❇️ #شادی داریم، اما احساس شادی نه!
🗓 دوشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۹
📰 گزارش روزنامهی همدلی دربارهی وضعیت شادکامی جامعه در گفتوگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در دوشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۹، شمارهی ۱۵۰۸
👈 نمایش گزارش:
🔍 بخشهایی از گفتهی من:
… تفاوت وجود دارد میان «علت» و «دلیل». «دلیل» همان بُعد ذهنی است و «علت» بُعد بیرونی دارد. حالا یک فرد با توجه به علتهای بیرونی در درون خودش شروع به تجزیه و تحلیل میکند و یک دلیلی برای خودش درست میکند، در این دلیل او نتیجه میگیرد و استدلال میکند که چقدر انسان بدبختی است. اینکه آدمها چرا با وجود علتهای مشابه، استدلالهای یکسان ندارند، گویای این موضوع است و میخواهم بگویم که از سطح خرد تا سطح کلان، یعنی از واحدی مانند گروه در سطح خرد، تا سازمانها در سطح میانه و حکومتها در سطح کلان به عنوان «علت» در تشدید #ناشادی مؤثر هستند. بنابراین در اینجا اگر عناصر تاریخی، فرهنگی و سیاسی را با یکدیگر جمع کنیم، در نتیجهگیری نهایی به این مرحله میرسیم که آمار شادکامی ما کاهش پیدا کرده است …
… شاید از نشانههای شاد بودن اینها باشند که آدمها بخندند، غذای خوب بخورند و لذت ببرند. در کشور ما میزان مصرف نسبت به میانگین جهانی بالا است، ما اینجا برعکس خیلی از جاهای دیگر میوه را کیلویی خریداری میکنیم، آجیل میشکنیم، مسافرت میرویم که سبب قفل شدن جادههای شمالی کشور میشود. ما از حوادث جوک میسازیم و آن را تعریف میکنیم و خندههای مستانه میکنیم، در همه اینها که گفتم ایران از خیلی از جاهای دنیا بالاتر است. اما چرا با وجود نشانههای #شادی، #احساس_شادی نیست؟ همانند تفاوت میان #فقر و احساس فقر، شادی هم با احساس شادی فرق میکند. در خیلی از مواقع همین احساس است که آدمها را آزار میدهد …
… گاهی میبینید کسی که خانه و زندگیای به ارزش میلیاردها تومان هم دارد باز هم درگیر احساس فقر است. چرا؟ برای اینکه او خودش را با دیگری میسنجد بعد احساس میکند آدمهایی که در نقطهی بالاتری قرار گرفتهاند شاید لزوماً از تواناییهای بیشتری یا شایستگیهای خاصی آنچنان برخوردار نیستند. آدمها احساس میکنند آنکسی که بالاتر است آنطور نبوده که نان عرق جبین خود را بخورد و بعد در مقام مقایسه، دائم به خود میگوید من هم میتوانستم مانند او شوم، پس «چرا نیستم؟» این «چرا نیستم» ناشی از همان احساس «#تبعیض» است که فرد را اذیت میکند.
چه چیزی «این چرا نیستم» و اینکه چرا من مانند دیگری نیستم را تشدید میکند؟
عمدتاً این پدیده در نومیدی و نگرانی نسبت به پیرامون و آینده ریشه دارد. طبیعتاً بخشی از آن هم در سیاستگذاری برای یک #جامعه و حمایتهای اجتماعی موجود در آن جامعه ریشه دارد. اینکه فرد احساس کند وقتی بیکار شود دولت چقدر او را حمایت میکند؟ یا اگر درس خوانده است چند درصد امکان دارد شغل مورد نظر خود را پیدا کند، بسیار اهمیت دارد. در جامعهای که تبعیض و فرصتهای نابرابر مانند گزینش خودی و غیرخودی وجود داشته باشد، شرایط سخت میشود. البته در کنار «تبعیض» عوامل دیگری هم نقش دارند …
… وقتی ما احساس #هویت نکنیم نمیتوانیم شاد باشیم. همین «ایرانی بودن» را در نظر بگیرید، امروزه واقعاً چقدر این «ایرانی بودن» به آدمها وزن و احساس خوبی در داخل و خارج میدهد؟ اینکه چرا #هویت_ملی تحدید و تهدید شده اهمیت دارد. تحدید این هویت سبب شده هویت ملی لاغر و لاغرتر شود، و تهدید یعنی اینکه گاهی به این هویت هجوم آوردهاند و آن را در برابر برخی ارزشهای مذهبی قرار دادند. امروزه گاهی بر روی هر هویتی دست میگذارید میبینید که اینها لاغر و شکننده شدهاند، آنوقت شما انتظار دارید جامعه ناشاد نباشد؟ …
⚠️ بازپخش پستها با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» انجام شود؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 دوشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۹
📰 گزارش روزنامهی همدلی دربارهی وضعیت شادکامی جامعه در گفتوگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در دوشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۹، شمارهی ۱۵۰۸
👈 نمایش گزارش:
🔍 بخشهایی از گفتهی من:
… تفاوت وجود دارد میان «علت» و «دلیل». «دلیل» همان بُعد ذهنی است و «علت» بُعد بیرونی دارد. حالا یک فرد با توجه به علتهای بیرونی در درون خودش شروع به تجزیه و تحلیل میکند و یک دلیلی برای خودش درست میکند، در این دلیل او نتیجه میگیرد و استدلال میکند که چقدر انسان بدبختی است. اینکه آدمها چرا با وجود علتهای مشابه، استدلالهای یکسان ندارند، گویای این موضوع است و میخواهم بگویم که از سطح خرد تا سطح کلان، یعنی از واحدی مانند گروه در سطح خرد، تا سازمانها در سطح میانه و حکومتها در سطح کلان به عنوان «علت» در تشدید #ناشادی مؤثر هستند. بنابراین در اینجا اگر عناصر تاریخی، فرهنگی و سیاسی را با یکدیگر جمع کنیم، در نتیجهگیری نهایی به این مرحله میرسیم که آمار شادکامی ما کاهش پیدا کرده است …
… شاید از نشانههای شاد بودن اینها باشند که آدمها بخندند، غذای خوب بخورند و لذت ببرند. در کشور ما میزان مصرف نسبت به میانگین جهانی بالا است، ما اینجا برعکس خیلی از جاهای دیگر میوه را کیلویی خریداری میکنیم، آجیل میشکنیم، مسافرت میرویم که سبب قفل شدن جادههای شمالی کشور میشود. ما از حوادث جوک میسازیم و آن را تعریف میکنیم و خندههای مستانه میکنیم، در همه اینها که گفتم ایران از خیلی از جاهای دنیا بالاتر است. اما چرا با وجود نشانههای #شادی، #احساس_شادی نیست؟ همانند تفاوت میان #فقر و احساس فقر، شادی هم با احساس شادی فرق میکند. در خیلی از مواقع همین احساس است که آدمها را آزار میدهد …
… گاهی میبینید کسی که خانه و زندگیای به ارزش میلیاردها تومان هم دارد باز هم درگیر احساس فقر است. چرا؟ برای اینکه او خودش را با دیگری میسنجد بعد احساس میکند آدمهایی که در نقطهی بالاتری قرار گرفتهاند شاید لزوماً از تواناییهای بیشتری یا شایستگیهای خاصی آنچنان برخوردار نیستند. آدمها احساس میکنند آنکسی که بالاتر است آنطور نبوده که نان عرق جبین خود را بخورد و بعد در مقام مقایسه، دائم به خود میگوید من هم میتوانستم مانند او شوم، پس «چرا نیستم؟» این «چرا نیستم» ناشی از همان احساس «#تبعیض» است که فرد را اذیت میکند.
چه چیزی «این چرا نیستم» و اینکه چرا من مانند دیگری نیستم را تشدید میکند؟
عمدتاً این پدیده در نومیدی و نگرانی نسبت به پیرامون و آینده ریشه دارد. طبیعتاً بخشی از آن هم در سیاستگذاری برای یک #جامعه و حمایتهای اجتماعی موجود در آن جامعه ریشه دارد. اینکه فرد احساس کند وقتی بیکار شود دولت چقدر او را حمایت میکند؟ یا اگر درس خوانده است چند درصد امکان دارد شغل مورد نظر خود را پیدا کند، بسیار اهمیت دارد. در جامعهای که تبعیض و فرصتهای نابرابر مانند گزینش خودی و غیرخودی وجود داشته باشد، شرایط سخت میشود. البته در کنار «تبعیض» عوامل دیگری هم نقش دارند …
… وقتی ما احساس #هویت نکنیم نمیتوانیم شاد باشیم. همین «ایرانی بودن» را در نظر بگیرید، امروزه واقعاً چقدر این «ایرانی بودن» به آدمها وزن و احساس خوبی در داخل و خارج میدهد؟ اینکه چرا #هویت_ملی تحدید و تهدید شده اهمیت دارد. تحدید این هویت سبب شده هویت ملی لاغر و لاغرتر شود، و تهدید یعنی اینکه گاهی به این هویت هجوم آوردهاند و آن را در برابر برخی ارزشهای مذهبی قرار دادند. امروزه گاهی بر روی هر هویتی دست میگذارید میبینید که اینها لاغر و شکننده شدهاند، آنوقت شما انتظار دارید جامعه ناشاد نباشد؟ …
⚠️ بازپخش پستها با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» انجام شود؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ احساسات منفی عامل #گسست_اجتماعی
🗓 سهشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۹
📰 یادداشت #احمد_بخارایی در هفتهنامهی تجارت فردا دربارهی کاهش #تابآوری در جامعه در پی عصبانیت، غم و اضطراب بالا | منتشرشده در شنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۹، شمارهی ۳۷۴
🖌 بررسی اخیر مؤسسهی نظرسنجی گالوپ حکایت از #ناشاد بودن ایرانیان دارد. قبلاً هم این مؤسسه در نظرسنجیهایش بر بالا بودن میزان #عصبانیت، نگرانی، #استرس و تجربههای منفی در میان ایرانیان دست گذاشته است. آیا ایرانیان مردم ناشادیاند؟ آیا عصبانی و خشمگیناند و استرس و اضطراب فراوانی تجربه میکنند؟ باید گفت که موضوع ناشادی آن روی سکهی #خشونت و نداشتن #احساس_امنیت است. این دو عنصر نقش برجستهای در ایجاد احساس ناشادی دارند. یکی جنبهی مادی دارد و دیگری جنبهی غیرمادی. شاید پیش از پرداختن به موضوع خوب باشد مثالی بزنم دربارهی فردی که لکنت زبان دارد. این فرد از تکلم خوبی برخوردار نیست و گاهی برای رساندن منظورش عصبانی و دچار اضطراب میشود و زمانی که نمیتواند ارتباط کلامی با جهان اطرافش برقرار کند، به ناچار از حرکات دست و پا استفاده میکند و در مرحلهی بعدی ممکن است دست به خشونت بزند و برافروخته شود. بنابراین میبینیم فردی که نمیتواند حرفش را به دیگری برساند چهقدر عصبی میشود. حالا اگر بخواهیم موضوع را در سطح کلان ببینیم میتوان متوجه شد که چه اتفاقاتی رخ میدهد تا #ناشادی و اضطراب جنبهی عمومی پیدا میکند.
احساس #شادی افراد برمیگردد به اینکه آنها چهقدر در جامعه احساس میکنند میتوانند حرف بزنند و دوم چقدر این حرف قابل شنیدن و در مرحلهی بعد قابل اجرا است. در جامعهای که مردم احساس میکنند حرفشان قابل بیان کردن نیست، یعنی تشکلی ندارند که حرفشان را بزنند مثل یک حزب که نمایندهیشان است یا یک گروه اجتماعی که میتواند منتقلکنندهی نظرات آنها باشد، آن زمان است که احساس ناشادی، عصبانیت و نگرانی به آنها دست میدهد. در جامعهی پویا که گروههای اجتماعی و احزاب فعالاند و مشارکت افراد را فرامیخوانند، #توسعه امکانپذیر است و احساسات منفی به تدریج کم میشود. اما در جامعهی ما مسألهای که وجود دارد این است که افراد جامعه احساس میکنند نمیتوانند متکلم خوبی باشند و شنوندهی خوبی هم ندارند. یعنی ارگان و ساختاری که علاقهمند به شنیدن حرفهای آنها باشد کمتر وجود دارد و اگر هم وجود داشته باشد تضمینی وجود ندارد که برای این حرفها اعتبار و ارزش آنچنانی قائل باشند. بنابراین جامعه با یک لکنت مواجه میشود. در این شرایط افراد جامعه مستعد برخورداری از اضطراب، ناشادی و عصبانیتاند که همهی اینها یک «احساس» هستند.
نگاهی به سبک زندگی ایرانیان نشان میدهد که آنها به شدت اهل مهمانی گرفتناند، آمار سفر بالا است و تا چند روز تعطیل میشود جادهها قفل میشوند حتی در دورهی شیوع ویروس #کرونا که توصیه بر انجامنشدن سفر است باز هم شاهد بودیم که چه میزان به جادهها رفتند.
خورد و خوراکشان خوب است و از میزان قابل توجهی تنقلات و نوشابه و … استفاده میکنند. همهی آنچه وجود دارد به ظاهر نشان میدهد که باید جامعهی شادی داشته باشیم چرا که این عوامل باید شادیآور باشند اما متأسفانه شاهد هستیم که آن «حس» شادبودن و آن احساس رضایت وجود ندارد. چرا که شادی حس است نه یک عامل مادی. در کنار #خشونتورزی ناشی از دیدهنشدن در #جامعه، احساس نبود #امنیت قرار میگیرد که یک عامل مادی است. امیدواری نسبت به آینده در بحث #اشتغال و درآمد و پاسخگویی به نیازهای اولیهی زندگی از این بخش نشأت میگیرد. گفته میشود فقر میتواند منجر به کفر شود. فقر به معنی همان پاسخنگرفتن برای نیازهای اولیهی زندگی است. در جنبهی دینی آن منجر به کفر میشود و در بعد اجتماعی، رفتارهای غیراخلاقی را سبب میشود. زمانی که فرد این اطمینان را ندارد که اگر درس شغلی در انتظارش است، بخواند حتماً زمانی که تعداد زیادی از فارغالتحصیلان مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا بیکارند، تولید ناشادی و اضطراب صورت میگیرد. حالا همین دو عنصر را در کنار هم قرار بدهیم، نتیجهاش میشود احساس ناشادی و عصبانیت و نگرانی مردم. نگاهی به همین نظرسنجیهای بینالمللی نشان میدهد که ایران در کنار کشورهایی قرار گرفته که از نظر فرهنگ و منابع مالی و درآمدی بسیار متفاوت با کشور ما و کمتر از ما هستند … | ادامه 👉
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 سهشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۹
📰 یادداشت #احمد_بخارایی در هفتهنامهی تجارت فردا دربارهی کاهش #تابآوری در جامعه در پی عصبانیت، غم و اضطراب بالا | منتشرشده در شنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۹، شمارهی ۳۷۴
🖌 بررسی اخیر مؤسسهی نظرسنجی گالوپ حکایت از #ناشاد بودن ایرانیان دارد. قبلاً هم این مؤسسه در نظرسنجیهایش بر بالا بودن میزان #عصبانیت، نگرانی، #استرس و تجربههای منفی در میان ایرانیان دست گذاشته است. آیا ایرانیان مردم ناشادیاند؟ آیا عصبانی و خشمگیناند و استرس و اضطراب فراوانی تجربه میکنند؟ باید گفت که موضوع ناشادی آن روی سکهی #خشونت و نداشتن #احساس_امنیت است. این دو عنصر نقش برجستهای در ایجاد احساس ناشادی دارند. یکی جنبهی مادی دارد و دیگری جنبهی غیرمادی. شاید پیش از پرداختن به موضوع خوب باشد مثالی بزنم دربارهی فردی که لکنت زبان دارد. این فرد از تکلم خوبی برخوردار نیست و گاهی برای رساندن منظورش عصبانی و دچار اضطراب میشود و زمانی که نمیتواند ارتباط کلامی با جهان اطرافش برقرار کند، به ناچار از حرکات دست و پا استفاده میکند و در مرحلهی بعدی ممکن است دست به خشونت بزند و برافروخته شود. بنابراین میبینیم فردی که نمیتواند حرفش را به دیگری برساند چهقدر عصبی میشود. حالا اگر بخواهیم موضوع را در سطح کلان ببینیم میتوان متوجه شد که چه اتفاقاتی رخ میدهد تا #ناشادی و اضطراب جنبهی عمومی پیدا میکند.
احساس #شادی افراد برمیگردد به اینکه آنها چهقدر در جامعه احساس میکنند میتوانند حرف بزنند و دوم چقدر این حرف قابل شنیدن و در مرحلهی بعد قابل اجرا است. در جامعهای که مردم احساس میکنند حرفشان قابل بیان کردن نیست، یعنی تشکلی ندارند که حرفشان را بزنند مثل یک حزب که نمایندهیشان است یا یک گروه اجتماعی که میتواند منتقلکنندهی نظرات آنها باشد، آن زمان است که احساس ناشادی، عصبانیت و نگرانی به آنها دست میدهد. در جامعهی پویا که گروههای اجتماعی و احزاب فعالاند و مشارکت افراد را فرامیخوانند، #توسعه امکانپذیر است و احساسات منفی به تدریج کم میشود. اما در جامعهی ما مسألهای که وجود دارد این است که افراد جامعه احساس میکنند نمیتوانند متکلم خوبی باشند و شنوندهی خوبی هم ندارند. یعنی ارگان و ساختاری که علاقهمند به شنیدن حرفهای آنها باشد کمتر وجود دارد و اگر هم وجود داشته باشد تضمینی وجود ندارد که برای این حرفها اعتبار و ارزش آنچنانی قائل باشند. بنابراین جامعه با یک لکنت مواجه میشود. در این شرایط افراد جامعه مستعد برخورداری از اضطراب، ناشادی و عصبانیتاند که همهی اینها یک «احساس» هستند.
نگاهی به سبک زندگی ایرانیان نشان میدهد که آنها به شدت اهل مهمانی گرفتناند، آمار سفر بالا است و تا چند روز تعطیل میشود جادهها قفل میشوند حتی در دورهی شیوع ویروس #کرونا که توصیه بر انجامنشدن سفر است باز هم شاهد بودیم که چه میزان به جادهها رفتند.
خورد و خوراکشان خوب است و از میزان قابل توجهی تنقلات و نوشابه و … استفاده میکنند. همهی آنچه وجود دارد به ظاهر نشان میدهد که باید جامعهی شادی داشته باشیم چرا که این عوامل باید شادیآور باشند اما متأسفانه شاهد هستیم که آن «حس» شادبودن و آن احساس رضایت وجود ندارد. چرا که شادی حس است نه یک عامل مادی. در کنار #خشونتورزی ناشی از دیدهنشدن در #جامعه، احساس نبود #امنیت قرار میگیرد که یک عامل مادی است. امیدواری نسبت به آینده در بحث #اشتغال و درآمد و پاسخگویی به نیازهای اولیهی زندگی از این بخش نشأت میگیرد. گفته میشود فقر میتواند منجر به کفر شود. فقر به معنی همان پاسخنگرفتن برای نیازهای اولیهی زندگی است. در جنبهی دینی آن منجر به کفر میشود و در بعد اجتماعی، رفتارهای غیراخلاقی را سبب میشود. زمانی که فرد این اطمینان را ندارد که اگر درس شغلی در انتظارش است، بخواند حتماً زمانی که تعداد زیادی از فارغالتحصیلان مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا بیکارند، تولید ناشادی و اضطراب صورت میگیرد. حالا همین دو عنصر را در کنار هم قرار بدهیم، نتیجهاش میشود احساس ناشادی و عصبانیت و نگرانی مردم. نگاهی به همین نظرسنجیهای بینالمللی نشان میدهد که ایران در کنار کشورهایی قرار گرفته که از نظر فرهنگ و منابع مالی و درآمدی بسیار متفاوت با کشور ما و کمتر از ما هستند … | ادامه 👉
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
YouTube
Ahmad Bokharaei
Ahmed Bokharai - sociologist, writer and researcher
Director of Political Sociology Department and former Director of Social Issues and Damages Department
In the Iran Sociology Association
Director of Political Sociology Department and former Director of Social Issues and Damages Department
In the Iran Sociology Association