امشب ٢٠ آبان ١٣٩٨ ودر پى #بيمارى وبسترى شدن پدرم ، دكتر #انصارى ، سروران وعزيزان بسيارى لطف ومحبت كرده وبه عيادت ايشان ، قدم رنجه نمودند. اما در يك هنگام ناگاه ديدگان پدرم به ورود برادر عزيز وخادم امام #حسين ع ، چهره اي كه در جنوب عراق به خدمت وخادمى حضرت شهرت داشته وموكب #النجف الاشرف را مديريت مي كند كه مي توانم گفت مهمترين #موكب استان نجف است به همراه برادر عزيز ويادگار مرحوم #آية الله #نخجواني ، يعنى خادم الحسين ، سيد #هاشم نخجوانى گام به درون #اتاق نهادند. حاج شعبان از #نجف به قصد عيادت رسيده بود وپدر صورت او را در بغل گرفته وبوي نجف واين لطف بيكران ، اشك از ديدگانش را سرازير نمود.
اشك #استشمام بوى #شهر امام على، بوي نجف ، واشك موكب النجف الاشرف، بوى امام حسين ، همه از اين مرد تراوش كرده وفضاى خانه را در بر گرفته بود
زبان #سپاس از پدر گرفته ولب از سخن باز ايستاده بود!
فقط او را مي بوسيد واشك از ديده سرازير!
السلام عليكم يا اهل بيت النبوة ورحمة الله وبركاته
گزارش از امير انصارى
_____
@drhadiansarii
اشك #استشمام بوى #شهر امام على، بوي نجف ، واشك موكب النجف الاشرف، بوى امام حسين ، همه از اين مرد تراوش كرده وفضاى خانه را در بر گرفته بود
زبان #سپاس از پدر گرفته ولب از سخن باز ايستاده بود!
فقط او را مي بوسيد واشك از ديده سرازير!
السلام عليكم يا اهل بيت النبوة ورحمة الله وبركاته
گزارش از امير انصارى
_____
@drhadiansarii