Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
کودکی که والدینش طلاق گرفته اند آسیب می بیند.
اما فرزندانی که والدینشان همیشه کشمکش دارند شاید بیش از کودکان طلاق آسیب ببینند.
@healthpsychology_conselling
اما فرزندانی که والدینشان همیشه کشمکش دارند شاید بیش از کودکان طلاق آسیب ببینند.
@healthpsychology_conselling
☆دو خاطره متفاوت از گم شدن مداد سیاه دو نفر در مدرسه
فرد اول میگفت: «چهارم ابتدایی بودم. در مدرسه مداد سیاهم را گم کردم. وقتی به مادرم گفتم، سخت مرا تنبیه کرد و به من گفت که بیمسئولیت و بیحواس هستم.
آن قدر تنبیه مادرم برایم سخت بود که تصمیم گرفتم دیگر هیچ وقت دست خالی به خانه برنگردم و مدادهای دوستانم را بردارم.
روز بعد نقشهام را عملی کردم. هر روز یکی دو مداد کش میرفتم تا اینکه تا آخر سال از تمامی دوستانم مدادبرداشته بودم. ابتدای کار خیلی با ترس این کار را انجام میدادم ولی کمکم بر ترسم غلبه کردم و از نقشههای زیادی استفاده کردم تا جایی که مدادها را از دوستانم میدزدیدم و به خودشان میفروختم.
بعد از مدتی این کار برایم عادی شد. تصمیم گرفتم کارهای بزرگتر انجام دهم و کارم را تا کل مدرسه و دفتر مدیر مدرسه گسترش دادم. خلاصه آن سال برایم تمرین عملی دزدی حرفهای بود تا اینکه حالا تبدیل به یک سارق حرفهای شدم!
فرد دوم میگفت: «دوم دبستان بودم. روزی از مدرسه آمدم و به مادرم گفتم مداد سیاهم را گم کردم. مادرم گفت خوب بدون مداد چکار کردی؟ گفتم از دوستم مداد گرفتم. مادرم گفت خوبه و پرسید که دوستم از من چیزی نخواست؟
خوراکی یا چیزی؟ گفتم نه. چیزی از من نخواست. مادرم گفت پس او با این کار سعی کرده به دیگری نیکی کند، ببین چقدر زیرک است. پس تو چرا به دیگران نیکی نکنی؟ گفتم چگونه نیکی کنم؟ مادرم گفت دو مداد میخریم، یکی برای خودت و دیگری برای کسی که ممکن است مدادش گم شود.
آن مداد را به کسی که مدادش گم ميشود میدهی و بعد از پایان درس پس میگیری. خیلی شادمان شدم و بعد از عملی کردن پیشنهاد مادرم، احساس رضایت خوبی داشتم آن قدر که در کیفم مدادهای اضافی بیشتری میگذاشتم تا به نفرات بیشتری کمک کنم. با این کار، هم درسم خیلی بهتر از قبل شده بود و هم علاقهام به مدرسه چند برابر شده بود.
ستاره کلاس شده بودم به گونهای که همه مرا صاحب مدادهای ذخیره میشناختند و همیشه از من کمک میگرفتند.
حالا که بزرگ شدهام و از نظر علمی در سطح عالی قرار گرفتهام و تشکیل خانواده دادهام، صاحب بزرگترین جمعیت خیریه شهر هستم.»
☆به نظر شما، چقدر تربیت کودکی در آینده انسان نقش دارد؟
بیاییم اشتباهات فرزندان را از راه صحیح بررسی کنیم.
☆یک حرف و یک رفتار می تواند بسیار تاثیر گذار باشد.
@healthpsychology_conselling
فرد اول میگفت: «چهارم ابتدایی بودم. در مدرسه مداد سیاهم را گم کردم. وقتی به مادرم گفتم، سخت مرا تنبیه کرد و به من گفت که بیمسئولیت و بیحواس هستم.
آن قدر تنبیه مادرم برایم سخت بود که تصمیم گرفتم دیگر هیچ وقت دست خالی به خانه برنگردم و مدادهای دوستانم را بردارم.
روز بعد نقشهام را عملی کردم. هر روز یکی دو مداد کش میرفتم تا اینکه تا آخر سال از تمامی دوستانم مدادبرداشته بودم. ابتدای کار خیلی با ترس این کار را انجام میدادم ولی کمکم بر ترسم غلبه کردم و از نقشههای زیادی استفاده کردم تا جایی که مدادها را از دوستانم میدزدیدم و به خودشان میفروختم.
بعد از مدتی این کار برایم عادی شد. تصمیم گرفتم کارهای بزرگتر انجام دهم و کارم را تا کل مدرسه و دفتر مدیر مدرسه گسترش دادم. خلاصه آن سال برایم تمرین عملی دزدی حرفهای بود تا اینکه حالا تبدیل به یک سارق حرفهای شدم!
فرد دوم میگفت: «دوم دبستان بودم. روزی از مدرسه آمدم و به مادرم گفتم مداد سیاهم را گم کردم. مادرم گفت خوب بدون مداد چکار کردی؟ گفتم از دوستم مداد گرفتم. مادرم گفت خوبه و پرسید که دوستم از من چیزی نخواست؟
خوراکی یا چیزی؟ گفتم نه. چیزی از من نخواست. مادرم گفت پس او با این کار سعی کرده به دیگری نیکی کند، ببین چقدر زیرک است. پس تو چرا به دیگران نیکی نکنی؟ گفتم چگونه نیکی کنم؟ مادرم گفت دو مداد میخریم، یکی برای خودت و دیگری برای کسی که ممکن است مدادش گم شود.
آن مداد را به کسی که مدادش گم ميشود میدهی و بعد از پایان درس پس میگیری. خیلی شادمان شدم و بعد از عملی کردن پیشنهاد مادرم، احساس رضایت خوبی داشتم آن قدر که در کیفم مدادهای اضافی بیشتری میگذاشتم تا به نفرات بیشتری کمک کنم. با این کار، هم درسم خیلی بهتر از قبل شده بود و هم علاقهام به مدرسه چند برابر شده بود.
ستاره کلاس شده بودم به گونهای که همه مرا صاحب مدادهای ذخیره میشناختند و همیشه از من کمک میگرفتند.
حالا که بزرگ شدهام و از نظر علمی در سطح عالی قرار گرفتهام و تشکیل خانواده دادهام، صاحب بزرگترین جمعیت خیریه شهر هستم.»
☆به نظر شما، چقدر تربیت کودکی در آینده انسان نقش دارد؟
بیاییم اشتباهات فرزندان را از راه صحیح بررسی کنیم.
☆یک حرف و یک رفتار می تواند بسیار تاثیر گذار باشد.
@healthpsychology_conselling
☆بیش ازحد روی ایدهآل بودن فرزندتان تاڪید نڪنید
این پافشاری باعث می شود فرزند شما درآینده ڪمالگرای افراطی باشد
همین ڪمالگرایی بیش از حد باعث افسردگیمی شود.
@healthpsychology_conselling
این پافشاری باعث می شود فرزند شما درآینده ڪمالگرای افراطی باشد
همین ڪمالگرایی بیش از حد باعث افسردگیمی شود.
@healthpsychology_conselling
#سوال سی و چهارم:
با سلام وخسته نباشید خدمت شما. دکتر واحدی. بنده دانشجوی کارشناسی رشته طراحی و دوخت هستم و تصمیم براین دارم که بعد از پایان درس وتحصیل با مهارتی که از رشته ی تحصیلی که بدست آوردم یک کار راه اندازی کنم و بتونم از اون طریق درآمد زایی کنم. برای انجام این کار دو تصمیم داشتم. یکی اینکه آموزشگاه خیاطی بزنم .
ولی با سوالاتی که از دوستان پرسیدم مطلع شدم که در آمد چندانی نداره و به دلیل وضعیت اقتصادی این دوره از زمانه کمتر شخصی تصمیم به یادگیری خیاطی میگیره .
وتصمیم دومم این بود که مزون خیاطی بزنم یعنی شخصی دوزی کنم .
ولی بازهم با مشکل مواجه شدم چون کار شخصی دوزی بسیار کار خسته کننده هست وپس از مدتی دچار دیسک کمر و آرتروز گردن میشم. چون در حال حاظر باکمی خیاطی کردن گردن درد میشم. این شد که خیلی دچار تردید شدم. وانتخاب مسیر زندگی برام دشوار شد. تنها چیزی که خیلی آزارم میده اونم اینکه اعتماد به نفس بطور کامل از اینکه میتونم در کارم موفق باشم رو به اون صورت ندارم. در واقع از تنهایی حرکت کردن در این مسیر ترس دارم . میخواستم کمکم کنید که بتونم بر ترسم غلبه کنم. بیشتر ترسم اینکه نکنه نتونم موفق بشم. در صورتی که نظر دیگران در مورد من این چنین نیست و همیشه من رو برای انجام این کار وموفقیت در این زمینه تشویق کردن. ولی به هر حال اونطور که خودم حس میکنم به تنهایی امکان پذیر نیست . واز طرفی نمی تونم به کسی اعتماد کامل پیدا کنم که اونم بتونه پابه پای من و اونجور که من سعی میکنم اونم سعی وتلاش کامل داشته باشه. واین عدم اعتماد به نفس کامل باعث شده که تصمیم زندگیم به تاخیر بیفته ورغبت چندانی برای عملی کردن این تصمیم نداشته باشم. البته این رو هم بگم که زندگی من به روال زندگی بقیه مردم نیست .وهمین موارد گاهی باعث ایجاد تلاش بیشتر برای رسیدن به هدف و گاهی تردید در حرکت مسیر زندگیم میشه.
پاسخ:
سلام در بسیاری موارد افراد، به دنبال عدم آینده نگری مناسب، مجبور به پرداخت غرامت در ازای تصمیمات قبلی خود می شوند. ماهیت رشته تحصیلی مذکور، کار عملی و صرف نیرو و حوصله و وقت زیاد است و این چیزی نیست که در ابتدای امر انتخاب رشته قابل تصور نباشد. از طرفی بشر امروزی با سرعت بسیاری به سمت مصرف گرایی در حرکت است و مولد بودن را در برخی اقشار و آن هم در حیطه حرفه ای کاملا مشخص، مشاهده گر هستیم. از این زن امروزی تمایلی به یادگیری و دوختن لباس که نیازمند صرف حوصله و وقت بسیاری است، ندارد. شخصی کردن کارها به معنی تمامیت انجام کار توسط یک فرد نیست. بلکه مدیریت توسط یک فرد یا افراد انجام می گیرد و نه یک سازمان. به عبارتی تقسیم کار و انجام تخصصی امور محوله، رویکردی پر بازده تر، کارآمدتر و البته دیربازده تر است.
با توجه به شرح حال، به احتمال زیاد احتمال وجود اختلال شخصیت وسواسی (OCPD) و یا حداقل تیپ شخصیتی وسواسی وجود دارد که این مورد با اختلال وسواس (OCD) متفاوت است. در صورتی که دودلی و تعلل در تصمیم گیری، کمال گرایی و عدم تمایل به محول کردن امور به دیگران، در تمامی ابعاد زندگی بسط داشته باشد، به طوری که منجر به اختلال عملکرد در زندگی روزمره گردد، حتما به مشاور و روان شناس مراجعه فرمایید. برای کسب اطلاعات بیشتر به #محبوب_وسواسی مراجعه کنید.
⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜
سوالات خود را به آدرس زیر ارسال نموده و پاسخ را در همین کانال دریافت کنید:
@healthpsychologyandconselling
کانال روانشناسی سلامت☆مشاوره
□ درمان روان شناختی در زمینه های:
اختلالات روان تنی (اختلالات جسمی با منشا روانی)
اختلالات درد
اختلالات خواب
هیپنوتیزم درمانی
زوج درمانی و اختلالات جنسی
سایر اختلالات روان شناختی
□ پاسخگویی به سوالات
آدرس کانال: https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
آدرس اینستاگرام: www.instagram.com/vahedi_psychology_official
آدرس کلینیک: پاسداران شمالی، پایین تر از پارک نیاوران، بعد از سه راه اقدسیه، روبروی پمپ بنزین اقدسیه، پ۵۴۷، ط۲، واحد۳.
تلفن: ۲۲۸۳۹۹۴۲-۲۶۱۱۹۷۸۰-۲۲۸۰۴۰۱۱-۲۲۸۰۳۰۵۰
با سلام وخسته نباشید خدمت شما. دکتر واحدی. بنده دانشجوی کارشناسی رشته طراحی و دوخت هستم و تصمیم براین دارم که بعد از پایان درس وتحصیل با مهارتی که از رشته ی تحصیلی که بدست آوردم یک کار راه اندازی کنم و بتونم از اون طریق درآمد زایی کنم. برای انجام این کار دو تصمیم داشتم. یکی اینکه آموزشگاه خیاطی بزنم .
ولی با سوالاتی که از دوستان پرسیدم مطلع شدم که در آمد چندانی نداره و به دلیل وضعیت اقتصادی این دوره از زمانه کمتر شخصی تصمیم به یادگیری خیاطی میگیره .
وتصمیم دومم این بود که مزون خیاطی بزنم یعنی شخصی دوزی کنم .
ولی بازهم با مشکل مواجه شدم چون کار شخصی دوزی بسیار کار خسته کننده هست وپس از مدتی دچار دیسک کمر و آرتروز گردن میشم. چون در حال حاظر باکمی خیاطی کردن گردن درد میشم. این شد که خیلی دچار تردید شدم. وانتخاب مسیر زندگی برام دشوار شد. تنها چیزی که خیلی آزارم میده اونم اینکه اعتماد به نفس بطور کامل از اینکه میتونم در کارم موفق باشم رو به اون صورت ندارم. در واقع از تنهایی حرکت کردن در این مسیر ترس دارم . میخواستم کمکم کنید که بتونم بر ترسم غلبه کنم. بیشتر ترسم اینکه نکنه نتونم موفق بشم. در صورتی که نظر دیگران در مورد من این چنین نیست و همیشه من رو برای انجام این کار وموفقیت در این زمینه تشویق کردن. ولی به هر حال اونطور که خودم حس میکنم به تنهایی امکان پذیر نیست . واز طرفی نمی تونم به کسی اعتماد کامل پیدا کنم که اونم بتونه پابه پای من و اونجور که من سعی میکنم اونم سعی وتلاش کامل داشته باشه. واین عدم اعتماد به نفس کامل باعث شده که تصمیم زندگیم به تاخیر بیفته ورغبت چندانی برای عملی کردن این تصمیم نداشته باشم. البته این رو هم بگم که زندگی من به روال زندگی بقیه مردم نیست .وهمین موارد گاهی باعث ایجاد تلاش بیشتر برای رسیدن به هدف و گاهی تردید در حرکت مسیر زندگیم میشه.
پاسخ:
سلام در بسیاری موارد افراد، به دنبال عدم آینده نگری مناسب، مجبور به پرداخت غرامت در ازای تصمیمات قبلی خود می شوند. ماهیت رشته تحصیلی مذکور، کار عملی و صرف نیرو و حوصله و وقت زیاد است و این چیزی نیست که در ابتدای امر انتخاب رشته قابل تصور نباشد. از طرفی بشر امروزی با سرعت بسیاری به سمت مصرف گرایی در حرکت است و مولد بودن را در برخی اقشار و آن هم در حیطه حرفه ای کاملا مشخص، مشاهده گر هستیم. از این زن امروزی تمایلی به یادگیری و دوختن لباس که نیازمند صرف حوصله و وقت بسیاری است، ندارد. شخصی کردن کارها به معنی تمامیت انجام کار توسط یک فرد نیست. بلکه مدیریت توسط یک فرد یا افراد انجام می گیرد و نه یک سازمان. به عبارتی تقسیم کار و انجام تخصصی امور محوله، رویکردی پر بازده تر، کارآمدتر و البته دیربازده تر است.
با توجه به شرح حال، به احتمال زیاد احتمال وجود اختلال شخصیت وسواسی (OCPD) و یا حداقل تیپ شخصیتی وسواسی وجود دارد که این مورد با اختلال وسواس (OCD) متفاوت است. در صورتی که دودلی و تعلل در تصمیم گیری، کمال گرایی و عدم تمایل به محول کردن امور به دیگران، در تمامی ابعاد زندگی بسط داشته باشد، به طوری که منجر به اختلال عملکرد در زندگی روزمره گردد، حتما به مشاور و روان شناس مراجعه فرمایید. برای کسب اطلاعات بیشتر به #محبوب_وسواسی مراجعه کنید.
⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜
سوالات خود را به آدرس زیر ارسال نموده و پاسخ را در همین کانال دریافت کنید:
@healthpsychologyandconselling
کانال روانشناسی سلامت☆مشاوره
□ درمان روان شناختی در زمینه های:
اختلالات روان تنی (اختلالات جسمی با منشا روانی)
اختلالات درد
اختلالات خواب
هیپنوتیزم درمانی
زوج درمانی و اختلالات جنسی
سایر اختلالات روان شناختی
□ پاسخگویی به سوالات
آدرس کانال: https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
آدرس اینستاگرام: www.instagram.com/vahedi_psychology_official
آدرس کلینیک: پاسداران شمالی، پایین تر از پارک نیاوران، بعد از سه راه اقدسیه، روبروی پمپ بنزین اقدسیه، پ۵۴۷، ط۲، واحد۳.
تلفن: ۲۲۸۳۹۹۴۲-۲۶۱۱۹۷۸۰-۲۲۸۰۴۰۱۱-۲۲۸۰۳۰۵۰
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
تحقیقات نشان داده که حتی یک در آغوش گفتن 20 ثانیهای میتواند باعث آزادسازی هورمون اکسی توسین در بدن شود؛ اکسی توسین، هورمون شادی، ضدافسردگی و ضداضطراب است.
@healthpsychology_conselling
@healthpsychology_conselling
Forwarded from اتچ بات
☆بزرگترین ترس والدین #نوجوان این است که نوجوانشان مرتکب اشتباهی بشود که زندگی اش را برای همیشه نابود کند.
☆ما چون میترسیم که کسی به کودک شش سالهمان آسیب بزند، با مراقبت دائمی، تا حد زیادی مانع آسیبهای احتمالی میشویم. دقیقا همین ترس را در مورد نوجوان شانزده سالهمان نیز داریم، اما نمیتوانیم او را کنترل کنیم و دائم مراقبش باشیم.
☆ما میترسیم که نوجوانمان در #امتحانات ناموفق باشد، با #پلیس درگیر شود یا با #افراد_شروری دوست شود. هرچه بیشتر بترسیم، بیشتر به آنها هشدار میدهیم. اما مشکل اینجاست که هر بار که میخواهیم نصیحتشان کنیم، آنان مانع ادامهی گفتوگو میشوند.
☆اگرچه برای والدین، وحشتناک است که نوجوان میخواهد #مستقل شود و مستقل تصمیم بگیرد. کسی که نمیتواند جورابش را پیدا کند، چهطور میتواند در این دنیا راه درست زندگی را بیابد و مثلا در مصاحبههای شغلی یا انتخاب رشته تحصیلی سربلند بیرون بیاید؟
☆باید بپذیریم که اگرچه رها کردن او به حال خود سخت است، اما #ضروری است.
@healthpsychology_conselling
☆ما چون میترسیم که کسی به کودک شش سالهمان آسیب بزند، با مراقبت دائمی، تا حد زیادی مانع آسیبهای احتمالی میشویم. دقیقا همین ترس را در مورد نوجوان شانزده سالهمان نیز داریم، اما نمیتوانیم او را کنترل کنیم و دائم مراقبش باشیم.
☆ما میترسیم که نوجوانمان در #امتحانات ناموفق باشد، با #پلیس درگیر شود یا با #افراد_شروری دوست شود. هرچه بیشتر بترسیم، بیشتر به آنها هشدار میدهیم. اما مشکل اینجاست که هر بار که میخواهیم نصیحتشان کنیم، آنان مانع ادامهی گفتوگو میشوند.
☆اگرچه برای والدین، وحشتناک است که نوجوان میخواهد #مستقل شود و مستقل تصمیم بگیرد. کسی که نمیتواند جورابش را پیدا کند، چهطور میتواند در این دنیا راه درست زندگی را بیابد و مثلا در مصاحبههای شغلی یا انتخاب رشته تحصیلی سربلند بیرون بیاید؟
☆باید بپذیریم که اگرچه رها کردن او به حال خود سخت است، اما #ضروری است.
@healthpsychology_conselling
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
☆وقتی کودکی مورد بی توجهی قرار گیرد
☆سعی می کند از طریق منفی کاری و لجبازی توجه دیگران را به خود جلب کند.
☆مثلا جلوی تلویزیون می ایستد، هنگام صحبت کردن دیگران داد و بیداد می کند و موقع غذا خوردن از سر سفره بلند می شود.
☆والدین هنگام مشاهده ی چنین رفتارهایی با بحث های طولانی، خواهش و یا حتی تنبیه به رفتار منفی کودک توجه می کنند و بدین ترتیب به تدریج کودک می آموزد که برای کسب توجه دست به این رفتارها بزند.
@healthpsychology_conselling
☆سعی می کند از طریق منفی کاری و لجبازی توجه دیگران را به خود جلب کند.
☆مثلا جلوی تلویزیون می ایستد، هنگام صحبت کردن دیگران داد و بیداد می کند و موقع غذا خوردن از سر سفره بلند می شود.
☆والدین هنگام مشاهده ی چنین رفتارهایی با بحث های طولانی، خواهش و یا حتی تنبیه به رفتار منفی کودک توجه می کنند و بدین ترتیب به تدریج کودک می آموزد که برای کسب توجه دست به این رفتارها بزند.
@healthpsychology_conselling
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
بعضی وقتا آدما #الماسی تو دست دارن ، بعد چشمشون به یه گردو می افته دولا میشن تا گردو رو بردارن ،
الماسه می افته تو شیب زمین ، قل میخوره و تو عمق چاهی فرو میره
میدونی چی می مونه؟ یه آدم...، یه دهن باز....، یه گردوی پوک .... و یه دنیا حسرت
مواظب الماسهای زندگیمون باشیم ، شاید به دلیل اینکه صاحبش هستیم و بودنش برامون عادی شده ارزشش رو از یاد بردیم.
@healthpsychology_conselling
الماسه می افته تو شیب زمین ، قل میخوره و تو عمق چاهی فرو میره
میدونی چی می مونه؟ یه آدم...، یه دهن باز....، یه گردوی پوک .... و یه دنیا حسرت
مواظب الماسهای زندگیمون باشیم ، شاید به دلیل اینکه صاحبش هستیم و بودنش برامون عادی شده ارزشش رو از یاد بردیم.
@healthpsychology_conselling
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#فلسفه
#من_به_روایت_من
☆#فهم نظر ویتگنشتاین در رد مفهوم #خودشناسی دشوار نیست، اما با مقاومت زیادی همراه است. از دید ویتگنشتاین هنگامی می توان از شناخت سخن گفت که امکان #جهل وجود داشته باشد و ما از طریق مشاهده، وارسی، آزمایش، و کشف، به شناخت دست پیدا کنیم.
☆ابزارها (مثل نفس بینایی) یا شرایط مشاهده و وارسی (مثل شب یا روز بودن) می تواند درنتیجه ی شناخت باشد.
☆در این شرایط، سؤال از کجا می دانی؟ چرا این طور فکر می کنی؟ معنا دارد و طلب استدلال یا سند برای ادعای شناخت، بدیهی و قابل درک است. قطعیت و شک از پیامدهای شناخت و وارسی کردن است.
☆برای مثال،
جمله ی «من می دانم فردی پشت در ایستاده» خبر از یک شناخت می دهد که قطعیت آن از طریق وارسی پشت در امکان پذیر است.
☆نقیض این جمله نیز معنا دارد من نمی دانم کسی پشت در ایستاده است. هر دو عبارت می توانند صادق یا کاذب باشد: و هر دو قابل شک و نقض هستند .این امر از طریق وارسی مشخص می شود.
☆اما به گزاره ی «من می دانم که درد دارم توجه کنید، اصلا معنا دارد؟ ایا خبر از یک شناخت می دهد» . اگر این جمله معنا داشته باشد: پس نقیض آن نیز باید معنا داشته باشد:«من نمی دانم که درد دارم».
☆اگر گزاره ی اخیر بی معنی باشد، در این صورت جمله ی «من می دانم که درد دارم» نیز بی معناست. #درد به عنوان یک تجربه ی درونی، شناختنی نیست و اصلا موضوع شناخت نیست. نمی شود شما درد داشته باشید و ندانید که درد دارید.
☆شک نکردن در این تجربه ی درونی بدین معنا نیست که یقین دارید که درد دارید، زیرا در اینجا شناختی وجود ندارد که بتوان از شک و یقین سخن گفت. وقتی نمی شود درد داشت و ندانست، پس نمی شود درد داشت و دانست.
☆تجربه ی درونی درد پدیده ای شناختنی نیست که موضوع دانستن و ندانستن قرار گیرد. حال شما به جای درد، بگذارید #خشم، #غم، #شادی، #خجالت، #شجاعت یا هر تجربه ی درون روانی دیگری. این ها پدیده هایی شناختنی در درون نیستند.
☆این طور نیست که دنیایی ذهنی و درونی داشته باشیم، آن را مورد توجه و شناخت قرار دهیم، و سپس آن را در قالب زبان بیان کنیم.
☆این خطا از تطابق و یکی دانستن دنیای ذهن و عین و یا برابر دانستن گزاره های اول شخصی و سوم شخص ناشی می شود.
☆از دید ویتگنشتاین این طور نیست که وقتی کودکی صدمه می بیند و جیغ می کشد، با درون نگری چیزی را ادراک می کند و به مادرش اطلاع می دهد.
☆کودکی که هنوز سخن گفتن نیاموخته نیز هنگام زمین خوردن جیغ می کشد. آن هنگام که کودک بزرگ تر می شود، با زبان درد خود را ابراز می کند. در واقع تنها تفاوت این است که ابراز زبانی جای جیغ کشیدن را می گیرد.
☆بیان کلامی احساس درد به جای فریاد به کار می رود. کودک با جیغ یا زبان درد خود را اظهار می دارد و مادر، او را تسلی می دهد. در اینجا بیان کلامی درد جایگزین گریه و فریاد می شود، نه اینکه کودک درد را شناسایی کند و سپس با زبان آن را توصیف نماید.
☆نباید تصور کرد که زبان همواره در خدمت انتقال اندیشه است و این اندیشه می تواند درباره ی خانه، شغل، بدهکاری، فکر، یا احساس باشد. «دندانم درد می کند» یک توصیف مانند "پنج سکه دارم» نیست، بلکه یک ناله است.
منبع:
من به روایت من
نیما قربانی
@healthpsychology_conselling
#من_به_روایت_من
☆#فهم نظر ویتگنشتاین در رد مفهوم #خودشناسی دشوار نیست، اما با مقاومت زیادی همراه است. از دید ویتگنشتاین هنگامی می توان از شناخت سخن گفت که امکان #جهل وجود داشته باشد و ما از طریق مشاهده، وارسی، آزمایش، و کشف، به شناخت دست پیدا کنیم.
☆ابزارها (مثل نفس بینایی) یا شرایط مشاهده و وارسی (مثل شب یا روز بودن) می تواند درنتیجه ی شناخت باشد.
☆در این شرایط، سؤال از کجا می دانی؟ چرا این طور فکر می کنی؟ معنا دارد و طلب استدلال یا سند برای ادعای شناخت، بدیهی و قابل درک است. قطعیت و شک از پیامدهای شناخت و وارسی کردن است.
☆برای مثال،
جمله ی «من می دانم فردی پشت در ایستاده» خبر از یک شناخت می دهد که قطعیت آن از طریق وارسی پشت در امکان پذیر است.
☆نقیض این جمله نیز معنا دارد من نمی دانم کسی پشت در ایستاده است. هر دو عبارت می توانند صادق یا کاذب باشد: و هر دو قابل شک و نقض هستند .این امر از طریق وارسی مشخص می شود.
☆اما به گزاره ی «من می دانم که درد دارم توجه کنید، اصلا معنا دارد؟ ایا خبر از یک شناخت می دهد» . اگر این جمله معنا داشته باشد: پس نقیض آن نیز باید معنا داشته باشد:«من نمی دانم که درد دارم».
☆اگر گزاره ی اخیر بی معنی باشد، در این صورت جمله ی «من می دانم که درد دارم» نیز بی معناست. #درد به عنوان یک تجربه ی درونی، شناختنی نیست و اصلا موضوع شناخت نیست. نمی شود شما درد داشته باشید و ندانید که درد دارید.
☆شک نکردن در این تجربه ی درونی بدین معنا نیست که یقین دارید که درد دارید، زیرا در اینجا شناختی وجود ندارد که بتوان از شک و یقین سخن گفت. وقتی نمی شود درد داشت و ندانست، پس نمی شود درد داشت و دانست.
☆تجربه ی درونی درد پدیده ای شناختنی نیست که موضوع دانستن و ندانستن قرار گیرد. حال شما به جای درد، بگذارید #خشم، #غم، #شادی، #خجالت، #شجاعت یا هر تجربه ی درون روانی دیگری. این ها پدیده هایی شناختنی در درون نیستند.
☆این طور نیست که دنیایی ذهنی و درونی داشته باشیم، آن را مورد توجه و شناخت قرار دهیم، و سپس آن را در قالب زبان بیان کنیم.
☆این خطا از تطابق و یکی دانستن دنیای ذهن و عین و یا برابر دانستن گزاره های اول شخصی و سوم شخص ناشی می شود.
☆از دید ویتگنشتاین این طور نیست که وقتی کودکی صدمه می بیند و جیغ می کشد، با درون نگری چیزی را ادراک می کند و به مادرش اطلاع می دهد.
☆کودکی که هنوز سخن گفتن نیاموخته نیز هنگام زمین خوردن جیغ می کشد. آن هنگام که کودک بزرگ تر می شود، با زبان درد خود را ابراز می کند. در واقع تنها تفاوت این است که ابراز زبانی جای جیغ کشیدن را می گیرد.
☆بیان کلامی احساس درد به جای فریاد به کار می رود. کودک با جیغ یا زبان درد خود را اظهار می دارد و مادر، او را تسلی می دهد. در اینجا بیان کلامی درد جایگزین گریه و فریاد می شود، نه اینکه کودک درد را شناسایی کند و سپس با زبان آن را توصیف نماید.
☆نباید تصور کرد که زبان همواره در خدمت انتقال اندیشه است و این اندیشه می تواند درباره ی خانه، شغل، بدهکاری، فکر، یا احساس باشد. «دندانم درد می کند» یک توصیف مانند "پنج سکه دارم» نیست، بلکه یک ناله است.
منبع:
من به روایت من
نیما قربانی
@healthpsychology_conselling
Telegram
attach 📎
آمار ١٩ درصدی رفتارپرخطر پسران دبیرستانی و خشم بالا در دختران دانش آموز
مدیرکل آموزش و پرورش شهر #تهران:
☆در حال حاضر رفتار پرخطر در میان پسران ما در مقطع متوسطه اول ۱۹/۷ درصد است. خشم بالا در میان دخترهای ما ۱۹/۶ درصد است که این ارقام نشان میدهد وضعیت خوبی وجود ندارد.
☆حدود ۶۶ درصد از دانش آموزان ما در پاسخ به این سوال که اگر مشکلی برای شما پیش بیاید چه کسی به شما کمک خواهد کرد به جای خانواده، همسالان و دوستان خود را معرفی کردند که این نشان از این دارد که بچههای ما نقش خانواده را کمرنگ میبینند.
منبع:
ایسنا #اجتماعی
@healthpsychology_conselling
مدیرکل آموزش و پرورش شهر #تهران:
☆در حال حاضر رفتار پرخطر در میان پسران ما در مقطع متوسطه اول ۱۹/۷ درصد است. خشم بالا در میان دخترهای ما ۱۹/۶ درصد است که این ارقام نشان میدهد وضعیت خوبی وجود ندارد.
☆حدود ۶۶ درصد از دانش آموزان ما در پاسخ به این سوال که اگر مشکلی برای شما پیش بیاید چه کسی به شما کمک خواهد کرد به جای خانواده، همسالان و دوستان خود را معرفی کردند که این نشان از این دارد که بچههای ما نقش خانواده را کمرنگ میبینند.
منبع:
ایسنا #اجتماعی
@healthpsychology_conselling
Forwarded from اتچ بات
☆آیا مردان و زنان ذهنیت متفاوتی از #هوش خود دارند؟
☆تحقیقات جدید مفروضاتی را که مدتهاست در مورد نگاه مردان و زنان به هوششان وجود دارد، به چالش کشیده است.
☆مفهوم دختر باهوش (bright girl) بدان معنا است که زنان و دختران جوان، پیشرفت خود را، به وسیله ی باوری که در مورد هوش خود دارند، محدود می کنند.
☆طبق تحقیقات جدید انجام شده در دانشگاه Case Western Reserve، این اثر دیگر در بزرگسالی دوام ندارد.
☆این مطالعه همچنین نشان می دهد که ارتباطی بین جنسیت و ذهنیت فردی موجود در مورد هوش وجود ندارد؛ این ذهنیت به باورهای شخص در مورد پتانسیل ذهنی خودش اشاره می کند.
☆براساس تئوری ذهنیت که توسط Carl Dweck استاد روانشناسی دانشگاه استفورد ایجاد شده است، برخی افراد ذهنیت مترقی (رشد کننده) و برخی دیگر ذهنیت ثابت (بدون تغییر) دارند.
☆از آنجا که گمان می شود دختران زودتر از پسران بالغ می شوند، طبق تئوری ذهنیت، آنها اغلب بابت صفاتشان و آنچه که هستند، مورد تحسین قرار می گیرند.
☆بیشتر این نوع تحسین و تمجیدها به سمت دختران باهوش معطوف می گردد که باعث می شود به این باور برسند که توانایی های شناختی ایشان کمابیش ثابت و بدون تغییر هستند.
☆این مطالعات، از جمله نخستین تحقیقاتی هستند که سه فاکتور هوش اندازه گیری شده، ذهنیت هوش، و جنسیت را در میان بزرگسالان بررسی کرده اند.
☆در میان مطالعات ما، هیچ گونه روابط مهمی در میان هوش، ذهنیت و جنسیت وجود ندارد.
مقاله کامل:
http://psychnews.ir/10347
@healthpsychology_conselling
☆تحقیقات جدید مفروضاتی را که مدتهاست در مورد نگاه مردان و زنان به هوششان وجود دارد، به چالش کشیده است.
☆مفهوم دختر باهوش (bright girl) بدان معنا است که زنان و دختران جوان، پیشرفت خود را، به وسیله ی باوری که در مورد هوش خود دارند، محدود می کنند.
☆طبق تحقیقات جدید انجام شده در دانشگاه Case Western Reserve، این اثر دیگر در بزرگسالی دوام ندارد.
☆این مطالعه همچنین نشان می دهد که ارتباطی بین جنسیت و ذهنیت فردی موجود در مورد هوش وجود ندارد؛ این ذهنیت به باورهای شخص در مورد پتانسیل ذهنی خودش اشاره می کند.
☆براساس تئوری ذهنیت که توسط Carl Dweck استاد روانشناسی دانشگاه استفورد ایجاد شده است، برخی افراد ذهنیت مترقی (رشد کننده) و برخی دیگر ذهنیت ثابت (بدون تغییر) دارند.
☆از آنجا که گمان می شود دختران زودتر از پسران بالغ می شوند، طبق تئوری ذهنیت، آنها اغلب بابت صفاتشان و آنچه که هستند، مورد تحسین قرار می گیرند.
☆بیشتر این نوع تحسین و تمجیدها به سمت دختران باهوش معطوف می گردد که باعث می شود به این باور برسند که توانایی های شناختی ایشان کمابیش ثابت و بدون تغییر هستند.
☆این مطالعات، از جمله نخستین تحقیقاتی هستند که سه فاکتور هوش اندازه گیری شده، ذهنیت هوش، و جنسیت را در میان بزرگسالان بررسی کرده اند.
☆در میان مطالعات ما، هیچ گونه روابط مهمی در میان هوش، ذهنیت و جنسیت وجود ندارد.
مقاله کامل:
http://psychnews.ir/10347
@healthpsychology_conselling
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
☆اگر برای بدست آوردن پول مجبوری دروغ بگوئی و فریبکاری کنی، تهیدست بمان!
☆اگر برای بدست آوردن جاه و مقامی باید چاپلوسی کنی و تملّق بگویی، از آن چشم بپوش!
☆اگر برای آنکه مشهور شوی، مجبور می شوی مانند دیگران خیانت کنی، در گمنامی زندگی کن!
☆بگذار دیگران پیش چشم تو با دروغ و فریب ثروتمند شوند، با تملّق و چاپلوسی شغل های بزرگي را به دست آورند و با خیانت و نادرستی شهرت پیدا کنند، تو گمنام و تهیـدست و قانع باش!
☆زیرا اگر چنین کنی تو سرمایه ای را که آنها از دست داده اند، به دست آورده ای...
و آن "شرافت" است.
@healthpsychology_conselling
☆اگر برای بدست آوردن جاه و مقامی باید چاپلوسی کنی و تملّق بگویی، از آن چشم بپوش!
☆اگر برای آنکه مشهور شوی، مجبور می شوی مانند دیگران خیانت کنی، در گمنامی زندگی کن!
☆بگذار دیگران پیش چشم تو با دروغ و فریب ثروتمند شوند، با تملّق و چاپلوسی شغل های بزرگي را به دست آورند و با خیانت و نادرستی شهرت پیدا کنند، تو گمنام و تهیـدست و قانع باش!
☆زیرا اگر چنین کنی تو سرمایه ای را که آنها از دست داده اند، به دست آورده ای...
و آن "شرافت" است.
@healthpsychology_conselling
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
میگویند آقا محمد خان قاجار علاقه خاصی به شکار روباه داشته.
تمام روز را در پی یک روباه با اسبش میتاخته تا جایی که روباه از فرط خستگی نقش زمین میشده.
بعد آن بیچاره را میگرفته و دور گردنش، زنگولهای آویزان میکرده.
در نهایت هم رهایش میکرده. تا اینجای داستان مشکلی نیست.
درست است روباه مسافت زیادی را دَویده، وحشت کرده، خسته هم شده، اما زنده و سالم است.
هم جانش را دارد، هم دُمش را. پوستش هم سر جای خودش است.
میماند فقط آن زنگوله!...
از اینجای داستان، روباه هر جا که برود یک زنگوله توی گردنش صدا میکند.
دیگر نمیتواند شکار کند، زیرا صدای آن زنگوله، شکار را فراری میدهد.
بنابراین «گرسنه» میماند.
صدای زنگوله، جفتش را هم فراری میدهد، پس «تنها» میماند. از همه بدتر، صدای زنگوله، خود روباه را هم «آشفته» میکند، «آرامش»اش را به هم میزند.
دقیقا این همان بلایی است که انسان امروزی سر ذهن پُرتَنشِ خودش میآورد.
دنبال خودش میکند، خودش را اسیر توهماتش میکند.
زنگولهای از افکار منفی، دور گردنش قلاده میکند.
بعد خودش را گول میزند و فکر میکند که آزاد است، ولی نیست.
برده افکار منفی خودش شده و هر جا برود آنها را با خودش میبرد.
☆آن هم با چه سر و صدایی، درست مثل سر و صدای تکان دادن پشت سر هم یک زنگوله
@healthpsychology_conselling
تمام روز را در پی یک روباه با اسبش میتاخته تا جایی که روباه از فرط خستگی نقش زمین میشده.
بعد آن بیچاره را میگرفته و دور گردنش، زنگولهای آویزان میکرده.
در نهایت هم رهایش میکرده. تا اینجای داستان مشکلی نیست.
درست است روباه مسافت زیادی را دَویده، وحشت کرده، خسته هم شده، اما زنده و سالم است.
هم جانش را دارد، هم دُمش را. پوستش هم سر جای خودش است.
میماند فقط آن زنگوله!...
از اینجای داستان، روباه هر جا که برود یک زنگوله توی گردنش صدا میکند.
دیگر نمیتواند شکار کند، زیرا صدای آن زنگوله، شکار را فراری میدهد.
بنابراین «گرسنه» میماند.
صدای زنگوله، جفتش را هم فراری میدهد، پس «تنها» میماند. از همه بدتر، صدای زنگوله، خود روباه را هم «آشفته» میکند، «آرامش»اش را به هم میزند.
دقیقا این همان بلایی است که انسان امروزی سر ذهن پُرتَنشِ خودش میآورد.
دنبال خودش میکند، خودش را اسیر توهماتش میکند.
زنگولهای از افکار منفی، دور گردنش قلاده میکند.
بعد خودش را گول میزند و فکر میکند که آزاد است، ولی نیست.
برده افکار منفی خودش شده و هر جا برود آنها را با خودش میبرد.
☆آن هم با چه سر و صدایی، درست مثل سر و صدای تکان دادن پشت سر هم یک زنگوله
@healthpsychology_conselling
Telegram
attach 📎
سالم یا ناسالم؟
☆فرد سالم واقعیت را می بیند. فرد ناسالم خودش را از صافی قضاوت سخت گیری می بیند که جایگزین سنجش واقع گرایانه شده است.
☆او، فقط، بخش هایی از خودش را می بیند که با حمله به خود هماهنگ است، حال آنکه قوت ها و توانایی هایش را نادیده می گیرد. او اصرار دارد که (یک انسان ناقصی) باید ایده آل بشود. او نمی تواند خیال (ایده آل ها) را از واقعیت تشخیص دهد. ایده آل بیمار ممکن است الگوی همذات پنداری اش با مهاجم را اجرا کند.
☆فرض کنید والدش او را به خاطر کامل نبودن مورد انتقاد قرار داده باشد. او اکنون، با دست مایه قرار دادن کمال گرایی،به خودش حمله می کند و به جای
هدایت خشم به سمت والد انتقادگرش، آن را به سمت خود برمی گرداند.
☆فرد سالم، مدام، خود را لایق پذیرفته بودن و الگو بودن می داند. او ارزشش را، با توجه به ارزش ذاتی ای که به عنوان یک انسان دارد، غیر مشروط می داند. بیماری که با مهاجم همذات پنداری کرده است
حقوشش را قبول ندارد. اومعتقد است که ارزش ذاتی ندارد. و معتقد است که باید کامل باشد تا دوست داشته شدن بشود
☆فرد سالم به زندگی درونی اش دقت دارد و به آن ا عتماد می کند تا راهنما ی اش کند.فرد ناسالم با مهاجم همذات پنداری کرده است، زندگی درونی اش را نادیده می گیرد و هنگام انتخاب مسیر خود به تردیدش تکیه می کند.
☆به طور خلاصه، در پاسخ به تجربه تهاجم سایرین،کودک با مراقبین مهاجم همذات پنداری می کند که به صورت دفاع های منش و انتقال اجرا می شود که مشکلات فعلی او را به وجود آورده اند و رنج اش را تداوم می بخشند. بنابراین ما باید به بیمار کمک کنیم که این دفاع های منش و انتقال را ببیند و از آنها رویگردان شود تا به احساسات مخلوط مدفون شده دسترسی پیدا کند.
منبع: هم آفرینی و تغییر
جان فردریکسون ترجمه سیگارودی
@healthpsychology_conselling
☆فرد سالم واقعیت را می بیند. فرد ناسالم خودش را از صافی قضاوت سخت گیری می بیند که جایگزین سنجش واقع گرایانه شده است.
☆او، فقط، بخش هایی از خودش را می بیند که با حمله به خود هماهنگ است، حال آنکه قوت ها و توانایی هایش را نادیده می گیرد. او اصرار دارد که (یک انسان ناقصی) باید ایده آل بشود. او نمی تواند خیال (ایده آل ها) را از واقعیت تشخیص دهد. ایده آل بیمار ممکن است الگوی همذات پنداری اش با مهاجم را اجرا کند.
☆فرض کنید والدش او را به خاطر کامل نبودن مورد انتقاد قرار داده باشد. او اکنون، با دست مایه قرار دادن کمال گرایی،به خودش حمله می کند و به جای
هدایت خشم به سمت والد انتقادگرش، آن را به سمت خود برمی گرداند.
☆فرد سالم، مدام، خود را لایق پذیرفته بودن و الگو بودن می داند. او ارزشش را، با توجه به ارزش ذاتی ای که به عنوان یک انسان دارد، غیر مشروط می داند. بیماری که با مهاجم همذات پنداری کرده است
حقوشش را قبول ندارد. اومعتقد است که ارزش ذاتی ندارد. و معتقد است که باید کامل باشد تا دوست داشته شدن بشود
☆فرد سالم به زندگی درونی اش دقت دارد و به آن ا عتماد می کند تا راهنما ی اش کند.فرد ناسالم با مهاجم همذات پنداری کرده است، زندگی درونی اش را نادیده می گیرد و هنگام انتخاب مسیر خود به تردیدش تکیه می کند.
☆به طور خلاصه، در پاسخ به تجربه تهاجم سایرین،کودک با مراقبین مهاجم همذات پنداری می کند که به صورت دفاع های منش و انتقال اجرا می شود که مشکلات فعلی او را به وجود آورده اند و رنج اش را تداوم می بخشند. بنابراین ما باید به بیمار کمک کنیم که این دفاع های منش و انتقال را ببیند و از آنها رویگردان شود تا به احساسات مخلوط مدفون شده دسترسی پیدا کند.
منبع: هم آفرینی و تغییر
جان فردریکسون ترجمه سیگارودی
@healthpsychology_conselling
Forwarded from اتچ بات
هشدار به مردانی که فیلمهای #پورن زیاد تماشا میکنند
☆آنجلا گریگوری، روان درمانگر سرشناس بریتانیایی گفته است مردان جوانی که به میزان زیادی فیلمهای پورن اینترنتی تماشا میکنند، #سلامت_جنسی خود را به خطر میاندازند.
☆خانم گریگوری محقق دانشگاه ناتینگهام همچنین گفته که شمار جوانان ۱۸ تا ۲۵ سالهای که دچار مسائلی جدی در این مورد هستند، به میزان زیادی نسبت به ده سال پیش افزایش یافته است.
☆به گفته این محقق، در گذشته بیشتر مردان مسنتر بودند که به دلیل مشکلاتی نظیر "#اختلال_نعوظ" به پزشک مراجعه میکردند. بیماریهایی مثل دیابت، ام اس ( مالتیپل اسکلروسیس)، و یا نارساییهای قلبی اغلب باعث بروز چنین اختلالاتی میشود.
☆خانم گریگوری معتقد است که دسترسی آسان به فیلمهای پورن از طریق اینترنت به برخی از #روابط_جنسی صدمه زده به این دلیل که افکار و ذهن مردان جوان بیشتر درگیر تصاویر کامپیوتری میشود تا انسانهای واقعی.
@healthpsychology_conselling
☆آنجلا گریگوری، روان درمانگر سرشناس بریتانیایی گفته است مردان جوانی که به میزان زیادی فیلمهای پورن اینترنتی تماشا میکنند، #سلامت_جنسی خود را به خطر میاندازند.
☆خانم گریگوری محقق دانشگاه ناتینگهام همچنین گفته که شمار جوانان ۱۸ تا ۲۵ سالهای که دچار مسائلی جدی در این مورد هستند، به میزان زیادی نسبت به ده سال پیش افزایش یافته است.
☆به گفته این محقق، در گذشته بیشتر مردان مسنتر بودند که به دلیل مشکلاتی نظیر "#اختلال_نعوظ" به پزشک مراجعه میکردند. بیماریهایی مثل دیابت، ام اس ( مالتیپل اسکلروسیس)، و یا نارساییهای قلبی اغلب باعث بروز چنین اختلالاتی میشود.
☆خانم گریگوری معتقد است که دسترسی آسان به فیلمهای پورن از طریق اینترنت به برخی از #روابط_جنسی صدمه زده به این دلیل که افکار و ذهن مردان جوان بیشتر درگیر تصاویر کامپیوتری میشود تا انسانهای واقعی.
@healthpsychology_conselling
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
☆ با افزایش سن، کیفیت #لذت_جنسی بیشتر می شود.
به گفته متخصصین، برخلاف بسیاری از مسائل دیگر، توانایی، مهارت و کیفیت امور #جنسی می تواند با افزایش سن بهبود یابد. با افزایش سن، رسیدن به لذت جنسی راحت تر می شود. به عنوان نمونه، در یک تحقیق، ۶۱ درصد از زنان ۱۸ تا ۲۴ سال، در آخرین رابطه خود به لذت جنسی رسیده بودند، در صورتی که این میزان در زنان ۳۰ تا ۴۰ سال، ۶۵ درصد و در زنان ۴۰ تا ۵۰ سال، ۷۰ درصد بود.
☆مطمئنا دلیل افزایش این آمار در سنین بالا افزایش تجربه زن در #رابطه_جنسی، اعتماد به نفس بیشتر او و افزایش میل او می باشد.
☆علاوه براین، اعتماد و صمیمیتی که فرد در رابطه طولانی مدت احساس می کند، می تواند اعتماد به نفس جنسی وی را افزایش دهد.
@healthpsychology_conselling
به گفته متخصصین، برخلاف بسیاری از مسائل دیگر، توانایی، مهارت و کیفیت امور #جنسی می تواند با افزایش سن بهبود یابد. با افزایش سن، رسیدن به لذت جنسی راحت تر می شود. به عنوان نمونه، در یک تحقیق، ۶۱ درصد از زنان ۱۸ تا ۲۴ سال، در آخرین رابطه خود به لذت جنسی رسیده بودند، در صورتی که این میزان در زنان ۳۰ تا ۴۰ سال، ۶۵ درصد و در زنان ۴۰ تا ۵۰ سال، ۷۰ درصد بود.
☆مطمئنا دلیل افزایش این آمار در سنین بالا افزایش تجربه زن در #رابطه_جنسی، اعتماد به نفس بیشتر او و افزایش میل او می باشد.
☆علاوه براین، اعتماد و صمیمیتی که فرد در رابطه طولانی مدت احساس می کند، می تواند اعتماد به نفس جنسی وی را افزایش دهد.
@healthpsychology_conselling
Telegram
attach 📎
☆مراقب تله های عاشقی باشید
۱. فقط زیبایی و ظاهر
۲. فقط موقعیت اجتماعی
۳. عجله
۴. فرار از تنهایی
۵. شناخت ناقص
۶. بحران ها و زخم های گذشته
۷. احساسات و هیجانات شدید
۸. چشم و هم چشمی
۹. ترس از بالا رفتن سن
۱۰. فرار از مشکلات خانه پدری
☆ بدانیم و بدانیم و بدانیم ...
ازدواج، ارتقاء است و نه درمان.
@healthpsychology_conselling
۱. فقط زیبایی و ظاهر
۲. فقط موقعیت اجتماعی
۳. عجله
۴. فرار از تنهایی
۵. شناخت ناقص
۶. بحران ها و زخم های گذشته
۷. احساسات و هیجانات شدید
۸. چشم و هم چشمی
۹. ترس از بالا رفتن سن
۱۰. فرار از مشکلات خانه پدری
☆ بدانیم و بدانیم و بدانیم ...
ازدواج، ارتقاء است و نه درمان.
@healthpsychology_conselling
Forwarded from دانشگاه علوم پزشکی مشهد (روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی مشهد)