#با_علما
💠 خاطره اى از آية اللّه حاج سيد محمد حسينى همدانى مشهور به آقا نجفى همدانى صاحب تفسير أنوار درخشان
✍️ آية اللّه سيد محمّد حسينى مشهور به آقا #نجفى همدانى تنها داماد ميرزاى #نايينى مىگفتند: سحرى بود كه بين من و #ملكالموت ملاقاتى دست داد. فكر كردم آمده است تا مرا ببرد، امّا گفت: نه، فردا شب، سحر مىآيم و همسرتان را مىبرم و سحر آن شب هم كه گفته بود، همسرم از دنيا رفت.
✍️ خانم ايشان دختر ميرزاى نايينى بود. ايشان تا زنده بودند، خدمتشان مىرفتم. در آخرين ملاقاتى كه داشتم، ايشان يك ساعت در رابطه با امام زمان(عج) صحبت كردند و گفتند: داستان غيبت حضرت مانند غيبت حضرت #مسيح(ع) است كه خدا امام #عصر(عج) را به طرف خودش برد.
✍️ وقتى مىخواستم خداحافظى كنم، اجازه ندادند و فرمودند: فرصت من در دنيا تمام شده و ديگر شما مرا نخواهيد ديد و چون آخرين بار است كه همديگر را مىبينيم، شما باز هم اينجا باشيد.
✍️ چند ماه بعد كه در حرم حضرت امام #رضا(ع) بودم، بعد از زيارت نوه دخترى ايشان، آقاى حاج شيخ مهدى #انصارى را ديدم، گفتم: چه عجب! مشهد؟
✍️ گفت: جنازه پدر بزرگم را آورديم كه در #دارالزهد دفن كنيم. اين آخرين ملاقات ما بود كه خودشان گفتند امكان دارد ديگر همديگر را نبينيم و شما بيشتر بمانيد. اين خبر بهوقوع پيوست كه حاكى از اتصال روح او به عالم دیگر بود.
به نقل از استاد حاج شيخ حسين انصاريان
____
@drhadiansariiو
💠 خاطره اى از آية اللّه حاج سيد محمد حسينى همدانى مشهور به آقا نجفى همدانى صاحب تفسير أنوار درخشان
✍️ آية اللّه سيد محمّد حسينى مشهور به آقا #نجفى همدانى تنها داماد ميرزاى #نايينى مىگفتند: سحرى بود كه بين من و #ملكالموت ملاقاتى دست داد. فكر كردم آمده است تا مرا ببرد، امّا گفت: نه، فردا شب، سحر مىآيم و همسرتان را مىبرم و سحر آن شب هم كه گفته بود، همسرم از دنيا رفت.
✍️ خانم ايشان دختر ميرزاى نايينى بود. ايشان تا زنده بودند، خدمتشان مىرفتم. در آخرين ملاقاتى كه داشتم، ايشان يك ساعت در رابطه با امام زمان(عج) صحبت كردند و گفتند: داستان غيبت حضرت مانند غيبت حضرت #مسيح(ع) است كه خدا امام #عصر(عج) را به طرف خودش برد.
✍️ وقتى مىخواستم خداحافظى كنم، اجازه ندادند و فرمودند: فرصت من در دنيا تمام شده و ديگر شما مرا نخواهيد ديد و چون آخرين بار است كه همديگر را مىبينيم، شما باز هم اينجا باشيد.
✍️ چند ماه بعد كه در حرم حضرت امام #رضا(ع) بودم، بعد از زيارت نوه دخترى ايشان، آقاى حاج شيخ مهدى #انصارى را ديدم، گفتم: چه عجب! مشهد؟
✍️ گفت: جنازه پدر بزرگم را آورديم كه در #دارالزهد دفن كنيم. اين آخرين ملاقات ما بود كه خودشان گفتند امكان دارد ديگر همديگر را نبينيم و شما بيشتر بمانيد. اين خبر بهوقوع پيوست كه حاكى از اتصال روح او به عالم دیگر بود.
به نقل از استاد حاج شيخ حسين انصاريان
____
@drhadiansariiو