❇️ #شطحیات_اجتماعی (۱۰)
🗓 شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۰
پراکنده خواهم گفت زیرا «زیاده»، منسجم گفتهایم و «زیاد»، شنیده نشدهایم!
بهار هزار و چهارصد
سوءهاضمهی #فمینیستی!
🖋 #احمد_بخارایی | جامعهشناس
۱ـ با دانشجویان ارشد #جامعهشناسی، درس «#جامعهشناسی_زنان» را به صورت مجازی در هفتهی گذشته داشتم. سخن از «#تبعیض_جنسیتی» بود. یکی از دانشجویان از ارومیه که در #آموزش_و_پرورش، #معلم ریاضی است در ضمن اینکه موافق بود که #تبعیض جنسیتی وجود دارد در آخر صحبتش گفت: «الحمدلله نرخ #اشتغال زنان در پستهای مدیریتی بالاتر در ادارات آموزش و پرورش ارومیه تقریباً دو برابر شده». این «الحمد لله»ی که او گفت ذهنم را درگیر کرد.
۲ـ به #دانشجو گفتم: فرض کنید سفرهای پهن شده و غذای چهار نفر در آن آماده است حال آنکه روز قبل در همین سفره، دو غذا وجود داشت. حالا غذا چند برابر شدهاست؟
گفت: دو برابر
گفتم: بسیار خوب. حالا فرض کنید ده نفر نیازمند غذا هستند و دور این سفره نشستهاند. حالا اگر این ده نفر از ۲۰درصد غذایشان به لحاظ مقدار و کیفیت صرف نظر کنند پس هر یک به چند درصد غذا نیاز دارد؟
گفت: ۸۰ درصد
گفتم: حالا آن چهار ظرف غذا (که نسبت به روز قبل دو برابر شدهبود) چند درصد نیاز این ده نفر را که هر یک به هشتاد درصد غذا هم راضی هستند پاسخ میدهد؟
گفت: ۵۰ درصد
گفتم: حالا این ده نفر با آن چهار ظرف غذا اگر بخواهند سر کنند آیا حداقل با پنجاه درصد توقع و انتظارشان، سفره را در پایان ترک نخواهندکرد و هنوز پنجاه درصد انتظارشان بیپاسخ باقی نخواهد ماند؟
اندکی تأمل کرد و گفت: بله درسته!
گفتم: حالا اگر این روزها تکرار شوند آیا آن افراد دچار سوء هاضمه نخواهند شد؟
گفت: بله.
گفتم: پس چرا گفتید: «الحمدلله»، دو برابر شدهاست؟
گفت: متوجه نمیشوم منظورتان چیست!
گفتم: عزیز من، مثال آن ده نفر در اطراف سفره غذا، زنان در جامعهی قرن بیستویکمی ایران هستند که در فضای جهانی تنفس میکنند و آگاه به توانایی و آزادی خودشان شدهاند و سطح توقع و انتظاراتشان، حداقل در سطح همان هشتاد درصد غذای مورد نیاز برای آن ده نفر است اما نیمی از این توقع و انتظار در این «سفره اجتماعی» پاسخ داده نمیشود یعنی نیمی بلاتکلیف باقی ماندهاست. پس با بحران پاسخگویی به انتظارات و توقعات #زنان (بخوانید: زنان و مردان تحوّلجو) در ایران مواجهیم.
با اندکی خنده گفت: درست میگویید. از این جهت ندیدهبودم.
گفتم: آن دو برابر شدن واگذاری پستهای بالای اداری به زنان، همانند همان دو برابر شدن غذاها در سفره و نهایتاً پاسخگویی به پنجاهدرصد نیاز زنان است، پس این نشان از وجود «#بحران_مقبولیت» برای #نظام_سیاسی و #حکمرانی در ایران دارد.
گفت: میشود بیشتر توضیح دهید؟
گفتم: در مورد «بحران مقبولیت» و #فروپاشی_اجتماعی حرفهای ناخوانده زیادی در کانال تلگرامیام گفتهام اما خلاصه اینکه لوکوموتیو حکمرانی در ایران از قافلهی تحولجویی #شهروندان، عقب مانده و این فاصله، بیشتر و بیشتر میشود و بنابراین «مقبول» نمیافتد و هزینهها را هدر میدهد و منابع را میسوزاند و به نتیجهای هم نخواهدرسید. پس آیا حالا هم خواهی گفت: «الحمدلله»؟
خندید و گفت: خیر!
۳ـ سوء هاضمه چیست؟ آن را «دشگواری» هم گفتهاند که نشانش، «درد شکم» است و میتواند منجر به «زخم گوارشی» شود. این سوء هاضمه، باعث «نفخ» و «آروغ» و «تهوّع» میشود. اینک به جای کلمات داخل گیومه بگذارید: #نارضایتی، پرخاشگری، تجمیع انتظارات، اعتراضهای پراکنده و استفراغ #جامعه! حالا میشود: دشگواری اجتماعی زنان (همان: سوءهاضمهی فمینیستی) که با «#نارضایتی_اجتماعی» مشخص میشود اینک منجر به «#پرخاشگری» و #خشونتورزی و نیز موجب «تجمیع انتظارات» و «اعتراضهای پراکنده» زنان شده و نهایتاً موجب «استفراغ جامعه»ی زنان (بخوانید: همهی #مدنیتطلبان) خواهد شد یعنی آنچه را بلعیدهاند بالا خواهند آورد و خیرش را به شرّش و «عطایش را به لقایش» خواهند بخشید. نه الحمد لله!
۴ـ میدانید که «بهمن» با انبوه برف، خطربار میشود و آن در کشورهای در حال توسعه با «بهمنشکن» مواجه میشود تا قبل از رسیدن به زمین هموار، کمتر آسیبرسان شود اما در ایران #شیعی، بهمنها (بخوانید:بحرانها) همچنان در سراسیبی تند در حرکتند و این هم نشانی دیگر از «فروپاشی اجتماعی» است.
تا خرداد ۱۴۰۰ و ایام #انتخابات، باز هم از این #شطحیات خواهم گفت.
| t.me/dr_bokharaei
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها:
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۰
پراکنده خواهم گفت زیرا «زیاده»، منسجم گفتهایم و «زیاد»، شنیده نشدهایم!
بهار هزار و چهارصد
سوءهاضمهی #فمینیستی!
🖋 #احمد_بخارایی | جامعهشناس
۱ـ با دانشجویان ارشد #جامعهشناسی، درس «#جامعهشناسی_زنان» را به صورت مجازی در هفتهی گذشته داشتم. سخن از «#تبعیض_جنسیتی» بود. یکی از دانشجویان از ارومیه که در #آموزش_و_پرورش، #معلم ریاضی است در ضمن اینکه موافق بود که #تبعیض جنسیتی وجود دارد در آخر صحبتش گفت: «الحمدلله نرخ #اشتغال زنان در پستهای مدیریتی بالاتر در ادارات آموزش و پرورش ارومیه تقریباً دو برابر شده». این «الحمد لله»ی که او گفت ذهنم را درگیر کرد.
۲ـ به #دانشجو گفتم: فرض کنید سفرهای پهن شده و غذای چهار نفر در آن آماده است حال آنکه روز قبل در همین سفره، دو غذا وجود داشت. حالا غذا چند برابر شدهاست؟
گفت: دو برابر
گفتم: بسیار خوب. حالا فرض کنید ده نفر نیازمند غذا هستند و دور این سفره نشستهاند. حالا اگر این ده نفر از ۲۰درصد غذایشان به لحاظ مقدار و کیفیت صرف نظر کنند پس هر یک به چند درصد غذا نیاز دارد؟
گفت: ۸۰ درصد
گفتم: حالا آن چهار ظرف غذا (که نسبت به روز قبل دو برابر شدهبود) چند درصد نیاز این ده نفر را که هر یک به هشتاد درصد غذا هم راضی هستند پاسخ میدهد؟
گفت: ۵۰ درصد
گفتم: حالا این ده نفر با آن چهار ظرف غذا اگر بخواهند سر کنند آیا حداقل با پنجاه درصد توقع و انتظارشان، سفره را در پایان ترک نخواهندکرد و هنوز پنجاه درصد انتظارشان بیپاسخ باقی نخواهد ماند؟
اندکی تأمل کرد و گفت: بله درسته!
گفتم: حالا اگر این روزها تکرار شوند آیا آن افراد دچار سوء هاضمه نخواهند شد؟
گفت: بله.
گفتم: پس چرا گفتید: «الحمدلله»، دو برابر شدهاست؟
گفت: متوجه نمیشوم منظورتان چیست!
گفتم: عزیز من، مثال آن ده نفر در اطراف سفره غذا، زنان در جامعهی قرن بیستویکمی ایران هستند که در فضای جهانی تنفس میکنند و آگاه به توانایی و آزادی خودشان شدهاند و سطح توقع و انتظاراتشان، حداقل در سطح همان هشتاد درصد غذای مورد نیاز برای آن ده نفر است اما نیمی از این توقع و انتظار در این «سفره اجتماعی» پاسخ داده نمیشود یعنی نیمی بلاتکلیف باقی ماندهاست. پس با بحران پاسخگویی به انتظارات و توقعات #زنان (بخوانید: زنان و مردان تحوّلجو) در ایران مواجهیم.
با اندکی خنده گفت: درست میگویید. از این جهت ندیدهبودم.
گفتم: آن دو برابر شدن واگذاری پستهای بالای اداری به زنان، همانند همان دو برابر شدن غذاها در سفره و نهایتاً پاسخگویی به پنجاهدرصد نیاز زنان است، پس این نشان از وجود «#بحران_مقبولیت» برای #نظام_سیاسی و #حکمرانی در ایران دارد.
گفت: میشود بیشتر توضیح دهید؟
گفتم: در مورد «بحران مقبولیت» و #فروپاشی_اجتماعی حرفهای ناخوانده زیادی در کانال تلگرامیام گفتهام اما خلاصه اینکه لوکوموتیو حکمرانی در ایران از قافلهی تحولجویی #شهروندان، عقب مانده و این فاصله، بیشتر و بیشتر میشود و بنابراین «مقبول» نمیافتد و هزینهها را هدر میدهد و منابع را میسوزاند و به نتیجهای هم نخواهدرسید. پس آیا حالا هم خواهی گفت: «الحمدلله»؟
خندید و گفت: خیر!
۳ـ سوء هاضمه چیست؟ آن را «دشگواری» هم گفتهاند که نشانش، «درد شکم» است و میتواند منجر به «زخم گوارشی» شود. این سوء هاضمه، باعث «نفخ» و «آروغ» و «تهوّع» میشود. اینک به جای کلمات داخل گیومه بگذارید: #نارضایتی، پرخاشگری، تجمیع انتظارات، اعتراضهای پراکنده و استفراغ #جامعه! حالا میشود: دشگواری اجتماعی زنان (همان: سوءهاضمهی فمینیستی) که با «#نارضایتی_اجتماعی» مشخص میشود اینک منجر به «#پرخاشگری» و #خشونتورزی و نیز موجب «تجمیع انتظارات» و «اعتراضهای پراکنده» زنان شده و نهایتاً موجب «استفراغ جامعه»ی زنان (بخوانید: همهی #مدنیتطلبان) خواهد شد یعنی آنچه را بلعیدهاند بالا خواهند آورد و خیرش را به شرّش و «عطایش را به لقایش» خواهند بخشید. نه الحمد لله!
۴ـ میدانید که «بهمن» با انبوه برف، خطربار میشود و آن در کشورهای در حال توسعه با «بهمنشکن» مواجه میشود تا قبل از رسیدن به زمین هموار، کمتر آسیبرسان شود اما در ایران #شیعی، بهمنها (بخوانید:بحرانها) همچنان در سراسیبی تند در حرکتند و این هم نشانی دیگر از «فروپاشی اجتماعی» است.
تا خرداد ۱۴۰۰ و ایام #انتخابات، باز هم از این #شطحیات خواهم گفت.
| t.me/dr_bokharaei
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها:
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
| تحلیل جامعهشناختی #اعتراضات جاری
| سهشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۱
| گفتوگوی روزنامهی «دنیای اقتصاد» با احمد بخارایی دربارهی اعتراضات به مرگ مظلومانه #مهسا_امینی | منتشرشده در یکشنبه ۹ مهر ۱۴۰۱
| نمایش گزارش:👇
donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-3904295
| فایل شنیداری:👇
drive.google.com/u/0/uc?id=19yJRdPTnkVygicNKPShIzuZvfC3CM-A1&export=play
| #احمد_بخارایی: دو روز پیش ۱۰ مهر ۱۴۰۱ گفتوگویی داشتم با روزنامه «دنیای اقتصاد» در خصوص اعتراضات و خیزشی که پس از گذشت بیش از دو هفته باز هم این روزها در خیابانهای شهرهای بزرگ در جریان است. این روزها محدویتهای ویژهای علاوه بر فیلترهای قبلی بر رسانهها و روزنامهها سایه افکنده که موجب شد فقط بخشی از گفتههایم در روزنامه دنیای اقتصاد منعکس شود. اینجا علاوه بر لینک مطلب منتشره در روزنامه، فایل شنیداری تمام گفتوگویمان را ملاحظه میفرمایید. در این گفتوگو به این موضوعات پرداختم:
۱ـ اینکه اعتراضات جاری عمدتاً به دهه هشتادیها ارجاع دادهمیشود یک نوع تقلیلگرایی و خلاف امر واقع است هر چند نمود دهه هشتادیها از دیگران بیشتر است زیرا این جوانان برای نخستین بار است که بی محابا به صحنه ورود پیدا کردهاند و از حساب هزینه ـ فایدهی کمتری در صف شکنی برخوردارند و ذهنشان معطوف به برخوردهای شدید سابق امنیتی ـ اطلاعاتی حاکمیت نیست.
۲ـ در «سطح خُرد» این دهه هشتادیها از یک هیجان و جسارت و توان بیشتری برای قالبشکنی برخوردارند و خود را در آینه گروههای کوچک دوستانه در کف خیابان، تعریف و ارزیابی میکنند. بر همین اساس کسانی که در سنین سی و بالاتر قرار دارند متفاوت از جوانترها عکسالعمل نشان میدهند و ممکن است برچسب «ترسو» بخورند چرا که حسابگرانهتر به صحنه اعتراضات ورود میکنند.
۳ـ در «سطح میانه» که پای سازمان و نهاد به صحنه تحلیل باز میشود طبیعتاً #دانشآموزان با نهاد #آموزش و پرورش مرتبط هستند یعنی آنجایی که یک گسست مشاهده میشود بین ارکان #مدرسه شامل #معلم و مدیر و کتاب با دانشآموزان. در نهاد آموزشی، کارکرد مهم «#جامعهپذیری» که یکی از کارکردهای اصلی و پنهان نسب به کارکرد آشکار این نهاد در موضوع انتقال علم و مهارت است به حاشیه رفته است. در آنجا بحران «#گروه_مرجع» وجود دارد و برخی معلمهای فرمایشی و حتی بسیاری از اعضای هیأت علمی دانشگاهها که از فیلترهای گزینشی و استخدامی تنگ و تاریک عبور کردهاند دیگر گروه مرجع فکری و کنشی برای #جوانان نیستند. پس جوان با بحران #هویت مواجه شده و به خیابان میآید تا با فریادش، بسا دیده یا شنیده شود.
۴ـ در «سطح کلان» که ساختارها مورد تحلیل قرار میگیرند چون این دانشآموز بخشی از جامعه است و نیز مخاطب غائب تریبون رسمی نظام سیاسی در رسانههایش هم هست مسائل کلان را حس میکند. مسائل کلان فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به نسبت سنی اعضا در هر جامعه ای در آنها بازتولید و منعکس میشود. در یک فرد تحصیلکرده و متأهل و فاقد درامد و شغل به یک نحو بازتولید میشود و در آن جوان ۱۸ ساله هم به نحو دیگری.
۵ـ نمیتوان با کنشگری جوانان در کف خیابانها برخورد روانشناسانه داشت و آنها را به کلاس کنترل هیجان و خشم دعوت کرد زیرا در نهایت بین ۱۰ تا ۲۰ درصد عامل حضور در کف خیابانها از سوی دهه هشتادیها ممکن است به هیجان یا خشم کور مرتبط باشد.
۶ـ اوضاع و احوال نابسامان «اقتصادی» در خانوادهها انعکاس دارد. شکاف «فرهنگی» و تضاد بین الگوهای رفتاری سنتی و تبلیغی از سوی تریبونهای نظام سیاسی با الگوهای کنشی و اندیشهگی مدرن و عقلانیتر در بین قشرهای نوجو در خانوادهها انعکاس دارد. نابسامانی «اجتماعی» و #تبعیض بین شهروندان درجه یک و دو و سه در خانوادهها مرور میشود. #آزادی
قطرهچکانی از سوی نظام «سیاسی» در #خانواده و مدرسه بازتعریف و تحلیل میشود و در همهی این موارد چهارگانه، یک جوان شاهد و ناظر و مخاطب این همه ناملایمات ساختاری است و همهی اینها لحظه به لحظه در او تقویت میشود پس یک جوان تحت اثر ساختاری، کنشگری میکند در کف خیابان.
۷ـ سران قوم که ادعای اسلامی و #ایدئولوژیک بودن دارند در #ثروتاندوزی رقابت میکنند و این ثروتاندوزی به عنوان یک هدف پذیرفتهشده در جامعه تثبیت و عامل تشدید شکاف طبقاتی شدهاست. حال این خانواده وقتی میبیند از آن هدف اجتماعی مقبول، بسیار عقب ماندهاست احساس کمبود میکند و این احساس در خانواده به جوان منتقل میشود و او عصیان میکند.
۸ـ هر چه از حاشیه به متن و از پیرامون به مرکز و از روستاها به شهرهای بزرگتر نزدیکتر شویم شاهد اثر بیشتر عوامل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در رخداد کنونی و خیزش اکنونی هستیم. | ادامه:👇
http://blog.dr-bokharaei.com/2022/10/blog-post.html?#more
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| سهشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۱
| گفتوگوی روزنامهی «دنیای اقتصاد» با احمد بخارایی دربارهی اعتراضات به مرگ مظلومانه #مهسا_امینی | منتشرشده در یکشنبه ۹ مهر ۱۴۰۱
| نمایش گزارش:👇
donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-3904295
| فایل شنیداری:👇
drive.google.com/u/0/uc?id=19yJRdPTnkVygicNKPShIzuZvfC3CM-A1&export=play
| #احمد_بخارایی: دو روز پیش ۱۰ مهر ۱۴۰۱ گفتوگویی داشتم با روزنامه «دنیای اقتصاد» در خصوص اعتراضات و خیزشی که پس از گذشت بیش از دو هفته باز هم این روزها در خیابانهای شهرهای بزرگ در جریان است. این روزها محدویتهای ویژهای علاوه بر فیلترهای قبلی بر رسانهها و روزنامهها سایه افکنده که موجب شد فقط بخشی از گفتههایم در روزنامه دنیای اقتصاد منعکس شود. اینجا علاوه بر لینک مطلب منتشره در روزنامه، فایل شنیداری تمام گفتوگویمان را ملاحظه میفرمایید. در این گفتوگو به این موضوعات پرداختم:
۱ـ اینکه اعتراضات جاری عمدتاً به دهه هشتادیها ارجاع دادهمیشود یک نوع تقلیلگرایی و خلاف امر واقع است هر چند نمود دهه هشتادیها از دیگران بیشتر است زیرا این جوانان برای نخستین بار است که بی محابا به صحنه ورود پیدا کردهاند و از حساب هزینه ـ فایدهی کمتری در صف شکنی برخوردارند و ذهنشان معطوف به برخوردهای شدید سابق امنیتی ـ اطلاعاتی حاکمیت نیست.
۲ـ در «سطح خُرد» این دهه هشتادیها از یک هیجان و جسارت و توان بیشتری برای قالبشکنی برخوردارند و خود را در آینه گروههای کوچک دوستانه در کف خیابان، تعریف و ارزیابی میکنند. بر همین اساس کسانی که در سنین سی و بالاتر قرار دارند متفاوت از جوانترها عکسالعمل نشان میدهند و ممکن است برچسب «ترسو» بخورند چرا که حسابگرانهتر به صحنه اعتراضات ورود میکنند.
۳ـ در «سطح میانه» که پای سازمان و نهاد به صحنه تحلیل باز میشود طبیعتاً #دانشآموزان با نهاد #آموزش و پرورش مرتبط هستند یعنی آنجایی که یک گسست مشاهده میشود بین ارکان #مدرسه شامل #معلم و مدیر و کتاب با دانشآموزان. در نهاد آموزشی، کارکرد مهم «#جامعهپذیری» که یکی از کارکردهای اصلی و پنهان نسب به کارکرد آشکار این نهاد در موضوع انتقال علم و مهارت است به حاشیه رفته است. در آنجا بحران «#گروه_مرجع» وجود دارد و برخی معلمهای فرمایشی و حتی بسیاری از اعضای هیأت علمی دانشگاهها که از فیلترهای گزینشی و استخدامی تنگ و تاریک عبور کردهاند دیگر گروه مرجع فکری و کنشی برای #جوانان نیستند. پس جوان با بحران #هویت مواجه شده و به خیابان میآید تا با فریادش، بسا دیده یا شنیده شود.
۴ـ در «سطح کلان» که ساختارها مورد تحلیل قرار میگیرند چون این دانشآموز بخشی از جامعه است و نیز مخاطب غائب تریبون رسمی نظام سیاسی در رسانههایش هم هست مسائل کلان را حس میکند. مسائل کلان فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به نسبت سنی اعضا در هر جامعه ای در آنها بازتولید و منعکس میشود. در یک فرد تحصیلکرده و متأهل و فاقد درامد و شغل به یک نحو بازتولید میشود و در آن جوان ۱۸ ساله هم به نحو دیگری.
۵ـ نمیتوان با کنشگری جوانان در کف خیابانها برخورد روانشناسانه داشت و آنها را به کلاس کنترل هیجان و خشم دعوت کرد زیرا در نهایت بین ۱۰ تا ۲۰ درصد عامل حضور در کف خیابانها از سوی دهه هشتادیها ممکن است به هیجان یا خشم کور مرتبط باشد.
۶ـ اوضاع و احوال نابسامان «اقتصادی» در خانوادهها انعکاس دارد. شکاف «فرهنگی» و تضاد بین الگوهای رفتاری سنتی و تبلیغی از سوی تریبونهای نظام سیاسی با الگوهای کنشی و اندیشهگی مدرن و عقلانیتر در بین قشرهای نوجو در خانوادهها انعکاس دارد. نابسامانی «اجتماعی» و #تبعیض بین شهروندان درجه یک و دو و سه در خانوادهها مرور میشود. #آزادی
قطرهچکانی از سوی نظام «سیاسی» در #خانواده و مدرسه بازتعریف و تحلیل میشود و در همهی این موارد چهارگانه، یک جوان شاهد و ناظر و مخاطب این همه ناملایمات ساختاری است و همهی اینها لحظه به لحظه در او تقویت میشود پس یک جوان تحت اثر ساختاری، کنشگری میکند در کف خیابان.
۷ـ سران قوم که ادعای اسلامی و #ایدئولوژیک بودن دارند در #ثروتاندوزی رقابت میکنند و این ثروتاندوزی به عنوان یک هدف پذیرفتهشده در جامعه تثبیت و عامل تشدید شکاف طبقاتی شدهاست. حال این خانواده وقتی میبیند از آن هدف اجتماعی مقبول، بسیار عقب ماندهاست احساس کمبود میکند و این احساس در خانواده به جوان منتقل میشود و او عصیان میکند.
۸ـ هر چه از حاشیه به متن و از پیرامون به مرکز و از روستاها به شهرهای بزرگتر نزدیکتر شویم شاهد اثر بیشتر عوامل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در رخداد کنونی و خیزش اکنونی هستیم. | ادامه:👇
http://blog.dr-bokharaei.com/2022/10/blog-post.html?#more
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
روزنامه دنیای اقتصاد
سهم 20 درصدی هیجان در اعتراضات
در اعتراضات اخیر، دهه هشتادیها بیش از دیگر گروههای حاضر در آن به چشم میآیند. دکتر احمد بخارایی، جامعهشناس و استاد دانشگاه در گفتوگو با «دنیایاقتصاد» نقش و تاثیر هیجانات را 20درصد میداند و با توجه به بازنمود و بازتولید مشکلات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی…