دكتر هادى انصارى
1.34K subscribers
11K photos
2.95K videos
86 files
2.68K links
از نقطه نظرات و انتقادات شما با كمال خوشرويى استقبال مى گردد.
@drhadiansari
Download Telegram
افتتاح اولین #مسجد در #سواحل آدریاتیک #کرواسی🔹

اولین #مسجد دوران پس از عثمانی ،در سواحل آدریاتیک کرواسی افتتاح می شود.

طرح #ساخت این مسجد در سال ۱۹۴۸ میلادی از سوی اتحادیه اسلامی کرواسی ارائه شد اما مراحل ساخت آن تا سه سال پیش به تاخیر افتاد.
اما طی سه سال گذشته ساخت این مسجد در دستور کار قرار گرفت و چندی پیش به پایان رسید.
این مسجد که #ظرفیت پذیرایی از ۱۰ هزار #مسلمان در شهر #رجیکا و شهرهای اطراف آن را دارد دارای یک #مناره است.


ساختمان این مسجد که هزینه ساخت آن ۱۰ میلیون #یورو شده است شامل یک اتاق #کنفرانس، اتاق پذیرایی از مهمانان، اتاق ناهار خوری، کلاس درس برای جوانان، زمین های بسکتبال و فوتبال، پارکینگ و اتاق های چند منظوره است.





………………………………
@drhadiansarii
داستان #ساخت قبر مرحوم آية الله #شريعتمدارى ره🔷

بخش اول🔴

مرحوم عمويم آية الله حاج شيخ محمود #انصارى قمى نقل كردند كه من بسيار از وضع مكان #دفن مرحوم آية الله شريعتمدارى متأثر بودم!
مكرر خدمت آية الله #گلپايگانى رفتم ليكن سفارشات ايشان موثر واقع نيفتاد!
تصميم گرفتم كه خود اقدام كنم. از آنجا كه ايشان قمى بوده واز شخصيت هاى روحانى سرشناس در #حوزه قم ودر ميان مردم >قم وتهران ونجف أشرف بشمار مى آمدند، فرمودند كه با مسوول قبرستان #أبو حسين صحبت كردم كه من امشب بعد از نماز مغرب وعشاء به قبرستان مى آيم وبا شما كار دارم.
معمولا در آن هنگام بعد از اذان ، دستور داده بودند كه قبرستان ابو حسين تعطيل ودربها بسته شود!
مرحوم عمويم آية الله انصارى مى فرمودند كه من از قبل هماهنگ كرده و #بنًا وكارگر كه از بستگان ايشان بوده ودر منطقه آذر سكنى داشتند ، #آجر وماسه وگچ وتمام نيازها را تهيه ديده وشبانه به قبرستان ابو حسين منتقل كرديم. مسوول قبرستان كه مضطرب شده بود به او گفتم شما برو به خانه ! و مسووليت كار با من ! شما اصلا در قبرستان نباش وما قفل درب قبرستان را شكسته ووارد شده ايم!
بنده خدا پذيرفت البته نرفت ودر دفترش تا نزديكى صبح ماند!
كارگران باسرعت تمام سرويس هاى بهداشتى را تخريب كرده ومقبره اى مرتب در شأن مرحوم آية شريعتمدارى را تا صبح ساختند بطورى كه با طلوع آفتاب ، كار ما به پايان رسيد.
من يك روز در قم مانده وسپس به #تهران بازگشتم.

وبه منزل كه در نوبنياد بود وآن هنگام هنوز تقريبا خالى از سكنه بود رفتم. خانواده گفتند كه از ديروز مكرر شخصى تماس گرفته واصرار داشت كه شما را ببينند! هرقدر هم اصرار كرديم خودشان را معرفى نكردند! فقط يك بار سوال كردند كه حاج آقا را كجا قايم كرده ايد؟؟
كه پاسخ داده بودند ايشان قم هستند وهنوز نيامده اند! مرحوم آية الله انصارى مى فرمودند كه من متوجه شدم بچه هاى اطلاعات هستند!
ساعتى نگذشته بود كه زنگ تلفن به صدا در آمد وشخصى تقريبا با لحن آمرانه از من خواست كه به آدرسى در خيابان پاسداران كه مركز #اطلاعات بود ، بروم. گفتم حال جسمى من اجازه نمى دهد خودم حركت كنم! ومن هم درست آدرس ها وخيابانها را نمى شناسم!
شما وسيله اى بفرستيد ، من بيايم! به شرطى كه مرا دوباره به درب منزل برسانيد!
ساعتى بعد اتومبيلى آمد ودونفر مرا تا مركز اطلاعات ياد شده بردند!
هنگامى كه به فضاى گسترده مر كز اطلاعات رسيديم ، گفتند حاج آقا ! آقاى حسينى در طبقه دوم منتظر شما هستند !
من در همان اتاق طبقه همكف نشستم وكمى هم تمارض كرده وگفتم كه به ايشان بگوييد بيايد مرا اينجا ببيند!فرزند به ديدن پدر مى رود!
سنً مرحوم آية الله در اين هنگام حدود هشتاد سال بود! به تعبير ايشان جوانكى آمد وبا لحن تند وغير مودبانه خطاب به من گفت: آشيخ ، شما چكاره هستيد كه #قبر شريعتمدار را بسازى؟
مملكت سر وصاحب دارد ومسوول! شما با اجازه كدام مسوول قم ، دست به چنين كارى زديد؟
____________
@drhadiansarii
داستان #ساخت قبر مرحوم آية الله #شريعتمدارى ره🔷

بخش اول🔴

مرحوم عمويم آية الله حاج شيخ محمود #انصارى قمى نقل كردند كه من بسيار از وضع مكان #دفن مرحوم آية الله شريعتمدارى متأثر بودم!
مكرر خدمت آية الله #گلپايگانى رفتم ليكن سفارشات ايشان موثر واقع نيفتاد!
تصميم گرفتم كه خود اقدام كنم. از آنجا كه ايشان قمى بوده واز شخصيت هاى روحانى سرشناس در #حوزه قم ودر ميان مردم >قم وتهران ونجف أشرف بشمار مى آمدند، فرمودند كه با مسوول قبرستان #أبو حسين صحبت كردم كه من امشب بعد از نماز مغرب وعشاء به قبرستان مى آيم وبا شما كار دارم.
معمولا در آن هنگام بعد از اذان ، دستور داده بودند كه قبرستان ابو حسين تعطيل ودربها بسته شود!
مرحوم عمويم آية الله انصارى مى فرمودند كه من از قبل هماهنگ كرده و #بنًا وكارگر كه از بستگان ايشان بوده ودر منطقه آذر سكنى داشتند ، #آجر وماسه وگچ وتمام نيازها را تهيه ديده وشبانه به قبرستان ابو حسين منتقل كرديم. مسوول قبرستان كه مضطرب شده بود به او گفتم شما برو به خانه ! و مسووليت كار با من ! شما اصلا در قبرستان نباش وما قفل درب قبرستان را شكسته ووارد شده ايم!
بنده خدا پذيرفت البته نرفت ودر دفترش تا نزديكى صبح ماند!
كارگران باسرعت تمام سرويس هاى بهداشتى را تخريب كرده ومقبره اى مرتب در شأن مرحوم آية شريعتمدارى را تا صبح ساختند بطورى كه با طلوع آفتاب ، كار ما به پايان رسيد.
من يك روز در قم مانده وسپس به #تهران بازگشتم.

وبه منزل كه در نوبنياد بود وآن هنگام هنوز تقريبا خالى از سكنه بود رفتم. خانواده گفتند كه از ديروز مكرر شخصى تماس گرفته واصرار داشت كه شما را ببينند! هرقدر هم اصرار كرديم خودشان را معرفى نكردند! فقط يك بار سوال كردند كه حاج آقا را كجا قايم كرده ايد؟؟
كه پاسخ داده بودند ايشان قم هستند وهنوز نيامده اند! مرحوم آية الله انصارى مى فرمودند كه من متوجه شدم بچه هاى اطلاعات هستند!
ساعتى نگذشته بود كه زنگ تلفن به صدا در آمد وشخصى تقريبا با لحن آمرانه از من خواست كه به آدرسى در خيابان پاسداران كه مركز #اطلاعات بود ، بروم. گفتم حال جسمى من اجازه نمى دهد خودم حركت كنم! ومن هم درست آدرس ها وخيابانها را نمى شناسم!
شما وسيله اى بفرستيد ، من بيايم! به شرطى كه مرا دوباره به درب منزل برسانيد!
ساعتى بعد اتومبيلى آمد ودونفر مرا تا مركز اطلاعات ياد شده بردند!
هنگامى كه به فضاى گسترده مر كز اطلاعات رسيديم ، گفتند حاج آقا ! آقاى حسينى در طبقه دوم منتظر شما هستند !
من در همان اتاق طبقه همكف نشستم وكمى هم تمارض كرده وگفتم كه به ايشان بگوييد بيايد مرا اينجا ببيند!فرزند به ديدن پدر مى رود!
سنً مرحوم آية الله در اين هنگام حدود هشتاد سال بود! به تعبير ايشان جوانكى آمد وبا لحن تند وغير مودبانه خطاب به من گفت: آشيخ ، شما چكاره هستيد كه #قبر شريعتمدار را بسازى؟
مملكت سر وصاحب دارد ومسوول! شما با اجازه كدام مسوول قم ، دست به چنين كارى زديد؟
____________
@drhadiansarii