☆#موسیقی شاد گوش کنید و خلاق تر شوید!/ افزایش #خلاقیت_واگرا با موسیقی
☆بر اساس مطالعه ی منتشر شده توسط سیمون ریتر از دانشگاه Radboud هلند با همکاری سم فرگوسن از دانشگاه Sydney استرالیا، در ژورنال PLOS ONE، گوش دادن به موسیقی شاد (در مقایسه با سکوت)، میتواند باعث شکل گیری راه حل های نو و خلاقانه تری در ذهن شود.
☆طبق مطالعات پیشین، فواید موسیقی بر فرآیندهای شناختی مشاهده شده است، اما تاثیر آن به طور خاص بر روی تفکر (شناخت) خلاق مورد مطالعه قرار نگرفته بود.
☆محققان دریافتند که گوش دادن به موسیقی های شاد، خلاقیت واگرا را در مقایسه با گوش کردن به سکوت، بیشتر افزایش میدهد.
☆دقت کنید که عبارت موسیقی شاد در این آزمایش، به موسیقی کلاسیک با ارزش مثبت و میزان تحریک شناختی بالا اشاره دارد.
☆نویسندگان این مطالعه پیشنهاد میکنند که متغیرهای دخیل در شرایط پخش موسیقی شاد، احتمالا موجب افزایش انعطاف پذیری فکری شده و به همین دلیل، راه حل های بیشتری به ذهن فرد میرسد.
☆نویسندگان این پژوهش پیشنهاد میکنند که میتوان از موسیقی به عنوان روشی ارزان و موثر، در محیط های علمی و سازمانی مختلف برای افزایش تفکر خلاق استفاده شود.
☆متن کامل:
http://psychnews.ir/10053
@healthpsychology_conselling
☆بر اساس مطالعه ی منتشر شده توسط سیمون ریتر از دانشگاه Radboud هلند با همکاری سم فرگوسن از دانشگاه Sydney استرالیا، در ژورنال PLOS ONE، گوش دادن به موسیقی شاد (در مقایسه با سکوت)، میتواند باعث شکل گیری راه حل های نو و خلاقانه تری در ذهن شود.
☆طبق مطالعات پیشین، فواید موسیقی بر فرآیندهای شناختی مشاهده شده است، اما تاثیر آن به طور خاص بر روی تفکر (شناخت) خلاق مورد مطالعه قرار نگرفته بود.
☆محققان دریافتند که گوش دادن به موسیقی های شاد، خلاقیت واگرا را در مقایسه با گوش کردن به سکوت، بیشتر افزایش میدهد.
☆دقت کنید که عبارت موسیقی شاد در این آزمایش، به موسیقی کلاسیک با ارزش مثبت و میزان تحریک شناختی بالا اشاره دارد.
☆نویسندگان این مطالعه پیشنهاد میکنند که متغیرهای دخیل در شرایط پخش موسیقی شاد، احتمالا موجب افزایش انعطاف پذیری فکری شده و به همین دلیل، راه حل های بیشتری به ذهن فرد میرسد.
☆نویسندگان این پژوهش پیشنهاد میکنند که میتوان از موسیقی به عنوان روشی ارزان و موثر، در محیط های علمی و سازمانی مختلف برای افزایش تفکر خلاق استفاده شود.
☆متن کامل:
http://psychnews.ir/10053
@healthpsychology_conselling
آیا گوش دادن به #موسیقی #خلاقیت را نابود میکند؟
عموم مردم بر این عقیده هستند که موسیقی باعث افزایش خلاقیت میشود، ولی این باور اکنون توسط محققین با چالش مواجه شده است. روانشناسان دانشگاه مرکزی لنکشیر دانشگاه گاول سوئد و دانشگاه لنکستر، تاثیر #موسیقی پسزمینه"، بر عملکرد #انسان را بررسی کردند. عملکرد #مغز به وسیلهی پرسیدن مسائل مربوط به "بینش کلمات" که نشاندهندهی میزان خلاقیت است، مشخص شده است. محققین دریافتند که موسیقی پسزمینه به شدت بر روی توانایی حل مسائل داده شده به افراد تاثیر مخرب دارد، ولی وجود سر و صدای اضافی در کتابخانه بر روی این عملکرد تاثیری ندارد.
مسائل بینش کلمات به این شکل است که به شرکتکننده سه کلمه داده میشود و از وی خواسته میشود یک کلمهی مرتبط با این سه کلمه پیشنهاد دهد که بتواند با هر سه کلمه ترکیب شده و کلمهی جدیدی ایجاد کند. محققین این نوع سوالات را در محیط کاملاً آرام و محیطهای زیر از شرکتکنندگان پرسیدند:
- موسیقی پسزمینه با اشعار خارجی و ناآشنا؛
- موسیقی بیکلام؛
- موسیقی با اشعار قابل فهم و آشنا.
دکتر «نیل» از دانشگاه لنکستر، میگوید: «ما شواهد محکمی یافتیم که نشان میدهد عملکرد انسان در زمانی که موسیقی در حال پخش شدن است، بهشدت #آسیب میبیند.» محققین حدس میزنند این کاهش عملکرد بهخاطر تأثیر موسیقی بر #حافظهکلامی اتفاق میافتد. قرار گرفتن در معرض موسیقی با اشعار آشنا، بهطور کل تاثیر منفی بر روی خلاقیت دارد؛ فارغ از اینکه موسیقی باعث برانگیخته شدن حس مثبت در فرد شود و یا فرد به آن موسیقی علاقه داشته باشد.
با این احوال، تفاوتی بین عملکرد افراد در محیطهای کاملاً آرام و محیطهای کتابخانهای با سر و صدای مرسوم این مکانها مشاهده نشد. محققین میگویند شاید دلیل این اتفاق، یکنواخت بودن سر و صدای کتابخانه باشد. بهطور کل میتوان نتیجه گرفت که دید عموم در مورد تاثیر مثبت موسیقی بر خلاقیت اشتباه است.
@dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
عموم مردم بر این عقیده هستند که موسیقی باعث افزایش خلاقیت میشود، ولی این باور اکنون توسط محققین با چالش مواجه شده است. روانشناسان دانشگاه مرکزی لنکشیر دانشگاه گاول سوئد و دانشگاه لنکستر، تاثیر #موسیقی پسزمینه"، بر عملکرد #انسان را بررسی کردند. عملکرد #مغز به وسیلهی پرسیدن مسائل مربوط به "بینش کلمات" که نشاندهندهی میزان خلاقیت است، مشخص شده است. محققین دریافتند که موسیقی پسزمینه به شدت بر روی توانایی حل مسائل داده شده به افراد تاثیر مخرب دارد، ولی وجود سر و صدای اضافی در کتابخانه بر روی این عملکرد تاثیری ندارد.
مسائل بینش کلمات به این شکل است که به شرکتکننده سه کلمه داده میشود و از وی خواسته میشود یک کلمهی مرتبط با این سه کلمه پیشنهاد دهد که بتواند با هر سه کلمه ترکیب شده و کلمهی جدیدی ایجاد کند. محققین این نوع سوالات را در محیط کاملاً آرام و محیطهای زیر از شرکتکنندگان پرسیدند:
- موسیقی پسزمینه با اشعار خارجی و ناآشنا؛
- موسیقی بیکلام؛
- موسیقی با اشعار قابل فهم و آشنا.
دکتر «نیل» از دانشگاه لنکستر، میگوید: «ما شواهد محکمی یافتیم که نشان میدهد عملکرد انسان در زمانی که موسیقی در حال پخش شدن است، بهشدت #آسیب میبیند.» محققین حدس میزنند این کاهش عملکرد بهخاطر تأثیر موسیقی بر #حافظهکلامی اتفاق میافتد. قرار گرفتن در معرض موسیقی با اشعار آشنا، بهطور کل تاثیر منفی بر روی خلاقیت دارد؛ فارغ از اینکه موسیقی باعث برانگیخته شدن حس مثبت در فرد شود و یا فرد به آن موسیقی علاقه داشته باشد.
با این احوال، تفاوتی بین عملکرد افراد در محیطهای کاملاً آرام و محیطهای کتابخانهای با سر و صدای مرسوم این مکانها مشاهده نشد. محققین میگویند شاید دلیل این اتفاق، یکنواخت بودن سر و صدای کتابخانه باشد. بهطور کل میتوان نتیجه گرفت که دید عموم در مورد تاثیر مثبت موسیقی بر خلاقیت اشتباه است.
@dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
بخش دوم:
به دو پهلو بودن این قسمت از شعر هم باید توجه بشه: "من واسه همه سایبونم، بدونِ اینکه بدونم، تکیه گاه بوده همیشه، واسه ی بقیه شونم"
سایبون بودن واسه همه آیا به معنای اینه که در ابتدا فرد به "من" رسیده و سپس با کسب این توانمندی، سایبونی برای "همه!" شده یا به ناچار (شاید به واسطه نقش جنسیتی و جبر فرهنگی) سایبون شده و شونش نیز تکیه گاهی واسه بقیه. همینطور این دوپهلویی در "بدونِ اینکه بدونم" هم تکرار شده (اونقدر قوی شدم که دیگه نمیدونم چه افرادی رو دارم حمایت میکنم یا اینکه اونقدر برای رضایت دیگران، از خودم دور شدم که دیگه نمیدونم چه کسایی دارن از سایه و شانه ام استفاده میکنن؛ که البته به نظر من با توجه به محتوا و معنای ابیات قبلی شعر، تعبیر اول محتمل تره).
در نهایت نیز "پر کردن زندگی با #خود" به نوعی بی نیازی از هر آنچه غیر خود هست رو تبیین میکنه و از این جهته که در ادامه میگه "واسه اینه که #تنها شدم". به عبارتی دست یافتن به گوهر وجودی خود یا همان "من"، مانند دست یافتن به یک دنیای حقیقی و بی پایان است که درنهایت تنها شدن با خود نتیجه ای ژرف و حقیقی از آن است.
بیت آخر نیز اشاره ای مجدد به سخت رویی و درس گرفتن از سختی ها داره و اینکه همه انسان ها ممکن الخطا هستن و هییییچ کس کامل نیست. به عبارتی الگوی ناکارآمد #کمالگرایی زیر سوال رفته و اصل نسبیت ارج نهاده شده. الگویی که ریشه در #طرحواره های انسان داره و خود نتیجه ای از سبک تفکر همه یا هیچه.
از اینکه این آهنگ رو مورد نقد روان شناختی قرار دادم اهدافی چند داشتم. ازجمله اینکه به اطرافمون خوووب نگاه کنیم و دیدی سطحی به امور نداشته باشیم. اینکه ما میتونیم از یک آهنگ، دنیایی درس بگیریم. اینکه نمونه ای از پویایی و خلاقیت و سخت رویی انسانی از جنس خودمون و مثل خودمون، زمینی و عادی رو نشون بدم.
یادمون باشه همه ما میتونیم این نوع سبک های فکری و #ذهنیت رو داشته باشیم. ذهنیتی سرشار از سخت رویی، تاب آوری، #خلاقیت، #نسبی_گرایی و خیلی فاکتورهای مثبت دیگه؛ و البته اینکه خودم به شخصه، صدا، سبک موسیقی و تاحدی سبک فکری خواننده این آهنگ ( #سوگند) رو هم دوست دارم😉
شاد باشید🌹
به دو پهلو بودن این قسمت از شعر هم باید توجه بشه: "من واسه همه سایبونم، بدونِ اینکه بدونم، تکیه گاه بوده همیشه، واسه ی بقیه شونم"
سایبون بودن واسه همه آیا به معنای اینه که در ابتدا فرد به "من" رسیده و سپس با کسب این توانمندی، سایبونی برای "همه!" شده یا به ناچار (شاید به واسطه نقش جنسیتی و جبر فرهنگی) سایبون شده و شونش نیز تکیه گاهی واسه بقیه. همینطور این دوپهلویی در "بدونِ اینکه بدونم" هم تکرار شده (اونقدر قوی شدم که دیگه نمیدونم چه افرادی رو دارم حمایت میکنم یا اینکه اونقدر برای رضایت دیگران، از خودم دور شدم که دیگه نمیدونم چه کسایی دارن از سایه و شانه ام استفاده میکنن؛ که البته به نظر من با توجه به محتوا و معنای ابیات قبلی شعر، تعبیر اول محتمل تره).
در نهایت نیز "پر کردن زندگی با #خود" به نوعی بی نیازی از هر آنچه غیر خود هست رو تبیین میکنه و از این جهته که در ادامه میگه "واسه اینه که #تنها شدم". به عبارتی دست یافتن به گوهر وجودی خود یا همان "من"، مانند دست یافتن به یک دنیای حقیقی و بی پایان است که درنهایت تنها شدن با خود نتیجه ای ژرف و حقیقی از آن است.
بیت آخر نیز اشاره ای مجدد به سخت رویی و درس گرفتن از سختی ها داره و اینکه همه انسان ها ممکن الخطا هستن و هییییچ کس کامل نیست. به عبارتی الگوی ناکارآمد #کمالگرایی زیر سوال رفته و اصل نسبیت ارج نهاده شده. الگویی که ریشه در #طرحواره های انسان داره و خود نتیجه ای از سبک تفکر همه یا هیچه.
از اینکه این آهنگ رو مورد نقد روان شناختی قرار دادم اهدافی چند داشتم. ازجمله اینکه به اطرافمون خوووب نگاه کنیم و دیدی سطحی به امور نداشته باشیم. اینکه ما میتونیم از یک آهنگ، دنیایی درس بگیریم. اینکه نمونه ای از پویایی و خلاقیت و سخت رویی انسانی از جنس خودمون و مثل خودمون، زمینی و عادی رو نشون بدم.
یادمون باشه همه ما میتونیم این نوع سبک های فکری و #ذهنیت رو داشته باشیم. ذهنیتی سرشار از سخت رویی، تاب آوری، #خلاقیت، #نسبی_گرایی و خیلی فاکتورهای مثبت دیگه؛ و البته اینکه خودم به شخصه، صدا، سبک موسیقی و تاحدی سبک فکری خواننده این آهنگ ( #سوگند) رو هم دوست دارم😉
شاد باشید🌹