگی به درآمد گردشگری (توریسم) سکولار شد و به تدریج حکومت نظامی حاکم بر آن نیز جای خود را به نظام پارلمانی داد تا علاوه بر عضویت در «ناتو» به عضویت در «اتحادیه اروپا» نیز پذیرفته شود. اما وجود «نفت» به عنوان منبع اقتصادی ایران تمام تلاش ها در جهت زدودن نهادهای عصر فئودالیته را خنثی نمود.
بر مبنای نظریه مارکس، مذهب انسان در هر دوره، تجلی ذهنی تعاملات عینی اقتصادی بوده است. در عصر شکار و میوه چینی که بشر هیچ کنترلی بر منابع اقتصادی خود نداشت، در ذهن او خدایان متعدد حاکم بر طبیعت در حال رقابت و نزاع با یکدیگر بودند، یکی باران می فرستاد و دیگری طوفان و بشر گرفتار در بین این نیروهای عظیم و غیرقابل پیش بینی دست به دامن رصد کردن تغییرات زمین و آسمان می شد تا کمی شرایط را برای خود قابل پیش بینی تر سازد. نتیجه این توجه همراه با نگرانی
(ترصد= Hypervigilance)
این بود که بشر در ابرها و کوه ها چشم و ابروی هیولایی را ببیند و در امواج دریا یا غرش رعد صدای عربده های رب النوعی را بشنود (فرآیند روانی Paridolia و Affective illusion). در نتیجه، همه پدیده های طبیعی دارای روحی شبه انسانی شدند (Anthropomorphism) و مذهب به شکل تعامل دائمی با طبیعت، گفتگو با درخت و کوه و آب و شکار درآمد.
نمونه چنین مذهبی را در «نامه رئیس سرخپوستان سیاتل به رئیس جمهور آمریکا» می توانید بخوانید (ر.ک.قدرت اسطوره: جوزف کمبل).
#عصر_شکار با اکتشاف کشاورزی و دامپروری به پایان رسید و منبع اقتصادی بشر خاک حاصلخیز وباران کافی شد. رفتار اقتصادی مناسب در این عصر، انضباط و دیسیپلین بود، لذا تعامل اقتصادی به صورت نظام سلسله مراتبی درآمد.
نتیجه این سلسله مراتب اجتماعی (هیارشی)، لزوم ثبات در حاکمیت (الیگارشی) بود. تبدیل شرکای هم قبیله (کومون) به ارباب و کدخدا و مباشر و کارگر و ایجاد نظام منسجم برده داری (Racism) و تفکیک حقوق مرد و زن (Sexism) از نتایج فرهنگی عصر کشاورزی بودند.
«جیمز جورج فریزر» مطالعه آئین های مذهبی انسان را از عصر کشاورزی آغاز می کند. عصری که انسان نگاه به زاد و ولد حیوانات و رویش گیاهان دارد و از آنجا که «تولیدمثل»، منبع اقتصادی او را شکل می دهد، فرهنگ او نیز بر گرد این محور می گردد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#مقاله
#اسطوره_اقتصاد_و_اخلاق_جنسی
قسمت دوم
تابو
زیگموند #فروید، پایه گذار روانکاوی، تابو شدن رابطه جنسی را ناشی از احساس گناه جوانان قبیله پس از به قتل رساندن رئیس- پدر می داند. رئیس- پدر (توتم) همه زنان قبیله را اعضای حرمسرای خود می دانست و جوانان قبیله که با قانون رئیس- پدر از رفتار جنسی محروم مانده بودند همدست می شوند و #توتم را به قتل می رسانند. پس از این قتل، #تابو شدن رفتار جنسی به دو دلیل ممکن است رخ داده باشد:
اول- برای حل و فصل احساس گناه قتل پدر (عقده اودیپال جمعی) جوانان قبیله محدودیت هایی را برای رابطه جنسی قرارداد کردند تا با رفتاری خودشکنانه (مازوخیستیک)، تاوان قتل«توتم» را بپردازند (ر.ک.توتم وتابو: زیگموند فروید).
دوم- محدود کردن مردان از رابطه جسنی فراگیر، باعث پیشگیری از ظهور توتم دیگری می شد که همه زنان قبیله را حق خود بداند و سناریوی قبلی تکرار گردد.
اما نگاه«فریزر» به ماجرا کاملا متفاوت است: آنچه باعث «آئینی شدن» (Ritualistic) سکس شده است نه احساس گناه بلکه امید تنظیم کردن رفتار آمیزشی دام ها و کشت و زرع از طریق «مناسک جنسی» انسان بوده است.
«فریزر» در فصل هفتم کتاب «شاخه زرین» با عنوان «وصلت مقدس» به تفصیل گزارشات مردم شناسی خود را ارائه می کند که نشان می دهد تبدیل شدن رفتار جنسی از تلاشی برای لذت به رفتاری آئینی با قصد و نیت تنظیم تولیدمثل منابع غذایی بوده است. فرآیند ذهنی جادو مدار (Magical Thinking) باعث می شده که بشر تصور کند با به نمایش گذاردن سکس قانون مند می تواند به دام ها و باغ و زرع خود بیاموزد که از رفتار غیرقابل پیش بینی حذر کنند.
فضیلت پٌر زایی در مذاهب عصر کشاورزی یکی دیگر از ثمرات فرهنگی این دوره اقتصادی بوده است. در این مذاهب، پیامبران به زیادی جمعیت امت شان افتخار می کرده اند!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#اسطوره_اقتصاد_و_اخلاق_جنسی
قسمت دوم
تابو
زیگموند #فروید، پایه گذار روانکاوی، تابو شدن رابطه جنسی را ناشی از احساس گناه جوانان قبیله پس از به قتل رساندن رئیس- پدر می داند. رئیس- پدر (توتم) همه زنان قبیله را اعضای حرمسرای خود می دانست و جوانان قبیله که با قانون رئیس- پدر از رفتار جنسی محروم مانده بودند همدست می شوند و #توتم را به قتل می رسانند. پس از این قتل، #تابو شدن رفتار جنسی به دو دلیل ممکن است رخ داده باشد:
اول- برای حل و فصل احساس گناه قتل پدر (عقده اودیپال جمعی) جوانان قبیله محدودیت هایی را برای رابطه جنسی قرارداد کردند تا با رفتاری خودشکنانه (مازوخیستیک)، تاوان قتل«توتم» را بپردازند (ر.ک.توتم وتابو: زیگموند فروید).
دوم- محدود کردن مردان از رابطه جسنی فراگیر، باعث پیشگیری از ظهور توتم دیگری می شد که همه زنان قبیله را حق خود بداند و سناریوی قبلی تکرار گردد.
اما نگاه«فریزر» به ماجرا کاملا متفاوت است: آنچه باعث «آئینی شدن» (Ritualistic) سکس شده است نه احساس گناه بلکه امید تنظیم کردن رفتار آمیزشی دام ها و کشت و زرع از طریق «مناسک جنسی» انسان بوده است.
«فریزر» در فصل هفتم کتاب «شاخه زرین» با عنوان «وصلت مقدس» به تفصیل گزارشات مردم شناسی خود را ارائه می کند که نشان می دهد تبدیل شدن رفتار جنسی از تلاشی برای لذت به رفتاری آئینی با قصد و نیت تنظیم تولیدمثل منابع غذایی بوده است. فرآیند ذهنی جادو مدار (Magical Thinking) باعث می شده که بشر تصور کند با به نمایش گذاردن سکس قانون مند می تواند به دام ها و باغ و زرع خود بیاموزد که از رفتار غیرقابل پیش بینی حذر کنند.
فضیلت پٌر زایی در مذاهب عصر کشاورزی یکی دیگر از ثمرات فرهنگی این دوره اقتصادی بوده است. در این مذاهب، پیامبران به زیادی جمعیت امت شان افتخار می کرده اند!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#مقاله
#اسطوره_اقتصاد_و_اخلاق_جنسی
قسمت سوم(پایانی)
از آئین قربانی تا تقدس بکارت
در عصر شکار، بشر خدایان را نیز مانند خود شکارچی می دید. بی تابی و نگرانی بشر عصر شکار با شکار کردن به پایان می رسید. او می اندیشید خدایان نیز طالب شکارند و هرگاه شکار مناسبی در دست نباشد خشمگین می شوند و طوفان و زلزله به راه می اندازند. چنین بود که در عصر شکار، قربانی کردن کودکان و جوانان برای فرو نشاندن خشم خدایان تبدیل به مراسمی آئینی شد.
با ورق خوردن تاریخ اقتصادی بشر و ورود به عصر کشاورزی، قربانی نیز جنبه ی جنسی پیدا کرد. خدایان، نیازمند شکاری برای سد جوع نبودند بلکه آنان دختر جوان و زیبایی را برای هم بستری می طلبیدند. این چنین شد که آئین قربانی دختران جوان و زیبا که لباسی سپید بر تن می کردند تا سرخی خون شان کاملا برای خدایان قابل رویت باشد جایگزین مراسم های قبلی قربانی شد.
تکامل مغز بشر و تغییر مراسم قربانی
«رابین روبرتسون» اعتقاد دارد که مغز بشر در طول تاریخ رشد کرده است. مغز بشر ابتدایی شبیه به مغز خزندگان خونسرد بود و فاقد احساسات وعواطف بود. به تدریج مغز انسان صاحب «دستگاه لیمبیک» شد و عواطف، احساسات، همدلی، محبت و تعلق جای مهمی را در زندگی بشر اشغال کرد.
(ر.ک.The beginner's guide to Jung: Robin Robertson)
این اتفاق تکاملی مانع از این بود که انسان به راحتی با قربانی شدن فرزندان خود موافقت کند. اینجا بود که قربانی شدن حیوانات برای فرونشینی گرسنگی خدایان، جایگزین قربانی شدن انسان ها شد. اسطوره ارسال قوچ برای حضرت ابراهیم برای ذبح به جای اسماعیل شروع نمادین این عصر جدید بود. اما با خدایان طالب آمیزش جنسی چه باید می کردند؟ چنین شد که «خون بکارت» وارد آئین نمادین آمیزش جنسی شد. اولین آمیزش هر دختر سهم خدایان بود تا مدتی وظیفه برداشتن پرده بکارت دوشیزگان و تقدیم خون آن به خدایان، وظیفه کاهن- حاکم بود و دختران شب پیش از ازدواج را با لباس سپید قربانی در معبد می گذراندند و صبح هنگام با لباس خون آلود معبد را ترک می کردند.
با ایجاد دولت- شهرها ونیاز به حاکمان جنگاور برای سازماندهی سپاه، نقش کاهن از نقش حاکم جدا شد و قدرت سیاسی کاهنان فروکاهیده شد. در نتیجه شب اول را عروس در حجله داماد می گذراند اما اهمیت اهداء دستمال سپید خون آلود و پوشاندن لباس سپید قربانی به عروس جایگزین نمادین مراسمی شد که در آن دخترکان بیچاره در آستان خدایان جان می باختند.
باکره مقدس
گرچه خدایان پذیرفتند که به دستمال آغشته به خون راضی باشند گهگاهی از این پیمان سر باز می زدند و دوشیزه ای را نشان می کردند. در آئین میترائیسم این آناهیتای باکره بود که در حال شستشو در آب مورد نظر خدایان نرینه قرار گرفت و میترا-خدای آفتاب- را باردار شد و در آئین مسیحیت مریم باکره دچار همان سناریو شد و مسیح را بار گرفت و در آئین زرتشت باکره ای در آخرالزمان در حال شستشو در دریاچه ی هامون «سوشیانت»- پیامبر آخرالزمان- را باردار خواهد شد. (ر.ک.زرتشتیان، باورها و آئین ها: مری بویس)
با این همه اهمیت باکره گی عجیب نیست که در یک سوره قرآن، دوبار به باکره گی زنان بهشتی اشاره شده است! (سوره الرحمن- آیات 56 و 74).
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#اسطوره_اقتصاد_و_اخلاق_جنسی
قسمت سوم(پایانی)
از آئین قربانی تا تقدس بکارت
در عصر شکار، بشر خدایان را نیز مانند خود شکارچی می دید. بی تابی و نگرانی بشر عصر شکار با شکار کردن به پایان می رسید. او می اندیشید خدایان نیز طالب شکارند و هرگاه شکار مناسبی در دست نباشد خشمگین می شوند و طوفان و زلزله به راه می اندازند. چنین بود که در عصر شکار، قربانی کردن کودکان و جوانان برای فرو نشاندن خشم خدایان تبدیل به مراسمی آئینی شد.
با ورق خوردن تاریخ اقتصادی بشر و ورود به عصر کشاورزی، قربانی نیز جنبه ی جنسی پیدا کرد. خدایان، نیازمند شکاری برای سد جوع نبودند بلکه آنان دختر جوان و زیبایی را برای هم بستری می طلبیدند. این چنین شد که آئین قربانی دختران جوان و زیبا که لباسی سپید بر تن می کردند تا سرخی خون شان کاملا برای خدایان قابل رویت باشد جایگزین مراسم های قبلی قربانی شد.
تکامل مغز بشر و تغییر مراسم قربانی
«رابین روبرتسون» اعتقاد دارد که مغز بشر در طول تاریخ رشد کرده است. مغز بشر ابتدایی شبیه به مغز خزندگان خونسرد بود و فاقد احساسات وعواطف بود. به تدریج مغز انسان صاحب «دستگاه لیمبیک» شد و عواطف، احساسات، همدلی، محبت و تعلق جای مهمی را در زندگی بشر اشغال کرد.
(ر.ک.The beginner's guide to Jung: Robin Robertson)
این اتفاق تکاملی مانع از این بود که انسان به راحتی با قربانی شدن فرزندان خود موافقت کند. اینجا بود که قربانی شدن حیوانات برای فرونشینی گرسنگی خدایان، جایگزین قربانی شدن انسان ها شد. اسطوره ارسال قوچ برای حضرت ابراهیم برای ذبح به جای اسماعیل شروع نمادین این عصر جدید بود. اما با خدایان طالب آمیزش جنسی چه باید می کردند؟ چنین شد که «خون بکارت» وارد آئین نمادین آمیزش جنسی شد. اولین آمیزش هر دختر سهم خدایان بود تا مدتی وظیفه برداشتن پرده بکارت دوشیزگان و تقدیم خون آن به خدایان، وظیفه کاهن- حاکم بود و دختران شب پیش از ازدواج را با لباس سپید قربانی در معبد می گذراندند و صبح هنگام با لباس خون آلود معبد را ترک می کردند.
با ایجاد دولت- شهرها ونیاز به حاکمان جنگاور برای سازماندهی سپاه، نقش کاهن از نقش حاکم جدا شد و قدرت سیاسی کاهنان فروکاهیده شد. در نتیجه شب اول را عروس در حجله داماد می گذراند اما اهمیت اهداء دستمال سپید خون آلود و پوشاندن لباس سپید قربانی به عروس جایگزین نمادین مراسمی شد که در آن دخترکان بیچاره در آستان خدایان جان می باختند.
باکره مقدس
گرچه خدایان پذیرفتند که به دستمال آغشته به خون راضی باشند گهگاهی از این پیمان سر باز می زدند و دوشیزه ای را نشان می کردند. در آئین میترائیسم این آناهیتای باکره بود که در حال شستشو در آب مورد نظر خدایان نرینه قرار گرفت و میترا-خدای آفتاب- را باردار شد و در آئین مسیحیت مریم باکره دچار همان سناریو شد و مسیح را بار گرفت و در آئین زرتشت باکره ای در آخرالزمان در حال شستشو در دریاچه ی هامون «سوشیانت»- پیامبر آخرالزمان- را باردار خواهد شد. (ر.ک.زرتشتیان، باورها و آئین ها: مری بویس)
با این همه اهمیت باکره گی عجیب نیست که در یک سوره قرآن، دوبار به باکره گی زنان بهشتی اشاره شده است! (سوره الرحمن- آیات 56 و 74).
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
با سلام و عرض تبریک به مناسبت سال جدید، آرزومند سلامتی، آرامش و تعالی جنابعالی هستم.
1-در مقاله #اسطوره_اقتصاد_و_اخلاق_جنسی به نقل از کتاب "شاخه زرین" از جیمز فریزرنقل کرده اید که: «تبدیل شدن رفتار جنسی از تلاشی برای لذت به رفتاری آئینی با قصد و نیت تنظیم تولیدمثل منابع غذایی بوده است. فرآیند ذهنی جادو مدار (Magical Thinking) باعث می شده که بشر تصور کند با به نمایش گذاردن سکس قانون مند می تواند به دام ها و باغ و زرع خود بیاموزد که از رفتار غیرقابل پیش بینی حذر کنند» ممنون میشوم با توضیح بیشتری این عبارت را برایم قابل فهم تر نمایید.
2- در مقاله "ریشه های هلنی اسطوره های کتاب مقدس " فرموده اید: اسطوره ها، "فرافکنی" تمناهای بشر بر این "هیچ بزرگ" هستند و سیر افسانه ها و اسطوره ها در "متون مقدس" بیش از آن که ارزش هستی شناسانه (ontologic) داشته باشد ابزاری ارزشمند است برای شناخت ذهن بشر یا همان "شناخت شناسی" (epistemology).سوال بنده این است که ایا فقط از تحلیل این اسطوره ها به چگونگی تفکر و نحوه اندیشه انسان در برهه های مختلف پی میبریم ؟ یا اینکه برخی از افراد با توجه به نوع تعالی گونه زیستن خودشان به دریافتی از جهان هستی می رسند که فرضا برای ادامه طی طریق رشد و تعالی بیشتر خودشان فلان کار را انجام دهند ، مثلا اسماعیل خودشان را قربانی کنند یا در مخاطره آمیزترین شرایط به حمایت و شعور جهان هستی "توکل" کنند. به عبارت دیگر آیا می توان گفت "تاویل این اسطوره ها شریعت و طریقتی برای یک نوع حقیقت است؟ "و اینکه چون درون مایه این اسطوره ها مشابه است از یک نیاز عمیق درونی برمیخیزد که از شعور هستی جواب میگیرد؟ (اشاره به نوعی شهود و الهام دارم یعنی جهان هستی به نیاز وجودی انسان پاسخ می دهد و این اسطوره ها در واقع همان شرح پاسخ هستند).
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
به پرسش هاتان در یک فایل صوتی پاسخ خواهم داد.
سربلند و سرسبز باشید
T.me/drsargolzaei
❓پرسش:
با سلام و عرض تبریک به مناسبت سال جدید، آرزومند سلامتی، آرامش و تعالی جنابعالی هستم.
1-در مقاله #اسطوره_اقتصاد_و_اخلاق_جنسی به نقل از کتاب "شاخه زرین" از جیمز فریزرنقل کرده اید که: «تبدیل شدن رفتار جنسی از تلاشی برای لذت به رفتاری آئینی با قصد و نیت تنظیم تولیدمثل منابع غذایی بوده است. فرآیند ذهنی جادو مدار (Magical Thinking) باعث می شده که بشر تصور کند با به نمایش گذاردن سکس قانون مند می تواند به دام ها و باغ و زرع خود بیاموزد که از رفتار غیرقابل پیش بینی حذر کنند» ممنون میشوم با توضیح بیشتری این عبارت را برایم قابل فهم تر نمایید.
2- در مقاله "ریشه های هلنی اسطوره های کتاب مقدس " فرموده اید: اسطوره ها، "فرافکنی" تمناهای بشر بر این "هیچ بزرگ" هستند و سیر افسانه ها و اسطوره ها در "متون مقدس" بیش از آن که ارزش هستی شناسانه (ontologic) داشته باشد ابزاری ارزشمند است برای شناخت ذهن بشر یا همان "شناخت شناسی" (epistemology).سوال بنده این است که ایا فقط از تحلیل این اسطوره ها به چگونگی تفکر و نحوه اندیشه انسان در برهه های مختلف پی میبریم ؟ یا اینکه برخی از افراد با توجه به نوع تعالی گونه زیستن خودشان به دریافتی از جهان هستی می رسند که فرضا برای ادامه طی طریق رشد و تعالی بیشتر خودشان فلان کار را انجام دهند ، مثلا اسماعیل خودشان را قربانی کنند یا در مخاطره آمیزترین شرایط به حمایت و شعور جهان هستی "توکل" کنند. به عبارت دیگر آیا می توان گفت "تاویل این اسطوره ها شریعت و طریقتی برای یک نوع حقیقت است؟ "و اینکه چون درون مایه این اسطوره ها مشابه است از یک نیاز عمیق درونی برمیخیزد که از شعور هستی جواب میگیرد؟ (اشاره به نوعی شهود و الهام دارم یعنی جهان هستی به نیاز وجودی انسان پاسخ می دهد و این اسطوره ها در واقع همان شرح پاسخ هستند).
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
به پرسش هاتان در یک فایل صوتی پاسخ خواهم داد.
سربلند و سرسبز باشید
T.me/drsargolzaei
Telegram
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
Psychiatrist ,Social activist
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
مقاله
#مقاله
#اسطوره_اقتصاد_و_اخلاق_جنسی
جیمز جورج فریزر (James George Frazar)
«جیمز جورج فریزر» (1941-1854) دانش آموختهی ممتاز «ترینیتی کالج کمبریج» در رشته «متون کلاسیک» بخش بزرگی از عمر خود را صرف «مردمشناسی اقوام باستانی» کرد که حاصل آن آثار زیر است:
«توتمیسم» (۱۸۸۷)، «شاخه زرین» (۱۸۹۰)، «وظیفهی روح» (۱۹۰۹)، «اعتقاد به فناناپذیری و پرستش مردگان» (۱۹۱۳)، «دانش عوام درعهد عتیق» (1918), «پرستش طبیعت» (1926)، «انسان، خدا و جاودانگی» (1927)، «اسطورههای منشا آتش» و «رشد نظریهی مُثُل افلاطون» (1930)، «بافههای انبارشده» (1931)، «ترس از مردگان در دین ابتدایی» (1933) و «گزیدهمردمشناسی»(1938).
شاخه زرین
این کتاب معروفترین اثر فریزر است که پساز انتشار اول در 1890، در سال های 1900 و 1906 مورد ویرایش قرارمیگیرد. «شاخه زرین» اثری دورانساز است که میخواهد وجه مشترک تقریبا همه ادیان ابتدایی را باهم و با ادیان جدیدتر مثل مسیحیت نشاندهد. تز کتاب این است که همهی ادیان، در اصل، آیینهای «باروری» بودهاند.
فریزر در این کتاب میگوید:
«اگر آزمون حقیقت با نمایش دستها یا سرشماری صورت میگیرد، نظام جادو خیلی بیش از کلیسای کاتولیک حق دارد به شعار مغرورانهی «آن چه همه، همیشه، در همهجا بدان معتقدند» به عنوان مدرک موثق و مسلم صحت خود متوسل شود».
«شاخه زرین» در بهار 1383 با ترجمهی «کاظم فیروزمند» توسط نشر آگه به فارسی انتشار یافته و تاکنون به چاپ ششم رسیده است.
غذا، خدا، آئین
«کارل مارکس»، فیلسوف آلمانی قرن بیستم، میگوید:«بگو غذای تو چیست تا بگویم خدای تو کیست». آنگونه که «یوستین گرودر» فیلسوف معاصر نروژی نظریه مارکس را شرح میدهد، مارکس اعتقاد داشت که «اقتصاد، زیربنای فرهنگ است».
برای مثال، فرهنگ عمومی دو کشور ایران و ترکیه را در نظر بگیرید، دو کشور همسایه، با جمعیت برابر و مساحت نزدیک و تاریخ مشابه. همزمان در هر دو کشور حرکت از نظام اقتصادی فئودالیزم به نظام اقتصادی کاپیتالیسم شروع شد. «مصطفی کمال آتاتورک» و «رضا شاه پهلوی» در یک زمان با شیوه «تجدد آمرانه» سعی در فروپاشیدن نهادهای عصر کشاورزی (مذهب – قبیله – نظام ملوک الطوایفی) و ایجاد نهادهای عصر صنعت (سکولاریزم – ملی گرایی – دولت مرکزی) کردند.
در واقع آنها در جهت تغییر دادن تعاملات اقتصادی و فرهنگ تلاش کردند، اما به دلیل تفاوت «منابع اقتصادی» نتیجه این دو تلاش یکی نشد: ترکیه به دلیل وابستگی به درآمد گردشگری (توریسم) سکولار شد و بهتدریج حکومت نظامی حاکم بر آن نیز جای خود را به نظام پارلمانی داد تا علاوه بر عضویت در«ناتو» به عضویت در«اتحادیه اروپا» نیز پذیرفته شود. اما وجود «نفت» به عنوان منبع اقتصادی ایران تمام تلاشها در جهت زدودن نهادهای عصر فئودالیته را خنثی کرد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مقاله بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا بخوانید
#مقاله
#اسطوره_اقتصاد_و_اخلاق_جنسی
جیمز جورج فریزر (James George Frazar)
«جیمز جورج فریزر» (1941-1854) دانش آموختهی ممتاز «ترینیتی کالج کمبریج» در رشته «متون کلاسیک» بخش بزرگی از عمر خود را صرف «مردمشناسی اقوام باستانی» کرد که حاصل آن آثار زیر است:
«توتمیسم» (۱۸۸۷)، «شاخه زرین» (۱۸۹۰)، «وظیفهی روح» (۱۹۰۹)، «اعتقاد به فناناپذیری و پرستش مردگان» (۱۹۱۳)، «دانش عوام درعهد عتیق» (1918), «پرستش طبیعت» (1926)، «انسان، خدا و جاودانگی» (1927)، «اسطورههای منشا آتش» و «رشد نظریهی مُثُل افلاطون» (1930)، «بافههای انبارشده» (1931)، «ترس از مردگان در دین ابتدایی» (1933) و «گزیدهمردمشناسی»(1938).
شاخه زرین
این کتاب معروفترین اثر فریزر است که پساز انتشار اول در 1890، در سال های 1900 و 1906 مورد ویرایش قرارمیگیرد. «شاخه زرین» اثری دورانساز است که میخواهد وجه مشترک تقریبا همه ادیان ابتدایی را باهم و با ادیان جدیدتر مثل مسیحیت نشاندهد. تز کتاب این است که همهی ادیان، در اصل، آیینهای «باروری» بودهاند.
فریزر در این کتاب میگوید:
«اگر آزمون حقیقت با نمایش دستها یا سرشماری صورت میگیرد، نظام جادو خیلی بیش از کلیسای کاتولیک حق دارد به شعار مغرورانهی «آن چه همه، همیشه، در همهجا بدان معتقدند» به عنوان مدرک موثق و مسلم صحت خود متوسل شود».
«شاخه زرین» در بهار 1383 با ترجمهی «کاظم فیروزمند» توسط نشر آگه به فارسی انتشار یافته و تاکنون به چاپ ششم رسیده است.
غذا، خدا، آئین
«کارل مارکس»، فیلسوف آلمانی قرن بیستم، میگوید:«بگو غذای تو چیست تا بگویم خدای تو کیست». آنگونه که «یوستین گرودر» فیلسوف معاصر نروژی نظریه مارکس را شرح میدهد، مارکس اعتقاد داشت که «اقتصاد، زیربنای فرهنگ است».
برای مثال، فرهنگ عمومی دو کشور ایران و ترکیه را در نظر بگیرید، دو کشور همسایه، با جمعیت برابر و مساحت نزدیک و تاریخ مشابه. همزمان در هر دو کشور حرکت از نظام اقتصادی فئودالیزم به نظام اقتصادی کاپیتالیسم شروع شد. «مصطفی کمال آتاتورک» و «رضا شاه پهلوی» در یک زمان با شیوه «تجدد آمرانه» سعی در فروپاشیدن نهادهای عصر کشاورزی (مذهب – قبیله – نظام ملوک الطوایفی) و ایجاد نهادهای عصر صنعت (سکولاریزم – ملی گرایی – دولت مرکزی) کردند.
در واقع آنها در جهت تغییر دادن تعاملات اقتصادی و فرهنگ تلاش کردند، اما به دلیل تفاوت «منابع اقتصادی» نتیجه این دو تلاش یکی نشد: ترکیه به دلیل وابستگی به درآمد گردشگری (توریسم) سکولار شد و بهتدریج حکومت نظامی حاکم بر آن نیز جای خود را به نظام پارلمانی داد تا علاوه بر عضویت در«ناتو» به عضویت در«اتحادیه اروپا» نیز پذیرفته شود. اما وجود «نفت» به عنوان منبع اقتصادی ایران تمام تلاشها در جهت زدودن نهادهای عصر فئودالیته را خنثی کرد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مقاله بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا بخوانید