🔴 چرا #تظاهرات در #عراق ، به بیراهه کشانیده شد؟؟
فشرده ای از تیتر #تحلیل 🔹
بخش دوم‼️
🔸در این راستا نقایص ساختار اقتصادی #عراق ، وضعف مدیریتی ، نبود ویا کمبود #برق وجز اینها از نیازهای به حقً مردم ، ضعف خدمات دولت به مردم ، ودهها نقص دیگر ، بهترین دروازه برای تحریک مردم وبه ویژه جوانان عراقی بشمار می آید.
🔸 از نظر سیاسی، عراق در وضعیت شکنندهای قرار دارد. با اینکه عراق دو سال پیش با شکست نظامی #داعش تا حد زیادی از شّر این گروه خلاص شده است، ولی سایه این گروه و پیامدهای مقابله با آن کماکان بر عراق سنگینی میکند. سالها جنگ، ادامه فساد و غفلت، بخش عمدهای از زیرساختهای کشور را ویران کرده و گامهای اساسی برای بازسازی این زیرساختها انجام نگرفته است. عراق از فقدان امنیت غذایی، کمبود #آب برای #کشاورزی، و معضلات ناشی از کمبود #مسکن، #مدرسه و #بیمارستان رنج میبرد.
🔸 آنچه در اعتراضهای کنونی بیشتر جلوه میکند، عمق ناکامی و استیصال مردم است که مرزهای سنتی سیاستهای فرقهگرایانه عراق را درنوردیده است.
🔸 از همان آغاز این تظاهرات برخی از شبکههای خبری ضد دولت عراق و مخالف محور مقاومت ،مانند خبر پراکنی های «العربیه» #سعودی و «بی.بی.سی» و «سی.ان.ان» عربی ، که به شدت به دنبال انحراف مسیر خواستههای مردم عراق بودند ، بر این موج نارضایتی وتظاهرات خیابانی ملًت ،سوار شده وبه گونه ای می توان گفت که رهبری وهدایت این حرکت را در جای جای عراق بدست گرفتند!
🔸 طرح #آشوب در عراق از سه ماه پیش، با همکاری شماری از سرویسهای اطلاعاتی کشف شده است. بر اساس این طرح، قرار بود تظاهراتی تحت عنوان مطالبات مردم آغاز و سپس از آن بهرهبرداری شود و به سمت خشونت و ایجاد هرج و مرج و ناآرامی در کشور سوق داده شود.
………………………………
@drhadiansarii
فشرده ای از تیتر #تحلیل 🔹
بخش دوم‼️
🔸در این راستا نقایص ساختار اقتصادی #عراق ، وضعف مدیریتی ، نبود ویا کمبود #برق وجز اینها از نیازهای به حقً مردم ، ضعف خدمات دولت به مردم ، ودهها نقص دیگر ، بهترین دروازه برای تحریک مردم وبه ویژه جوانان عراقی بشمار می آید.
🔸 از نظر سیاسی، عراق در وضعیت شکنندهای قرار دارد. با اینکه عراق دو سال پیش با شکست نظامی #داعش تا حد زیادی از شّر این گروه خلاص شده است، ولی سایه این گروه و پیامدهای مقابله با آن کماکان بر عراق سنگینی میکند. سالها جنگ، ادامه فساد و غفلت، بخش عمدهای از زیرساختهای کشور را ویران کرده و گامهای اساسی برای بازسازی این زیرساختها انجام نگرفته است. عراق از فقدان امنیت غذایی، کمبود #آب برای #کشاورزی، و معضلات ناشی از کمبود #مسکن، #مدرسه و #بیمارستان رنج میبرد.
🔸 آنچه در اعتراضهای کنونی بیشتر جلوه میکند، عمق ناکامی و استیصال مردم است که مرزهای سنتی سیاستهای فرقهگرایانه عراق را درنوردیده است.
🔸 از همان آغاز این تظاهرات برخی از شبکههای خبری ضد دولت عراق و مخالف محور مقاومت ،مانند خبر پراکنی های «العربیه» #سعودی و «بی.بی.سی» و «سی.ان.ان» عربی ، که به شدت به دنبال انحراف مسیر خواستههای مردم عراق بودند ، بر این موج نارضایتی وتظاهرات خیابانی ملًت ،سوار شده وبه گونه ای می توان گفت که رهبری وهدایت این حرکت را در جای جای عراق بدست گرفتند!
🔸 طرح #آشوب در عراق از سه ماه پیش، با همکاری شماری از سرویسهای اطلاعاتی کشف شده است. بر اساس این طرح، قرار بود تظاهراتی تحت عنوان مطالبات مردم آغاز و سپس از آن بهرهبرداری شود و به سمت خشونت و ایجاد هرج و مرج و ناآرامی در کشور سوق داده شود.
………………………………
@drhadiansarii
Forwarded from تحلیل زمانه
کاش شیخ علیرضا پناهیان این واقعیت را می گفت
صفدر نظری
جایگاه آقازاده ها در حکومت علوی چگونه بود؟علی«ع» تعداد ۵۱ نماینده و کارگزار در مناطق مختلف مملکت داشتند که در میان آنها چهرههائی از مهاجران، انصار، یمنیها، نزاریها، عراقی، حجازی و... به چشم میخورد. اما در لیست کارگزاران علی«ع» هیچ نامی از حسن«ع»،حسین«ع»، محمد حنفیه«فرزند علی»عقیل«برادر علی» عبداللهبنجعفر«داماد علی»و سایر بستگان به چشم نمیخورد.این در حالیست که در جنگها و موقعیتهای خطرناک امام علی«ع» و بستگانش همیشه پیشقدم بودند.
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
صفدر نظری
جایگاه آقازاده ها در حکومت علوی چگونه بود؟علی«ع» تعداد ۵۱ نماینده و کارگزار در مناطق مختلف مملکت داشتند که در میان آنها چهرههائی از مهاجران، انصار، یمنیها، نزاریها، عراقی، حجازی و... به چشم میخورد. اما در لیست کارگزاران علی«ع» هیچ نامی از حسن«ع»،حسین«ع»، محمد حنفیه«فرزند علی»عقیل«برادر علی» عبداللهبنجعفر«داماد علی»و سایر بستگان به چشم نمیخورد.این در حالیست که در جنگها و موقعیتهای خطرناک امام علی«ع» و بستگانش همیشه پیشقدم بودند.
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
Forwarded from حسین علیزاده
✍️ آیتالله قائم مقامی
🖊 انگیزه و دغدغه اصلی امام علی در حکومت، اجرای عدالت و نه فقط شریعت بود
❓آیا حکومت امام علی(ع) یک حکومت صرفاً دینی بود؟ اگر مقصودمان از دین تنها شریعت باشد، پاسخ منفی است. انگیزه اولیه امام علی از پذیرش حکومت و اهتمام و دغدغه اصلی ایشان پس از به دست گرفتن آن، اجرای شریعت نبوده است. امام علی هدف خود را اقامه حق و رفع ظلم بیان میکند. اما آیا میتوان نتیجه گرفت انگیزههای دینی در شکلدهی حکومت ایشان نقشی نداشته؟ خیر.
🔹با مراجعه به منابع اصلی دینی درمییابیم که دین با شریعت همسانی ندارد و اگر کسی دین را به احکام شرعی تقلیل دهد، مبتلا به تهمت بزرگ و افترا به خداوند شده است.
🔸خداوند، هم آفریدگار و هم پروردگار است و شرک چیزی جز جدا کردن آفریدگاری خدا از پروردگاری او نیست. مشرکان هم آفرینندگی خدا را قبول داشتند، اما پروردگاری او را نمی فهمیدندو میگفتند بتها ما را به خدا نزدیک میکنند.
🔹شکل دوم شرک آن است که اغلب مومنان و باورمندان به یگانگی آفریدگار و پروردگار به آن مبتلا هستند زیرا گمان میکنند خدا جهان را آفریده و بعد، گسیخته از طبیعت و سرشت خلقت، دینی را نازل کرده است. در واقع قائل بودن به جدایی و بیارتباطی میان نظام تشریع و احکام دینی از یک طرف، و نظام تکوین و احکام وجودی از طرف دیگر، شکل دیگری از شرک است.
👈از امام صادق(ع) پرسیدند آیا اهل کتاب واقعاً رهبران دینی خود را میپرستیدند؟ ایشان فرمود خیر،اما هرچه عالمان دینی به نام خدا میگفتند، میپذیرفتند.
🔹ساختار فقهی و حقوقی ما بینظیر است و برای آن اعتبار زیادی قائلم. فقه از وجوه اصلی اندیشه دینی است، اما باید نسبت احکام شرعی و احکام وجودی را مشخص کنیم.
🔸این که خداوند انسان را آگاهی پذیر، پرسشگر، انتخابگر و خواهان اقناع آفریده، بیانگر بخشی از احکام وجودی در طبیعتِ انسان است. لازمه انتخابگری انسان این است که گزینههای متنوعی پیش روی انسان باشد، پس اگر در احکام تشریعی چیزی باشد که نظر یا فعلی را تحمیل کند و انتخابگری انسان را نفی کند، نقض ساحت آفریدگاری خدا از طریق نقض احکام وجودی او، و نوعی شرک است.
🔹دین تنها وقتی توحیدی است که جامع هر دو وجه آفریدگاری و پروردگاری باشد. مثلاً طبق احکام وجودی، دروغ و تهمت همیشه بد است، همه انسانها کرامت دارند و اگر احکامی ناقض کرامت انسانی بود دچار اشکال است.
احکام وجودی نسبت به احکام تشریعی اصالت و مرجعیت دارند، پس احکام تشریعی باید با احکام وجودی انطباق داشته باشند و هر فقیهی اول باید تکلیف خود را با احکام وجودی از جمله احکام اخلاقی روشن کند.
🔸۹۵٪ آیات و روایات دینی ناظر به احکام وجودی است، در حالی که اصلاً احکام وجودی مهجور و مجهول و ناشناخته است.
🫂یکی از احکامی که در صدر احکام وجودی است، "تفاهمپذیری اجتماعی" به عنوان یک ارزش برتر توحیدی است. اینکه در روایات، "تقیه" ۹ جزء از ۱۰ جزء دین شمرده شده، به معنای پنهان نگه داشتن عقاید حق از دیگران از روی ترس و برای جلوگیری از ضرر نیست؛ تقیه یعنی حق ندارید قبل از اینکه فرایند اقناع جامعه را طی کنید، عقایدی را بیان کنید که درک نمیشوند. چون اگر چنین کاری کنید، باعث نفرت مردم نسبت به خدا، پیامبر و دین میشوید.
🔹در واقع تقیه چیزی جز تفاهمپذیری جمعی و احترام به افکار عمومی نیست؛ این از افتخارات مکتب اهلبیت است که ۱۴۰۰ سال پیش، این قدر برای افکار عمومی و تفاهمپذیری اجتماعی ارزش قائل بود در حالی که سابقه توجه به افکار عمومی در اروپا فقط ۱۵۰ سال است.
🔸بنیاسرائیل پس از رفتن حضرت موسی به کوه طور گوسالهپرست شدند، وقتی موسی از طور برگشت به هارون نهیب زد که چرا مانع این کار نشدی؟ هارون گفت من ترسیدم بگویی بین بنیاسرائیل تفرقه ایجاد کردهام؛ موسی این عذر را پذیرفت که نشانه اهمیت حفظ نظام اجتماعی است.
🔹بعد از حکومت مولا علی، ایشان به امام حسن فرمود از مردم بخواهد به نماز تراویح ماه رمضان که خلیفه دوم رسم کرده بود، پایان دهند، اما مردم نپذیرفتند و اعتراض کردند و امام مقابله با این انحراف تشریعی را به خاطر حفظ نظام اجتماعی رها کرد. حضرت خود ۳۰ حکم تشریعی را برمیشمرده که به خاطر حفظ نظام اجتماع، از اجرای آن چشم پوشیدهاند.
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
🖊 انگیزه و دغدغه اصلی امام علی در حکومت، اجرای عدالت و نه فقط شریعت بود
❓آیا حکومت امام علی(ع) یک حکومت صرفاً دینی بود؟ اگر مقصودمان از دین تنها شریعت باشد، پاسخ منفی است. انگیزه اولیه امام علی از پذیرش حکومت و اهتمام و دغدغه اصلی ایشان پس از به دست گرفتن آن، اجرای شریعت نبوده است. امام علی هدف خود را اقامه حق و رفع ظلم بیان میکند. اما آیا میتوان نتیجه گرفت انگیزههای دینی در شکلدهی حکومت ایشان نقشی نداشته؟ خیر.
🔹با مراجعه به منابع اصلی دینی درمییابیم که دین با شریعت همسانی ندارد و اگر کسی دین را به احکام شرعی تقلیل دهد، مبتلا به تهمت بزرگ و افترا به خداوند شده است.
🔸خداوند، هم آفریدگار و هم پروردگار است و شرک چیزی جز جدا کردن آفریدگاری خدا از پروردگاری او نیست. مشرکان هم آفرینندگی خدا را قبول داشتند، اما پروردگاری او را نمی فهمیدندو میگفتند بتها ما را به خدا نزدیک میکنند.
🔹شکل دوم شرک آن است که اغلب مومنان و باورمندان به یگانگی آفریدگار و پروردگار به آن مبتلا هستند زیرا گمان میکنند خدا جهان را آفریده و بعد، گسیخته از طبیعت و سرشت خلقت، دینی را نازل کرده است. در واقع قائل بودن به جدایی و بیارتباطی میان نظام تشریع و احکام دینی از یک طرف، و نظام تکوین و احکام وجودی از طرف دیگر، شکل دیگری از شرک است.
👈از امام صادق(ع) پرسیدند آیا اهل کتاب واقعاً رهبران دینی خود را میپرستیدند؟ ایشان فرمود خیر،اما هرچه عالمان دینی به نام خدا میگفتند، میپذیرفتند.
🔹ساختار فقهی و حقوقی ما بینظیر است و برای آن اعتبار زیادی قائلم. فقه از وجوه اصلی اندیشه دینی است، اما باید نسبت احکام شرعی و احکام وجودی را مشخص کنیم.
🔸این که خداوند انسان را آگاهی پذیر، پرسشگر، انتخابگر و خواهان اقناع آفریده، بیانگر بخشی از احکام وجودی در طبیعتِ انسان است. لازمه انتخابگری انسان این است که گزینههای متنوعی پیش روی انسان باشد، پس اگر در احکام تشریعی چیزی باشد که نظر یا فعلی را تحمیل کند و انتخابگری انسان را نفی کند، نقض ساحت آفریدگاری خدا از طریق نقض احکام وجودی او، و نوعی شرک است.
🔹دین تنها وقتی توحیدی است که جامع هر دو وجه آفریدگاری و پروردگاری باشد. مثلاً طبق احکام وجودی، دروغ و تهمت همیشه بد است، همه انسانها کرامت دارند و اگر احکامی ناقض کرامت انسانی بود دچار اشکال است.
احکام وجودی نسبت به احکام تشریعی اصالت و مرجعیت دارند، پس احکام تشریعی باید با احکام وجودی انطباق داشته باشند و هر فقیهی اول باید تکلیف خود را با احکام وجودی از جمله احکام اخلاقی روشن کند.
🔸۹۵٪ آیات و روایات دینی ناظر به احکام وجودی است، در حالی که اصلاً احکام وجودی مهجور و مجهول و ناشناخته است.
🫂یکی از احکامی که در صدر احکام وجودی است، "تفاهمپذیری اجتماعی" به عنوان یک ارزش برتر توحیدی است. اینکه در روایات، "تقیه" ۹ جزء از ۱۰ جزء دین شمرده شده، به معنای پنهان نگه داشتن عقاید حق از دیگران از روی ترس و برای جلوگیری از ضرر نیست؛ تقیه یعنی حق ندارید قبل از اینکه فرایند اقناع جامعه را طی کنید، عقایدی را بیان کنید که درک نمیشوند. چون اگر چنین کاری کنید، باعث نفرت مردم نسبت به خدا، پیامبر و دین میشوید.
🔹در واقع تقیه چیزی جز تفاهمپذیری جمعی و احترام به افکار عمومی نیست؛ این از افتخارات مکتب اهلبیت است که ۱۴۰۰ سال پیش، این قدر برای افکار عمومی و تفاهمپذیری اجتماعی ارزش قائل بود در حالی که سابقه توجه به افکار عمومی در اروپا فقط ۱۵۰ سال است.
🔸بنیاسرائیل پس از رفتن حضرت موسی به کوه طور گوسالهپرست شدند، وقتی موسی از طور برگشت به هارون نهیب زد که چرا مانع این کار نشدی؟ هارون گفت من ترسیدم بگویی بین بنیاسرائیل تفرقه ایجاد کردهام؛ موسی این عذر را پذیرفت که نشانه اهمیت حفظ نظام اجتماعی است.
🔹بعد از حکومت مولا علی، ایشان به امام حسن فرمود از مردم بخواهد به نماز تراویح ماه رمضان که خلیفه دوم رسم کرده بود، پایان دهند، اما مردم نپذیرفتند و اعتراض کردند و امام مقابله با این انحراف تشریعی را به خاطر حفظ نظام اجتماعی رها کرد. حضرت خود ۳۰ حکم تشریعی را برمیشمرده که به خاطر حفظ نظام اجتماع، از اجرای آن چشم پوشیدهاند.
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
Forwarded from حسین علیزاده
Ⓜ️ استبداد دینی: عامل سقوط اخلاق در جامعه اسلامی!
📝 غلامرضا ظریفیان
📌اخلاق با دین دقیقا همپوشانی ندارد. برخی افراد ممکن است متدین نباشند و به ارزشهای اخلاقی نظیر راستگویی، امانتداری و نیکی به دیگران پایبند باشند. اما عکس آن صادق نیست، یعنی ممکن نیست یک دیندار حقیقی بدون اخلاق باشد، چون دین راستین مملو از اخلاق و مبتنی بر گزارهها و ارزشهای اخلاقی است، هرچند در تاریخ بارها شاهد دوری دین از اخلاق و رفتارهای غیراخلاقی دینداران بودهایم.
📌 حال پرسش این است که چگونه جامعه دینی که پیامبر ساخت، طی چند دهه در اوج انحطاط اخلاقی قرار میگیرد و دست به کشتار فجیع خانواده پیامبر میزند؟ پیامبر به رغم انکار اخیر یک منبری که رسانهها برایش شهرت درست کردهاند، فرمود: "انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق." پیامبر نفرمود: من برای تکمیل علوم و دانش آمدم؛ یعنی حوزه اصلی کارکرد دین، نه علوم است نه سیاست و قدرت، بلکه همه اینها باید در خدمت اخلاق باشند.
📌وقتی قرآن میخواهد پیامبر را در اوج توصیف کند، به نماز و روزه و حج و حکومت پیامبر اشاره نمیکند، بلکه میگوید:
انک لعلی خلق عظیم. (۴؛ ۶۸) یعنی اسوه و الگو بودن پیامبر بیش از هر بعد دیگری در اخلاق او نمودار میشود.پس نسبت دین با اخلاق، نسبت وجودی است، یعنی دین بدون وجود اخلاق، دین نیست. دهها حدیث و روایت داریم که کسی که اخلاق ندارد، دین ندارد، کسی که امانتدار نیست، حیا ندارد یا صداقت ندارد، دین ندارد.
📌قرآن می فرماید: دیدی چه کسی دین را تکذیب می کند؟ آنکه نسبت به گرسنگی فقرا و رنج یتیمان بیتفاوت است، پس وای بر نمازگزارانی که اهل تظاهرند و مردم را از حقشان محروم میکنند(سوره کافرون). اینها همه گزارههای اخلاقی است که عدم پایبندی به آنها در حکم تکذیب دین گرفته شدهاست.
📌قرآن تصریح میکند: عمل نکردن به ادعا و شعار خود در مقابل خدا، بزرگترین گناه است؛ یعنی ملاک، رعایت ارزشهای اخلاقی در رفتار و نه فقط حرف است. بنابراین دینداری و هر مناسکی که به زیست اخلاقی منجر نشود، بویی از دین نبرده است.اما چرا جامعه اسلامی بعد از ۲۳ سال حضور پیامبر، ظرف ۵۰ سال به جایی رسید که بدترین جنایت تاریخ را مرتکب شود؟!
📌در تاریکترین عصر جاهلیت، آتش زدن خیمهها، شکنجه کردن زنان، تکهتکه کردن جنازههای کشتهها و اسب تازاندن بر پیکرها بوقوع نپیوسته بود، چون خلاف مرام جاهلی بود، اما چه اتفاقی افتاد که مسلمانان با نیت قربه الی الله و پس از نماز اول وقت، فرزند پیامبر خود را کشتند؟ مهمترین عامل رخ دادن چنین نتیجهای به روایت نهج البلاغه و سخنان امام حسین، استبداد دینی است که خطرناکترین نوع استبداد و مبتنی بر جهل مقدس است.
📌استبداد پیش از آنکه موضوعی سیاسی باشد، روانشناختی است؛ کسانی که در خود احساس حقارت میکنند، از طریق اعمال قدرت سعی در جبران ضعفهای درونی دارند.امام حسین در خطبه منا برای علمای دین، استبداد را تشریح میکند و میگوید علما و نخبگان با ۲ انگیزه طمع و ترس، با تهدید و تطمیع، زمینه ظهور استبداد را فراهم کردند.
📌نخستین کسی که خطر بروز استبداد را در جامعه اسلامی مطرح کرد، حضرت زهراست که بلافاصله پس از رحلت پیامبر این خطر را گوشزد میکند: اقلیت مستبد و اکثریت پیرو ! امیر مومنان میفرماید: هر که استبداد بورزد هلاک میشود، یعنی شخص یا جامعه استبدادورز عاقبتش نابودی است.
📌اما جامعه و نخبگان به این اعلام خطر بیتفاوت بود. امام علی در خطبه ۱۵۰ نهجالبلاغه فرمود که بعد از رحلت پیامبر، جامعه به دوره جاهلیت بازگشت و ویژگی دوران جاهلی، این است که حق با کسی است که قدرت و زور دارد!
در سیره پیامبر، نگاه افقی وجود دارد، حتی غیرمسلمانان و اهل کتاب نیز دارای اختیار و حقوق شهروندی و حرمت هستند اما در سیستم استبدادی هیچ کس جز حاکم و قدرت، حق ندارد، از بالا به مردم نگاه میشود و همه باید تسلیم و مطیع حکومت باشند.
📌به تعبیر امام علی، نتیجه این استبداد دینی خروج بخشی از مردم از دین و گرویدن بخش دیگری به دین منحرف حاکمان و این سنت فرعون بود که خود را برتر و بالاتر از مردم، صاحب حق و امر و مردم را واجب الاطاعه خود میدانست تا آنها را به سعادت برساند. در نظام استبدادی قدرت در خدمت حقیقت نیست، بلکه حقیقت در خدمت قدرت است و در پای آن قربانی میشود. اما قرآن، سعادت و آخرت را متعلق به کسانی میداند که خود را ازدیگران برتر نمیدانند و به دنبال علو نیستند: تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا ۚ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ (۸۳؛ ۲۸) [ما این دار (بهشت) آخرت را برای آنان که در زمین اراده علوّ و فساد و سرکشی ندارند مخصوص میگردانیم و حسن عاقبت خاص پرهیزکاران است.]
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
📝 غلامرضا ظریفیان
📌اخلاق با دین دقیقا همپوشانی ندارد. برخی افراد ممکن است متدین نباشند و به ارزشهای اخلاقی نظیر راستگویی، امانتداری و نیکی به دیگران پایبند باشند. اما عکس آن صادق نیست، یعنی ممکن نیست یک دیندار حقیقی بدون اخلاق باشد، چون دین راستین مملو از اخلاق و مبتنی بر گزارهها و ارزشهای اخلاقی است، هرچند در تاریخ بارها شاهد دوری دین از اخلاق و رفتارهای غیراخلاقی دینداران بودهایم.
📌 حال پرسش این است که چگونه جامعه دینی که پیامبر ساخت، طی چند دهه در اوج انحطاط اخلاقی قرار میگیرد و دست به کشتار فجیع خانواده پیامبر میزند؟ پیامبر به رغم انکار اخیر یک منبری که رسانهها برایش شهرت درست کردهاند، فرمود: "انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق." پیامبر نفرمود: من برای تکمیل علوم و دانش آمدم؛ یعنی حوزه اصلی کارکرد دین، نه علوم است نه سیاست و قدرت، بلکه همه اینها باید در خدمت اخلاق باشند.
📌وقتی قرآن میخواهد پیامبر را در اوج توصیف کند، به نماز و روزه و حج و حکومت پیامبر اشاره نمیکند، بلکه میگوید:
انک لعلی خلق عظیم. (۴؛ ۶۸) یعنی اسوه و الگو بودن پیامبر بیش از هر بعد دیگری در اخلاق او نمودار میشود.پس نسبت دین با اخلاق، نسبت وجودی است، یعنی دین بدون وجود اخلاق، دین نیست. دهها حدیث و روایت داریم که کسی که اخلاق ندارد، دین ندارد، کسی که امانتدار نیست، حیا ندارد یا صداقت ندارد، دین ندارد.
📌قرآن می فرماید: دیدی چه کسی دین را تکذیب می کند؟ آنکه نسبت به گرسنگی فقرا و رنج یتیمان بیتفاوت است، پس وای بر نمازگزارانی که اهل تظاهرند و مردم را از حقشان محروم میکنند(سوره کافرون). اینها همه گزارههای اخلاقی است که عدم پایبندی به آنها در حکم تکذیب دین گرفته شدهاست.
📌قرآن تصریح میکند: عمل نکردن به ادعا و شعار خود در مقابل خدا، بزرگترین گناه است؛ یعنی ملاک، رعایت ارزشهای اخلاقی در رفتار و نه فقط حرف است. بنابراین دینداری و هر مناسکی که به زیست اخلاقی منجر نشود، بویی از دین نبرده است.اما چرا جامعه اسلامی بعد از ۲۳ سال حضور پیامبر، ظرف ۵۰ سال به جایی رسید که بدترین جنایت تاریخ را مرتکب شود؟!
📌در تاریکترین عصر جاهلیت، آتش زدن خیمهها، شکنجه کردن زنان، تکهتکه کردن جنازههای کشتهها و اسب تازاندن بر پیکرها بوقوع نپیوسته بود، چون خلاف مرام جاهلی بود، اما چه اتفاقی افتاد که مسلمانان با نیت قربه الی الله و پس از نماز اول وقت، فرزند پیامبر خود را کشتند؟ مهمترین عامل رخ دادن چنین نتیجهای به روایت نهج البلاغه و سخنان امام حسین، استبداد دینی است که خطرناکترین نوع استبداد و مبتنی بر جهل مقدس است.
📌استبداد پیش از آنکه موضوعی سیاسی باشد، روانشناختی است؛ کسانی که در خود احساس حقارت میکنند، از طریق اعمال قدرت سعی در جبران ضعفهای درونی دارند.امام حسین در خطبه منا برای علمای دین، استبداد را تشریح میکند و میگوید علما و نخبگان با ۲ انگیزه طمع و ترس، با تهدید و تطمیع، زمینه ظهور استبداد را فراهم کردند.
📌نخستین کسی که خطر بروز استبداد را در جامعه اسلامی مطرح کرد، حضرت زهراست که بلافاصله پس از رحلت پیامبر این خطر را گوشزد میکند: اقلیت مستبد و اکثریت پیرو ! امیر مومنان میفرماید: هر که استبداد بورزد هلاک میشود، یعنی شخص یا جامعه استبدادورز عاقبتش نابودی است.
📌اما جامعه و نخبگان به این اعلام خطر بیتفاوت بود. امام علی در خطبه ۱۵۰ نهجالبلاغه فرمود که بعد از رحلت پیامبر، جامعه به دوره جاهلیت بازگشت و ویژگی دوران جاهلی، این است که حق با کسی است که قدرت و زور دارد!
در سیره پیامبر، نگاه افقی وجود دارد، حتی غیرمسلمانان و اهل کتاب نیز دارای اختیار و حقوق شهروندی و حرمت هستند اما در سیستم استبدادی هیچ کس جز حاکم و قدرت، حق ندارد، از بالا به مردم نگاه میشود و همه باید تسلیم و مطیع حکومت باشند.
📌به تعبیر امام علی، نتیجه این استبداد دینی خروج بخشی از مردم از دین و گرویدن بخش دیگری به دین منحرف حاکمان و این سنت فرعون بود که خود را برتر و بالاتر از مردم، صاحب حق و امر و مردم را واجب الاطاعه خود میدانست تا آنها را به سعادت برساند. در نظام استبدادی قدرت در خدمت حقیقت نیست، بلکه حقیقت در خدمت قدرت است و در پای آن قربانی میشود. اما قرآن، سعادت و آخرت را متعلق به کسانی میداند که خود را ازدیگران برتر نمیدانند و به دنبال علو نیستند: تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا ۚ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ (۸۳؛ ۲۸) [ما این دار (بهشت) آخرت را برای آنان که در زمین اراده علوّ و فساد و سرکشی ندارند مخصوص میگردانیم و حسن عاقبت خاص پرهیزکاران است.]
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
Forwarded from حسین علیزاده
الناس علی دین ملوکهم
هیچ زمامداری حق ندارد از تقصیرهایی که شهروندان مرتکب میشوند، شکایت کند چون تقصیرهای اینان یا از اهمال خود او نشات میگیرند یا از اینکه خودش سرمشق بدی برای شهروندان است.
اگر در احوال مللی که امروز به دزدی و راهزنی و معایبی از این قبیل متهماند، نیک بنگریم خواهیم دید که چون زمامدارانشان دارای آن معایبند، آن گونه شدهاند.
منطقه رومانيا پیش از آنکه پاپ آلکساندر ششم شهریاران کوچک را از آنجا بیرون کند، نمونه زندگی فسادآلود بود و هر بهانه کوچک در آنجا سبب دزدی و غارت و آدمکشی میگردید. مردمان آن منطقه از آن رو چنان بودند که زمامدارانشان فاسد بودند نه از آن رو که، طبیعت مردمانش فاسد باشد. آن زمامداران میخواستند، توانگر باشند. از این رو چاره نداشتند جز اینکه راه دزدی و غارت در پیش گیرند؛ و این کار را به انحاء گوناگون انجام میدادند. یکی از وسایل زیانباری که از آن استفاده میکردند این بود که با وضع قانون، عملی را ممنوع میساختند و آنگاه خودشان نخستین کسانی بودند که موجبات تجاوز از آن قانون را فراهم میکردند؛ ولی کسانی را که خلاف قانون عمل کرده بودند هنگامی مجازات میکردند که میدیدند مردمان بسیاری مرتکب آن تقصير شدهاند. پس مجازات برای نگاه داشتن حرمت قانون نبود بلکه مرادشان این بود که جریمههایی هر چه بیشتری وصول کنند. نتیجه این بود که مردم روز به روز فقیرتر میشدند ولی بهتر نمیشدند و فقیرشدگان به اموال کسانی دست درازی میکردند که ضعیفتر از خود ایشان بودند. از اینجا همه معایبی ریشه گرفتند که پیشتر برشمردم و منشأ اصلی همه آنها خود زمامداران بودند.
گزارش "تیتوس لی ویوس"سخن مرا تأیید میکند. وقتی که فرستادگان روم مقداری از غنیمت شهر "ویی" را که وقف پرستشگاه آپولون بود به پرستشگاه میبردند، راهزنان دریایی شهر لیپاریس در سیسیل آنان را دستگیر کردند و به شهر بردند. چون تیماسی تئوس شهریار لیپاریس شنید که آن اموال را چه کسان و به چه منظور روانه کردهاند، با اینکه در شهر لیپاریس به دنیا آمده بود مانند شهروندی رومی رفتار کرد، و به مردم شهر گفت غارت کردن چنین مالی دور از انصاف است، و فرستادگان روم را با اموال وقفیشان آزاد کرد.
لیویوس در اینباره میگوید: «مردمان همیشه مشابه زمامدار خویشند و تیماسی تئوس با رفتار خود، دلهای آنان را اینگونه با احساس خدا پرستی آشنا کرده بود». لورنتسو دِ مدیچی نیز در تایید این سخن میگوید: "مردمان از زمامدار الگو میگیرند چون همیشه چشمشان به او دوخته است".
گفتارها/نیکولو ماکیاولی
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
هیچ زمامداری حق ندارد از تقصیرهایی که شهروندان مرتکب میشوند، شکایت کند چون تقصیرهای اینان یا از اهمال خود او نشات میگیرند یا از اینکه خودش سرمشق بدی برای شهروندان است.
اگر در احوال مللی که امروز به دزدی و راهزنی و معایبی از این قبیل متهماند، نیک بنگریم خواهیم دید که چون زمامدارانشان دارای آن معایبند، آن گونه شدهاند.
منطقه رومانيا پیش از آنکه پاپ آلکساندر ششم شهریاران کوچک را از آنجا بیرون کند، نمونه زندگی فسادآلود بود و هر بهانه کوچک در آنجا سبب دزدی و غارت و آدمکشی میگردید. مردمان آن منطقه از آن رو چنان بودند که زمامدارانشان فاسد بودند نه از آن رو که، طبیعت مردمانش فاسد باشد. آن زمامداران میخواستند، توانگر باشند. از این رو چاره نداشتند جز اینکه راه دزدی و غارت در پیش گیرند؛ و این کار را به انحاء گوناگون انجام میدادند. یکی از وسایل زیانباری که از آن استفاده میکردند این بود که با وضع قانون، عملی را ممنوع میساختند و آنگاه خودشان نخستین کسانی بودند که موجبات تجاوز از آن قانون را فراهم میکردند؛ ولی کسانی را که خلاف قانون عمل کرده بودند هنگامی مجازات میکردند که میدیدند مردمان بسیاری مرتکب آن تقصير شدهاند. پس مجازات برای نگاه داشتن حرمت قانون نبود بلکه مرادشان این بود که جریمههایی هر چه بیشتری وصول کنند. نتیجه این بود که مردم روز به روز فقیرتر میشدند ولی بهتر نمیشدند و فقیرشدگان به اموال کسانی دست درازی میکردند که ضعیفتر از خود ایشان بودند. از اینجا همه معایبی ریشه گرفتند که پیشتر برشمردم و منشأ اصلی همه آنها خود زمامداران بودند.
گزارش "تیتوس لی ویوس"سخن مرا تأیید میکند. وقتی که فرستادگان روم مقداری از غنیمت شهر "ویی" را که وقف پرستشگاه آپولون بود به پرستشگاه میبردند، راهزنان دریایی شهر لیپاریس در سیسیل آنان را دستگیر کردند و به شهر بردند. چون تیماسی تئوس شهریار لیپاریس شنید که آن اموال را چه کسان و به چه منظور روانه کردهاند، با اینکه در شهر لیپاریس به دنیا آمده بود مانند شهروندی رومی رفتار کرد، و به مردم شهر گفت غارت کردن چنین مالی دور از انصاف است، و فرستادگان روم را با اموال وقفیشان آزاد کرد.
لیویوس در اینباره میگوید: «مردمان همیشه مشابه زمامدار خویشند و تیماسی تئوس با رفتار خود، دلهای آنان را اینگونه با احساس خدا پرستی آشنا کرده بود». لورنتسو دِ مدیچی نیز در تایید این سخن میگوید: "مردمان از زمامدار الگو میگیرند چون همیشه چشمشان به او دوخته است".
گفتارها/نیکولو ماکیاولی
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
Forwarded from تحلیل زمانه
آبروریزی جهانی!
قطع سخنرانی امیرحسین ثابتی در اجلاس اتحادیه بینالمجالس جهانی !
انگلیسی بلد نبود ، مترجم هم نداشت!
وقتی یه مجری بیسواد و تندرو رو که تنها دستاوردش گفتن مرگ بر آمریکاست رو با هزارتا رانت ببرن تو مجلس نتیجه ش میشه آبروریزی در سطح جهانی!
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
قطع سخنرانی امیرحسین ثابتی در اجلاس اتحادیه بینالمجالس جهانی !
انگلیسی بلد نبود ، مترجم هم نداشت!
وقتی یه مجری بیسواد و تندرو رو که تنها دستاوردش گفتن مرگ بر آمریکاست رو با هزارتا رانت ببرن تو مجلس نتیجه ش میشه آبروریزی در سطح جهانی!
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
Forwarded from تحلیل زمانه
📌امثال امیرحسین ثابتی که عاشق اعزام به فلسطین و لبنان هستند تو سفر لبنان حضور نداشتند ولی در سفر ژنو، قالیباف را همراهی کردند آن هم با ذوق بسیار!/ ایران اقتصادی
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane