#فمينيسم و "رعایت/عدم رعایت" حقوق #زنان؟!
بانوی گرامی !
شما یک زن هستی !
قرار نیست که از خودت برای رسیدن به اهداف فردی و شغلی مثل یک مرد کار بکشی !
مگر مردها توان کارهایی که تو انجام می دهی را دارند ؟!
مثلا #مادری_کردن !
مثلا عشق ورزی !
مثلا درک و همدلی کردن !
و ...
منظورم این نیست که هدف نداشته باشی
منظورم این نیست که کار نکنی
اصلا و ابدا
یک زن باید #استقلال_مالی داشته باشد ...
یک زن باید برای رسیدن به علایقش هدف گذاری و تلاش کند ...
ولی نه اینکه اهداف مردانه انتخاب کند و تفاوت هایش را با مردان نپذیرد
نه اینکه مسئولیت زندگی را به تنهایی به عهده بگیرد
که اگر اینکار را کند چون فرصت عشق ورزی ندارد روحش را می کشد و می شود یک زن افسرده
تو یک زن هستی
احساسی و عاشق پیشه
این جوهر زن بودن است
منطق مردانه را به خورد خودت نده ...
پس...
"لطفا زن و مقتدر باش"
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
http://www.healthpsychologyandhypnotism.blogfa.com
بانوی گرامی !
شما یک زن هستی !
قرار نیست که از خودت برای رسیدن به اهداف فردی و شغلی مثل یک مرد کار بکشی !
مگر مردها توان کارهایی که تو انجام می دهی را دارند ؟!
مثلا #مادری_کردن !
مثلا عشق ورزی !
مثلا درک و همدلی کردن !
و ...
منظورم این نیست که هدف نداشته باشی
منظورم این نیست که کار نکنی
اصلا و ابدا
یک زن باید #استقلال_مالی داشته باشد ...
یک زن باید برای رسیدن به علایقش هدف گذاری و تلاش کند ...
ولی نه اینکه اهداف مردانه انتخاب کند و تفاوت هایش را با مردان نپذیرد
نه اینکه مسئولیت زندگی را به تنهایی به عهده بگیرد
که اگر اینکار را کند چون فرصت عشق ورزی ندارد روحش را می کشد و می شود یک زن افسرده
تو یک زن هستی
احساسی و عاشق پیشه
این جوهر زن بودن است
منطق مردانه را به خورد خودت نده ...
پس...
"لطفا زن و مقتدر باش"
https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
http://www.healthpsychologyandhypnotism.blogfa.com
#صمیمیت بیمارگونه چیست؟
#افراط در #وابستگی و #استقلال
یکی از جنبه های مهم روابط نزدیک و صمیمانه ، دیالکتیک حاکم بر آن است. واقعیت آن است که یک رابطه نزدیک و صمیمانه تنها در با هم بودن خلاصه نمی شود بلکه نوسان مداوم بین پیوند و جدایی است. به عبارت دیگر ، هم زمانی دو نیاز پیوند جویی و استقلال و تلاش برای ایجاد توازن بین این دو نیاز از مشخصه های یه رابطه سالم روانشناختی است. روابط صمیمانه زمانی پرتنش و آسیب زا تلقی می شوند که بین این دو نیاز تعادل برقرار نباشد. در یک سوی این طیف افرادی قرار دارند که به شدت به یکدیگر وابسته بوده و به شکل افراطی و با نگرانی تقلا میکنند که تمام اوقات خود را صرف یکدیگر کرده و لحظه ای از هم جدا نباشند. برخی دیگر در آن سوی این طیف واقع شده و نیاز به استقلال در آنها آنچنان افراطی است که نیاز به پیوند جویی و با هم بودن آنها را تحت الشعاع خود قرار می دهد. احساس بیگانگی و تنهایی معمولا در چنین روابطی مشهود است. این افراد از نزدیک بودن گریزان بوده و ترجیح می دهند بیشتر وقتشان را جدا از یکدیگر بگذرانند. مهارت در مصالحه بین نزدیکی و استقلال، از عوامل تعیین کننده تداوم صمیمیت است. گاهی حتی وقتی در رابطه مشکلی هم وجود ندارد، برای تجربه دوباره طراوت و سرزندگی رابطه، نیاز به جدایی موقت است. مراقبت سالم از روابط صمیمانه، به معنای این است که طرفین رابطه با آگاهی و پذیرش اصل تعادل و میانه روی، ضمن حفظ حرمت و احترام، از افراط در نیاز به نزدیکی و وابستگی از یک طرف و میل به استقلال و جدایی از طرف دیگر، پرهیز کنند.
https://t.me/dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
#افراط در #وابستگی و #استقلال
یکی از جنبه های مهم روابط نزدیک و صمیمانه ، دیالکتیک حاکم بر آن است. واقعیت آن است که یک رابطه نزدیک و صمیمانه تنها در با هم بودن خلاصه نمی شود بلکه نوسان مداوم بین پیوند و جدایی است. به عبارت دیگر ، هم زمانی دو نیاز پیوند جویی و استقلال و تلاش برای ایجاد توازن بین این دو نیاز از مشخصه های یه رابطه سالم روانشناختی است. روابط صمیمانه زمانی پرتنش و آسیب زا تلقی می شوند که بین این دو نیاز تعادل برقرار نباشد. در یک سوی این طیف افرادی قرار دارند که به شدت به یکدیگر وابسته بوده و به شکل افراطی و با نگرانی تقلا میکنند که تمام اوقات خود را صرف یکدیگر کرده و لحظه ای از هم جدا نباشند. برخی دیگر در آن سوی این طیف واقع شده و نیاز به استقلال در آنها آنچنان افراطی است که نیاز به پیوند جویی و با هم بودن آنها را تحت الشعاع خود قرار می دهد. احساس بیگانگی و تنهایی معمولا در چنین روابطی مشهود است. این افراد از نزدیک بودن گریزان بوده و ترجیح می دهند بیشتر وقتشان را جدا از یکدیگر بگذرانند. مهارت در مصالحه بین نزدیکی و استقلال، از عوامل تعیین کننده تداوم صمیمیت است. گاهی حتی وقتی در رابطه مشکلی هم وجود ندارد، برای تجربه دوباره طراوت و سرزندگی رابطه، نیاز به جدایی موقت است. مراقبت سالم از روابط صمیمانه، به معنای این است که طرفین رابطه با آگاهی و پذیرش اصل تعادل و میانه روی، ضمن حفظ حرمت و احترام، از افراط در نیاز به نزدیکی و وابستگی از یک طرف و میل به استقلال و جدایی از طرف دیگر، پرهیز کنند.
https://t.me/dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
Telegram
دکتر حامد واحدی اردکانی
اینستاگرام
www.instagram.com/dr_hamedvahedi
www.instagram.com/dr_hamedvahedi
صفحه اینستاگرام Caricators این تصویر رو گذاشته و نوشته در دهسال اخیر به ظاهر #زنان بیشتر از تفکرشان توجه شده!
لطفا برای داشتن #جامعه_سالم که لازمه آن حضور #زن_سالم است، تلاش کنیم.
#چالش_عکس_10_ساله #فرهنگ_زایی یا #فرهنگ_زدایی
#زن #یک_جرعه_تامل #استقلال
@dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
لطفا برای داشتن #جامعه_سالم که لازمه آن حضور #زن_سالم است، تلاش کنیم.
#چالش_عکس_10_ساله #فرهنگ_زایی یا #فرهنگ_زدایی
#زن #یک_جرعه_تامل #استقلال
@dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
#طرحوارهها یا #تله_های_ذهنی چه هستند؟ (قسمت اول)
دکتر جفری یانگ معتقد است که طرحواره الگوی ثابت و درازمدتی است که در دوران #کودکی به وجود آمده و تا #زندگی بزرگسالی ادامه یافته است. ما از طریق این طرحواره ها به جهان نگاه می کنیم، طرحواره ها، #باورها و #احساسات مهمی در مورد خود محیط می باشند که افراد آنها را بدون چون و چرا پذیرفته اند و گاهی در برابر تغییر #مقاومت زیادی نشان می دهند.
#نیازهای_هیجانی
هر کودک به طور طبیعی ۵ نوع نیاز هیجانی دارد که اگر این نیازها برآورده نشوند، طرحواره های ناسازگاری تشکیل میگردد:
۱- #امنیت، #ثبات و #دلبستگی_ایمن به دیگران
۲- کفایت، #استقلال و #ابراز_وجود
۳- #آزادی در بیان خواستهها و نیازهای سالم
۴- تفریح و #خودانگیختگی
۵- محدودیتهای واقعبینانه
دو عامل مهم باعث ایجاد طرحوارهها میشود:
۱- #طبیعت یا #سرشت #کودک
۲- نوع برخورد #والدین با نیازهای هیجانی
اگر کسی سرشت یا خلق و خوی خاصی داشته باشد و در عین حال نیازهای او در زمان خاص برآورده نشوند دچار یکی یا چند مورد از طرحوارهها می شود. از آنجایی که زندگی حوزههای مختلفی دارد، طرحوارهها هم در حوزههای مختلف خود را نشان می دهند. این حوزهها شامل موارد زیر می باشند:
حوزه یک: #بریدگی_و_طرد:
افرادی که در این حیطه قرار می گیرند قادر نیستند دلبستگی های ارضاءکننده و ایمن با دیگران شکل بدهند. خانواده های این افراد که ریشه ی شکل گیری این حیطه در کودکی هستند، معمولا بی ثبات، بدرفتار، سرد، طرد کننده و منزوی از دنیای اطراف خود می باشند. در این افراد نیازهای بنیادین امنیت، آرامش خاطر، #پذیرش، حمایت، #ثبات، #همدلی و #عشق و #محبت برآورده نشده است.
طرحواره هایی که در این حیطه قرار می گیرند، عبارتند از:
۱- رها شدن – بی ثباتی : درک ناپایداری و غیر واقعی بودن حمایت و ارتباطات فرد با دیگران در این نوع طرحواره می گنجد. افراد دارای این نوع طرح واره بر این باورند که افراد مهم در زندگی آنها ارتباطات خود را با آنها ادامه نمی دهند و انتظار ترک شدن از جانب دیگران را دارند. این افراد معتقدند که افراد مهم زندگیشان قادر نخواهند بود که به حمایت هیجانی و ارتباط قوی و مستمر با آنها ادمه دهند، چون باور دارند که این افراد، بی ثبات و غیر قابل پیش بینی هستند و آنها را به خاطر فرد دیگری #طرد خواهند کرد.
۲- #محرومیت_هیجانی : افراد دارای این طرحواره انتظار دارند که نیازهای هیجانی طبیعی آنها توسط افراد مهم زندگی شان، به طور کافی برآورده نخواهد شد. سه شکل محرومیت هیجانی وجود دارد:
الف) محرومیت از محبت: فقدان توجه، عاطفه و عطوفت.
ب) محرومیت از همدلی: درک نشدن، عدم #خودافشایی، عدم تبادل دو طرفه احساسات.
ج) محرومیت از حمایت: نداشتن منبع قدرت، فقدان هدایت و راهنمایی دیگران
۳- بی اعتمادی – بدرفتاری : این طرحواره عبارت است از اینکه دیگران آزار دهنده، صدمه رساننده، متقلب، دروغگو، بی صداقت هستند. این افراد معتقدند که اگر دیگران فرصت پیدا کنند، حتما آنها را استثمار خواهند کرد.
۴- #نقص – #شرم : افراد دارای این طرح واره معتقدند که افرادی بی ارزش هستند و دیگران آنها را دوست ندارند. به همین دلیل در درون خود احساس #پرخاشگری و بی ارزشی دارند و احساساتی همچون دوست نداشتنی بودن را تجربه می کنند. این بیماران ممکن است نسبت به #سرزنش، و مقایسه شدن با دیگران به طور افراطی حساس باشند، و از بودن با دیگران احساس عدم امنیت داشته باشند و در عین حال، در حضور دیگران احساس شرم و خجالت کنند.
۵- انزوای اجتماعی – بیگانگی : در این طرحواره، فرد این تجربه ذهنی را دارد که به نوعی از دیگران متفاوت است و متعلق به گروه یا دسته ایی نیست و با دیگران فرق دارد. حس از خود بیگانگی در این افراد دیده می شود.
حوزه دو: خود گردانی و عملکرد مختل
خود مختاری، یعنی توانایی مجزا ساختن فرد از خانوده و عملکرد #مستقل. این توانایی متناسب با سن است. افراد دارای این حیطه از طرحواره در مجزا کردن خود از خانواده و نمادهای والدینی و عملکرد مستقل مشکل دارند. به عبارت دیگر، در طول دوره کودکی خانواده ی این افراد در کارهای کودک بسیار دخالت می کردند و به طور افراطی، حمایت کننده بودند. این افراد در شکل دادن یک #هویت مستقل دچار اشکال هستند.
۶- #وابستگی – بی کفایتی : افراد دارای این طرحواره، در پذیرفتن مسئولیت های روزانه بدون کمک دیگران احساس ناتوانی می کنند. این طرحواره اغلب به عنوان احساس #درماندگی یا منفعل بودن، خود را نشان می دهد.
۷- آسیب پذیری در برابر صدمه یا بیماری: محتوای این طرحواره حاوی #ترس اغراق آمیز و فاجعه آمیز کردن هر نوع ضربه، و ناتوانی در کنار آمدن با صدمه یا بیماری است که سه قسمت دارد:
۱- فاجعه آمیز کردن طبی ۲- فاجعه آمیز کردن هیجانی ۳- فاجعه آمیز کردن محیطی
دکتر جفری یانگ معتقد است که طرحواره الگوی ثابت و درازمدتی است که در دوران #کودکی به وجود آمده و تا #زندگی بزرگسالی ادامه یافته است. ما از طریق این طرحواره ها به جهان نگاه می کنیم، طرحواره ها، #باورها و #احساسات مهمی در مورد خود محیط می باشند که افراد آنها را بدون چون و چرا پذیرفته اند و گاهی در برابر تغییر #مقاومت زیادی نشان می دهند.
#نیازهای_هیجانی
هر کودک به طور طبیعی ۵ نوع نیاز هیجانی دارد که اگر این نیازها برآورده نشوند، طرحواره های ناسازگاری تشکیل میگردد:
۱- #امنیت، #ثبات و #دلبستگی_ایمن به دیگران
۲- کفایت، #استقلال و #ابراز_وجود
۳- #آزادی در بیان خواستهها و نیازهای سالم
۴- تفریح و #خودانگیختگی
۵- محدودیتهای واقعبینانه
دو عامل مهم باعث ایجاد طرحوارهها میشود:
۱- #طبیعت یا #سرشت #کودک
۲- نوع برخورد #والدین با نیازهای هیجانی
اگر کسی سرشت یا خلق و خوی خاصی داشته باشد و در عین حال نیازهای او در زمان خاص برآورده نشوند دچار یکی یا چند مورد از طرحوارهها می شود. از آنجایی که زندگی حوزههای مختلفی دارد، طرحوارهها هم در حوزههای مختلف خود را نشان می دهند. این حوزهها شامل موارد زیر می باشند:
حوزه یک: #بریدگی_و_طرد:
افرادی که در این حیطه قرار می گیرند قادر نیستند دلبستگی های ارضاءکننده و ایمن با دیگران شکل بدهند. خانواده های این افراد که ریشه ی شکل گیری این حیطه در کودکی هستند، معمولا بی ثبات، بدرفتار، سرد، طرد کننده و منزوی از دنیای اطراف خود می باشند. در این افراد نیازهای بنیادین امنیت، آرامش خاطر، #پذیرش، حمایت، #ثبات، #همدلی و #عشق و #محبت برآورده نشده است.
طرحواره هایی که در این حیطه قرار می گیرند، عبارتند از:
۱- رها شدن – بی ثباتی : درک ناپایداری و غیر واقعی بودن حمایت و ارتباطات فرد با دیگران در این نوع طرحواره می گنجد. افراد دارای این نوع طرح واره بر این باورند که افراد مهم در زندگی آنها ارتباطات خود را با آنها ادامه نمی دهند و انتظار ترک شدن از جانب دیگران را دارند. این افراد معتقدند که افراد مهم زندگیشان قادر نخواهند بود که به حمایت هیجانی و ارتباط قوی و مستمر با آنها ادمه دهند، چون باور دارند که این افراد، بی ثبات و غیر قابل پیش بینی هستند و آنها را به خاطر فرد دیگری #طرد خواهند کرد.
۲- #محرومیت_هیجانی : افراد دارای این طرحواره انتظار دارند که نیازهای هیجانی طبیعی آنها توسط افراد مهم زندگی شان، به طور کافی برآورده نخواهد شد. سه شکل محرومیت هیجانی وجود دارد:
الف) محرومیت از محبت: فقدان توجه، عاطفه و عطوفت.
ب) محرومیت از همدلی: درک نشدن، عدم #خودافشایی، عدم تبادل دو طرفه احساسات.
ج) محرومیت از حمایت: نداشتن منبع قدرت، فقدان هدایت و راهنمایی دیگران
۳- بی اعتمادی – بدرفتاری : این طرحواره عبارت است از اینکه دیگران آزار دهنده، صدمه رساننده، متقلب، دروغگو، بی صداقت هستند. این افراد معتقدند که اگر دیگران فرصت پیدا کنند، حتما آنها را استثمار خواهند کرد.
۴- #نقص – #شرم : افراد دارای این طرح واره معتقدند که افرادی بی ارزش هستند و دیگران آنها را دوست ندارند. به همین دلیل در درون خود احساس #پرخاشگری و بی ارزشی دارند و احساساتی همچون دوست نداشتنی بودن را تجربه می کنند. این بیماران ممکن است نسبت به #سرزنش، و مقایسه شدن با دیگران به طور افراطی حساس باشند، و از بودن با دیگران احساس عدم امنیت داشته باشند و در عین حال، در حضور دیگران احساس شرم و خجالت کنند.
۵- انزوای اجتماعی – بیگانگی : در این طرحواره، فرد این تجربه ذهنی را دارد که به نوعی از دیگران متفاوت است و متعلق به گروه یا دسته ایی نیست و با دیگران فرق دارد. حس از خود بیگانگی در این افراد دیده می شود.
حوزه دو: خود گردانی و عملکرد مختل
خود مختاری، یعنی توانایی مجزا ساختن فرد از خانوده و عملکرد #مستقل. این توانایی متناسب با سن است. افراد دارای این حیطه از طرحواره در مجزا کردن خود از خانواده و نمادهای والدینی و عملکرد مستقل مشکل دارند. به عبارت دیگر، در طول دوره کودکی خانواده ی این افراد در کارهای کودک بسیار دخالت می کردند و به طور افراطی، حمایت کننده بودند. این افراد در شکل دادن یک #هویت مستقل دچار اشکال هستند.
۶- #وابستگی – بی کفایتی : افراد دارای این طرحواره، در پذیرفتن مسئولیت های روزانه بدون کمک دیگران احساس ناتوانی می کنند. این طرحواره اغلب به عنوان احساس #درماندگی یا منفعل بودن، خود را نشان می دهد.
۷- آسیب پذیری در برابر صدمه یا بیماری: محتوای این طرحواره حاوی #ترس اغراق آمیز و فاجعه آمیز کردن هر نوع ضربه، و ناتوانی در کنار آمدن با صدمه یا بیماری است که سه قسمت دارد:
۱- فاجعه آمیز کردن طبی ۲- فاجعه آمیز کردن هیجانی ۳- فاجعه آمیز کردن محیطی
مرحلهی اول
رشد روانی – اجتماعی: #اعتماد در برابر بیاعتمادی
نخستین مرحلهی رشد در نظریه رشد روانی–اجتماعی #اریکسون بین تولّد تا یک سالگی پدید میآید. این دوره، بنیادیترین مرحله در زندگی است. نظر به این که نوزاد به طور کامل وابسته است، رشد اعتماد در او به کیفیت و قابلیت اطمینان کسی که از او پرستاری میکند بستگی دارد. اگر اعتماد به نحو موفقیتآمیزی در کودک رشد یابد، او در دنیا احساس امنیت خواهد کرد. اگر مراقب، ناسازگار، پسزننده یا از نظر #عاطفی، غیرقابل دسترس باشد و به طفل توجه کافی نکند، به رشد حس بیاعتمادی در کودک کمک میکند. عدم #موفقیت در رشد اعتماد، سبب به وجود آمدن #ترس در #کودک شده و به این باور منجر می گردد که دنیا جای بسیار ناسازگار و غیرقابل پیشبینی است.
مرحلهی دوم
#خودگردانی و #اعتماد_به_نفس در برابر #شرم و شک
دومین مرحلهی نظریه رشد روانی –اجتماعی اریکسون در دوران اولیهی کودکی صورت میگیرد و بر شکلگیری و رشد حس عمیقتری از کنترل شخصی در کودکان تمرکز دارد. اریکسون همانند فروید عقیده داشت که آموزش آداب دستشویی رفتن، بخش حیاتی و ضروری این فرایند است. امّا استدلال اریکسون کاملاً با فروید متفاوت بود. اریکسون عقیده داشت که #یادگیری کنترل کارکرد بدن به پیدایش حس کنترل و #استقلال میانجامد.
رویدادهای مهم دیگر در این مرحله شامل به دست آوردن کنترل بیشتر بر #انتخاب غذا، اسباببازی و لباس است. کودکانی که این مرحله را با موفقیت پشت سر بگذارند، #احساس #امنیت و اطمینان میکنند. در غیر این صورت، حس بیکفایتی و شک به خود در آنها باقی میماند.
مرحلهی سوم
#ابتکار در برابر #گناه
در خلال سالهای قبل از مدرسه، کودکان شروع به قدرت نمایی و اِعمال کنترل بر دنیای خود از طریق برخی بازیها و سایر تعاملات #اجتماعی میکنند. کودکانی که این مرحله را با موفقیت بگذرانند، حس توانایی شخصی و قابلیت رهبری دیگران را پیدا میکنند. و آنهایی که در به دست آوردن این مهارتها ناکام میمانند، حس گناه، شک به خود، و کمبود ابتکار در آنها باقی میماند.
مرحلهی چهارم
کوشایی در برابر #حقارت
این مرحله، سالهای اول مدرسه، تقریباً از 5 تا 11 سالگی را در برمیگیرد. کودکان از طریق تعاملات اجتماعی شروع به رشد حس #غرور نسبت به دستاوردها و توانائیهای خود میکنند. کودکانی که توسط #والدین یا معلمان تشویق و هدایت میشوند، حس کفایت، صلاحیت و اعتقاد به تواناییهای خود در آنها به وجود میآید. آنهایی که از سوی والدین، معلمان یا همسن و سالهای خود به قدر کافی مورد تشویق قرار نمیگیرند به توانایی خود برای موفقیت، شک خواهند کرد.
مرحلهی پنجم
#هویت در برابر گمگشتگی و #سردرگمی
در دوران #نوجوانی، کودکان به کشف استقلال خود میپردازند و به عبارت دیگر، خود را حس میکنند. آنهایی که از طریق کاوشهای شخصی، تشویق و پشتیبانی مناسبی دریافت کنند، این مرحله را با حس استقلال و #کنترل و نیز حسی قوی نسبت به خود پشتسر میگذارند. و کسانی که نسبت به باورها و تمایلات خود نامطمئن بمانند، درباره خود و آینده نیز نامطمئن و گمگشته خواهند بود.
مرحلهی ششم
حس #تعلق در برابر #انزوا و گوشه گیری
این مرحله، دوران اولیه بزرگسالی، یعنی زمانی که افراد به کشف روابط شخصی میپردازند را در بر میگیرد. اریکسون عقیده داشت که برقرار کردن روابط نزدیک و متعهدانه با دیگران ضرورت دارد. کسانی که در این مرحله موفق باشند، روابط مطمئن و متعهدانهای را به وجود خواهند آورد. به یاد داشته باشید که هر مرحله بر پایه مهارتهای یادگرفته شده در مراحل قبل بنا میشود. اریکسون عقیده داشت که حس قوی هویت شخصی برای ایجاد روابط صمیمانه و همراه با تعلّق خاطر اهمیت دارد. مطالعات نشان دادهاند که کسانی که #شناخت ضعیفی نسبت به خود دارند در روابطشان نیز تمایل به تعهدپذیری کمتری دارند و بیشتر در معرض انزوای عاطفی، #تنهایی و #افسردگی قرار دارند.
مرحلهی هفتم
فعالیت در برابر رکود
در دوران بزرگسالی، ما به ساختن زندگی خود ادامه میدهیم و تمرکز ما بر روی #شغل و #خانواده قرار دارد. کسانی که در این مرحله موفق باشند، حس خواهند کرد که از طریق فعال بودن در خانه و اجتماع خود، در کار جهان مشارکت دارند. آنهایی که در به دست آوردن این مهارت ناموفق باشند، حس غیرفعال بودن، رکود و درگیر نبودن در کار دنیا را پیدا خواهند کرد.
مرحلهی هشتم
#یکپارچگی در برابر #ناامیدی
این مرحله مربوط به دوران #کهنسالی است و بر بازتاب فعالیتهای گذشته تمرکز دارد. آنهایی که در مراحل پیشین رشد چندان موفق نبوده اند یا به این باور اند که شکست خورده اند، حس خواهند کرد که زندگی شان تلف شده است و بر گذشته افسوس خواهند خورد. در این حالت است که فرد با حس ناامیدی و ناخشنودی روبرو خواهد شد. کسانی که از دستاوردهای گذشته خود در زندگی احساس غرور داشته باشند، حس یکپارچگ
رشد روانی – اجتماعی: #اعتماد در برابر بیاعتمادی
نخستین مرحلهی رشد در نظریه رشد روانی–اجتماعی #اریکسون بین تولّد تا یک سالگی پدید میآید. این دوره، بنیادیترین مرحله در زندگی است. نظر به این که نوزاد به طور کامل وابسته است، رشد اعتماد در او به کیفیت و قابلیت اطمینان کسی که از او پرستاری میکند بستگی دارد. اگر اعتماد به نحو موفقیتآمیزی در کودک رشد یابد، او در دنیا احساس امنیت خواهد کرد. اگر مراقب، ناسازگار، پسزننده یا از نظر #عاطفی، غیرقابل دسترس باشد و به طفل توجه کافی نکند، به رشد حس بیاعتمادی در کودک کمک میکند. عدم #موفقیت در رشد اعتماد، سبب به وجود آمدن #ترس در #کودک شده و به این باور منجر می گردد که دنیا جای بسیار ناسازگار و غیرقابل پیشبینی است.
مرحلهی دوم
#خودگردانی و #اعتماد_به_نفس در برابر #شرم و شک
دومین مرحلهی نظریه رشد روانی –اجتماعی اریکسون در دوران اولیهی کودکی صورت میگیرد و بر شکلگیری و رشد حس عمیقتری از کنترل شخصی در کودکان تمرکز دارد. اریکسون همانند فروید عقیده داشت که آموزش آداب دستشویی رفتن، بخش حیاتی و ضروری این فرایند است. امّا استدلال اریکسون کاملاً با فروید متفاوت بود. اریکسون عقیده داشت که #یادگیری کنترل کارکرد بدن به پیدایش حس کنترل و #استقلال میانجامد.
رویدادهای مهم دیگر در این مرحله شامل به دست آوردن کنترل بیشتر بر #انتخاب غذا، اسباببازی و لباس است. کودکانی که این مرحله را با موفقیت پشت سر بگذارند، #احساس #امنیت و اطمینان میکنند. در غیر این صورت، حس بیکفایتی و شک به خود در آنها باقی میماند.
مرحلهی سوم
#ابتکار در برابر #گناه
در خلال سالهای قبل از مدرسه، کودکان شروع به قدرت نمایی و اِعمال کنترل بر دنیای خود از طریق برخی بازیها و سایر تعاملات #اجتماعی میکنند. کودکانی که این مرحله را با موفقیت بگذرانند، حس توانایی شخصی و قابلیت رهبری دیگران را پیدا میکنند. و آنهایی که در به دست آوردن این مهارتها ناکام میمانند، حس گناه، شک به خود، و کمبود ابتکار در آنها باقی میماند.
مرحلهی چهارم
کوشایی در برابر #حقارت
این مرحله، سالهای اول مدرسه، تقریباً از 5 تا 11 سالگی را در برمیگیرد. کودکان از طریق تعاملات اجتماعی شروع به رشد حس #غرور نسبت به دستاوردها و توانائیهای خود میکنند. کودکانی که توسط #والدین یا معلمان تشویق و هدایت میشوند، حس کفایت، صلاحیت و اعتقاد به تواناییهای خود در آنها به وجود میآید. آنهایی که از سوی والدین، معلمان یا همسن و سالهای خود به قدر کافی مورد تشویق قرار نمیگیرند به توانایی خود برای موفقیت، شک خواهند کرد.
مرحلهی پنجم
#هویت در برابر گمگشتگی و #سردرگمی
در دوران #نوجوانی، کودکان به کشف استقلال خود میپردازند و به عبارت دیگر، خود را حس میکنند. آنهایی که از طریق کاوشهای شخصی، تشویق و پشتیبانی مناسبی دریافت کنند، این مرحله را با حس استقلال و #کنترل و نیز حسی قوی نسبت به خود پشتسر میگذارند. و کسانی که نسبت به باورها و تمایلات خود نامطمئن بمانند، درباره خود و آینده نیز نامطمئن و گمگشته خواهند بود.
مرحلهی ششم
حس #تعلق در برابر #انزوا و گوشه گیری
این مرحله، دوران اولیه بزرگسالی، یعنی زمانی که افراد به کشف روابط شخصی میپردازند را در بر میگیرد. اریکسون عقیده داشت که برقرار کردن روابط نزدیک و متعهدانه با دیگران ضرورت دارد. کسانی که در این مرحله موفق باشند، روابط مطمئن و متعهدانهای را به وجود خواهند آورد. به یاد داشته باشید که هر مرحله بر پایه مهارتهای یادگرفته شده در مراحل قبل بنا میشود. اریکسون عقیده داشت که حس قوی هویت شخصی برای ایجاد روابط صمیمانه و همراه با تعلّق خاطر اهمیت دارد. مطالعات نشان دادهاند که کسانی که #شناخت ضعیفی نسبت به خود دارند در روابطشان نیز تمایل به تعهدپذیری کمتری دارند و بیشتر در معرض انزوای عاطفی، #تنهایی و #افسردگی قرار دارند.
مرحلهی هفتم
فعالیت در برابر رکود
در دوران بزرگسالی، ما به ساختن زندگی خود ادامه میدهیم و تمرکز ما بر روی #شغل و #خانواده قرار دارد. کسانی که در این مرحله موفق باشند، حس خواهند کرد که از طریق فعال بودن در خانه و اجتماع خود، در کار جهان مشارکت دارند. آنهایی که در به دست آوردن این مهارت ناموفق باشند، حس غیرفعال بودن، رکود و درگیر نبودن در کار دنیا را پیدا خواهند کرد.
مرحلهی هشتم
#یکپارچگی در برابر #ناامیدی
این مرحله مربوط به دوران #کهنسالی است و بر بازتاب فعالیتهای گذشته تمرکز دارد. آنهایی که در مراحل پیشین رشد چندان موفق نبوده اند یا به این باور اند که شکست خورده اند، حس خواهند کرد که زندگی شان تلف شده است و بر گذشته افسوس خواهند خورد. در این حالت است که فرد با حس ناامیدی و ناخشنودی روبرو خواهد شد. کسانی که از دستاوردهای گذشته خود در زندگی احساس غرور داشته باشند، حس یکپارچگ