دکتر حامد واحدی اردکانی
220 subscribers
430 photos
155 videos
10 files
710 links
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
#فلسفه
#من_به_روایت_من

#فهم نظر ویتگنشتاین در رد مفهوم #خودشناسی دشوار نیست، اما با مقاومت زیادی همراه است. از دید ویتگنشتاین هنگامی می توان از شناخت سخن گفت که امکان #جهل وجود داشته باشد و ما از طریق مشاهده، وارسی، آزمایش، و کشف، به شناخت دست پیدا کنیم.

☆ابزارها (مثل نفس بینایی) یا شرایط مشاهده و وارسی (مثل شب یا روز بودن) می تواند درنتیجه ی شناخت باشد.

☆در این شرایط، سؤال از کجا می دانی؟ چرا این طور فکر می کنی؟ معنا دارد و طلب استدلال یا سند برای ادعای شناخت، بدیهی و قابل درک است. قطعیت و شک از پیامدهای شناخت و وارسی کردن است.

☆برای مثال،
جمله ی «من می دانم فردی پشت در ایستاده» خبر از یک شناخت می دهد که قطعیت آن از طریق وارسی پشت در امکان پذیر است.

☆نقیض این جمله نیز معنا دارد من نمی دانم کسی پشت در ایستاده است. هر دو عبارت می توانند صادق یا کاذب باشد: و هر دو قابل شک و نقض هستند .این امر از طریق وارسی مشخص می شود.

☆اما به گزاره ی «من می دانم که درد دارم توجه کنید، اصلا معنا دارد؟ ایا خبر از یک شناخت می دهد» . اگر این جمله معنا داشته باشد: پس نقیض آن نیز باید معنا داشته باشد:«من نمی دانم که درد دارم».

☆اگر گزاره ی اخیر بی معنی باشد، در این صورت جمله ی «من می دانم که درد دارم» نیز بی معناست. #درد به عنوان یک تجربه ی درونی، شناختنی نیست و اصلا موضوع شناخت نیست. نمی شود شما درد داشته باشید و ندانید که درد دارید.

☆شک نکردن در این تجربه ی درونی بدین معنا نیست که یقین دارید که درد دارید، زیرا در اینجا شناختی وجود ندارد که بتوان از شک و یقین سخن گفت. وقتی نمی شود درد داشت و ندانست، پس نمی شود درد داشت و دانست.

☆تجربه ی درونی درد پدیده ای شناختنی نیست که موضوع دانستن و ندانستن قرار گیرد. حال شما به جای درد، بگذارید #خشم، #غم، #شادی، #خجالت، #شجاعت یا هر تجربه ی درون روانی دیگری. این ها پدیده هایی شناختنی در درون نیستند.

☆این طور نیست که دنیایی ذهنی و درونی داشته باشیم، آن را مورد توجه و شناخت قرار دهیم، و سپس آن را در قالب زبان بیان کنیم.

☆این خطا از تطابق و یکی دانستن دنیای ذهن و عین و یا برابر دانستن گزاره های اول شخصی و سوم شخص ناشی می شود.

☆از دید ویتگنشتاین این طور نیست که وقتی کودکی صدمه می بیند و جیغ می کشد، با درون نگری چیزی را ادراک می کند و به مادرش اطلاع می دهد.

☆کودکی که هنوز سخن گفتن نیاموخته نیز هنگام زمین خوردن جیغ می کشد. آن هنگام که کودک بزرگ تر می شود، با زبان درد خود را ابراز می کند. در واقع تنها تفاوت این است که ابراز زبانی جای جیغ کشیدن را می گیرد.

☆بیان کلامی احساس درد به جای فریاد به کار می رود. کودک با جیغ یا زبان درد خود را اظهار می دارد و مادر، او را تسلی می دهد. در اینجا بیان کلامی درد جایگزین گریه و فریاد می شود، نه اینکه کودک درد را شناسایی کند و سپس با زبان آن را توصیف نماید.

☆نباید تصور کرد که زبان همواره در خدمت انتقال اندیشه است و این اندیشه می تواند درباره ی خانه، شغل، بدهکاری، فکر، یا احساس باشد. «دندانم درد می کند» یک توصیف مانند "پنج سکه دارم» نیست، بلکه یک ناله است.

منبع:
من به روایت من
نیما قربانی

@healthpsychology_conselling
#طرحواره‌ها یا #تله_های_ذهنی چه هستند؟ (قسمت سوم و پایانی)

حوزه پنج: گوش به زنگی بیش از حد و #بازداری

در این حیطه، تاکید افراطی بر سرکوبی احساسهای خود انگیخته، تکانه ها و انتخاب ها و پیروی از قوانین غیر قابل انعطاف و تدوین شده است، حتی اگر به قیمت از دست دادن #شادی، بیان خود، #آرامش، روابط بین فردی نزدیک و #سلامتی باشد. خانواده ای که این افراد در آن پرورش یافته اند معمولا تنبیه کننده، #کمال_گرا، پیرو قوانین، سرکوب کننده هیجان ها و اجتناب از خطا، شادی و آرامش بوده است.
۱۵- منفی گرایی – بدبینی : در این طرحواره، تمرکز مستمر و نافذی بر جنبه های منفی زندگی، از جمله #مرگ، فقدان، گناه، #تعارض، #خیانت و غیره وجود دارد و در عین حال، جنبه های مثبت زندگی کوچک شمرده می شوند یا نادیده گرفته می شود. معمولا شامل یک ترس غیر طبیعی از خطا کردن است، که ممکن است به مشکلاتی مثل مشکلات مالی و فقدان منجر شود. چون این افراد نتایج منفی را به طور اغراق آمیزی ادراک می کنند، لذا به طور مکرر دچار نگرانی مزمن، گوش به زنگی و بلا تصمیمی هستند.

۱۶- #بازداری_هیجانی : در این طرحواره، فرد احساسات، ارتباطات و رفتارهای خود انگیخته خود را محدود می سازد. معمولا از عدم تائید توسط دیگران، احساس شرم یا از دست دادن کنترل، اجتناب می کند. شایع ترین جنبه های این بازداری شامل موارد زیر است:

۱-بازداری از بروز خشم؛

۲-بازداری از تکانه های مثبت؛

۳-بازداری از بیان آسیب پذیری یا ارتباط آزادانه با احساس ها و نیازهای شخصی؛

۴-تاکید افراطی بر عقلانیت و سرکوبی هیجان ها.

۱۷- معیارهای سرسختانه – عیب جویی افراطی : باور زیر بنایی در این طرحواره این است که فرد باید تمامی تلاش خود را انجام دهد تا بتواند به استاندارد های درونی شده بسیار سخت برسد و این کار معمولا برای جلوگیری از انتقاد صورت می گیرد. این افراد، غالب اوقات احساس در فشار بودن دارند و اختلال واضحی در کسب #لذت، آرامش، اعتماد به نفس و رضایت در روابط بین فردی دارند.

این طرحواره خود را به صورت کمال گرایی(بی نقص گرایی)، قوانین غیر قابل انعطاف(بایدها) و دغدغه زمان و کار آمدی، نشان می دهند.

۱۸- #تنبیه : در این طرحواره اعتقاد بر این است که فرد هنگامی که خطایی مرتکب شده، باید شدیدا تنبیه شود و در قبال افرادی که استانداردها را رعایت نمی کنند، شدیدا پرخاشگر، بی تحمل، تنبیه کننده و #خشمگین است. معمولا، این طرح واره خود را به صورت دشواری در بخشیدن خود یا دیگران در هنگام ارتکاب خطا نشان می دهد.

در پایان قابل ذکر است که ممکن است برخی از مواردی که به آن اشاره شد، با شدت کمی در بسیاری افراد باشد و این امری طبیعی است. طرحواره درمانی زمانی مورد نیاز است که اینگونه طرحواره ها منجر به بروز اختلال در عملکرد روزمره فرد شده و یا باعث بروز مشکلات بین فردی گردد. #طرحواره_درمانی به دنبال باز کردن گره‌هایی است که از کودکی در ذهن شخص ایجاد شده و این گره‌ها نمی گذارند او در ارتباط با خود و دیگران رفتار مناسبی داشته باشد.

منبع: طرحواره درمانی / نویسنده: جفری یانگ، ژانت کلوسکو، مارجوری ویشار / مترجم: دکتر حسن حمید‌پور، دکتر زهرا اندوز /انتشارات ارجمند.

t.me/dr_hamedvahedi

http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist