Forwarded from دکتر حامد واحدی اردکانی
#خودهیپنوتیزم
#کاهش_استرس_اضطراب
#روانشناسی_سلامت
#فایل_صوتی_فشرده_شده
سلام دوستان لطفا قبل از گوش دادن به فایل صوتی خودهیپنوتیزمی الصاق شده به این متن، حتماً نکات زیر را رعایت فرمایید ( #نکات_ضروری_قبل_از_هیپنوتیزم ):
۱- از گوش دادن به این فایل در هنگام رانندگی و سایر اموری که نیاز به هوشیاری دارد، جداً خودداری فرمایید.
۲- حتماً گوشی خود را آفلاین کنید تا از ایجاد مزاحمت حین فرایند هیپنوز، جلوگیری شود.
۳- تا حد امکان فایل صوتی توسط هدفون گوش داده شود.
۴- جایی باشید که رفت و آمد و یا هرگونه ایجاد مزاحمتی نباشد. البته مطلع باشید که در صورت نیاز به انجام کاری، شما می توانید از هیپنوز با اراده خود خارج شوید.
۵- موقع گوش دادن به فایل، نیاز به انجام فرایند ذهنی خاصی نیست. بلکه تحقیقات نشان داده اند افرادی که می توانند بهتر موقعیت ها را تجسم کنند، راحت تر و سریع تر هیپنوتیزم می شوند.
۶- لطفا در صورت به اشتراک گذاشتن این فایل صوتی، حتما با همین متن (نکات ضروری قبل از هیپنوتیزم)، اشتراک گذاری انجام گردد.
سالم و شاد باشید.
#دکتر_سید_حامد_واحدی
#روانشناس_سلامت
⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜
کانال روان شناسی سلامت☆مشاوره☆هیپنوتیزم
□ درمان روان شناختی در زمینه های:
اختلالات روان تنی (اختلالات جسمی با منشا روانی)
اختلالات درد
اختلالات خواب
هیپنوتیزم درمانی
زوج درمانی و اختلالات جنسی
سایر اختلالات روان شناختی
□ پاسخگویی به سوالات
آدرس کانال: https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
آدرس سایت:
www.healthpsychologyandhypnotism.blogfa.com
آدرس اینستاگرام: www.instagram.com/vahedi_psychology_official
آدرس کلینیک: پاسداران شمالی، پایین تر از پارک نیاوران، بعد از سه راه اقدسیه، روبروی پمپ بنزین اقدسیه، پ۵۴۷، ط۲، واحد۳.
تلفن: ۲۲۸۳۹۹۴۲-۲۶۱۱۹۷۸۰-۲۲۸۰۴۰۱۱-۲۲۸۰۳۰۵۰
#کاهش_استرس_اضطراب
#روانشناسی_سلامت
#فایل_صوتی_فشرده_شده
سلام دوستان لطفا قبل از گوش دادن به فایل صوتی خودهیپنوتیزمی الصاق شده به این متن، حتماً نکات زیر را رعایت فرمایید ( #نکات_ضروری_قبل_از_هیپنوتیزم ):
۱- از گوش دادن به این فایل در هنگام رانندگی و سایر اموری که نیاز به هوشیاری دارد، جداً خودداری فرمایید.
۲- حتماً گوشی خود را آفلاین کنید تا از ایجاد مزاحمت حین فرایند هیپنوز، جلوگیری شود.
۳- تا حد امکان فایل صوتی توسط هدفون گوش داده شود.
۴- جایی باشید که رفت و آمد و یا هرگونه ایجاد مزاحمتی نباشد. البته مطلع باشید که در صورت نیاز به انجام کاری، شما می توانید از هیپنوز با اراده خود خارج شوید.
۵- موقع گوش دادن به فایل، نیاز به انجام فرایند ذهنی خاصی نیست. بلکه تحقیقات نشان داده اند افرادی که می توانند بهتر موقعیت ها را تجسم کنند، راحت تر و سریع تر هیپنوتیزم می شوند.
۶- لطفا در صورت به اشتراک گذاشتن این فایل صوتی، حتما با همین متن (نکات ضروری قبل از هیپنوتیزم)، اشتراک گذاری انجام گردد.
سالم و شاد باشید.
#دکتر_سید_حامد_واحدی
#روانشناس_سلامت
⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜
کانال روان شناسی سلامت☆مشاوره☆هیپنوتیزم
□ درمان روان شناختی در زمینه های:
اختلالات روان تنی (اختلالات جسمی با منشا روانی)
اختلالات درد
اختلالات خواب
هیپنوتیزم درمانی
زوج درمانی و اختلالات جنسی
سایر اختلالات روان شناختی
□ پاسخگویی به سوالات
آدرس کانال: https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
آدرس سایت:
www.healthpsychologyandhypnotism.blogfa.com
آدرس اینستاگرام: www.instagram.com/vahedi_psychology_official
آدرس کلینیک: پاسداران شمالی، پایین تر از پارک نیاوران، بعد از سه راه اقدسیه، روبروی پمپ بنزین اقدسیه، پ۵۴۷، ط۲، واحد۳.
تلفن: ۲۲۸۳۹۹۴۲-۲۶۱۱۹۷۸۰-۲۲۸۰۴۰۱۱-۲۲۸۰۳۰۵۰
Telegram
attach 📎
موارد قابل درمان مشکلات و اختلالات روان شناختی با کمک #هیپنوتیزم:
👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
موارد قابل درمان مشکلات و اختلالات روانشناختی با کمک #هیپنوتیزم:
- انواع اختلالات اضطرابی همچون اضطراب اجتماعی
(ترس از صحبت کردن و یا حضور در جمع)اختلال
وحشت زدگی (پانیک)، ترس های مرضی (فوبیا)
اختلال اضطراب فراگیر (نگرانی مداوم) و...
- استرس، اختلالات خلقی (همچون افسردگی)
- انواع وسواس (فکری عملی، وسواس مو کندن
رفتارهای احتکاری و ...)، اختلال استرس پس
از سانحه (PTSD)
- درمان اختلالات خوردن (چاقی، بی اشتهایی و
پرخوری عصبی)، اختلالات خواب، افزایش
اعتماد به نفس (تقویت ایگو)، ترک عادات
ناپسند، شب ادراری
- درمان دردها با منشا روانی همچون انواع سردرد
(میگرنی، تنشی و خوشه ای)، دردهای
اسکلتی-عضلانی با منشا عصبی، دردهای ناشی
از بیماری های مزمن، کنترل عوارض بیماری های
جسمانی (کاهش قند خون در مبتلایان به دیابت از
طریق تکنیک های آرام سازی هیپنوتیزمی، دردهای
پس از اعمال جراحی، تهوع ناشی از شیمی درمانی و...)
- کنترل استرس قبل از اعمال جراحی
- انواع اختلالات جسمی با منشا روانی (اختلالات روان تنی)
همچون سندرم روده تحریک پذیر (IBS)، آسم عصبی
دردهای قبل و حین قاعدگی، کنترل علائم سندرم پیش
از قاعدگی (PMS) و...
- درمان اختلالات جنسی و زوج درمانی
و ...
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
- انواع اختلالات اضطرابی همچون اضطراب اجتماعی
(ترس از صحبت کردن و یا حضور در جمع)اختلال
وحشت زدگی (پانیک)، ترس های مرضی (فوبیا)
اختلال اضطراب فراگیر (نگرانی مداوم) و...
- استرس، اختلالات خلقی (همچون افسردگی)
- انواع وسواس (فکری عملی، وسواس مو کندن
رفتارهای احتکاری و ...)، اختلال استرس پس
از سانحه (PTSD)
- درمان اختلالات خوردن (چاقی، بی اشتهایی و
پرخوری عصبی)، اختلالات خواب، افزایش
اعتماد به نفس (تقویت ایگو)، ترک عادات
ناپسند، شب ادراری
- درمان دردها با منشا روانی همچون انواع سردرد
(میگرنی، تنشی و خوشه ای)، دردهای
اسکلتی-عضلانی با منشا عصبی، دردهای ناشی
از بیماری های مزمن، کنترل عوارض بیماری های
جسمانی (کاهش قند خون در مبتلایان به دیابت از
طریق تکنیک های آرام سازی هیپنوتیزمی، دردهای
پس از اعمال جراحی، تهوع ناشی از شیمی درمانی و...)
- کنترل استرس قبل از اعمال جراحی
- انواع اختلالات جسمی با منشا روانی (اختلالات روان تنی)
همچون سندرم روده تحریک پذیر (IBS)، آسم عصبی
دردهای قبل و حین قاعدگی، کنترل علائم سندرم پیش
از قاعدگی (PMS) و...
- درمان اختلالات جنسی و زوج درمانی
و ...
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
🌐دشواری ترک #اعتیاد «گل» یا «حشیش» / رابطه #روانگردانها با خودکشی و دگرکشی
🌐در بین نوجوانان بیشترین موادی که مصرف میشود ماده "گل" یا "حشیش" میباشد که آن هم به علت اینکه تبلیغات سوئی است که توسط قاچاقچیان صورت میگیرد، مبنی بر اینکه "حشیش" و "گل" چون مرفین ندارند پس اعتیاد نمیآورند این در حالی است که در حشیش مادهای به نام دلتا ۹ تتراهیدروکانابینول (Δ۹-THC) وجود دارد که از نظر میزان اعتیادآوری و وابستگی روانی نسبت به مورفین بسیار قویتر است و فرد نمیتوند به راحتی اعتیاد را ترک کند.
🌐مصرف مواد مخدر حتی با یکبار مصرف، بیماریهایی مثل توهم و هذیان را منجر میشود که این توهمات شامل توهم بینایی، شنوایی و دیداری و... خواهد بود دختران جوان پس از مصرف مواد دچار مشکلات روانی بسیاری خواهند شد و بعد از چند سال مشکلات جسمی همچون کبدی، قلبی و تنفسی خواهند داشت.
🌐خودکشی و دیگرکشی از دیگر عوارض مصرف این مواد روانگردان توسط دختران جوان میباشد یکی از علل خودکشی هایی که در جامعه میبینیم "سقوط از ارتفاع" یا "تصادفات جادهای" است، اینها به دلیل مصرف روانگردانها عموما توانایی تشخیص فاصله را ندارند. مثلا وقتی در حال رانندگی هستند اگر دیواری در فاصله ۱۰ متری از آنها وجود داشته باشد فکر می کنند دیوار یک کیلومتر آنطرف تر است و با سرعت به سمت دیوار حرکت میکنند.
متن کامل خبر:
http://psychnews.ir/10963
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
🌐در بین نوجوانان بیشترین موادی که مصرف میشود ماده "گل" یا "حشیش" میباشد که آن هم به علت اینکه تبلیغات سوئی است که توسط قاچاقچیان صورت میگیرد، مبنی بر اینکه "حشیش" و "گل" چون مرفین ندارند پس اعتیاد نمیآورند این در حالی است که در حشیش مادهای به نام دلتا ۹ تتراهیدروکانابینول (Δ۹-THC) وجود دارد که از نظر میزان اعتیادآوری و وابستگی روانی نسبت به مورفین بسیار قویتر است و فرد نمیتوند به راحتی اعتیاد را ترک کند.
🌐مصرف مواد مخدر حتی با یکبار مصرف، بیماریهایی مثل توهم و هذیان را منجر میشود که این توهمات شامل توهم بینایی، شنوایی و دیداری و... خواهد بود دختران جوان پس از مصرف مواد دچار مشکلات روانی بسیاری خواهند شد و بعد از چند سال مشکلات جسمی همچون کبدی، قلبی و تنفسی خواهند داشت.
🌐خودکشی و دیگرکشی از دیگر عوارض مصرف این مواد روانگردان توسط دختران جوان میباشد یکی از علل خودکشی هایی که در جامعه میبینیم "سقوط از ارتفاع" یا "تصادفات جادهای" است، اینها به دلیل مصرف روانگردانها عموما توانایی تشخیص فاصله را ندارند. مثلا وقتی در حال رانندگی هستند اگر دیواری در فاصله ۱۰ متری از آنها وجود داشته باشد فکر می کنند دیوار یک کیلومتر آنطرف تر است و با سرعت به سمت دیوار حرکت میکنند.
متن کامل خبر:
http://psychnews.ir/10963
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
Forwarded from اتچ بات
#سوال سی و نهم
با سلام و وقت بخیر خدمت شما
بابت فایل صوتی خودهیپنوتیزم بسیار بسیار سپاسگزارم فوق العاده عالی بود. فقط چند سوال:
۱- هنگام هیپنوتیزم واسه ی چاکراها ... هر چاکرایی رنگ خاص خودش رو داره. موج آرامشی که شما فرمودین نمیتونه با یه رنگ خاص تعبیه بشه؟ که حرکت اون حس موج ارامش با اون رنگ قوی تر حس بشه؟
۲- هیپنوتیزم من فوق العاده عالی پیش رفت کاملاً بدن بی حس شد یه ارامش عجیب و خاص و کنار رودخانه و مخصوصا اون کاغذ و مداد و جریان آب ... دور شدن استرس و اضطراب... فوق العاده و بی نظیر بود. اما اون وسطا که وارد طبیعت شدم و همه چیز رو حس کردم آبشار و صدای پرندگان و نسیم و حیوونا و پروانه هایی که دور تا دورم بال میزدن و رسید به جایی که شما فرمودین برین جلوتر یه رودخونه و ....
من هرچقدر سعی کردم برم جلوتر نشد یه خورده اونجا احساس ترس کردم. یه گوشه از فضای سبز جلوم انگاری درخت ها سوخته و سیاه بودن ولی از یه گوشه اش میشد رد شد اما جاده ی باریکی بود. ترسیدم برم داخل. همونجایی که بودم راهمو کج کردم به سمت راست و اونجا واسه ی خودم رودخونه ...... رو دیدم. ولی در حین ارامش یه خورده حواسم به اون قسمت درختای سوخته و سیاه پرت میشد. ولی سریع خودمو جمع و جور کردم.
در نهایت فوق العاده عالی بود.
اگه امکانش هست درختای سیاه رو واسم توصیف کنین که یهو وسط اون طبیعت فوق العاده زیبا چی بود ممنون میشم. و یه چیز دیگه صدای پرنده ها رو شما پخش کرده بودین؟
واسه ی وقت گذاشتن بابت تک تک موضوعات بسیار جالب و آموزنده و مفیدی که میزارین بسیار سپاسگزارم.
موفق باشید.
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
پاسخ:
👇👇👇👇👇
با سلام و وقت بخیر خدمت شما
بابت فایل صوتی خودهیپنوتیزم بسیار بسیار سپاسگزارم فوق العاده عالی بود. فقط چند سوال:
۱- هنگام هیپنوتیزم واسه ی چاکراها ... هر چاکرایی رنگ خاص خودش رو داره. موج آرامشی که شما فرمودین نمیتونه با یه رنگ خاص تعبیه بشه؟ که حرکت اون حس موج ارامش با اون رنگ قوی تر حس بشه؟
۲- هیپنوتیزم من فوق العاده عالی پیش رفت کاملاً بدن بی حس شد یه ارامش عجیب و خاص و کنار رودخانه و مخصوصا اون کاغذ و مداد و جریان آب ... دور شدن استرس و اضطراب... فوق العاده و بی نظیر بود. اما اون وسطا که وارد طبیعت شدم و همه چیز رو حس کردم آبشار و صدای پرندگان و نسیم و حیوونا و پروانه هایی که دور تا دورم بال میزدن و رسید به جایی که شما فرمودین برین جلوتر یه رودخونه و ....
من هرچقدر سعی کردم برم جلوتر نشد یه خورده اونجا احساس ترس کردم. یه گوشه از فضای سبز جلوم انگاری درخت ها سوخته و سیاه بودن ولی از یه گوشه اش میشد رد شد اما جاده ی باریکی بود. ترسیدم برم داخل. همونجایی که بودم راهمو کج کردم به سمت راست و اونجا واسه ی خودم رودخونه ...... رو دیدم. ولی در حین ارامش یه خورده حواسم به اون قسمت درختای سوخته و سیاه پرت میشد. ولی سریع خودمو جمع و جور کردم.
در نهایت فوق العاده عالی بود.
اگه امکانش هست درختای سیاه رو واسم توصیف کنین که یهو وسط اون طبیعت فوق العاده زیبا چی بود ممنون میشم. و یه چیز دیگه صدای پرنده ها رو شما پخش کرده بودین؟
واسه ی وقت گذاشتن بابت تک تک موضوعات بسیار جالب و آموزنده و مفیدی که میزارین بسیار سپاسگزارم.
موفق باشید.
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
پاسخ:
👇👇👇👇👇
Telegram
attach 📎
📝چرا #زنان سریع متوجه دروغ گفتن می شوند
💠 طبیعت در چشم زنان قابلیتی نشانده که میدان دید، جزئی نگری و گستردگی دریافت اطلاعات شان از جهان پیرامون بیشتر است. این تنها قابلیتی نیست که آنها را از مردان متمایز می کند.
💠 طبق تحقیقات دانشگاه اکسفورد روی هزار نفر مرد و زن، محققان به نتایج جالبی رسیده اند. از جمله اینکه زنان خیلی زودتر از مردان ناراحتی و اندوه طرف مقابل را متوجه می شوند. آنها حتی قادر هستند کوچک ترین تغییرات ظاهری در رفتار دوستان و نزدیک شان را بازیابی کنند. به همین جهت آنچه ما به عنوان شم زنانه می شناسیم در واقع خیال پردازی نیست بلکه تحقیقات نیز آن را تأیید می کند.
💠 آنچه در چشم انسان وظیفه تشخیص رنگ و جزئیات را به عهده دارد در سلول های مخروطی تعبیه شده است. عامل انتقال این سلول ها نیز ژنی بر روی کروموزم X است؛ کروموزمی که بر خلاف مردان، دو برابر در زنان تکثیر می شود. به همین دلیل آنها اطلاعات شناختی بیشتری دریافت می کنند و طبیعتاً به درک واضح تری از جزئیات رفتاری می رسند پس دلیل این نکته را می فهمیم که چرا زنان زودتر از مردان به بی وفایی یا طلاق های عاطفی پی می برند. زنان با دقت در جزئیات حرکت های چشم و صورت، به سرعت عدم صداقت مردان را تشخیص می دهند.
💠از قابلیت های دیگر که در این تحقیق به دست آمده، قابلیت دوری و نزدیک بینی است. چشم مردان در طول سالیان زندگی بشر روی زمین به این شکل تکامل پیدا کرده است که دور را راحت تر رصد می کند. محققان دلیل این مسئله را نیاز انسان اولیه به شکار و شناخت صید برای بقا عنوان کرده اند. این در حالی است که زنان همان توانایی را در سوژه های نزدیک دارند؛ نوعی توانایی که در عوض مردان آن را ندارند. با این حال وسعت بینایی در زنان به جهت گستره سفیدی چشم شان بیشتر است.
مقاله کامل:
http://http://psychnews.ir/10969
➖➖➖➖➖
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
💠 طبیعت در چشم زنان قابلیتی نشانده که میدان دید، جزئی نگری و گستردگی دریافت اطلاعات شان از جهان پیرامون بیشتر است. این تنها قابلیتی نیست که آنها را از مردان متمایز می کند.
💠 طبق تحقیقات دانشگاه اکسفورد روی هزار نفر مرد و زن، محققان به نتایج جالبی رسیده اند. از جمله اینکه زنان خیلی زودتر از مردان ناراحتی و اندوه طرف مقابل را متوجه می شوند. آنها حتی قادر هستند کوچک ترین تغییرات ظاهری در رفتار دوستان و نزدیک شان را بازیابی کنند. به همین جهت آنچه ما به عنوان شم زنانه می شناسیم در واقع خیال پردازی نیست بلکه تحقیقات نیز آن را تأیید می کند.
💠 آنچه در چشم انسان وظیفه تشخیص رنگ و جزئیات را به عهده دارد در سلول های مخروطی تعبیه شده است. عامل انتقال این سلول ها نیز ژنی بر روی کروموزم X است؛ کروموزمی که بر خلاف مردان، دو برابر در زنان تکثیر می شود. به همین دلیل آنها اطلاعات شناختی بیشتری دریافت می کنند و طبیعتاً به درک واضح تری از جزئیات رفتاری می رسند پس دلیل این نکته را می فهمیم که چرا زنان زودتر از مردان به بی وفایی یا طلاق های عاطفی پی می برند. زنان با دقت در جزئیات حرکت های چشم و صورت، به سرعت عدم صداقت مردان را تشخیص می دهند.
💠از قابلیت های دیگر که در این تحقیق به دست آمده، قابلیت دوری و نزدیک بینی است. چشم مردان در طول سالیان زندگی بشر روی زمین به این شکل تکامل پیدا کرده است که دور را راحت تر رصد می کند. محققان دلیل این مسئله را نیاز انسان اولیه به شکار و شناخت صید برای بقا عنوان کرده اند. این در حالی است که زنان همان توانایی را در سوژه های نزدیک دارند؛ نوعی توانایی که در عوض مردان آن را ندارند. با این حال وسعت بینایی در زنان به جهت گستره سفیدی چشم شان بیشتر است.
مقاله کامل:
http://http://psychnews.ir/10969
➖➖➖➖➖
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
#ماجرای_واقعی
یادمه دانشجوی کارشناسی ارشد بودم و در محضر یکی از اساتید به نام روان شناسی ایران (که به دلیل عدم اطلاع از رضایت ایشان برای ذکر نامشان، از بردن نامشان خودداری می کنم) کلاس درس داشتیم. ابتدای اولین جلسه ترم تحصیلی و بعد از سلام علیک مرسوم، استاد از ما دانشجوها خواستند که هر کدوم آرزوهامون رو بگیم. همکلاسی ها هر کسی هر آرزویی داشت گفت. یکی می گفت کار خوب گیرم بیاد، یکی می گفت دکترا بخونم و......
وقتی تموم شد، استاد به مدت چند دقیقه هیچی نگفتند و فقط توی کلاس قدم زدند. کلاس ساکتِ ساکت شده بود. همه مونده بودیم چرا استاد هیچ عکس العملی نشون نمیدن؟! کسی هر بدی زده بود؟؟؟ کسی گزافه گویی کرده بود؟؟؟........
که یه دفعه استاد با چهره ای که معلوم بود حسابی ناراحته، شروع کردند به حرف زدن و گفتند:
"بچه ها می دونید دلم از چی می سوزه؟ از اون زخمی که دیگه دل آدم رو به درد نمی آره، بلکه باورهای آدم رو به درد می آره و زیر سوال می بره. و اون اینه که جوان های ما دیگه آرزو کردن هم بلد نیستن. اون چیزی که بابتش نه باید به کسی جواب پس بدی و نه هزینه ای داره. جنس و ماهیت آرزو اینه که سقفش از سقف اکنونتون بالاتر باشه. وگرنه اسمش آرزو نیست. خیلی متاسفم که سقف آرزوهای ما به الانمون چسبیده و دیگه فاصله ای نداره. جوان ما حتی دیگه توان آرزو کردن هم نداره".
استاد که داشتن این صحبت رو میکردن، ناخودآگاه یاد نظریه #درماندگی_آموخته_شده افتادم. انگار #دکتر_سلیگمن این نظریه رو واسه ما گفته بود....
پس لطفا
سعی کنیم حداقل، #آرزو هایی داشته باشیم که از جنس آرزو باشند. البته اگه انتظار تغییر داریم.
#دکتر_سید_حامد_واحدی
#روانشناس_سلامت
#هیپنوتراپیست
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
یادمه دانشجوی کارشناسی ارشد بودم و در محضر یکی از اساتید به نام روان شناسی ایران (که به دلیل عدم اطلاع از رضایت ایشان برای ذکر نامشان، از بردن نامشان خودداری می کنم) کلاس درس داشتیم. ابتدای اولین جلسه ترم تحصیلی و بعد از سلام علیک مرسوم، استاد از ما دانشجوها خواستند که هر کدوم آرزوهامون رو بگیم. همکلاسی ها هر کسی هر آرزویی داشت گفت. یکی می گفت کار خوب گیرم بیاد، یکی می گفت دکترا بخونم و......
وقتی تموم شد، استاد به مدت چند دقیقه هیچی نگفتند و فقط توی کلاس قدم زدند. کلاس ساکتِ ساکت شده بود. همه مونده بودیم چرا استاد هیچ عکس العملی نشون نمیدن؟! کسی هر بدی زده بود؟؟؟ کسی گزافه گویی کرده بود؟؟؟........
که یه دفعه استاد با چهره ای که معلوم بود حسابی ناراحته، شروع کردند به حرف زدن و گفتند:
"بچه ها می دونید دلم از چی می سوزه؟ از اون زخمی که دیگه دل آدم رو به درد نمی آره، بلکه باورهای آدم رو به درد می آره و زیر سوال می بره. و اون اینه که جوان های ما دیگه آرزو کردن هم بلد نیستن. اون چیزی که بابتش نه باید به کسی جواب پس بدی و نه هزینه ای داره. جنس و ماهیت آرزو اینه که سقفش از سقف اکنونتون بالاتر باشه. وگرنه اسمش آرزو نیست. خیلی متاسفم که سقف آرزوهای ما به الانمون چسبیده و دیگه فاصله ای نداره. جوان ما حتی دیگه توان آرزو کردن هم نداره".
استاد که داشتن این صحبت رو میکردن، ناخودآگاه یاد نظریه #درماندگی_آموخته_شده افتادم. انگار #دکتر_سلیگمن این نظریه رو واسه ما گفته بود....
پس لطفا
سعی کنیم حداقل، #آرزو هایی داشته باشیم که از جنس آرزو باشند. البته اگه انتظار تغییر داریم.
#دکتر_سید_حامد_واحدی
#روانشناس_سلامت
#هیپنوتراپیست
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
#درماندگی_آموخته_شده
#دکتر_سلیگمن مفهوم درماندگی آموخته شده را به عنوان حالت ویژه ای که اغلب در نتیجه اعتقاد فرد مبنی بر اینکه رویدادها در کنترل او نیستند در او ایجاد می شود، تعریف کرد.
به سخن دیگر، بعد از یک تعداد تجربه که در آن پاسخ های فرد در نتیجه رفتار او تغییر نمی کند، می آموزد که رفتار و نتیجه رفتار او از یکدیگر مستقل هستند. به عبارتی فرد هرکاری کند، تغییری اتفاق نخواهد افتاد.
☆چگونگی شکل گیری نظریه درماندگی آموخته شده
یک دانشجوی فوق لیسانس جوان به نام مارتین ای . پی. سیلگمن، در یکی از کارهای تحقیقاتی اش به مورد جالبی برخورد می کنه، ازمایش بر روی چند سگ بوده در مرحله اول به سگها لباسی می پوشانند که شوک همراه با صوتی بوده که سگها از اون نمی تونستند فرار کنند، با شنیدن صدای صوت و احساس شوک برقی سگها دیوانه وار به دور خودشون می چرخیدند و قصد فرار از این موقعیت رو داشتند ولی بعد از مدتی فهمیدند که هیچ کاری نمی تونند بکنند و لذا تسلیم شدند. در مرحله بعدی شوک از طریق کف قفس فلزی که سگها روی اون قرار داشتند بهشون وارد می شد و سگها فقط با پریدن به بخش دیگه قفس شوک رو دریافت نمی کردند ولی برخلاف تصور بعد از اینکه انها متوجه شدند که به هر طرف قفس که بپپرند بازهم شوک وجود دارد و شوک وارده را از طریق کف قفس احساس خواهند کرد، نزدیک به 30 ثانیه قبل از اینکه دست از تلاش بردارند و روی زمین بیفتند و زوزه بکشند دیوانه وار در جعبه می دویدند ولی خیلی زود تسلیم می شدند. انها هر گز گریختن از شوک را یاد نگرفتند حتی زمانی که ازمایشگران با غذا انها را به طرف دیگر جعبه که به کف آن شوک وارد نمی شد و می توانستند در آنجا در امان باشند می کشاندند ولی مجدد که آنها را در قسمت دارای شوک قرارمی دادند تلاشی برای پریدن به سمت دیگر نمی کردند!!! این سگها نافعال و درمانده شده بودند و تلاشی برای تغییر دادن شرایطشان انجام نمی دادند چون دریافته بودند که به هرطرف جعبه که بروند بازهم شوک را دریافت خواهند کرد.
بنابراین اصطلاحی ابداع شد با عنوان درماندگی اموخته شده، به این صورت که در برخی از موقعیتهای دردآور و دشوار که فرد احساس می کنه هیچ راه خلاصی ازش نیست، بایگانی در خاطرات وی درست می شه که هیچ راه خلاصی نیست و این را به تمام موقعیتها ی زندگی تعمیم می دهد.
منبع: نظریه های شخصیت، تالیف شولتز، ترجمه دکتر سیدمحمدی، نشر ویرایش
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
#دکتر_سلیگمن مفهوم درماندگی آموخته شده را به عنوان حالت ویژه ای که اغلب در نتیجه اعتقاد فرد مبنی بر اینکه رویدادها در کنترل او نیستند در او ایجاد می شود، تعریف کرد.
به سخن دیگر، بعد از یک تعداد تجربه که در آن پاسخ های فرد در نتیجه رفتار او تغییر نمی کند، می آموزد که رفتار و نتیجه رفتار او از یکدیگر مستقل هستند. به عبارتی فرد هرکاری کند، تغییری اتفاق نخواهد افتاد.
☆چگونگی شکل گیری نظریه درماندگی آموخته شده
یک دانشجوی فوق لیسانس جوان به نام مارتین ای . پی. سیلگمن، در یکی از کارهای تحقیقاتی اش به مورد جالبی برخورد می کنه، ازمایش بر روی چند سگ بوده در مرحله اول به سگها لباسی می پوشانند که شوک همراه با صوتی بوده که سگها از اون نمی تونستند فرار کنند، با شنیدن صدای صوت و احساس شوک برقی سگها دیوانه وار به دور خودشون می چرخیدند و قصد فرار از این موقعیت رو داشتند ولی بعد از مدتی فهمیدند که هیچ کاری نمی تونند بکنند و لذا تسلیم شدند. در مرحله بعدی شوک از طریق کف قفس فلزی که سگها روی اون قرار داشتند بهشون وارد می شد و سگها فقط با پریدن به بخش دیگه قفس شوک رو دریافت نمی کردند ولی برخلاف تصور بعد از اینکه انها متوجه شدند که به هر طرف قفس که بپپرند بازهم شوک وجود دارد و شوک وارده را از طریق کف قفس احساس خواهند کرد، نزدیک به 30 ثانیه قبل از اینکه دست از تلاش بردارند و روی زمین بیفتند و زوزه بکشند دیوانه وار در جعبه می دویدند ولی خیلی زود تسلیم می شدند. انها هر گز گریختن از شوک را یاد نگرفتند حتی زمانی که ازمایشگران با غذا انها را به طرف دیگر جعبه که به کف آن شوک وارد نمی شد و می توانستند در آنجا در امان باشند می کشاندند ولی مجدد که آنها را در قسمت دارای شوک قرارمی دادند تلاشی برای پریدن به سمت دیگر نمی کردند!!! این سگها نافعال و درمانده شده بودند و تلاشی برای تغییر دادن شرایطشان انجام نمی دادند چون دریافته بودند که به هرطرف جعبه که بروند بازهم شوک را دریافت خواهند کرد.
بنابراین اصطلاحی ابداع شد با عنوان درماندگی اموخته شده، به این صورت که در برخی از موقعیتهای دردآور و دشوار که فرد احساس می کنه هیچ راه خلاصی ازش نیست، بایگانی در خاطرات وی درست می شه که هیچ راه خلاصی نیست و این را به تمام موقعیتها ی زندگی تعمیم می دهد.
منبع: نظریه های شخصیت، تالیف شولتز، ترجمه دکتر سیدمحمدی، نشر ویرایش
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
#مقاله
#انگ_زدایی از بیماری روانپزشکی [اختلالات روانی]
نوشته شده توسط: نیلوفر باوفا
تعریف واژه ها:
1- بیماری روانپزشکی:
وضعیت ناهنجار که به شکل اختلال در کار کردهای روانی و نشانه های عینی و ذهنی تظاهرمی کند و موجب رنج بیمار و اطرافیان و کاهش چشمگیر عملکرد وی می شود.
2- #انگ [#stigma]
اسناد ، ممیزه ، یا وضعیتی که به وسیله جامعه نامطلوب تلقی می شود. این اسناد انگ گذاری چنان مهم و متمایز کننده است که فرد به وسیله فقط همان جنبه تعریف می شود نظیر «کور ، چلاق ، دیوانه» به این ترتیب فرد کم ارزش یا بی ارزش شمرده می شود و #هویت او مخدوش می گردد.
3- انگ زدایی :
کاربرد سازمان مدار که بر پایه بررسی دقیق و پژوهشهای علمی برای رفع انگ ، به دست آمده است.
مقدمه:
#اِستیگما (#داغ، اَنگ) در یونان باستان عامل متمایزکننده بردگان و جنایتکاران از مردم عادی بوده انگ انواع مختلفی دارد از جمله انگ ناشی از نقص جسمی ، انگ مرتبط با رفتار و شخصیت فرد نظیر بیکاری و بیماری روانی ، انگ جنسیتی و غیره.
انگ ناشی از بیماری روانی ، معمولا خانواده مبتلایان را هم در گیر می کند ، که خود را بصورت تمسخر و عدم مراوده همسایگان نشان می دهد که منجر به کاهش اعتماد به نفس در آنان می شود .
متاسفانه بنظر می رسد افراد متخصص و مردم عادی به یکسان به انگ بیماری روانی ، اشاره می کنند چنانکه گویی این موردی پذیرفته شده از اطلاعات عمومی است.
اثر انگ گذاری برمبتلایان :
با وجود بار چشمگیر بیماری های روانپزشکی چه در دنیا و چه در ایران ، در صد ناچیزی از مبتلایان جهت درمان مراجعه می کنند ، احتمال می رود ترس از انگ بیماری روانی ، از بزرگترین موانع استفاده از خدمات روانپزشکی باشد . بیمارانی هم که مراجعه می کنند با خوردن برچسب بیمارروانی دچار تبعیض ، پیشداوری غیر موجه ازسوی دیگران ، انزوا و محرومیت از بسیاری حقوق اجتماعی می شوند. این موضوع نه تنها درباره بیماران روانپریش بستری ، بلکه درباره بیکاران روان نژند که فقط به درمانگاه یا مطب به صورت سرپایی مراجعه می کنند ملاحظه می گرددد. گذشته از انگ گذاری اجتماعی ، انگ گذاری درونی توسط بیماران روانی موجب احساس تحقیر و سرافکندگی درآنان ، انکار بیماری و رد توصیه های درمانی توسط آنان می گردد. در انگ زدن یک موقعیت یا یک ویژگی فرد به شکل نافذ به هویت او اسناد می گردد به نحوی که فرد از آن پس با آن اسناد تعریف می شود. مانند «روانی ، دیوانه»
این مساله موجب ایجاد یک چرخه معیوب می شود ، در ابتدا شخص با صفت معیوبی انگ زده می شود ، سپس تبعیض درمورد او اعمال می گردد. این امر موجب کاهش اعتماد به نفس و ناتوانی در او می شود زیرا وی دسترسی کمتری به منابع حمایت اجتماعی ومالی دارد. با تداوم چرخه ، انگ هر چه بیشتر تقویت می شود.
تاریخچه وضعیت بیماران روانپزشکی در ایران :
در تاریخ گذشته ایران جایگاه بیماران روانپزشکی نسبت به سیار کشورهای جهان از موقعیت ممتازتری برخوردار بوده است. درحالیکه در اروپای قرون وسطی «دیوانگان» را مامن شیاطین می دانستند و برای وادار کردن ارواح خبیثه به ترک بدن «جن زده» انواع آزار و شکنجه ها را نسبت به این دردمندان بینوا روا می داشتند ، در ایران بخشی از درالشفاء یزد به این بیماران اختصاص یافته بوده. با ظهور ستارگان درخشانی در آسمان پزشکی دوران اسلامی در ایران همچون محمد زکریا رازی ، ابوعلی سینا و سید اسماعیل جرجانی طب قدیم ایران به اوج ترقی رسیده و چندین سده ، پرچمدار جهان پزشکی شد. مطالعه اثار این بزرگان به خوبی نشان می دهد که رویکردی که در اروپای قرون وسطی در مورد بیماران روانی وجود داشته ، جایگاهی در تاریخ گذشته پزشکی کشور ما نداشته است . ابن سینا در این باره می گوید : «برخی اطبا اعتقاد دارند که مالیخولیا کارجینان است ما كه طب را یاد می گیریم اهمیت نمی دهیم که از جن است یا از جن نیست. ما می گوئیم اگر مالیخولیا کارجن باشد یا نباشد مزاج بیمار به سودایی می انجامد . پس سبب نزدیکش وجود ماده سوداست . بگذارید وجود آورنده سوداجن باشد یا غیر جن به ما چه مربوط » با چنین رویکردی به خوبی روشن است که در گذشته ، بزرگان پزشکی ایران ، بیماری های عمده روانی را ناشی از اختلال مزاج ها و اثر بیماری زایی آنها بر مغز دانسته ، در همه حال مبتلایان را بیمار دانستند ، برای آنها توجیه پزشکی قائل شده اند و آنها را درطبقه بندی بیماری های جای داده ، برای بهبودشان روش های درمانی پزشکی در نظر گرفته اند. این بزرگان ، افراد بیمار را محترم شمرده از آنان دستگیری نموده ، در بیمارستان ها جای داده و به درمانشان می پرداختند. بدون تردید در آن روزگار ، اندیشه ها و اعتقادات مذهبی این اندیشمندان در شکل دادن رفتار آنان نسبت به این بیماران سهم به سزایی داشته است . به عنوان نمونه حدیثی از پیامبر اکرم (ص) منقول است که : «رسول گرامی (ص) در میان اصحاب بود که مردی گذشت ، ی
#انگ_زدایی از بیماری روانپزشکی [اختلالات روانی]
نوشته شده توسط: نیلوفر باوفا
تعریف واژه ها:
1- بیماری روانپزشکی:
وضعیت ناهنجار که به شکل اختلال در کار کردهای روانی و نشانه های عینی و ذهنی تظاهرمی کند و موجب رنج بیمار و اطرافیان و کاهش چشمگیر عملکرد وی می شود.
2- #انگ [#stigma]
اسناد ، ممیزه ، یا وضعیتی که به وسیله جامعه نامطلوب تلقی می شود. این اسناد انگ گذاری چنان مهم و متمایز کننده است که فرد به وسیله فقط همان جنبه تعریف می شود نظیر «کور ، چلاق ، دیوانه» به این ترتیب فرد کم ارزش یا بی ارزش شمرده می شود و #هویت او مخدوش می گردد.
3- انگ زدایی :
کاربرد سازمان مدار که بر پایه بررسی دقیق و پژوهشهای علمی برای رفع انگ ، به دست آمده است.
مقدمه:
#اِستیگما (#داغ، اَنگ) در یونان باستان عامل متمایزکننده بردگان و جنایتکاران از مردم عادی بوده انگ انواع مختلفی دارد از جمله انگ ناشی از نقص جسمی ، انگ مرتبط با رفتار و شخصیت فرد نظیر بیکاری و بیماری روانی ، انگ جنسیتی و غیره.
انگ ناشی از بیماری روانی ، معمولا خانواده مبتلایان را هم در گیر می کند ، که خود را بصورت تمسخر و عدم مراوده همسایگان نشان می دهد که منجر به کاهش اعتماد به نفس در آنان می شود .
متاسفانه بنظر می رسد افراد متخصص و مردم عادی به یکسان به انگ بیماری روانی ، اشاره می کنند چنانکه گویی این موردی پذیرفته شده از اطلاعات عمومی است.
اثر انگ گذاری برمبتلایان :
با وجود بار چشمگیر بیماری های روانپزشکی چه در دنیا و چه در ایران ، در صد ناچیزی از مبتلایان جهت درمان مراجعه می کنند ، احتمال می رود ترس از انگ بیماری روانی ، از بزرگترین موانع استفاده از خدمات روانپزشکی باشد . بیمارانی هم که مراجعه می کنند با خوردن برچسب بیمارروانی دچار تبعیض ، پیشداوری غیر موجه ازسوی دیگران ، انزوا و محرومیت از بسیاری حقوق اجتماعی می شوند. این موضوع نه تنها درباره بیماران روانپریش بستری ، بلکه درباره بیکاران روان نژند که فقط به درمانگاه یا مطب به صورت سرپایی مراجعه می کنند ملاحظه می گرددد. گذشته از انگ گذاری اجتماعی ، انگ گذاری درونی توسط بیماران روانی موجب احساس تحقیر و سرافکندگی درآنان ، انکار بیماری و رد توصیه های درمانی توسط آنان می گردد. در انگ زدن یک موقعیت یا یک ویژگی فرد به شکل نافذ به هویت او اسناد می گردد به نحوی که فرد از آن پس با آن اسناد تعریف می شود. مانند «روانی ، دیوانه»
این مساله موجب ایجاد یک چرخه معیوب می شود ، در ابتدا شخص با صفت معیوبی انگ زده می شود ، سپس تبعیض درمورد او اعمال می گردد. این امر موجب کاهش اعتماد به نفس و ناتوانی در او می شود زیرا وی دسترسی کمتری به منابع حمایت اجتماعی ومالی دارد. با تداوم چرخه ، انگ هر چه بیشتر تقویت می شود.
تاریخچه وضعیت بیماران روانپزشکی در ایران :
در تاریخ گذشته ایران جایگاه بیماران روانپزشکی نسبت به سیار کشورهای جهان از موقعیت ممتازتری برخوردار بوده است. درحالیکه در اروپای قرون وسطی «دیوانگان» را مامن شیاطین می دانستند و برای وادار کردن ارواح خبیثه به ترک بدن «جن زده» انواع آزار و شکنجه ها را نسبت به این دردمندان بینوا روا می داشتند ، در ایران بخشی از درالشفاء یزد به این بیماران اختصاص یافته بوده. با ظهور ستارگان درخشانی در آسمان پزشکی دوران اسلامی در ایران همچون محمد زکریا رازی ، ابوعلی سینا و سید اسماعیل جرجانی طب قدیم ایران به اوج ترقی رسیده و چندین سده ، پرچمدار جهان پزشکی شد. مطالعه اثار این بزرگان به خوبی نشان می دهد که رویکردی که در اروپای قرون وسطی در مورد بیماران روانی وجود داشته ، جایگاهی در تاریخ گذشته پزشکی کشور ما نداشته است . ابن سینا در این باره می گوید : «برخی اطبا اعتقاد دارند که مالیخولیا کارجینان است ما كه طب را یاد می گیریم اهمیت نمی دهیم که از جن است یا از جن نیست. ما می گوئیم اگر مالیخولیا کارجن باشد یا نباشد مزاج بیمار به سودایی می انجامد . پس سبب نزدیکش وجود ماده سوداست . بگذارید وجود آورنده سوداجن باشد یا غیر جن به ما چه مربوط » با چنین رویکردی به خوبی روشن است که در گذشته ، بزرگان پزشکی ایران ، بیماری های عمده روانی را ناشی از اختلال مزاج ها و اثر بیماری زایی آنها بر مغز دانسته ، در همه حال مبتلایان را بیمار دانستند ، برای آنها توجیه پزشکی قائل شده اند و آنها را درطبقه بندی بیماری های جای داده ، برای بهبودشان روش های درمانی پزشکی در نظر گرفته اند. این بزرگان ، افراد بیمار را محترم شمرده از آنان دستگیری نموده ، در بیمارستان ها جای داده و به درمانشان می پرداختند. بدون تردید در آن روزگار ، اندیشه ها و اعتقادات مذهبی این اندیشمندان در شکل دادن رفتار آنان نسبت به این بیماران سهم به سزایی داشته است . به عنوان نمونه حدیثی از پیامبر اکرم (ص) منقول است که : «رسول گرامی (ص) در میان اصحاب بود که مردی گذشت ، ی
کی از ایشان گفت این مرد مجنون است . رسول خدا (ص) فرمودند : این مرد بیمار است نه مجنون ، مجنون کسی است که در نافرمانی خداوند مقصد باشد.» (محمدی ری شهری ، 1362)
راه های کاهش انگ (انگ زدایی):
1- تصحیح دیدگاه نادرست عامه مردم ، خانواده و کارگزاران نهادهای مربوط درباره بیماری های روانپزشکی ومبتلایان به آن
2- افزایش آگاهی عامه مردم ، خانواده و کارگزاران نهادهای مربوط درباره درمان پذیر [درمان قطعی یا کنترل کننده]بودن بیماری های روانپزشکی
3- کاهش بستری مبتلایان به بیماری های روانپزشکی با کاربرد روش های نوین درمانی اعم از دارویی و غیر دارویی و کاهش طول بستری در بخش روانپزشکی
4- ورود بیماران روانپزشکی به جامعه
5- یافتن راهکارهایی برای تقویت گروه های خودیاری بیماران و خانواده های آنان
جمعیت هدف :
عامه مردم خصوصا دانش آموز ، متولیان آموزش و پرورش و مدارس ، کارگزاران نهادهای مربوط دیگر مثل فرمانداران ، شهرداران و افراد مشابه دیگر
اهدف برنامه در هفته بهداشت روان :
1- تصحیح دیدگاه نادرست درباره بیماری های روانپزشکی و مبتلایان به ان
2- افزایش آگاهی درباره درمان پذیر بودن بیماری های روانپزشکی
تصحیح دیدگاه نادرست و افزایش آگاهی درباره بیماری های روانپزشکی و مبتلایان به آن:
بشر از زمانی که خود را شناخته است ، بیماری را نیز شناخته است و یک اصل مهم در این شناسایی این است که فرد بیماری را انتخاب نمی کند. در هرزمان از حیات بشر یکی از انواع بیماری ها به عنوان مشکل عمده جامعه پزشکی مطرح بوده است ، زمانی بیماری های عفونی و زمان دیگر بیماری قلبی . گاهی علت یک بیماری مشخص و روشن است وگاهی نیز چندین عامل در ایجاد آن دخالت دارد که بیماری چند عاملی یا مولتی فاکتوریال نامیده می شود. در حال حاضر یکی ازمعضلات جدی جامعه، نه فقط جامعه پزشکی بلکه احاد مردم، اختلالات روانپزشکی و عوارض آن است. اختلالات روانپزشکی از دسته بیماری های مولتی فاکتوریال است به عبارت دقیق تر عوامل زیستی – روانی و اجتماعی و مذهبی درآن دخالت دارد. در بعد زیستی مساله ارث و ژنتیک مطرح است که در مورد اکثر بیماری های روانپزشکی و خصوصا موارد شدید نقش آن مشخص شده است هر چند تاثیر ژنتیک درخیلی موارد کمتر از بیماری های فیزیکی است ، همچنین در این بعد عوامل محیطی مانند ، آلودگی هوا ، جنگ، گرسنگی ، عفونت ها ، سیستم ایمنی و خیلی دیگر ازعوامل مشابه بیماری های دیگر مهم می باشد.
اما در بعد روانی – اجتماعی و مذهبی و تاثیر آن بر ابتلا به بیماری های روانپزشکی و همچنین تداوم یا بهبود آن شکی نیست همانطور که این عوامل بر مسایل بیماری ها هم موثر هستند ، اما به نظر می رسد این بعد در اختلالات روانپزشکی تاثیری مستقیم وبیشتری دارد. مطالعات جدید پزشکی نشان داده است که ابتلا به بیماری های روانپزشکی عمدتا ناشی از نقص عملکرد در مغز است که در بسیاری موارد علایم آن در تصویر برداری های مغزی مشخص می شود اما درخیلی موارد نیز تغییرات کوچک درحد ریز مولكول های مغزی باعث ایجاد این اختلالات هستند و این قسمتی است که به سادگی با یک ازمایش خون و عکس رادیولوژی مشخص نمی شود. بطور مثال فرد مبتلا به #دیابت با چند آزمایش خون شناسایی می شود و اثرات دارو درمانی هم با آزمایش ساده قند خون قابل پیگیری است ، اما این امر در مورد اختلالات روانپزشکی نیاز به آزمایشات پیچیده و دقیق دارد . بر پایه این دانش امروزه داروهای عمده این اختلالات شناساسی شده که بر روی ریز مولكول های مغزی موثر است و هر روز داروی جدیدی به بازار می آید و یکی از عمده ترین فعالیت ها در علم داروسازی کار بر روی داروهای روانپزشکی است.
با توجه به مطالب پیشگفت نتیجه می گیریم که اختلال روانپزشکی مشابه سایر بیماری ها ، بعد فیزیکی و جسمی مشخص دارد و بر خلاف عقاید قبلی صرفا ناشی از مسائل روحی و روانی نیست ، بنابراین درمان آن هم بحثی زیستی-روانی است که مشابه بیماری های فیزیکی با استفاده ازدارو و ابزارهای درمانی دیگر قابل درمان است.
حتی مطالعات امروزی نشان می دهد که درمان های غیر دارویی مثل روان درمانی نیز بر هورمون های مغزی اثر می گذارد.
نتیجه گیری :
ما بیماری را انتخاب نمی کنیم ، پس همانطور که با بیماران مبتلا به اختلالات جسمی همدردی می کنیم چرا که خود را در وضعیت آنان مجسم می نماییم ، چه خوب است که گاهی خود را در جایگاه مبتلایان به اختلالات روانپزشکی وخانواده آنان ببینیم . کسانی که نه تنها از درد بیماری رنج می برند ومرهمی برای آن نمی یابند بلکه نگاه های تحقیر آمیز افراد نادان همچون عفونتی است که مانع بهبود آنها می شود.
منبع: http://ravnpezeshki.mihanblog.com/post/45
☆جهت کسب اطلاعات بیشتر می توان به کتاب هایی با موضوعیت #آسیب_شناسی_روانی مراجعه کرد.
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
راه های کاهش انگ (انگ زدایی):
1- تصحیح دیدگاه نادرست عامه مردم ، خانواده و کارگزاران نهادهای مربوط درباره بیماری های روانپزشکی ومبتلایان به آن
2- افزایش آگاهی عامه مردم ، خانواده و کارگزاران نهادهای مربوط درباره درمان پذیر [درمان قطعی یا کنترل کننده]بودن بیماری های روانپزشکی
3- کاهش بستری مبتلایان به بیماری های روانپزشکی با کاربرد روش های نوین درمانی اعم از دارویی و غیر دارویی و کاهش طول بستری در بخش روانپزشکی
4- ورود بیماران روانپزشکی به جامعه
5- یافتن راهکارهایی برای تقویت گروه های خودیاری بیماران و خانواده های آنان
جمعیت هدف :
عامه مردم خصوصا دانش آموز ، متولیان آموزش و پرورش و مدارس ، کارگزاران نهادهای مربوط دیگر مثل فرمانداران ، شهرداران و افراد مشابه دیگر
اهدف برنامه در هفته بهداشت روان :
1- تصحیح دیدگاه نادرست درباره بیماری های روانپزشکی و مبتلایان به ان
2- افزایش آگاهی درباره درمان پذیر بودن بیماری های روانپزشکی
تصحیح دیدگاه نادرست و افزایش آگاهی درباره بیماری های روانپزشکی و مبتلایان به آن:
بشر از زمانی که خود را شناخته است ، بیماری را نیز شناخته است و یک اصل مهم در این شناسایی این است که فرد بیماری را انتخاب نمی کند. در هرزمان از حیات بشر یکی از انواع بیماری ها به عنوان مشکل عمده جامعه پزشکی مطرح بوده است ، زمانی بیماری های عفونی و زمان دیگر بیماری قلبی . گاهی علت یک بیماری مشخص و روشن است وگاهی نیز چندین عامل در ایجاد آن دخالت دارد که بیماری چند عاملی یا مولتی فاکتوریال نامیده می شود. در حال حاضر یکی ازمعضلات جدی جامعه، نه فقط جامعه پزشکی بلکه احاد مردم، اختلالات روانپزشکی و عوارض آن است. اختلالات روانپزشکی از دسته بیماری های مولتی فاکتوریال است به عبارت دقیق تر عوامل زیستی – روانی و اجتماعی و مذهبی درآن دخالت دارد. در بعد زیستی مساله ارث و ژنتیک مطرح است که در مورد اکثر بیماری های روانپزشکی و خصوصا موارد شدید نقش آن مشخص شده است هر چند تاثیر ژنتیک درخیلی موارد کمتر از بیماری های فیزیکی است ، همچنین در این بعد عوامل محیطی مانند ، آلودگی هوا ، جنگ، گرسنگی ، عفونت ها ، سیستم ایمنی و خیلی دیگر ازعوامل مشابه بیماری های دیگر مهم می باشد.
اما در بعد روانی – اجتماعی و مذهبی و تاثیر آن بر ابتلا به بیماری های روانپزشکی و همچنین تداوم یا بهبود آن شکی نیست همانطور که این عوامل بر مسایل بیماری ها هم موثر هستند ، اما به نظر می رسد این بعد در اختلالات روانپزشکی تاثیری مستقیم وبیشتری دارد. مطالعات جدید پزشکی نشان داده است که ابتلا به بیماری های روانپزشکی عمدتا ناشی از نقص عملکرد در مغز است که در بسیاری موارد علایم آن در تصویر برداری های مغزی مشخص می شود اما درخیلی موارد نیز تغییرات کوچک درحد ریز مولكول های مغزی باعث ایجاد این اختلالات هستند و این قسمتی است که به سادگی با یک ازمایش خون و عکس رادیولوژی مشخص نمی شود. بطور مثال فرد مبتلا به #دیابت با چند آزمایش خون شناسایی می شود و اثرات دارو درمانی هم با آزمایش ساده قند خون قابل پیگیری است ، اما این امر در مورد اختلالات روانپزشکی نیاز به آزمایشات پیچیده و دقیق دارد . بر پایه این دانش امروزه داروهای عمده این اختلالات شناساسی شده که بر روی ریز مولكول های مغزی موثر است و هر روز داروی جدیدی به بازار می آید و یکی از عمده ترین فعالیت ها در علم داروسازی کار بر روی داروهای روانپزشکی است.
با توجه به مطالب پیشگفت نتیجه می گیریم که اختلال روانپزشکی مشابه سایر بیماری ها ، بعد فیزیکی و جسمی مشخص دارد و بر خلاف عقاید قبلی صرفا ناشی از مسائل روحی و روانی نیست ، بنابراین درمان آن هم بحثی زیستی-روانی است که مشابه بیماری های فیزیکی با استفاده ازدارو و ابزارهای درمانی دیگر قابل درمان است.
حتی مطالعات امروزی نشان می دهد که درمان های غیر دارویی مثل روان درمانی نیز بر هورمون های مغزی اثر می گذارد.
نتیجه گیری :
ما بیماری را انتخاب نمی کنیم ، پس همانطور که با بیماران مبتلا به اختلالات جسمی همدردی می کنیم چرا که خود را در وضعیت آنان مجسم می نماییم ، چه خوب است که گاهی خود را در جایگاه مبتلایان به اختلالات روانپزشکی وخانواده آنان ببینیم . کسانی که نه تنها از درد بیماری رنج می برند ومرهمی برای آن نمی یابند بلکه نگاه های تحقیر آمیز افراد نادان همچون عفونتی است که مانع بهبود آنها می شود.
منبع: http://ravnpezeshki.mihanblog.com/post/45
☆جهت کسب اطلاعات بیشتر می توان به کتاب هایی با موضوعیت #آسیب_شناسی_روانی مراجعه کرد.
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
☆چرا در انجام برخی کارها، همیشه بلاتصمیم هستیم؟
☆چرا شایستگی انجام برخی امور را در خود نمی بینیم؟
☆چرا به دنیا و آدم ها بی اعتمادیم؟
☆چرا.....؟؟؟؟؟
پاسخ را در نظریه رشد #اریک_اریکسون بیابیم👇👇👇👇
☆چرا شایستگی انجام برخی امور را در خود نمی بینیم؟
☆چرا به دنیا و آدم ها بی اعتمادیم؟
☆چرا.....؟؟؟؟؟
پاسخ را در نظریه رشد #اریک_اریکسون بیابیم👇👇👇👇
مراحل #رشد_اخلاقی در انسان براساس نظریه #کلبرگ
لارنس کلبرگ (Lawrence Kohlberg) یکی از مهمترین نظریهپردازانی است که درباره رشد اخلاقی در انسانها مطالعه کرده است. او معتقد است رشد اخلاق طی مراحلی که از قبل برنامهریزی شده پیش میرود، یعنی این یک قاعده همگانی یا جهانشمول است و با اتمام یک مرحله، مرحله بعدی، که آمیزهای از تجربیات مرحله قبل و تجارب جدید است، ظاهر میشود.
منظور کلبرگ این است که این مراحل به صورت ژنتیکی برنامهریزی شده و به دنبال یکدیگر ظاهر میشوند، اما چرا مثل حرف زدن، راه رفتن و... که آنها نیز برای کامل شدن مراحلی را طی میکنند، همه افراد به سطوح بالای رشد اخلاقی نمیرسند؟ آیا میخواهید بدانید که شما از نظر اخلاقی در چه مرحلهای هستید؟ روش کلبرگ برای پیدا کردن اینکه هر فرد در چه سطح اخلاقیای قرار دارد این بود که داستانهایی را مطرح میکرد که در آنها چالشها و محدودیتهای اخلاقی وجود داشت.
او این داستانها را معماهای اخلاقی مینامید و از افراد میخواست درباره محتوای داستانها و آنچه که قهرمانان داستان انجام دادهاند، قضاوت کنند. سطح قضاوت اخلاقی به نوع استدلالی که فرد به کار میبرد، بستگی دارد؛ نه به محتوای قضاوت او. پس یک جواب درست یا یک جواب نادرست وجود ندارد و به دلیلی که فرد برای جوابش میآورد، نمره داده میشود؛ یعنی فردی که میگوید قهرمان داستان نباید این کار را میکرد، ممکن است نمرهای معادل با کسی که میگوید قهرمان کار درستی انجام داده، بیاورد و این موضوع به دلایلی که در مورد قضاوتش ارائه میدهد، بستگی دارد. کلبرگ پس از تحلیل پاسخ به این معماها، سطوح قضاوت اخلاقی افراد را معین میکرد. از نظر او، افراد در 3 سطح اخلاقی قرار میگیرند که هر یک از این سطوح، خود به 2 مرحله تقسیم میشود.
سطح اول: اخلاق پیشعرفی
سطح اول، اخلاق پیشعرفی یا پیشقراردادی است که کودکان از 4 تا 10 سالگی در این سطح قضاوت اخلاقی قرار دارند. کودکان در این سن، اخلاقی عمل میکنند تا از مجازات اجتناب کنند یا پاداش بگیرند. از دید آنها، معیارهای اخلاقی از سوی والدین و بزرگترها تعیین میشوند و افراد باید برای گریز از مجازات یا کسب پاداش از آنها پیروی کنند. این سطح شامل 2 مرحله است.
مرحله 1) اجتناب از تنبیه: در این مرحله کودک برای اینکه مجازات نشود از معیارهای اخلاقی دیگران (والدین) تبعیت میکند و به انگیزههای فردی که در داستان عملی را مرتکب شده، توجه چندانی ندارد، بلکه بیشتر به پیامد آن فکر میکند.
مرحله 2) کسب پاداش: در این مرحله کودک از مقررات والدین اطاعت میکند تا مورد تشویق قرار گیرد یا پاداشی دریافت کند. کودکان عملی را اخلاقی میدانند که برایشان فایده داشته باشد، پس سودجویی، معیار قضاوت اخلاقی است.
بهطور کلی میتوان گفت در این سطح اخلاقی، کودکان در مورد درست و نادرست فقط برحسب عواقب عمل قضاوت میکنند. مثلا اگر به بگوییم: «فردی که سهوا 10 بشقاب را شکسته کار بدتری انجام داده یا کسی که عمدا یک بشقاب را شکسته؟» کودک پاسخ میدهد: «کسی که 10 بشقاب را شکسته کار بدتری انجام داده است.»
سطح دوم: اخلاق متعارف
سطح دوم، اخلاق متعارف یا قراردادی که کودکان از 10 تا 13 سالگی در این سطح قرار دارند. در این سطح کودک علاقهمند است با کارهای خود دیگران و بهخصوص والدینش را خشنود کند، یعنی تحسین آنها را برانگیزد. دراین سطح او گرایش به اطاعت کامل از قوانین دارد، اما این بار اطاعت از قوانین فقط برای دوری از مجازات یا کسب پاداش نیست، بلکه آنچه که مهمتر است، محبوبیت و نهایتا حفظ نظم جامعه است.
این سطح نیز شامل 2 مرحله است:
مرحله 3) تحسین و تایید از جانب والدین: در این مرحله کاری که تایید والدین و دیگران را به دنبال داشته باشد از نظر اخلاقی قابلدفاع و درست است. کودک سعی میکند به چشم خودش و دیگران خوب جلوه کند. در اینجا، برخلاف سطح قبلی، کودک به نیت هم علاوه بر پیامد، اهمیت میدهد.
مرحله 4) حفظ نظم اجتماعی و وظیفهشناسی: در این مرحله، هر کاری که مطابق با قانون و مورد تصویب مراجع قدرت باشد، از لحاظ اخلاقی قابلقبول است. علاوه بر این، هر انسان موظف است به تعهدات و وظایف خود، به شکلی که جامعه تعیین کرده، عمل کند.
بهطور کلی در این سطح، تاکید بر روابط بین افراد و ارزشهای اجتماعی و فرهنگی است و زمانی که این موارد با علایق شخصی منافات داشته باشند، ارزشهای اجتماعی و تعهدات، مقدم هستند. کودک نهتنها خود را با نظم اجتماعی هماهنگ میکند، بلکه آن را توجیه و از آن حمایت خواهد کرد.
سطح سوم: اخلاق پسعرفی
سطح سوم، اخلاق پسعرفی یا مافوققراردادی که افراد از 13 سالگی به بعد به این سطح میرسند و وقتی به اینجا میرسند، در واقع به اخلاق واقعی دست پیدا کردهاند. در این سطح، فرد برای اولین بار متوجه میشود که ممکن است بین 2 معیار اخلاقی که
لارنس کلبرگ (Lawrence Kohlberg) یکی از مهمترین نظریهپردازانی است که درباره رشد اخلاقی در انسانها مطالعه کرده است. او معتقد است رشد اخلاق طی مراحلی که از قبل برنامهریزی شده پیش میرود، یعنی این یک قاعده همگانی یا جهانشمول است و با اتمام یک مرحله، مرحله بعدی، که آمیزهای از تجربیات مرحله قبل و تجارب جدید است، ظاهر میشود.
منظور کلبرگ این است که این مراحل به صورت ژنتیکی برنامهریزی شده و به دنبال یکدیگر ظاهر میشوند، اما چرا مثل حرف زدن، راه رفتن و... که آنها نیز برای کامل شدن مراحلی را طی میکنند، همه افراد به سطوح بالای رشد اخلاقی نمیرسند؟ آیا میخواهید بدانید که شما از نظر اخلاقی در چه مرحلهای هستید؟ روش کلبرگ برای پیدا کردن اینکه هر فرد در چه سطح اخلاقیای قرار دارد این بود که داستانهایی را مطرح میکرد که در آنها چالشها و محدودیتهای اخلاقی وجود داشت.
او این داستانها را معماهای اخلاقی مینامید و از افراد میخواست درباره محتوای داستانها و آنچه که قهرمانان داستان انجام دادهاند، قضاوت کنند. سطح قضاوت اخلاقی به نوع استدلالی که فرد به کار میبرد، بستگی دارد؛ نه به محتوای قضاوت او. پس یک جواب درست یا یک جواب نادرست وجود ندارد و به دلیلی که فرد برای جوابش میآورد، نمره داده میشود؛ یعنی فردی که میگوید قهرمان داستان نباید این کار را میکرد، ممکن است نمرهای معادل با کسی که میگوید قهرمان کار درستی انجام داده، بیاورد و این موضوع به دلایلی که در مورد قضاوتش ارائه میدهد، بستگی دارد. کلبرگ پس از تحلیل پاسخ به این معماها، سطوح قضاوت اخلاقی افراد را معین میکرد. از نظر او، افراد در 3 سطح اخلاقی قرار میگیرند که هر یک از این سطوح، خود به 2 مرحله تقسیم میشود.
سطح اول: اخلاق پیشعرفی
سطح اول، اخلاق پیشعرفی یا پیشقراردادی است که کودکان از 4 تا 10 سالگی در این سطح قضاوت اخلاقی قرار دارند. کودکان در این سن، اخلاقی عمل میکنند تا از مجازات اجتناب کنند یا پاداش بگیرند. از دید آنها، معیارهای اخلاقی از سوی والدین و بزرگترها تعیین میشوند و افراد باید برای گریز از مجازات یا کسب پاداش از آنها پیروی کنند. این سطح شامل 2 مرحله است.
مرحله 1) اجتناب از تنبیه: در این مرحله کودک برای اینکه مجازات نشود از معیارهای اخلاقی دیگران (والدین) تبعیت میکند و به انگیزههای فردی که در داستان عملی را مرتکب شده، توجه چندانی ندارد، بلکه بیشتر به پیامد آن فکر میکند.
مرحله 2) کسب پاداش: در این مرحله کودک از مقررات والدین اطاعت میکند تا مورد تشویق قرار گیرد یا پاداشی دریافت کند. کودکان عملی را اخلاقی میدانند که برایشان فایده داشته باشد، پس سودجویی، معیار قضاوت اخلاقی است.
بهطور کلی میتوان گفت در این سطح اخلاقی، کودکان در مورد درست و نادرست فقط برحسب عواقب عمل قضاوت میکنند. مثلا اگر به بگوییم: «فردی که سهوا 10 بشقاب را شکسته کار بدتری انجام داده یا کسی که عمدا یک بشقاب را شکسته؟» کودک پاسخ میدهد: «کسی که 10 بشقاب را شکسته کار بدتری انجام داده است.»
سطح دوم: اخلاق متعارف
سطح دوم، اخلاق متعارف یا قراردادی که کودکان از 10 تا 13 سالگی در این سطح قرار دارند. در این سطح کودک علاقهمند است با کارهای خود دیگران و بهخصوص والدینش را خشنود کند، یعنی تحسین آنها را برانگیزد. دراین سطح او گرایش به اطاعت کامل از قوانین دارد، اما این بار اطاعت از قوانین فقط برای دوری از مجازات یا کسب پاداش نیست، بلکه آنچه که مهمتر است، محبوبیت و نهایتا حفظ نظم جامعه است.
این سطح نیز شامل 2 مرحله است:
مرحله 3) تحسین و تایید از جانب والدین: در این مرحله کاری که تایید والدین و دیگران را به دنبال داشته باشد از نظر اخلاقی قابلدفاع و درست است. کودک سعی میکند به چشم خودش و دیگران خوب جلوه کند. در اینجا، برخلاف سطح قبلی، کودک به نیت هم علاوه بر پیامد، اهمیت میدهد.
مرحله 4) حفظ نظم اجتماعی و وظیفهشناسی: در این مرحله، هر کاری که مطابق با قانون و مورد تصویب مراجع قدرت باشد، از لحاظ اخلاقی قابلقبول است. علاوه بر این، هر انسان موظف است به تعهدات و وظایف خود، به شکلی که جامعه تعیین کرده، عمل کند.
بهطور کلی در این سطح، تاکید بر روابط بین افراد و ارزشهای اجتماعی و فرهنگی است و زمانی که این موارد با علایق شخصی منافات داشته باشند، ارزشهای اجتماعی و تعهدات، مقدم هستند. کودک نهتنها خود را با نظم اجتماعی هماهنگ میکند، بلکه آن را توجیه و از آن حمایت خواهد کرد.
سطح سوم: اخلاق پسعرفی
سطح سوم، اخلاق پسعرفی یا مافوققراردادی که افراد از 13 سالگی به بعد به این سطح میرسند و وقتی به اینجا میرسند، در واقع به اخلاق واقعی دست پیدا کردهاند. در این سطح، فرد برای اولین بار متوجه میشود که ممکن است بین 2 معیار اخلاقی که
هر 2 پذیرفتهشده هستند، تضاد وجود داشته باشد. او ضمن قبول داشتن قوانین ممکن است به نارسایی بعضی از موارد قانونی پی ببرد و بفهمد که افراد دیگر ممکن است عقاید و ارزشهای متفاوتی داشته باشند که نادرست هم نباشد. این سطح نیز 2 مرحله دارد:
مرحله 5) اخلاق قراردادی: در این مرحله فرد به قوانین و مقررات بهعنوان نوعی قرارداد اجتماعی نگاه میکند و میفهمد که هدف از قوانین، تامین خواستههای اکثریت جامعه و بالا بردن رفاه اجتماعی است، اما قوانین هم گاهی نقص دارند، پس اعتبار قانون ممکن است در مواردی زیر سوال برود. در این شرایط ممکن است صحت و همیشه درست بودن بعضی قوانین مورد تردید قرار گیرد.
مرحله 6) پایبندی به اصول و وجدان فردی: این مرحله، بالاترین و عالیترین مرحله رشد اخلاقی است. فرد براساس درونی کردن موازین اخلاقی، شخصا اصولی را انتخاب میکند و در هر موقعیتی به آنها پایبند باقی میماند. در این مرحله اگر قانون با اصول انتخابشده فرد مغایر باشد، وی از قانون پیروی نخواهد کرد. پس قضاوت اخلاقی در این سطح براساس اصول انتزاعی است؛ یعنی کاری درست است که فینفسه در آن لحظه درست است، نه به این علت که جامعه آن را درست میداند. در کل فقط 10 درصد افراد به مرحله 6 که آرمانیترین مرحله رشد اخلاقی است، میرسند و اغلب بزرگسالان در مرحله 3 یا 4 از سلسلهمراتب کلبرگ باقی میمانند. کلبرگ میگوید: «ظاهرا این مرحله خاصی است که افراد خارقالعادهای مثل گاندی، مارتین لوتر کینگ و مادر ترزا و رهبران دینی به آن میرسند.»
کسی که در مرحله 6 اخلاقی کلبرگ قرار دارد، فقط برای پیشبرد موقعیت اجتماعی خود به دوستی با کسی وانمود نمیکند و وقتی به آنچه که خواست، رسید، این دوستی را پایان نمیدهد. برای او هر انسانی به سهم خود مهم است و باید به احساسات او احترام گذاشت. برای او عدالت زمانی برقرار میشود که هر کس بیطرفانه خود را جای دیگران فرض کند و بدون هیچ قضاوتی کار درست را انجام دهد.
رشد اخلاقی پلهپله است، پس هر کسی برای رسیدن به مرحله 6 باید حتما 5 مرحله قبل را پشت سر گذاشته باشد.
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
مرحله 5) اخلاق قراردادی: در این مرحله فرد به قوانین و مقررات بهعنوان نوعی قرارداد اجتماعی نگاه میکند و میفهمد که هدف از قوانین، تامین خواستههای اکثریت جامعه و بالا بردن رفاه اجتماعی است، اما قوانین هم گاهی نقص دارند، پس اعتبار قانون ممکن است در مواردی زیر سوال برود. در این شرایط ممکن است صحت و همیشه درست بودن بعضی قوانین مورد تردید قرار گیرد.
مرحله 6) پایبندی به اصول و وجدان فردی: این مرحله، بالاترین و عالیترین مرحله رشد اخلاقی است. فرد براساس درونی کردن موازین اخلاقی، شخصا اصولی را انتخاب میکند و در هر موقعیتی به آنها پایبند باقی میماند. در این مرحله اگر قانون با اصول انتخابشده فرد مغایر باشد، وی از قانون پیروی نخواهد کرد. پس قضاوت اخلاقی در این سطح براساس اصول انتزاعی است؛ یعنی کاری درست است که فینفسه در آن لحظه درست است، نه به این علت که جامعه آن را درست میداند. در کل فقط 10 درصد افراد به مرحله 6 که آرمانیترین مرحله رشد اخلاقی است، میرسند و اغلب بزرگسالان در مرحله 3 یا 4 از سلسلهمراتب کلبرگ باقی میمانند. کلبرگ میگوید: «ظاهرا این مرحله خاصی است که افراد خارقالعادهای مثل گاندی، مارتین لوتر کینگ و مادر ترزا و رهبران دینی به آن میرسند.»
کسی که در مرحله 6 اخلاقی کلبرگ قرار دارد، فقط برای پیشبرد موقعیت اجتماعی خود به دوستی با کسی وانمود نمیکند و وقتی به آنچه که خواست، رسید، این دوستی را پایان نمیدهد. برای او هر انسانی به سهم خود مهم است و باید به احساسات او احترام گذاشت. برای او عدالت زمانی برقرار میشود که هر کس بیطرفانه خود را جای دیگران فرض کند و بدون هیچ قضاوتی کار درست را انجام دهد.
رشد اخلاقی پلهپله است، پس هر کسی برای رسیدن به مرحله 6 باید حتما 5 مرحله قبل را پشت سر گذاشته باشد.
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
وقتی نمی دانیم چه احساسی داریم، از زندگی بدون قطب نمای هیجانی گذر می کنیم.
پاتریشیا کاگلین
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
پاتریشیا کاگلین
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
#اضطراب و #افسردگی علت حضور در #شبکههای_مجازی
☆در جامعه امروز متاسفانه شاهد کودکانی هستیم که به بازیهای کامپیوتری وابسته هستند. رفتار آنها نمادی از یک ربات است؛ آنها کودکانی بیاحساس هستند که خبری از شادابی کودکانه در آنها نیست. این کودکان، افراد مستعد برای ابتلا به وسواس و افسردگی در بزرگسالی هستند که این موضوع میتواند سلامت روانی جامعه را در درازمدت تهدید کند.
☆در روانشناسی بحث مهمی مطرح است که هر گاه نیازهای انسانها برآورده نشود، در جایی دیگر و با نمادی دیگر خودش را نشان میدهد. به نظر میرسد وقتی افراد دیگر در دنیای واقعی قادر به برقراری ارتباطهای عمیق با یکدیگر نیستند، در دنیای مجازی به دنبال آن ارتباط میگردند. همانطور که در زندگی حقیقی شاهد دوستی، دشمنی، تحقیر، رقابت، کلاهبرداری و... هستیم در دنیای مجازی نیز این واقعیتها وجود دارند.
☆حال چون دیگر افراد به دلایلی نمیتوانند در دنیای حقیقی مانند گذشته با هم در ارتباط باشند، در دنیای مجازی شادیشان را با گذاشتن تصویری از یک جشن، یا میهمانی که در آن شرکت کردهاند به اشتراک میگذارند یا غم خود را در فضای مجازی منتشر میکنند تا دیگران در این فضا با آنها همدردی کنند.
☆جامعه جهانی با سرعت بالایی جلو میرود و این گاهی موجب ترغیب بیشتر جوانان برای استفاده از شبکههای مجازی میشود. اما آنچه باید مراقب آن باشیم از خود بیخود شدن و سرسپردگی و وابستگی بیمارگونه به شبکههای مجازی است. وابستگی بیمارگونه به این فضاها موجب میشود افراد از زندگی حقیقی باز بمانند و دیگر نتوانند در زندگی واقعی حضوری مثبت داشته باشند.
مقاله کامل:
http://psychnews.ir/10984
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
☆در جامعه امروز متاسفانه شاهد کودکانی هستیم که به بازیهای کامپیوتری وابسته هستند. رفتار آنها نمادی از یک ربات است؛ آنها کودکانی بیاحساس هستند که خبری از شادابی کودکانه در آنها نیست. این کودکان، افراد مستعد برای ابتلا به وسواس و افسردگی در بزرگسالی هستند که این موضوع میتواند سلامت روانی جامعه را در درازمدت تهدید کند.
☆در روانشناسی بحث مهمی مطرح است که هر گاه نیازهای انسانها برآورده نشود، در جایی دیگر و با نمادی دیگر خودش را نشان میدهد. به نظر میرسد وقتی افراد دیگر در دنیای واقعی قادر به برقراری ارتباطهای عمیق با یکدیگر نیستند، در دنیای مجازی به دنبال آن ارتباط میگردند. همانطور که در زندگی حقیقی شاهد دوستی، دشمنی، تحقیر، رقابت، کلاهبرداری و... هستیم در دنیای مجازی نیز این واقعیتها وجود دارند.
☆حال چون دیگر افراد به دلایلی نمیتوانند در دنیای حقیقی مانند گذشته با هم در ارتباط باشند، در دنیای مجازی شادیشان را با گذاشتن تصویری از یک جشن، یا میهمانی که در آن شرکت کردهاند به اشتراک میگذارند یا غم خود را در فضای مجازی منتشر میکنند تا دیگران در این فضا با آنها همدردی کنند.
☆جامعه جهانی با سرعت بالایی جلو میرود و این گاهی موجب ترغیب بیشتر جوانان برای استفاده از شبکههای مجازی میشود. اما آنچه باید مراقب آن باشیم از خود بیخود شدن و سرسپردگی و وابستگی بیمارگونه به شبکههای مجازی است. وابستگی بیمارگونه به این فضاها موجب میشود افراد از زندگی حقیقی باز بمانند و دیگر نتوانند در زندگی واقعی حضوری مثبت داشته باشند.
مقاله کامل:
http://psychnews.ir/10984
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
☆ #جان_بالبی و #سبک_های_دلبستگی
☆ یکی از مهمترین مسائل در زندگی ما این است که بتوانیم روابط مثبت و طولانی با دیگران برقرار کنیم اما مشکل اساسی که اکثر این روابط برای ما ایجاد می کنند این است که مسئله ای آزار دهنده دارند و آن تکرار مداوم مسائل ناراحت کننده در روابط یا بروز بسیاری از تعارضات در حین رابطه است.
☆ آنچه که در روانکاوی مسلم است و هنوز نیاز به بررسی دارد این است که مشکلات یک رابطه همواره از دوران کودکی آغاز می شود.
☆ جان بالبی، روان تحلیلگری بود که به این سوال پاسخ داد. او با ردیابی تنش ها و تعارضات در روابط بین زوج ها به این نتیجه رسید که علت آن می تواند در تجربیات ابتدایی زندگی ما با مراقبت های اولیه مادری باشد.
☆ بر اساس سبک های دلبستگی که بالبی عنوان کرده، می توان گفت سه نوع سبک دلبستگی اولیه وجود دارد که ما می توانیم نسبت به سایرین داشته باشیم. اولین سبک دلبستگی، دلبستگی ایمن است. سبک دلبستگی که ایده آل است و کم اتفاق می افتد. زمانی که سبک دلبستگی شما ایمن باشد، اگر مسئله ای به وجود آید، آن را حل خواهید کرد.
ادامه مطلب و ویدیو 👇🏻
http://psychnews.ir/1185
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
☆ یکی از مهمترین مسائل در زندگی ما این است که بتوانیم روابط مثبت و طولانی با دیگران برقرار کنیم اما مشکل اساسی که اکثر این روابط برای ما ایجاد می کنند این است که مسئله ای آزار دهنده دارند و آن تکرار مداوم مسائل ناراحت کننده در روابط یا بروز بسیاری از تعارضات در حین رابطه است.
☆ آنچه که در روانکاوی مسلم است و هنوز نیاز به بررسی دارد این است که مشکلات یک رابطه همواره از دوران کودکی آغاز می شود.
☆ جان بالبی، روان تحلیلگری بود که به این سوال پاسخ داد. او با ردیابی تنش ها و تعارضات در روابط بین زوج ها به این نتیجه رسید که علت آن می تواند در تجربیات ابتدایی زندگی ما با مراقبت های اولیه مادری باشد.
☆ بر اساس سبک های دلبستگی که بالبی عنوان کرده، می توان گفت سه نوع سبک دلبستگی اولیه وجود دارد که ما می توانیم نسبت به سایرین داشته باشیم. اولین سبک دلبستگی، دلبستگی ایمن است. سبک دلبستگی که ایده آل است و کم اتفاق می افتد. زمانی که سبک دلبستگی شما ایمن باشد، اگر مسئله ای به وجود آید، آن را حل خواهید کرد.
ادامه مطلب و ویدیو 👇🏻
http://psychnews.ir/1185
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
☆اثرگذاری متفاوت #استرس بر روی زنان و مردان
☆محققان دانشگاه بینالمللی مطالعات پیشرفته ایتالیا نشان دادند که مردان زمانی که استرس دارند سعی میکنند دیگران احساسات آنها را متوجه نشوند و روابط اجتماعی خود را ضعیف میکنند و همیشه در چنین شرایطی به دنبال رمزگشایی احساسات دیگران هستند اما در مقابل زنان بیشتر اجتماعی میشوند.
☆مردها در موقع استرس موجب ضعیف شدن روابط اجتماعی خود میشوند به این معنا که با داشتن این حس قادر به درک احساسات دیگران نیستند و بیشتر تمایل به کاهش روابط اجتماعی دارند؛ مردها حاضر نیستند مشکلاتشان را با کسی در میان بگذارند و از کسی کمک و پشتیبانی نمیخواهند اما این درست نیست زیرا موجب کم شدن استرس نمیشود و بیشتر آنها را اذیت میکند و این حرکت یک خودخواهی است.
☆به گفته محققین زنان رفتاری متفاوت دارند، آنها در هنگام استرس اجتماعی میشوند و نسبت به مردان بیشتر با مردم ارتباط برقرار میکنند؛ زنان بیشتر درخواست کمک میکنند و مشکلات خود را با دیگران در میان میگذارند؛ به نظر میرسد زنان بر حالات استرس زا با رفتار اجتماعی غلبه میکنند.
☆استرس یک مکانیسم روانی و بیولوژیکی است؛ و رفتار اجتماعی و حفظ توانایی برای تمایز بین خود و دیگران مهم است، مردم میتوانند خود را مدیریت کنند و حالات استرسزا را در سطوح مختلف با حمایت دیگران از بین ببرند یا منابع استرس را کاهش دهند.دانشمندان میگویند مردم باید در هنگام استرس خود محور بودن را ترک کنند و رفتارهای خودخواهانه را کاهش دهند.
☆از لحاظ روانشناسی، زنان بیشتر مضطرب هستند و بیشتر نیاز به حمایت و کمک دارند به همین دلیل وقتی مضطرب هستند با اجتماع ارتباط برقرار میکنند و این تفاوت بین مردان و زنان میتواند دلیل وجود اکسی توسین باشد.
مقاله کامل:
http://psychnews.ir/10994
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
☆محققان دانشگاه بینالمللی مطالعات پیشرفته ایتالیا نشان دادند که مردان زمانی که استرس دارند سعی میکنند دیگران احساسات آنها را متوجه نشوند و روابط اجتماعی خود را ضعیف میکنند و همیشه در چنین شرایطی به دنبال رمزگشایی احساسات دیگران هستند اما در مقابل زنان بیشتر اجتماعی میشوند.
☆مردها در موقع استرس موجب ضعیف شدن روابط اجتماعی خود میشوند به این معنا که با داشتن این حس قادر به درک احساسات دیگران نیستند و بیشتر تمایل به کاهش روابط اجتماعی دارند؛ مردها حاضر نیستند مشکلاتشان را با کسی در میان بگذارند و از کسی کمک و پشتیبانی نمیخواهند اما این درست نیست زیرا موجب کم شدن استرس نمیشود و بیشتر آنها را اذیت میکند و این حرکت یک خودخواهی است.
☆به گفته محققین زنان رفتاری متفاوت دارند، آنها در هنگام استرس اجتماعی میشوند و نسبت به مردان بیشتر با مردم ارتباط برقرار میکنند؛ زنان بیشتر درخواست کمک میکنند و مشکلات خود را با دیگران در میان میگذارند؛ به نظر میرسد زنان بر حالات استرس زا با رفتار اجتماعی غلبه میکنند.
☆استرس یک مکانیسم روانی و بیولوژیکی است؛ و رفتار اجتماعی و حفظ توانایی برای تمایز بین خود و دیگران مهم است، مردم میتوانند خود را مدیریت کنند و حالات استرسزا را در سطوح مختلف با حمایت دیگران از بین ببرند یا منابع استرس را کاهش دهند.دانشمندان میگویند مردم باید در هنگام استرس خود محور بودن را ترک کنند و رفتارهای خودخواهانه را کاهش دهند.
☆از لحاظ روانشناسی، زنان بیشتر مضطرب هستند و بیشتر نیاز به حمایت و کمک دارند به همین دلیل وقتی مضطرب هستند با اجتماع ارتباط برقرار میکنند و این تفاوت بین مردان و زنان میتواند دلیل وجود اکسی توسین باشد.
مقاله کامل:
http://psychnews.ir/10994
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
سایک نیوز
اثرگذاری متفاوت استرس بر روی زنان و مردان
مردان وقتی استرس دارند، سعی میکنند اثرگذاری احساسات آنها را متوجه نشوند و روابط اجتماعی خود را ضعیف میکنند اما در مقابل، زنان بیشتر اجتماعی میشوند.
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
هر كس در واقع آنچه با طبيعت
او شبيه است را میفهمد و ارج
مى دهد.كسى كه سطحى است
چيزهاى سـطحى را مى پسـندد
كسى كه عامى اسـت، چـيزهاى
عاميانه را،كسى كه آشفته است
افكار مغشـوش را، كسى كه ابله
اسـت «مزخرفات» را.و هركس
بيـش از هـر چـيز، آثـارى را مـى
پسندد كه با آن كاملا هماهنگ است.
| آرتور شوپنهاور |
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
او شبيه است را میفهمد و ارج
مى دهد.كسى كه سطحى است
چيزهاى سـطحى را مى پسـندد
كسى كه عامى اسـت، چـيزهاى
عاميانه را،كسى كه آشفته است
افكار مغشـوش را، كسى كه ابله
اسـت «مزخرفات» را.و هركس
بيـش از هـر چـيز، آثـارى را مـى
پسندد كه با آن كاملا هماهنگ است.
| آرتور شوپنهاور |
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
توصیفی زیبا از #درد_وابستگی از زبان شاعر و روانپزشک مرحوم #افشین_یداللهی
تو حق نداری
عاشقِ کسی بمانی
که سالهاست رفته
تو مالِ کسی نیستی
که نیست
تو حق نداری
اسمِ دردهای مزمنت را
عشق بگذاری
میتوانی مدیونِ زخمهایت باشی
اما محتاجِ آنکه زخمیَت کرده نه
دست بردار
از این افسانههای بی سر و ته
که به نامِ عشق
فرصتِ عشق را از تو میگیرد
آنکه تو را زخمیِ خود میخواهد
آدمِ تو نیست
آدم نیست
و تو سال هاست
حوای بی آدمی
حواست نیست
تو حق نداری
عاشقِ کسی بمانی
که سالهاست رفته
تو مالِ کسی نیستی
که نیست
تو حق نداری
اسمِ دردهای مزمنت را
عشق بگذاری
میتوانی مدیونِ زخمهایت باشی
اما محتاجِ آنکه زخمیَت کرده نه
دست بردار
از این افسانههای بی سر و ته
که به نامِ عشق
فرصتِ عشق را از تو میگیرد
آنکه تو را زخمیِ خود میخواهد
آدمِ تو نیست
آدم نیست
و تو سال هاست
حوای بی آدمی
حواست نیست
#سوال چهل
با سلام و وقت بخیر
آقای دکتر اگر امکانش هست و تمایل دارید میشه در رابطه با دوگانگی شخصیتی مطلب و یا voice بزارین؟ و یا مطلبی در رابطه با اینکه چجوریه که با یه شخصی(جوون) صحبت و راهنماییش میکنیم خوب به صحبت گوش میده و تایید و قبول میکنه اما به دقیقه نمیکشه که فراموش میکنه. فراموش کردن نه به منظور آلزایمر داشتن و سربه هوا بودن ... طرف عاقله بالغه اما واسه ی رفتاراش هی باید بهش گوشزد کنیم.
مثلاً : تو خیلی باشخصیتی، بزرگی. بهترینی. موفقی . اونا در حد تو نیستن. و ....
اما با یه اتفاق کوچیک باز میگه اون بهتره و و و .....
و همچنان باز باید بهش گوشزد کنیم که به خودت اعتماد داشته باش تو اینجوریی تو اونجوریی و ....
اگه امکانش هست یه راه حل . یه مطلب و یا کتابی رو معرفی کنین ممنون میشم.
پاسخ:
👇👇👇
با سلام و وقت بخیر
آقای دکتر اگر امکانش هست و تمایل دارید میشه در رابطه با دوگانگی شخصیتی مطلب و یا voice بزارین؟ و یا مطلبی در رابطه با اینکه چجوریه که با یه شخصی(جوون) صحبت و راهنماییش میکنیم خوب به صحبت گوش میده و تایید و قبول میکنه اما به دقیقه نمیکشه که فراموش میکنه. فراموش کردن نه به منظور آلزایمر داشتن و سربه هوا بودن ... طرف عاقله بالغه اما واسه ی رفتاراش هی باید بهش گوشزد کنیم.
مثلاً : تو خیلی باشخصیتی، بزرگی. بهترینی. موفقی . اونا در حد تو نیستن. و ....
اما با یه اتفاق کوچیک باز میگه اون بهتره و و و .....
و همچنان باز باید بهش گوشزد کنیم که به خودت اعتماد داشته باش تو اینجوریی تو اونجوریی و ....
اگه امکانش هست یه راه حل . یه مطلب و یا کتابی رو معرفی کنین ممنون میشم.
پاسخ:
👇👇👇