دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.2K subscribers
1.78K photos
97 videos
154 files
3.25K links
Download Telegram
#مقاله
#آزادی_و_تاریخ -قسمت اول

1-به عقیده ی #ویلیام_گلاسر روانپزشک آمریکایی (پایه گذار تئوری انتخاب و واقعیت درمانی) نیاز به "آزادی" یکی از نیازهای پایه ی انسان است. گرچه همچون سایر نیازها (نیاز به غذا و سکس-نیاز به تفریح-نیاز به علاقه و عشق-نیاز به قدرت) کمّیت نیاز به آزادی در بین افراد و جمعیت های مختلف کاملأ متفاوت و متنوّع است، وجود چنین نیازی کمتر مورد انکار و تردید قرار گرفته است.
2-براساس دیدگاه #الوین_تافلر (جامعه شناس و آینده نگار آمریکایی و نویسنده کتاب های شوک آینده، موج سوّم، جابه جایی در قدرت و...) و استیون کیوی (2012 - 1932 ، پروفسور دانشکده کسب و کار یان هانتسمن) تاریخ بشر براساس نظام تولید و بازتولید به مراحل زیر تقسیم شده است:
اوّل مرحله ی شکار و میوه چینی، دوّم مرحله ی دامپروری و کشاورزی، سوّم مرحله ی صنعت و چهارم مرحله ی فراصنعتی.
برخی صاحب نظران در درون هر مرحله، مراحل فرعی را نیز در نظر می گیرند و مراحل زیر را پیشنهاد می کنند:
اوّل مرحله ی شکار و میوه چینی، دوّم مرحله ی دامداری، سوّم مرحله ی کشاورزی، چهارم مرحله ی سرمایه داری ملّی، پنجم مرحله ی سرمایه داری فراملّیتی و ششم مرحله ی فرا صنعتی.
در هر کدام از این مراحل، نهادهای متفاوتی آزادی انسان را تهدید می کنند. بنابراین برای این که در مسیر رفع موانع آزادی حرکت کنیم باید بدانیم که جامعه ی ما در کدام یک از مراحل فوق قرار دارد و در آن مرحله چه نهادهایی مانع آزادی هستند.
3-در مرحله ی شکار و میوه چینی، میزان دسترسی انسان به غذا بسیار کم بود درنتیجه کمبودهای زیستی مهم ترین محدود کننده ی آزادی بشر به شمار می رفتند. در مرحله ی شکار، بشر در "کمون اشتراکی اوّلیه" زندگی می کرد که هنوز "مالکیّت" در آن شکل نگرفته بود، زیرا تأمین غذا تنها برای یک روز مقدور بود بنابراین چیزی باقی نمی ماند تا "پس انداز" شود و مفهوم مالکیّت در ذهن بشر ایجاد شود. گذار از این مرحله و ورود به مرحله ی کشاورزی و دامپروری به عقیده ی استیون کیوی منجر به پنجاه برابر شدن تولید غذای انسان شد بنابراین مفهوم "پس انداز" و "مالکیّت" شکل گرفت.
4-در مرحله ی کشاورزی، ساختار زندگی انسان از "کمون اشتراکی اوّلیه" خارج شد و قبیله، عشیره و خانواده شکل گرفت. از آن جا که منبع اصلی ثروت زمین بود، رقابت بر سر تصاحب زمین بیشتر و حاصلخیزتر یکی از عناصر مهم در روابط اجتماعی بشر شد. کوچ های بزرگ و لشکرکشی های عظیم برای تصاحب زمین های بهتر در این دوران پدید آمدند.
از آن جا که "اتّحاد درون گروهی" عامل مهم بقای گروه ها بود، گروه هایی که "انتخاب خودی" (Kin Selection) بیشتری داشتند، شانس بقای بیشتری نیز داشتند. به همین دلیل در این عصر، "قراردادهای اجتماعی" و "عُرف اجتماعی" صاحب "قداست" شدند و "سنّت" و "تابو" شکل گرفت. در این عصر مهم ترین موانع در برابر "آزادی" و خلّاقیت" و "فردیّت" (Individuality) انسان، نهادهای حافظ سنّت بودند: خانواده ی گسترده و مذهب عرفی.
5-از آن جا که نخستین ابزارها توسط انسان حدود یکصدهزار سال پیش ساخته شده اند، "صنعت" پیشینه ای کهن دارد ولی "انقلاب صنعتی" بشر را از عصر کشاورزی به عصر صنعت منتقل کرد."انقلاب صنعتی" را مقارن با اختراع ماشین بخار می دانند، زمانی که بشر ابزاری ساخت که نیروی ماشین جای نیروی عضلانی را بگیرد. به این جابه جایی، "مکانیزاسیون" می گوییم. به گفته "استیون کیوی" مکانیزاسون دوباره دستاورد اقتصادی بشر را پنجاه برابر کرد.
این جا بود که صاحبان ابزار اقتصادی (ماشین) که "تکنوکرات" بودند در رقابت با صاحبان سنّتی منبع اقتصادی (زمین) قرار گرفتند که شامل دربار، کلیسا و بزرگان قبائل (در نظام های ملوک الطوایفی) بودند. در این جا حکومت (دربار) به عنوان نماینده ی نهادهای سنّتی (خانواده ی گسترده-مذهب-زمین داران بزرگ) به عنوان مهم ترین مانع در برابر آزادی مطرح شد.
6-"شلینگ" (Schelling) فیلسوف آلمانی (1854-1775) در "جستجوهای فلسفی درباره ی ماهیت آزادی انسان" آزادی را آغاز و پایان فلسفه می داند. تلاش فیلسوفان در هر عصری این بوده که موانع آزادی بشر را بشناسند و راه رهایی از آن موانع را روشن کنند. براین اساس فیلسوفان بزرگ در عصری که حکومت به عنوان نماینده ی نهادهای سنّتی، مهم ترین مانع دربرابر آزادی بود در این جهت نظریه پردازی کردند که لازم است حکومت کمترین دخالت را در زندگی شهروندان داشته باشد و این خاستگاه "لیبرالیسم" بود.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#مقاله
#آزادی_و_تاریخ -قسمت اول

1-به عقیده ی #ویلیام_گلاسر روانپزشک آمریکایی (پایه گذار تئوری انتخاب و واقعیت درمانی) نیاز به "آزادی" یکی از نیازهای پایه ی انسان است. گرچه همچون سایر نیازها (نیاز به غذا و سکس-نیاز به تفریح-نیاز به علاقه و عشق-نیاز به قدرت) کمّیت نیاز به آزادی در بین افراد و جمعیت های مختلف کاملأ متفاوت و متنوّع است، وجود چنین نیازی کمتر مورد انکار و تردید قرار گرفته است.
2-براساس دیدگاه #الوین_تافلر (جامعه شناس و آینده نگار آمریکایی و نویسنده کتاب های شوک آینده، موج سوّم، جابه جایی در قدرت و...) و استیون کیوی (2012 - 1932 ، پروفسور دانشکده کسب و کار یان هانتسمن) تاریخ بشر براساس نظام تولید و بازتولید به مراحل زیر تقسیم شده است:
اوّل مرحله ی شکار و میوه چینی، دوّم مرحله ی دامپروری و کشاورزی، سوّم مرحله ی صنعت و چهارم مرحله ی فراصنعتی.
برخی صاحب نظران در درون هر مرحله، مراحل فرعی را نیز در نظر می گیرند و مراحل زیر را پیشنهاد می کنند:
اوّل مرحله ی شکار و میوه چینی، دوّم مرحله ی دامداری، سوّم مرحله ی کشاورزی، چهارم مرحله ی سرمایه داری ملّی، پنجم مرحله ی سرمایه داری فراملّیتی و ششم مرحله ی فرا صنعتی.
در هر کدام از این مراحل، نهادهای متفاوتی آزادی انسان را تهدید می کنند. بنابراین برای این که در مسیر رفع موانع آزادی حرکت کنیم باید بدانیم که جامعه ی ما در کدام یک از مراحل فوق قرار دارد و در آن مرحله چه نهادهایی مانع آزادی هستند.
3-در مرحله ی شکار و میوه چینی، میزان دسترسی انسان به غذا بسیار کم بود درنتیجه کمبودهای زیستی مهم ترین محدود کننده ی آزادی بشر به شمار می رفتند. در مرحله ی شکار، بشر در "کمون اشتراکی اوّلیه" زندگی می کرد که هنوز "مالکیّت" در آن شکل نگرفته بود، زیرا تأمین غذا تنها برای یک روز مقدور بود بنابراین چیزی باقی نمی ماند تا "پس انداز" شود و مفهوم مالکیّت در ذهن بشر ایجاد شود. گذار از این مرحله و ورود به مرحله ی کشاورزی و دامپروری به عقیده ی استیون کیوی منجر به پنجاه برابر شدن تولید غذای انسان شد بنابراین مفهوم "پس انداز" و "مالکیّت" شکل گرفت.
4-در مرحله ی کشاورزی، ساختار زندگی انسان از "کمون اشتراکی اوّلیه" خارج شد و قبیله، عشیره و خانواده شکل گرفت. از آن جا که منبع اصلی ثروت زمین بود، رقابت بر سر تصاحب زمین بیشتر و حاصلخیزتر یکی از عناصر مهم در روابط اجتماعی بشر شد. کوچ های بزرگ و لشکرکشی های عظیم برای تصاحب زمین های بهتر در این دوران پدید آمدند.
از آن جا که "اتّحاد درون گروهی" عامل مهم بقای گروه ها بود، گروه هایی که "انتخاب خودی" (Kin Selection) بیشتری داشتند، شانس بقای بیشتری نیز داشتند. به همین دلیل در این عصر، "قراردادهای اجتماعی" و "عُرف اجتماعی" صاحب "قداست" شدند و "سنّت" و "تابو" شکل گرفت. در این عصر مهم ترین موانع در برابر "آزادی" و خلّاقیت" و "فردیّت" (Individuality) انسان، نهادهای حافظ سنّت بودند: خانواده ی گسترده و مذهب عرفی.
5-از آن جا که نخستین ابزارها توسط انسان حدود یکصدهزار سال پیش ساخته شده اند، "صنعت" پیشینه ای کهن دارد ولی "انقلاب صنعتی" بشر را از عصر کشاورزی به عصر صنعت منتقل کرد."انقلاب صنعتی" را مقارن با اختراع ماشین بخار می دانند، زمانی که بشر ابزاری ساخت که نیروی ماشین جای نیروی عضلانی را بگیرد. به این جابه جایی، "مکانیزاسیون" می گوییم. به گفته "استیون کیوی" مکانیزاسون دوباره دستاورد اقتصادی بشر را پنجاه برابر کرد.
این جا بود که صاحبان ابزار اقتصادی (ماشین) که "تکنوکرات" بودند در رقابت با صاحبان سنّتی منبع اقتصادی (زمین) قرار گرفتند که شامل دربار، کلیسا و بزرگان قبائل (در نظام های ملوک الطوایفی) بودند. در این جا حکومت (دربار) به عنوان نماینده ی نهادهای سنّتی (خانواده ی گسترده-مذهب-زمین داران بزرگ) به عنوان مهم ترین مانع در برابر آزادی مطرح شد.
6-"شلینگ" (Schelling) فیلسوف آلمانی (1854-1775) در "جستجوهای فلسفی درباره ی ماهیت آزادی انسان" آزادی را آغاز و پایان فلسفه می داند. تلاش فیلسوفان در هر عصری این بوده که موانع آزادی بشر را بشناسند و راه رهایی از آن موانع را روشن کنند. براین اساس فیلسوفان بزرگ در عصری که حکومت به عنوان نماینده ی نهادهای سنّتی، مهم ترین مانع دربرابر آزادی بود در این جهت نظریه پردازی کردند که لازم است حکومت کمترین دخالت را در زندگی شهروندان داشته باشد و این خاستگاه "لیبرالیسم" بود.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei

T.me/drsargolzaei
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️نخستین جاده‌صاف‌کن دشمنان آزادی در ایران:
نهال آزادی در تقابل مسالمت‌آمیز قدرت‌ها رشد می‌کند /۱

✍️ محمدرضا سرگلزائی / حسن محدثی گیلوایی
۲۱ بهمن ۱۴۰۱

آزادی بی‌شک یکی از بزرگ‌ترین آرمان‌های بشر و یکی از بزرگ‌ترین گم‌شده‌های بشر است. تاکنون انبوهی از متفکران و صاحب‌نظران و فیلسوفان سیاسی در باره‌ی آن نظریه‌پردازی کرده اند. بخش زیادی از بشریت در اثنای جنبش‌های اجتماعی و سیاسی قرون اخیر شعار آزادی را فریاد کشیده اند. برخی صاحب‌نظران تا آن‌جا پیش رفته اند که آزادی را یکی از نیازهای اساسی‌ آدمی خوانده اند. به عقیده‌ی #ویلیام_گلاسر روانپزشک آمریکایی (پایه گذار تئوری انتخاب و واقعیت درمانی) نیاز به "آزادی" یکی از نیازهای پایه ی انسان است. گرچه همچون سایر نیازها (نیاز به غذا و سکس-نیاز به تفریح-نیاز به علاقه و عشق-نیاز به قدرت) کمّیت نیاز به آزادی در بین افراد و جمعیت های مختلف کاملأ متفاوت و متنوّع است، وجود چنین نیازی کمتر مورد انکار و تردید قرار گرفته است.

اما آزادی آرمانی دیرحاصل است زیرا نهال آزادی نیاز به پرورش و حفاظت دائم دارد. آزادی در تکثر اجتماعی و تکثر سیاسی‌ واجد ضمانت اجتماعی زاده می‌شود. آن‌جا که جهان اجتماعی یک‌پارچه و قدرت‌مند وجود دارد و همه در جهان واحدی نفس می‌کشند، خبری از آزادی نیست بل‌که استبداد اکثریت وجود دارد؛ درست مثل یک اجتماع قبیله‌ای یا در درون اجتماعی‌ که یک ایدئولوژی معین واجد هژمونی فوق العاده‌ای است و برای هیچ‌کس مجال بروز ندایی متفاوت نیست یا اگر هست، به سرعت خفه می‌شود.

آزادی در توازن قدرت‌ها زاده می‌شود. نیروی اجتماعی‌ یا سیاسی‌ای که همه‌ی قدرت را یک‌جا در اختیار دارد، خواهی نخواهی ضد آزادی عمل خواهد کرد. نهال آزادی در نظمی رشد خواهد کرد، که نیروهای سیاسی مختلف قدرت‌مند غیرقابل حذفی وجود داشته باشند. آزادی آن‌جا که یک حکومت بسیار نیرومند وجود دارد و هیچ نیروی رقیب قدرت‌مندی در مقابل آن وجود ندارد، رشد نخواهد کرد. حتا اگر این حکومت بعد از یک انقلاب مردمی پدید آمده باشد که در هوای آزادی خون داده باشند. هوای یک‌پارچگی اجتماعی و سیاسی، دشمن نهال آزادی است. مردمی که به امید نیل به آرمان آزادی انقلاب می‌کنند و سپس صحنه را به حاکمان جدید می‌سپارند، نمی‌توانند برای نهال آزادی باغبان خوبی باشند. نهال آزادی مردمی می‌خواهد که اهل تشکل باشند و هرگز مثل ذره‌های جدافتاده زیست نکنند. مردمی که برای کاشت بذر آزادی خون می‌دهند اما سپس قدرت را واگذار می‌کنند، نه بذر آزادی که بذر استبداد می‌کارند. آزادی پاس‌داری می خواهد. مردمی که در درون سازمان‌ها و گروه‌ها و تشکل‌های مدنی گرد می‌آیند و یک جامعه‌ی مدنی نیرومند پدید می‌آورند و دائماً از حاکمان حساب‌کشی می‌کنند، بهترین باغبانان نهال آزادی اند.

هر قدر قدرت سیاسی و اجتماعی در جامعه بیش‌تر تقسیم شده باشد و مردم بتوانند نیروهای قدرت‌مند غیرقابل حذفی پدید آورند و در صورت لزوم در برابر هر شکلی از سواستفاده از قدرت سیاسی بایستند و مهار اسب سرکش حکومت را در دست بگیرند، آن‌‌گاه می‌توان امیدوار بود که از دل تقابل این قدرت‌ها نهال آزادی ثمر بدهد و چتر خود را بر سر مردمان یک سرزمین بگشاید.

آن‌جا که قدرت‌های اجتماعی‌ غیرقابل حذف وجود ندارد، نهال آزادی در خطر است. هر جا که قدرت می‌تواند به‌نحو یک‌پارچه تجمیع شود، تردید نکنید که آن‌جا آزادی حضور یا دست‌کم دوامی نخواهد داشت. آزادی نیازمند تشکل و نهادسازی است. جنبش‌های اجتماعی ممکن است بتوانند آزادی غصب شده را پس بگیرند، اما برای ادامه‌ی حیات آن کافی نیستند. آزادی نیازمند تشکل و نهادسازی است. تا زمانی که مردم نتوانند به‌طور مداوم گرد هم آیند و با قدرت افقی خود، قدرت عمودی حاکمان را مهار نکنند و در برابر آن ایستادگی نکنند، آزادی پاسداری نخواهد شد. از این جهت مهم نیست در کدام کشور زیست می‌کنیم: ایران، ترکیه، پاکستان، افغانستان، فرانسه، انگلستان، امریکا، آلمان، و غیره. همه‌جا آزادی در خطر تجاوزگری نیروهای اجتماعی و سیاسی قرار دارد. در هر کشوری وضع به گونه‌ای است.

به‌عنوان مثال، در افغانستان بزرگ‌ترین دشمن آزادی قبیله‌گرایی و تفکر دینی سنتی است؛ بستری طالب‌خیز. اما در امریکا آزادی دشمنان دیگری دارد. از نظر "چامسکی" با وجود اقتصاد سرمایه‌داری غارتگر، برای صیانت از انسان و جلوگیری از تخریب زیست محیطی، دخالت دولت یک ضرورت مطلق است. "چامسکی" اعتقاد دارد در عصر سرمایه‌داری فراملّیتی، مانع آزادی انسان بیش از آن که دولت باشد روابط اقتصاد سرمایه‌داری است که نوعی "روابط بندگی" را تداوم می‌بخشد. چامسکی نظام حکومتی آمریکا را یک "حکومت نظامی حافظ سرمایه‌داری فراملّیتی" می‌داند.

ادامه دارد. 👇👇👇

#آزادی
#تقابل_قدرت‌ها
#سرگلزائی_محدثی


@drsargolzaei

@NewHasanMohaddesi