✔ حکایت عجیب
به مشهد بروید، خرجتان با #آقا...
حضرت آیت الله #شبیری زنجانی:
مرحوم آشيخ مرتضى #حائرى نقل مى كرد يك وقت در حالتى بين نوم و يقظه به من گفتند:
شما امسال به مشهد برويد و خرجتان هم با آقاست.
و مى فرمود: من ترديد داشتم كه مراد از "آقا" حضرت #ولىّ عصر عليه السلام است يا امام رضا عليه السلام؟!
مى فرمود: نسخه اصل يك جلد از مجلّدات وسائل الشيعه به خطّ شيخ #حرّ _عاملى در تملّك آقاى #حجّت بود كه پس از وفات ايشان به عيال من (دختر آقاى حجّت) رسيده بود. من آن را به مبلغ ۱۵۰۰ تومان به آستانه حضرت رضا عليه السلام فروختم.
ما مشهد رفتيم، ولى از ناحيه حضرت خبرى نشد! من سيصد تومان از ۱۵۰۰ تومان عيال را قرض برداشتم و خرج سفر كردم.
آقاى سيد حسن #جزايرى فرزند آقاى آسيد صدرالدين جزايرى، مبتلا به #سرطان شده بود و در آن ايام در منزل آقاى ميلانى بود. هنگام بازگشت، تصميم گرفتم به منزل آقاى #ميلانى بروم تا خبرى از سيد حسن بگيرم و براى پدرش آسيد صدرالدين ـ كه رفيقم بود ـ خبر سلامتى ايشان را ببرم.
تا وارد منزل آقاى ميلانى شدم، آسيد محمد على (فرزند آقاى ميلانى) تعارف كرد كه بنشينم. من گفتم كه الآن فرصت نيست، بليط قطار گرفته ام و مى خواهم حركت كنم. لذا سيد حسن را ديدم و خداحافظى كردم و رفتم. آسيد محمد على و آسيد مرتضى جزايرى (برادر كوچك سيد حسن) همراه ما تا ايستگاه راه آهن آمدند.
وقتى وارد قطار شديم، آسيد محمد على همراه ما داخل كوپه قطار آمد و نشست. همين كه قطار خواست حركت كند، سيد محمد على #پاكتى در دست من گذاشت و از #قطار پايين آمد؛ به طورى كه فرصت نبود بگويم اين پاكت چيست؟!
پاكت را باز كردم، ديدم حضرت آیت الله العظمی ميلانى نوشته بود:
كم يا زياد مربوط به من نيست كه عذرخواهى كنم. از_طرف آقاست!
ديدم در پاكت سيصد تومان است. دقيقاً به همان مقدارى كه از پول عيال برداشته بودم. عجيب اينكه تمام خرج سفر ما سيصد تومان شد، به استثناى پنج قران كه آن پول هم كرايه تاكسى تا منزل بود.
چون ما تصميم گرفتيم تا منزل پياده برويم، پنج قران براى ما باقى ماند. به طور قطع نمى توانم بگويم، ولى در ذهنم اينگونه است كه مراد از آقا، حضرت ولى عصر عليه السلام بود. شايد هم مرادش اين بود كه اين پول سهم امام عليه السلام است.
-------------
@drhadiansarii
به مشهد بروید، خرجتان با #آقا...
حضرت آیت الله #شبیری زنجانی:
مرحوم آشيخ مرتضى #حائرى نقل مى كرد يك وقت در حالتى بين نوم و يقظه به من گفتند:
شما امسال به مشهد برويد و خرجتان هم با آقاست.
و مى فرمود: من ترديد داشتم كه مراد از "آقا" حضرت #ولىّ عصر عليه السلام است يا امام رضا عليه السلام؟!
مى فرمود: نسخه اصل يك جلد از مجلّدات وسائل الشيعه به خطّ شيخ #حرّ _عاملى در تملّك آقاى #حجّت بود كه پس از وفات ايشان به عيال من (دختر آقاى حجّت) رسيده بود. من آن را به مبلغ ۱۵۰۰ تومان به آستانه حضرت رضا عليه السلام فروختم.
ما مشهد رفتيم، ولى از ناحيه حضرت خبرى نشد! من سيصد تومان از ۱۵۰۰ تومان عيال را قرض برداشتم و خرج سفر كردم.
آقاى سيد حسن #جزايرى فرزند آقاى آسيد صدرالدين جزايرى، مبتلا به #سرطان شده بود و در آن ايام در منزل آقاى ميلانى بود. هنگام بازگشت، تصميم گرفتم به منزل آقاى #ميلانى بروم تا خبرى از سيد حسن بگيرم و براى پدرش آسيد صدرالدين ـ كه رفيقم بود ـ خبر سلامتى ايشان را ببرم.
تا وارد منزل آقاى ميلانى شدم، آسيد محمد على (فرزند آقاى ميلانى) تعارف كرد كه بنشينم. من گفتم كه الآن فرصت نيست، بليط قطار گرفته ام و مى خواهم حركت كنم. لذا سيد حسن را ديدم و خداحافظى كردم و رفتم. آسيد محمد على و آسيد مرتضى جزايرى (برادر كوچك سيد حسن) همراه ما تا ايستگاه راه آهن آمدند.
وقتى وارد قطار شديم، آسيد محمد على همراه ما داخل كوپه قطار آمد و نشست. همين كه قطار خواست حركت كند، سيد محمد على #پاكتى در دست من گذاشت و از #قطار پايين آمد؛ به طورى كه فرصت نبود بگويم اين پاكت چيست؟!
پاكت را باز كردم، ديدم حضرت آیت الله العظمی ميلانى نوشته بود:
كم يا زياد مربوط به من نيست كه عذرخواهى كنم. از_طرف آقاست!
ديدم در پاكت سيصد تومان است. دقيقاً به همان مقدارى كه از پول عيال برداشته بودم. عجيب اينكه تمام خرج سفر ما سيصد تومان شد، به استثناى پنج قران كه آن پول هم كرايه تاكسى تا منزل بود.
چون ما تصميم گرفتيم تا منزل پياده برويم، پنج قران براى ما باقى ماند. به طور قطع نمى توانم بگويم، ولى در ذهنم اينگونه است كه مراد از آقا، حضرت ولى عصر عليه السلام بود. شايد هم مرادش اين بود كه اين پول سهم امام عليه السلام است.
-------------
@drhadiansarii
در شبهاى #عاشوراء پس از پايان مجلس عزادارى خانه مرحوم آية الله حاج شيخ عبد الكريم #حائرى كه با كوشش وفعاليت واخلاص حجة الاسلام والمسلمين حاج سيد جواد #شهرستانى ، بيستمين سال برگزارى خود را پشت سر گذاشت ، دسته كربلائيها كه از #شور و#حزن وروح خاصى برخوردار بوده وبا ضرب بر #طبلها و#نقاره ، همچون عزاداري هاى كربلائيان ، كه از سبك وروش خاصًى برخوردار است وبا شعار #حيدر ، #حيدر ، صدها نفر وارد اين خانه مى شوند ودقائقى به عزادارى مى پردازند وتوگويي كه در #كربلا حضور دارى وروح واشك عزا از ديدگان همه سرازير،
السلام عليك يا قتيل العبرات
………………………
@drhadiansarii
السلام عليك يا قتيل العبرات
………………………
@drhadiansarii
#خاندان _روحانى قمى 🔹
شهر مقدس #قم، از سده هاى آغازين اسلامى تاكنون، آكنده از عالمان و فرزانگان بوده است. فقيهان، محدثان، مفسران و فيلسوفان اين شهر دانش اسلامى را حفظ كردند، پرورش دادند، به دست آيندگان رساندند و در حفظ باورهاى دينى مردم كوشيدند. از شمار اين فرزانگان - كه هم اكنون نيز زبانزد مردم قم و شهره شهر است - مرحوم آيت الله العظمى حاج سيد #صادق قمى است. وى مرجع دينى مردم در نيمه نخست قرن چهاردهم هجرى فقيهى متنفّذ و رئيسى مطاع بود «كه عقده كارهاى متنازع فيه، به ناخن رأى ايشان گشوده مى شد و فيصل حكومات شرعيه، به كلك مشكين ايشان حوالت مى رفت...».
او پايه گذار بيت شريف «#روحانى» و بنيانگذار مسجد و مدرسه حاج سيد صادق در قم است، كه همه آنها بيش از يك صد سال است كه در قم، منشأ اثرند. در اين مقاله، به گوشه اى از زندگى علمى و خدمات دينى و اجتماعى وى اشارتى مى رود.
ولادت
آيت الله حاج سيد صادق قمى، در يكى از بيوت اصيل و متدين قم - كه ديانت و تجارت را توأم ساخته بودند - در سال 1255 ق زاده شد. وى پس از پشت سر نهادن دوران كودكى و نوجوانى، به تشويق پدرش، حاج ميرزا زين العابدين كه اهل علم و دانش بود، علوم دينى را فراگرفت و تا هجده سالگى مقدمات را پايان برد.
در محضـر آن فقيه فرزانـه، شاگردانـى چند پرورش يافتند كه عبارتند از آيات عظام و حجج اسلام:
1. شيخ حسن #فاضل (م 1366 ق)؛
2. سيد فخرالدين #سيدى، نوه دخترى مرحوم ميرزاى قمى(م1363 ق)؛
3. شيخ محمد #كبير قمى( 0129 ـ 1369ق)؛
4. آخوند ملاعلى #اكبرقمى؛
5. شيخ ابوالقاسم #صغير(م 1352 ق)؛
6. حاج سيد ابوالقاسم #مرتضوى.
از ميان اين گروه، حاج شيخ حسن فاضل از قم مهاجرت نكرد. وى شاگرد مخصوص آن استاد عالى قدر شد و به درجات عاليه فقاهت و اجتهاد نايل آم
از آن جا كه ايشان به جز امامت جماعت و مرجعيت امور دينى مردم، متصدى امر قضاوت، فصل دعاوى و رفع خصومات بود، لذا كم تر تأليفى از او به يادگار مانده است. اما همان نوشته هاى اندك او، گواه روشنى بر فضل و فقاهت اوست. به گفته آيت الله سيد مهدى روحانى: «وى مجلدى از مباحث عقليه را نگاشته بود، كه در جريان سيل معروف قم (1352 ق)، از ميان رفت. و نيز حدود هزار ورق ـ يا بيشتر ـ از مباحث مختلف در فقه و اصول نگاشت، كه متفرق است. و چون اوراق بسيارى از آنها مفقود شده، مرتب ساختن آنها ناممكن است».
اما كتابى كه هم اينك از او در دست است، شرح كتاب الزكاة از كتاب شرائع و از آغاز زكات تا اصناف مستحقين مى باشد، كه نزد نوادگان وى است.
بناى #مسجد و مدرسه
در سال 1311 ق آقاى حاج سيد صادق، شروع به ساخت مسجد و مدرسه اى ـ نزديك خانه مسكونى اش ـ نمود. بنياد مسجد در سال 1313 ق به پايان رسيد و به تدريج حجره هاى مدرسه نيز در سال هاى بعد تكميل شد. و اينك، اين مدرسه مورد استفاده جمعى از طلاب و فضلاى حوزه علميه قم است.
اين مدرسه، به خواست آيت الله سيد صادق روحانى، در سال 1395 ق به طور كامل بازسازى و تعمير شد. سال هاى بسيارى امامت جماعت مسجد، بر عهده مرحوم آيت الله آقاى حاج سيد مهدى روحانى بود.
درگذشت
آيت الله حاج سيد صادق، پس از 83 سال زندگى آكنده از خدمات دينى و اجتماعى، ـ به نقل از آيت الله روحانى به نقل از والد خويش ـ در پنجشنبه پنجم ماه ربيع الاول 1338 ق و براساس نوشته روى قبرش، چهارم ربيع الاول ـ بدرود حيات گفت، و پس از يك تشييع با شكوه، در سمت شمال مرقد ميرزاى قمى ـ در قبرستان شيخان كبير ـ به خاك خفت.
در ماده تاريخ وفات وى گفتند:
قد ذهب نور الدجى و اندك طود العلى
و نيز گفته شد: «بدا بعده فى الاسلام ثلمة لايسدّها شي ء».
از آن فقيه بزرگ، فرزندان متعددى بر جاى ماندند، كه هر يك از مفاخر روحانيت و حوزه علميه قم به شمار مى رفتند. آنان عبارتند از:
1. آيت الله حاج ميرزا #محمود _روحانى: وى در سال 7013 ق به دنيا آمد. وى پس از خواندن مقدمات، ادبيات و سطوح نزد حضرات آيات: حاج شيخ حسن فاضل و آخوند ملا غلامرضا صاحب قلائد و حاج آقا احمد طباطبائى، در سال 0133 ق به نجف مشرف شد و از محضر آيت الله سيد ابوالحسن #اصفهانى و ميرزاى #نائينى بهره برد. وى مدتى نيز در #مشهد، از محضر آيت الله حاج آقا #حسين قمى استفاده كرد. سپس، او به قم مراجعت كرد و پس از آن، سال هاى فراوان از درس هاى فقه و اصول آيت الله العظمى حاج شيخ عبدالكريم #حائرى يزدى بهره برد، تا بدانجا كه يكى از معاريف علماى قم به شمار مى رفت و پس از پدر بزرگوارش، به جاى وى اقامه جماعت مى كرد. او عالمى عامل و فقيهى زاهد و متعبد بود .
وفاتش در هيجده شعبان المعظم 1381 ق رخ داد و در مسجد بالا سر حرم حضرت معصومه عليها السّلام مدفون شد.
او والد مرحوم آيت الله العظمى حاج سيد#محمد روحانى و آيت الله حاج سيدصادق روحانى بود.
2.
شهر مقدس #قم، از سده هاى آغازين اسلامى تاكنون، آكنده از عالمان و فرزانگان بوده است. فقيهان، محدثان، مفسران و فيلسوفان اين شهر دانش اسلامى را حفظ كردند، پرورش دادند، به دست آيندگان رساندند و در حفظ باورهاى دينى مردم كوشيدند. از شمار اين فرزانگان - كه هم اكنون نيز زبانزد مردم قم و شهره شهر است - مرحوم آيت الله العظمى حاج سيد #صادق قمى است. وى مرجع دينى مردم در نيمه نخست قرن چهاردهم هجرى فقيهى متنفّذ و رئيسى مطاع بود «كه عقده كارهاى متنازع فيه، به ناخن رأى ايشان گشوده مى شد و فيصل حكومات شرعيه، به كلك مشكين ايشان حوالت مى رفت...».
او پايه گذار بيت شريف «#روحانى» و بنيانگذار مسجد و مدرسه حاج سيد صادق در قم است، كه همه آنها بيش از يك صد سال است كه در قم، منشأ اثرند. در اين مقاله، به گوشه اى از زندگى علمى و خدمات دينى و اجتماعى وى اشارتى مى رود.
ولادت
آيت الله حاج سيد صادق قمى، در يكى از بيوت اصيل و متدين قم - كه ديانت و تجارت را توأم ساخته بودند - در سال 1255 ق زاده شد. وى پس از پشت سر نهادن دوران كودكى و نوجوانى، به تشويق پدرش، حاج ميرزا زين العابدين كه اهل علم و دانش بود، علوم دينى را فراگرفت و تا هجده سالگى مقدمات را پايان برد.
در محضـر آن فقيه فرزانـه، شاگردانـى چند پرورش يافتند كه عبارتند از آيات عظام و حجج اسلام:
1. شيخ حسن #فاضل (م 1366 ق)؛
2. سيد فخرالدين #سيدى، نوه دخترى مرحوم ميرزاى قمى(م1363 ق)؛
3. شيخ محمد #كبير قمى( 0129 ـ 1369ق)؛
4. آخوند ملاعلى #اكبرقمى؛
5. شيخ ابوالقاسم #صغير(م 1352 ق)؛
6. حاج سيد ابوالقاسم #مرتضوى.
از ميان اين گروه، حاج شيخ حسن فاضل از قم مهاجرت نكرد. وى شاگرد مخصوص آن استاد عالى قدر شد و به درجات عاليه فقاهت و اجتهاد نايل آم
از آن جا كه ايشان به جز امامت جماعت و مرجعيت امور دينى مردم، متصدى امر قضاوت، فصل دعاوى و رفع خصومات بود، لذا كم تر تأليفى از او به يادگار مانده است. اما همان نوشته هاى اندك او، گواه روشنى بر فضل و فقاهت اوست. به گفته آيت الله سيد مهدى روحانى: «وى مجلدى از مباحث عقليه را نگاشته بود، كه در جريان سيل معروف قم (1352 ق)، از ميان رفت. و نيز حدود هزار ورق ـ يا بيشتر ـ از مباحث مختلف در فقه و اصول نگاشت، كه متفرق است. و چون اوراق بسيارى از آنها مفقود شده، مرتب ساختن آنها ناممكن است».
اما كتابى كه هم اينك از او در دست است، شرح كتاب الزكاة از كتاب شرائع و از آغاز زكات تا اصناف مستحقين مى باشد، كه نزد نوادگان وى است.
بناى #مسجد و مدرسه
در سال 1311 ق آقاى حاج سيد صادق، شروع به ساخت مسجد و مدرسه اى ـ نزديك خانه مسكونى اش ـ نمود. بنياد مسجد در سال 1313 ق به پايان رسيد و به تدريج حجره هاى مدرسه نيز در سال هاى بعد تكميل شد. و اينك، اين مدرسه مورد استفاده جمعى از طلاب و فضلاى حوزه علميه قم است.
اين مدرسه، به خواست آيت الله سيد صادق روحانى، در سال 1395 ق به طور كامل بازسازى و تعمير شد. سال هاى بسيارى امامت جماعت مسجد، بر عهده مرحوم آيت الله آقاى حاج سيد مهدى روحانى بود.
درگذشت
آيت الله حاج سيد صادق، پس از 83 سال زندگى آكنده از خدمات دينى و اجتماعى، ـ به نقل از آيت الله روحانى به نقل از والد خويش ـ در پنجشنبه پنجم ماه ربيع الاول 1338 ق و براساس نوشته روى قبرش، چهارم ربيع الاول ـ بدرود حيات گفت، و پس از يك تشييع با شكوه، در سمت شمال مرقد ميرزاى قمى ـ در قبرستان شيخان كبير ـ به خاك خفت.
در ماده تاريخ وفات وى گفتند:
قد ذهب نور الدجى و اندك طود العلى
و نيز گفته شد: «بدا بعده فى الاسلام ثلمة لايسدّها شي ء».
از آن فقيه بزرگ، فرزندان متعددى بر جاى ماندند، كه هر يك از مفاخر روحانيت و حوزه علميه قم به شمار مى رفتند. آنان عبارتند از:
1. آيت الله حاج ميرزا #محمود _روحانى: وى در سال 7013 ق به دنيا آمد. وى پس از خواندن مقدمات، ادبيات و سطوح نزد حضرات آيات: حاج شيخ حسن فاضل و آخوند ملا غلامرضا صاحب قلائد و حاج آقا احمد طباطبائى، در سال 0133 ق به نجف مشرف شد و از محضر آيت الله سيد ابوالحسن #اصفهانى و ميرزاى #نائينى بهره برد. وى مدتى نيز در #مشهد، از محضر آيت الله حاج آقا #حسين قمى استفاده كرد. سپس، او به قم مراجعت كرد و پس از آن، سال هاى فراوان از درس هاى فقه و اصول آيت الله العظمى حاج شيخ عبدالكريم #حائرى يزدى بهره برد، تا بدانجا كه يكى از معاريف علماى قم به شمار مى رفت و پس از پدر بزرگوارش، به جاى وى اقامه جماعت مى كرد. او عالمى عامل و فقيهى زاهد و متعبد بود .
وفاتش در هيجده شعبان المعظم 1381 ق رخ داد و در مسجد بالا سر حرم حضرت معصومه عليها السّلام مدفون شد.
او والد مرحوم آيت الله العظمى حاج سيد#محمد روحانى و آيت الله حاج سيدصادق روحانى بود.
2.
إنًا لله وإنًا اليه راجعون
آية الله #سيد على #حائرى درگذشت. وى كه در نتيجه #سكته مغزى ، چند روزى در بيمارستان بسترى بود ، بامداد امروز پنجشنبه ٢٧ تير ماه ١٣٩٨ دعوت حقً را #لبيك گفت.
____________
@drhadiansarii
آية الله #سيد على #حائرى درگذشت. وى كه در نتيجه #سكته مغزى ، چند روزى در بيمارستان بسترى بود ، بامداد امروز پنجشنبه ٢٧ تير ماه ١٣٩٨ دعوت حقً را #لبيك گفت.
____________
@drhadiansarii
با سلام
مرحوم نياى من #آية الله آقا نجفى #همدانى صاحب تفسير انوار درخشان و تنها داماد ميرزاى #نايينى در اين راستا مى فرمودند كه مطلب پشيمانى ميرزا از نوشتن كتاب #تنبيه الأمًه
خلاف محض است.
ايشان نه اين عقيده را داشتند ضمن آنكه ميرزا چنين پولى را نداشتند كه هزينه باز پس گيرى آن نمايند ! واز سوى ديگر اين كتاب در همه بلاد ايران و عراق منتشر گرديده بود وامكان جمع آورى نبود!
ايشان مى فرمودند كه بسيارى يا از روى ويژگيهاى خاصً ، ويا اينكه يك مرجع تقليد نبايد ورود به سياست كند ، چنين سخنانى را منتشر مى ساختند.
مرحوم دايي بنده حجة الاسلام ميرزا مهدى #غروى نايينى فرزند ميرزا نيز در مورد مصاحبه خود با عبد الهادى #حائرى بسيار متاثر بوده و مى گفتند : آنچه من در اين باره به ايشان گفتم منتشر نكرده واز قول من به خلاف مطالب را پخش نمود وتمام اين مورد را ايشان تكذيب مى نمودند.
ايشان در اين باره مى فرمودند:
«دستانی در کار بوده که چهره ایشان را مخدوش کنند». دلایل وی برای ردّ ادعای جمع آوری کتاب عبارت است از:
اگر چنین مسئلهای وجود داشت، من که فرزند نائینی و یار و مددکار پدر، و مسئول ثبت هزینههای نائینی بودم، از آن باخبر میشدم.
ميرزا آن قدر پول نداشت که چنین بودجهای را صرف جمع آوری کتاب نماید.
«تنبیه الامه»، با استناد به آیات #قرآن، سخنان پیامبر(ص) و ائمه(ع) نوشته شده است و همه مطالب کتاب، به دین اسلام استوار است و دلیلی بر پشیمانی از آن وجود ندارد.
شخصیتهای علمی و شاگردان میرزای نائینی، تنبیه الامه را اثر مهم نائینی معرفی کردهاند و به تجزیه و تحلیل آن پرداختهاند. اگر میرزای نائینی تنبیه الامه را جمع آوری کرده بود، در این صورت دوست نمیداشت که نامی از آن برده شود، و دوستان و شاگردان وی که به ایشان نزدیک و تا آخرین روزهای حیات همراه نائینی بودند، «از قضیه جمع آوری کتاب آگاه میبودند و نامی از آن نمیبردند یا به علت جمع آوری اشاره میکردند و به تحلیل آن میپرداختند.»
#هادى _انصارى
نواده ميرزاى نايينى
١١ دى ماه ١٣٩٩
__________
@drhadiansarii
مرحوم نياى من #آية الله آقا نجفى #همدانى صاحب تفسير انوار درخشان و تنها داماد ميرزاى #نايينى در اين راستا مى فرمودند كه مطلب پشيمانى ميرزا از نوشتن كتاب #تنبيه الأمًه
خلاف محض است.
ايشان نه اين عقيده را داشتند ضمن آنكه ميرزا چنين پولى را نداشتند كه هزينه باز پس گيرى آن نمايند ! واز سوى ديگر اين كتاب در همه بلاد ايران و عراق منتشر گرديده بود وامكان جمع آورى نبود!
ايشان مى فرمودند كه بسيارى يا از روى ويژگيهاى خاصً ، ويا اينكه يك مرجع تقليد نبايد ورود به سياست كند ، چنين سخنانى را منتشر مى ساختند.
مرحوم دايي بنده حجة الاسلام ميرزا مهدى #غروى نايينى فرزند ميرزا نيز در مورد مصاحبه خود با عبد الهادى #حائرى بسيار متاثر بوده و مى گفتند : آنچه من در اين باره به ايشان گفتم منتشر نكرده واز قول من به خلاف مطالب را پخش نمود وتمام اين مورد را ايشان تكذيب مى نمودند.
ايشان در اين باره مى فرمودند:
«دستانی در کار بوده که چهره ایشان را مخدوش کنند». دلایل وی برای ردّ ادعای جمع آوری کتاب عبارت است از:
اگر چنین مسئلهای وجود داشت، من که فرزند نائینی و یار و مددکار پدر، و مسئول ثبت هزینههای نائینی بودم، از آن باخبر میشدم.
ميرزا آن قدر پول نداشت که چنین بودجهای را صرف جمع آوری کتاب نماید.
«تنبیه الامه»، با استناد به آیات #قرآن، سخنان پیامبر(ص) و ائمه(ع) نوشته شده است و همه مطالب کتاب، به دین اسلام استوار است و دلیلی بر پشیمانی از آن وجود ندارد.
شخصیتهای علمی و شاگردان میرزای نائینی، تنبیه الامه را اثر مهم نائینی معرفی کردهاند و به تجزیه و تحلیل آن پرداختهاند. اگر میرزای نائینی تنبیه الامه را جمع آوری کرده بود، در این صورت دوست نمیداشت که نامی از آن برده شود، و دوستان و شاگردان وی که به ایشان نزدیک و تا آخرین روزهای حیات همراه نائینی بودند، «از قضیه جمع آوری کتاب آگاه میبودند و نامی از آن نمیبردند یا به علت جمع آوری اشاره میکردند و به تحلیل آن میپرداختند.»
#هادى _انصارى
نواده ميرزاى نايينى
١١ دى ماه ١٣٩٩
__________
@drhadiansarii