امروز #جمعه ٢٤ آبان ١٣٩٨ كه مصادف با سالروز ولادت #فخر جهان خلقت ، حضرت ختمى مرتبت ، محمد مصطفى ص ، ونيز امام ششم ، أختر #تابناك ، حضرت امام جعفر الصادق ع بود حضرت حجة الاسلام والمسلمين حاج شيخ محمود #سعيد _چهلستونى به همراه فرزند برومندش جناب حجة الاسلام ، آقاى شيخ #محمد حسين سعيد چهلستونى به عيادت وديدار از پدرم آمده وساعتى را در خدمت بوديم.
ايشان مرحوم فرزند آية الله حاج شيخ ٪؜سعيد _چهلستونى از چهره هاى خدمتگزار ومجتهدان بنام قرن اخير در #تهران بشمار مى آيند.
آيت الله شيخ حسن سعيد در زمره عالمان سخت كوش و #دانشوران دردشناسى است كه عمر بابركت خود را وقف تحصيل علم و معرفت، گسترش دين و دفاع از حريم تشيع كرد. او عطش انسان هاى تشنه حق را كه در اقصى نقاط عالم بودند، به خوبى درك مى كرد. با وجود كسالتى كه چندين سال متوالى دامنگيرش بود، مشكلات جهان اسلام را به خوبى احساس مى كرد.

او نسبت به امور مسلمانان احساس #مسئوليت مى كرد. لحظه اى از #دفاع، نسبت به مقدسات و شعائر مذهبى و مسئله #ولايت غافل نماند و شايد بتوان زندگى و مرگ او را در عبارت «عاش سعيدا و مات سعيدا» خلاصه كرد. آية الله حاج شيخ حسن سعيد همواره به نيازهاى #فرهنگى و #اجتماعى زمانى كه در آن مى زيست، توجه داشت و همت او بر اين بود كه در انديشه هاى التقاطى ، گمراهى را نجات دهد و در اين مسير ، رنج فراوانى تحمل كرد و بارها تحسين علما و اهل پژوهش را، به خاطر سخنرانى ها و نوشته هاى آموزنده اش برانگيخت. پدرم در اين ديدار نقل مي نمودند كه از جمله شخصيت هاى تأثير گزار بر من ، اين بزرگ بود.
همواره به گونه اى جوانان را تشويق به مطالعه اصول عقاى وپايبند بودن به شرعيات مى نمود. يادش گرامى وروحش شاد
ساعتى را #پدر به اشاره به رخدادهاي تاريخى پيش وپس از #انقلاب ونقش اين بزرگ مرد در إشاعه #فرهنگ مكتب اصيل اسلام ، يعنى اهل بيت ع نمودند وسپس در حالى كه چندان تمايل به جدايي وخداحافظى نداشتند ، با توجه به شرايط حالى پدر ، از يكديگر خدا حافظى كرده وديدار را به زمان مناسب ديگر وبهبودى پدر ، موكول نمودند. از آنجا كه شيخ محمد حسين از دوستان صميمى من وبرادر بشمار مى آيد ، دمى نيز من با او #سخن گفته واز حضورشان به گونه اى ديگر #شادمان بودم. با تشكر از حضور وعنايت اين دو #عزيز ووالا

امير انصارى


………………………………………………………
@drhadianarii

#دیروز بعد الظهر ۲۴ آبان ۱۳۹۸ شمسی ، دوست #عزیز ودیرینه پدرم ، #دکتر _بزرگی که بیش از سه دهه باهم از نزدیک همکاری داشته وبیاد دارم که ما کودکانی دو سه ساله بودیم وهنگامی که دکتر بزرگی با ودر مشغول رایزنی وریختن طرح درمان #ارتودونسی برای بیمارانشان بودند، ما وفرزندان #دکتر ! در پله های خانه ، فرصت را غنیمت شمارده وبه بازی وسخن گفتن وجز اینها می پرداختیم! دیروز با حضور این عزیز نزد پدرم، بیاد #دوران زیبای کودکی وخوشی های آن افتادم. علاقه شدیدی از آن هنگام من وبرادرم #علاء به این شخصیت داشته ، ونزدیکی ودوستی وهمکاری او با پدرم ، نیز مزید برعلت است. شخصیت زیبایی دارد! همواره #نام او در منزل ما از کودکی بر سر زبان پدرم بوده وتردید وجود ندارد که این علاقه وارتباط ، طرفینی می باشد. پدرم از حضور دکتر بزرگی ، بسبار #شادمان ونیز کمی تحت تاثیر ! قرار گرفته بود. بیست روز بستری بودن ، کمی وی را احساساتی نموده وبا دیدن عزیزانش ، اشک شوق از دیدگان #سرازیر می نماید!
می دیدم وی را در #آغوش گرفته واز خود جدا نمی سازد!!روحیه پدرم را می شناسم ! .... واو از میان آنان بود!
نخستین پرسش پدرم از دکتر بزرگی این بود که از حال همسرت مرا خبر دار کن! من در این ساعتها وروزها به وی دعای فراوان کرده ام!
آخر #همسرش بیمار بوده وپرتو درمانی می گردد!!
خداوندا! بار الها
تمام بیماران ودردمندان را با #اجر وپاداشی که همراه بیماری ، کسب می کنند ، #شفا بخش !
آمین

امیر انصاری


……………………………………

@drhadiansarii