دکتر حامد واحدی اردکانی
221 subscribers
430 photos
154 videos
10 files
710 links
Download Telegram
#روانکاوی
#درمانگری

☆آنان که ملول گشتند !

☆اجازه دهید به لحاظ تشخیصی، مفهوم #عواطف و #دفاع ها را با پدیده ی شایعی به نام #فراموشی توصیف کنیم:

☆مثل فراموش کردن قرار ملاقات مهم با یک شخص درفراموشی،عنصر فکر به خارج از حیطه ی خودآگاهی رانده می شود. چند ساعتی که می گذرد به کمک موضوع دیگری ممکن است قرار ملاقاتی که داشته اید به یادتان بیاید، شاید خودتان هم متوجه شوید که به هیچ وجه رغبتی برای ملاقات با آن شخص نداشته اید. به عبارت دیگر محتوای فکر (یا یک بخش از عواطف) در مخزن بایگانی شده و بایستی به موقع بازخوانی شود، اما روان شما به خاطر ناخوشایند بودن یادآوری آنها(آن بخش از عواطف)،با خاموش کردن فکر به شما تسکین می دهد.

☆شاید توصیف دفاع ها با جریان الکتریکی برق (پتانسیل نیروی برق، لامپ، و سیم برق) تصویر بهتری از موضوع ارایه دهد(به فرض اینکه هیچ ایرادی در سیستم برق وجود ندارد). وقتی کلید را فشار می دهیم،جریان برق قطع و به تبع آن لامپ نیز خاموش می شود. کلید دفاع ها نیز مانند کلید برق می تواند آگاهانه زده شود - «آن را از ذهنم خارج خواهم ساخت» یا «من به آنجا نخواهم رفت!» اگر چنانچه کلیدها بدون قصد هشیارانه ی شما به کار افتند، آنگاه صحبت از یک دفاع ناخودآگاه در میان خواهد بود.دفاع های ناخودآگاه همانند فیوزهای قطع کنندهی جریان برق عمل می کنند. وقتی جریان برق شدت یافته و آمپراژ بالا می رود،فیوز برق چکانده شده و بلافاصله جریان برق قطع و لامپ خاموش می شود.

☆و این حالت را مقایسه کنید با شرایطی که شدت عواطف (هیجان هایی نظیر #خشم، #اضطراب، #افسردگی، و احساس #گناه) به حدی رسیده است که کارکردهای روانی فرد را تهدید به اضمحلال (شبیه ذوب شدن سیم برق) می کند.

☆در چنین وضعیتی است که یک کلید قطع کننده ی جریان روانی فعال می شود: یعنی همان فراموشی. همانند فیوز قطع کننده جریان برق که به طور خودکار فعال می شود،فراموشی نیز به طور خودکار به راه می افتد.

☆با وقوع خاموشی به دنبال علت آن می گردیم. قبل از هر چیز ممکن است تصور کنیم، عیب از خود لامپ است. در این صورت تلاش برای اصلاح وضعیت بایستی به سمت جایگزینی یک لامپ سالم با لامپ معیوبی که قطع و وصل می شود،پیش برود(تقریباً شبیه بازسازی شخصیت بیماران #اسکیزوفرن).

☆گاهی تلاش ناکافی فرد برای تعمیر لامپ یا رفع نقص سیم(شبیه دفاع بازسازی واقعیت [۷۸] که بعد از شکست در آزمون واقعیت" به کار می افتد)،ممکن است باعث وقوع اتصال در جریان برق (#هذیان) شود.

☆گاهی ولو با اینکه جریان برق در شبکه وجود دارد، و لامپ و منبع نیرو بدون هیچ ایرادی کار می کنند، توان سیم برق به اندازه ای نیست که بتواند جریان های قوی را تحمل کند، آن وقت ممکن است سیم برق سوخته، یا این که سیستم قطع کننده ی جریان تلاش به کار افتد - شبیه به وضعیت بیمارانی که دارای ساختار شخصیتی #مرزی (کرنبرگ، ۱۹۷۵) هستند.

☆گاهی ضعف جریان برق می تواند حاصل شدت مستمر جریان برق (بالا بودن آمپر) باشد، شبیه به وضعیت افراد بزرگسالی که در دوران کودکی مورد سوء استفاده ی جنسی قرار گرفته اند و به خاطر سایه افکنی خشونت واضطراب مزمن در سراسر دوره های زندگی،توان آنها(جریان برق) برای مدیریت عواطفشان تحلیل رفته است و در نتیجه اگر جریان های سریع و ناگهانی برق چندین بار تکرار شوند،به رشته سیم هایی که قطر ضعیف دارند،فشار وارد آمده،و سیستم قطع کننده ی جریان به کار خواهد افتاد

☆با در نظر گرفتن این قیاس می توان گفت،احتمالا بزرگسالانی که دارای شخصیت مرزی بوده و تحمل - عاطفی ضعیفی دارند، متوسل به دفاع می شوند.

☆در نهایت،در تشبیه افرادی که از نظر روان تحلیلگران "#نوروتیک" تلقی می شوند، بایستی گفت نوروتیک ها همه چیزشان سالم است،اما قطع کننده ی جریان آنان سال ها پیش در مسیر جریان دیگری کار گذاشته شده و حال ضرورتی برای وجود آن نیست.

☆در این حالت رشته های سیم بیشتری استفاده شده و از دوران کودکی هر روز بر قدرت سیم ها افزوده شده است.اما سیستم قطع کنندهی قدیمی حتی زمانی که هیچ خطر واقعی از بار اضافی وجود ندارد،برق را از جریان می اندازد.

☆وظیفه ی درمانگر این است که نوع مشکل را در مسیر این جریان ها شناسایی کند. شاید لازم باشد لامپ بازسازی شود، یا تشخیص دهد قدرت سیم ارتقاء یابد،یاسیستم قطع کننده ی جدیدی کار گذاشته شود،یا اگر چنانچه تشخیص حالت نوروتیک: داده شد، سیستم های قطع کننده ی غیر ضروری را پیدا کرده و به جای ان منبع تغذیه ی جدیدی را جایگزین ساخت، تا متناسب با نیازهای یک فرد بزرگسال و با واقع گرایی بیشتر عمل کند.

@healthpsychology_conselling
این متن از صفحه اینستاگرامی مجله روانکاوی تداعی برگرفته شده است:

ما به مکانیسم‌های دفاعی روی می‌آوریم تا از خودمان در برابر رنج روانی محافظت کنیم. بنابراین گفتن این که آسیب رساندن به خود –خشم یا بیزاری از خود- هم می‌تواند نوعی دفاع باشد متناقض به نظر می‌رسد. مسئله این است که چه چیزی را ترسناک‌تر می‌یابیم. ممکن است چیزهایی وجود داشته باشند که ما را از دوست نداشتن خودمان بسیار بیشتر می‌ترسانند. یعنی آسیب زدن به خود در برابر اضطرابی که ما را وادار به این آسیب‌رسانی می‌کند شدیدتر باشد.
.
رد دفاع‌ها را می‌توان در کودکی پیگیری کرد. کودکی را فرض کنید که یکی از والدینش او را رها کرده یا به وی صدمه زده است. این کودک ممکن است در اندیشه‌ای پناه بگیرد که گرچه تیره و تار است، اما کمتر از بدیل‌هایش هولناک است. کودک احساس می‌کند که من باید بد و بی‌ارزش باشم، من شخص بسیار بدی هستم؛ به همین دلیل است که والدینم این‌گونه رفتار می‌کنند و من را رها کرده‌اند. بنابراین –طبق این فکر- واقعاً هنوز والدین خوبی دارم. او از این طریق والدین‌اش را محافظت می‌کند، به بهای اینکه خودش بد باشد. آنها خوب هستند، این منم که بدم. این تفکر دردناک است؛ اما ممکن است کمتر از این حقیقت فاجعه‌بار باشد: که فرد در دستان کسی است که از او مراقبت نمی‌کند. ما ترجیح می‌دهیم والدین مهربانی داشته باشیم و خودمان بد باشیم، تا اینکه والدین بدی داشته باشیم و خودمان خوب. والدین در کودکی تمام دار و ندار ما هستند، از این‌رو ترجیح می‌دهیم همواره از آنها محافظت کنیم، به جای خشم را به خودمان برگردانیم.
.
در #خودزنی همین اتفاق می‌افتد، خشمی که نمی‌تواند به بیرون انتقال یابد، به درون منتقل می‌شود. و این راهی است که فرد از خودش مراقبت می‌کند، راهی است برای نگهداشتن دنیای امن بیرون.
@dr_hamedvahedi

https://www.instagram.com/p/CCQAaLYA7rW/?igshid=16yl6yjocuor8