#مقاله
چرا برخی مردان با #زنان مستقل ناسازگاری دارند؟
همواره برخی مردان در بسیاری از جوامع با مفهوم استقلال زن، سازش لازم را نداشته و با بهانه های مختلف سعی در محدود ساختن و کاستن از این استقلال هستند. سوالی که در ابتدا در ذهن متبادر می گردد این است که مگر استقلال زن به نفع مرد و زن نیست؟ و آیا مرد این مهم را نمی داند؟
به منظور پاسخ به این سوالات، در ابتدا باید مفاهیم استقلال، "مردانگی و/یا نرینگی" و "زنانگی و/یا مادگی" روشن تر شود. آیا استقلال در زنان به معنای تقلید ناپخته از رفتار نرینه (و نه مردانه) است؟ به عبارتی اگر زنی تمایل به استقلال داشته باشد، لزوما بروز رفتار نرینه را ایجاب می کند؟
در برخی از زنان جامعه و نیز مراجعینی که با اختلافات زناشویی داشته ام، پاسخ این سوال به طور ناخواسته ای مثبت بوده است. در این شرایط استقلال بیمارگونه زن، نه تنها نفعی برای وی ندارد بلکه جدا از مشکلات ارتباطی، در درجه اول به خود زن آسیب می رساند. رفتارهای نرینه (کم عاطفگی و سردی در روابط، زمخت و خشن صحبت کردن، ژست ایستادن مردانه، تکه کلام های مردانه، تمایل به پرخاشگری و... که حتا لزوما در بسیاری از مردان نیز برخی از این رفتارها مشاهده نمی گردد) ناشی از چینش ژنی و ویژگی های تبارشناختی ورژن مرد است. از این رو بروز رفتاری این حالات توسط زن چیزی جز اشکال در ارتباطات بین فردی نداشته و این خود عاملی است که استقلال زن را به خطر می اندازد. این رفتار وصله شده به زن، دارای علل متعددی است که از جمله می توان بر طبق دیدگاه #کارن_هورنای به مفهوم "فرار از زنانگی" تعبیر کرد.
آنچه ذکر شد تنها یک روی سکه است. روی دیگر سکه را می توان با استفاده از مفهوم #مردسالاری تبیین کرد. کارل گوستاو #یونگ در نظریه خود با عنوان "روان شناسی تحلیلی" دارای مفهومی به نام #ناهشیار_جمعی است. این مفهوم به شرایطی اشاره دارد که افراد یک جامعه به یکسری باورهای بسیار عمقی و نیز ناخودآگاه، بی کم وکاست و بدون علتی واضح اعتقاد راسخ داشته و آن را از بدیهیات می دانند. با نگاهی روانکاوانه می توان به ناهشیار جمعی مردسالارانه در بین مردان و زنان جوامع پی برد. به طوری که در بسیاری از اموری که از لحاظ اصولی هیچ منافاتی با نقش زن ندارد، از ابتدا و به صورت سرسختانه ای سرزنش و نفی بسیاری وجود داشته است. این شرایط آنگاه پررنگ تر می شود که حتا خود زنان نیز در صف مردان با آن پدیده مخالفت می کنند. این پدیده های نکوهیده در طیف گسترده ای قرار دارند که به منظور توضیح بیشتر شاید بتوان ابتدای این طیف را حق اشتغال زن و یا تکفل فرزند دانست و انتهای آن را عدم تمایل زن برای ازدواج. حال آنکه در بسیاری فرهنگ ها ازدواج برای زن و نیز مرد به یک اجبار ناهشیار تبدیل شده است. به عبارتی زن و مردی که دارای ناهشیار جمعی مردسالارانه هستند، توان در نظر گرفتن زنان را در نقش های متعدد و متفاوت جامعه ندارند و از این رو به واسطه خلا بینشی و اطلاعاتی در این زمینه با آن مخالفت می کنند.
صحبت از این موضوع بسیار گسترده و چند بعدی است که در این مجال نمی گنجد، اما باید دانست که یکی از بدیهیاتی که برای ارتقاء سطح فرهنگ جامعه نیاز است، ارتقاء حقوق زنان بوده و این مهم نیازمند دگردیسی روانی، اجتماعی و فرهنگی زنان و مردان جامعه است. با نزدیک تر شدن زنان به استقلالی که در عین زنانگی (و نه نرینگی یا سوء استفاده از زنانگی) قدرت و توانمندی فردی را افزایش داده و نیز با آگاهی و تلاش در برطرف کردن هرچه بیشتر خرده فرهنگ ها و به دنبال آن خرده رفتارهایی که از ناهشیار جمعی مردسالارانه سرچشمه می گیرد، می توان گامی ارزنده در جهت رسیدن به جامعه ای برداشت که در آن زنان و مردان و فرزندان آنان به حداکثر معیارهای سلامت روانی و اجتماعی دست یابند.
#دکترسیدحامدواحدی_روانشناس_سلامت
#هیپنوتراپیست
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
http://www.healthpsychologyandhypnotism.blogfa.com
چرا برخی مردان با #زنان مستقل ناسازگاری دارند؟
همواره برخی مردان در بسیاری از جوامع با مفهوم استقلال زن، سازش لازم را نداشته و با بهانه های مختلف سعی در محدود ساختن و کاستن از این استقلال هستند. سوالی که در ابتدا در ذهن متبادر می گردد این است که مگر استقلال زن به نفع مرد و زن نیست؟ و آیا مرد این مهم را نمی داند؟
به منظور پاسخ به این سوالات، در ابتدا باید مفاهیم استقلال، "مردانگی و/یا نرینگی" و "زنانگی و/یا مادگی" روشن تر شود. آیا استقلال در زنان به معنای تقلید ناپخته از رفتار نرینه (و نه مردانه) است؟ به عبارتی اگر زنی تمایل به استقلال داشته باشد، لزوما بروز رفتار نرینه را ایجاب می کند؟
در برخی از زنان جامعه و نیز مراجعینی که با اختلافات زناشویی داشته ام، پاسخ این سوال به طور ناخواسته ای مثبت بوده است. در این شرایط استقلال بیمارگونه زن، نه تنها نفعی برای وی ندارد بلکه جدا از مشکلات ارتباطی، در درجه اول به خود زن آسیب می رساند. رفتارهای نرینه (کم عاطفگی و سردی در روابط، زمخت و خشن صحبت کردن، ژست ایستادن مردانه، تکه کلام های مردانه، تمایل به پرخاشگری و... که حتا لزوما در بسیاری از مردان نیز برخی از این رفتارها مشاهده نمی گردد) ناشی از چینش ژنی و ویژگی های تبارشناختی ورژن مرد است. از این رو بروز رفتاری این حالات توسط زن چیزی جز اشکال در ارتباطات بین فردی نداشته و این خود عاملی است که استقلال زن را به خطر می اندازد. این رفتار وصله شده به زن، دارای علل متعددی است که از جمله می توان بر طبق دیدگاه #کارن_هورنای به مفهوم "فرار از زنانگی" تعبیر کرد.
آنچه ذکر شد تنها یک روی سکه است. روی دیگر سکه را می توان با استفاده از مفهوم #مردسالاری تبیین کرد. کارل گوستاو #یونگ در نظریه خود با عنوان "روان شناسی تحلیلی" دارای مفهومی به نام #ناهشیار_جمعی است. این مفهوم به شرایطی اشاره دارد که افراد یک جامعه به یکسری باورهای بسیار عمقی و نیز ناخودآگاه، بی کم وکاست و بدون علتی واضح اعتقاد راسخ داشته و آن را از بدیهیات می دانند. با نگاهی روانکاوانه می توان به ناهشیار جمعی مردسالارانه در بین مردان و زنان جوامع پی برد. به طوری که در بسیاری از اموری که از لحاظ اصولی هیچ منافاتی با نقش زن ندارد، از ابتدا و به صورت سرسختانه ای سرزنش و نفی بسیاری وجود داشته است. این شرایط آنگاه پررنگ تر می شود که حتا خود زنان نیز در صف مردان با آن پدیده مخالفت می کنند. این پدیده های نکوهیده در طیف گسترده ای قرار دارند که به منظور توضیح بیشتر شاید بتوان ابتدای این طیف را حق اشتغال زن و یا تکفل فرزند دانست و انتهای آن را عدم تمایل زن برای ازدواج. حال آنکه در بسیاری فرهنگ ها ازدواج برای زن و نیز مرد به یک اجبار ناهشیار تبدیل شده است. به عبارتی زن و مردی که دارای ناهشیار جمعی مردسالارانه هستند، توان در نظر گرفتن زنان را در نقش های متعدد و متفاوت جامعه ندارند و از این رو به واسطه خلا بینشی و اطلاعاتی در این زمینه با آن مخالفت می کنند.
صحبت از این موضوع بسیار گسترده و چند بعدی است که در این مجال نمی گنجد، اما باید دانست که یکی از بدیهیاتی که برای ارتقاء سطح فرهنگ جامعه نیاز است، ارتقاء حقوق زنان بوده و این مهم نیازمند دگردیسی روانی، اجتماعی و فرهنگی زنان و مردان جامعه است. با نزدیک تر شدن زنان به استقلالی که در عین زنانگی (و نه نرینگی یا سوء استفاده از زنانگی) قدرت و توانمندی فردی را افزایش داده و نیز با آگاهی و تلاش در برطرف کردن هرچه بیشتر خرده فرهنگ ها و به دنبال آن خرده رفتارهایی که از ناهشیار جمعی مردسالارانه سرچشمه می گیرد، می توان گامی ارزنده در جهت رسیدن به جامعه ای برداشت که در آن زنان و مردان و فرزندان آنان به حداکثر معیارهای سلامت روانی و اجتماعی دست یابند.
#دکترسیدحامدواحدی_روانشناس_سلامت
#هیپنوتراپیست
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
http://www.healthpsychologyandhypnotism.blogfa.com
#تیپ_های_شخصیتی از دیدگاه #اریک_فروم:
اریک فروم چند تیپ شخصیتی
را مطرح کرد که زیربنای رفتار انسان هستند.
شکل خالص این تیپ ها نادر است،
اغلب شخصیت ها ترکیبی از چند تیپ هستند ولی معمولاً یکی غالب است.
فروم جهت گیری های بی ثمر را از ثمربخش متمایز کرد. جهت گیری های بی ثمر، روش های ناسالم ارتباط برقرار کردن با دنیا هستند که عبارتند از :
#شخصیت_گیرنده
#شخصیت_بهره_کش
#شخصیت_محتکر
#شخصیت_بازاری
و
#شخصیت_ثمربخش که حالت ایده آل رشد انسان است.
🎭شخصیت گیرنده :
افراد دارای شخصیت گیرنده انتظار دارند که چیزی را که می خواهند - عشق، دانش، یا لذت- از منبع بیرونی که معمولاً فردی دیگر است بگیرند. افراد این تیپ در روابط خود با دیگران گیرنده هستند، به جای اینکه دوست بدارند نیاز دارند که دوستشان بدارند، به جای اینکه بیافرینند، می گیرند. این افراد شدیداً به دیگران وابسته هستند و در صورتی که به حال خود رها شوند فلج می شوند؛ آنها بدون کمک دیگران از انجام دادن جزئی ترین کارها بر نمی آیند. شخصیت گیرنده فروم به تیپ شخصیت جذب دهانی #فروید و شخصیت مطیع #کارن_هورنای شباهت دارد.
🎭شخصیت بهره کش :
در تیپ شخصیت بهره کش نیز فرد برای چیزی که می خواهد به دیگران متوسل می شود. اما افراد این تیپ به جای اینکه انتظار داشته باشند از دیگران بگیرند، به زور یا با حیله گری می گیرند. اگر چیزی به آنها داده شود، آن را بی ارزش می دانند. آنها فقط چیزی را می خواهند که به دیگران تعلق داشته یا برای آنها با ارزش باشد، خواه این همسر باشد یا شیء یا ایده. برای افراد این تیپ، چیزی که دزدیده یا تصرف شده باشد از چیزی که آزادانه به آنها داده شده باشد ارزش بیشتری دارد. تیپ بهره کش شبیه تیپ پرخاشگر دهانی فروید است و با دهان گزنده که ویژگی بارز این افراد است مشخص می شود. اگر گفته شود که آنها اغلب در مورد دیگران اظهارات گزنده می کنند بازی با کلمات نیست. نمونه هایی از جهت گیری بهره کش، دسته های مهاجم و رهبران فاشیست هستند که آشکارا دوست دارند بر دیگران مسلط شوند.
🎭شخصیت محتکر :
در تیپ محتکر افراد امنیت را از آنچه بتوانند احتکار یا پس انداز کنند می گیرند. این رفتار گدامنشانه نه تنها در مورد پول و اموال مادی بلکه در مورد هیجانات و افکار نیز صدق می کند. این افراد دیوارهایی دورشان می کشند و خود را با تمام چیزهایی که انباشت کرده اند احاطه می کنند تا از آنها در برابر مهاجمان محافظت کرده و تا حد امکان چیزی را بیرون نمی دهند. ویژگی آنها نظم #وسواسی درباره اموال، افکار، و احساسات است. آنها نیز با رفتارشان خود را لو می دهند. این تیپ به شخصیت نگهدارنده مقعدی فروید و تیپ جدا/کناره گیر هورنای شباهت دارد.
🎭شخصیت بازاری :
در فرهنگ بازاری مبتنی بر کالا، موفقیت یا شکست بستگی دارد به اینکه خودمان را چقدر خوب بفروشیم. مجموعه ارزش ها برای شخصیت ها و کالاها یکی است.
شخصیت فرد صرفا کالایی می شود که باید فروخته شود. بنابراین ویژگی های شخصی، مهارت ها، دانش یا انسجام ما اهمیتی ندارد.
بلکه مهم این است که چه بستهء خوبی باشیم. ویژگی های سطحی مثل لبخند زدن، دلپذیر بودن، و خندیدن به جوک های رئیس از خصوصیات و توانایی های درونی مهم تر می شوند.
چنین جهت گیری ای نمی تواند امنیت بوجود آورد زیرا در این حالت با مردم ارتباطی واقعی نداریم. اگر این بازی برای مدتی طولانی ادامه یابد، دیگر با خودمان ارتباط نخواهیم داشت و حتی از خودمان هم آگاه نخواهیم بود. نقش بسته ای که مجبور به ایفای آن می شویم شخصیت واقعی ما را از خودمان و از دیگران مخفی می کند. در نتیجه ما بیگانه می شویم، بدون جوهر شخصی و بدون روابط معنادار.
🎭شخصیت ثمربخش :
تیپ شخصیت ثمربخش ایده آل و بیانگر هدف اصلی رشد انسان است. این مفهوم بیانگر توانایی ما در به کارگیری تمام قابلیت ها برای تحقق بخشیدن به استعدادهایمان و پرورش دادن خود است. ثمربخش بودن به خلاقیت هنری یا اکتساب چیزهای مادی محدود نمی شود بلکه این جهت گیری نگرشی است که هریک می توانیم به آن دست یابیم.
📖#نظریه_های_شخصیت
🖋شولتز و شولتز
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
اریک فروم چند تیپ شخصیتی
را مطرح کرد که زیربنای رفتار انسان هستند.
شکل خالص این تیپ ها نادر است،
اغلب شخصیت ها ترکیبی از چند تیپ هستند ولی معمولاً یکی غالب است.
فروم جهت گیری های بی ثمر را از ثمربخش متمایز کرد. جهت گیری های بی ثمر، روش های ناسالم ارتباط برقرار کردن با دنیا هستند که عبارتند از :
#شخصیت_گیرنده
#شخصیت_بهره_کش
#شخصیت_محتکر
#شخصیت_بازاری
و
#شخصیت_ثمربخش که حالت ایده آل رشد انسان است.
🎭شخصیت گیرنده :
افراد دارای شخصیت گیرنده انتظار دارند که چیزی را که می خواهند - عشق، دانش، یا لذت- از منبع بیرونی که معمولاً فردی دیگر است بگیرند. افراد این تیپ در روابط خود با دیگران گیرنده هستند، به جای اینکه دوست بدارند نیاز دارند که دوستشان بدارند، به جای اینکه بیافرینند، می گیرند. این افراد شدیداً به دیگران وابسته هستند و در صورتی که به حال خود رها شوند فلج می شوند؛ آنها بدون کمک دیگران از انجام دادن جزئی ترین کارها بر نمی آیند. شخصیت گیرنده فروم به تیپ شخصیت جذب دهانی #فروید و شخصیت مطیع #کارن_هورنای شباهت دارد.
🎭شخصیت بهره کش :
در تیپ شخصیت بهره کش نیز فرد برای چیزی که می خواهد به دیگران متوسل می شود. اما افراد این تیپ به جای اینکه انتظار داشته باشند از دیگران بگیرند، به زور یا با حیله گری می گیرند. اگر چیزی به آنها داده شود، آن را بی ارزش می دانند. آنها فقط چیزی را می خواهند که به دیگران تعلق داشته یا برای آنها با ارزش باشد، خواه این همسر باشد یا شیء یا ایده. برای افراد این تیپ، چیزی که دزدیده یا تصرف شده باشد از چیزی که آزادانه به آنها داده شده باشد ارزش بیشتری دارد. تیپ بهره کش شبیه تیپ پرخاشگر دهانی فروید است و با دهان گزنده که ویژگی بارز این افراد است مشخص می شود. اگر گفته شود که آنها اغلب در مورد دیگران اظهارات گزنده می کنند بازی با کلمات نیست. نمونه هایی از جهت گیری بهره کش، دسته های مهاجم و رهبران فاشیست هستند که آشکارا دوست دارند بر دیگران مسلط شوند.
🎭شخصیت محتکر :
در تیپ محتکر افراد امنیت را از آنچه بتوانند احتکار یا پس انداز کنند می گیرند. این رفتار گدامنشانه نه تنها در مورد پول و اموال مادی بلکه در مورد هیجانات و افکار نیز صدق می کند. این افراد دیوارهایی دورشان می کشند و خود را با تمام چیزهایی که انباشت کرده اند احاطه می کنند تا از آنها در برابر مهاجمان محافظت کرده و تا حد امکان چیزی را بیرون نمی دهند. ویژگی آنها نظم #وسواسی درباره اموال، افکار، و احساسات است. آنها نیز با رفتارشان خود را لو می دهند. این تیپ به شخصیت نگهدارنده مقعدی فروید و تیپ جدا/کناره گیر هورنای شباهت دارد.
🎭شخصیت بازاری :
در فرهنگ بازاری مبتنی بر کالا، موفقیت یا شکست بستگی دارد به اینکه خودمان را چقدر خوب بفروشیم. مجموعه ارزش ها برای شخصیت ها و کالاها یکی است.
شخصیت فرد صرفا کالایی می شود که باید فروخته شود. بنابراین ویژگی های شخصی، مهارت ها، دانش یا انسجام ما اهمیتی ندارد.
بلکه مهم این است که چه بستهء خوبی باشیم. ویژگی های سطحی مثل لبخند زدن، دلپذیر بودن، و خندیدن به جوک های رئیس از خصوصیات و توانایی های درونی مهم تر می شوند.
چنین جهت گیری ای نمی تواند امنیت بوجود آورد زیرا در این حالت با مردم ارتباطی واقعی نداریم. اگر این بازی برای مدتی طولانی ادامه یابد، دیگر با خودمان ارتباط نخواهیم داشت و حتی از خودمان هم آگاه نخواهیم بود. نقش بسته ای که مجبور به ایفای آن می شویم شخصیت واقعی ما را از خودمان و از دیگران مخفی می کند. در نتیجه ما بیگانه می شویم، بدون جوهر شخصی و بدون روابط معنادار.
🎭شخصیت ثمربخش :
تیپ شخصیت ثمربخش ایده آل و بیانگر هدف اصلی رشد انسان است. این مفهوم بیانگر توانایی ما در به کارگیری تمام قابلیت ها برای تحقق بخشیدن به استعدادهایمان و پرورش دادن خود است. ثمربخش بودن به خلاقیت هنری یا اکتساب چیزهای مادی محدود نمی شود بلکه این جهت گیری نگرشی است که هریک می توانیم به آن دست یابیم.
📖#نظریه_های_شخصیت
🖋شولتز و شولتز
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist