رابطه ارگاسم و درد.
ارگاسم میتواند به کاهش درد کمک کند.
انتشار یک ماده شیمیایی به نام اکسی توسین در هنگام ارگاسم میتواند بسیاری از دردهای زنان را از بین ببرد. تحقیقات نشان میدهد که حتی فکر کردن به رابطهی جنسی نیز باعث کاهش احساس درد میشود.
ارگاسم میتواند به کاهش درد کمک کند.
انتشار یک ماده شیمیایی به نام اکسی توسین در هنگام ارگاسم میتواند بسیاری از دردهای زنان را از بین ببرد. تحقیقات نشان میدهد که حتی فکر کردن به رابطهی جنسی نیز باعث کاهش احساس درد میشود.
*تاثیر هوش بر اختلالات شخصیت*
*مبتلایان به اختلالات شخصیت از نظر هوش IQ به سه نوع هستند*:
۱ .باهوش. علائم اختلال شخصیت در این حالت شدیدتر است و آسیب بیشتری به دیگران وارد می کنند. این افراد به سختی خود را درمان می کنند. این افراد می توانند علائم اختلال شخصیت را سانسور و مخفی کنند و تا مدتها شناسایی نشوند و در هرم قدرت جامعه نفوذ کنند.
احتمال ایجاد جنایت کار اجتماعی در این افراد بیشتر است.
احتمال درمان ناگهانی و خودبخودی به دلیل ضربه های زندگی وجود دارد.
۲ .هوش متوسط. علائم اختلال شخصیت در این افراد تغییری نمی کند. احتمال درمان خودبخودی ناچیز است ولی در رواندرمانی احتمال درمان بیشتری نسبت به نوع باهوش و کم هوش دارند.
۳.هوش کم. علائم اختلال شخصیت در افراد کمتر از سایر مبتلایان است. به درمان مراجعه می کنند ولی در درمان خود موفق نمی شوند.
*رابطه هوش عاطفی با اختلال شخصیت*
۱.با هوش عاطفی زیاد. علائم اختلال در این افراد کمتر از سایرین است و احتمال درمان خودبخودی و یا در رواندرمانی زیاد است. این افراد خطرات کمتری برای جامعه دارند.
۲.با هوش عاطفی متوسط. احتمال درمان در این افراد کمتر از افراد باهوش و خطرات آنها برای جامعه بیشتر است.
۳.با هوش عاطفی کم. این افراد درمان خودبخودی ندارند و معمولا برای درمان خود اقدام نمی کنند. این افراد برای دیگران خطرناکتر هستند.
*نتیجه*
هوش عاطفی با شدت علائم اختلال شخصیت رابطه معکوس دارد ولی IQ رابطه مستقیم دارد.
خطرناکترین افراد برای جامعه مبتلایان به اختلال شخصیت ضداجتماعی با هوش عاطفی کم و IQ بالا هستند. این افراد جنایت کاران گستاخ ( جناگس) خواهند شد.
دکتر حسین موسی زاده
https://t.me/dr_mosazadeh_hosein
*مبتلایان به اختلالات شخصیت از نظر هوش IQ به سه نوع هستند*:
۱ .باهوش. علائم اختلال شخصیت در این حالت شدیدتر است و آسیب بیشتری به دیگران وارد می کنند. این افراد به سختی خود را درمان می کنند. این افراد می توانند علائم اختلال شخصیت را سانسور و مخفی کنند و تا مدتها شناسایی نشوند و در هرم قدرت جامعه نفوذ کنند.
احتمال ایجاد جنایت کار اجتماعی در این افراد بیشتر است.
احتمال درمان ناگهانی و خودبخودی به دلیل ضربه های زندگی وجود دارد.
۲ .هوش متوسط. علائم اختلال شخصیت در این افراد تغییری نمی کند. احتمال درمان خودبخودی ناچیز است ولی در رواندرمانی احتمال درمان بیشتری نسبت به نوع باهوش و کم هوش دارند.
۳.هوش کم. علائم اختلال شخصیت در افراد کمتر از سایر مبتلایان است. به درمان مراجعه می کنند ولی در درمان خود موفق نمی شوند.
*رابطه هوش عاطفی با اختلال شخصیت*
۱.با هوش عاطفی زیاد. علائم اختلال در این افراد کمتر از سایرین است و احتمال درمان خودبخودی و یا در رواندرمانی زیاد است. این افراد خطرات کمتری برای جامعه دارند.
۲.با هوش عاطفی متوسط. احتمال درمان در این افراد کمتر از افراد باهوش و خطرات آنها برای جامعه بیشتر است.
۳.با هوش عاطفی کم. این افراد درمان خودبخودی ندارند و معمولا برای درمان خود اقدام نمی کنند. این افراد برای دیگران خطرناکتر هستند.
*نتیجه*
هوش عاطفی با شدت علائم اختلال شخصیت رابطه معکوس دارد ولی IQ رابطه مستقیم دارد.
خطرناکترین افراد برای جامعه مبتلایان به اختلال شخصیت ضداجتماعی با هوش عاطفی کم و IQ بالا هستند. این افراد جنایت کاران گستاخ ( جناگس) خواهند شد.
دکتر حسین موسی زاده
https://t.me/dr_mosazadeh_hosein
Telegram
کانال تخصصی روانشناسی بالینی و مشاوره
مشاوره روانشناسی و ویزیت روانپزشکی، آموزش مهارتهای زندگی، روان درمانی و تست های روان سنجی.
تلفن تماس برای گرفتن وقت مشاوره:
۰۹۰۱۶۵۳۲۸۲۸
تلفن تماس برای گرفتن وقت مشاوره:
۰۹۰۱۶۵۳۲۸۲۸
هم اکنون مشکل اصلی ایران هم چیست؟
Anonymous Poll
44%
بحران حکمرانی
9%
بحران مشروعیت
25%
بحران اقتصادی
16%
سلامت روان
7%
کم سوادی
مشکل اصلی سلامت روان در ایران چیست؟
Anonymous Poll
7%
اختلالات شخصیت
44%
ندانستن مهارتهای زندگی
6%
سایکوز و خرافات
23%
اضطراب
20%
افسردگی
کدامیک از مهارتهای زندگی نقش بیشتری در سلامت روان دارد؟
Anonymous Poll
32%
حل مسئله
23%
تنظیم هیجان
10%
همدلی
27%
روابط موثر
8%
نه گفتن
آشنا نبودن ایرانیان با مهارتهای زندگی خصوصا حل مسئله مانع امیدواری و خلاقیت در حل مشکلات زندگی و ایجاد زیر ساختهای دموکراسی می گردد و نتیجه نهایی بحران حکمرانی و ایجاد بحران مشروعیت و بحران اقتصادی است. موافقید؟
Anonymous Poll
77%
بله
10%
خیر
13%
نظری ندارم
مسئله یا مشکل چه تعریفی دارد؟
چه انواعی دارد؟
فلسفه وجودی آن چیست؟
ارزش تکاملی مشکلات چیست؟
چه عللی دارد؟
چگونه مشکلات خود را حل کنیم؟
چه انواعی دارد؟
فلسفه وجودی آن چیست؟
ارزش تکاملی مشکلات چیست؟
چه عللی دارد؟
چگونه مشکلات خود را حل کنیم؟
*رابطه خودشیفتگی و افسردگی*
رابطه بین این دو متناقض است. از طرفی خودشیفتگی دفاعی در مقابل افسردگی است و از آن پیشگیری می کند و از طرف دیگر آسیب به خودشیفتگی علت افسردگی است.
استعداد ژنتیکی و یادگیری اجتماعی باعث می شوند افراد برای فرار از افسردگی ناشی از کاهش عزت نفس و اعتماد بنفس به شکل ناخودآگاه به خودشیفتگی متوسل شوند.
فرد خودشیفته با مکانیزم دفاعی انکار علتهای آسیب به عزت نفس و اعتماد بنفس را نادیده می گیرد و از افسردگی پیشگیری می کند.
فرد خودشیفته با توسل به ذهنیت خود آرامبخش بی تفاوت نکات ضعف خود و نکات قدرت دیگران را نادیده می گیرد تا احساس درماندگی و کهتری نکند.خودشیفته برای خود جایگاه اجتماعی برتر و کاذبی در ذهن خودش می سازد و به این جایگاه کذایی افتخار می کند. هر چقدر خودشیفتگی شدیدتر باشد این جایگاه برتر و ایمان به آن شدیدتر است. در این حالت سرخوشی اتفاق می افتد که متضاد افسردگی است و از افسردگی پیشگیری و آن را کاهش می دهد.
یکی از روشهای فرد خودشیفته برای ایجاد سرخوشی تحقیر دیگران است که باعث می شود برتری اجتماعی ولی کاذب فرد خودشیفته تشدید شود.
وقتی حملات اجتماعی به عزت نفس یا اعتماد بنفس شدیدتر از آن است که مکانیزم دفاعی انکار و ذهنیت خودارامبخش بی تفاوت بتواند کارساز باشد آن موقع سپر خودشیفتگی شکافته می شود و به اصطلاح خودشیفتگی آسیب می بیند. آسیب به خودشیفتگی خشم زیادی تولید می کند که ناشی از رها شدن خشم انباشته شده، فروپاشی ساختار شناختی و اعتبار اجتماعی است. اگر فرد خودشیفته نتواند با خشم منبع آسیب به خودشیفتگی را نابود کند آن موقع افسردگی ظاهر می شود. بنابراین خشم و خشونت مرحله بین آسیب به خودشیفتگی و افسردگی است.
خودشیفتگی یکی از موانع پذیرش نکات ضعف و ایجاد تغییرات در معتادان و مبتلایان به اختلالات شخصیت است.
دکتر حسین موسی زاده
https://t.me/dr_mosazadeh_hosein
رابطه بین این دو متناقض است. از طرفی خودشیفتگی دفاعی در مقابل افسردگی است و از آن پیشگیری می کند و از طرف دیگر آسیب به خودشیفتگی علت افسردگی است.
استعداد ژنتیکی و یادگیری اجتماعی باعث می شوند افراد برای فرار از افسردگی ناشی از کاهش عزت نفس و اعتماد بنفس به شکل ناخودآگاه به خودشیفتگی متوسل شوند.
فرد خودشیفته با مکانیزم دفاعی انکار علتهای آسیب به عزت نفس و اعتماد بنفس را نادیده می گیرد و از افسردگی پیشگیری می کند.
فرد خودشیفته با توسل به ذهنیت خود آرامبخش بی تفاوت نکات ضعف خود و نکات قدرت دیگران را نادیده می گیرد تا احساس درماندگی و کهتری نکند.خودشیفته برای خود جایگاه اجتماعی برتر و کاذبی در ذهن خودش می سازد و به این جایگاه کذایی افتخار می کند. هر چقدر خودشیفتگی شدیدتر باشد این جایگاه برتر و ایمان به آن شدیدتر است. در این حالت سرخوشی اتفاق می افتد که متضاد افسردگی است و از افسردگی پیشگیری و آن را کاهش می دهد.
یکی از روشهای فرد خودشیفته برای ایجاد سرخوشی تحقیر دیگران است که باعث می شود برتری اجتماعی ولی کاذب فرد خودشیفته تشدید شود.
وقتی حملات اجتماعی به عزت نفس یا اعتماد بنفس شدیدتر از آن است که مکانیزم دفاعی انکار و ذهنیت خودارامبخش بی تفاوت بتواند کارساز باشد آن موقع سپر خودشیفتگی شکافته می شود و به اصطلاح خودشیفتگی آسیب می بیند. آسیب به خودشیفتگی خشم زیادی تولید می کند که ناشی از رها شدن خشم انباشته شده، فروپاشی ساختار شناختی و اعتبار اجتماعی است. اگر فرد خودشیفته نتواند با خشم منبع آسیب به خودشیفتگی را نابود کند آن موقع افسردگی ظاهر می شود. بنابراین خشم و خشونت مرحله بین آسیب به خودشیفتگی و افسردگی است.
خودشیفتگی یکی از موانع پذیرش نکات ضعف و ایجاد تغییرات در معتادان و مبتلایان به اختلالات شخصیت است.
دکتر حسین موسی زاده
https://t.me/dr_mosazadeh_hosein
Telegram
کانال تخصصی روانشناسی بالینی و مشاوره
مشاوره روانشناسی و ویزیت روانپزشکی، آموزش مهارتهای زندگی، روان درمانی و تست های روان سنجی.
تلفن تماس برای گرفتن وقت مشاوره:
۰۹۰۱۶۵۳۲۸۲۸
تلفن تماس برای گرفتن وقت مشاوره:
۰۹۰۱۶۵۳۲۸۲۸