‏می‌بینی؟ ما به همین سادگی به همه
چیز عادت می‌کنیم.

ما نقش‌های زیادی بازی می‌کنیم. کمی محض تفریح، کمی برای اینکه دیگران از ما می‌خواهند این نقش را بازی کنیم. اما اکثراً به این دلیل است که می‌خواهیم از خودمان محافظت کنیم.
#اینگما_برگمان

حق با بهار بود، با همان ساقه‌های لُخت. بر این پهنه خاک چیزی هست که به رغم ما به بودن ادامه می‌دهد. خوب است که جلوه‌هایِ بودن را به غم و شادی ما نَبسته‌اند.
#هوشنگ_گلشیری

همان‌طوری زندگی کن که دلت می‌خواهد و همان‌طوری که خوب است. زیرا که خوب و بد زندگی‌ و رنج باران و آفتاب همه رفتنی هستند. آن‌طوری زندگی کن که اگر روزی پس از صد سال روی گورت علفی سبز شد، هیچ‌کس جرات نکند روی آن پا بگذارد. صادقانه و صمیمی‌ زندگی‌کن. زیرا خودفریبی ثمری ندارد.
#سهراب_شهید_ثالث

به هر حال قدری اندوه حتی بر خنده‌هایمان هم نشسته است. چون سایه‌ها که تکه‌های جا مانده از شب‌اند.
#معین_دهاز

نمی‌دانم رسیدن چیست، امّا بی‌گمان مقصدی هست که همهٔ وجودم به سوی آن جاری می‌شود.
#فروغ_فرخ‌زاد

او پیوسته به راه بود. گاه می‌دوید، بسیار می‌دوید. برای لذت بادی که به گونه‌هایش می‌خورد و برای فرو نرفتن به زمین.
#فریدون_رهنما

هوا خوش است، بوی بهار می‌دهد. بچّه‌‌ها دسته دسته توی حیاط دور هم نشسته‌اند و اختلاط می‌کنند. عصرها قدم می‌زنیم. شب‌ها فرش می‌اندازیم و چای دم می‌کنیم و دور هم می‌نشینیم.
#احمد_محمود

ما روزها را سدی می‌پنداریم
که بین ما و آرزوی ما حائل شده‌اند.
ولی آن‌گاه که مهلت روزها نیز سرآمد،
ما می‌مانیم و نگاه ما
که در تهی غرق می‌شود.
#بیژن_جلالی

چه سرنوشتی پیدا کرده‌ایم، همه پراکنده، تنها و ناسازگار چه در بیرون و چه در وطن؛ چه وطنی و چه هموطنانی که از ریز و درشت به جان هم افتاده‌اند.
#شاهرخ_مسکوب