❇️ #اعتماد به مسئولان به حداقل رسیده است
🗓 شنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۹
📰 گزارش روزنامهی صدای اصلاحات دربارهی اعتماد اجتماعی در بحران کرونا در گفتوگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در شنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۹، شمارهی ۱۰۵۴
👈 نمایش گزارش:
🔍 بخشهایی از سخنان من:
… در ایران ترجیح #منافع فردی بر منافع جمعی است و در جامعه اجزای آن در جای خود قرار نگرفتهاند. گسست موجود در جامعه باعث میشود که هیچ عضوی احساس وظیفه نکند و در وضعیت #بحران به وجود آمده، فرهنگ رفتاری چهارچوب و نظم خاصی نداشته باشد. بسیاری خود را در خانه حبس میکنند که خودشان آلوده نشوند و نه دیگران. برخی هم با انتشار شوخیها و رقصها در صدد القای شادی و امید به جامعه برمیآیند که البته اینها کارساز و کاربردی است و جایگزین خلأ انجام وظیفهی مسئولانی است که این مهم را در صدا و سیما و دیگر رسانه ها نادیده گرفتهاند …
… یک فرهنگ پویا باید عناصر ناکارآمد را کنار گذاشته و اجازه دهد که عناصر کارامدش رشد کرده و با پذیرش عناصر جدید از فرهنگهای دیگر و با پذیرش تغییرات، امکان تکامل فرهنگی فراهم آید. ناگفته نماند که فرهنگ جامعهی ما هیجانی است و عمدتاً فاقد عنصر عقلانیت است و بیشتر بر اساس «تقلید» عمل میکند
تا استدلال؛ همین است که به اصطلاح با یک غوره سردیاش میکند و با یک مویز، گرمی! …
… عدم احساس امنیت در جامعه و نیز عدم امید به آینده در کنار توزیع ناعادلانهی فرصتها
باعث میشود که تقدم امنیت فردی بر امنیت جمعی تشدید شود و همین عامل، سبب تشدید اهمیت یافتن خود و پیرامون خود میگردد که در
نتیجه مسائلی چون «#احتکار» پدید میآید. یعنی بسیاری از مسائل فرهنگی و اجتماعی در یک فضای هیجانی و خودخواهانه، بازتولید میشوند …
… در بحران #کرونا باید گفت که کارکرد مثبت آن بسیار فراتر از کارکرد منفیاش است. مهمترین بعد مثبت این بحران را میتوان در توجه و حسابگری در موازین عقلانی دانست که علاوه بر خانهنشینی و افزایش آستانهی تحمل، این #بیکاری میتواند پایههای تعقل را به واسطه #مطالعه و گذران صحیح #اوقات_فراغت محکمتر کند. متأسفانه در جامعهی امروز افراد
در تلاش هستند که از یکدیگر جلو بزنند و به سوی ناکجاآبادی در حال حرکت هستند که برای بالارفتن خود از دیگران پله میسازند. این الگوی
رفتاری در بسیاری از بخشهای اجتماعی نهادینه شده و روند پرشتاب زندگی و دویدنهای مستمر که با ناآگاهی از چرایی این فعالیتهای شتابدار همراه است را ویروس کرونا به مثابه کشیدن یک ترمز دستی، کند کرده است. حالا این فرصت پیش آمده که افراد از خود بپرسند که به کجا چنین شتابان؟ به چه منظور است که گویی انسان ملزم شده مقام و ثروت بر روی مقام و ثروت گذارد و تظاهر و ژست بیشتر بر دیگران روا دارد؟ فرصتی فراهمشده که از خود بپرسیم که چه هستیم و که هستیم و به کجا می رویم؟ این بحران سبب شده که با «#مرگ» پیوند یافته و به این واقعیت پیرامونی بیاندیشیم که هیچ کس جاودانه نیست و باید در یک جایی این ترمز دستی کشیده میشد. این تأمل برای جامعه ضروری بود و در زمرهی کارکردهای مثبت شیوع ویروس کرونا و نیز وقوع بحران اخیر در جامعه قرار دارد …
… #جامعه از فقدان نظام ارگانیک رنج می برد
و به جای آن که به مثابه احساس سرما در بدن که باعث میشود کتفها به هم نزدیکتر شوند تا تحمل بیشتری داشته باشند در جامعه چنین
رویکردی وجود ندارد و علاوه بر اطلاعرسانیهای غیرشفاف و سیستم بهداشتی ناقص، اعتماد به مسئولان هم به حداقل رسیده و فاصلهها بیشتر و بیشتر شده است. کرونا به فرصتی تبدیل شده که افراد به تفکر واداشته شوند و اطراف خود را با دقت بیشتر مورد سنجش قرار دهند و به اصلاح آن بپردازند …
… #مرگ که تنها اتفاق بیبدیل زندگی انسانها است را میتوان در سه حلقه مورد بررسی قرار داد که حلقهی سوم آن، ترس از مرگ است که علت اصلیاش علاقه به زنده بودن و لذت بردن از جلوههای زندگی است که این دلیل، همان حلقهی دوم است که انسان را به واسطهی پول و مقام به عنوان مظهر حضور در محیط اجتماعی و کنشگری، به زندگی وابسته میکند. اما حلقهی اول به فرهنگ و پیشفرضها ربط دارد که به موجب آن با مسائلی پیوند میخورد که ویژگی سیریناپذیری یافته و علیرغم چشیدن طعم واقعی زندگی و لذتهای آن، هیچگاه آن را کافی نمیداند. این امر در ایرانیها به واسطهی اندوختههای مالی فراوان و زیادهطلبیهای بیانتها بر اساس الگوهای مصرف و فرهنگ چشم هم چشمی، بیشتر به چشم میآید و در اصل همان هیجانیبودن انسان در غیاب «استدلال» است که این انسان مسلمان ایرانی از آنچه دارد احساس میکند لذت کافی را نمیبرد …
⚠️ بازپخش پستها مستقیم یا پیوندِ پست و نام کانال، بدون تغییر چیدمان انجام شود.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 شنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۹
📰 گزارش روزنامهی صدای اصلاحات دربارهی اعتماد اجتماعی در بحران کرونا در گفتوگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در شنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۹، شمارهی ۱۰۵۴
👈 نمایش گزارش:
🔍 بخشهایی از سخنان من:
… در ایران ترجیح #منافع فردی بر منافع جمعی است و در جامعه اجزای آن در جای خود قرار نگرفتهاند. گسست موجود در جامعه باعث میشود که هیچ عضوی احساس وظیفه نکند و در وضعیت #بحران به وجود آمده، فرهنگ رفتاری چهارچوب و نظم خاصی نداشته باشد. بسیاری خود را در خانه حبس میکنند که خودشان آلوده نشوند و نه دیگران. برخی هم با انتشار شوخیها و رقصها در صدد القای شادی و امید به جامعه برمیآیند که البته اینها کارساز و کاربردی است و جایگزین خلأ انجام وظیفهی مسئولانی است که این مهم را در صدا و سیما و دیگر رسانه ها نادیده گرفتهاند …
… یک فرهنگ پویا باید عناصر ناکارآمد را کنار گذاشته و اجازه دهد که عناصر کارامدش رشد کرده و با پذیرش عناصر جدید از فرهنگهای دیگر و با پذیرش تغییرات، امکان تکامل فرهنگی فراهم آید. ناگفته نماند که فرهنگ جامعهی ما هیجانی است و عمدتاً فاقد عنصر عقلانیت است و بیشتر بر اساس «تقلید» عمل میکند
تا استدلال؛ همین است که به اصطلاح با یک غوره سردیاش میکند و با یک مویز، گرمی! …
… عدم احساس امنیت در جامعه و نیز عدم امید به آینده در کنار توزیع ناعادلانهی فرصتها
باعث میشود که تقدم امنیت فردی بر امنیت جمعی تشدید شود و همین عامل، سبب تشدید اهمیت یافتن خود و پیرامون خود میگردد که در
نتیجه مسائلی چون «#احتکار» پدید میآید. یعنی بسیاری از مسائل فرهنگی و اجتماعی در یک فضای هیجانی و خودخواهانه، بازتولید میشوند …
… در بحران #کرونا باید گفت که کارکرد مثبت آن بسیار فراتر از کارکرد منفیاش است. مهمترین بعد مثبت این بحران را میتوان در توجه و حسابگری در موازین عقلانی دانست که علاوه بر خانهنشینی و افزایش آستانهی تحمل، این #بیکاری میتواند پایههای تعقل را به واسطه #مطالعه و گذران صحیح #اوقات_فراغت محکمتر کند. متأسفانه در جامعهی امروز افراد
در تلاش هستند که از یکدیگر جلو بزنند و به سوی ناکجاآبادی در حال حرکت هستند که برای بالارفتن خود از دیگران پله میسازند. این الگوی
رفتاری در بسیاری از بخشهای اجتماعی نهادینه شده و روند پرشتاب زندگی و دویدنهای مستمر که با ناآگاهی از چرایی این فعالیتهای شتابدار همراه است را ویروس کرونا به مثابه کشیدن یک ترمز دستی، کند کرده است. حالا این فرصت پیش آمده که افراد از خود بپرسند که به کجا چنین شتابان؟ به چه منظور است که گویی انسان ملزم شده مقام و ثروت بر روی مقام و ثروت گذارد و تظاهر و ژست بیشتر بر دیگران روا دارد؟ فرصتی فراهمشده که از خود بپرسیم که چه هستیم و که هستیم و به کجا می رویم؟ این بحران سبب شده که با «#مرگ» پیوند یافته و به این واقعیت پیرامونی بیاندیشیم که هیچ کس جاودانه نیست و باید در یک جایی این ترمز دستی کشیده میشد. این تأمل برای جامعه ضروری بود و در زمرهی کارکردهای مثبت شیوع ویروس کرونا و نیز وقوع بحران اخیر در جامعه قرار دارد …
… #جامعه از فقدان نظام ارگانیک رنج می برد
و به جای آن که به مثابه احساس سرما در بدن که باعث میشود کتفها به هم نزدیکتر شوند تا تحمل بیشتری داشته باشند در جامعه چنین
رویکردی وجود ندارد و علاوه بر اطلاعرسانیهای غیرشفاف و سیستم بهداشتی ناقص، اعتماد به مسئولان هم به حداقل رسیده و فاصلهها بیشتر و بیشتر شده است. کرونا به فرصتی تبدیل شده که افراد به تفکر واداشته شوند و اطراف خود را با دقت بیشتر مورد سنجش قرار دهند و به اصلاح آن بپردازند …
… #مرگ که تنها اتفاق بیبدیل زندگی انسانها است را میتوان در سه حلقه مورد بررسی قرار داد که حلقهی سوم آن، ترس از مرگ است که علت اصلیاش علاقه به زنده بودن و لذت بردن از جلوههای زندگی است که این دلیل، همان حلقهی دوم است که انسان را به واسطهی پول و مقام به عنوان مظهر حضور در محیط اجتماعی و کنشگری، به زندگی وابسته میکند. اما حلقهی اول به فرهنگ و پیشفرضها ربط دارد که به موجب آن با مسائلی پیوند میخورد که ویژگی سیریناپذیری یافته و علیرغم چشیدن طعم واقعی زندگی و لذتهای آن، هیچگاه آن را کافی نمیداند. این امر در ایرانیها به واسطهی اندوختههای مالی فراوان و زیادهطلبیهای بیانتها بر اساس الگوهای مصرف و فرهنگ چشم هم چشمی، بیشتر به چشم میآید و در اصل همان هیجانیبودن انسان در غیاب «استدلال» است که این انسان مسلمان ایرانی از آنچه دارد احساس میکند لذت کافی را نمیبرد …
⚠️ بازپخش پستها مستقیم یا پیوندِ پست و نام کانال، بدون تغییر چیدمان انجام شود.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |