در دهه #كرامت كه مصادف با ميلاد مبارك امام رووف ، امام #رضا ، و گرامى خواهر معصومه اش ، عليهما السلام توفيق يار گرديد كه به عتبه بوسى امام مهربانى ها به #مشهد مقدس مشرف شده و زيبا روزها و لحظاتى را در كنار بارگاه ملائك پاسبان حضرتش سپرى نموده و در آن فضاى بهشتى ، از رشحات معنوى بارگاه برخوردار شوم.
از آنجا كه همواره در هنگام ورود و يا خروج از اين فضاى بهشتى ، سعى در دقت نظر به #كتيبه ها و ساختار كهن اين مكان داشته و دارم ، در اين سفر بود كه تايلوى زيبايى در بالاى سردرب ايوان #نقًاره خانه ، در #صحن عتيق و يا انقلاب ، جلب نظرم را نمود و نگاره اى از آن گرفتم و بياد آوردم كه در رخداد جالبى كه مامون در خدمت حضرت بود ، حميد بن مهران به اشاره #مامون ، امام رضا ع را مورد اهانت و جادوگرى قرار داد!
در اين نگاره ، مردی با ریش و سیبیلی بلند، سری تراشیده و لباس سفید بر زمین افتاده و دو شیر بر او مسلط شدهاند. یک شیر سر او را در دهان دارد و شیر دیگر کمر و پهلوی مرد را می شكافد . چشمان و دهان مرد از وحشت باز مانده است.
تاريخ از اين رخداد چنين اشاره كرده است:
بعد از جریان اقامه #نماز باران در مرو توسط حضرت رضا ع و بارانی که بلافاصله در فصل #تابستان باريد ! محبوبیت امام را چندین برابر در ميان مردم نمود و مامون تلاش کرد در انجمنى این ابهت و عزًت و سرفرازى امام را بشکند!!
از اين رو فردی به نام حمید بن مهران در مجلسی که به اشاره مأمون ترتیب داده شده بود ، امام را به بی ادبی به سحر و عوام فریبی متهم کرد و طلب معجزه زنده کردن #شیرهای روی پرده و خوردنش را کرد.
امام بلافاصله به نقش شیرهای روی پردهای اشاره کردند که پشت سر مأمون قرار داشت و فرمودند: این ملعون را ببلعید. بیدرنگ، تصاویر به صورت دو شیر زنده ظاهر شدند و او را بلعیدند، به طوری كه کوچکترین اثری از او و #خون جارى شده از پيكر نحسش هم باقی نماند و دوباره با اشاره امام، به جای خود بازگشتند.
مأمون که از این صحنه به شدت ترسیده بود، گفت: الحمد لله که خداوند ما را از شر حمید بن مهران نجات داد! سپس گفت:
یابن رسول الله؛ #خلافت متعلق به جدً شما رسول الله است و بعد از او شما سزاوار آن هستید. اگر میخواهید، من اکنون خلافت را به شما واگذار کنم.
امام فرمود: من اگر #خلافت را می خواستم، به تو مهلت نمیدادم. ولی خداوند به من امر فرموده که تو را به حال خود رها کنم.
عیون أخبار الرضا(ع) شیخ صدوق ج ۲، ص ۱۶۷
________
@drhadiansarii
از آنجا كه همواره در هنگام ورود و يا خروج از اين فضاى بهشتى ، سعى در دقت نظر به #كتيبه ها و ساختار كهن اين مكان داشته و دارم ، در اين سفر بود كه تايلوى زيبايى در بالاى سردرب ايوان #نقًاره خانه ، در #صحن عتيق و يا انقلاب ، جلب نظرم را نمود و نگاره اى از آن گرفتم و بياد آوردم كه در رخداد جالبى كه مامون در خدمت حضرت بود ، حميد بن مهران به اشاره #مامون ، امام رضا ع را مورد اهانت و جادوگرى قرار داد!
در اين نگاره ، مردی با ریش و سیبیلی بلند، سری تراشیده و لباس سفید بر زمین افتاده و دو شیر بر او مسلط شدهاند. یک شیر سر او را در دهان دارد و شیر دیگر کمر و پهلوی مرد را می شكافد . چشمان و دهان مرد از وحشت باز مانده است.
تاريخ از اين رخداد چنين اشاره كرده است:
بعد از جریان اقامه #نماز باران در مرو توسط حضرت رضا ع و بارانی که بلافاصله در فصل #تابستان باريد ! محبوبیت امام را چندین برابر در ميان مردم نمود و مامون تلاش کرد در انجمنى این ابهت و عزًت و سرفرازى امام را بشکند!!
از اين رو فردی به نام حمید بن مهران در مجلسی که به اشاره مأمون ترتیب داده شده بود ، امام را به بی ادبی به سحر و عوام فریبی متهم کرد و طلب معجزه زنده کردن #شیرهای روی پرده و خوردنش را کرد.
امام بلافاصله به نقش شیرهای روی پردهای اشاره کردند که پشت سر مأمون قرار داشت و فرمودند: این ملعون را ببلعید. بیدرنگ، تصاویر به صورت دو شیر زنده ظاهر شدند و او را بلعیدند، به طوری كه کوچکترین اثری از او و #خون جارى شده از پيكر نحسش هم باقی نماند و دوباره با اشاره امام، به جای خود بازگشتند.
مأمون که از این صحنه به شدت ترسیده بود، گفت: الحمد لله که خداوند ما را از شر حمید بن مهران نجات داد! سپس گفت:
یابن رسول الله؛ #خلافت متعلق به جدً شما رسول الله است و بعد از او شما سزاوار آن هستید. اگر میخواهید، من اکنون خلافت را به شما واگذار کنم.
امام فرمود: من اگر #خلافت را می خواستم، به تو مهلت نمیدادم. ولی خداوند به من امر فرموده که تو را به حال خود رها کنم.
عیون أخبار الرضا(ع) شیخ صدوق ج ۲، ص ۱۶۷
________
@drhadiansarii