🔴 محتوای جلسه اساتید اقتصاد با وزیر محترم علوم
🔴 دکتر محمدرضا منجذب
🔵در انتهای هفته کاری سال گذشته جلسه مشورتی وزیر علوم با اساتید اقتصاد در خصوص اقتصاد آموزش عالی و درآمدزایی دانشگاه ها تشکیل گردید. سوای برونداد آتی چنین جلساتی، فی نفسه تشکیل آن مثبت تلقی می شود. 🔵 اهم موارد ذکر شده توسط اساتید به شرح زیر است:
🔻 ایجاد و تقویت رشته های تقاضا محور و تربیت فارغ التحصیل نوآور و آشنا با صنعت و با کسب و کارهای جدید
🔻 لینک دانشگاهها با صنعت در مسیر آشنایی بیشتر از تقاضای صنعت در مسیر تدوین سیلابس به روز و کارآ تقویت گردد
🔻 ارایه آموزش تخصصی به شرکتها در تعامل با آنها و تدوین پکیج مورد نیاز آنان همراه با تفاهم نامه و اجرای آن. در این مسیر است که تربیت نیروی انسانی مورد نیاز اتفاق می افتد
🔻 استراتژی اصلاح ساختاری و تجمیع مراکز آموزشی در مسیر بهینه سازی درآمدی و هزینه ای
🔻 استقلال مالی، علمی، اداری، ... دانشگاهها
🔻 باز گذاشتن دست دانشگاهها در تدوین رشته های به روز و مورد نیاز جامعه و صنعت و حذف موانعی که این فرآیند را طولانی و ناکارآمد می کند
🔻 آزادسازی تدوین سیلابس و رشته از انحصار وزارت علوم، بشرط تامین مالی آن توسط دانشگاه در طول زمان و طی برنامه
🔻 تشکیل کارگروه دایمی در وزارت علوم متشکل از اساتید مرتبط
🔵 در انتها وزیر محترم علوم ضمن تایید و تاکید بر پیشنهادات نکات زیر را بعنوان جمع بندی مطرح کرد:
🔻 آمایش دانشگاهها ضروری است
🔻 دانشگاه باید حل مساله کند
🔻 آموزش عالی از نیروی با استعداد برخوردار است ولی بودجه ضعیفی دارد
🔻 سهم ما از GDP باید محقق شود (حداقل دو درصد)
🔻 اتکای بودجه ای آموزش عالی از بودجه دولت با توانمندی سازی و درآمدزایی دانشگاهها امکان پذیر شود
🌐 کانال دکتر منجذب
🔴 دکتر محمدرضا منجذب
🔵در انتهای هفته کاری سال گذشته جلسه مشورتی وزیر علوم با اساتید اقتصاد در خصوص اقتصاد آموزش عالی و درآمدزایی دانشگاه ها تشکیل گردید. سوای برونداد آتی چنین جلساتی، فی نفسه تشکیل آن مثبت تلقی می شود. 🔵 اهم موارد ذکر شده توسط اساتید به شرح زیر است:
🔻 ایجاد و تقویت رشته های تقاضا محور و تربیت فارغ التحصیل نوآور و آشنا با صنعت و با کسب و کارهای جدید
🔻 لینک دانشگاهها با صنعت در مسیر آشنایی بیشتر از تقاضای صنعت در مسیر تدوین سیلابس به روز و کارآ تقویت گردد
🔻 ارایه آموزش تخصصی به شرکتها در تعامل با آنها و تدوین پکیج مورد نیاز آنان همراه با تفاهم نامه و اجرای آن. در این مسیر است که تربیت نیروی انسانی مورد نیاز اتفاق می افتد
🔻 استراتژی اصلاح ساختاری و تجمیع مراکز آموزشی در مسیر بهینه سازی درآمدی و هزینه ای
🔻 استقلال مالی، علمی، اداری، ... دانشگاهها
🔻 باز گذاشتن دست دانشگاهها در تدوین رشته های به روز و مورد نیاز جامعه و صنعت و حذف موانعی که این فرآیند را طولانی و ناکارآمد می کند
🔻 آزادسازی تدوین سیلابس و رشته از انحصار وزارت علوم، بشرط تامین مالی آن توسط دانشگاه در طول زمان و طی برنامه
🔻 تشکیل کارگروه دایمی در وزارت علوم متشکل از اساتید مرتبط
🔵 در انتها وزیر محترم علوم ضمن تایید و تاکید بر پیشنهادات نکات زیر را بعنوان جمع بندی مطرح کرد:
🔻 آمایش دانشگاهها ضروری است
🔻 دانشگاه باید حل مساله کند
🔻 آموزش عالی از نیروی با استعداد برخوردار است ولی بودجه ضعیفی دارد
🔻 سهم ما از GDP باید محقق شود (حداقل دو درصد)
🔻 اتکای بودجه ای آموزش عالی از بودجه دولت با توانمندی سازی و درآمدزایی دانشگاهها امکان پذیر شود
🌐 کانال دکتر منجذب
👍16👏2🙏2❤1🤔1👌1
🛑 نزول ایران در شاخصهای توسعه/محمدرضا منجذب و ساینا باطبی
از توسعه تعاریف متعددی ارائه شده است. شاخصهای توسعه مظاهر مختلفی از جمله سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی را در بر میگیرد که به هم مرتبط هستند و برای مثال با بررسی کشورهای توسعه یافته به این نتیجه میرسیم که معمولا ابتدا به توسعهی اقتصادی و سپس سیاسی رسیده اند و کشورهای توسعه یافته در راستای تحقق تمام این ابعاد توسعه، برنامه ریزی و فعالیت کرده اند.
عموما وقتی صحبت از توسعه یافتگی میشود، شهروندان میزان آن را با میزان رضایتمندی خود از زندگی میسنجند که این رضایتمندی از زندگی میتواند از فاکتورهایی از جمله میزان سلامت، بهداشت، آموزش، شرایط اقتصادی و... سرچشمه بگیرد که با بررسی آمار و ارقام مرتبط به عنوان شاخص اندازه گیری توسعه و استفاده از شاخصهای ترکیبی مانند توسعه انسانی میتوانیم این تغییرات کیفی در خواستههای اقتصادی، نوع تولید، انگیزهها و سازمان تولید را بررسی و مقایسه کنیم.
بر اساس گزارش جهانی شادی سال ۲۰۲۵ که کشورها را از نظر درک شهروندانش از میزان شاد بودن بررسی میکند، ایران از بین ۱۵۶ کشور مورد بررسی، رتبهی ۹۹م جدول را دارا میباشد که این کمبود شادی در جامعه میتواند باعث کاهش بهرهوری، رفاه در جامعه و رشد اقتصادی و به سبب آن، توسعهی اقتصادی شود.
شاخص توسعهی انسانی (HDI) که یکی از مهمترین شاخصهای ترکیبی برای سنجش میزان توسعه تحققیافته در یک کشور است، میانگین وزنی سه معیار توان برخورداری از عمر طولانی توأم با سلامت ، توان معرفت اندوزی و کسب علم، و توان دسترسی به منابع و امکانات لازم برای برخورداری از یک سطح زندگی مناسب را به ما نشان میدهد و هرچه به عدد یک نزدیکتر باشد، از مطلوبیت بیشتری برخوردار است که ایران با نمرهی ۰.۷۸ رتبهی ۷۸ را از ۱۹۳ کشوری که آمارشان در سال ۲۰۲۲ موجود بوده، کسب کرده است.
با توجه به این که شاخص توسعه انسانی ایران در تمامی سالها از میانگین جهانی بالاتر بوده است، طبق دسته بندی سایت UNDP کشوری با توسعه انسانی بالا شناخته میشود. اما با کاهش این شاخص در سالهای اخیر ایران و رشد توسعه جهانی، شاهد همگرایی نمودار HDI ایران و نمودار جهانی این شاخص و نزول ایران در شاخص توسعه انسانی هستیم.
با مقایسه HDI ایران با کشورهایی با شاخص توسعه انسانی مشابه، میتوان به این نتیجه رسید که ایران در زیرشاخص امید به زندگی و متوسط سالهای تحصیل عملکرد بهتری نسبت به عملکرد اقتصادی و درآمد ناخالص سرانه دارد.
با وجود تصویب برنامههای توسعه پنج ساله توسط مجلس شورای اسلامی و به اجرا در آمدن آنها از سال ۱۳۶۸ که در هر دوره کنترل نقدینگی و تورم را از مهمترین سیاستهای خود قرار میدهد، اما آمارها نشان میدهد که این برنامهها از عملکرد پایداری برخوردار نبودند و به جز برنامههای سوم توسعه که متوسط رشد سالانه تورم در آن ۱۵.۹ درصد هدف گذاری شده بود و عملکردی ۱۴.۱ درصدی داشت، اهداف برنامههای توسعهی دیگر محقق نشده است و تورم افسارگسیختهی کشور در سال ۲۰۲۳ با ۴۴.۶ درصد، (درحالی که میانگین جهانی تورم در این سال ۵.۶ درصد بوده است) ایران را پنجمین کشور با بیشترین تورم قرار داده است.
رشد اقتصادی ۸ درصدی یکی از اهداف کمی برنامههای پنجم و ششم اقتصادی بوده است که در هیچ یک از سالهای این دو برنامه (به جز سال ۱۳۹۵ و به دلیل رشد قابل توجه صادرات نفت) محقق نشده است و حتی متوسط رشد اقتصادی ایران طی سالهای برنامه ششم، منفی ۰.۵ درصد بوده است.
سطح درآمد سرانه کشور برای سال ۲۰۲۱ به میزان تنها ۳.۴ درصد بالاتر از سال ۱۹۷۹ شده است. به عبارتی در طول ۴۲ سال تولید سرانه کشور تنها ۳.۴ درصد رشد داشته که به معنای متوسط رشد سالانه ۰.۰۸ درصدی میشود. در حالی که در اکثر برنامههای توسعه رشد اقتصادی ۸ درصدی هدف گذاری شده، اما در واقعیت تنها یک صدم از هدف گذاری ۸ درصدی سالانه تحقق یافته است. البته از سال ۱۹۹۴ روند رو به رشدی برای درآمد سرانه آغاز میشود که متاسفانه با شروع تحریمها از سال ۲۰۱۱ روند نزولی آغاز میشود. هرچند در دوره مذاکرات قبل و دوره خود برجام رشد اقتصادی تا حدودی مثبت میشود اما دوباره با خروج آمریکا از برجام و شروع تحریمها روند نزولی درآمد سرانه مجدد آغاز میشود.
با توجه به این که لازمهی دستیابی به توسعهی اقتصادی، رشد اقتصادی است و در سالهای اخیر، کشور به دلایل مختلفی از جمله رشد منفی بهرهوری، رشد منفی تشکیل سرمایه ثابت ناخالص، رشد ناکافی اشتغال کل، از این مسیر رشد اقتصادی فاصله گرفته و دستیابی به توسعه و محقق شدن هدف گذاریهای توسعهای را با مشکل جدی مواجه کرده است، نیازمند برنامههای توسعهی فراگیر، دارای قابلیت اجرایی و ساز و کار خوداصلاحی، مشارکتی، منسجم و آینده نگر و مهمتر از همه تعامل بین الملی مناسب است. https://t.me/drmonjazeb
از توسعه تعاریف متعددی ارائه شده است. شاخصهای توسعه مظاهر مختلفی از جمله سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی را در بر میگیرد که به هم مرتبط هستند و برای مثال با بررسی کشورهای توسعه یافته به این نتیجه میرسیم که معمولا ابتدا به توسعهی اقتصادی و سپس سیاسی رسیده اند و کشورهای توسعه یافته در راستای تحقق تمام این ابعاد توسعه، برنامه ریزی و فعالیت کرده اند.
عموما وقتی صحبت از توسعه یافتگی میشود، شهروندان میزان آن را با میزان رضایتمندی خود از زندگی میسنجند که این رضایتمندی از زندگی میتواند از فاکتورهایی از جمله میزان سلامت، بهداشت، آموزش، شرایط اقتصادی و... سرچشمه بگیرد که با بررسی آمار و ارقام مرتبط به عنوان شاخص اندازه گیری توسعه و استفاده از شاخصهای ترکیبی مانند توسعه انسانی میتوانیم این تغییرات کیفی در خواستههای اقتصادی، نوع تولید، انگیزهها و سازمان تولید را بررسی و مقایسه کنیم.
بر اساس گزارش جهانی شادی سال ۲۰۲۵ که کشورها را از نظر درک شهروندانش از میزان شاد بودن بررسی میکند، ایران از بین ۱۵۶ کشور مورد بررسی، رتبهی ۹۹م جدول را دارا میباشد که این کمبود شادی در جامعه میتواند باعث کاهش بهرهوری، رفاه در جامعه و رشد اقتصادی و به سبب آن، توسعهی اقتصادی شود.
شاخص توسعهی انسانی (HDI) که یکی از مهمترین شاخصهای ترکیبی برای سنجش میزان توسعه تحققیافته در یک کشور است، میانگین وزنی سه معیار توان برخورداری از عمر طولانی توأم با سلامت ، توان معرفت اندوزی و کسب علم، و توان دسترسی به منابع و امکانات لازم برای برخورداری از یک سطح زندگی مناسب را به ما نشان میدهد و هرچه به عدد یک نزدیکتر باشد، از مطلوبیت بیشتری برخوردار است که ایران با نمرهی ۰.۷۸ رتبهی ۷۸ را از ۱۹۳ کشوری که آمارشان در سال ۲۰۲۲ موجود بوده، کسب کرده است.
با توجه به این که شاخص توسعه انسانی ایران در تمامی سالها از میانگین جهانی بالاتر بوده است، طبق دسته بندی سایت UNDP کشوری با توسعه انسانی بالا شناخته میشود. اما با کاهش این شاخص در سالهای اخیر ایران و رشد توسعه جهانی، شاهد همگرایی نمودار HDI ایران و نمودار جهانی این شاخص و نزول ایران در شاخص توسعه انسانی هستیم.
با مقایسه HDI ایران با کشورهایی با شاخص توسعه انسانی مشابه، میتوان به این نتیجه رسید که ایران در زیرشاخص امید به زندگی و متوسط سالهای تحصیل عملکرد بهتری نسبت به عملکرد اقتصادی و درآمد ناخالص سرانه دارد.
با وجود تصویب برنامههای توسعه پنج ساله توسط مجلس شورای اسلامی و به اجرا در آمدن آنها از سال ۱۳۶۸ که در هر دوره کنترل نقدینگی و تورم را از مهمترین سیاستهای خود قرار میدهد، اما آمارها نشان میدهد که این برنامهها از عملکرد پایداری برخوردار نبودند و به جز برنامههای سوم توسعه که متوسط رشد سالانه تورم در آن ۱۵.۹ درصد هدف گذاری شده بود و عملکردی ۱۴.۱ درصدی داشت، اهداف برنامههای توسعهی دیگر محقق نشده است و تورم افسارگسیختهی کشور در سال ۲۰۲۳ با ۴۴.۶ درصد، (درحالی که میانگین جهانی تورم در این سال ۵.۶ درصد بوده است) ایران را پنجمین کشور با بیشترین تورم قرار داده است.
رشد اقتصادی ۸ درصدی یکی از اهداف کمی برنامههای پنجم و ششم اقتصادی بوده است که در هیچ یک از سالهای این دو برنامه (به جز سال ۱۳۹۵ و به دلیل رشد قابل توجه صادرات نفت) محقق نشده است و حتی متوسط رشد اقتصادی ایران طی سالهای برنامه ششم، منفی ۰.۵ درصد بوده است.
سطح درآمد سرانه کشور برای سال ۲۰۲۱ به میزان تنها ۳.۴ درصد بالاتر از سال ۱۹۷۹ شده است. به عبارتی در طول ۴۲ سال تولید سرانه کشور تنها ۳.۴ درصد رشد داشته که به معنای متوسط رشد سالانه ۰.۰۸ درصدی میشود. در حالی که در اکثر برنامههای توسعه رشد اقتصادی ۸ درصدی هدف گذاری شده، اما در واقعیت تنها یک صدم از هدف گذاری ۸ درصدی سالانه تحقق یافته است. البته از سال ۱۹۹۴ روند رو به رشدی برای درآمد سرانه آغاز میشود که متاسفانه با شروع تحریمها از سال ۲۰۱۱ روند نزولی آغاز میشود. هرچند در دوره مذاکرات قبل و دوره خود برجام رشد اقتصادی تا حدودی مثبت میشود اما دوباره با خروج آمریکا از برجام و شروع تحریمها روند نزولی درآمد سرانه مجدد آغاز میشود.
با توجه به این که لازمهی دستیابی به توسعهی اقتصادی، رشد اقتصادی است و در سالهای اخیر، کشور به دلایل مختلفی از جمله رشد منفی بهرهوری، رشد منفی تشکیل سرمایه ثابت ناخالص، رشد ناکافی اشتغال کل، از این مسیر رشد اقتصادی فاصله گرفته و دستیابی به توسعه و محقق شدن هدف گذاریهای توسعهای را با مشکل جدی مواجه کرده است، نیازمند برنامههای توسعهی فراگیر، دارای قابلیت اجرایی و ساز و کار خوداصلاحی، مشارکتی، منسجم و آینده نگر و مهمتر از همه تعامل بین الملی مناسب است. https://t.me/drmonjazeb
Telegram
کانال دکتر محمدرضا منجذب
آثار، نوشتارها، کتب، مقالات، کنفرانس ها، و سوابق دکتر منجذب دانشیار دانشگاه، رزومه:
💠https://t.me/rezomemonjazeb/3
💠https://t.me/rezomemonjazeb/3
👍6👏6❤3🙏2👌1
🟣 نقش انتظارات بر نرخ ارز
🟣 دکتر محمدرضا منجذب
اکنون می دانیم انتظارات بر اکثر پارامترهای اقتصاد کلان تاثیر دارد. منتها کشش پذیری متغیرها از انتظارات متفاوت است. منظور از کشش متفاوت تاثیرات با شدت بیشتر و یا کمتر انتظارات بر متغیر است. نرخ ارز با حساسیت بالایی از انتظارات تاثیر می پذیرد. نمودار اول دوران افزایش تنش بین ایران و آمریکا را با انتخاب ترامپ نشان می دهد که انتظارات را تشدید کرد و نرخ ارز افزایش یافت. در نمودار دوم اعلام تعرفه آمریکا بر چین را نشان می دهد که چگونه تشدید انتظارات، ارزش پول چین در برابر دلار را بشدت کاهش میدهد. در اصل تغییر در انتظارات آثار واقعی تعرفه در آینده را پیش خور کرده است. چرا که بعد از تعرفه قرار است با گرانی کالای چینی در آمریکا تقاضای آن کاهش یابد و با افت تولید چین ارزش پولش در برابر دلار کاهش یابد (بصورت حقیقی). و این انتظار از هماکنون پیش خور شده است. در مورد ایران هم قرار است مذاکراتی صورت گیرد و با انتظاری مثبت نرخ ارز داخلی کاهش یافته است. t.me/drmonjazeb
🟣 دکتر محمدرضا منجذب
اکنون می دانیم انتظارات بر اکثر پارامترهای اقتصاد کلان تاثیر دارد. منتها کشش پذیری متغیرها از انتظارات متفاوت است. منظور از کشش متفاوت تاثیرات با شدت بیشتر و یا کمتر انتظارات بر متغیر است. نرخ ارز با حساسیت بالایی از انتظارات تاثیر می پذیرد. نمودار اول دوران افزایش تنش بین ایران و آمریکا را با انتخاب ترامپ نشان می دهد که انتظارات را تشدید کرد و نرخ ارز افزایش یافت. در نمودار دوم اعلام تعرفه آمریکا بر چین را نشان می دهد که چگونه تشدید انتظارات، ارزش پول چین در برابر دلار را بشدت کاهش میدهد. در اصل تغییر در انتظارات آثار واقعی تعرفه در آینده را پیش خور کرده است. چرا که بعد از تعرفه قرار است با گرانی کالای چینی در آمریکا تقاضای آن کاهش یابد و با افت تولید چین ارزش پولش در برابر دلار کاهش یابد (بصورت حقیقی). و این انتظار از هماکنون پیش خور شده است. در مورد ایران هم قرار است مذاکراتی صورت گیرد و با انتظاری مثبت نرخ ارز داخلی کاهش یافته است. t.me/drmonjazeb
👍4👌3❤2👏2🏆2🙏1
نظریه بازیها و پیش بینی نتیجه جنگ تعرفه ها / منجذب و بخشنده
🔴 مقدمه:
نظریه بازیها ابزاری جامع برای پیش بینی رفتار استراتژیک در شرایطی است که منافع بازیگران بهصورت متقابل به تصمیمات یکدیگر وابسته است. در این نوشتار به کمک نظریه بازیها به پیشبینی نتیجه جنگ تعرفهها مبادرت شود.
🔵 زمینه و اهداف اقتصادی:
در آوریل ۲۰۲۵، دونالد ترامپ با اعمال تعرفههای وارداتی، اهدافی همچون احیای تولید داخلی، کاهش کسری تجاری و افزایش درآمد دولت را دنبال میکند. زمینه این سیاست، کسری تراز تجاری تقریبا ۱۲۰۰ میلیارد دلاری آمریکا و افزایش بدهیهای دولتی ناشی از کاهش مالیاتها و افزایش هزینههای نظامی است.
🔴 پیشبینی رفتار استراتژیک از منظر نظریه بازیها:
با توجه به شخصیت دونالد ترامپ و مواضع رسانهای وی، از مدل بازی ترسو ها (Chicken Game) که بازی رقابتی با ریسک بالا محسوب می شود، در این نوشتار استفاده شده است. حریف آمریکا نیز چین، به عنوان نزدیکترین رقیب اقتصادی و با بیشترین سهم در کسری تراز تجاری آمریکا به معادل تقریبا ۳۰۰ میلیارد دلار است.
این مدل بازی، مانند راندن دو راننده از روبرو و با سرعت زیاد به سمت یکدیگر است، که چهار حالت میتواند اتفاق بیفتد:
🔻حالت اول: هیچیک از دو حریف منحرف نمیشوند و تصادف آنها بدترین حالت ممکن است.
🔻حالت دوم: هر دو حریف منحرف می شوند و هر دو نجات پیدا می کنند اما رقابت برنده ندارد.
🔻حالت سوم: یکی منحرف می شود و برنده این دوئل، طرف دیگر است.
🔻حالت چهارم: مانند حالت سوم، ولی جای برنده و بازنده عوض میشود.
🔴 صحنه بازی:
ترامپ به عنوان شروع کننده بازی، گام به گام تعرفه ها را بالا می برد و چین نیز به تلافی، تعرفه ها را افزایش میدهد و به ۸۴ درصد می رساند. آمریکا نیز با اعلام تعرفه ۱۰۴ درصدی و حتی در برخی بخش ها ۱۲۵ و ۱۴۵ درصدی، پای خود را بر پدال گاز می فشارد. چین نیز در عین تهدید، برای مذاکره اعلام آمادگی می کند.
سایر بازیگران:
🔻بازیگر مهم دیگر این بازی اتحادیه اروپا است که علاوه بر تعاملات اقتصادی، دارای اتحادهای نظامی و امنیتی ریشه داری با آمریکا است.
🔻ژاپن بازیگر بعدی است که نخست وزیر آن به دنبال دیدار با ترامپ و توافق درباره تعرفهها است.
🔻کره جنوبی نیز با سرمایه گذاری جدید در آمریکا، خود را در کنار آمریکا قرار میدهد.
🔻عربستان بزرگترین بازیگر بازار انرژی است که ترامپ برایش برنامهها دارد.
🔻روسیه دیگر بازیگر بزرگ بازار انرژی که شریک استراتژیک چین است و ضمنا نمیخواهد آمریکای دوره ریاست جمهوری ترامپ را از دست دهد.
🔵 تعلیق ۹۰ روزه:
تعلیق ۹۰ روزه که از سوی آمریکا اعلام شد، دارای دو وجه است. وجه اول آشفتگی اقتصاد جهانی و نتیجتاً عقب نشینی ترامپ. وجه دوم فرصت مذاکرات گسترده برای آرایش جدید اقتصادی.
🔴 سناریوهای محتمل بر اساس بازی ترسو ها:
🔻حالت اول: تشدید جنگ تجاری
دو طرف با افزایش تعرفهها وارد یک چرخه تنش تجاری میشوند. پیامدهای احتمالی شامل کاهش تجارت جهانی به میزان ۱۵-۲۰٪، افزایش میانگین قیمت کالاها تا ۱۲٪ و کاهش رشد اقتصادی جهانی از حدود ۳.۰٪ به کمتر از ۲.۵٪ است؛ که می تواند موجب رکود اقتصادی شود.
🔻حالت دوم: توافق آمریکا و چین
دو طرف وارد مذاکره میشوند و تعرفه های اعلام شده را مدیریت میکنند و در سطحی پایینتر به توافق میرسند. نتیجتاً کسری تجاری آمریکا میتواند بین ۱۰-۱۵٪ کاهش یافته و نرخ رشد اقتصادی حدود ۲.۸-۳.۰٪ حفظ شود.
🔻حالت سوم: ائتلافهای جدید به رهبری آمریکا
در این سناریو، ائتلافهای بازیگران اصلی به رهبری آمریکا، موجب شکست چین در تجارت جهانی می شود و نتیجه این ائتلاف تثبیت نرخ رشد اقتصادی جهانی با حداقل ۳.۰٪ را به همراه خواهد داشت؛ ضمن آنکه نااطمینانیهای اقتصادی به طور قابلتوجهی کاهش مییابد.
🔻 حالت چهارم: ائتلافهای جدید به رهبری چین
این سناریو، عکس سناریوی سوم است و چین به عنوان برنده این رقابت به جایگاه اول اقتصاد جهانی می رسد و تثبیت نرخ رشد اقتصادی جهانی با حداقل ۳.۰٪ را به همراه خواهد داشت.
🔵 نتیجهگیری:
جنگ تعرفهها میان آمریکا و چین را میتوان با مدل بازی ترسو ها تحلیل کرد؛ مدلی که در آن پافشاری بیش از حد، میتواند به زیان هر دو طرف منجر شود. محتملترین سناریو، عقبنشینی نسبی و ورود به مذاکرات است، چرا که هم هزینههای اقتصادی جنگ تجاری بالاست و هم بازیگران ثالث تمایل به ثبات دارند. در نتیجه، توافق نسبی با کاهش کسری تجاری آمریکا و حفظ رشد اقتصادی محتملتر از جنگ تجاری تمامعیار است.
البته در صورت تشکیل ائتلاف بین کشور ها (آمریکا با بقیه کشور ها علیه چین و یا برعکس) هم باتوجه به نکاتی که بیان شد بنظر میرسد آمریکا دست بالا را خواهد داشت.
🔵 https://t.me/drmonjazeb
🔴 مقدمه:
نظریه بازیها ابزاری جامع برای پیش بینی رفتار استراتژیک در شرایطی است که منافع بازیگران بهصورت متقابل به تصمیمات یکدیگر وابسته است. در این نوشتار به کمک نظریه بازیها به پیشبینی نتیجه جنگ تعرفهها مبادرت شود.
🔵 زمینه و اهداف اقتصادی:
در آوریل ۲۰۲۵، دونالد ترامپ با اعمال تعرفههای وارداتی، اهدافی همچون احیای تولید داخلی، کاهش کسری تجاری و افزایش درآمد دولت را دنبال میکند. زمینه این سیاست، کسری تراز تجاری تقریبا ۱۲۰۰ میلیارد دلاری آمریکا و افزایش بدهیهای دولتی ناشی از کاهش مالیاتها و افزایش هزینههای نظامی است.
🔴 پیشبینی رفتار استراتژیک از منظر نظریه بازیها:
با توجه به شخصیت دونالد ترامپ و مواضع رسانهای وی، از مدل بازی ترسو ها (Chicken Game) که بازی رقابتی با ریسک بالا محسوب می شود، در این نوشتار استفاده شده است. حریف آمریکا نیز چین، به عنوان نزدیکترین رقیب اقتصادی و با بیشترین سهم در کسری تراز تجاری آمریکا به معادل تقریبا ۳۰۰ میلیارد دلار است.
این مدل بازی، مانند راندن دو راننده از روبرو و با سرعت زیاد به سمت یکدیگر است، که چهار حالت میتواند اتفاق بیفتد:
🔻حالت اول: هیچیک از دو حریف منحرف نمیشوند و تصادف آنها بدترین حالت ممکن است.
🔻حالت دوم: هر دو حریف منحرف می شوند و هر دو نجات پیدا می کنند اما رقابت برنده ندارد.
🔻حالت سوم: یکی منحرف می شود و برنده این دوئل، طرف دیگر است.
🔻حالت چهارم: مانند حالت سوم، ولی جای برنده و بازنده عوض میشود.
🔴 صحنه بازی:
ترامپ به عنوان شروع کننده بازی، گام به گام تعرفه ها را بالا می برد و چین نیز به تلافی، تعرفه ها را افزایش میدهد و به ۸۴ درصد می رساند. آمریکا نیز با اعلام تعرفه ۱۰۴ درصدی و حتی در برخی بخش ها ۱۲۵ و ۱۴۵ درصدی، پای خود را بر پدال گاز می فشارد. چین نیز در عین تهدید، برای مذاکره اعلام آمادگی می کند.
سایر بازیگران:
🔻بازیگر مهم دیگر این بازی اتحادیه اروپا است که علاوه بر تعاملات اقتصادی، دارای اتحادهای نظامی و امنیتی ریشه داری با آمریکا است.
🔻ژاپن بازیگر بعدی است که نخست وزیر آن به دنبال دیدار با ترامپ و توافق درباره تعرفهها است.
🔻کره جنوبی نیز با سرمایه گذاری جدید در آمریکا، خود را در کنار آمریکا قرار میدهد.
🔻عربستان بزرگترین بازیگر بازار انرژی است که ترامپ برایش برنامهها دارد.
🔻روسیه دیگر بازیگر بزرگ بازار انرژی که شریک استراتژیک چین است و ضمنا نمیخواهد آمریکای دوره ریاست جمهوری ترامپ را از دست دهد.
🔵 تعلیق ۹۰ روزه:
تعلیق ۹۰ روزه که از سوی آمریکا اعلام شد، دارای دو وجه است. وجه اول آشفتگی اقتصاد جهانی و نتیجتاً عقب نشینی ترامپ. وجه دوم فرصت مذاکرات گسترده برای آرایش جدید اقتصادی.
🔴 سناریوهای محتمل بر اساس بازی ترسو ها:
🔻حالت اول: تشدید جنگ تجاری
دو طرف با افزایش تعرفهها وارد یک چرخه تنش تجاری میشوند. پیامدهای احتمالی شامل کاهش تجارت جهانی به میزان ۱۵-۲۰٪، افزایش میانگین قیمت کالاها تا ۱۲٪ و کاهش رشد اقتصادی جهانی از حدود ۳.۰٪ به کمتر از ۲.۵٪ است؛ که می تواند موجب رکود اقتصادی شود.
🔻حالت دوم: توافق آمریکا و چین
دو طرف وارد مذاکره میشوند و تعرفه های اعلام شده را مدیریت میکنند و در سطحی پایینتر به توافق میرسند. نتیجتاً کسری تجاری آمریکا میتواند بین ۱۰-۱۵٪ کاهش یافته و نرخ رشد اقتصادی حدود ۲.۸-۳.۰٪ حفظ شود.
🔻حالت سوم: ائتلافهای جدید به رهبری آمریکا
در این سناریو، ائتلافهای بازیگران اصلی به رهبری آمریکا، موجب شکست چین در تجارت جهانی می شود و نتیجه این ائتلاف تثبیت نرخ رشد اقتصادی جهانی با حداقل ۳.۰٪ را به همراه خواهد داشت؛ ضمن آنکه نااطمینانیهای اقتصادی به طور قابلتوجهی کاهش مییابد.
🔻 حالت چهارم: ائتلافهای جدید به رهبری چین
این سناریو، عکس سناریوی سوم است و چین به عنوان برنده این رقابت به جایگاه اول اقتصاد جهانی می رسد و تثبیت نرخ رشد اقتصادی جهانی با حداقل ۳.۰٪ را به همراه خواهد داشت.
🔵 نتیجهگیری:
جنگ تعرفهها میان آمریکا و چین را میتوان با مدل بازی ترسو ها تحلیل کرد؛ مدلی که در آن پافشاری بیش از حد، میتواند به زیان هر دو طرف منجر شود. محتملترین سناریو، عقبنشینی نسبی و ورود به مذاکرات است، چرا که هم هزینههای اقتصادی جنگ تجاری بالاست و هم بازیگران ثالث تمایل به ثبات دارند. در نتیجه، توافق نسبی با کاهش کسری تجاری آمریکا و حفظ رشد اقتصادی محتملتر از جنگ تجاری تمامعیار است.
البته در صورت تشکیل ائتلاف بین کشور ها (آمریکا با بقیه کشور ها علیه چین و یا برعکس) هم باتوجه به نکاتی که بیان شد بنظر میرسد آمریکا دست بالا را خواهد داشت.
🔵 https://t.me/drmonjazeb
Telegram
کانال دکتر محمدرضا منجذب
آثار، نوشتارها، کتب، مقالات، کنفرانس ها، و سوابق دکتر منجذب دانشیار دانشگاه، رزومه:
💠https://t.me/rezomemonjazeb/3
💠https://t.me/rezomemonjazeb/3
👏8👍7❤4🙏2👌1💯1🏆1
🟢 بیماری هلندی
🟢 دکتر محمدرضا منجذب
بیماری هلندی (Dutch Disease) به وضعیتی اقتصادی اطلاق میشود که در آن افزایش درآمدهای ناشی از صادرات منابع طبیعی (مانند نفت، گاز و معادن) منجر به کاهش رقابتپذیری سایر بخشهای اقتصادی، به ویژه صنعت و کشاورزی، میشود. این مفهوم اولین بار در دهه ۱۹۶۰ و پس از کشف گاز طبیعی در هلند مطرح شد. ایران به دلیل وابستگی بالای خود به درآمدهای نفتی، در معرض این بیماری قرار گرفته است.
دلایل اصلی بروز بیماری هلندی در ایران عبارتند از:
1. وابستگی به نفت: ایران یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت در جهان است و بخش عمدهای از درآمدهای دولت از طریق صادرات نفت تأمین میشود. این وابستگی باعث میشود که سایر بخشهای اقتصادی کمتر توسعه یابند.
2. نوسانات قیمت نفت: تغییرات قیمت جهانی نفت تأثیر زیادی بر اقتصاد ایران دارد. در زمان افزایش قیمت نفت، ارزش پول ملی بالا میرود و این امر میتواند به کاهش صادرات غیرنفتی منجر شود.
3. عدم تنوع اقتصادی: اقتصاد ایران به شدت وابسته به بخش نفت و گاز است و سایر بخشها مانند صنعت و کشاورزی به اندازه کافی توسعه نیافتهاند.
4. مدیریت ناکارآمد: سیاستهای اقتصادی و مدیریتی ناکارآمد نیز میتواند به تشدید بیماری هلندی کمک کند. عدم برنامهریزی مناسب برای سرمایهگذاری در سایر بخشها و توجه نکردن به توسعه پایدار میتواند به بروز این مشکل منجر شود.
5. تحریمها: تحریمهای بینالمللی علیه ایران نیز تأثیر منفی بر توسعه سایر بخشهای اقتصادی داشته و باعث شده که وابستگی به نفت بیشتر شود.
6. نوسانات اقتصادی: وابستگی به یک منبع درآمد واحد (مانند نفت) میتواند باعث آسیبپذیری در برابر نوسانات قیمت جهانی آن منبع شود. این نوسانات ممکن است تأثیرات منفی بر روی کل اقتصاد داشته باشد.
7. کاهش سرمایهگذاری در سایر بخشها: با تمرکز بر استخراج و صادرات منابع طبیعی، سرمایهگذاری در سایر بخشهای اقتصادی کاهش مییابد. این موضوع میتواند منجر به رکود در صنایع دیگر شود.
8. تقویت ارز ملی: افزایش درآمدهای ارزی معمولاً منجر به تقویت ارز ملی میشود. این امر باعث میشود که کالاهای صادراتی سایر بخشها (مانند صنعت و کشاورزی) گرانتر شوند و در نتیجه رقابتپذیری آنها کاهش یابد.
در مجموع، بیماری هلندی در ایران نتیجه ترکیبی از وابستگی به منابع طبیعی، نوسانات بازار جهانی، عدم تنوع اقتصادی و مدیریت ناکارآمد است. بدلیل وابستگی به نفت اقتصاد ملی دچار نفرین نفت شده و علیرغم 1600 میلیارد دلار درآمد نفتی ایران فرایند توسعه اقتصادی را طی نکرده است.
لینک مطلب در روزنامه تعادل
🌐 کانال دکتر منجذب
🟢 دکتر محمدرضا منجذب
بیماری هلندی (Dutch Disease) به وضعیتی اقتصادی اطلاق میشود که در آن افزایش درآمدهای ناشی از صادرات منابع طبیعی (مانند نفت، گاز و معادن) منجر به کاهش رقابتپذیری سایر بخشهای اقتصادی، به ویژه صنعت و کشاورزی، میشود. این مفهوم اولین بار در دهه ۱۹۶۰ و پس از کشف گاز طبیعی در هلند مطرح شد. ایران به دلیل وابستگی بالای خود به درآمدهای نفتی، در معرض این بیماری قرار گرفته است.
دلایل اصلی بروز بیماری هلندی در ایران عبارتند از:
1. وابستگی به نفت: ایران یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت در جهان است و بخش عمدهای از درآمدهای دولت از طریق صادرات نفت تأمین میشود. این وابستگی باعث میشود که سایر بخشهای اقتصادی کمتر توسعه یابند.
2. نوسانات قیمت نفت: تغییرات قیمت جهانی نفت تأثیر زیادی بر اقتصاد ایران دارد. در زمان افزایش قیمت نفت، ارزش پول ملی بالا میرود و این امر میتواند به کاهش صادرات غیرنفتی منجر شود.
3. عدم تنوع اقتصادی: اقتصاد ایران به شدت وابسته به بخش نفت و گاز است و سایر بخشها مانند صنعت و کشاورزی به اندازه کافی توسعه نیافتهاند.
4. مدیریت ناکارآمد: سیاستهای اقتصادی و مدیریتی ناکارآمد نیز میتواند به تشدید بیماری هلندی کمک کند. عدم برنامهریزی مناسب برای سرمایهگذاری در سایر بخشها و توجه نکردن به توسعه پایدار میتواند به بروز این مشکل منجر شود.
5. تحریمها: تحریمهای بینالمللی علیه ایران نیز تأثیر منفی بر توسعه سایر بخشهای اقتصادی داشته و باعث شده که وابستگی به نفت بیشتر شود.
6. نوسانات اقتصادی: وابستگی به یک منبع درآمد واحد (مانند نفت) میتواند باعث آسیبپذیری در برابر نوسانات قیمت جهانی آن منبع شود. این نوسانات ممکن است تأثیرات منفی بر روی کل اقتصاد داشته باشد.
7. کاهش سرمایهگذاری در سایر بخشها: با تمرکز بر استخراج و صادرات منابع طبیعی، سرمایهگذاری در سایر بخشهای اقتصادی کاهش مییابد. این موضوع میتواند منجر به رکود در صنایع دیگر شود.
8. تقویت ارز ملی: افزایش درآمدهای ارزی معمولاً منجر به تقویت ارز ملی میشود. این امر باعث میشود که کالاهای صادراتی سایر بخشها (مانند صنعت و کشاورزی) گرانتر شوند و در نتیجه رقابتپذیری آنها کاهش یابد.
در مجموع، بیماری هلندی در ایران نتیجه ترکیبی از وابستگی به منابع طبیعی، نوسانات بازار جهانی، عدم تنوع اقتصادی و مدیریت ناکارآمد است. بدلیل وابستگی به نفت اقتصاد ملی دچار نفرین نفت شده و علیرغم 1600 میلیارد دلار درآمد نفتی ایران فرایند توسعه اقتصادی را طی نکرده است.
لینک مطلب در روزنامه تعادل
🌐 کانال دکتر منجذب
👍21❤3🙏3🤔2👏1👌1🏆1🖕1
🔴 اقتصاد شرطی و نقش پر رنگ انتظارات 🔴 دکتر محمدرضا منجذب
🔸اقتصاد ایران تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد که میتوان آن را "شرطی" توصیف کرد. .
🔸 تاثیر اخبار خوب و بد که بر انتظارات تاثیر میگذارد از جمله مباحثی است که بازارهای مختلفی ازجمله بورس و ارز را تحت تاثیر قرار میدهد. البته بحث انتظارات و تاثیر آن بر متغیرهای اقتصادی در همه اقتصادها کم و بیش مطرح است. مثلا روابط سیاسی و اقتصادی بین چین و امریکا و تاثیرات این اخبار مثبت یا منفی بر بازارهای داخلی و جهانی را تجربه کردهایم. از سوی دیگر روند کلی تحریمها و اخبار مرتبط با مذاکرات هم بازارهای کشور را تحتالشعاع قرار میدهند. امروزه و در سالهای اخیر نقش انتظارات در اقتصاد کلان و بازارهای خرد را در اقتصاد ایران تجربه کردهایم. از خروج امریکا از برجام و نقش انتظارات و تاثیر آن بر بازار ارز به ویژه و سایر بازارها میتوان به عنوان پاشنه آشیل تحولات اقتصاد ایران طی چند سال اخیر نام برد که تورم بالایی را به اقتصاد ایران تحمیل کرد. این شرایط شامل موارد زیر است:
1. تحریمها: تحریمهای اقتصادی بینالمللی، به ویژه از سوی ایالات متحده، تأثیر زیادی بر اقتصاد ایران داشته و باعث کاهش صادرات نفت و محدودیتهای تجاری شده است.
2. نوسانات ارزی: تغییرات شدید در نرخ ارز و نوسانات بازار ارز، باعث عدم ثبات اقتصادی و افزایش قیمت کالاها و خدمات شده است.
3. سیاستهای اقتصادی داخلی: تصمیمات اقتصادی دولت، مانند سیاستهای پولی و مالی، میتواند به ایجاد نوسانات و عدم قطعیت در بازار کمک کند.
4. وضعیت اجتماعی و سیاسی: مسائل اجتماعی و سیاسی نیز میتوانند بر روی فعالیتهای اقتصادی تأثیر بگذارند و به بیاعتمادی در بازار منجر شوند.
5. وابستگی به نفت: اقتصاد ایران به شدت به درآمدهای نفتی وابسته است و هرگونه تغییر در قیمت نفت یا وضعیت بازار جهانی میتواند تأثیرات عمیقی بر اقتصاد کشور داشته باشد.
🔵 به طور کلی، این عوامل و دیگر موارد میتوانند باعث شوند که اقتصاد ایران در شرایط خاصی قرار گیرد و به نوعی "شرطی" شود. 🔵 البته تا زمانی که اقتصاد ایران توسعه نداشته باشد و صاحب تولید و درآمدهای متنوع و متکثر نباشد، دامن گیر این مشکلات خواهد بود.
لینک مطلب در روزنامه تعادل
🌐 کانال دکتر منجذب
🔸اقتصاد ایران تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد که میتوان آن را "شرطی" توصیف کرد. .
🔸 تاثیر اخبار خوب و بد که بر انتظارات تاثیر میگذارد از جمله مباحثی است که بازارهای مختلفی ازجمله بورس و ارز را تحت تاثیر قرار میدهد. البته بحث انتظارات و تاثیر آن بر متغیرهای اقتصادی در همه اقتصادها کم و بیش مطرح است. مثلا روابط سیاسی و اقتصادی بین چین و امریکا و تاثیرات این اخبار مثبت یا منفی بر بازارهای داخلی و جهانی را تجربه کردهایم. از سوی دیگر روند کلی تحریمها و اخبار مرتبط با مذاکرات هم بازارهای کشور را تحتالشعاع قرار میدهند. امروزه و در سالهای اخیر نقش انتظارات در اقتصاد کلان و بازارهای خرد را در اقتصاد ایران تجربه کردهایم. از خروج امریکا از برجام و نقش انتظارات و تاثیر آن بر بازار ارز به ویژه و سایر بازارها میتوان به عنوان پاشنه آشیل تحولات اقتصاد ایران طی چند سال اخیر نام برد که تورم بالایی را به اقتصاد ایران تحمیل کرد. این شرایط شامل موارد زیر است:
1. تحریمها: تحریمهای اقتصادی بینالمللی، به ویژه از سوی ایالات متحده، تأثیر زیادی بر اقتصاد ایران داشته و باعث کاهش صادرات نفت و محدودیتهای تجاری شده است.
2. نوسانات ارزی: تغییرات شدید در نرخ ارز و نوسانات بازار ارز، باعث عدم ثبات اقتصادی و افزایش قیمت کالاها و خدمات شده است.
3. سیاستهای اقتصادی داخلی: تصمیمات اقتصادی دولت، مانند سیاستهای پولی و مالی، میتواند به ایجاد نوسانات و عدم قطعیت در بازار کمک کند.
4. وضعیت اجتماعی و سیاسی: مسائل اجتماعی و سیاسی نیز میتوانند بر روی فعالیتهای اقتصادی تأثیر بگذارند و به بیاعتمادی در بازار منجر شوند.
5. وابستگی به نفت: اقتصاد ایران به شدت به درآمدهای نفتی وابسته است و هرگونه تغییر در قیمت نفت یا وضعیت بازار جهانی میتواند تأثیرات عمیقی بر اقتصاد کشور داشته باشد.
🔵 به طور کلی، این عوامل و دیگر موارد میتوانند باعث شوند که اقتصاد ایران در شرایط خاصی قرار گیرد و به نوعی "شرطی" شود. 🔵 البته تا زمانی که اقتصاد ایران توسعه نداشته باشد و صاحب تولید و درآمدهای متنوع و متکثر نباشد، دامن گیر این مشکلات خواهد بود.
لینک مطلب در روزنامه تعادل
🌐 کانال دکتر منجذب
Telegram
کانال دکتر محمدرضا منجذب
آثار، نوشتارها، کتب، مقالات، کنفرانس ها، و سوابق دکتر منجذب دانشیار دانشگاه، رزومه:
💠https://t.me/rezomemonjazeb/3
💠https://t.me/rezomemonjazeb/3
👍8❤1👏1🙏1
سلام چاپ دوم کتاب اقتصاد آخرالزمان منتشر شد.
🔺 معرفی کتاب 🔺 لینک خرید از نمایشگاه کتاب
🔺فهرست کتاب را ملاحظه کنید. 🔺لینک خرید اینترنتی
🌐 کانال دکتر منجذب
🔺 معرفی کتاب 🔺 لینک خرید از نمایشگاه کتاب
🔺فهرست کتاب را ملاحظه کنید. 🔺لینک خرید اینترنتی
🌐 کانال دکتر منجذب
❤16👏6🙏1👌1😐1🖕1
🔵 میزان سرمایه گذاری اعلامی دو کشور عربی در آمریکا معادل کل درآمد نفتی ایران از قاجار تاکنون
🔵 دکتر محمدرضا منجذب
ترامپ موفق شد در عرض ۴۸ ساعت ۱۸۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی برای کشورش تفاهم نامه امضاء کند. عربستان ۶۰۰ میلیارد دلار (تا سقف هزار قابل افزایش) و قطر ۱۲۰۰ میلیارد دلار مقرر شده است.
کل بودجه نظامی ایران در سال ۱۴۰۴، ۲۳ میلیارد دلار خواهد بود و رقم درآمد نفتی ایران از دوره قاجار تاکنون ۱۶۰۰ میلیارد دلار بوده است (اینجا را ببینید). همچنین رشد موجودی سرمایه خالص واقعی در کل بخش های اقتصاد ایران از سال ۱۳۹۸ تاکنون نزدیک صفر بوده و زیر ساخت های مورد نیاز برای رشد اقتصادی با محدودیت های جدی مواجه است.
قطعا ارقام اعلامی دو کشور مزبور تنها از درآمدهای نفتی حاصله قبلی نبوده است، هرچند مبنایی نفتی داشته است. سیاستهای تعاملی کشورهای منطقه و پرهیز از تنش در این راستا نقش به سزایی داشته است.
مطلب مرتبط: درآمد سرانه کشورهای خلیج فارس چگونه اوج گرفت؟
لینک مطلب در روزنامه تعادل
🌐 کانال دکتر منجذب
🔵 دکتر محمدرضا منجذب
ترامپ موفق شد در عرض ۴۸ ساعت ۱۸۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی برای کشورش تفاهم نامه امضاء کند. عربستان ۶۰۰ میلیارد دلار (تا سقف هزار قابل افزایش) و قطر ۱۲۰۰ میلیارد دلار مقرر شده است.
کل بودجه نظامی ایران در سال ۱۴۰۴، ۲۳ میلیارد دلار خواهد بود و رقم درآمد نفتی ایران از دوره قاجار تاکنون ۱۶۰۰ میلیارد دلار بوده است (اینجا را ببینید). همچنین رشد موجودی سرمایه خالص واقعی در کل بخش های اقتصاد ایران از سال ۱۳۹۸ تاکنون نزدیک صفر بوده و زیر ساخت های مورد نیاز برای رشد اقتصادی با محدودیت های جدی مواجه است.
قطعا ارقام اعلامی دو کشور مزبور تنها از درآمدهای نفتی حاصله قبلی نبوده است، هرچند مبنایی نفتی داشته است. سیاستهای تعاملی کشورهای منطقه و پرهیز از تنش در این راستا نقش به سزایی داشته است.
مطلب مرتبط: درآمد سرانه کشورهای خلیج فارس چگونه اوج گرفت؟
لینک مطلب در روزنامه تعادل
🌐 کانال دکتر منجذب
Telegram
کانال دکتر محمدرضا منجذب
🟢 بیماری هلندی
🟢 دکتر محمدرضا منجذب
بیماری هلندی (Dutch Disease) به وضعیتی اقتصادی اطلاق میشود که در آن افزایش درآمدهای ناشی از صادرات منابع طبیعی (مانند نفت، گاز و معادن) منجر به کاهش رقابتپذیری سایر بخشهای اقتصادی، به ویژه صنعت و کشاورزی، میشود. این…
🟢 دکتر محمدرضا منجذب
بیماری هلندی (Dutch Disease) به وضعیتی اقتصادی اطلاق میشود که در آن افزایش درآمدهای ناشی از صادرات منابع طبیعی (مانند نفت، گاز و معادن) منجر به کاهش رقابتپذیری سایر بخشهای اقتصادی، به ویژه صنعت و کشاورزی، میشود. این…
👍14👌2🙏1🏆1
🔴 سیاست جمعیتی نداریم
🔴 دکتر محمدرضا منجذب
❄️ در فرایند توسعه اقتصادی بطور معمول ابتدا نرخ زاد و ولد و نرخ مرگ و میر بالا است، و در این دوره رشد جمعیت بطئی است. سپس با افزایش درآمد و سطح بهداشت نرخ مرگ و میر کاهش می یابد و رشد جمعیت افزایش می یابد. در مراحل آخر توسعه یافتگی و با کاهش هر دو نرخ مزبور، نرخ رشد جمعیت نیز تنظیم می شود. در این شرایط سیاست های جمعیتی کشور پیشرفته بر مبنای سیاستهای رشد اقتصادی و اقلیمی و برای بلندمدت تنظیم می شود. یکی از شاخص های مورد نظر رشد جمعیت و رشد بهره وری همراه با رشد تکنولوژی است. اگر در کشوری مهاجرت از آن کشور رخ دهد بر مبنای سیاست جمعیتی بصورت گزینشی افرادی را انتخاب می کنند و پذیرش می کنند. کشورهای پیشرفته با طراحی در رشته های مختلف پذیرای نخبگان هستند.
🔻 بر مبنای گفته دبیر ستاد ملی در ایران: «تمایلات ایرانیان به فرزندآوری» میزان تمایل زنان و مردان متأهل در سنین باروری(۲۰ تا ۵۰ سال): ۷۷.۷ درصد از پاسخگویان گفتهاند تمایلی به فرزندآوری ندارند. آنها دلیل خود را نگرانی از آینده فرزندان جدید عنوان کردهاند.
🔻 ایران کشوری در حال توسعه است و نیاز به حفظ جمعیت خود و نخبگان در مسیر توسعه دارد. از جمله دلایل کاهش نرخ باروری میتوان به مواردی چون: نداشتن درآمد کافی، مشکل مسکن، فشارهای اقتصادی، تورم، بیکاری و احساس ناامنی اقتصادی بیشترین دلایل مخالفت با فرزندآوری بوده است و این آمارها راه را به مسئولان نشان میدهد.
❄️ کاهش رشد جمعیت در ایران به دلایل متعددی وابسته است که برخی از آنها عبارتند از:
1. نرخ باروری پایین: یکی از اصلیترین دلایل کاهش رشد جمعیت، کاهش نرخ باروری است. بسیاری از خانوادهها به دلایل اقتصادی و اجتماعی تمایل به داشتن فرزندان کمتر دارند.
2. وضعیت اقتصادی: مشکلات اقتصادی، افزایش هزینههای زندگی و تأمین نیازهای اولیه خانوادهها باعث شده است که بسیاری از زوجها تصمیم بگیرند تعداد فرزندان خود را کاهش دهند.
3. آموزش و آگاهی: افزایش سطح تحصیلات، به ویژه در میان زنان، منجر به تغییر نگرشها نسبت به خانواده و زاد و ولد شده است. زنان تحصیلکرده معمولاً تمایل دارند که پس از تکمیل تحصیلات و ورود به بازار کار، فرزندان کمتری داشته باشند.
4. تغییرات فرهنگی و اجتماعی: تغییر در ارزشها و نگرشها نسبت به خانواده و فرزندآوری، به ویژه در شهرهای بزرگ، باعث شده است که داشتن فرزندان بیشتر کمتر مورد توجه قرار گیرد.
5. دسترسی به خدمات بهداشت باروری: افزایش دسترسی به خدمات بهداشتی و برنامههای تنظیم خانواده، به زوجها کمک کرده است تا کنترل بیشتری بر روی تعداد فرزندان خود داشته باشند.
6. مشغلههای شغلی: با افزایش مشارکت زنان در بازار کار و مشغلههای شغلی، زمان کمتری برای تربیت فرزندان وجود دارد که این امر نیز میتواند منجر به کاهش تعداد فرزندان شود.
7. تأخیر در ازدواج: افزایش سن ازدواج در میان جوانان، به ویژه در شهرهای بزرگ، باعث کاهش فرصت برای زاد و ولد شده است.
8. نگرانیهای اجتماعی و سیاسی: نگرانی از آینده اجتماعی و سیاسی کشور میتواند بر تصمیمات خانوادهها درباره فرزندآوری تأثیر بگذارد.
9. سیاستهای دولتی: برخی از سیاستهای دولتی در گذشته که به تنظیم خانواده و کنترل جمعیت اشاره داشتند، ممکن است تأثیرگذار بوده باشند.
🔴 این عوامل به طور کلی نشاندهنده تغییرات عمیق اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در جامعه ایران هستند که بر روند رشد جمعیت تأثیر گذاشتهاند. باید در مسیر توسعه سیاست جمعیتی خاص طراحی کرد و برمبنای نقشه راه حرکت کرد و از روزمرگی و احساسی عمل کردن پرهیز نمود.
🌐 کانال دکتر منجذب
🔴 دکتر محمدرضا منجذب
❄️ در فرایند توسعه اقتصادی بطور معمول ابتدا نرخ زاد و ولد و نرخ مرگ و میر بالا است، و در این دوره رشد جمعیت بطئی است. سپس با افزایش درآمد و سطح بهداشت نرخ مرگ و میر کاهش می یابد و رشد جمعیت افزایش می یابد. در مراحل آخر توسعه یافتگی و با کاهش هر دو نرخ مزبور، نرخ رشد جمعیت نیز تنظیم می شود. در این شرایط سیاست های جمعیتی کشور پیشرفته بر مبنای سیاستهای رشد اقتصادی و اقلیمی و برای بلندمدت تنظیم می شود. یکی از شاخص های مورد نظر رشد جمعیت و رشد بهره وری همراه با رشد تکنولوژی است. اگر در کشوری مهاجرت از آن کشور رخ دهد بر مبنای سیاست جمعیتی بصورت گزینشی افرادی را انتخاب می کنند و پذیرش می کنند. کشورهای پیشرفته با طراحی در رشته های مختلف پذیرای نخبگان هستند.
🔻 بر مبنای گفته دبیر ستاد ملی در ایران: «تمایلات ایرانیان به فرزندآوری» میزان تمایل زنان و مردان متأهل در سنین باروری(۲۰ تا ۵۰ سال): ۷۷.۷ درصد از پاسخگویان گفتهاند تمایلی به فرزندآوری ندارند. آنها دلیل خود را نگرانی از آینده فرزندان جدید عنوان کردهاند.
🔻 ایران کشوری در حال توسعه است و نیاز به حفظ جمعیت خود و نخبگان در مسیر توسعه دارد. از جمله دلایل کاهش نرخ باروری میتوان به مواردی چون: نداشتن درآمد کافی، مشکل مسکن، فشارهای اقتصادی، تورم، بیکاری و احساس ناامنی اقتصادی بیشترین دلایل مخالفت با فرزندآوری بوده است و این آمارها راه را به مسئولان نشان میدهد.
❄️ کاهش رشد جمعیت در ایران به دلایل متعددی وابسته است که برخی از آنها عبارتند از:
1. نرخ باروری پایین: یکی از اصلیترین دلایل کاهش رشد جمعیت، کاهش نرخ باروری است. بسیاری از خانوادهها به دلایل اقتصادی و اجتماعی تمایل به داشتن فرزندان کمتر دارند.
2. وضعیت اقتصادی: مشکلات اقتصادی، افزایش هزینههای زندگی و تأمین نیازهای اولیه خانوادهها باعث شده است که بسیاری از زوجها تصمیم بگیرند تعداد فرزندان خود را کاهش دهند.
3. آموزش و آگاهی: افزایش سطح تحصیلات، به ویژه در میان زنان، منجر به تغییر نگرشها نسبت به خانواده و زاد و ولد شده است. زنان تحصیلکرده معمولاً تمایل دارند که پس از تکمیل تحصیلات و ورود به بازار کار، فرزندان کمتری داشته باشند.
4. تغییرات فرهنگی و اجتماعی: تغییر در ارزشها و نگرشها نسبت به خانواده و فرزندآوری، به ویژه در شهرهای بزرگ، باعث شده است که داشتن فرزندان بیشتر کمتر مورد توجه قرار گیرد.
5. دسترسی به خدمات بهداشت باروری: افزایش دسترسی به خدمات بهداشتی و برنامههای تنظیم خانواده، به زوجها کمک کرده است تا کنترل بیشتری بر روی تعداد فرزندان خود داشته باشند.
6. مشغلههای شغلی: با افزایش مشارکت زنان در بازار کار و مشغلههای شغلی، زمان کمتری برای تربیت فرزندان وجود دارد که این امر نیز میتواند منجر به کاهش تعداد فرزندان شود.
7. تأخیر در ازدواج: افزایش سن ازدواج در میان جوانان، به ویژه در شهرهای بزرگ، باعث کاهش فرصت برای زاد و ولد شده است.
8. نگرانیهای اجتماعی و سیاسی: نگرانی از آینده اجتماعی و سیاسی کشور میتواند بر تصمیمات خانوادهها درباره فرزندآوری تأثیر بگذارد.
9. سیاستهای دولتی: برخی از سیاستهای دولتی در گذشته که به تنظیم خانواده و کنترل جمعیت اشاره داشتند، ممکن است تأثیرگذار بوده باشند.
🔴 این عوامل به طور کلی نشاندهنده تغییرات عمیق اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در جامعه ایران هستند که بر روند رشد جمعیت تأثیر گذاشتهاند. باید در مسیر توسعه سیاست جمعیتی خاص طراحی کرد و برمبنای نقشه راه حرکت کرد و از روزمرگی و احساسی عمل کردن پرهیز نمود.
🌐 کانال دکتر منجذب
Telegram
کانال دکتر محمدرضا منجذب
آثار، نوشتارها، کتب، مقالات، کنفرانس ها، و سوابق دکتر منجذب دانشیار دانشگاه، رزومه:
💠https://t.me/rezomemonjazeb/3
💠https://t.me/rezomemonjazeb/3
👍9❤4👏1
🔵 مقایسه تورم و تولید سرانه ایران و عربستان
🔵 دکتر محمدرضا منجذب
طی سالهای اخیر تورم ایران صعودی بوده با میانگین چهل درصدی از تورم نزدیک به صفر درصدی عربستان پیشی گرفته است، و تولیدسرانه عربستان فاصله چشمگیری از ایران تجربه کرده است.
🔺اول ، عربستان در تعامل با اقتصاد بین الملل و فروش نفت رشد کرد. 🔺دوم، ایران با تحریم یا جنگ (عراق و ایران) مواجه شد و از رشد بازماند. 🔺سوم، عربستان در فضای بین المللی به مزیت های بالفعل و بالقوه خود توجه کرد. https://t.me/drmonjazeb
🔵 دکتر محمدرضا منجذب
طی سالهای اخیر تورم ایران صعودی بوده با میانگین چهل درصدی از تورم نزدیک به صفر درصدی عربستان پیشی گرفته است، و تولیدسرانه عربستان فاصله چشمگیری از ایران تجربه کرده است.
🔺اول ، عربستان در تعامل با اقتصاد بین الملل و فروش نفت رشد کرد. 🔺دوم، ایران با تحریم یا جنگ (عراق و ایران) مواجه شد و از رشد بازماند. 🔺سوم، عربستان در فضای بین المللی به مزیت های بالفعل و بالقوه خود توجه کرد. https://t.me/drmonjazeb
👍6👏3❤2😢1🙏1
🔴 ارتباط سطح آموزش كشورها با امر توسعه
🔴 دکتر محمدرضا منجذب
ارتباط ميان توسعهيافتگي و توسعه سيستمهاي آموزشي، ارتباط نزديكي است كه تحليلگران بسياري درباره آن بررسي و ارزيابيهاي تحليلي صورت دادهاند. با بررسي ميزان درآمد كشورها از يكطرف و ميزان تحصيلات افراد جامعه ميتوان به درك متفاوتي از دلايل توسعهيافتگي كشورها رسيد. مساله اين است كه ميزان باسوادي و ارتباطات كتبي در كشورهاي در حال توسعه نسبت به كشورهاي توسعهيافته كمتر است. در كشورهاي با درآمد سرانه پايين درصد باسوادي بزرگسالان ۶۱درصد، كشورهاي با درآمد متوسط ۹۰درصد و كشورهاي با درآمد بالا (حدود) صددرصد است. در ميان نواحي مختلف جهان، درصد باسوادي در آسياي جنوبي ۵۹درصد، صحراي آفريقا ۶۵درصد، آسياي شرقي ۹۰درصد، خاورميانه ۶۹درصد و امريكاي لاتين ۸۹درصد است. با بررسي اين اعداد و ارقام مشخص ميشود هر اندازه ميزان باسوادي در جامعهاي بالاتر باشد، نسبت كشور ياد شده با توسعه نيز نزديكتر است. اخيرا، تعدادي از كشورهاي با درآمد پايين آموزشهاي ابتدايي را رايگان يا حتي اجباري كردهاند كه درنتيجه نرخ ثبتنام در دوره ابتدايي (درصدي از كودكان بين ۶ تا ۱۱ ساله) در دوره ۱۹۶۰ تا ۲۰۰۰ دوبرابر شد. نرخ ثبتنام در كشورهاي با درآمد پايين ۹۵درصد، در كشورهاي با درآمد متوسط حدود صددرصد، صحراي آفريقا ۸۶درصد، جنوب و جنوب شرق آسيا ۹۸درصد، خاورميانه ۹۵درصد و كشورهاي توسعهيافته، آسياي شرقي و امريكاي لاتين تقريبا صددرصد است./متن کامل
مطلب مرتبط: مباحثی متنوع در رشد و توسعه اقتصادی
🌐 کانال دکتر منجذب
🔴 دکتر محمدرضا منجذب
ارتباط ميان توسعهيافتگي و توسعه سيستمهاي آموزشي، ارتباط نزديكي است كه تحليلگران بسياري درباره آن بررسي و ارزيابيهاي تحليلي صورت دادهاند. با بررسي ميزان درآمد كشورها از يكطرف و ميزان تحصيلات افراد جامعه ميتوان به درك متفاوتي از دلايل توسعهيافتگي كشورها رسيد. مساله اين است كه ميزان باسوادي و ارتباطات كتبي در كشورهاي در حال توسعه نسبت به كشورهاي توسعهيافته كمتر است. در كشورهاي با درآمد سرانه پايين درصد باسوادي بزرگسالان ۶۱درصد، كشورهاي با درآمد متوسط ۹۰درصد و كشورهاي با درآمد بالا (حدود) صددرصد است. در ميان نواحي مختلف جهان، درصد باسوادي در آسياي جنوبي ۵۹درصد، صحراي آفريقا ۶۵درصد، آسياي شرقي ۹۰درصد، خاورميانه ۶۹درصد و امريكاي لاتين ۸۹درصد است. با بررسي اين اعداد و ارقام مشخص ميشود هر اندازه ميزان باسوادي در جامعهاي بالاتر باشد، نسبت كشور ياد شده با توسعه نيز نزديكتر است. اخيرا، تعدادي از كشورهاي با درآمد پايين آموزشهاي ابتدايي را رايگان يا حتي اجباري كردهاند كه درنتيجه نرخ ثبتنام در دوره ابتدايي (درصدي از كودكان بين ۶ تا ۱۱ ساله) در دوره ۱۹۶۰ تا ۲۰۰۰ دوبرابر شد. نرخ ثبتنام در كشورهاي با درآمد پايين ۹۵درصد، در كشورهاي با درآمد متوسط حدود صددرصد، صحراي آفريقا ۸۶درصد، جنوب و جنوب شرق آسيا ۹۸درصد، خاورميانه ۹۵درصد و كشورهاي توسعهيافته، آسياي شرقي و امريكاي لاتين تقريبا صددرصد است./متن کامل
مطلب مرتبط: مباحثی متنوع در رشد و توسعه اقتصادی
🌐 کانال دکتر منجذب
روزنامه تعادل
ارتباط سطح آموزش كشورها با امر توسعه
ارتباط ميان توسعهيافتگي و توسعه سيستمهاي آموزشي، ارتباط نزديكي است كه تحليلگران بسياري درباره آن بررسي و ارزيابيهاي تحليلي صورت دادهاند. با بررسي ميزان درآمد كشورها از يكطرف و ميزان تحصيلات افراد جامعه ميتوان به درك متفاوتي از دلايل توسعهيافتگي كشورها…
❤4🙏2👍1
💢تخمین تابع مصرف ایران به روش رگرسیون کوانتایل - مقاله علمی پژوهشی دکتر محمدرضا منجذب و همکاران
در این تحقیق به بررسی تأثیر درآمد و ثروت بر مصرف به روش رگرسیون کوانتایل، در طی فصل اول ۱۳۶۹ تا فصل سوم ۱۴۰۱ پرداخته شد. در این راستا از متغیرهای مصرف بخش خصوصی، تولید ناخالص داخلی به قیمت بازار و نقدینگی تمامی متغیرها به قیمت ثابت سال ۱۳۸۳ استفاده شده است. براورد مدلها توسط رگرسیون کوانتایل حاکی از آن بود که متغیر درآمد در سمت چپ توزیع تأثیر بیش¬تری بر مصرف دارد؛ و متغیر ثروت در سمت راست توزیع تأثیر بیش¬تری بر مصرف دارد. در میان مدلهای بررسیشده مدل براون برای اقتصاد ایران صدق میکند، و بیانگر وجود تداوم عادت در رفتار مصرفی ایران است. بر اساس این مدل مصرف وابسته به درآمد فعلی و حداکثر مصرف دورههای قبل است. این نتیجه با نتیجه مقاله منجذب (۱۳۷۵) همسو است. از این لحاظ که تأثیر درآمد بر مصرف بیشتر از تأثیر ثروت بر مصرف است با مقالههای قلیزاده و همکاران (۲۰۲۲) و جوادی و سوسا (۲۰۱۴) سازگار است.
مدل براون از نوع تداوم عادت بر این باور بود که میزان مصرف دوره فعلی به مصرف دورههای گذشته مربوط است. براون معتقد است که خانوارها مصرف خود را با دورهای میسنجند که حداکثر میزان مصرف را در آن داشته اند. وی مصرف را وابسته به درآمد جاری و مصرف دورههای قبل در نظر گرفت. همچنین تدام عادت مصرفکنندگان درطول زمان ادامه دارد یعنی مصرف اخیرترین دوره بر مصرف فعلی تاثیر دارد، ولی مصرف دورههای گذشته بر مصرف اخیرترین دوره اثر داشتهاند و این روال تداوم دارد. و در گذر زمان میزان مصرف دورههای دورتر رفته رفته فراموش میشوند و اخیرترین دورهها بیشترین تاثیر را دارند.
متغیر درآمد فعلی که در تمام مدلها بهجز مدل هفتم (فریدمن) که درآمد دائمی است، تخمین خورده است و ضرایب متغیر درآمد فعلی در تمامی مدلها مثبت و معنادار بوده است. ازاینرو افزایش درآمد و کاهش مالیات بر درآمد، میتواند در افزایش مصرف و درنتیجه رشد اقتصاد مفید باشد. همچنین در دو مدل ششم (مودیگلیانی) و هفتم (فریدمن) تأثیر متغیر ثروت بر مصرف بررسی شد و این متغیر مثبت و معنادار بود. در این تحقیق از نقدینگی بهعنوان جایگزین ثروت استفاده شده است. ازاینرو کنترل میزان نقدینگی و کاهش قیمتها بر رشد مصرف تأثیر مثبت دارند. در مدل دوم و سوم (دوزنبری) تأثیر درآمد دورههای قبل نیز بر مصرف بررسی شد، این تأثیر مثبت و معنادار بود. اگرچه تأثیر مصرف دورههای قبل بیش¬تر و این مدل (براون) قدرت توضیحدهندگی بیش¬تری برای اقتصاد ایران داشت.
دولت می¬تواند با ابزاری مانند پرداخت یارانه¬های نقدی، به صورت مستقیم، موجب افزایش و یا کاهش درآمد خانوار شود، که این موضوع بر مصرف آن¬ها تأثیر¬گذار است. اما از آنجایی که نقدینگی نوعی ثروت محسوب می¬شود، دولت به صورت غیر مستقیم بر آن تأثیر می¬گذارد. به عنوان مثال، با استفاده از سیاست¬های توزیع درآمد مانند سیاست مالیات بر ثروت و این قبیل سیاست¬ها، مصرف خانوار کاهش یا افزایش پیدا می¬کند. بنابراین، اگر دولت به دنبال آن است که بتواند بر مصرف خانوار اثر بگذارد، باید سیاست¬هایی را اعمال کند که به طور مستقیم درآمد خانوار را هدف قرار دهد، مانند یارانه نقدی که یک تنظیم¬گر مصرف است، در صورتی که ثروت اثر کم¬تری بر مصرف دارد.
نتایج این تحقیق نشان میدهند که درآمد و ثروت بر مصرف تأثیر مثبت و معناداری دارند، اما وجود تقارن بین چندک¬ها حاکی از برابر بودن میزان این تأثیرات درچندک-های مختلف است، از همین رو دولت میتواند بدون توجه به کوانتایل (چندک) های مختلف اقتصادی به استفاده از درآمد و ثروت برای سیاستگذاریهای خود بپردازد و بر مصرف خانوار با استفاده از سیاست¬های تنظیم¬گر درآمد و ثروت تأثیر بگذارد. با توجه به اینکه مدل تداوم عادت برای ایران صدق میکند، پیشنهاد میشود دولت با شناخت رفتارهای مصرفی مصرفکنندگان، از این قبیل که چه کالاهایی ضروری، چه کالاهایی لوکس، کالاهای مکمل و بیشترین میزان استفاده از چه کالا و... را بررسی کند؛ با کنترل قیمت و وضع مالیات بر اقلام مختلف کالاها میتواند رفتار مصرفی جامعه را کنترل و بر رشد اقتصاد تأثیر مثبت داشته باشد.
لینک دانلود
لینک مجله
❄️ کانال دکتر منجذب
در این تحقیق به بررسی تأثیر درآمد و ثروت بر مصرف به روش رگرسیون کوانتایل، در طی فصل اول ۱۳۶۹ تا فصل سوم ۱۴۰۱ پرداخته شد. در این راستا از متغیرهای مصرف بخش خصوصی، تولید ناخالص داخلی به قیمت بازار و نقدینگی تمامی متغیرها به قیمت ثابت سال ۱۳۸۳ استفاده شده است. براورد مدلها توسط رگرسیون کوانتایل حاکی از آن بود که متغیر درآمد در سمت چپ توزیع تأثیر بیش¬تری بر مصرف دارد؛ و متغیر ثروت در سمت راست توزیع تأثیر بیش¬تری بر مصرف دارد. در میان مدلهای بررسیشده مدل براون برای اقتصاد ایران صدق میکند، و بیانگر وجود تداوم عادت در رفتار مصرفی ایران است. بر اساس این مدل مصرف وابسته به درآمد فعلی و حداکثر مصرف دورههای قبل است. این نتیجه با نتیجه مقاله منجذب (۱۳۷۵) همسو است. از این لحاظ که تأثیر درآمد بر مصرف بیشتر از تأثیر ثروت بر مصرف است با مقالههای قلیزاده و همکاران (۲۰۲۲) و جوادی و سوسا (۲۰۱۴) سازگار است.
مدل براون از نوع تداوم عادت بر این باور بود که میزان مصرف دوره فعلی به مصرف دورههای گذشته مربوط است. براون معتقد است که خانوارها مصرف خود را با دورهای میسنجند که حداکثر میزان مصرف را در آن داشته اند. وی مصرف را وابسته به درآمد جاری و مصرف دورههای قبل در نظر گرفت. همچنین تدام عادت مصرفکنندگان درطول زمان ادامه دارد یعنی مصرف اخیرترین دوره بر مصرف فعلی تاثیر دارد، ولی مصرف دورههای گذشته بر مصرف اخیرترین دوره اثر داشتهاند و این روال تداوم دارد. و در گذر زمان میزان مصرف دورههای دورتر رفته رفته فراموش میشوند و اخیرترین دورهها بیشترین تاثیر را دارند.
متغیر درآمد فعلی که در تمام مدلها بهجز مدل هفتم (فریدمن) که درآمد دائمی است، تخمین خورده است و ضرایب متغیر درآمد فعلی در تمامی مدلها مثبت و معنادار بوده است. ازاینرو افزایش درآمد و کاهش مالیات بر درآمد، میتواند در افزایش مصرف و درنتیجه رشد اقتصاد مفید باشد. همچنین در دو مدل ششم (مودیگلیانی) و هفتم (فریدمن) تأثیر متغیر ثروت بر مصرف بررسی شد و این متغیر مثبت و معنادار بود. در این تحقیق از نقدینگی بهعنوان جایگزین ثروت استفاده شده است. ازاینرو کنترل میزان نقدینگی و کاهش قیمتها بر رشد مصرف تأثیر مثبت دارند. در مدل دوم و سوم (دوزنبری) تأثیر درآمد دورههای قبل نیز بر مصرف بررسی شد، این تأثیر مثبت و معنادار بود. اگرچه تأثیر مصرف دورههای قبل بیش¬تر و این مدل (براون) قدرت توضیحدهندگی بیش¬تری برای اقتصاد ایران داشت.
دولت می¬تواند با ابزاری مانند پرداخت یارانه¬های نقدی، به صورت مستقیم، موجب افزایش و یا کاهش درآمد خانوار شود، که این موضوع بر مصرف آن¬ها تأثیر¬گذار است. اما از آنجایی که نقدینگی نوعی ثروت محسوب می¬شود، دولت به صورت غیر مستقیم بر آن تأثیر می¬گذارد. به عنوان مثال، با استفاده از سیاست¬های توزیع درآمد مانند سیاست مالیات بر ثروت و این قبیل سیاست¬ها، مصرف خانوار کاهش یا افزایش پیدا می¬کند. بنابراین، اگر دولت به دنبال آن است که بتواند بر مصرف خانوار اثر بگذارد، باید سیاست¬هایی را اعمال کند که به طور مستقیم درآمد خانوار را هدف قرار دهد، مانند یارانه نقدی که یک تنظیم¬گر مصرف است، در صورتی که ثروت اثر کم¬تری بر مصرف دارد.
نتایج این تحقیق نشان میدهند که درآمد و ثروت بر مصرف تأثیر مثبت و معناداری دارند، اما وجود تقارن بین چندک¬ها حاکی از برابر بودن میزان این تأثیرات درچندک-های مختلف است، از همین رو دولت میتواند بدون توجه به کوانتایل (چندک) های مختلف اقتصادی به استفاده از درآمد و ثروت برای سیاستگذاریهای خود بپردازد و بر مصرف خانوار با استفاده از سیاست¬های تنظیم¬گر درآمد و ثروت تأثیر بگذارد. با توجه به اینکه مدل تداوم عادت برای ایران صدق میکند، پیشنهاد میشود دولت با شناخت رفتارهای مصرفی مصرفکنندگان، از این قبیل که چه کالاهایی ضروری، چه کالاهایی لوکس، کالاهای مکمل و بیشترین میزان استفاده از چه کالا و... را بررسی کند؛ با کنترل قیمت و وضع مالیات بر اقلام مختلف کالاها میتواند رفتار مصرفی جامعه را کنترل و بر رشد اقتصاد تأثیر مثبت داشته باشد.
لینک دانلود
لینک مجله
❄️ کانال دکتر منجذب
❤3👍1🙏1👌1
♦️توسعه و مسیرهای آن برای فقر و رشد ✍️دکتر محمدرضا منجذب
💠چه اتفاقی برای فقر در حال وقوع است؟ در مورد بیکاری و نابرابری چطور؟
اگر این سه مسأله کاهش یافتهاند بدون تردید دوره اقتصادی مورد نظر برای کشور مورد نظر همراه با توسعه بوده است. اما اگر یک یا دو در حالت بدتر هر سه این مسایل بدتر شدند عجیب است که نتیجه را توسعه بگوییم اگرچه درآمد سرانه یک کشور افزایش یافته باشد.
💠 بطور معمول دو مسیر اصلی برای توسعه اقتصادی متصور است. مسیر اول معروف به رشدمحور است. در این راهبرد هدف گسترش پرسرعت تولید و رشد بالای آن است. افزایش تولید افزایش درآمد تولیدکنندگان را بدنبال دارد که تبدیل به سرمایه گذاری مجدد میشود. در این مدل در ابتدای توسعه اقتصادی فقر ممکن است گسترش یابد و توزیع درآمد ناعادلانه تر شود. راهبرد دوم توسعه عدالت محور است که در آن هرچند رشد تولید و درآمد با سرعت کمتری صورت میگیرد چرا که توزیع درآمد عادلانه تر مدنظر است ولی گسترش فقر نیز محدود است. البته در این مدل فرآیند توسعه اقتصادی طولانی تر است.
💠 در طول دهه های اخیر بدلایلی در اقتصاد ایران هر دو مسیر تجربه شده است. بعبارت دیگر در دوره ی بعد از جنگ اقتصاد رشد محور ملاک عمل قرار گرفته و رشد اقتصادی مطلوبی تجربه شده است. لیکن توزیع درآمد ناعادلانه تر شد و تورمی بالا تجربه شد. در دوره بعدی این سیاست کمی تعدیل شده است. سپس در دوره ای دیگر بشدت سیاست بسمت عدالت محور چرخش یافته است. یکی از دلایل مهم این امر نداشتن استراتژی معین و مدون توسعه در عمل بوده و عدم پایبندی به برنامه های پنجساله مزیت بر علت بوده است. باید بدانیم چرخش و عقبگرد در سیاستهای توسعه علاوه بر اینکه کشور را بسمت توسعه سوق نخواهد داد، موجب اتلاف منابع و هدر رفت ثروت مادی و معنوی می شود.
لینک مطلب در روزنامه تعادل
🌐 کانال دکتر منجذب
💠چه اتفاقی برای فقر در حال وقوع است؟ در مورد بیکاری و نابرابری چطور؟
اگر این سه مسأله کاهش یافتهاند بدون تردید دوره اقتصادی مورد نظر برای کشور مورد نظر همراه با توسعه بوده است. اما اگر یک یا دو در حالت بدتر هر سه این مسایل بدتر شدند عجیب است که نتیجه را توسعه بگوییم اگرچه درآمد سرانه یک کشور افزایش یافته باشد.
💠 بطور معمول دو مسیر اصلی برای توسعه اقتصادی متصور است. مسیر اول معروف به رشدمحور است. در این راهبرد هدف گسترش پرسرعت تولید و رشد بالای آن است. افزایش تولید افزایش درآمد تولیدکنندگان را بدنبال دارد که تبدیل به سرمایه گذاری مجدد میشود. در این مدل در ابتدای توسعه اقتصادی فقر ممکن است گسترش یابد و توزیع درآمد ناعادلانه تر شود. راهبرد دوم توسعه عدالت محور است که در آن هرچند رشد تولید و درآمد با سرعت کمتری صورت میگیرد چرا که توزیع درآمد عادلانه تر مدنظر است ولی گسترش فقر نیز محدود است. البته در این مدل فرآیند توسعه اقتصادی طولانی تر است.
💠 در طول دهه های اخیر بدلایلی در اقتصاد ایران هر دو مسیر تجربه شده است. بعبارت دیگر در دوره ی بعد از جنگ اقتصاد رشد محور ملاک عمل قرار گرفته و رشد اقتصادی مطلوبی تجربه شده است. لیکن توزیع درآمد ناعادلانه تر شد و تورمی بالا تجربه شد. در دوره بعدی این سیاست کمی تعدیل شده است. سپس در دوره ای دیگر بشدت سیاست بسمت عدالت محور چرخش یافته است. یکی از دلایل مهم این امر نداشتن استراتژی معین و مدون توسعه در عمل بوده و عدم پایبندی به برنامه های پنجساله مزیت بر علت بوده است. باید بدانیم چرخش و عقبگرد در سیاستهای توسعه علاوه بر اینکه کشور را بسمت توسعه سوق نخواهد داد، موجب اتلاف منابع و هدر رفت ثروت مادی و معنوی می شود.
لینک مطلب در روزنامه تعادل
🌐 کانال دکتر منجذب
❤6👍3🙏1👌1🏆1
🔵 درآمد سرانه ایران در پنج حرکت
🔵دکتر محمدرضا منجذب
در بررسی تغییرات درآمد سرانه ایران به قیمت ثابت تغییرات و نوساناتی از سال 1960 تا 2022 ملاحظه می شود. بررسی دلایل این فراز و فرود می تواند درس هایی را برای آینده در اختیار قرار دهد. (انیمیشن تغییرات را اینجا ببینید)
اولین حرکت همراه است با صعودی با شیب تند و مثبت از سال 1960 تا 1976. دو دلیل مهم این حرکت: اول برنامه اقتصادی که توسط تکنوکرات های اقتصادی در دهه 40 باعث رشد و ثبات اقتصادی شد (در شرایطی که هنوز نقش نفت در اقتصاد پررنگ نشده بود) و دوم طی دهه 50 با تشکیل اوپک به رهبری ایران و افزایش شدید درآمد نفتی در پی گران شدن نفت (درآمدسرانه از 1750 دلار به 9450 دلار می رسد).
دومین حرکت از سال 1976 شروع می شود. با ورود درآمدهای نفتی و افزایش تقاضای کل تورم دو رقمی در اقتصاد ایران ظاهر می شود. بدلیل بروز بیماری هلندی درآمدسرانه کاهشی شدید را تجربه می کند. همچنین برخلاف دهه 40 در این دوره برنامه های بلندپروازانه موجب تشدید تقاضای کل و تورم می شود. بطوریکه در سال 1980 درآمدسرانه نصف شده و به عدد 4400 دلار می رسد.
سومین حرکت از سال 1980 شروع می شود. درآمد سرانه باز هم با فراز و فرودی به رقم 2600 دلار در سال 1987 تقلیل می یابد. عمده ترین تحول در این دوره وقوع انقلاب و سپس جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است. خودبخود هم کاهش صادرات نفت، هم هزینه جنگ و هم کاهش قیمت نفت به بشکه ای 8 دلار از اصلی ترین دلایل کاهش درآمدسرانه ایرانیان است.
چهارمین حرکت مربوط به دوره 1987 الی 2011 است. درآمدسرانه طی این دوره از 2600 دلار به عدد 7000 دلار افزایش می یابد. از دلایل عمده این اتفاق خاتمه جنگ و گسترش سرمایه گذاری و تولید، و نیز افزایش شدید قیمت نفت و درآمدهای نفتی است. این دوره طلایی ترین دوره درآمدهای ارزی نفتی بوده است. لیکن این درآمدها صرف تصمیمات پوپولیستی و معطوف به مصرف (و واردات مصرفی) می شود و نه ایجاد زیرساختهای لازم برای طی نمودن مسیر توسعه. وقتی درآمدسرانه بدینصورت افزایش یابد طبیعی است با کاهش درآمدهای نفتی به هر دلیل کاهش می یابد. اتفاقی که در حرکت پنجم افتاد.
پنجمین حرکت مربوط به شروع تحریمها است که تاکنون با فراز و نشیبی در درآمدسرانه اتفاق می افتد. درآمدسرانه در سال 2022 به 5160 دلار می رسد (هرچند در دوره ای کوتاه برجام اجرا می شود). بویژه دوره 2011 تا 2015 چیزی شبیه اسنپ بک است اگر اتفاق بیافتد. طی این سالها شیب نزول درآمدسرانه بشدت نزولی است.
دو ویژگی عمده پنج دوره مزبور وابستگی به درآمدهای نفتی، و نیز جنگ یا تحریم است. دلیل عمده نوسات هم همین موضوع بوده است. اما چرا اقتصاد ایران چنین نوساناتی را تجربه می کند. شاید نفرین نفت باشد. ولی دلیل اصلی عدم التزام به توسعه اقتصادی و الزامات آن است. عمده رشد صنعت در طول این شصت سال وابسته به مونتاژ با رویکرد جایگزینی واردات بوده است.
لینک مطلب در روزنامه تعادل
🌐 کانال دکتر منجذب
🔵دکتر محمدرضا منجذب
در بررسی تغییرات درآمد سرانه ایران به قیمت ثابت تغییرات و نوساناتی از سال 1960 تا 2022 ملاحظه می شود. بررسی دلایل این فراز و فرود می تواند درس هایی را برای آینده در اختیار قرار دهد. (انیمیشن تغییرات را اینجا ببینید)
اولین حرکت همراه است با صعودی با شیب تند و مثبت از سال 1960 تا 1976. دو دلیل مهم این حرکت: اول برنامه اقتصادی که توسط تکنوکرات های اقتصادی در دهه 40 باعث رشد و ثبات اقتصادی شد (در شرایطی که هنوز نقش نفت در اقتصاد پررنگ نشده بود) و دوم طی دهه 50 با تشکیل اوپک به رهبری ایران و افزایش شدید درآمد نفتی در پی گران شدن نفت (درآمدسرانه از 1750 دلار به 9450 دلار می رسد).
دومین حرکت از سال 1976 شروع می شود. با ورود درآمدهای نفتی و افزایش تقاضای کل تورم دو رقمی در اقتصاد ایران ظاهر می شود. بدلیل بروز بیماری هلندی درآمدسرانه کاهشی شدید را تجربه می کند. همچنین برخلاف دهه 40 در این دوره برنامه های بلندپروازانه موجب تشدید تقاضای کل و تورم می شود. بطوریکه در سال 1980 درآمدسرانه نصف شده و به عدد 4400 دلار می رسد.
سومین حرکت از سال 1980 شروع می شود. درآمد سرانه باز هم با فراز و فرودی به رقم 2600 دلار در سال 1987 تقلیل می یابد. عمده ترین تحول در این دوره وقوع انقلاب و سپس جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است. خودبخود هم کاهش صادرات نفت، هم هزینه جنگ و هم کاهش قیمت نفت به بشکه ای 8 دلار از اصلی ترین دلایل کاهش درآمدسرانه ایرانیان است.
چهارمین حرکت مربوط به دوره 1987 الی 2011 است. درآمدسرانه طی این دوره از 2600 دلار به عدد 7000 دلار افزایش می یابد. از دلایل عمده این اتفاق خاتمه جنگ و گسترش سرمایه گذاری و تولید، و نیز افزایش شدید قیمت نفت و درآمدهای نفتی است. این دوره طلایی ترین دوره درآمدهای ارزی نفتی بوده است. لیکن این درآمدها صرف تصمیمات پوپولیستی و معطوف به مصرف (و واردات مصرفی) می شود و نه ایجاد زیرساختهای لازم برای طی نمودن مسیر توسعه. وقتی درآمدسرانه بدینصورت افزایش یابد طبیعی است با کاهش درآمدهای نفتی به هر دلیل کاهش می یابد. اتفاقی که در حرکت پنجم افتاد.
پنجمین حرکت مربوط به شروع تحریمها است که تاکنون با فراز و نشیبی در درآمدسرانه اتفاق می افتد. درآمدسرانه در سال 2022 به 5160 دلار می رسد (هرچند در دوره ای کوتاه برجام اجرا می شود). بویژه دوره 2011 تا 2015 چیزی شبیه اسنپ بک است اگر اتفاق بیافتد. طی این سالها شیب نزول درآمدسرانه بشدت نزولی است.
دو ویژگی عمده پنج دوره مزبور وابستگی به درآمدهای نفتی، و نیز جنگ یا تحریم است. دلیل عمده نوسات هم همین موضوع بوده است. اما چرا اقتصاد ایران چنین نوساناتی را تجربه می کند. شاید نفرین نفت باشد. ولی دلیل اصلی عدم التزام به توسعه اقتصادی و الزامات آن است. عمده رشد صنعت در طول این شصت سال وابسته به مونتاژ با رویکرد جایگزینی واردات بوده است.
لینک مطلب در روزنامه تعادل
🌐 کانال دکتر منجذب
👍7❤3🙏1🏆1
🔵 نقش جنگ بر انتظارات و مصرف
🔵دکتر محمدرضا منجذب
آثار جنگ بر اقتصاد کلان و مصرف مردم میتواند بسیار پیچیده و چندبعدی باشد. به طور کلی، جنگ میتواند تأثیرات زیر را بر مصرف مردم داشته باشد:
1. کاهش درآمد و قدرت خرید: جنگ معمولاً منجر به کاهش تولید ناخالص داخلی (GDP) و افزایش بیکاری میشود، که در نتیجه قدرت خرید مردم کاهش مییابد. این امر میتواند منجر به کاهش مصرف کالاهای غیرضروری شود. اگر جنگ طولانی شود تقاضای کالاهای مصرفی بادوام تغییر می کند و قیمت آنها دچار تغییر می شود.
2. تغییر در الگوی مصرف: در دوران جنگ، مردم ممکن است به سمت کالاهای ضروری و اولیه مانند مواد غذایی، دارو، و کالاهای بهداشتی روی آورند و مصرف کالاهای لوکس و غیرضروری را کاهش دهند.
3. افزایش قیمتها: جنگ معمولاً انتظارات تورمی را تشدید می نماید و باعث افزایش قیمت کالاها و خدمات میشود، به ویژه کالاهای اساسی و ضروری. با افزایش قیمت آنها این امر میتواند منجر به کاهش مصرف شود زیرا مردم نمیتوانند هزینههای بالای کالاها را تأمین کنند. (اینجا را ببینید)
4. کمبود کالا: جنگ ممکن است منجر به اختلال در زنجیره تأمین و کمبود کالاها شود، که خود باعث تغییر در الگوی مصرف میشود. مردم ممکن است مجبور شوند کالاهای جایگزین را خریداری کنند یا از برخی کالاها صرفنظر کنند. این ممکن است منجر به عدم تامین کالری مورد نیاز روزانه بدن شود و فقر غذایی را افزایش دهد.
5. افزایش مصرف کالاهای خاص: برخی کالاها مانند سلاح، تجهیزات نظامی، و کالاهای مرتبط با امنیت ممکن است در دوران جنگ افزایش تقاضا پیدا کنند. بطور معمول بخش بیشتری از بودجه دولتها معطوف به این موضوع می شود و بدین لحاظ تامین کالاهای ضروری و یا عمومی دچار نقصان می شود.
6. تأثیرات روانی: ترس و عدم اطمینان ناشی از جنگ میتواند باعث تغییر در رفتار مصرفکنندگان شود. مردم ممکن است در خرید کالاهای ضروری، کالاهای بی دوام و با دوام تغییر رویه دهند. رفنار مردم در بازارهای موازی تغییر می کند.
7 .جنگ می تواند منجر به مهاجرت شهروندان گردد. در اینصورت مهاجرت نخبگان نیز تشدید می شود. با کاهش بهره وری تولید نیز به این دلیل هم کاهش می یابد.
8. به دلایل فوق تخصیص منابع در تولید دچار تغییر و تحول می شود که احتمالا موجب کاهش کارایی نیز می شود.
در نتیجه، آثار جنگ بر مصرف مردم معمولاً شامل کاهش مصرف کالاهای غیرضروری، افزایش مصرف کالاهای ضروری، تغییر در الگوی مصرف و افزایش قیمتها میشود.
لینک مطلب در روزنامه تعادل
مطلب مرتبط: درآمد سرانه ایران در پنج حرکت
❄️ کانال دکتر منجذب
🔵دکتر محمدرضا منجذب
آثار جنگ بر اقتصاد کلان و مصرف مردم میتواند بسیار پیچیده و چندبعدی باشد. به طور کلی، جنگ میتواند تأثیرات زیر را بر مصرف مردم داشته باشد:
1. کاهش درآمد و قدرت خرید: جنگ معمولاً منجر به کاهش تولید ناخالص داخلی (GDP) و افزایش بیکاری میشود، که در نتیجه قدرت خرید مردم کاهش مییابد. این امر میتواند منجر به کاهش مصرف کالاهای غیرضروری شود. اگر جنگ طولانی شود تقاضای کالاهای مصرفی بادوام تغییر می کند و قیمت آنها دچار تغییر می شود.
2. تغییر در الگوی مصرف: در دوران جنگ، مردم ممکن است به سمت کالاهای ضروری و اولیه مانند مواد غذایی، دارو، و کالاهای بهداشتی روی آورند و مصرف کالاهای لوکس و غیرضروری را کاهش دهند.
3. افزایش قیمتها: جنگ معمولاً انتظارات تورمی را تشدید می نماید و باعث افزایش قیمت کالاها و خدمات میشود، به ویژه کالاهای اساسی و ضروری. با افزایش قیمت آنها این امر میتواند منجر به کاهش مصرف شود زیرا مردم نمیتوانند هزینههای بالای کالاها را تأمین کنند. (اینجا را ببینید)
4. کمبود کالا: جنگ ممکن است منجر به اختلال در زنجیره تأمین و کمبود کالاها شود، که خود باعث تغییر در الگوی مصرف میشود. مردم ممکن است مجبور شوند کالاهای جایگزین را خریداری کنند یا از برخی کالاها صرفنظر کنند. این ممکن است منجر به عدم تامین کالری مورد نیاز روزانه بدن شود و فقر غذایی را افزایش دهد.
5. افزایش مصرف کالاهای خاص: برخی کالاها مانند سلاح، تجهیزات نظامی، و کالاهای مرتبط با امنیت ممکن است در دوران جنگ افزایش تقاضا پیدا کنند. بطور معمول بخش بیشتری از بودجه دولتها معطوف به این موضوع می شود و بدین لحاظ تامین کالاهای ضروری و یا عمومی دچار نقصان می شود.
6. تأثیرات روانی: ترس و عدم اطمینان ناشی از جنگ میتواند باعث تغییر در رفتار مصرفکنندگان شود. مردم ممکن است در خرید کالاهای ضروری، کالاهای بی دوام و با دوام تغییر رویه دهند. رفنار مردم در بازارهای موازی تغییر می کند.
7 .جنگ می تواند منجر به مهاجرت شهروندان گردد. در اینصورت مهاجرت نخبگان نیز تشدید می شود. با کاهش بهره وری تولید نیز به این دلیل هم کاهش می یابد.
8. به دلایل فوق تخصیص منابع در تولید دچار تغییر و تحول می شود که احتمالا موجب کاهش کارایی نیز می شود.
در نتیجه، آثار جنگ بر مصرف مردم معمولاً شامل کاهش مصرف کالاهای غیرضروری، افزایش مصرف کالاهای ضروری، تغییر در الگوی مصرف و افزایش قیمتها میشود.
لینک مطلب در روزنامه تعادل
مطلب مرتبط: درآمد سرانه ایران در پنج حرکت
❄️ کانال دکتر منجذب
Telegram
کانال دکتر محمدرضا منجذب
آثار، نوشتارها، کتب، مقالات، کنفرانس ها، و سوابق دکتر منجذب دانشیار دانشگاه، رزومه:
💠https://t.me/rezomemonjazeb/3
💠https://t.me/rezomemonjazeb/3
❤7👍1👏1
🔵 انا لله و انا الیه راجعون
🔵 بدینوسیله از کلیه اساتید و سروران ارجمند که بصورت مجازی یا حضوری به اینجانب لطف نمودند، تشکر می کنم. برای همه شما آرزوی سلامتی توام با بهروزی دارم.
❄️ کانال دکتر منجذب
🔵 بدینوسیله از کلیه اساتید و سروران ارجمند که بصورت مجازی یا حضوری به اینجانب لطف نمودند، تشکر می کنم. برای همه شما آرزوی سلامتی توام با بهروزی دارم.
❄️ کانال دکتر منجذب
💔44😢8❤1😱1
🔴 کاهش ارزش دلار یا مالیات آمریکا از دنیا چقدر است؟
✍️دکتر محمدرضا منجذب
❄️مقبولیت دلار در معاملات بین المللی منافع زیادی را برای اقتصاد آمریکا در پی داشته و خواهد داشت. هنگامی که ارزش دلار کاهش می یابد، این به منزله مالیاتی است که دولت آمریکا غیرمستقیم از شهروندان خود و دیگر کشورهای دنیا دریافت کرده است.
❄️بعنوان مثال فرض کنید یک دلار معادل یک کیلو پنیر (با کیفیت معین) ارزش داشته باشد. وقتی ارزش دلار نصف می شود، اکنون دو دلار معادل همان مقدار پنیر هست. در فاصله زمانی که آمریکا حجم پول خود را نسبت به تولید گسترش میدهد که موجب کاهش ارزش دلار می گردد، ابتدا با یک دلار یک کیلو پنیر را میخرد و چون طی زمان ارزش دلار کم شده است فروشنده متضرر میشود. بعبارت دیگر قیمت کالا برای آمریکا نصف شده است. و این مالیاتی است که کشور دیگر به آمریکا داده است.
❄️ در طی صد سال اخیر قدرت خرید دلار به نصف تقلیل یافته است (اینجا را ببینید + نمودار را نگاه کنید). در حال حاضر 44 درصد از حجم معاملات دنیا با دلار انجام می شود و از این نظر رتبه اول را در میان اسعار دارا می باشد (اینجا را ببینید + نمودار را نگاه کنید). همچنین حجم نقدینگی آمریکا بالغ بر 22000 میلیارد دلار است (اینجا را ببینید + نمودار). با فرض ثبات دو رقم اول میزان مالیات دریافتی دولت آمریکا از مردم دنیا (بابت کاهش قدرت خرید دلار) 9700 میلیارد دلار بوده است. این در شرایطی است که رقم های بسیار دیگری از تعرفه ها، فروش سلاح، فروش محصولات و ... دریافت می نماید.
❄️ البته این درآمدهای آشکار و پنهانی است که اشاره شد. در یک تحلیل کاملتر در قالب هزینه فایده باید این مبحث تکمیل گردد.
لینک مطلب در روزنامه تعادل
❄️ کانال دکتر منجذب
✍️دکتر محمدرضا منجذب
❄️مقبولیت دلار در معاملات بین المللی منافع زیادی را برای اقتصاد آمریکا در پی داشته و خواهد داشت. هنگامی که ارزش دلار کاهش می یابد، این به منزله مالیاتی است که دولت آمریکا غیرمستقیم از شهروندان خود و دیگر کشورهای دنیا دریافت کرده است.
❄️بعنوان مثال فرض کنید یک دلار معادل یک کیلو پنیر (با کیفیت معین) ارزش داشته باشد. وقتی ارزش دلار نصف می شود، اکنون دو دلار معادل همان مقدار پنیر هست. در فاصله زمانی که آمریکا حجم پول خود را نسبت به تولید گسترش میدهد که موجب کاهش ارزش دلار می گردد، ابتدا با یک دلار یک کیلو پنیر را میخرد و چون طی زمان ارزش دلار کم شده است فروشنده متضرر میشود. بعبارت دیگر قیمت کالا برای آمریکا نصف شده است. و این مالیاتی است که کشور دیگر به آمریکا داده است.
❄️ در طی صد سال اخیر قدرت خرید دلار به نصف تقلیل یافته است (اینجا را ببینید + نمودار را نگاه کنید). در حال حاضر 44 درصد از حجم معاملات دنیا با دلار انجام می شود و از این نظر رتبه اول را در میان اسعار دارا می باشد (اینجا را ببینید + نمودار را نگاه کنید). همچنین حجم نقدینگی آمریکا بالغ بر 22000 میلیارد دلار است (اینجا را ببینید + نمودار). با فرض ثبات دو رقم اول میزان مالیات دریافتی دولت آمریکا از مردم دنیا (بابت کاهش قدرت خرید دلار) 9700 میلیارد دلار بوده است. این در شرایطی است که رقم های بسیار دیگری از تعرفه ها، فروش سلاح، فروش محصولات و ... دریافت می نماید.
❄️ البته این درآمدهای آشکار و پنهانی است که اشاره شد. در یک تحلیل کاملتر در قالب هزینه فایده باید این مبحث تکمیل گردد.
لینک مطلب در روزنامه تعادل
❄️ کانال دکتر منجذب
👍7❤1🙏1👌1🖕1
🔴 دلایل اقتصاد روزمره
❄️ دکتر محمدرضا منجذب
اقتصادی که بدون برنامه کوتاه مدت و بلندمدت (توسعه) است و باری به هر جهت است، باتوجه به موضوعات و تصمیمات روزانه بدلیل مشکلات روزانه ای که ایجاد می شود، اقتصاد روزمره نامیده می شود. علیرغم برنامه های مدون اقتصادی میان مدت قبل و بعد از انقلاب، شواهد نشانگر اقتصادی بی برنامه برای ایران است. علیرغم عوامل و امکانات بالفعل و بالقوه ای که در ایران موجود است، نتواتستیم رشد اقتصادی مناسب و رفاه نسبی را برای مردم ایران مهیا کنیم. دلایل روزمره بودن اقتصاد ایران به شرح زیر است:
🔹اول: ثبات سیاسی. ناپایداریهای سیاسی و اجتماعی میتواند به عدم اطمینان در بازارها و سرمایهگذاریها منجر شود. این موضوع ایجاد و اجرای تفکر بلندمدت برای نایل شدن به توسعه اقتصادی را از بین می برد. از وقوع انقلاب مشروطه (120 سال پیش) تا انقلاب (1357) پروفسور کاتوزیان می گوید حداقل یازده اتفاق مهم در ایران روی می دهد و باعث می شود که تفکر توسعه ای بلندمدت حاکم نشود و موازی آن میجی در ژاپن اصلاحات اقتصادی را شروع می کند و بدون هیچ اتفاق منفی به سرانجام می رسد. به همین دلیل کاتوزیان ایران را جامعه کوتاه مدت نامگذاری می کند. بعد از انقلاب هم به شکل های مختلفی اتفاقاتی مشابه می افتد. سه تا از مهمترین آنها می توان از جنگ عراق علیه ایران، تحریمهای دامنه دار و جنگ 12 روزه نام برد.
🔹دوم: مدیریت ناکارآمد. ضعف در مدیریت اقتصادی و برنامهریزیهای کوتاهمدت به جای بلندمدت، باعث ایجاد ناپایداری در اقتصاد میشود. اصولا قواعدی در کشور حاکم نیست که نخبگان و کارآفرینان (چه اقتصادی و چه غیراقتصادی) در راس هرم تصمیم گیری باشند و تصمیمات بهینه در مسیر بلندمدت اتخاذ نمی شود. زمینه های رانت و فساد هم از این رهرو نمود می یابد.
🔹سوم: وابستگی به نفت. وابستگی شدید به درآمدهای نفتی باعث میشود که اقتصاد کشور در برابر نوسانات قیمت نفت آسیبپذیر باشد. تا زمانی که درآمدهای نفتی خوب بوده بر مشکلات اقتصادی و روزمره چون مرهمی عمل نموده است. وقتی درآمدهای نفتی کاهش یافته مشکلات عدیده و روزمره در اقتصاد ظاهر و نمایان شده است. نفرین نفت بر گرده اقتصاد ایران سوار است و نتوانستیم مانند برخی کشورهای دیگر (مانند نروژ) از آن در مسیر توسعه استفاده کنیم.
🔹چهارم: تورم بالا. تورم مداوم و بالا، قدرت خرید مردم را کاهش داده و باعث بیثباتی در بازارها میشود. در طول بیش از پنجاه سال اخیر تورم دو رقمی را تجربه کردیم. تورم بالا هم در سمت عرضه اقتصاد و هم در سمت تقاضای اقتصاد تصمیم گیری را از مسیر عقلایی و صحیح خارج می کند. اقتصاد را روزمره می کند.
🔹پنجم: کمبود سرمایهگذاری خارجی و داخلی. به دلیل شرایط اقتصادی و سیاسی، سرمایهگذاریهای خارجی و داخلی به شدت محدود شده است. بدلایلی که ذکر شد وضعیت ریسک ایران پیچیده است و در حوزههایی مانند ثبات سیاسی، فساد و ثبات اقتصادی نیز با چالشهای قابل توجهی روبرو است. هماکنون ایران در شرایط ریسک بالای اقتصادی، کسب و کار، سیاسی، بازرگانی و مالی قرار دارد (اینجا را ببینید) و بدین لحاظ سرمایه گذار تمایلی به سرمایه گذاری جدید وجود ندارد. در سالهای اخیر حتی جایگزین استهلاک هم اتفاق نیافتاده است.
🔹ششم: تحریمهای بینالمللی و فقدان دیپلماسی فعال. تحریمها به شدت بر اقتصاد ایران تاثیر گذاشته و دسترسی به بازارهای جهانی و منابع مالی را محدود کردهاند و سرمایه گذاری از ناحیه دولت محدود شده است. از سال 1397 با پدیده ای بنام "ترامپ" روبرو هستیم.
برای نحوه تعامل با این فرد هم روانشناسانه و هم عاقلانه باید برنامه داشته باشیم و در راستای منافع ملی بلندمدت گام برداریم.
🔹هفتم: فرار سرمایه و مهاجرت نخبگان. عدم امنیت اقتصادی و سیاسی باعث فرار سرمایهها و مهاجرت نخبگان از کشور شده است. موتور رشد و توسعه اقتصادی نیروی انسانی است و نتوانسته ایم از اینان استفاده بهینه کنیم.
🔹هشتم: سیاستهای پولی و مالی ناپایدار. سیاستهای پولی و مالی که نتوانستهاند به درستی کنترل تورم و رشد اقتصادی را مدیریت کنند، به دلیل روزمرگی به مشکلات اقتصادی دامن زده است. تعریفی باثبات و بلندمدت برای این سیاستها نداریم و از آن برای حل مشکلات روزمره استفاده می کنیم. این خود مشکلات دیگری را بر اقتصاد عارض می کند.
🔹نهم: نبود تنوع اقتصادی. نبود تنوع در منابع درآمدی و وابستگی به چند بخش خاص مانند نفت، اقتصاد را آسیبپذیر کرده است. عدم توجه به صادرات پایدار و صنعتی و نبود تعامل بین المللی با جهان پیرامون، موجب روزمرگی اقتصادی شده است.
🔴 برای هر کدام از موارد فوق باید راهکارهای کوتاه و بلندمدت طراحی کرد که در این مقال نمی گنجد. چاره ای جز این کار نداریم و باید جنبید.
https://t.me/drmonjazeb
❄️ دکتر محمدرضا منجذب
اقتصادی که بدون برنامه کوتاه مدت و بلندمدت (توسعه) است و باری به هر جهت است، باتوجه به موضوعات و تصمیمات روزانه بدلیل مشکلات روزانه ای که ایجاد می شود، اقتصاد روزمره نامیده می شود. علیرغم برنامه های مدون اقتصادی میان مدت قبل و بعد از انقلاب، شواهد نشانگر اقتصادی بی برنامه برای ایران است. علیرغم عوامل و امکانات بالفعل و بالقوه ای که در ایران موجود است، نتواتستیم رشد اقتصادی مناسب و رفاه نسبی را برای مردم ایران مهیا کنیم. دلایل روزمره بودن اقتصاد ایران به شرح زیر است:
🔹اول: ثبات سیاسی. ناپایداریهای سیاسی و اجتماعی میتواند به عدم اطمینان در بازارها و سرمایهگذاریها منجر شود. این موضوع ایجاد و اجرای تفکر بلندمدت برای نایل شدن به توسعه اقتصادی را از بین می برد. از وقوع انقلاب مشروطه (120 سال پیش) تا انقلاب (1357) پروفسور کاتوزیان می گوید حداقل یازده اتفاق مهم در ایران روی می دهد و باعث می شود که تفکر توسعه ای بلندمدت حاکم نشود و موازی آن میجی در ژاپن اصلاحات اقتصادی را شروع می کند و بدون هیچ اتفاق منفی به سرانجام می رسد. به همین دلیل کاتوزیان ایران را جامعه کوتاه مدت نامگذاری می کند. بعد از انقلاب هم به شکل های مختلفی اتفاقاتی مشابه می افتد. سه تا از مهمترین آنها می توان از جنگ عراق علیه ایران، تحریمهای دامنه دار و جنگ 12 روزه نام برد.
🔹دوم: مدیریت ناکارآمد. ضعف در مدیریت اقتصادی و برنامهریزیهای کوتاهمدت به جای بلندمدت، باعث ایجاد ناپایداری در اقتصاد میشود. اصولا قواعدی در کشور حاکم نیست که نخبگان و کارآفرینان (چه اقتصادی و چه غیراقتصادی) در راس هرم تصمیم گیری باشند و تصمیمات بهینه در مسیر بلندمدت اتخاذ نمی شود. زمینه های رانت و فساد هم از این رهرو نمود می یابد.
🔹سوم: وابستگی به نفت. وابستگی شدید به درآمدهای نفتی باعث میشود که اقتصاد کشور در برابر نوسانات قیمت نفت آسیبپذیر باشد. تا زمانی که درآمدهای نفتی خوب بوده بر مشکلات اقتصادی و روزمره چون مرهمی عمل نموده است. وقتی درآمدهای نفتی کاهش یافته مشکلات عدیده و روزمره در اقتصاد ظاهر و نمایان شده است. نفرین نفت بر گرده اقتصاد ایران سوار است و نتوانستیم مانند برخی کشورهای دیگر (مانند نروژ) از آن در مسیر توسعه استفاده کنیم.
🔹چهارم: تورم بالا. تورم مداوم و بالا، قدرت خرید مردم را کاهش داده و باعث بیثباتی در بازارها میشود. در طول بیش از پنجاه سال اخیر تورم دو رقمی را تجربه کردیم. تورم بالا هم در سمت عرضه اقتصاد و هم در سمت تقاضای اقتصاد تصمیم گیری را از مسیر عقلایی و صحیح خارج می کند. اقتصاد را روزمره می کند.
🔹پنجم: کمبود سرمایهگذاری خارجی و داخلی. به دلیل شرایط اقتصادی و سیاسی، سرمایهگذاریهای خارجی و داخلی به شدت محدود شده است. بدلایلی که ذکر شد وضعیت ریسک ایران پیچیده است و در حوزههایی مانند ثبات سیاسی، فساد و ثبات اقتصادی نیز با چالشهای قابل توجهی روبرو است. هماکنون ایران در شرایط ریسک بالای اقتصادی، کسب و کار، سیاسی، بازرگانی و مالی قرار دارد (اینجا را ببینید) و بدین لحاظ سرمایه گذار تمایلی به سرمایه گذاری جدید وجود ندارد. در سالهای اخیر حتی جایگزین استهلاک هم اتفاق نیافتاده است.
🔹ششم: تحریمهای بینالمللی و فقدان دیپلماسی فعال. تحریمها به شدت بر اقتصاد ایران تاثیر گذاشته و دسترسی به بازارهای جهانی و منابع مالی را محدود کردهاند و سرمایه گذاری از ناحیه دولت محدود شده است. از سال 1397 با پدیده ای بنام "ترامپ" روبرو هستیم.
برای نحوه تعامل با این فرد هم روانشناسانه و هم عاقلانه باید برنامه داشته باشیم و در راستای منافع ملی بلندمدت گام برداریم.
🔹هفتم: فرار سرمایه و مهاجرت نخبگان. عدم امنیت اقتصادی و سیاسی باعث فرار سرمایهها و مهاجرت نخبگان از کشور شده است. موتور رشد و توسعه اقتصادی نیروی انسانی است و نتوانسته ایم از اینان استفاده بهینه کنیم.
🔹هشتم: سیاستهای پولی و مالی ناپایدار. سیاستهای پولی و مالی که نتوانستهاند به درستی کنترل تورم و رشد اقتصادی را مدیریت کنند، به دلیل روزمرگی به مشکلات اقتصادی دامن زده است. تعریفی باثبات و بلندمدت برای این سیاستها نداریم و از آن برای حل مشکلات روزمره استفاده می کنیم. این خود مشکلات دیگری را بر اقتصاد عارض می کند.
🔹نهم: نبود تنوع اقتصادی. نبود تنوع در منابع درآمدی و وابستگی به چند بخش خاص مانند نفت، اقتصاد را آسیبپذیر کرده است. عدم توجه به صادرات پایدار و صنعتی و نبود تعامل بین المللی با جهان پیرامون، موجب روزمرگی اقتصادی شده است.
🔴 برای هر کدام از موارد فوق باید راهکارهای کوتاه و بلندمدت طراحی کرد که در این مقال نمی گنجد. چاره ای جز این کار نداریم و باید جنبید.
https://t.me/drmonjazeb
Telegram
کانال دکتر محمدرضا منجذب
آثار، نوشتارها، کتب، مقالات، کنفرانس ها، و سوابق دکتر منجذب دانشیار دانشگاه، رزومه:
💠https://t.me/rezomemonjazeb/3
💠https://t.me/rezomemonjazeb/3
👌6❤2👍2🙏2👏1🏆1
🔻 تورمی که عادت شد
🔺دکتر محمدرضا منجذب
شرایط تورمی پنجاه سال اخیر ایران حاکی از تورم دو رقمی پایدار است. هماکنون تورم بالای 40 درصد است و پیش بینی بالای 50 درصدی هم می شود. در یک اقتصاد معتاد به تورم، آثار متعددی بر رفتار دولت، تولیدکنندگان و مصرفکنندگان وجود دارد. چرا تورم بدترین پدیده اقتصادی است؟ بررسی آثار تورم به شرح زیر است:
1. تسهیل در پرداخت بدهیها: در شرایط تورم، ارزش واقعی بدهیها کاهش مییابد. دولت و شرکتها میتوانند با پرداخت بدهیهای خود با پولی که ارزش کمتری دارد، بار مالی خود را کاهش دهند.
2. افزایش درآمد دولت: تورم میتواند به افزایش درآمدهای مالیاتی دولت منجر شود، زیرا مالیاتها معمولاً بر اساس درآمدها و قیمتها محاسبه میشوند. اکنون هم مالیات بر تورم رسما ابلاغ شده است. متاسفانه در کنار افزایش درآمد، هزینه های دولت هم افزایش داشته است.
3. تحریک تولید: در شرایط تورم، تولیدکنندگان ممکن است به دلیل افزایش قیمتها، تمایل بیشتری به تولید داشته باشند تا از افزایش قیمتها بهرهبرداری کنند. در شرایط کمبود انرژی موردنیاز و تحریمها تاثیر این عامل امروزه کم رنگتر شده است.
4. عدم قطعیت اقتصادی: تورم بالا میتواند عدم قطعیت را در بازار ایجاد کند. این عدم قطعیت میتواند منجر به کاهش سرمایهگذاری و رشد اقتصادی شود. متوسط رشد اقتصادی در دهه اخیر صفر بوده است.
5. کاهش قدرت خرید: برای مصرفکنندگان، تورم به معنای کاهش قدرت خرید است. این امر میتواند منجر به کاهش مصرف و افت کیفیت زندگی شود. اکنون تعداد فقرا به 30 درصد افزایش یافته است.
6. اختلال در تخصیص منابع: در شرایط تورمی، قیمتها ممکن است به درستی منعکسکننده ارزش واقعی کالاها و خدمات نباشند، که میتواند منجر به تخصیص ناکارآمد منابع شود.
7. افزایش نرخ بهره: برای کنترل تورم، بانکهای مرکزی ممکن است نرخ بهره را افزایش دهند که این امر میتواند هزینههای وامگیری را برای دولت، تولیدکنندگان و مصرفکنندگان افزایش دهد.
8. توزیع نابرابر ثروت: تورم میتواند به نفع افرادی باشد که داراییهای واقعی (مانند املاک) دارند و به ضرر افرادی که درآمد ثابت دارند، منجر شود. حتی افرادی که هوشمند عمل می کنند در بازارهای موازی سودی بالاتر از تورم کسب می کنند.
9 . مشکلات در برنامهریزی مالی: خانوارها و کسبوکارها در شرایط تورمی دچار مشکلاتی در برنامهریزی مالی میشوند. پیشبینی هزینهها و درآمدها دشوارتر میشود و این موضوع میتواند به تصمیمگیریهای نادرست منجر شود.
10 .تأثیر بر پساندازها: در شرایط تورمی، ارزش واقعی پساندازها کاهش مییابد. این امر ممکن است باعث شود که مردم به جای پسانداز، به مصرف روی آورند، که میتواند به کاهش سرمایهگذاری در بلندمدت منجر شود.
11 .تنشهای اجتماعی: افزایش قیمتها و کاهش قدرت خرید میتواند منجر به نارضایتی اجتماعی و اعتراضات عمومی شود. این تنشها میتوانند ثبات سیاسی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار دهند.
12 .تأثیر بر صادرات و واردات: تورم میتواند بر تراز تجاری کشورها تأثیر بگذارد. افزایش قیمتها ممکن است باعث کاهش رقابتپذیری کالاهای صادراتی شود و در عوض، واردات را افزایش دهد.
13 . تغییر در رفتارهای اخلاقی و روابط خانوادگی: در شرایط اقتصادی نامناسب، افراد ممکن است برای تأمین نیازهای اولیه خود به رفتارهای غیر اخلاقی روی آورند. این رفتارها میتواند شامل تقلب، دزدی یا کلاهبرداری باشد. فشارهای مالی ناشی از تورم میتواند به بروز مشکلات در روابط خانوادگی و اجتماعی منجر شود. تنشهای مالی ممکن است باعث اختلافات خانوادگی و کاهش همبستگی اجتماعی شود.
💎 نتیجهگیری:
در یک اقتصاد معتاد به تورم، دولت، تولیدکنندگان و مصرفکنندگان هر کدام با چالشها و فرصتهای خاص خود مواجه هستند. آثار منفی تورم اغلب میتوانند به ناپایداری اقتصادی و اجتماعی منجر شوند. مدیریت صحیح سیاستهای اقتصادی و مالی برای کنترل تورم و حفظ ثبات اقتصادی بسیار حیاتی است. در مجموع، اعتیاد به تورم میتواند اثرات منفی گستردهای بر ساختار اقتصادی و اجتماعی یک کشور داشته باشد و اکنون تحریمها و عدم تعامل بین المللی مهمترین عامل تورم است.
❄️ کانال دکتر منجذب
🔺دکتر محمدرضا منجذب
شرایط تورمی پنجاه سال اخیر ایران حاکی از تورم دو رقمی پایدار است. هماکنون تورم بالای 40 درصد است و پیش بینی بالای 50 درصدی هم می شود. در یک اقتصاد معتاد به تورم، آثار متعددی بر رفتار دولت، تولیدکنندگان و مصرفکنندگان وجود دارد. چرا تورم بدترین پدیده اقتصادی است؟ بررسی آثار تورم به شرح زیر است:
1. تسهیل در پرداخت بدهیها: در شرایط تورم، ارزش واقعی بدهیها کاهش مییابد. دولت و شرکتها میتوانند با پرداخت بدهیهای خود با پولی که ارزش کمتری دارد، بار مالی خود را کاهش دهند.
2. افزایش درآمد دولت: تورم میتواند به افزایش درآمدهای مالیاتی دولت منجر شود، زیرا مالیاتها معمولاً بر اساس درآمدها و قیمتها محاسبه میشوند. اکنون هم مالیات بر تورم رسما ابلاغ شده است. متاسفانه در کنار افزایش درآمد، هزینه های دولت هم افزایش داشته است.
3. تحریک تولید: در شرایط تورم، تولیدکنندگان ممکن است به دلیل افزایش قیمتها، تمایل بیشتری به تولید داشته باشند تا از افزایش قیمتها بهرهبرداری کنند. در شرایط کمبود انرژی موردنیاز و تحریمها تاثیر این عامل امروزه کم رنگتر شده است.
4. عدم قطعیت اقتصادی: تورم بالا میتواند عدم قطعیت را در بازار ایجاد کند. این عدم قطعیت میتواند منجر به کاهش سرمایهگذاری و رشد اقتصادی شود. متوسط رشد اقتصادی در دهه اخیر صفر بوده است.
5. کاهش قدرت خرید: برای مصرفکنندگان، تورم به معنای کاهش قدرت خرید است. این امر میتواند منجر به کاهش مصرف و افت کیفیت زندگی شود. اکنون تعداد فقرا به 30 درصد افزایش یافته است.
6. اختلال در تخصیص منابع: در شرایط تورمی، قیمتها ممکن است به درستی منعکسکننده ارزش واقعی کالاها و خدمات نباشند، که میتواند منجر به تخصیص ناکارآمد منابع شود.
7. افزایش نرخ بهره: برای کنترل تورم، بانکهای مرکزی ممکن است نرخ بهره را افزایش دهند که این امر میتواند هزینههای وامگیری را برای دولت، تولیدکنندگان و مصرفکنندگان افزایش دهد.
8. توزیع نابرابر ثروت: تورم میتواند به نفع افرادی باشد که داراییهای واقعی (مانند املاک) دارند و به ضرر افرادی که درآمد ثابت دارند، منجر شود. حتی افرادی که هوشمند عمل می کنند در بازارهای موازی سودی بالاتر از تورم کسب می کنند.
9 . مشکلات در برنامهریزی مالی: خانوارها و کسبوکارها در شرایط تورمی دچار مشکلاتی در برنامهریزی مالی میشوند. پیشبینی هزینهها و درآمدها دشوارتر میشود و این موضوع میتواند به تصمیمگیریهای نادرست منجر شود.
10 .تأثیر بر پساندازها: در شرایط تورمی، ارزش واقعی پساندازها کاهش مییابد. این امر ممکن است باعث شود که مردم به جای پسانداز، به مصرف روی آورند، که میتواند به کاهش سرمایهگذاری در بلندمدت منجر شود.
11 .تنشهای اجتماعی: افزایش قیمتها و کاهش قدرت خرید میتواند منجر به نارضایتی اجتماعی و اعتراضات عمومی شود. این تنشها میتوانند ثبات سیاسی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار دهند.
12 .تأثیر بر صادرات و واردات: تورم میتواند بر تراز تجاری کشورها تأثیر بگذارد. افزایش قیمتها ممکن است باعث کاهش رقابتپذیری کالاهای صادراتی شود و در عوض، واردات را افزایش دهد.
13 . تغییر در رفتارهای اخلاقی و روابط خانوادگی: در شرایط اقتصادی نامناسب، افراد ممکن است برای تأمین نیازهای اولیه خود به رفتارهای غیر اخلاقی روی آورند. این رفتارها میتواند شامل تقلب، دزدی یا کلاهبرداری باشد. فشارهای مالی ناشی از تورم میتواند به بروز مشکلات در روابط خانوادگی و اجتماعی منجر شود. تنشهای مالی ممکن است باعث اختلافات خانوادگی و کاهش همبستگی اجتماعی شود.
💎 نتیجهگیری:
در یک اقتصاد معتاد به تورم، دولت، تولیدکنندگان و مصرفکنندگان هر کدام با چالشها و فرصتهای خاص خود مواجه هستند. آثار منفی تورم اغلب میتوانند به ناپایداری اقتصادی و اجتماعی منجر شوند. مدیریت صحیح سیاستهای اقتصادی و مالی برای کنترل تورم و حفظ ثبات اقتصادی بسیار حیاتی است. در مجموع، اعتیاد به تورم میتواند اثرات منفی گستردهای بر ساختار اقتصادی و اجتماعی یک کشور داشته باشد و اکنون تحریمها و عدم تعامل بین المللی مهمترین عامل تورم است.
❄️ کانال دکتر منجذب
Telegram
کانال دکتر محمدرضا منجذب
آثار، نوشتارها، کتب، مقالات، کنفرانس ها، و سوابق دکتر منجذب دانشیار دانشگاه، رزومه:
💠https://t.me/rezomemonjazeb/3
💠https://t.me/rezomemonjazeb/3
❤4👍2👏1🙏1👌1