...ناراحت مباش
🔸آیت الله سیّد محمد رضا طاهائی #میبُدی حفظه الله تعالی:
صبح روز #جمعه وارد #نجف _اشرف شدم و پس از زیارت مرقد مطهر مولی امیر #المؤمنین برای سکونت جویای مدرسه شدم مرا به #مدرسه قزوینیها که نزدیک حرم شریف بود هدایت کردند چند نفر روحانی سالمند را در مدرسه دیدم از یکی پرسیدم اینجا اطاق خالی دارد؟ گفت همه اطاقها خالی است هر کدام را که میخواهی بگیر!
.
🔸براستی از این لحاظ زمان عجیبی بود، مردم به فقه و روحانیت بهیچ وجه رغبتی نداشتند، مدرسه خالی بود و کسی میل به طلبگی نداشت، در نجف اشرف جز همان روحانیون سالمند وسالخورده و شماری ناچیز از طلاب جوان که بیشتر فرزندان همان روحانیون بزرگوار بودند کس دیگری دیده نمیشد و برایشان بسی جای تعجب بود که کسی از ایران برای طلبگی بیاید، بهر حال خیلی گرم گرفتند و بقدر توانشان پذیرائی کردند، من در آنجا اطاقی گرفتم ولی اطاقی بود و دیگر هیچ.
.
🔸مرحوم آیة الله آقا #سیّد ابوالحسن #اصفهانی قدس سره الشریف #مرجع مطلق وقت بود، دامادش مرحوم سیّد احمد #اشکوری که نوه دختری او را داشت در این مدرسه اطاق و تدریسی داشت وضع مرا که دید گفت نامه یی برای آقا بنویس برایش ببرم نامه را نوشتم و به او دادم فردایش آمد که آقا فرموده خودش بیاید من به خدمت ایشان رسیدم و بعد از سلام و عرض ادب وضع خودم را به ایشان گفتم، آن بزرگوار مانند پدری مهربان از من پرس و جو می کرد و به حرفهایم گوش میداد و پس از آنکه به مولد و وطنم و وضع زندگانیم اطلاع پیدا کرد به دل جوئیم پرداخت و از هوش و استعداد #یزدیها تعریف نمود که علمای بزرگی داشته اند.
.
🔸و چند نفر را مانند مرحوم آقا سیّد محمد #کاظم و آقا شیخ #عبد الکریم قدس الله اسرارهما را بر شمرد که مثل این بزرگان از یزد برخاسته اند آنگاه همان جمله ای که مولی امیر المؤمنین علیه السلام در رؤیا به من فرموده بودند بر زبان راند: که الآن که اینجا آمدی دیگر ناراحت مباش. سپس فرمودند: امروز هر کس #طلبه شود #سرباز امام #زمان است و بر امام زمانست که سربازش را حفظ کند.
.
🔸آنگاه فرمودند #شهریه ات را میگویم #هرندی بدهد و نانت را هم از حاجی رضا بگیر و مبلغ دو دینار هم نقد دادند فرمودند این هم به مصارف لازمت برسان و این همین بود و بس، بدان قناعت ورزیدم و دیگر نیازی نفتاد که مزاحم ایشان بشوم.
.
🔸قسمتی از خارج #مکاسب را از محضر حضرت آیت الله حاج شیخ محمد کاظم #شیرازی قدس سره استفاده نمودم معظم له بعد از مرحوم آیة الله اصفهانی و آیة الله حاج آقا #حسین _قمی قدس سره هما مدت کوتاهی زعامة حوزه علمیه نجف اشرف را بعهده داشت ولی متأسفانه
أجل مهلت نداد که بیش از این از او بهرمند شوند، ایشان به من لطف خاصّی داشتند بهنگام بیماریشان که در یکی از اطاقهای مشرف بر شط فرات در #کوفه ایّام نقاهت را میگذراندند به خدمتشان رسیدم عرض کردم حالتان چطور است؟
.
🔸فرمودند در همین اطاق یا اطاق این طرف یا آن طرف مرحوم #سیّد محمد #فیروز آبادی بستری بود، یک طبیب حاذق #نصرانی – که آن زمان طبیب حاذق مسلمان در #عراق کم بود- از بغداد برایشان آوردند ، طبیب وقتی معاینه کرد به وسیله مترجمش پرسید: این آقا چند سال دارد؟
.
🔸گفتند #هشتاد سال طبیب دست به آسمان بلند کرد و چیزی گفت از مترجم پرسیدیم : چه گفت ؟ گفت :دعا کرد که خدایا به حق حضرت #مسیح مرا به این سنّ برسان یعنی این آقا عمرش را کرده و کارش تمام شده است.
.
🔸آنگاه مرحوم شیخ فرمودند: من هفتاد و نه سال دارم و از خدای متعال میخواهم یکسال دیگر زنده بمانم اما نه برای اینکه- با این کسالت- علاقه به زندگی دنیا داشته باشم بلکه میخواهم مشمول این #حدیث _شریف شوم که خدای متعال میفرماید: کسی که عمرش به هشتاد برسد من #حیا می کنم او را #عذاب کنم.
.
🔸دعایشان مستجاب شد و در سال بعد به رحمت خدا پیوست.
___________
@drhadiansarii
🔸آیت الله سیّد محمد رضا طاهائی #میبُدی حفظه الله تعالی:
صبح روز #جمعه وارد #نجف _اشرف شدم و پس از زیارت مرقد مطهر مولی امیر #المؤمنین برای سکونت جویای مدرسه شدم مرا به #مدرسه قزوینیها که نزدیک حرم شریف بود هدایت کردند چند نفر روحانی سالمند را در مدرسه دیدم از یکی پرسیدم اینجا اطاق خالی دارد؟ گفت همه اطاقها خالی است هر کدام را که میخواهی بگیر!
.
🔸براستی از این لحاظ زمان عجیبی بود، مردم به فقه و روحانیت بهیچ وجه رغبتی نداشتند، مدرسه خالی بود و کسی میل به طلبگی نداشت، در نجف اشرف جز همان روحانیون سالمند وسالخورده و شماری ناچیز از طلاب جوان که بیشتر فرزندان همان روحانیون بزرگوار بودند کس دیگری دیده نمیشد و برایشان بسی جای تعجب بود که کسی از ایران برای طلبگی بیاید، بهر حال خیلی گرم گرفتند و بقدر توانشان پذیرائی کردند، من در آنجا اطاقی گرفتم ولی اطاقی بود و دیگر هیچ.
.
🔸مرحوم آیة الله آقا #سیّد ابوالحسن #اصفهانی قدس سره الشریف #مرجع مطلق وقت بود، دامادش مرحوم سیّد احمد #اشکوری که نوه دختری او را داشت در این مدرسه اطاق و تدریسی داشت وضع مرا که دید گفت نامه یی برای آقا بنویس برایش ببرم نامه را نوشتم و به او دادم فردایش آمد که آقا فرموده خودش بیاید من به خدمت ایشان رسیدم و بعد از سلام و عرض ادب وضع خودم را به ایشان گفتم، آن بزرگوار مانند پدری مهربان از من پرس و جو می کرد و به حرفهایم گوش میداد و پس از آنکه به مولد و وطنم و وضع زندگانیم اطلاع پیدا کرد به دل جوئیم پرداخت و از هوش و استعداد #یزدیها تعریف نمود که علمای بزرگی داشته اند.
.
🔸و چند نفر را مانند مرحوم آقا سیّد محمد #کاظم و آقا شیخ #عبد الکریم قدس الله اسرارهما را بر شمرد که مثل این بزرگان از یزد برخاسته اند آنگاه همان جمله ای که مولی امیر المؤمنین علیه السلام در رؤیا به من فرموده بودند بر زبان راند: که الآن که اینجا آمدی دیگر ناراحت مباش. سپس فرمودند: امروز هر کس #طلبه شود #سرباز امام #زمان است و بر امام زمانست که سربازش را حفظ کند.
.
🔸آنگاه فرمودند #شهریه ات را میگویم #هرندی بدهد و نانت را هم از حاجی رضا بگیر و مبلغ دو دینار هم نقد دادند فرمودند این هم به مصارف لازمت برسان و این همین بود و بس، بدان قناعت ورزیدم و دیگر نیازی نفتاد که مزاحم ایشان بشوم.
.
🔸قسمتی از خارج #مکاسب را از محضر حضرت آیت الله حاج شیخ محمد کاظم #شیرازی قدس سره استفاده نمودم معظم له بعد از مرحوم آیة الله اصفهانی و آیة الله حاج آقا #حسین _قمی قدس سره هما مدت کوتاهی زعامة حوزه علمیه نجف اشرف را بعهده داشت ولی متأسفانه
أجل مهلت نداد که بیش از این از او بهرمند شوند، ایشان به من لطف خاصّی داشتند بهنگام بیماریشان که در یکی از اطاقهای مشرف بر شط فرات در #کوفه ایّام نقاهت را میگذراندند به خدمتشان رسیدم عرض کردم حالتان چطور است؟
.
🔸فرمودند در همین اطاق یا اطاق این طرف یا آن طرف مرحوم #سیّد محمد #فیروز آبادی بستری بود، یک طبیب حاذق #نصرانی – که آن زمان طبیب حاذق مسلمان در #عراق کم بود- از بغداد برایشان آوردند ، طبیب وقتی معاینه کرد به وسیله مترجمش پرسید: این آقا چند سال دارد؟
.
🔸گفتند #هشتاد سال طبیب دست به آسمان بلند کرد و چیزی گفت از مترجم پرسیدیم : چه گفت ؟ گفت :دعا کرد که خدایا به حق حضرت #مسیح مرا به این سنّ برسان یعنی این آقا عمرش را کرده و کارش تمام شده است.
.
🔸آنگاه مرحوم شیخ فرمودند: من هفتاد و نه سال دارم و از خدای متعال میخواهم یکسال دیگر زنده بمانم اما نه برای اینکه- با این کسالت- علاقه به زندگی دنیا داشته باشم بلکه میخواهم مشمول این #حدیث _شریف شوم که خدای متعال میفرماید: کسی که عمرش به هشتاد برسد من #حیا می کنم او را #عذاب کنم.
.
🔸دعایشان مستجاب شد و در سال بعد به رحمت خدا پیوست.
___________
@drhadiansarii
انا لله وانا الیه راجعون
درگذشت ناگهانی خادم الحسین مرحوم مغفور حاج محمود #هرندی ، موجب تاثر گردید.
اینجانب فقدان این عزیز را به برادر بزرگوارش حضرت #آیة الله حاج شیخ #مصطفی _هرندی ونیز دیگر برادر وی ، حجة الاسلام والمسلمین حاج شبخ #مرتضی هرندی وخاندانهای وابسته سببی ونسبی ، به ویژه به خاندان موسوی #خلخالی ، تسلیت عرض می کنم.
روح ورضوان الهی را برای آن مرحوم وصبر وأجر جزیل را برای بازماندگان از درگاه ایزدی خواستارم.
۲۹ آذر ۱۳۹۸
دکتر #هادی _انصاری
……………………………………
@drhadiansarii
درگذشت ناگهانی خادم الحسین مرحوم مغفور حاج محمود #هرندی ، موجب تاثر گردید.
اینجانب فقدان این عزیز را به برادر بزرگوارش حضرت #آیة الله حاج شیخ #مصطفی _هرندی ونیز دیگر برادر وی ، حجة الاسلام والمسلمین حاج شبخ #مرتضی هرندی وخاندانهای وابسته سببی ونسبی ، به ویژه به خاندان موسوی #خلخالی ، تسلیت عرض می کنم.
روح ورضوان الهی را برای آن مرحوم وصبر وأجر جزیل را برای بازماندگان از درگاه ایزدی خواستارم.
۲۹ آذر ۱۳۹۸
دکتر #هادی _انصاری
……………………………………
@drhadiansarii